ساعدی در دوران حیات خود سه تک نگاری منتشر کرد: «ایلخچی» (1342)، «خیاو یا مشکین‌شهر» (1343) و «اهل هوا» (1345) . آنچه در سفرها و تحقیق‌هایش برای این تک‌نگاری‌ها به دست‌ آمد بعدها در داستان‌هایش نمود پیدا کرد.

چارسو پرس: غلامحسین ساعدی، جمع اضداد بود؛ تنها و گل سرسبد دوستان، تاریک با خنده‌هایی روشن، واقع‌گرایی پیچیده در وهم و خیال. او داستان‌هایش را به نام خودش منتشر می‌کرد و نمایشنامه‌هایش را به نام «گوهر مراد». فیلمنامه می‌نوشت و پژوهش می‌کرد

ساعدی در دوران حیات خود سه تک‌نگاری منتشر کرد: «ایلخچی» (1342)، «خیاو یا مشکین‌شهر» (1343) و «اهل هوا» (1345) . آنچه در سفرها و تحقیق‌هایش برای این تک‌نگاری‌ها به دست‌ آمد بعدها در داستان‌هایش نمود پیدا کرد. به خصوص پژوهشش درباره «اهل هوا» و «زار» که در مجموعه داستان کوتاه «ترس و لرز» به وضوح خودنمایی کرده است. از روی این تک‌نگاری و حاصل تحقیق ساعدی، تقوایی مستندی به نام «باد جن» ساخت و مراسم آیینی «زار» را به تصویر کشید
این تک‌نگاری‌ها آثار مهمی در حوزه جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و روانکاوی محسوب می‌شود و می‌توان گفت جلال آل احمد، مشوق ساعدی در تهیه این تک‌نگاری‌ها بود که گونه‌ای پژوهش و مطالعه در فرهنگ عامه است.

ساعدی در تک‌نگاری «اهل هوا»، به بررسی یک باور بومی در مناطق جنوبی ایران پرداخته است: هوایی شدن و اهل هوا. ساعدی درباره این باور از میناب تا روستاهای بندرلنگه، بوشهر و جزیره‌نشینان هرمز تحقیق و با اهالی این مناطق صحبت کرد. این باور بومی در حقیقت یک بیماری روانی است که ریشه در باور اهالی این منطقه دارد. شیوه تحقیق ساعدی در این تک‌نگاری، مونوگرافی‌نویسی است و او با مشاهده مستقیم، دیده‌ها و شنیده‌های خود را ثبت کرده است.

«اهل هوا» در قالب کتاب منتشر شده است و در یک بخش یادداشت‌های پراکنده او درباره ساحل‌نشین‌های جنوب منتشر شده و در بخش دیگر، به امرار معاش مردم این مناطق پرداخته شده است. از این دو مدخل، ساعدی مردم جنوب را به واسطه وضعیت اقتصادی و امرار معاش و موقعیت جغرافیایی، آماده و پذیرای هر باور و حادثه غریبی می‌داند. او می‌نویسد: «جنوب و سواحل دریاهای جنوب، شکارگاه مساعدی است برای جنون و پریشانی و آشفتگی‌های روانی. زندگی در ساحلی آنچنانی، خودبه‌خود با ترس و اضطراب و ناکامی همراه است

دیگر تک‌نگاری ساعدی که مرجع مهمی در مطالعات مردم‌شناسی محسوب می‌شود، «ایلخچی» است. این نام، نام یک روستای صوفی‌نشین در آذربایجان است و ساعدی تلاش کرده زیست مردم این منطقه را معرفی کند. این پژوهش که در 12 فصل منتشر شد درباره موقعیت طبیعی و جغرافیایی این روستا، درخت توت مقدس آن، روابط و مناسبات مردم روستا، آب و هوا، بادها، کدخدایی و باغ‌ها، ساختمان‌ها، حمام، معماری، جمعیت و مرگ و میر در آن، بیماری‌های شایع، وضع ظاهری مردم، خوراک، مدرسه، فرآورده‌های کشاورزی، تعلقات ذهنی، اعتقادات، مرگ و سوگواری، سنگ مزارها، زیارتگاه‌ها، آداب زیارت، جشن و مراسم و اعیاد، بازی‌ها و قصه‌ها و متل‌ها و... است. برخی از کارشناسان این تک‌نگاری را نوعی فرهنگ ترکی دانسته‌اند که همه اصطلاحاتش به زبان فارسی نوشته شده است.  دیگر تک‌نگاری ساعدی به نام «خیاو یا مشکین‌شهر» منتشر شده است. کتابی شامل پژوهش‌های ساعدی در حوزه مردم‌نگاری و فولکلوریک از شهرستان مشکین‌شهر.

ساعدی متاثر از روح داستان‌پردازش در این پژوهش حکایت‌هایی از پدیده‌های طبیعی از جمله باد و باران یا حکایت‌هایی درباره برخی مکان‌های جغرافیایی که در میان مردم این منطقه رایج بوده جمع‌آوری کرده است. ساعدی در تهیه این پژوهش هم به مشاهده مستقیم خود استناد کرده هم پاسخ‌های پرسشنامه. این پژوهش، نثری روان و نزدیک به محاوره دارد و نزدیک به نثر جلال آل‌احمد در تک‌نگاری‌هایش است. «خیاو...» فاقد مقدمه و در 16 فصل تدوین شده است و به جغرافیا، آب و هوا، کسب و کار، آیین‌های سوگ، بیماری‌ها، غذاهای بومی، قصه‌ها و افسانه‌های این منطقه پرداخته شده است

در تمام این تک‌نگاری‌ها می‌توان رد پای ساعدی داستان‌نویس را پیدا کرد و شاید به همین دلیل از خواندنی‌ترین پژوهش‌های مردم‌شناسانه تلقی می‌شوند.

*توضیح عکس مطلب: جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و مفتون امینی

///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بهار ادبیان