«نقالی» یکی از هنرهای نمایشی ایران است که از دیرباز در این مرز و بوم اجرا می‌شده، اما گرد فراموشی و بی‌توجهی بر چهره این هنر ایرانی موجب شد که در فهرست جهانی میراث در خطر یونسکو ثبت شود؛ اقدامی که به نظر می‌رسد دردی از وضعیت «نقالی» دوا نکرده و در سال‌های پس از ثبت هم این میراث در انزوا قرار دارد.

چارسو پرس: مریم نعمت طاووسی - مسؤول تهیه و ثبت پرونده جهانی نقالی  درباره وضعیت «نقالی» پس از ثبت جهانی، اظهار کرد: تا آنجا که می‌دانم «نقالی» تنها میراث ناملموس ایران بوده که در فهرست میراث جهانی در خطر ثبت شده است. «میراث در خطر» میراثی است که ممکن است به دلایل مختلف، دیگر آن را نداشته باشیم. حال به این دلیل که حاملان این «میراث در خطر» در معرض انقراض قرار گرفته‌اند و شاگردی ندارند که مهارت و دانش خود را در اختیارشان قرار دهند و یا به هر دلیلی، جامعه مخاطب خود را از دست داده‌اند.  درباره «نقالی» شاهد هر دو مورد بوده‌ایم. امروز اساتیدی در این حوزه داریم که حمایتی از آن‌ها نمی‌شود.  

به تعهدات پرونده جهانی «نقالی» عمل نشده است

او ادامه داد: وقتی پرونده‌ای ثبت جهانی می‌شود باید ببینیم که توقعات از آن چیست. در پرونده جهانی «نقالی» در یونسکو یک‌سری برنامه‌ها تدوین شده که دولت متعهد شده بود این برنامه‌ها را اجرایی کند. یکی از این برنامه‌ها مستندسازی و مستندنگاری نقل‌های موجود بود. نقالی بیشتر یک هنر شفاهی است بنابراین هرآن‌چه مجلس نقل است باید به شکل صوتی و تصویری و یا در قالب کتاب گردآوری شود. همچنین شناسایی نقال‌ها، به این معنا که زندگی و آثار تمام نقال‌هایی که الان در کنار ما هستند، باید ثبت شود؛ چرا که اگر نقالان را از دست بدهیم نقل‌ها نیز از بین می‌رود. در این زمینه هر استانی می‌تواند این اقدام را به صورت مستقل انجام دهد. تا جایی‌که می‌دانم در استان زنجان فردی از روی علاقه این کارها را انجام داده و کتابش هم چاپ شده است.

نعمت طاووسی گفت: اجرای این برنامه‌ها برعهده دولت بوده و باید آن را طی مراحلی انجام می‌داد، اما تا جایی که در جریان هستم، هیچ‌یک از این برنامه‌ها انجام نشده است مگر تلاش‌هایی که گروه‌های مستقل در این زمینه انجام دادند و می‌دانم که در این مدت بنیاد فردوسی کلاس‌های تربیت نقال داشته و نقالانی را تربیت کرده، هرچند به تعداد اندک، که تعداد دختران هم از پسران بیشتر بوده است.  

متولی مردم هستند اما آگاهی ندارند

مسؤول تهیه و ثبت پرونده جهانی «نقالی» با بیان این‌که متولی اصلی میراث ناملموس، مردم و جامعه‌ای هستند که آن را به عنوان هویت خودشان تعریف می‌کنند، افزود:‌ اما به شرط آن‌که به مردم نسبت به میراثی که دارند، آگاهی داده شود. وزارت میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی یکی از متولیان پرونده‌ ثبت جهانی «نقالی» است و در پرونده آن آمده که وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی، وزارت آموزش عالی کشور، وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد همگی برای پیاده کردن برنامه‌هایی که در این پرونده پیشنهاد شده است، مسؤولیت دارند و باید با همکاری هم این برنامه‌ها را پیش ببرند.

او اضافه کرد: به دلایل واضح و مبرهن که اصلی‌ترین آن مسأله اقتصادی است و البته بی‌مهری که در این زمینه وجود داشته، آن برنامه‌ها اجرا نشده است، اما بعضی از انجمن‌های مردم‌نهاد بر حسب علاقه تعدادی نقال تربیت کردند که برخی از آن‌ها اقبال داشتند، اما واقعیت این است که در این زمینه خیلی کم کار شده است. اگر اقدامی هم شده بر اساس علاقه یک‌سری افراد بوده است. در مسائل فرهنگی بیشتر باید هزینه شود و برگشت سرمایه آن معنوی است، نه مادی، ولی کمتر هزینه می‌شود. اگر دید اقتصادی کنار گذاشته شود، شاید قدر میراث ملموس و ناملموس ما در این کشور بیشتر دانسته شود. «نقالی» نیز مانند تمام مسائل دیگر فرهنگی است و باید روی آن سرمایه‌گذاری شود، اما در مسائل فرهنگی سرمایه‌گذاری باید به شکل معنوی باشد و نه مادی.  

کودکان چرا باید شاهنامه دوست داشته باشند؟

نعمت طاووسی در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان «نقالی» را در جامعه رواج داد و مردم را نسبت به این هنر و میراث ایرانی آگاه کرد؟ گفت: به طور طبیعی و به دلیل این‌که رسانه تغییر کرده است، حتی پیوند کتاب و مخاطبان آن و نوع فیلم‌ها و سریال‌ها دچار تحول شده است، سلیقه مخاطب نیز تغییر کرده است و برای زنده نگه‌داشتن نقالی ارتباط بین حاملان این هنر و مخاطب دوباره باید برقرار شود، این موضوع  نیازمند یک‌سری برنامه‌ریزی است.  در این زمینه تحقیقی در وزارت میراث‌ فرهنگی انجام شده است مبنی بر این‌که چگونه می‌توان علاقه‌مندی نسل جوان را درباره نمایش‌های سنتی، از جمله «سیاه‌بازی» یا «نقالی» دوباره برقرار کرد.

او اضافه کرد: نتیجه آن، یک‌سری راه‌های تشویقی بود. آموزش و آشنا کردن جامعه با این نوع نمایش‌ها از کودکی تا از همان سن به میراثی که از گذشتگان باقی مانده، افتخار کنند و لازمه آن «شناخت» است. وقتی ردپایی از نقالی و نمایش‌های سنتی در آموزش‌های مدارس نیست، بچه‌ها نمی‌دانند چرا باید شاهنامه دوست داشته باشند. امروز چه تعداد از بچه‌های ما قصه‌های شاهنامه را می‌شناسند، یا اصلا قصه‌های عامیانه خودمان را می‌شناسند که بعد به نقالی و خیمه‌شب‌بازی و … علاقه‌مند شوند؟ چقدر در کودکی این نمایش‌ها را دیده‌اند که در بزرگسالی هم این خاطره و علاقه در آن‌ها زنده شود؟  

ایرانی‌ها «نقالی» را نمی‌شناسند

این پژوهشگر، نویسنده و عضو هیأت علمی گروه هنرهای سنتی اظهار کرد: برطرف کردن این خلاء به برنامه‌ریزی نیاز دارد و باید با همکاری دولت انجام شود، اما نکته حائز اهمیت این است که دولت نباید در زمینه‌های فرهنگی مستقیما دخالت کند، بلکه باید بسترسازی کند. به ویژه در حوزه میراث ناملموس باید حاملان این میراث را حمایت کند، کاستی‌ها را رفع کند و اجازه دهد تعامل بین حاملان و جامعه، به شکل طبیعی برقرار شود. در واقع دولت باید در این حوزه کمک کند، اما دخالت نکند و راه تعامل را باز بگذارد. این دخالت نکردن خیلی مهم است، یعنی سعی نکند به این حوزه جهت دهد و بگذارد جامعه خودش را پیدا کند، اما متاسفانه این حمایت وجود ندارد و جامعه مخاطب «نقالی»، که کل ایران است، نقالی را نمی‌شناسد. مگر جمع‌های کوچک، که این هنر را به شکل جدی‌تر جزء هویت خودشان می‌دانند.

«نقالی» را مدرن نکنید

مسؤول تهیه و ثبت پرونده جهانی نقالی درباره میزان دخل و تصرف‌ها در روایت‌های نقالی و اثر آن بر جایگاه این هنر و میراث ایرانی در یونسکو و در ابعاد جهانی، گفت: میراث ناملموس همواره در حال تعامل با شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمانۀ خودش است، اما این تحولات باید به گونه‌ای باشد که هسته اصلی آن میراث، دستخوش تغییر نشود. نقالی یک هنر شفاهی بوده و هست و می‌تواند مانند هنرهای دیگر دچار تغییر و دخل و تصرف شود. از این‌رو ثبت داستان‌های نقالی در قالب طومارهای نقالی اتفاق افتاده که تعدادی از آن‌ها هم چاپ شده است. در واقع این طومارها برای مرشدان نقالی بوده که آن‌ها را ثبت کرده‌اند. حال، در برخورد مدرن داستان‌های جدیدی برای نقالی انتخاب می‌کنند که این دیگر نقالی سنتی نیست.  برای مثال اگر با گیتار جاز نقالی کنند آن نقالی دیگر به عنوان یک هنر سنتی شناخته نمی‌شود و اصالت خودش را از دست می‌دهد. به دلیل این‌که کانونی که نقالی را اجرا می‌کند، از دست رفته است.

او اضافه کرد: با این حال این تغییرات رخ می‌دهد، اما جامعه مخاطب از آن استقبال نمی‌کند و برای همین است که باید نمونه‌های کهن آن را نگه دارند. نقالی هنر زنده است، باید جایی باشد که با حمایت دولت نقالی‌هایی را ببینیم که به شکل و شیوه‌های اصیلش اجرا می‌شود و ارتباطش را با نقطه آغازین قطع نکرده است، اما در این زمینه هم اقدامی انجام انجام نشده است. برای مثال در هند و چین برای «تئاتر نو» تماشاخانه‌هایی وجود دارد که در چند نوبت از سال، نمایش را به همان شکل سنتی اجرا می‌کنند و توریست برای تماشای این نمایش‌ها برنامه‌ریزی می‌کند. ما هم اگر می‌خواهیم نقالی از بین نرود باید برای مرشدهای قدیمی اجراهای ثابتی در طول سال بگذاریم و اطلاع‌رسانی کنیم که مردم ببینند و این نوع نمایش از یادشان نرود. درست است که فیلم‌هایی از نقالی این مرشدان وجود دارد، اما اجرای زنده چیز دیگری است.  

به اعتقاد این پژوهشگر، «نقالی» و دیگر نمایش‌های سنتی به رونق گردشگری هم می‌تواند کمک کند، اما به شرطی که اصالت آن را از بین نبریم و دخل و تصرف در روایت‌های نقالی مداخله‌گرانه نباشد.  

«نقالی» با «پرده‌خوانی» یکی نیست

مسؤول تهیه و ثبت پرونده جهانی «نقالی» در ادامه به تفاوت «نقالی» و «پرده‌خوانی» اشاره کرد و گفت: در پرونده جهانی نقالی، پرده‌خوانی از نظر تاریخی ذیل نقالی قرار دارد. نقالی نوعی نمایش سنتی است، با یک اجرای تک‌نفره و با قصه‌ای از دوران صفوی تا جایی که شواهد نشان می‌دهد. این نقل‌ها گاهی با پرده‌های نقاشی‌شده اجرا می‌شوند، اما در نقالی خودِ نقال و عصایی که دارد، حرکات بدنی او و هنر بازیگری‌اش در مرکز اجرا و توجه قرار می‌گیرد. حال آن‌که در پرده‌خوانی «پرده» به واسطه مجالس بی‌شماری که بر آن نقش زده شده، در مرکز توجه قرار می‌گیرد.  

او ادامه داد: از طرفی «نقالی» به شکل عام بدون پرده می‌تواند اجرا شود. اشتباهی که وجود دارد و در تلویزیون و برنامه‌های رسانه‌ای چه داخل ایران و چه خارج از ایران به آن دامن می‌زند، این است که نشان می‌دهند نقال از روی پرده نقل می‌کند و همیشه پرده‌ای پشت نقال است. در حالی‌که این اشتباه است، این نه نقالی است و نه پرده‌خوانی. «نقال» اصلا به پرده نیازی ندارد و این پرده‌خوان است که به پرده نیاز دارد، چون در قصۀ خود به مجلس‌های پرده اشاره می‌کند و از مجلسی به مجلس دیگر می‌رود. متاسفانه رسانه‌ها نیز در انتقال غلط شکلِ این دو هنر، نقش زیادی دارند.  

نعمت طاووسی همچنین درباره قدمت «نقالی» بیان کرد:  «نقالی» از دوران پیش از اسلام و دوران باستان به شکل‌های گوناگونی وجود داشته است. در آن زمان خنیاگران یا گوسان‌هایی بودند که هم در دربار و هم خارج از دربار قصه‌خوانی می‌کردند. البته به شکل امروز «نقالی» نبوده است، آن‌ها ساز می‌زدند و قصه‌هایشان را به آواز می‌خواندند و بازیگری می‌کردند. همچنین در بسیاری از اشعار ما نیز به «نقالی» اشاره شده است. یکی از مواردی که می‌توان به آن استناد کرد، ماجرای «مرگ اسب خسرو پرویز» است که هیچ‌کس جرأت مطرح کردن آن را نداشته و یک نقال با نقالی کردن این خبر را به خسرو پرویز می‌دهد.  

نقالی؛ میراثی که در خطر ماند!

 

///.


منبع: خبرگزاری ایسنا