چارسو پرس: سارا بهرامی امسال اما با قدرت بیشتری بازگشته است و با انتخاب دو فیلم متفاوت، درک عمیق و آگاهی خود را نسبت به انتخاب هایش به رخ مخاطب کشید. وقتی بازیگری در یک سال سینمایی بخواهد از میان فیلمنامه هایی که انتخاب می کند، برای این که به ورطه تکرار نیفتد و بر اساس شخصیتی که روی کاغذ شکل گرفته بخواهد به کاراکتر جان ببخشد باید با دقت و تامل بیشتری انتخاب کند.
در جنگل پرتقال با شخصیتی مواجه می شویم که بر اساس جهان ذهنی کارگردانش و منطق فیلمنامه؛ می خواهد از گذشته خود فرار کند و با عقلانیت تمام تصمیم می گیرد و در بعد از رفتن این اتفاق برعکس است و شخصیت در مواجه با موقعیت مُنطبق بر منطق روایت از گذشته اش فراری است اما در اینجا از روی احساس و دل تصمیم می گیرد.
فُرم و لحنی که سارا بهرامی برای خلق این دو کاراکتر در بازیگری اش به کار می گیرد، به طرز باور نکردنی متفاوت است. جنس بازی او در خلق شخصیت مریم سیفی در جنگل پرتقال، ظرافتهای منحصر به فردی دارد، زنی که قربانی عشق میشود و باید عشق و تنفر را در دو لحن متفاوت ارائه کند، با بازی او به خوبی در آمده است.
در نقطه مقابل و کاراکتر مونا باید نقش زنی مقصر و ویرانگر را ارائه کند و در بعد از رفتن هم سبک تازه ای در بازیگری اش به تصویر می کشد و خلاقیت و هوشمندی اش در خلق این شخصیت و بازی احساسی در حضور اندکش، بیانگر قدرت او در بازیگری است. سارا بهرامی بازیگری است که در مدیوم سینمای امروز ایران با کیفیت است و تغییر لحن و تکنیک را به خوبی میشناسد و این یک نقطه مثبت در این بازیگر است.
اگر این بازیگر در ادامه مسیرش بتواند این استانداردها را به یک اصل همیشگی تبدیل کند و در همین مسیر بماند. میتوان به جرات گفت که او از جمله چند زن بازیگر خلاق سینما است. اگر در جشنواره فیلم فجر چهل و یکم همه چیز سر جای خود بود، کاراکترهای او یک شانس جدی برای دریافت سیمرغ نقش اصلی زن بود و این حضور متفاوت دومین سیمرغ را برای او در پی داشت. بهرامی در این دو اثر به تکامل رسید و نمایش تازهای از اقتدارش در بازیگری را ارائه کرد.
هر آنچه از ۲۴ فیلم «سودای سیمرغ» میدانیم
بیشتر بخوانید: صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر
منبع: خبرگزاری ایرنا
نویسنده: سام بهشتی