امسال اما پس از گذشت یک سال از آن تاریخ، مجید انتظامی بالاخره به همراه ارکستر ملی روی صحنه رفت و قطعاتی از جمله شیخ بهایی، دوئل، زال و سیمرغ (بچههای کوه آلپ)، ترن، مدلی، از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف، آژانس شیشهای، دیوانهای از قفس پرید و سمفونی حماسه خرمشهر را اجرا کرد.
مجید انتظامی در طی سالهای فعالیت خود آثار زیادی را به خصوص در حیطه موسیقی فیلم خلق کرده است، آثاری که در بین بسیاری از آنها هر کدام به تنهایی میتوانستند نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران به ثبت برسانند. به هر حال انتظامی موسیقیدانی است که از دوران کودکی با قطعه ماندگار «بچههای کوه آلپ» در ذهن همه ما ماندگار شد و بعدها هم ماندگاری خود را با آثار موسیقی فیلمهایی مانند «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشهای» به امری مادامالعمر تبدیل کرد.
حال اما این ماندگاری آثار انتظامی موجب شده که در بین مردم به محبوبیت زیادی برسد، تا حدی که وقتی قرار بر برگزاری کنسرت داشته باشد و بخواهد با اجرای آثار ماندگار خود خاطرهبازی کند، مردم هم از او استقبال میکنند و همانند خود او که همیشه لبخندی گشاده به لب دارد، به استقبالش میروند.
به همین جهت هم شب گذشته، خیل گستردهای از مردم در سالن تالار وحدت حاضر شدند تا برای ساعاتی کوتاه از آواها و نواهای آشنا لذت ببرند.
به خودی خود استقبال از چنین کنسرتهایی مایه مسرت است، اما این امر وقتی که برنامه ریزی درستی حداقل در نحوه جادهی تماشاچیان در نظر گرفته نشده باشد، به نوعی آزاردهنده است. درحقیقت بارها در چنین مواردی دیده شده که جایگاه مناسبی برای اهالی رسانه در تالار وحدت در نظر گرفته نمیشود؛ چه بسا که اهالی رسانه بسته به فضای کاری خود مجبور به رفتآمد هستند اما زمانی که جایگاه مناسبی برای آنها در نظر گرفته نمیشود، هم در کار آنها تداخل ایجاد میشود و هم در کار مخاطبانی که در همان بخش حضور دارند.
به هر جهت، در کنسرت شب گذشته پس از کوفتن بر سازهای کوبهای، سفر موسیقایی مخاطبان کنسرت به سالهای دور آغاز شد.
حضور مجید انتظامی روی صحنه اجرا مایه دلگرمی است؛ هنرمندی که از ابتدا با لبخندی گرم روی صحنه آمد و تا آخر هم لبخند خود را حفظ کرد که همین امر در این شبهای پاییزی به حال و هوای مخاطبان کنسرت «همراه با خاطرهها» گرما خواهد بخشید.
کنسرت «همراه با خاطرهها» همانطور که از عنوانش برمیآید، شبی بود مملو از عطر و خاطره جنوب، از نیانبان گرفته تا سنج و دمام. این کنسرت از یک طرف مخاطب را به یاد نخلهای جنوب میانداخت و از طرفی دیگر حسی حماسی را در او زنده میکرد.
همچنین در لحظهای دیگر موسیقی که از کودکی شنیدهایم و برایمان حسی آشنا و نوستالژی به همراه دارد به گوش میرسید و در لحظهای دیگر موسیقی آن گویی آوای سوگ و عزا بود.
در لحظهای تصاویری خوشایند در برابر چشمان مجسم میشد و در لحظهای دیگر تنها حس غرور بود و حماسه.
البته که این موارد امضای انتظامی در موسیقی هستند و همواره هنر او در دسته آثار جنگ، به گونهای بوده که گویی موسیقیش با روح جان فشانیهای رزمندگان آمیخته شده است که در این کنسرت هم همین حس و حال به مخاطب منتقل شد.
شاید برای بسیاری، لحظه اجرای موسیقی «بچههای کوه آلپ» لحظهای شادمانه بود. آغاز اجرای این قطعه شبیه به دلهرهای خوشایند بود. دلهرهای که آدم را به یاد مشقهای مدرسه میانداخت، دلهرهای که اما لذت تماشای سریال «بچههای کوه آلپ» به آن میچربید.
در همین هنگام پس از شنیدن صدای سنتور، تمام کودکی و دوران مدرسه همانند یک فیلم از جلوی چشمان حاضران عبور کرد.
البته این کنسرت همانند بسیاری دیگر از کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران و یا ارکستر ملی با تشویقهای نابجا همراه بود و تا حدی موجب کلافگی رهبر ارکستر شد. به هر حال گویا بنیاد رودکی اهمیتی به این موارد نمیدهد و قصد انجام فرهنگسازی در این زمینه را ندارد، و صرفا میخواهد کنسرت برگزار کند.
یکی دیگر از مواردی که تا حدی آرامش کنسرت را بر هم زد، حضور کودکان در سالن بود. به هر حال در چنین اجراهایی، کوچکترین صدای اضافه میتواند فضا را بر هم بزند، حال چه برسد به گریه کودکان از سر کلافگی و خستگی! شاید بهتر باشد بنیاد رودکی در کنار دیگر مواردی که باید به آن توجه داشته باشد، چارهای هم برای محدودیت سنی کودکان در این کنسرتها بیندیشد.
نکته پایانی و البته تکراری آکوستیک سالن تالار وحدت بود، مشکلی که گویا منتظر امدادهای غیبی است؛ چراکه در سالهای اخیر نه تنها این مشکل حل نشده بلکه بدتر شده است. شب گذشته این مشکل در حدی بود که وقتی نوازندگان گیتارهای الکتریک آغاز به کار میکردند، دیگر نشان چندانی از صدای سازهای زهی نبود!
ارکستر ملی ایران به رهبری مجید انتظامی چهارشنبه ۱۵، پنجشنبه ۱۶ و جمعه ۱۷ آذر ساعت ۲۱:۳۰ نیز روی صحنه میرود.
///.
منبع: خبرگزاری ایسنا