با انتخاب حامد سقاییان در مقام دبیر جشنواره فجر 42 می‌توان استنباط کرد آن اتحاد سال گذشته برای نادیده گرفتن حرف ناقدان از سوی دولت با یک شکست روبه‌رو شده است. پیش‌بینی‌ ناقدان عملی شد و دولت بعد از برگزاری یک جشنواره شاید دردسرساز تلاش می‌کند به جشنواره‌ای بی‌دردسر روآورد که حداقل بتواند روی برندگانش برای خود اعتباری کسب کند

چارسو پرس: سال گذشته، زمانی که کوروش زارعی از فراخوان جدید جشنواره فجر رونمایی می‌کرد، اساس یک دهه گذشته جشنواره مورد نقض قرار گرفت. با توجه به حذف بخش مرور، حقوق بسیاری از نمایش‌های اجرا شده در سال گذشته نادیده گرفته شد و اعتراض‌های بسیاری درباره ضعف‌های عمده فراخوان منتشر شد. ناقدان رویه کوروش زارعی را بازگشت به دهه شصت می‌پنداشتند که مدیران وقت برای افزایش تولیدات تئاتر، جشنواره فجر را بستری برای تولید محصول تئاتری در نظر گرفته بودند. رویه‌ای که حداقل سه دهه اساس جشنواره بود و طبق یک قاعده نانوشته، حضور در جشنواره فجر برابر با اجرا در سالن‌های دولتی بود. البته باید گفت در آن سه دهه تنها سالن‌های موجود تئاتر، سالن‌های دولتی بودند.

با افزایش تعداد هنرجویان تئاتر و گشایش سالن‌ توسط بخش خصوصی، مفهوم «تازه‌های تئاتر» به امری بی‌معنا بدل می‌شد. هنرمندی که قرار بود با هزینه شخصی خود اثری را تولید کند، زیر بار دپو کردن اثرش برای اجرای احتمالی در یک سال آینده نمی‌رفت. او می‌توانست بر اساس موقعیتش در جداول سالن‌های تئاتر گروه خود را مهیای اجرا کند و حتی به یک سالن نیز بسنده نکند. می‌توانست کوچ کند و در شهرهای دیگر کشور نیز اثرش را روی صحنه برد. در چنین شرایطی مدیران وقت تئاتر درمی‌یابند که اهمیت آثار اجرا شده در طول یک سال گذشته به مراتب مهم‌تر از اجراهای اجراناشده است. اجرایی که صرفاً برای فجر آماده می‌شد چیزی بود شبیه هندوانه سربسته که با رجوع به آمار نیز می‌توان دریافت این آثار به‌ندرت در بخش دریافت جوایز یا حتی جذب مخاطب موفق بوده یا آنکه پس از جشنواره در گیشه رونقی به پا کرده‌اند و بدیهی است که عدم‌موفقیت یک نمایش در فجر خود مسبب فروپاشی آن در گیشه می‌شود.

با انتخاب حامد سقاییان در مقام دبیر جشنواره فجر 42 می‌توان استنباط کرد آن اتحاد سال گذشته برای نادیده گرفتن حرف ناقدان از سوی دولت با یک شکست روبه‌رو شده است. پیش‌بینی‌ ناقدان عملی شد و دولت بعد از برگزاری یک جشنواره شاید دردسرساز تلاش می‌کند به جشنواره‌ای بی‌دردسر روآورد که حداقل بتواند روی برندگانش برای خود اعتباری کسب کند

با چنین چشم‌اندازی کوروش زارعی که همواره با پول و حمایت حکومتی و دولتی دست به تولید اجرا زده بود، بدون دانش کافی از نظام بازار تئاتر- و البته شکست‌های قابل‌توجه در سالن‌داریش در حوزه هنری- اقدام به اختراع مجدد جشنواره فجر می‌کند، اختراعی که باید گفت بازگشت به رویه طاها عبدخدایی در ابتدای دهه شصت بود. او با اصرار بر اینکه باید با تولیدات تازه به جشنواره فجر حیات نو  داد، تصور می‌کرد می‌توان با اندک کم‌هزینه تولید، شاید محتوای لازم برای تئاترشهر و سنگلج فراهم کند. جشنواره او البته در فضای سیاست‌زده برگزار می‌شود. 

بسیاری از هنرمندان آن را بایکوت می‌کنند و در نهایت در یک فضای ابزورد به پایان می‌رسد. برخی گزارش‌های رسانه‌های همسو با دولت نیز از شرایط نامناسب و آماتوری برگزاری جشنواره حکایت می‌کرد. البته عده‌ای از عدم‌حضور چهره‌های شناخته‌شده می‌نالیدند که به نظر نمی‌رسید فارغ از اتفاقات یک سال گذشته، آنها حاضر به همکاری با کوروش زارعی می‌شدند. کسالت‌های نگران‌کننده برای کوروش زارعی هم می‌توانست دلیلی باشد بر فشار بسیار زیاد بر او، جشنواره‌ای که هیچ‌گاه در تیررس رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور نبود، حالا در یک فضای سیاست‌زده محل آماج حملات شده بود. پدید‌ه‌ای دردناک که نشان می‌داد تئاتر به ماهو تئاتر برای آن رسانه‌ها فاقد اهمیت بود و صرفاً از فضای شکل‌گرفته می‌شد بهره سیاسی برد.

با این وجود بخش مهمی از ناکامی‌های جشنواره فجر را باید پای تیم مدیریتی آن نوشت و به‌خصوص آن فراخوانی که شاید برایش نوعی انقلاب در نظر گرفته بودند. با این حال پس از گذشت هشت ماه از جشنواره تئاتر فجر تاکنون نمایش‌های «آلا» از محمد کاظم‌تبار، «سیمرغ» اثر اکبر صادقی، «آسمان پا به ماه» اثر سعیده آجربندیان و «دروگبر و یک قرص نان» داوود فتحعلی بیگی موفق به اجرا شده‌اند. برخی نمایش‌ها همانند «نذر عباس» و «که» نیز روی صحنه رفته‌اند، البته اینها نمایش‌هایی بودند که پیش از فجر اجرا داشته و تقریباً آخرین اجراهایشان با روز نخست فجر تطابق یافته بود. 

کوروش زارعی که همواره با پول و حمایت حکومتی و دولتی دست به تولید اجرا زده بود، بدون دانش کافی از نظام بازار تئاتر- و البته شکست‌های قابل‌توجه در سالن‌داریش در حوزه هنری- اقدام به اختراع مجدد جشنواره فجر می‌کند، اختراعی که باید گفت بازگشت به رویه طاها عبدخدایی در ابتدای دهه شصت بود

نکته جالب آنکه مدیریت تئاتر شهر در نهایت برای بهبود گیشه منهدم سال گذشته‌اش به سراغ اثری رفت که در دوره پیشین فجر توقیف شده بود تا با تب سجاد افشاریان در تهران، بیلان‌های مالی خود را بهبود بخشد. عدم تطابق ایده‌های زارعی با سیدمحمدجواد طاهری و البته کنار نهادن زارعی از دبیری فجر توسط کاظم نظری نشان داد یک‌دست‌سازی مدیریت تئاتر نتیجه مثبتی در برنداشته است.

اما حالا با انتخاب حامد سقاییان در مقام دبیر جشنواره فجر 42 می‌توان استنباط کرد آن اتحاد سال گذشته برای نادیده گرفتن حرف ناقدان از سوی دولت با یک شکست روبه‌رو شده است. پیش‌بینی‌ ناقدان عملی شد و دولت بعد از برگزاری یک جشنواره شاید دردسرساز تلاش می‌کند به جشنواره‌ای بی‌دردسر روآورد که حداقل بتواند روی برندگانش برای خود اعتباری کسب کند. طی شش ماه گذشته اگرچه بازار تئاتر در تهران پرهیاهو نبوده است؛ اما با این حال آثاری از کوروش شاهونه، نادر فلاح و سیما تیرانداز که با موفقیت‌های نسبی در دو محور مخاطب و منتقد روبه‌رو شده‌اند، بازگشت به ایده تازه‌های تئاتر و نوعی فرورفتن دوباره در یک برهوت است. 

البته ایده تازه‌های تئاتر همواره یک برهوت نیست، آنچه برای فجر 41 برهوت می‌ساخت نگرش ایدئولوژیک آبای جشنواره بود که تصور می‌کردند با تئاتر می‌توانند نوعی نظام تبلیغی برپا کنند، چیزی که حداقل کوروش زارعی طی تمام چند سال حضورش در حوزه هنری نیز موفق بدان نشده بود. در نهایت امروز کسی درباره چند نمایشی حرف نمی‌زند که موضوعشان قرآن و دفاع‌مقدس بود و جز همان دو اجرای جشنواره، خبری از حال و روزشان نیست. آثاری که احتمالاً به سبب کیفیت نازلشان بقایشان را به لقایشان بخشید‌ه‌اند و گروه نیز با همان کمک‌هزینه مختصر از محصول خود راضی‌اند. وضعیتی که آدم را یاد جمله مشهوری از آنتونیو کونته زمان خداحافظیش از سرمربی‌گری یوونتوس می‌اندازد که:«با 10 دلار نمی‌توان در رستوران 100 دلاری غذا خورد.»

فراخوان جدید را می‌توان پای امیرحسین شفیعی نوشت، چهره‌ای که تا همین چند سال پیش دست راست کوروش زارعی به حساب می‌آمد و دو سه سالی است با فاصله گرفتن از زارعی، فعالیت‌هایش را معطوف به برگزاری رویدادهای فرهنگی کرده است و از قضا در نوع فعالیت خودش نیز موفق بوده است. شفیعی با توجه به آن 10 دلار در دست حداقل می‌داند بازگشت به بخش مرور جشنواره‌ها و دعوت از کارهای موفق یک سال گذشته، برابر با ذخیره کردن هزینه‌های اضافی است. دادن آن 10 دلار به نمایش‌های موفق نیز هم نوعی تشویق از تولید موفق در جذب مخاطب است و هم کمک به گروهی که می‌تواند دوباره اثری موفق تولید کند. 

هرچند اینها همه گمانه‌زنی است و باید دید در وضعیت کنونی که جامعه تئاتری وضعیتی کج‌دار و مریز با بدنه ارشاد دارند، رویکردشان با جشنواره فجر چیست، فجری با انبوه مشکلات نظریه‌پردازانه که پرداختن به آن خود متن دیگری می‌طلبد.



نویسنده: احسان زیورعالم