چارسو پرس: مرگ قهرمان فیلم یک رویداد دراماتیک است که انتظار داریم در بخشهای پایانی رخ دهد اما گاهی فیلمسازان برای وارونه کردن ساختارهای روایی یا غافلگیر کردن مخاطب، مرگ شخصیت اصلی را همان ابتدا به نمایش میگذارند. این ایده اگر درست پیادهسازی نشود، تعلیق را از فیلم میگیرد زیرا مخاطب از سرنوشت قهرمان آگاهی دارد اما اگر بهخوبی به کار گرفته شود، نه تنها کنجکاوی مخاطبان را برمیانگیزد بلکه تجربهی سینمایی عمیقتری برای آنها به ارمغان میآورد.
این نوع فیلمها اغلب مبتنی بر ساختار فلشبک هستند تا قهرمانِ متوفی بازگردد و اتفاقهایی که به مرگ این شخصیت ختم شد را تماشا کنیم. با اینکه در همهی فیلمهای این فهرست، قهرمان قصه جان خود را سریعا از دست میدهد اما رویکردها نسبت به روایت داستان متفاوت است و آنها از زوایای مختلفی به قصه و مرگ شخصیت اصلی نزدیک میشوند.
۱- سانست بلوار (Sunset Boulevard)
- سال انتشار: ۱۹۵۰
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: ویلیام هولدن، گلوریا سوانسون، اریش فن اشتروهم، آنا کیو. نیلسن، رابرت اِمِـت اوکانر، گرترود مسینگر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
سانست بلوار نه تنها یکی از بهترین فیلمهای نوآر تاریخ سینما است بلکه میتوانیم آن را یک نمونهی بارز از مرگ قهرمان قصه در دقایق اولیهی یک اثر سینمایی بدانیم. در بخش افتتاحیه، جسد شخصیت اصلی – و راوی قصه – را مشاهده میکنید که در یک استخر رها شده است. او گویی از جهانِ باقی در حال صحبت با ما است و اتفاقهایی که به مرگ وی ختم شد را توضیح میدهد.
در ادامه مشخص میشود که این مرد متوفی، فیلمنامهنویسی به نام جو گلیس (ویلیام هولدن) است که در شرایط بغرنج گرفتار و به مشکلات مالی دچار شده است. او یک روز تصادفا وارد خانهی نورما دزموند (گلوریا سوانسون) میشود، یک ستارهی سینمای صامت که از دوران اوج فاصله گرفته است و شهرت سابق را ندارد. دزموند عاشق گلیس میشود و از او میخواهد که این خانه را ترک نکند تا زندگی گلیس وارد مسیر متفاوتی شود. سانست بلوار هوشمندانه و هجوآمیز است و نقاط تاریکی که در قلب صنعت سینمای هالیوود وجود دارد را موشکافی میکند. همانند آثار مشابه، جذابیت اصلی فیلم این است که اگرچه از سرنوشت جو گلیس اطلاع داریم اما همچنان امیدواریم که ماجراها به شکل دیگری رقم بخورند.
۲- زیبای آمریکایی (American Beauty)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: سام مندس
- بازیگران: کوین اسپیسی، آنت بنینگ، تورا برچ، مینا سوواری، وس بنتلی، الیسون جنی، پیتر گلگر، کریس کوپر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
یکی از بهترین فیلمهای تاریخ دربارهی بحران میانسالی، زیبای آمریکایی داستان مرد افسردهای به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) را روایت میکند که به این نتیجه میرسد همهی ابعاد زندگیاش پوچ، بیمعنا و مضحک است. او شغل خود را کنار میگذارد، خودخواهانه به دنبال چیزهای تازه است و دیگر اهمیت نمیدهد که آدمهای اطراف – و بهطور کلی جامعه – دربارهی او چه فکری میکند.
اما مخاطبان میدانند که این حس آزادی و رهایی چندان پایدار نخواهد بود زیرا لستر برنهام که راوی فیلم هم هست، در همان بخش افتتاحیه به شما میگوید که در کمتر از یک سال دیگر میمیرد. آگاهی از این مسئله باعث میشود که کنجکاوتر شوید زیرا نمیدانید که مرگ او چگونه رخ میدهد؛ در نتیجه یک لایهی اضافی از تعلیق و معما به این شاهکار سام مندس اضافه میشود.
۳- لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)
- سال انتشار: ۱۹۶۲
- کارگردان: دیوید لین
- بازیگران: الک گینس، آنتونی کوئین، جک هاوکینز، کلود رینس، آرتور کندی، عمر شریف، پیتر اوتول
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
لورنس عربستان اگرچه تنها اثر زندگینامهای-تاریخی نیست که با مرگ شخصیت اصلی آغاز میشود اما شاید یکی از بهترین فیلمهای ژانر باشد که از چنین ساختاری بهره میبرد. در افتتاحیهی فیلم، لورنس (پیتر اوتول) یک تصادف موتورسیکلتِ کشنده را تجربه میکند و از آنجا به بعد، فیلم در قالب فلشبک به چند دهه عقبتر میرود تا لحظات کلیدی زندگی لارنس را به تصویر بکشد: در جریان جنگ جهانی اول، لورنس مامور میشود تا عربها را متقاعد به همکاری با ارتش بریتانیا کند، زیرا آنها برای مبارزه با ترکها که از متحدان آلمان هستند، به نیروی کمکی نیاز دارند. لورنس در این مسیر، به فرهنگ عربی علاقه پیدا میکند و به قهرمان آنها تبدیل میشود.
دیوید لین با «پل رودخانهی کوای» (۱۹۵۷) به دنیای آثار بلاک باستری و حماسی قدم گذاشت و به یکی از تحسینشدهترین فیلمسازان آن دوران تبدیل شد. لورنس عربستان را اما باید شاهکار مسلم این کارگردان بدانیم. پیتر اوتول در نقش لورنس، جادویی است و در کنار او نیز بزرگانی همچون عمر شریف و آنتونی کوئین حضور دارند تا شاهد یک تیم بازیگری تکرارنشدنی باشیم.
۴- آدمکش ها (The Killers)
- سال انتشار: ۱۹۴۶
- کارگردان: رابرت سیودماک
- بازیگران: برت لنکستر، اوا گاردنر، ادموند اوبراین، سام لوین، آلبرت دکر، جان شیهان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
سانست بلوار شاید یکی از مشهورترین فیلمهای نوآر با قهرمان متوفی باشد اما تنها اثری نیست که از چنین ساختاری استفاده میکند. اقتباسی از داستان کوتاهی به همین نوشتهی ارنست همینگوی، در آدمکشها هم قهرمان اصلی در بخش افتتاحیه به قتل میرسد و از آنجا به بعد داستان پیرامون یک کارآگاه خصوصی رخ میدهد که میخواهد با کنار هم قرار دادن تکههای پازل، علت مرگ او را کشف کند. قصهی اصلی همینگوی پیرامون دو مرد اتفاق میافتد که به یک سالن غذاخوری قدم گذشتهاند تا بوکسوری به نام سوئد را به قتل برسانند. فیلم همانند قصهی کوتاه آغاز میشود اما یک ساعتونیم بعدی را به روایت گذشتهی سوئد (برت لنکستر) اختصاص میدهد.
با تشکر از فلشبکها، شخصیتی که به قتل رسید و آغازگر همهچیز بود، بار دیگر در کانون توجه قرار میگیرد تا متوجه میشویم که نه کارآگاه خصوصی بلکه سوئد همچنان شخصیت اصلی است. برگ برندهی فیلم بیتردید برت لنکستر است که در ۳۳ سالگی با همین فیلم به دنیای بازیگری قدم گذاشت و به چهرهای محبوب تبدیل شد. آدمکشها از معدود اقتباسهایی است که ارنست همینگوی از آن رضایت کامل داشت و شما را هم ناامید نمیکند.
۵- استخوان های دوست داشتنی (The Lovely Bones)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: سیرشا رونان، ریچل وایز، مارک والبرگ، استنلی توچی، سوزان ساراندون، رابین مالکوم
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۱ از ۱۰۰
پیتر جکسون بین دو سهگانهاش از «سرزمین میانه» (ارباب حلقهها و هابیت)، چند فیلم پرخرج ساخت که استخوانهای دوستداشتنی یکی از آنها بود. فیلم چیزی بین فانتزی و درام است و قتل یک دختر نوجوان ۱۴ ساله به نام سوزی (سیرشا رونان) را به تصویر میکشد که حالا از جهان باقی رویدادهای این جهان را نظاره میکند و میتواند با عزیزانی که برایش سوگواری میکنند تعامل داشته باشد.
با اینکه مرگ دخترک سریعاً اتفاق نمیافتد اما در همان یکسوم ابتدایی رخ میدهد و پس از آن است که خط داستانی اصلی آغاز میشود. استخوانهای دوستداشتنی فیلم فوقالعادهای محسوب نمیشود، حتی بعضی از سینمادوستان بر این باورند که ضعیفترین ساختهی پیتر جکسون است، با وجود این، میتوانیم آن را یک نمونهی خوب از مرگ شخصیت اصلی در آغاز قصه بدانیم.
۶- نگهبانان (Watchmen)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: زک اسنایدر
- بازیگران: مالین اکرمان، بیلی کروداپ، متیو گود، جکی ارل هیلی، جفری دین مورگان، پاتریک ویلسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
نگهبانان (واچمن) از همان نمای آغازین به شما این وعده را میدهد که قرار است برداشت سیاه و خشنی از ژانر ابرقهرمانی ارائه دهد، جایی که کمدین (جفری دین مورگان)، یکی از اعضای گروه نگهبانان – حتی پیش از آنکه تیتراژ آغازین را مشاهده کنیم – به قتل میرسد. در ادامه، باقی اعضای بازنشسته دورهم جمع میشوند تا علت مرگ دوست قدیمی خود را کشف کنند اما در یک توطئهی پیچیده گرفتار میشوند. با تشکر از ساختار غیرخطی روایت، کمدین همچنان در فیلم حاضر است و نقشی کلیدی در داستان دارد.
او شاید شخصیت اصلی نباشد اما نگهبانان از آن آثاری است که لزوماً هیچ شخصیتی را نمیتوانیم قهرمان اصلی بدانیم و همهی کاراکترها در پیشبرد قصه نقش دارند و البته کمدین یکی از مهمترین شخصیتها است. نگهبانان طرفداران و مخالفان فراوانی دارد اما نمیتوان از کنار این حقیقت عبور کرد که از زوایای تازهای به مقولهی ابرقهرمان میپردازد و فیلم مهمی در ژانر خودش است.
۷- هشت اژدهای جنگندهی قطب (The Eight Diagram Pole Fighter)
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- کارگردان: لائو کار-لیانگ
- بازیگران: گوردون لیو، الکساندر فو، کارا هوی، لیلی لی، لائو کار-وینگ، سیائو هو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
هشت اژدهای جنگنده قطب بیگمان یکی از بهترین فیلمهای رزمی تاریخ است که در آن با مبارزات کمنظیری روبهرو میشوید (بهویژه در بخشهای پایانی) و خط داستانی درگیرکنندهای دارد. اگرچه ایدهی انتقام، کلیشهای جلوه میکند اما این ساختهی لائو کار-لیانگ به حد کافی جذابیت دارد که شما را تا دقایق پایانی میخکوب کند.
در بخش افتتاحیه، با خانوادهای از مبارزان ماهر و کارکشته آشنایی پیدا میکنیم که تقریبا همهی آنها به سرعت کشته میشوند تا اندکی سردرگم شوید و این سوال را بپرسید که اصلا قهرمان قصه چه کسی است. به تدریج اما مشخص میشود دو عضو خانواده که از قتلعام اولیه جان سالم به در بردهاند، چهرههای اصلی هستند و حالا میخواهند انتقام بگیرند.
۸- پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد (Black Panther: Wakanda Forever)
- سال انتشار: ۲۰۲۲
- کارگردان: رایان کوگلر
- بازیگران: لتیشیا رایت، لوپیتا نیونگو، مارتین فریمن، جولیا لوئی درایفوس، آنجلا باست، وینستون دوک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
با مرگ تراژیک چادویک بوزمن در سال ۲۰۲۰ (به دلیل ابتلا به سرطان)، بدیهی بود که دنبالهی فیلم «پلنگ سیاه» (۲۰۱۸) باید به طور کامل بازنویسی شود و قصهاش به مسیر تازهای برود. در دقایق نخست این دنباله که واکاندا تا ابد نام دارد، میبینید که خواهرِ تچالا، شوری (لتیتیا رایت) در تلاش است تا برادرش را از یک بیماری نامشخص نجات دهد اما موفق نمیشود و پلنگ سیاهِ محبوب جان خود را از دست میدهد.
شاید بوزمن فقید شخصیت اصلی فیلم نباشد اما تاثیرگذاریاش کمتر از شخصیتهای اصلی قصه نیست. حضور بزمن و تچالا در تمامی دقایق این دنباله حس میشود و فیلم را باید یک ادای دین تمامعیار به این بازیگر بدانیم که میراث وی با پلنگ سیاه تا ابد پایدار خواهد ماند. این ساختهی رایان کوگلر دربارهی کنار آمدن با اندوه – در جهان قصه و در واقعیت – نیز پیامهای تاثیرگذاری ارائه میدهد.
۹- کلاغ (The Crow)
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- کارگردان: الکس پرویاس
- بازیگران: براندون لی، سوفیا شیناس، ریچل دیویس، تونی تاد، دیوید پاتریک کلی، جان پولیتو، مارکو رودریگز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
مرگ ناگهانی براندون لی بر این فیلم سایه انداخت و به قصهی تراژیک آن معنای تازهای بخشید. پیش از آنکه حادثهی معروف به وقوع بپیوندد و این بازیگر تصادفا در صحنهی فیلمبرداری مورد اصابت گلولهی واقعی قرار بگیرد، لی تقریبا اکثر سکانسهای کلیدیاش را تکمیل کرده بود و در نقش اریک دراون، بازی تحسینبرانگیزی از خود بر جا گذاشت؛ مردی که یک شب همراه با نامزدش به قتل میرسد اما از آن دنیا بازمیگردد تا انتقام عشق زندگیاش را از قاتلان بگیرد و به کابوس آنها تبدیل شود.
اتفاقی که در واقعیت برای براندون لی رخ داد، باعث شده تا تماشای کشته شدن اریک دراون در بخش افتتاحیه آزاردهندهتر شود. در ادامه میبینیم که اریک دراون از آن دنیا بازگشته است تا شرایط را تغییر دهد و به ما یادآوری میشود که قرار نیست به براندون لی نیز چنین فرصتی داده شود. کلاغ، لی را به عنوان یک بازیگر مستعد جاودانه کرد، هنرمندی که اگر زنده میماند، به یک ستارهی بزرگ تبدیل میشد.
۱۰- همشهری کین (Citizen Kane)
- سال انتشار: ۱۹۴۱
- کارگردان: اورسن ولز
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن، دوروتی کومینگور، اورت اسلون، ری کالینز، جرج کولوریس، پال استوارت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰
همشهری کین تنها فیلم درخشان کارنامهی هنری اورسن ولز نیست اما مشهورترین ساختهی او است که همهی سینمادوستان با آن آشنایی دارند. این فیلم افسانهای، با لحظات پایانی زندگی یک روزنامهدار ثروتمند آغاز میشود که در آستانهی مرگ میگوید: «غنچهی رز».
و غنچهی رز – که نمیتوانید آن را با چیزی مرتبط کنید – باعث میشود تا فیلم رمزآلود و اسرارآمیز شود. سپس در قالب به فلشبک، فیلم حقایق را یکی پس از دیگری فاش میکند و با زوایای پیدا و پنهانِ شخصیت چارلز فاستر کین (اورسن ولز) آشنا میشویم. همشهری کین به دلیل ساختار غیرخطیاش در دورهی اکران، اثری انقلابی به حساب میآمد، چیزی که نمونهی مشابهش را هیچکس ندیده بود. با گذشت چندین دهه، فیلم همچنان تاثیرگذار است و بیدلیل نیست که اکثر منتقدان، آن را بهترین فیلم تمام دوران خطاب میکنند.
منبع: Collider
منبع: دیجیمگ