چارسو پرس: فیلمفارسی اصطلاحی است که نخستین بار هوشنگ کاووسی در مجلهٔ فردوسی برای توصیف سینمای عامهپسند ایران به کار برد. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مؤلفههایی همچون داستانپردازی عجولانه، قهرمانسازی، رقص و آواز کابارهای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علّت و معلولی، عشقهای غیرواقعی، حادثهپردازی و غیره دارد.
کتاب فیلمفارسی چیست؟ رویکردی پژوهشی به این اصطلاح دارد و سعی میکند تعریف دقیقتری از آن ارائه دهد. این کتاب را حسین معززینیا نوشته که کتابهای درباره ابراهیم حاتمی کیا و سینما و افق های آینده از دیگر نوشتههای اوست.
نویسنده درباره نحوه نوشته شدن این کتاب در ۲۶ سال قبل توضیح داده است: سال ۱۳۷۶ به این فکر افتادم گردآوری کتابی بهقصد جستوجو در معنای تعبیر «فیلمفارسی» به بازخوانی تاریخ سینمای ایران و یافتن مسیر تولید بخش عمدهای از محصولاتش کمک خواهد کرد. از گروه بزرگی از نویسندگان و صاحبنظران آن سالها درخواست کردم با بازبینی فیلمهایی که به دستشان میرساندم و بازخوانی مقالات و نوشتههایی که برایشان میفرستادم در تولید مقالات و میزگردهای کتاب کمکم کنند.
تصور میکردم کار چندماهه به نتیجه خواهد رسید ولی دو سال زمان برد. از راضی کردن دکتر کاووسی به گفتوگو تا کنار هم نشاندن حاضران در میزگردها و گرفتن مقالات از دانه به دانهی نویسندهها، آن هم در روزگاری که چیزی به نام اینترنت در زندگی کاربرد نداشت و برای ملاقات با هر کس، دادن و گرفتن نوشتهها باید بارها تا خانه یا محل کارشان میرفتم و میآمدم.
این کتاب در اواخر سال ۱۳۷۸ توزیع و بعد از یک سال نایاب شد و دیگر تجدید چاپ نشد.
معززینیا درباره سرنوشت کتاب پس از یک سال گفته است: بارها پیامهایی از دانشجوهای سینما دریافت کردم که دنبال نسخهای از کتاب میگشتند تا بتوانند برای پایاننامههای مربوط به سینمای ایران از این منبع استفاده کنند ولی گرفتاریهایم مهلت نداد سراغ ناشر مناسبی بروم تا برای تجدید چاپ کتاب به توافق برسیم. حالا بالأخره بعد از ۲۴ سال چاپ دوم کتاب به بازار آمده. آنقدر بین چاپ اول و دوم فاصله افتاده که دیگر کتاب تازهای برای نسل تازهای به نظر میرسد.
این کتاب در فصل ابتدایی اش (گفتوگوها) دیدگاه سینماگران ایرانی را در دهۀ ۱۳۵۰ نمایان میکند. در دو فصل بعدی (مقالات و میزگردها) رویکرد منتقدان و سینماگران ایرانی در دهۀ ۱۳۷۰ را عیان میسازد. در فصل اول نویسنده با کسانی که مشهورترین عوامل فیلمفارسیساز محسوب شده و میشوند، مصاحبه کرده است. سیامک یاسمی، فردین و ملک مطیعی از جمله سینماگرانیاند که در این فصل با آنها گفتوگو شده است.
در فصل دوم شاهد ۱۲ مقاله از منتقدان و صاحبنظران در این زمینه هستیم. سهل انگاری در ساخت، واقعیت گریزی درمضمون، فیلمفارسی یک الگوی جهانی است و فیلمفارسی، فرزند ناقصالخلقۀ سینما در ایران از جمله مقالات موجود در این فصل است.
معززی نیا درمورد اهمیت مباحث تاریخی در این پژوهش خاطر نشان میکند: واکنش سینماگران هر دوره، هیجانها، تردیدها و سرخوردگیهایشان هم بخشی از دامنههای این بحث را شکل میدهد؛ به همین دلیل نباید با این رویکرد که «آنچه میخوانیم به دورانی سپری شده تعلق دارد» سراغ این مباحث برویم؛ بلکه همۀ کلنجارها برای درک معنا و کارکرد تعبیر فیلمفارسی، سهمی از اصل بحث را در خود دارند.
در فصل پایانی شاهد دو میزگرد مفصل دربارۀ دو موضوع «جذابیت در سینما» و «مخاطب سینما» با حضور چهار تن از دستاندرکاران سینمای ایران هستیم.