در یک برنامه رادیویی از تارانتینو درباره کارگردانانی سوال شده که روی او و سینمایش تاثیر گذاشتهاند
چارسو پرس: کوئنتین تارانتینو پیش از آنکه کارش را به عنوان فیلمساز فیلمهای بلند شروع کند و اولین فیلمش به نام «تولد دوست نزدیک من» را سال ۱۹۸۷ بسازد در یک کلوب فیلمسازی کار میکرد. داستان عشق فیلم بودن او را تقریبا همه میدانند. از وسترن اسپاگتیهای ایتالیایی تا فیلمهای کلاسیک آمریکایی همه را خوب دیده و سینما را در حقیقت از راه دیدن فیلمها آموخته است. در همان «سگهای انباری» محصول ۱۹۹۲، اولین فیلمی که با آن به شهرت رسید و کالت «پالپ فیکشن» (داستانهای عامهپسند) محصول ۱۹۹۴ که یکی از تحسینشدهترین فیلمهای تاریخ سینما شد میتوانید ارجاعاتش به فیلمهای محبوبش را پیدا کنید. در یک برنامه رادیویی از تارانتینو درباره کارگردانانی سوال شده که روی او و سینمایش تاثیر گذاشتهاند.
او در توصیف هاکس میگوید: «این کارگردان بزرگترین و فوقالعادهترین قصهگوی تاریخ سینماست که میشناسم». تارانتینو میگوید: «هاکس احتمالا کارگردان سرگرمکنندهترین فیلمهای تاریخ سینما هم هست. او از نسل کارگردانان پیشگامی بود که مثلا کارنامهای به قدمت سی سال داشتند و در این مدت ۲۵ تا ۳۰ فیلم ساخته بودند. همیشه فیلمهایی از این مدل کارگردانان هست که ندیده باشید و بعد از دیدنش بگویید خب بد نبود. ممکن است یکی دو فیلم داشته باشند که حتی ناامیدتان کند اما هاکس تنها کارگردانی است که هیچوقت، هیچکدام از فیلمهایش مرا ناامید نکردند. حتی فیلمهایی از او که چندان صاحب نام و اعتبار نشدند مثل فیلم «ورزش مورد علاقه مردان؟» که اواخر دوران کاریاش ساخت و حال و هوایی شبیه «بزرگ کردن بیبی» را داشت. البته که به خوبی «بزرگ کردن بیبی» نبود ولی آخرش میتوانستید بگویید که خب واقعا فیلم خوب و بامزهای است. بین فیلمهای «بزرگ کردن بیبی» و «ورزش موردعلاقه مردان؟» طبعا من «بزرگ کردن بیبی» را انتخاب میکنم اما اگر تلویزیون «ورزش مورد علاقه مردان؟» را پخش کند دوبار حاضرم تماشایش کنم.»
هاوارد هاکس متولد ۱۸۹۶ در آمریکا از نسل کارگردانان استودیویی است که در همه ژانرها فیلم ساخته؛ از وسترن تحسین شده «رود سرخ» بگیرید تا درام جنگی و عاشقانه «داشتن و نداشتن» و کمدی بزن بکوبی مثل «بزرگ کردن بیبی». نکته عجیب اینکه در کارنامه پربار او که ۴۷ فیلم وجود دارد فقط یکبار برای کارگردانی فیلم «سروان یورک» نامزد دریافت اسکار شد.
خودش معتقد است هم بخاطر وسترنهای اسپاگتی است و هم اینکه لئونه اولین فیلمسازی بوده که با دیدن کارهایش تارانتینو احساس کرده باید کارگردان شود. تارانتینو از سبک کارگردانی لئونه یاد میکند: «با دیدن فیلمهای او میگفتم کارگردانی یعنی این. سبک فیلمهایش خیلی منحصر به فرد هستند. کارگردانی در فیلمهایش بسیار مشهود است. یعنی هر فیلمی از او را ببینید بلافاصله متوجه میشوید که کارگردانش لئونه است.»
ملویل میان کارگردانان فرانسوی فیلمهای سرگرمکننده جنایی میساخت. او هم در دهه ۵۰ ظهور کرد. تارانتینو معتقد است رویکرد ملویل به فیلمسازی شبیه لئونه بوده است. یعنی یک ژانر معمول کمی رو به افول را انتخاب کرده و با یک سبک کاملا متفاوت توانسته آن را احیا کند. تارانتینو معتقد است که این دو نفر ژانرها را دوباره ابداع کردند.
تارانتینو بعد از «هشت نفرتانگیز» که با واکنشهای متفاوتی از سمت هوادارانش روبهرو شد سراغ سوژه سختی رفته است. فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» دقیقا سال دیگر همین موقع اکران میشود. فیلمی پرستاره با بازی مارگو رابی، لئوناردو دیکاپریو و برد پیت که داستان یک بازیگر تلویزیونی رو به افول را روایت میکند که به دنبال اسم و رسم به هالیوود میرود. آن هم در سال ۱۹۶۹ سالی که شارون تیت همسر پولانسکی توسط شیطانپرستان و گروه چارلز منسون به طرز وحشیانهای به قتل رسید و وحشت بر هالیوود حکمفرما شد.
هاوارد هاکس
تارانتینو قبل از همه از «هاوارد هاکس» نام میبرد.او در توصیف هاکس میگوید: «این کارگردان بزرگترین و فوقالعادهترین قصهگوی تاریخ سینماست که میشناسم». تارانتینو میگوید: «هاکس احتمالا کارگردان سرگرمکنندهترین فیلمهای تاریخ سینما هم هست. او از نسل کارگردانان پیشگامی بود که مثلا کارنامهای به قدمت سی سال داشتند و در این مدت ۲۵ تا ۳۰ فیلم ساخته بودند. همیشه فیلمهایی از این مدل کارگردانان هست که ندیده باشید و بعد از دیدنش بگویید خب بد نبود. ممکن است یکی دو فیلم داشته باشند که حتی ناامیدتان کند اما هاکس تنها کارگردانی است که هیچوقت، هیچکدام از فیلمهایش مرا ناامید نکردند. حتی فیلمهایی از او که چندان صاحب نام و اعتبار نشدند مثل فیلم «ورزش مورد علاقه مردان؟» که اواخر دوران کاریاش ساخت و حال و هوایی شبیه «بزرگ کردن بیبی» را داشت. البته که به خوبی «بزرگ کردن بیبی» نبود ولی آخرش میتوانستید بگویید که خب واقعا فیلم خوب و بامزهای است. بین فیلمهای «بزرگ کردن بیبی» و «ورزش موردعلاقه مردان؟» طبعا من «بزرگ کردن بیبی» را انتخاب میکنم اما اگر تلویزیون «ورزش مورد علاقه مردان؟» را پخش کند دوبار حاضرم تماشایش کنم.»
هاوارد هاکس متولد ۱۸۹۶ در آمریکا از نسل کارگردانان استودیویی است که در همه ژانرها فیلم ساخته؛ از وسترن تحسین شده «رود سرخ» بگیرید تا درام جنگی و عاشقانه «داشتن و نداشتن» و کمدی بزن بکوبی مثل «بزرگ کردن بیبی». نکته عجیب اینکه در کارنامه پربار او که ۴۷ فیلم وجود دارد فقط یکبار برای کارگردانی فیلم «سروان یورک» نامزد دریافت اسکار شد.
ساموئل فولر
تارانتینو از «ساموئل فولر» به عنوان دومین کارگردانی نامی میبرد که همپای هاوارد هاکس رویش تاثیر داشته است. تارانتینو درباره دومین کارگردان محبوبش میگوید: «فولر یکی از وحشیترین مردان سینما بود که در دهه ۵۰ فیلمهای درجه یکی کارگردانی کرد. او فیلمهای واقعا دیوانهواری ساخته است. به وسترنهایی که ساخته کمتر کسی اشاره میکند. سبک دیوانهوار او و برایان دیپالما روی من تاثیر فوقالعادهای داشته است.»دیپالما
تارانتینو معتقد است در مورد «دیپالما» معمولا آن کمدی سیاه طعنهآمیزی که در کارهایش وجود دارد نادیده گرفته شده و کمتر کسی درباره آن حرف زده است. در این رابطه میگوید: «فیلمهای دیپالما به طرز هیستریکی کمدیهای سیاه بزرگی هستند. با وجود اینکه او هیچوقت به صورت رسمی فیلمی در ژانر کمدی نساخته است.»اسکورسیزی
«اسکورسیزی» از آن کارگردانانی است که تارانتینو همیشه ارادتش را نسبت به او ابراز کرده است. او در پاسخ به سوال مجری میگوید: «اسکورسیزی شجاع و بیپرواست و من از خودش و کارهایش بسیار الهام گرفتهام.»سرجیو لئونه
یکی دیگر از کارگردانانی که تارانتینو همیشه روی تاثیرش تاکید داشته «سرجیو لئونه» است.خودش معتقد است هم بخاطر وسترنهای اسپاگتی است و هم اینکه لئونه اولین فیلمسازی بوده که با دیدن کارهایش تارانتینو احساس کرده باید کارگردان شود. تارانتینو از سبک کارگردانی لئونه یاد میکند: «با دیدن فیلمهای او میگفتم کارگردانی یعنی این. سبک فیلمهایش خیلی منحصر به فرد هستند. کارگردانی در فیلمهایش بسیار مشهود است. یعنی هر فیلمی از او را ببینید بلافاصله متوجه میشوید که کارگردانش لئونه است.»
ژان لوک گدار
شاید در فیلمهای تارانتینو کمتر بتوانید ردپای «ژان لوک گدار» را پیدا کنید اما گدار هم یکی از کارگردانان تاثیرگذار روی تارانتینو بوده است. تارانتینو درباره تاثیر گدار میگوید: «گدار بخصوص به دلیل شکستن قوانین مرسوم روی من تاثیر گذاشت.»ژان پیر ملویل
تارانتینو از یک کارگردان فرانسوی دیگر یعنی «ژان پیر ملویل» هم به عنوان فیلمساز الهامبخشاش یاد میکند.ملویل میان کارگردانان فرانسوی فیلمهای سرگرمکننده جنایی میساخت. او هم در دهه ۵۰ ظهور کرد. تارانتینو معتقد است رویکرد ملویل به فیلمسازی شبیه لئونه بوده است. یعنی یک ژانر معمول کمی رو به افول را انتخاب کرده و با یک سبک کاملا متفاوت توانسته آن را احیا کند. تارانتینو معتقد است که این دو نفر ژانرها را دوباره ابداع کردند.
تارانتینو بعد از «هشت نفرتانگیز» که با واکنشهای متفاوتی از سمت هوادارانش روبهرو شد سراغ سوژه سختی رفته است. فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» دقیقا سال دیگر همین موقع اکران میشود. فیلمی پرستاره با بازی مارگو رابی، لئوناردو دیکاپریو و برد پیت که داستان یک بازیگر تلویزیونی رو به افول را روایت میکند که به دنبال اسم و رسم به هالیوود میرود. آن هم در سال ۱۹۶۹ سالی که شارون تیت همسر پولانسکی توسط شیطانپرستان و گروه چارلز منسون به طرز وحشیانهای به قتل رسید و وحشت بر هالیوود حکمفرما شد.
https://teater.ir/news/58174