کاوه میرحسینی: بهترین‌های ایران باید در ارکستر سمفونیک حضور داشته باشند‌. تیم ما با رهبرانی همکاری داشته از جمله ریکاردو موتی که سومین رهبر بزرگ دنیاست با ارکستر لااسکالای میلان که یکی از مهم‌ترین ارکسترهای جهان است، بچه‌های ما با آن ارکستر ساز زدند. این تیم در آماده‌ترین شرایط خود بود و می‌توانست بسیار موفق ظاهر شود، اما نگذاشتند.

چارسو پرس: ارکستر سمفونیک تهران بار دیگر سوژه رسانه‌ها شد، این‌بار با حواشی خبر اخراج 40 نوازنده، نوازندگانی که حاضر نشدند در آزمون نوازندگی این ارکستر شرکت کنند. آنها به «اعتماد» گفته‌اند که چنین آزمونی از نظرشان اعتباری ندارد؛ مستندات این گزارش می‌گوید که اختلاف نوازندگان با رهبری ارکستر، موضوع اصلی مورد مناقشه است. چه اختلافی و چرا آزمون؟ در این گزارش به دنبال پاسخ به این پرسش‌ها رفته‌ایم.

این امتحان برای ارزشیابی نبود

یکی از نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران که نخواست نامش ذکر شود، معتقد است «این امتحان نه از نگاه عرفی جایگاه دارد و نه از نظر قانونی.» او به «اعتماد» می‌گوید «همه‌جای دنیا آزمون را برای صندلی خالی و جذب افراد جدید می‌گیرند، نه کنار گذاشتن افراد قدیمی و حاذق!»

به گفته این نوازنده، جدای از 40 نفری که حاضر نشدند در این امتحان شرکت کنند، عده‌ای از نوازندگان قدیمی شرکت کردند و قبول هم شدند. او دلیل شرکت نکردن 40 نوازنده را این‌طور توضیح می‌دهد: «بچه‌ها با رهبری که برای ارکستر انتخاب شده بود، مشکل داشتند. سال ۱۳۹۸ که آقای صهبایی به عنوان رهبر مهمان در کنسرت بود، حاشیه‌هایی پیش آمد. صحبت‌های ایشان در آن روزها - که هنوز روی سایت‌ها هست- با موضع‌گیری بعضی از نوازندگان و مخاطبان موسیقی روبرو شد. وقتی این‌همه آدم نمی‌خواهند با فردی کار کنند، حتما دلیل دارد. من هفت، هشت بار امتحان دادم، همیشه هم قبول شدم اما در این امتحان شرکت نکردم چون انگیزه برگزاری آن ارزشیابی نیست. آنها با این امتحان عملا دارند خودی و ناخودی را مشخص می‌کنند. من سال‌ها برای رسیدن به این صندلی تلاش کردم. ارکستر سمفونیک خانه دوم است؛ دو سال بدون حقوق کار کردم تا تجربه کسب کنم. تصمیم‌گیرندگان عملا تیشه به ریشه ارکستر می‌زنند.»

در آزمون اخیر، مانند هر آزمونی عده‌ای برگزیده شدند. درباره کیفیت کار آنها می‌پرسم: «افرادی که انتخاب شدند، بچه‌های جوان و مستعدی‌ هستند ولی جای‌شان هنوز ارکستر سمفونیک نیست. باید تجربه کسب کنند.»

او مسوول اصلی این اتفاقات را مدیر ارکسترها و مهم‌تر از آن مدیر بنیاد رودکی می‌داند: «آقای سالم مسوولند؛ برای ریشه‌یابی مشکلات باید وقت بگذارند نه اینکه سطحی از مسائل بگذرند.»

 

برگزاری امتحان به جای پاسخ به مطالبات

فروغ فضلی که از سال ۱۳۹۴ وارد ارکستر سمفونیک تهران شد، در حمایت از همکاران خود، از ارکستر سمفونیک کناره گرفت و استعفای خود را در ویدیویی در صفحه شخصی‌اش اعلام کرد؛ او در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید: «این اختلافات به سال 98 برمی‌گردد. همان زمان از مسوولان خواستیم که ایشان به ارکستر سمفونیک نیایند. چون به نوازندگان، رهبر ارکستر و بنیاد رودکی توهین کرده بودند و از قسمت دوم همان کنسرت با ایشان روی سن نرفتیم و بدون رهبر ادامه قطعات را اجرا کردیم اما سال گذشته دوباره ایشان در ارکستر حضور یافتند. مدیریت ارکستر ا‌‌ز ما خواست که یک کنسرت با ایشان اجرا کنیم، قول دادند این آخرین باری است که ایشان رهبری ارکستر را برعهده می‌گیرند. نوازندگان موافقت کردند و در بهمن 1401 کنسرت اجرا شد اما دو ماه بعد متوجه شدیم ایشان هنوز در ارکستر حضور دارند و علاوه ‌بر این، سه نفر از بهترین نوازندگان ارکستر را بدون اینکه دلیلی اعلام کنند، تعلیق کرده‌اند! مجدد مطالبات‌مان را با مدیریت مطرح کردیم. اولین درخواست ما عمل به قول‌شان و عدم حضور این رهبر در ارکستر و دومین درخواست‌مان هم بازگشت همکاران تعلیق شده بود.»

فضلی عنوان می‌کند: «با وجود جلساتی که در مدت پنج، شش ماه نمایندگان ارکستر با مدیریت ارکستر گذاشتند، همچنان به درخواست‌ها رسیدگی نمی‌شد تا اینکه اعلام کردند، می‌خواهند از نوازندگان ارکستر امتحان بگیرند. تعداد نوازندگان سازهایی مثل کلارینت، ترومپت و... بسیار محدود است. مگر در کشور چند نوازنده در سطح نوازندگی در ارکستر سمفونیک داریم. ارکستر سمفونیک هر کشوری به نوعی ویترین هنری آن کشور است؛ کسانی که در آن ارکستر می‌نشینند، باید از لحاظ نوازندگی و تجربه در سطح حرفه‌ای باشند. وقتی صحبت از امتحان می‌شود، طبیعی است که سوءتفاهم پیش می‌آید. اکثر همکاران قدیمی در ارکستر سمفونیک که همان 40 نفرند، سابقه درخشانی دارند. ما با رهبران بزرگی مثل ریکاردو موتی کنسرت برگزار کردیم که خودش یک امتحان است، در نتیجه مشکلی با امتحان دادن نداریم. مساله این بود که چرا زمانی که ما مطالباتی داریم، به جای رسیدگی، بحث امتحان را مطرح می‌کنند. این ضعف مدیریت ارکستر در سازماندهی امور است. جالب اینکه در همان روز امتحان، از بعضی نوازندگان ارکستر سمفونیک خواسته بودند که برای اجرا، به ارکستر ملی بروند. بالاخره قرار است این نوازندگان امتحان بدهند یا کنسرت اجرا کنند. این مسائل باهم همخوانی ندارند.»

او می‌گوید: «با توجه به این اتفاقات تصمیم بر آن شد که همکاران در امتحان شرکت نکنند. جالب بود یک بار فرمی دادند که متقاضیان برای امتحان پر کنند، کسی پر نکرد. بار دوم فرم دیگری دادند که بابت تعیین سطح و مشخص کردن جایگاه نوازنده‌ها بود که بازهم بچه‌ها فرم را پر نکردند. بار سوم که دیگر زمان امتحان بود، از بچه‌ها خواستند حاضر شوند و دادن امتحان لازم نیست و فقط حضورشان کافیست، آن هم برای صرف چای! اینها همه عجیب هستند، بالاخره بچه‌ها باید امتحان بدهند یا فقط به صورت فرمالیته حضور یابند... باز هم بچه‌ها قبول نکردند و همچنان خواسته‌های خود را پیگیری می‌کردیم. حرف‌مان این بود که چرا رهبری را آورده‌اید که هر بار با ورودش حاشیه ساخته و دوم اینکه همکاران تعلیق شده‌مان را برگردانید.»

از فروغ فضلی ماجرای کناره‌گیری‌اش را می‌پرسم، این‌طور می‌گوید: «در زمان برگزاری امتحانات نام من در لیست آزمون‌دهندگان نبود، در نتیجه همکاری‌ام با ارکستر ادامه داشت و با من تماس گرفتند و دعوت کردند که برای جلسات تمرین به ارکستر بروم. در همان جلسه اول با احترام به چند نوازنده‌ای که حتی باسابقه‌تر از من هستند و در ارکستر کنونی هم حضور دارند، سطح ارکستر و صدادهی را با عنوان ارکستر سمفونیک تهران اصلا همخوان ندیدم؛ ارکستر از نظر صدادهی در سطح پایینی بود. برای یک قطعه حدود یک ساعت و 45 دقیقه زمان گذاشتیم ولی در آخر هم این ارکستر نتوانست قطعه را به صورت کامل و با کوک درست اجرا کند؛ این یک فاجعه برای هنر موسیقی کشور ماست. ارکستر سمفونیک جای یاد گرفتن مسائل ابتدایی نوازندگی در ارکستر نیست. وارد ارکستر سمفونیک کشور شدن، تجربه می‌خواهد. دوستان ورودی جدید جوان هستند و این خیلی خوب است اما این افراد باید پله‌پله به ارکستر سمفونیک راه یابند و در ارکستری مثل ارکستر جوانان آموزش ببینند. با همه این اوصاف و قطع همکاری چهل همکارِ با سابقه و توانمندم، ترجیح دادم بعد از هفت سال نوازندگی در ارکستر، استعفا بدهم. ما با عشق و سختی زیاد به ارکستر سمفونیک رسیدیم و با این مشکلات مواجه شدیم. وقتی دیدم حتی به مطالبات ما گوش نمی‌دهند، ترجیح دادم از ارکستری که خانه دوم همه ما بود، خداحافظی کنم. مطالبه‌ای پشت این قطع همکاری هست که به آن رسیدگی نشده؛ وقتی از ۵۵ نفر، ۴۰ نفر در ارکستر حضور ندارند، بدون تردید این حرکت، پشت صحنه دارد، قهر و لجبازی نیست. وقتی مشکل کوچک مدیریت نشود به معضلی بزرگ تبدیل می‌شود.»

 

چرا در دوره نصیر حیدریان امتحان نبود؟

سراغ کاوه میرحسینی، از اعضای باسابقه ارکستر سمفونیک تهران می‌روم. می‌گوید: «از نظر بنیاد رودکی برگزاری امتحان، وجاهت قانونی دارد اما چرا؟ چون در قرارداد قانونی ما‌ بندی وجود دارد که در آن می‌گوید بنیاد رودکی می‌تواند هر زمانی که بخواهد امتحان بگیرد؛ در اینجا دو موضوع پیش می‌آید، یک موضوع حسی و دیگری منطقی است. در خصوص مورد حسی بگویم که ما تاکنون به‌طور مشخص به این بند از قرارداد اعتراضی نکردیم و حتی پیش از این هم در امتحانات شرکت کرده‌ایم؛ دلیل این است که مسوولان یک چیز را یا باور نمی‌کنند یا تاکنون در زندگی خود ندیده‌اند! انگار عشق در زندگی آنها معنا ندارد. وقتی ما به سالن رودکی می‌رویم، بوی چوبی که در سالن رودکی است، حال ما را خوب می‌کند. وقتی پشت ساز می‌نشینیم، حال‌مان خوب می‌شود. این عشق است. قابل ‌توضیح نیست و مسوولان هم اینها را درک نمی‌کنند اما از بعد منطقی، این بند قرارداد از اساس غلط است. بارها توضیح دادیم. از ارکسترهای خارجی و استانداردهای بین‌المللی اساسنامه بردیم که نباید بارها امتحان از نوازنده‌ها گرفته شود. آقای سالم در مصاحبه‌ای گفتند که ما پرس‌وجو کردیم و فهمیدیم که تمامی ارکسترها هرساله امتحان می‌گیرند. حرف ایشان خنده‌دار است. حتی ایشان یک جست‌وجوی ساده در اینترنت نکرده‌اند! اگر شما با یک زبان انگلیسی ابتدایی در اینترنت جست‌وجو کنید، ساز و کار تمام ارکسترهای جهان دست‌تان می‌آید. من از آقای سالم می‌پرسم، چطور می‌شود مدیرعامل مجموعه‌ای با این اهمیت که از وزارتخانه ‌کمتر نیست، حتی نخواسته یک سرچ ساده داشته باشد که بداند امتحانات چطور برگزار می‌شوند. هر فردی می‌تواند در سراسر دنیا این را متوجه شود. امتحان یک بار برای صندلی خالی برگزار می‌شود. چرا در دوره آقای نصیر حیدریان امتحان برگزار نشد؟»

او همچنین عنوان می‌کند: «ارکستر سمفونیک یک نهاد است که نماینده کشور ما در جامعه بین‌المللی است که موسیقی کشور را مطرح می‌کند. کسانی باید در آن حضور داشته باشند که بهترین‌های ایران هستند‌. تیم ما با رهبرانی همکاری داشته از جمله ریکاردو موتی که سومین رهبر بزرگ دنیاست با ارکستر لااسکالای میلان که یکی از مهترین ارکسترهای جهان است، بچه‌های ما با آن ارکستر ساز زدند. این تیم در آماده‌ترین شرایط خود بود و می‌توانست بسیار موفق ظاهر شود اما نگذاشتند. شورا و مدیری که به تازگی پیدا شده و می‌خواهد از ما امتحان بگیرد، هیچ‌کدام به لحاظ فنی صلاحیت این کار را ندارند. آزمونِ ما، کارنامه ماست. مگر می‌شود سطح نوازندگی ما پایین باشد در عین حال با چنین رهبرانی و با چنین ارکستری همکاری کنیم؟»

در ادامه می‌گویم فارغ از درستی و نادرستی، برگزاری امتحان توسط بنیاد رودکی هر زمان که بخواهد، بند قراردادی است و توسط نوازندگان پذیرفته شده، از سویی آن‌طور که می‌دانم تاکنون هم چند بار از نوازندگان امتحان گرفته شده اما این‌بار بود که نوازندگان ارکستر حاضر به شرکت در آزمون نشدند، این آزمون با دیگر آزمون‌ها چه فرقی داشت: «بله، اما چند نکته را باید مدنظر قرار داد، زمان امتحان و اینکه چه کسی قرار است امتحان بگیرد. این امتحان به‌طور معمول هر چند سال برگزار می‌شد و البته در همین مورد هم یکی از چیزهایی که در ابتدا گفتم همین بود که این بند قانونی در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست و باید اصلاح شود. چرا قبل از اجرا در جشنواره فجر که به ما نیاز داشتند، امتحان نگرفتند و وقتی که جشنواره تمام شد و آقای صهبایی با چند نفر از بچه‌ها مشکل پیدا کرد و گفت که اینجا یا من باید باشم یا این افراد، یک‌باره گفتند باید امتحان بگیریم؟»

می‌پرسم اجرا در جشنواره فجر همان اجرایی است که مسوولان بنیاد قول داده بودند آخرین باری است که آقای صهبایی به عنوان رهبر باشند؟ میرحسینی می‌گوید: «بله دقیقا همان اجرا بود. یک‌سِری برخوردها و سلایق شخصی خود را وارد کار حرفه‌ای می‌کنند. اتفاقی که در حال حاضر افتاده، فراتر از چیزی است که بقیه می‌بینند. من و شما بابت ارکستر سمفونیک تهران مالیات می‌دهیم، این حق هر ایرانی است که یک ارکستر سمفونیک خوب داشته باشد. ما همیشه در هر زمینه‌ای با مسوولان بنیاد همکاری کردیم نه به خاطر اینکه با آنها هم‌نظر بودیم بلکه دلیلش این بود که اولویت ما ارکستر سمفونیک تهران بود.»

می‌گویم از جمع‌بندی صحبت‌های نوازندگان که در برگزاری امتحان شرکت نکردند و موضع‌گیری‌های بنیاد رودکی یک چیز شفاف است. اینکه نوازندگان اصرار بر نیامدن رهبر کنونی دارند و بنیاد هم اصرار بر آمدن ایشان. گویا همین موضوع مساله‌ساز شده اما دلیل این همه اصرار طرفین چیست؟ می‌گوید: «ظاهرا این‌طور بوده که در زمان برگزاری جشنواره فجر، هیچ رهبری به جز آقای صهبایی رهبری ارکستر را به هر دلیلی - حالا یا تمایل نداشته یا فرصت- قبول نمی‌کند. تنها کسی که قبول کرده وارد شود و رهبری ارکستر را در جشنواره فجر بپذیرد، آقای صهبایی بود. آن زمان مدیرعامل بنیاد با توجه به اتفاقات پیشین در سال 98 می‌دانست که نوازندگان ارکستر با ایشان مشکل دارند، در نتیجه گفته بود که فقط همین یک بار آقای صهبایی رهبر خواهد بود و دیگر ایشان نخواهند آمد اما خب به این وعده وفا نشد و اتفاقات دیگری افتاد.»

میرحسینی در پایان تاکید می‌کند: «لازم می‌دانم بگویم که من جایزه آهنگسازی باربد را کسب کرده‌ام. از طرفی خودم رهبر ارکستر هستم، موسیقی فیلم «بی‌همه‌چیز» را رهبری کردم که آن‌هم جایزه موسیقی سیمرغ بلورین فجر را دریافت کرد. سابقه موفقیت در مسابقات رهبری ارکستر را هم دارم. با این پیشینه با قاطعیت می‌گویم که آقای منوچهر صهبایی صلاحیت فنی برای رهبری ارکستر را ندارد. چطور ارکستر سمفونیک تهران با تمام رهبران دیگر کار کرده و هیچگاه حاشیه‌ای نداشته اما با ایشان همیشه دچار مشکل شده، پس حتما همکاران من حق دارند برای نبودن ایشان از امتحان دادن و... سر باز بزنند و بنیاد هم حق ندارد بی‌منطق تصمیمات خود را بر ما تحمیل کند.»

 

ناتوانایی در مدیریت بحران

در پایان با مانی جعفرزاده منتقد موسیقی و عضو سابق شورای ارکستر گفت‌وگو کردم، او دیدگاه خود را این‌طور بیان می‌کند: «ریشه تمام مسائل این‌چنینی به مدیریت بنیاد رودکی می‌رسد، این یعنی بنیاد رودکی توانایی مدیریت بحران ندارد. غیر از اینکه انتخاب مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران، انتخاب با کیاستی نبوده و هر مدیر آشنا با جامعه موسیقی می‌داند که چنین انتخابی منجر به بحران می‌شود، بدیهی است اگر قرار بر چنین انتخابی بود، باید بحران آن‌هم مدیریت می‌شد. بنده از آقای سالم به عنوان مدیرعامل بنیاد رودکی، آقای سهرابی به عنوان مدیر ارکستر و آقای منوچهر صهبایی به عنوان رهبر ارکستر صحبت می‌کنم. هر عضو جامعه موسیقی می‌داند که چنین انتخابی قطعا منجر به تنش می‌شده چرا که بچه‌ها اصلا نمی‌خواستند با آقای صهبایی کار کنند این نکته اول؛ نکته دوم اینکه اگر اصرار بر وجود ایشان است مدیریت، باید این بحران را کنترل کند نه اینکه بحران دیگری اضافه کند. حال بماند که بنا بر شنیده‌ها و آنچه من متوجه شدم، آزمون شرایط لازم را هم نداشته است. در نتیجه نوازندگان قبول نکردند و منجر به رسوایی شد. در کل، مدیران حال حاضر بنیاد رودکی، هیچ سابقه‌ای در حوزه موسیقی و حتی در حوزه فرهنگ، ندارند و کار به افرادی سپرده شده که اصلا این حوزه را نمی‌شناسند. مدیرعامل بنیاد رودکی باید نوازندگان را به نام کوچک بشناسد، سابقه‌شان را بداند، بداند که از کجا آمده‌اند و تخصص و خُلق آنها چیست؛ این وظیفه اوست.»

او در ادامه می‌گوید: «تصور کلان حاکمیت از بنیاد رودکی این است که بنیاد جایی است برای وقت‌هایی که ضیافتی در پیش است؛ بیاید و مجلس‌آرا باشد پس کسانی را آنجا می‌گمارد که مجلس‌آرا باشند. این نگاه اشتباه است. بنیاد رودکی مهم‌ترین موسسه فرهنگی مملکت است و یکی از متولیان فرهنگی؛ مدیریت فرهنگ، کاری تخصصی است. شورا موظف است حداقل با نوازندگان در ارتباط باشد و اصلا علت وجود شورا هم همین است. کار شورای هنری ارکستر این است که بررسی کند و ببیند ارکستر به چه چیزی نیاز دارد که آن را تامین کرده و انجام دهد. نکته دوم اینکه نوازندگان می‌توانند با رهبری کار کنند و با رهبر دیگری کار نکنند. یعنی وقتی یک رهبر چند سال پیش، روی استیج رفته و تنش ایجاد شده در حدی که رهبر ارکستر صحنه را ترک کرده و نوازندگان بدون رهبر اجرا کرده‌اند، بدیهی است که انتخاب مجددش منجر به تنش می‌شود. این نکته را نباید فراموش کرد که صاحبخانه، نوازندگان هستند و همه ما که به آنجا می‌رویم، مهمانیم. یعنی من که زمانی رییس شورا بودم و رهبران ارکستری که می‌آیند و می‌روند همه مهمان هستند. البته اینکه در موقعیتی، نوازندگان بی‌جهت در مقابل رهبری موضع بگیرند کار غلطی است و باید شورا وارد شده و جلوی آنها را بگیرد اما وقتی نوازندگان می‌گویند ما با این رهبر کار کرده‌ایم، چنین تنشی به وجود آمده و جامعه موسیقی هم از آن خبر دارد، حق با نوازندگان است.»

از او می‌پرسم اگر همچنان مسوولیتی در این ارکستر داشت، چه می‌کرد، می‌گوید: «به نظر من مساله اول این بود که جناب آقای دکتر صهبایی برای مدیریت ارکستر آن هم سمفونیک، دعوت نمی‌شد یعنی مثلا اگر من آنجا بودم و اصرار بر استفاده از توانایی‌های ایشان بود، ترجیح می‌دادم در ارکستر ملی از ایشان استفاده کنم و چون پیش‌تر بین نوازنده‌ها تنش بوده فعلا در این موقعیت نظرم این بود که ایشان به ارکستر سمفونیک نروند. حالا اگر به هر دلیل اصراری بوده -که البته این دلیل‌ها هم منطقی نیست- که آقای صهبایی تشریف بیاورند؛ در چنین وضعیتی که ما می‌دانیم تنش وجود دارد اگر آنجا کاره‌ای بودم جلوی امتحان را می‌گرفتم. می‌گفتم به همان نسبت که نوازندگان رهبر ارکستر را پذیرفته‌اند، آقای صهبایی هم باید نوازندگان را بپذیرد تا به هر حال یک جایی به یک نقطه مشترک برسیم.گرفتن امتحان از نوازنده‌ای که قبلا امتحان داده و صندلی‌اش معلوم است در دنیا مرسوم نیست مگر اینکه یک صندلی خالی شود. ارکستر سمفونیک تهران ارکستری با ۹۰ سال سابقه و اولین ارکستر آسیاست؛ در چنین موقعیتی امتحان برای کل نوازنده‌ها گذاشته‌اید؟ چه کسی چنین برنامه‌ریزی کرده و چرا؟ من فکر می‌کنم اتفاقی که افتاده یک افتضاح تاریخی است و در نتیجه‌ یک سوءمدیریت به وجود آمده است.»

از او درباره قطع همکاری خودش می‌پرسم، می‌گوید: «بیرون آمدن من، در زمان تعویض مدیرعامل بنیاد رودکی در سال 1400 بود که چون ایشان مایل بودند با تیم دیگری کار کنند، ما استعفا دادیم البته بدیهی بود آن سیاست‌ها به همین جایی که الان رسیده، می‌رسید، در نتیجه بسیار خوشحالم که در حال حاضر عضو شورا نیستم.»

تلاش‌های ما برای گفت‌وگو با مدیرعامل بنیاد رودکی پس از چندین بار تماس با بنیاد بی‌نتیجه ماند، اگرچه بنیاد رودکی طی بیانیه‌ای بیستم تیرماه اخراج نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران را تکذیب و تاکید کرده بود که افراد معترض، در آزمون انتخابی بنیاد شرکت نکرده‌اند. در بخشی از متن بیانیه بنیاد رودکی آمده بود که «این آزمون به صورت عادلانه امکان رقابتی برابر را برای همه علاقه‌مندان به حضور در ارکستر سمفونیک تهران فراهم کرد که در این میان، برخی نوازندگان ارکستر خود را در معرض این آزمون عادلانه و رقابت با استعدادهای جوان قرار ندادند.» در بخش پایانی آن نیز عنوان شده: «در روزهای اخیر، متاسفانه تلاش شد با شانتاژ خبری و «القای اخراج نوازندگان» و قلب واقعیت، ادامه حرکت ارکستر با استعدادهای شناسایی‌شده تحت‌تاثیر قرار گیرد که این موضوع دور از اخلاق و اصول حرفه‌ای است.» اما در این بیانیه به جزییات ماجرا و دلیل سرباز زدن نوازندگان قدیمی از امتحان و مسائل دیگر، اشاره نشده است.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: سیمین سلیمانی