یادداشت فریده سپاه منصور بازیگر پیشکسوت درباره تئاتر شهر.

چارسو پرس: اجرای تئاتر نباشد و صحنه‌اش را صحنه تئاتر ندانم. شما به‌عنوان بازیگر، هنگام روی صحنه بودن در این سالن، تمام مدت باید مواظب باشید که صدای‌تان به تماشاگر برسد و دیگر بازیگران حاضر روی صحنه را ماسکه نکنید و برای همین می‌توان این سالن را مصداق، آفتابه‌لگن هفت‌دست، شام‌وناهار، هیچ دانست. براساس آنچه ما در تئاتر آموخته بودیم بزرگ‌ترین توهین بازیگر به تماشاگر آن بود که به‌گونه‌ای دیالوگ بگوید که تماشاگر متوجه نشود. اتفاقی که خارج از اراده ما و به‌وضوح در سالن اصلی تئاترشهر رخ می‌داد.

به عقیده من، سالن اصلی تئاترشهر به‌هیچ‌عنوان قابل مقایسه با تالار سنگلج که آن زمان متعلق به هنرمندان اداره تئاتر بود، نبوده و نیست. احساسی که هنرمندان اداره تئاتر نسبت به سنگلج داشتند، هیچ‌گاه در ما نسبت به تئاترشهر به‌وجود نیامد.

سالن دیگری که اجرا در آن برای من بر اجرا در سالن اصلی تئاترشهر، اولویت داشت سالن انجمن ایران- آمریکا بود که بعدها به کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان تبدیل شد.

من دلم برای تئاتر شهرمان می‌سوزد هنگامی که می‌بینم تئاترشهرهای کشورهای دیگر با عمری بسیار بیش از این، همچنان پویا و زنده‌اند و تئاترشهر ما بسیار بیش از سنش می‌نماید و فرسوده‌تر از آن است که ۵۰‌ساله به‌نظر برسد به‌گونه‌ای که درمجموع می‌توان گفت بسیار بیش و پیش از آنکه باید مضمحل، مستعمل و مصرفش کرده‌ایم.


منبع: روزنامه هم میهن