اواخر مهرماه، تماشاخانه اهورا اعلام کرد که به زودی تعطیل خواهد شد. این روزها اما دو نمایش در این تماشاخانه در حال اجرا هستند و این قاعدتا باید به معنای ادامه کار این تماشاخانه باشد، اما مدیر تماشاخانه می‌گوید این دو آخرین نمایش‌هایی هستند که در این تماشاخانه روی صحنه می‌روند.

چارسو پرس: تماشاخانه‌ها و سالن‌های تئاتر این روزها در وضعیتی نیستند که آرزویش را داشته باشند. حتی سالن‌های دولتی هم از نبود تماشاگر و تمایل نداشتن گروه‌های اجرایی در این وضعیت ناراضی‌اند و در این میان مشخص است که تماشاخانه‌های خصوصی بحران جدی‌تری را تجربه می کنند. تماشاخانه اهورا یکی از این سالن‌هاست که مدیرش رسما تعطیلی آن را اطلاع می‌دهد. نادر نادرپور  می‌گوید به زودی و بعد از اجرای نمایش‌های ساتوری و نوری که هست این سالن برای همیشه بسته خواهد شد. او توضیح می‌دهد:  «تماشاخانه اهورا از سال ۹۸ و کاملا به شکل خصوصی شروع به کار کرد. من در ساخت تماشاخانه‌ای شراکت کردم که شریکم ملک آن را از بنیاد شهید اجاره کرده بود. من به صورت کاملا آزاد و بدون وابستگی به هیچ نهادی و با هزینه شخصی در طبقه اول این فضا که پیش از انقلاب محل سینما دیاموند بوده است و بعد از انقلاب به مالکیت بنیاد شهید درآمده بود، تماشاخانه اهورا را پایه گذاشتم. اینجا محل اداری بود و من آن را به صورت تماشاخانه درآوردم.»
بدبیاری‌های این سالن از همان اول تأسیس شروع شده است. درست زمانی که ساخت سالن پایان می‌یابد، کرونا شروع می‌شود و تماشاخانه بی آن که فعالیتی کرده باشد، تعطیل می‌شود. این تعطیلی دو سال طول می کشد و به گفته نادرپور در این مدت، دست و پاشکسته و گاه گاه نمایش‌هایی روی صحنه می رود. نادرپور می‌گوید: «بعد از کرونا از حدود مهر ماه ۱۴۰۰ سالن کارش را خیلی قوی و با سه اجرا در روز شروع کرد. گروه‌های جوان این جا اجرا می رفتند و سالن رونق بسیار خوبی داشت.»
اما این رونق کمتر از یک سال دوام می آورد. با شروع اعتراضات و ناآرامی‌ها یک بار دیگر این سالن تعطیل شد: «در این شرایط گروه‌ها از اجراهایشان انصراف دادند و ترجیح دادند کار نکنند و یک اشتباه بزرگ و استراتژیک برای همه بچه‌های تئاتر رخ داد. چند وقت پیش هم این موضوع را در اینستاگرام خودم مطرح کردم و با مخالفت دوستان تئاتری مواجه شدم. من معتقدم تئاتر باید در همه جا و در هر موقعیتی وجود داشته باشد. اعتقاد دارم می‌شود حرف‌هایمان را از طریق تئاتر مطرح کنیم. ضمن این که مخاطب هم استقبال می کند. در همان روزها نمایش خانه برناردا آلبا در این جا اجرا می شد که تماشاگر خوبی هم داشت. حتی به نسبت روزهایی که همه چیز عادی بود، تماشاگر بیشتری داشت.»
نادرپور از بازیگران شناخته‌شده‌ای صحبت می‌کند که همان زمان در کارهای سینمایی و شبکه خانگی حضور داشتند، اما تئاتر را تحریم کردند و معتقد  است بزرگترین ضربه را اهالی تئاتر به خودشان زدند.
او می‌گوید: «در این شرایط حدود ۲ ماه پیش شریکم به من گفت دیگر نمی‌خواهم تئاتر کارش را ادامه دهد. این جا را از بنیاد شهید گرفته بودم که برایم درآمدزایی داشته باشد، دو سال هم در زمان کرونا مدارا کردم، اما الان دیگر شرایط طوری نیست که مدارا  کنم. هرچقدر هم که گفتم شرایط بهتر خواهد شد و بچه‌های تئاتر برمی‌گردند قبول نکرد. از آنجا که قرارداد ما هم تمام شده بود، نتوانستم برای ادامه کار متقاعدش کنم. اگر از نظر اجراها و حضور تماشاگر شرایط مساعدی داشتیم، می توانستیم کار را ادامه دهیم، اما در این شرایط او مایل به ادامه کار نیست و حالا باید اتفاق خیلی بدی رخ دهد. یعنی بعد از اجرای روز بیست و پنجم، اینجا تخریب شود و به شکل ساختمان اداری درآید.»

نادرپور از مراجعاتش به مرکز هنرهای نمایشی هم می‌گوید و از این که در این مدت هیچ کمکی به او نشده است: «من با دکتر کاظم نظری، مدیر مرکز هنرهای نمایشی، صحبت کردم و او را در جریان اتفاقاتی که افتاده گذاشتم. به من گفت شرح واقعه را بنویسم تا پیگیری شود. من این کار را کردم، اما هیچ فایده‌ای نداشت. وقتی پیگیری کردم گفتند باید به معاونت فرهنگی وزیر ارشاد نامه بنویسید و از او بخواهید وضعیت را پیگیری کنند. من این نامه را هم برای آقای محمود سالاری نوشتم، ولی با وجود این که من درخواست دادم زمانی در اختیار من گذاشته شود که با ایشان صحبت کنم، هیچ ترتیبی برای این ملاقات داده نشد.»
او می‌گوید: «من حتی می‌خواستم این سالن به هر شخص و ارگان دیگری که می تواند آن را اداره کند، واگذار شود، یا اصلا بنیاد شهید با شریک من به این تفاهم برسد که این طبقه ساختمان را بدون دریافت پول و برای ادامه کار تئاتر در اختیار او بگذارد، اما تا این لحظه هیچ قرار ملاقاتی با آقای سالاری برای من ترتیب داده نشده است.»
نادرپور که از این شرایط بسیار ناراضی است، کار فرهنگی را گذشتن از وقت، سرمایه، اعصاب و خانواده می داند و می‌گوید: «هیچ کمکی از هیچ سویی برای اهالی تئاتر وجود ندارد. هیچ نهاد و مرکزی نیست که در شرایط خاص از هنرمندان تئاتر حمایت کند. در دو سال کرونا و با شرایط بی کاری مطلق، تنها مبلغ ۵ میلیون تومان به ما کمک شد! این‌ها دردهای بی درمانی است که بر تن و جان ما ماند. من اینجا را با هزینه شخصی و با دست خودم ساختم. کار ساختمانی‌اش را با تمام داشته‌های خودم انجام دادم. من مدرس دانشگاه هستم و درآمد خاصی هم نداشتم، اما با کمک دوستانم و کسانی که دلشان برای تئاتر می تپد، اینجا را ساختیم. شریک من خیلی زیاد با من راه آمد و خیلی جاها به من کمک کرد و کمکش در دوران کرونا برای من ارزشمند بود. ولی کمک دیگری نگرفتم.»
او به مشکلاتی که برای تماشاخانه شانو به وجود آمد هم صحبت می کند و از نگاه اشتباه به تماشاخانه‌های خصوصی مثل تماشاخانه مستقل تهران، دیوار چهارم، آبان، آژمان و سه نقطه هم می‌گوید که باعث تعطیلی‌شان شد: «گفته می‌شود، تماشاخانه‌های خصوصی باید روی پای خودشان بایستند و اگر مشکلی هم دارند خودشان باید حل کنند. این اشتباه بزرگی است. اگر دولت از این تماشاخانه‌ها حمایت می کرد، بسته نمی‌شدند. هیچ دانشگاه تئاتری برای دانشجویانش سالن نزده است. در صورتی که وظیفه دانشگاه فقط پول گرفتن از دانشجو نیست. اگر دانشجوی تئاتر می گیرید باید برای او سالن تئاتر هم برای اجرا درست کنید. من به عنوان مدرس دانشگاه این کار را کردم، ولی هیچ حمایتی نشدم. در صورتی که تماشاخانه ما از بقیه سالن‌ها مبلغ کمتری از گروه‌ها برای اجاره سالن می گرفت.  
من با احتساب گروه‌هایی که کار می کردند و کادر اداری تماشاخانه برای بسیاری کارآفرینی کرده بودم، حتی مغازه‌های کنار تماشاخانه از حضور ما سود می بردند و مشتری بیشتری داشتند. ولی متاسفانه ظاهرا این کارها بی ارزش است.»

نادر پور می‌گوید «تماشاخانه از اواسط آذر باید بسته می‌شد، اما با یک گروه قرارداد اجرا برای دی ماه داشتیم و وقتی هم صحبت کردیم که در سالن اجتماعات اجرا برود، قبول نکرد. شریک من هم پذیرفت که این اجرا هم روی صحنه برود. گروه نمایش نوری که هست، هم قرار بود مهرماه اجرا برود که با توجه به شرایط نشد و الان اجرا رفته است و بعد از این دو اجرا هم برای همیشه تماشاخانه تعطیل می‌شود.  
او می‌گوید راه‌هایی برای این که جلوی این تعطیلی گرفته شود، بود، اما اراده اش وجود نداشت : فرهنگ و هنر خصوصی نیست. من نمی‌توانم بگویم این جا سالن خصوصی است و هر نمایشی که دوست دارم اجرا می کنم. باید زیر نظر وزارت ارشاد باشم، ولی صحبت از حمایت که می‌شود، می گویند سالن خصوصی است و خودتان باید مشکلتان را حل کنید. دولت موظف است تئاتر بسازد. چرا این کار را نمی کند؟ تماشاگران تئاتر  با خرید بلیت ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده پرداخت می کنند. پس تئاتر برای دولت درآمدزایی می‌کند. وقتی درآمدزایی می کند، باید برای آن هزینه هم بکند. ما چند سالن تئاتر دولتی داریم که هیچ کدام در سال‌های اخیر ساخته نشده‌اند. تنها پردیس تئاتر تهران را داریم که در سال‌های اخیر ساخته شده است. ولی آن هم در خاوران و در منطقه‌ای قرار دارد که رفت و آمد سخت است و اصلا تماشاگر ندارد. من خودم در این سالن اجرا رفته‌ام. سالن بسیار خوبی است، اما در جایی واقع شده که عملا بازدهی و تماشاگر ندارد. چرا قبل از ساختن برای مکان یابی مطالعات درست انجام نشده است؟  دانشگاه‌ها هم که سالنی نساخته اند. در این شرایط کسانی مثل دکتر صادقی، مصطفی کوشکی و من هم که سالن می‌سازیم، نمی‌توانیم نگهش داریم.»

///.


منبع: همشهری آنلاین