چارسو پرس: ظهر روز 24تیرماه سال اشک و خون 88، هواپیمای توپولف 154 شرکت هواپیمایی کاسپین که به مقصد ایروان در حال حرکت بود، در روستای فارسیان قزوین سقوط کرد و تمام 168نفر سرنشین این پرواز در دم جان سپردند. در میان این جانباختگان مظلوم، نام اعضای تیمملی جودو نوجوانان ایران، لون داویدیان نماینده دوره ششم مجلس، ناتلا نیکولاوا همسر سفیر گرجستان در ایران و مارتیک درآوانسیان پایهگذار رشته ارتوپدی فنی ایران بهچشم میخورد. چنین حادثه تراژیکی اما برای اهالی موسیقی با خبر بدتری توأمان شد، وقتی شنیده شد که نام عبدی یمینی، آهنگساز و تنظیمکننده مشهور ایرانی نیز در سیاهه مسافران این پرواز بوده است. برای بسیاری از ایرانیان، نام او البته ناشناخته بود، اما اهالی فن و آنان که با ساز و آواز الفتی دارند، با این خبر دریغی دردناک و تلخ کشیدند؛ حسرت پرپرشدن نابغهای که دههها فرصت داشت زیبایی بیافریند. عبدی یمینی اما که بود و چه کرد؟ و چرا مرگ او را باید مصیبتی عظیم دانست؟
عبدالرضا یمینی معروف به عبدی یمینی در خردادماه 1332 در تهران به دنیا آمد. پدرش نظامی بود و چندان با اینکه پسرش به موسیقی بپردازد، موافقتی نداشت. عشق موسیقی اما چنان در اعماق وجود عبدی ریشه دوانیده بود که او را راهی انگلستان کرد تا در southend college تحصیلات مقدماتی موسیقی را بگذراند و در سال 1983، از دانشگاه surrey مدرک فوقلیسانس موسیقی را دریافت کند. همین علاقه وافر بعدتر او را به اتریش هم برد تا در آنجا به یادگیری مبانی موسیقی کلاسیک بپردازد. مقصد بعدی یمینی اما آمریکا بود؛ جایی که اهالی موسیقی پاپ ایرانی، آنجا را خانه دوم کرده بودند و در ممنوعیت موسیقی در داخل ایران، سازها را در غربت به صدا درمیآوردند. یمینی جوان نیز در آمریکا خانه کرد و بهسرعت دانش و مهارت او در نواختن سازهایی چون پیانو، گیتار، کیبورد و فراتر از آن، رهبری ارکستر، آهنگسازی و تنظیمکنندگی، او را موردتوجه برترین خوانندگان پاپ و کمپانیهای موسیقی قرار داد. بدینترتیب در بازهای قریب به یکونیم دهه، او نهتنها رهبری ارکستر خوانندگانی چون داریوش اقبالی را برعهده گرفت، بلکه به تنظیم مجموعهای از آثار دست زد که بسیاری از آنها نمونهای از بهترین تنظیمهای تاریخ موسیقی ایران و نشانهای از نبوغ موزیسین جوانی است که بهواسطه دانش موسیقایی، تعهد کاری، حساسیت حرفهای به ضبط و اجرای زنده سازها، تسلط بر موسیقی نوظهور الکترونیک و سازهایی چون پیانو و کیبورد و گردآوری و جلب همکاری و رهبری مجموعهای گسترده از بهترین موزیسینهای ایرانی و خارجی در گروههای خود، موفق شد راهی نو پیشروی موسیقی پاپ ایرانی بگشاید و نامی ماندگار برای خود در تاریخ هنر ایران بر جای گذارد.
فصل نوین تنظیم پاپ ایرانی
جدا از آلبومهای مهم و دورانسازی چون «امان از» و «سفرنامه» که عبدی یمینی در کنار ترانههای شهیار قنبری پروازی بیمانند را در آنها تجربه کرده است، همکاریهای جسته و گریخته عبدی یمینی با بسیاری دیگر از آوازخوانان ایرانی نیز به نقاط عطف کارنامه هنری آن خوانندگان بدل شد. منصور، خوانندهای که در دهه 1370 شروع بهکار کرد، در آلبومهای «فرفرههای بیباد»، «تصویر آخر»، «دریچه» و «قایق کاغذی» با یمینی همکاری گستردهای داشت و عبدی موفق شد شمایلی از یک خواننده متفاوت را برای او بیافریند که بعدتر البته یکسره دگرگون شد. ترانههایی چون «دلبر» و «اقاقی» ابی، «میلاد» معین، «وقفه»، «نفت»، «سفیر» و «آغوش آفتابی» هاتف، «چرا با من» امید، «دایره وجود» بیژن مرتضوی و «نازنین» مهرداد آسمانی نیز مهر تنظیمهای درخشان یمینی را بر پیشانی خود دارند؛ همینطور است آثاری چون «اکسیژن»، «سراب»، «قصه»، «معما»، «کلید» و...
در کنار اینها، تنظیمهای مجدد بسیاری از آهنگهای قدیمی خوانندگانی چون داریوش در دو آلبوم «صحنه 1» و «صحنه 2» و عارف (آلبوم «سلطان قلبها») و منوچهر سخایی که ازقضا نزد مخاطبان این ترانهها نیز محبوبیتی زایدالوصف پیدا کردند، نشانی از این واقعیت بود که تنظیم نوین عبدی و سازآرایی مدرن او، با نسل جدید موسیقی ایرانی ارتباطی ویژه پیدا کرده بود و بدینترتیب او به یکی از برترین تنظیمکنندگان موسیقی پاپ ایرانی بدل شد؛ چنانکه شهیار قنبری درباره او بهدرستی چنین میگوید: «عبدی به باور من، داناترین موسیقیدانی است که من در همه این سالها با آنها کار کردهام. عبدی تحصیلات عالی موسیقی داشت. در اتریش و انگلیس. یعنی عبدی یک موسیقیدان «تصادفی» نبود. عبدی همه زندگیاش را وقف موسیقی کرده بود. حتی بهخاطر موسیقی به خواسته پدرش تن در نداد و راه موسیقی را ادامه داد.»
پایان تلخ
عبدی در اواخر دهه 1370 برای برخی مسائل خانوادگی و به دلیل آنچه برخی دلزدگی از فضای هنری لسآنجلس دانستهاند، به ایران آمد و در ایران معدود آثاری ازجمله همکاری با محمد خاکپور را از خود بهجای گذاشت. این آثار اما هیچگاه به آن درجه از اهمیت و شهرتی که تلاشهای عبدی یمینی در آمریکا بدانجا رسیدند، دست نیافتند. با مرگ غریبانه او اما اینک بازماندهایم و «حیرت و حسرت همیشه» از شنیدن صدای «ساز پرناز» عبدی یمینی؛ نابغهای ناتمام که نظیر پدر تنظیم موسیقی ایران، واروژان، در میان سکوت جامعه و اهالی فرهنگ، در میانسالی و در اوج خلاقیت هنری خویش از میان ما رفت.
منبع: روزنامه هم میهن
نویسنده: فرزاد نعمتی