ضرر حضور بسیاری از نمایش‌ها، در تأتر شهر زمانی حادتر می‌شود که خبرها از دعوت سجاد افشاریان برای اجرا در سالن اصلی حکایت می‌کند. اگرچه تیر اولیه برای اجرای نمایش «بک‌توبلک» به سنگ خورده است؛ اما دادن سالن اصلی تئاتر شهر برای یک مونولوگ تک‌بازیگره و بدون دکور تنها یک پیام دارد: تئاتر شهر وضعیت فاجعه‌ای در گیشه و مخاطب دارد.

چارسو پرس: سالی که گذشت بی‌شک برای تئاتر سال خوبی نبود، سالی پر از حادثه و تشنج تا جایی‌که برخلاف بیشتر فعالیت‌های اقتصادی، این تئاتر بود که خواسته و ناخواسته وارد یک تعطیلی چندماهه شد. هنوز می‌توان اخبار ورود گاز اشک‌آور به اجرای مژگان خالقی در تئاتر شهر را جستجو کرد و یافت که چگونه مهم‌ترین سازه تئاتری کشور نمی‌توانست مأمنی برای تماشاگرانش باشد. با این وجود سالن‌های تئاتر با افزایش اعتراضات و خشونت‌ها در خیابان، اقدام به تعطیلی اجراهای خود کردند، حتی سالن‌های دولتی. برای مثال، نمایش «پدر» به کارگردانی آروند دشت‌آرای با آنکه در مسیر فروش نسبتاً خوبی بود، تنها چند شب پس از آغاز به نقطه پایانی رسید و تا به امروز سالن اصلی تئاتر شهر- جز برای جشنواره تئاتر فجر و یک اجرای مناسبتی- خالی از اجرا بوده است. می‌توان ضعف‌های اقتصادی در تئاتر شهر را گردن اتفاقاتی دانست که نه تئاتر شهر که کل کشور را دربرگرفته بود؛ اما آیا این همه واقعیت است؟ آیا در بهار 1401 نیز وضعیت کشور متشنج بود؟ برای ارزیابی وضعیت اقتصادی تئاتر شهر کافی است به گزارشی رجوع کنیم که یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ در سایت ایران تئاتر منتشر شد و حاوی اطلاعات مفیدی است که می‌توان آن را با رویدادهایی در گذشته گره زد. اولین رویداد خداحافظی ابراهیم گله‌دارزاده از تئاتر شهر و جانشینی جواد طاهری در سازه مدور چهارراه ولیعصر بود. گله‌دارزاده مدیر سابق تالار محراب بود و به سبب پست مدیریتی در ارشاد استان تهران نسبتاً آشنا به جهان سالنداری بود. البته دوران گله‌دارزاده نیز با کرونا گره خورده و اعتراضاتی به انتخاب‌هایش شده بود؛ اما روزهای پایانی حضور او با موفقیت چند نمایش همراه بود تا حداقل رفتنش را با خاطره‌ای خوش گره زند.

جواد طاهری اما چهره شناخته‌شده‌ای برای عموم تئاتری‌ها نبود. اگرچه طاهری طی سال‌های اخیر در چند سریال تلویزیونی بازی کرده بود و بیش‌تر به عنوان بازیگر تلویزیونی شناخته می‌شد؛ اما این عضو گروه آیین و همراه قدیمی مدیران قمی تئاتر ایران، هم در قم صاحب سالنی خصوصی بود و هم در حوزه نظارت و سانسور نقش‌آفرینی کرده بود. با این حال طاهری در حالی از قم به تهران رحل اقامت می‌جست که سالنش به سبب شکست در مدیریت تعطیل شده بود. به عبارتی طاهری از دل یک عدم‌موفقیت پا به عرصه تئاتر شهر گذاشته بود. به هر روی او برخلاف مدیران سابق که حداقل تلاش می‌کردند با پنبه سر ببرند، در همان دم تلاش کرد گربه تئاتری‌ها را دم حجله تئاتر شهر ذبح کند؛ آن هم با انتشار یک فراخوان و دستورالعمل که نشان می‌داد دیگر خبری از آن نمایش‌های هشت ساله ریاست‌جمهوری حسن روحانی نیست. فراخوانی تندمزاج که پیامش روشن بود، نمایش‌ها باید همانی باشد که مدیر تئاتر شهر و البته وزارت متبوعش دوست می‌داشت. همان چیزهایی بود که در برنامه جنجالی وزیر ارشاد برای گرفتن رأی اعتماد منتشر شده بود. بماند که وزیر ارشاد با آن برنامه با ضعیف‌ترین رأی اعتماد راهی ساختمان بهارستان شد و این قدرت اقلیتی به نوعی در بدنه مدیریتی نیز تعمیم یافته بود. نتیجه آنکه آن همه برنامه و خبر برای عبور هنر از صافی ذهنی مدیران دست‌راستی چیزی نبود جز قاپ زدن اجراها یا اجرا دادن به نیروهای شورای نظارت و ارزشیابی.

اگرچه در خبر تئاتر شهر اثری از میزان فروش نمایش «شکوفه‌های گیلاس» نیست؛ اما نبود بلیت در زمان اجرایش مشخص می‌کند نمایش با حداکثر ظرفیتش فروش کرده است. نمایش «مساوات» در یک دوره طولانی در ایرانشهر اجرا رفته بود و قرار بود در سالن شماره دو پردیس شهرزاد روی صحنه رود؛ اما ناگهان سر از تئاتر شهر درآورد. این موضوع درمورد نمایش «پدر» هم صادق بود که ابتدا قرار بود در سالن ملک روی صحنه رود. البته باید گفت ارشاد در آن دوران به هیچ‌یک از متون فلوریان زلر مجوز نمی‌داد تا ناگهان متن «پدر» برای اجرا در تئاتر شهر، زیرمجموعه نهاد سانسور تئاتر، روی صحنه رفت تا به نوعی هم قاپ‌زنی نمایش‌ها رقم بخورد و هم سنت اجرا ندادن به نمایش‌های پیش‌تر اجرا شده شکسته شود. گفتنی است در آن زمان دکتر مسعود دلخواه قصد نمایشنامه‌خوانی متن «پدر» را داشت که از سوی شورای نظارت رد شد. دیگر نمایشی که از این مسیر وارد تئاتر شهر شد «سفید» است که به سبب موفقیتش در ایرانشهر و حمایت منتقدان مورد توجه طاهری قرار گرفت. همه اینها نشان می‌دهد مدیر تئاتر شهر فاقد توانایی در انتخاب اثر است و صرفاً برمبنای موفقیت‌های رخ داده به دنبال ترمیم ضعف جداول خویش است. این موضوع را باید به ناتوانی نمایش‌ها در جلب توجه منتقدان هم افزود تا دریابیم چگونه تئاتر شهر از رصد رسانه‌ای نیز خارج شده است.

در تئاتر شهر در مجموع 46 نمایش در 5 سالن مجموعه اجرا رفته است تا فروش کل اجراها به رقم 5 میلیارد و 361 و 791 هزار و 500 تومان برسد. این رقم از فروش بلیت به 80هزار و 871 نفر حاصل شده است. متأسفانه تئاتر شهر در آمارش قیمت متوسط بلیت را درج نکرده است؛ اما با همین دو عدد می‌توان فهمید که میانگین قیمت بلیت در تئاتر شهر 66 هزار تومان بوده است. با نگاهی به قیمت بلیت‌های تئاتر شهر نیز می‌توان دریافت که میانگین قیمت بلیت برابر با 92 هزار تومان بوده است که نشان می‌دهد 34درصد اختلاف در فروش وجود دارد که رقم قابل‌توجهی است. اما این همه ماجرا نیست. بیایید ظرفیت یکی از سالن‌های تئاتر شهر را در نظر بگیریم تا دریابیم چقدر به بازدهی رسیده است. در تالار سایه با ظرفیت 72 نفر در مجموعه 12 نمایش تنها 9هزار و 746 نفر پای نمایش‌ها نشسته‌اند، در حالی‌که با متوسط 26 اجرا برای هر نمایش،‌ این ظرفیت برابر با 22هزار 464 نفر است. به عبارتی تنها 43 درصد از ظرفیت این سالن‌ در طول سال گذشته صاحب مخاطب بوده است.

بی‌شک مدیر مجموعه تئاتر شهر خود از وضعیت بد این بنای فرهنگی آگاه است. سهم این مجموعه از گیشه فروش اندکی فراتر از یک میلیارد است و این درحالی است که اداره کل هنرهای نمایشی مجبور به حمایت مالی از این آثار نیز هست. اگر هزینه چند میلیاردی نگهداری تئاتر شهر را به مبالغ مذکور اضافه کنیم، درمی‌یابیم مجموعه مدیریت قمی‌های تئاتر جز هزینه چیزی روی دست دولت نگذاشته‌اند. به عبارتی ضرر حضور بسیاری از این نمایش‌ها، فراتر از ارقام انتشاری نمود پیدا می‌کند. این اتفاق زمانی حادتر می‌شود که خبرها از دعوت سجاد افشاریان برای اجرا در سالن اصلی حکایت می‌کند. اگرچه تیر اولیه برای اجرای نمایش «بک‌توبلک» به سنگ خورده است؛ اما دادن سالن اصلی تئاتر شهر برای یک مونولوگ تک‌بازیگره و بدون دکور تنها یک پیام دارد: تئاتر شهر وضعیت فاجعه‌ای در گیشه و مخاطب دارد. برای درک مطلب باید به پردیس شهرزاد برویم، جایی‌که نمایش افشاریان بیش از 200 شب روی صحنه رفت تا به فروش نزدیک به 6میلیاردی یک‌تنه فراتر از فروش کل تئاتر شهر صاحب گیشه بوده باشد. البته وضعیت پردیس شهرزاد به انحای مختلف بهتر از وضعیت تئاتر شهر است. برای مثال فروش دو نمایش «پرده‌خانه» و «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت» با رقمی نزدیک به 8 میلیارد تومان، فراتر از فروش سالانه تئاتر شهر بوده‌اند. ناگفته نماند تلاش‌هایی برای اجرای مجدد این آثار در تئاتر شهر رقم خورده که با شکست در مذاکرات همراه بوده است. به عبارتی مدیریت تئاتر شهر نه تنها در عملی کردن آیین‌نامه خود ناموفق بوده که در مذاکره با هنرمندان نیز توفیقی نداشته است. این در حالی است که پردیس شهرزاد نزدیک به یک ماه است پس از رفتارهای حاد از سوی مدیرکل هنرهای نمایشی تعطیل شده است. قاسم جعفری، مالک پردیس شهرزاد در یک مناظره رادیویی با کاظم نظری، مدیرکل هنرهای نمایشی، پس از برشمردن ضعف‌های دستگاه مربوطه اقدام به تعطیلی این مجموعه کرده است. جعفری در این برنامه اعلام می‌کند طی یک سال گذشته با چهار سالن فعال در مجموعه‌اش،‌ ۸۲ اجرا و ۱۱۹ نمایشنامه‌خوانی برگزار کرده است که همین رقم نشان می‌دهد تنها در حوزه اجرا، شهرزاد تقریباً دوبرابر تئاتر شهر نمایش متفاوت روی صحنه برده است. طبق اعلام پردیس در سال 1401، 242هزار و 322 نفر مخاطب در این مجموعه به پای نمایش‌ها نشسته‌اند که نشان می‌دهد این مجموعه در یک سال گذشته- با وجود گران‌تر بودن بلیت نمایش‌هایش- محبوبیت بیشتری نسبت به تئاتر شهر داشته است. رقمی که سه برابر مهم‌ترین سالن تئاتری کشور است.

البته موفقیت بخش خصوصی یکی از اهداف اجرایی شدن اصل 44 قانون اساسی است که سال 1387 کلیات آن توسط آیت‌الله خامنه‌ای ابلاغ شده است؛ اما به نظر می‌رسد سنگ‌اندازی اداره کل هنرهای نمایشی فارغ از مقابله با سیاست‌های کلان نظام، همراه با نوعی بغض نسبت به شکست در بخشی از مسئولیت خویش است. بغضی که در عملی نشدن دومین دوره جشنواره شهرزاد نیز نمود پیدا می‌کند، جایی‌که شاید انتشار جزئیاتش نشان دهد چطور بخش خصوصی در گردهم‌آوردن جامعه هنری داخلی و بین‌المللی موفق‌تر از جشنواره عریض و طویل فجر موفق‌تر ظاهر شده بود.

///.



نویسنده: احسان زیورعالم