فریدون جیرانی روبه‌روی روح‌الله سهرابی، مدیرکل نظارت سازمان سینمایی نشسته و عملکرد این سازمان و وزارت ارشاد دولت سیزدهم را در قبال سینما و سینماگران بررسی کرده‌اند.
چارسو پرس: *آقای روح‌‌‌‌الله سهرابی، می‌خواهم کمی بیشتر با هم آشنا شویم. شما اسفند ۵۷ به دنیا آمده‌اید؟
بله.

رشته مهم و استراتژیکی مثل علوم سیاسی اگر کسی بتواند کامل وقت بگذارد و این شاخه آن شاخه نشود، می‌تواند در عالم سیاست فعالیت کند

*درست یک ماه بعد از انقلاب. و همدانی هستید.

بله.

*خانم هانیه توسلی هم همدانی است که با ایشان کار کرد‌ه‌ام. فیلمساز همدانی زیاد داریم. در همدان به مدرسه رفتید؟
بله شروع تحصیل ابتدایی و راهنمایی من در همدان بوده منتها بعد از دانشگاه، تهران بودم.

*پدرتان چه شغلی داشت؟
شغل آزاد داشت.

*فرزند بزرگ خانواده هستید؟
بله.

*برادر و خواهر هم دارید؟
 بله.

*فرزند بیشتر زندگی بهتر [با خنده].
قدیمی‌ها که معتقد بودند.

*دانشگاه چه رشته‌ای درس خواندید؟
در دانشگاه اراک لیسانس را رشته تئاتر خواندم. ولی کارشناسی ارشد و دکتری را علوم سیاسی خواندم.

*چه خوب. کجا؟
علوم و تحقیقات. و فکر کردم کمی هم به فضای علوم سیاسی بیایم.

*استادتان آن زمان چه کسی بود؟ آقای بشیریه استادتان بود؟
خیر. آنها یک نسل قبل‌تر هستند. دکتر توسلی، دکتر ابطحی، دکتر رازقی… اساتید مختلفی که احتمالاً آنها هم الان جایشان را به نسل جدیدتر داده‌اند.

*اگر بخواهید الان علوم سیاسی را بررسی کنید، به نظرتان رشته خوبی است؟ آدم‌ها در این رشته رشد می‌کنند؟ یعنی امکان رشد در این رشته وجود دارد؟ با توجه به اتفاقاتی که افتاده و فشارهایی که وجود دارد، آیا این امکان هست که در همه دانشگاه‌ها علوم سیاسی باشد؟
بستگی به علاقه و استعداد هر فردی دارد ولی در مجموع معتقدم هر رشته‌ای، به خصوص رشته مهم و استراتژیکی مثل علوم سیاسی، اگر کسی بتواند کامل برای این رشته وقت بگذارد و این شاخه آن شاخه نشود، تصورم این است که می‌تواند در فعالیت‌های میدانی سیاست و فعالیت‌های نوشتاری، تحقیقی و نرم‌افزاری قلم بزند و در عالم سیاست فعالیت کند. چیزی که من دیدم اتفاقاً فضای بازی است.

*در دوره احمدی‌نژاد در علوم سیاسی بودید؟
بعدتر. دوره آقای روحانی بود. در مجموع فکر می‌کنم برای اهلش رشته سختی نیست ولی اگر کسی اهل سیاست نباشد و ذهن سیاسی نداشته باشد، احتمالاً به مشکل برخواهد خورد و خیلی توصیه نمی‌کنم.

*کتاب‌های دیگری هم می‌خوانید؟ مثلاً استادان علوم سیاسی که استاد شما نبوده‌اند. از آقای بشیریه کتابی خوانده‌اید؟
از استاد حسین بشیریه اگر اشتباه نکنم به واسطه درس‌های دانشگاهی همان سال‌ها کتاب خوانده‌ام اما کتاب‌های غیردرسی که در بازار باشد خیلی حضور ذهن ندارم.

*از آقای جواد طباطبایی چیزی خوانده‌اید؟
بله. آقای پیران، یرواند آبراهامیان که اتفاقاً اخیرا درگیر بحث ایران و آمریکایش هستم.


حس کردم دامنه تاثیرگذاری تئاتر کمتر است یعنی وسعت مخاطبانش محدودتر است/  تصمیم گرفتم خیلی نرم و با شیب ملایم به سمت تولیدات تصویری و نمایشی شیفت کنم که با طیف مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کنم


*کتاب «ایران میان دو انقلاب"ش خیلی کتاب خوبی است.
بله. خودم سعی کردم کمی فاصله بگیرم و درگیر سینما باشم شاید به دلیل عقبه اولیه است که در دوره راهنمایی و دبیرستان آن موقع این‌طور مرسوم نبود. حتی همان موقع هم بنده بچه‌های مدرسه را جمع کردم و فیلمی ساختم به نام «بازگشت» که 100 دقیقه بود.

*هشت میلی‌متری یا 16 میلیمتری؟
VHS بود. و جالب است که حدود سه ماه یک مدرسه را به لطف رئیس آموزش و پرورش منطقه، معلمان و دانش‌آموزانش همراه کردم و این فیلم را ساختم که الان هم موجود است. در واقع می‌خواهم بگویم علاقه ذاتی و درونی‌ام هم بیشتر سینماست.

*این علاقه به سینما از کجا آمده؟ از دیدن فیلم بوده؟
من کمتر فیلم می‌دیدم ولی بیشتر علاقه به تئاتر داشتم که در مدرسه تئاتر برگزار می‌کردیم. حتی در دانشگاه می‌نوشتم، شاید یک کار را خودم بازی کردم. عموماً نوشته‌ام و کارگردانی کرده‌ام. منتها بعد از بحث تئاتر چون همزمان کتاب هم می‌نوشتم و دستی به قلم داشتم، حس کردم دامنه تاثیرگذاری تئاتر کمتر است. یعنی وسعت مخاطبانش محدودتر است و تصمیم گرفتم خیلی نرم و با شیب ملایم به سمت تولیدات تصویری و نمایشی شیفت کنم که با طیف مخاطبان بیشتری بتوانم ارتباط برقرار کنم.

*فیلمی بوده که روی شما تاثیر گذاشته باشد؟
«ذهن زیبا».

*چه فیلم خوبی.
اتفاقاً اوایل دانشگاه که «ذهن زیبا» را دیدم به‌جرات می‌توانم بگویم تاثیر مهمی در مسیر زندگی‌ام گذاشت. شاید گفتن این جمله خیلی خوب نباشد ولی باعث شد خیلی در کلاس‌های تئاتر شرکت نکنم و همان باعث شد بیشتر مطالعه کنم. چون سر کلاس‌های تئاتر که می‌رفتم، اساتیدمان چهره و معروف هم بودند- که نمی‌خواهم نام ببرم ولی شما همه‌شان را می‌شناسید- چیز زیادی به من اضافه نمی‌کرد و همین باعث شد به سمت مطالعه بروم.

*کار خوبی کردید.
آن زمان گرایشم بیشتر مطالعات جامعه‌‌شناسی بود. و بعد از آن کم‌کم سینما که تلفیق شد…

دوست داشتم کسی در پروانه ساخت به من توصیه‌هایی می‌کرد و اجازه نمی‌داد «خاکستر و برف» را بسازم/ فیلمسازان برای گرفتن پروانه ساخت می‌آیند و تصوری از فردای تولید ندارند یا لااقل اگر تصوری دارند در امید و آرزویی هستند که احتمالاً سخت محقق شود


*از فیلم کوتاه شروع کردید بعد به سریال و فیلم رسیدید.
بله VHS را ساختم که ۹۰ دقیقه بود چون غیرحرفه‌ای بود. رفقا جمع شده و کار را پیش می‌بردیم. فیلم کوتاه ساختم که دو سه باری که ساختم جوایزی گرفت. ولی بعد فیلم بلندی به نام «محدوده ابری» ساختم که جشنواره‌های زیادی رفت. یک کار سه اپیزودی بود. بعد «خاکستر و برف» را ساختم و دو سه سال بعد سریال «آرام می‌گیریم» را.

*"خاکستر و برف« خیلی فیلم خوبی است. از نظر فیلمنامه و کارگردانی خیلی خوب است یعنی دوربین تاکیدهای اغراق‌آمیز ندارد. چهار هفته قبل که مجدداً فیلم را دیدم احساس کردم خیلی در فیلم دقت شده است. اولاً فیلم شعاری نیست، دوم ایدئولوژیک نیست و در فیلم کارگردانی دارد و شعارها را روی چهره خانم ریحانه انداخته‌اید. و بازی بسیار خوبی از کامبیز دیرباز داریم یعنی فکر می‌کنم یکی از بهترین بازی‌هایش است و قصه عجیبی هم هست. بعد از ۲۵ سال استخوان‌های یک شهید را می‌آورند، هم‌رزمش که دیپلمات بیمار و در حال مرگ است… خیلی فیلم تلخی است. اگر الان این سناریو می‌آمد پروانه می‌دادند؟ [با خنده]
احتمالاً با کمی اصلاحیه [با لبخند]، الان کمی سخت است.

*چرا آن زمان سخت نبود و الان سخت است؟
ببینید آقای جیرانی، آن فیلم حدود سه چهار سال در نوبت اکران ماند و واقعاً دوست داشتم کسی آن زمان در پروانه ساخت به من توصیه‌هایی می‌کرد، آن متن را اجازه نمی‌داد بسازم و به من می‌گفت اگر این فیلم را تولید کنی، احتمالاً در مرحله اکران به مشکل خواهی خورد. و با یکسری اصلاحات و تغییرات و جرح و تعدیل به نظرم یک فیلم سرحال‌تر و کم‌مساله‌تری می‌شد که زودتر به جریان توزیع وصل شود.

*این عقیده امروزتان است نه دیروز.
بله. تفاوتش این است که تعداد خیلی زیادی از این فیلمسازان را دیده‌ام که امروز دچار همان دیدگاه و مساله هستند. یعنی مساله‌‌‌ای که برای گرفتن پروانه ساخت می‌آیند و تصوری از فردای تولید ندارند یا لااقل اگر تصوری دارند در یک امید و آرزویی هستند که احتمالاً سخت محقق شود. به همین دلیل بشخصه حس می‌کنم وظیفه‌ام این است که به این بچه‌ها بگویم ایرادی ندارد، متنی که شما برای پروانه ساخت ارائه کرده‌اید این قابلیت‌ها را دارد خیلی هم خوب است. ولی اگر یک جاهایی اصلاح شود ایرادی ندارد، شما تولید می‌کنید دو سال بعد پنج ماه بعد گرفتار می‌شوید. به دلیل اینکه سیستم کلی حاکمیت فرهنگی ما که با تغییر دولت یا تغییر یک مدیر دچار تحول بنیادین نمی‌شود. همه‌مان به این قائل هستیم. ما یک روندی داریم که پیرو آن روند پیش می‌رویم و اگر تغییری هست نسبی و محدود است. اثری که ملاحظات و موازین کلی را رعایت نکند تصورم این است که پتانسیل گرفتار شدن در پیچ و خم مجوزهای بعدی را خواهد داشت.

در دوره جدید شاید برای بعضی پروژه‌ها و آثار بیش از ۱۰ بار با دوستان جلسه داشتیم/ سعی کرده‌ایم در این دوره موانع را به حداقل برسانیم


*اما اگر به شما توصیه می‌کردند و اصلاحاتی می‌دادند فیلم‌تان ظرافت‌های کنونی را نداشت.
آقای جیرانی ببینید، این یک طرف قضیه است؛ بله قائل به این هستم که ممکن بود این ظرافت را نمی‌داشت.

*فیلم‌تان پر از ظرافت است یعنی آنتاگونیست‌تان مورد ظرافت واقع نمی‌شد اگر توصیه می‌کردند.
ولی الان یک بحثی هست. شاید از حوصله مخاطب خارج باشد اما به شما عرض کنم که در این دوره جدید شاید برای بعضی پروژه‌ها و آثار بیش از ۱۰ بار با دوستان جلسه داریم. یعنی وقت اساسی از شورا می‌گیرد. شورا افرادی هستند که اگر اسم ببرم بالاخره در این عرصه فعال هستند و آدم‌های موثر و قابل دفاعی هستند.

*بله ولی شورا از یک تفکر می‌آید. من در شوراهای مختلف مطالعه دارم. در شورایتان آدم‌ها از یک تفکر هستند؛ غیر از آدم‌هایی که از سینما به آن شورا آمده‌‌اند، مثل قدیم که دو نفر از سینما می‌آمدند، بقیه‌تان از یک تفکر هستید.
در همان گروه که شما می‌فرمایید از یک تفکر می‌آیند، می‌توانید از نماینده‌های صنوف صحت ادعای بنده را بپرسید. اتفاقاً معمولاً اختلاف نظرهای شدیدی در شورا وجود دارد، یعنی چلنج [چالش] بین اعضا… همان اعضایی که از نظر شما از یک تفکر می‌آیند به‌شدت با هم دچار چالش هستند به دلیل اینکه از دل آن چالش است که یک موضوع بیرون می‌آید و فکر می‌کنم شاید بخشی‌‌ش چیزی باشد که شما می‌فرمایید. بخش مهم‌تر شاید آن جریان کیفی فیلمنامه است. یعنی اینکه یک جریانی ذهن‌شان نزدیک به هم است و ایده‌ها و اصلاحاتی که می‌دهند معمولاً- حداقل بنده شاهد این قضیه بوده‌ام- سعی شده از سلیقه شخصی به دور باشد. اگر همین عضوی که نزدیک تفکر ماست و ما یا نمایندگان صنف چیزی می‌گویند که واقعاً منطقی و قابل پذیرش است، کسی آنجا گاردی ندارد که نشود. شما می‌توانید بپرسید، آقای شاهسواری، میری. آقای حسینی اهل قلم است، فیلمنامه‌های درجه‌یک دارد و آقای اسماعیلی اهل تحلیل هستند…

*همان تحلیل‌ها خطرناک است [با خنده].
به هر حال هر شورا ملاحظات خاص خودش را دارد. ما سعی کرده‌ایم در این دوره موانع را به حداقل برسانیم ناظر به همان دوران پخش.

آخرین آماری که دارم مربوط به ۲۰ روز قبل است که حدود ۳۰۰ فیلمنامه متقاضی پروانه ساخت بودند، از این ۳۰۰ فیلمنامه چیزی حدود ۱۸۰ یا ۱۸۵ اثر مجوز ساخت گرفته‌اند؛ یعنی چیزی بیش از ۶۰ درصد متقاضی…


*ولی خروجی‌تان این نیست. خیلی دوست دارم حرف شما را قبول کنم. خروجی شما این است که سخت‌گیرتر هستید. گفتید یک روند را ادامه دادید، ما یک روند نداریم. دوره روحانی یک روند داشتیم، حتی دوره آقای ایوبی یک روند داشتیم. دوره آقای انتظامی، شمقدری، جعفری جلوه، دوره اصلاحات یک روند داشتیم. خروجی شما این نیست. اتفاقاً خیلی دوست دارم این بحث را داشته باشیم. خروجی شما این است که شما سخت‌گیر هستید در حالی که وقتی با نماینده خودمان صحبت می‌کنیم گفته می‌شود خیلی از سناریوها پروانه گرفته اما خروجی شما این است که از دوره‌های قبل‌تر سخت‌گیر هستید و خیلی نگاه ایدئولوژیک در شورایتان حاکم است.
درباره سخت‌گیری شورا یا اینکه فرمودید خروجی این نیست، اگر اشتباه نکنم آخرین آماری که دارم مربوط به ۲۰ روز قبل است که حدود ۳۰۰ فیلمنامه متقاضی پروانه ساخت بودند. از این ۳۰۰ فیلمنامه چیزی حدود ۱۸۰ یا ۱۸۵ اثر مجوز ساخت گرفته‌اند. یعنی چیزی بیش از ۶۰ درصد متقاضی. از دوستان نماینده صنوف بپرسید که متوجه شوید سطح و کیفیت آثاری که رد شده‌اند در چه حد بوده است.

*شما از زاویه کیفیت سناریو صحبت می‌کنید؛ از اینکه سناریوها از نظر ساختار اصلاح شوند، اما این وظیفه شورا نیست.
درست است اما این وظیفه چه کسی است؟

*وظیفه تولید، تهیه‌‌کننده و کارگردان است.
چرا انجام نمی‌شود؟ اتفاقاً زمانی که این وظیفه به‌درستی انجام نشود، جای دیگری مجبور می‌شود آن وظیفه را انجام دهد.

*اصلاً نباید مجبور شود.
چون مواجه می‌شویم با فیلم‌هایی که الان در صندوق توقیف مانده.

*اشکالی ندارد. ساختار تولید باید درست شود.
پس سرمایه سرمایه‌گذار چه می‌شود؟

بحث اصلی ما روی موضوع و محتوا و مضمون است، هر چیزی درباره ساختار بگوییم نکات توصیه‌ای است


*من همین دعوا را در شورای قبلی که بودم داشتم که به ما ربطی ندارد که سناریو خوب است یا بد.
جسارتاً اتفاقاً من معتقد هستم که ربط دارد، می‌دانید چرا؟ چون پروانه ساخت سازمان سینمایی یک اعتبارنامه و تضمین برای آن سرمایه‌گذار است.

*شما پروانه ساخت تفکر هستید، پروانه ساخت ساختار نیستید.
اتفاقاً ساختار برمی‌گردد به گروه تولید. ببینید به کدام فیلم، پروژه و کدام فیلمساز گفته‌ایم ساختار فیلم یا ژانر فیلمت چطور باشد. بحث اصلی ما روی موضوع و محتوا و مضمون است، هر چیزی درباره ساختار بگوییم نکات توصیه‌ای است.

*شما برای مضمون و فکر آمده‌اید. شوراها سر مضمون دعوا دارند. اما اینکه سناریو درست نوشته شده یا نه… چون آقای مستغاثی رفیق سابق قدیمی ما مصاحبه کرد و گفت این سینما بد و ضعیف است. ربطی به ایشان ندارد.
ما یک بندی در آیین‌نامه پروانه ساخت سازمان سینمایی داریم که مال ما هم نیست. از دوره شماها نوشته شده و اجرا هم شده. ماده ۱۴ بندی دارد که- همین در پروانه نمایش هم هست- اینجا نمی‌گوید مضمون، مضمون را در بندهای قبلی گفته. منهیات، توصیه‌ها، ملزومات را گفته. در بند ۱۴ صراحتاً می‌گوید اگر فیلمی به لحاظ فنی، فیلمنامه‌ای، به لحاظ فنی واجد امتیازات، ارزش‌ها و سطح حداقلی کیفی نباشد، شورا می‌تواند رد کند. یعنی اتفاقاً قانون‌نویسان قبلی در اختیار شورای امروز گذاشته‌اند و این بند صریحاً این را به شورا اعلام می‌کند که شما موظف هستید… حالا ما که این را به حداقل رسانده‌ایم یعنی من که عرض می‌کنم در مقوله فنی و ساختاری، دخالت‌مان را به حداقل رسانده‌ایم. ما مسائل‌مان را درباره موضوعات، موازین و محتواها می‌گوییم که درباره فن فیلمنامه و ساختارش هم توصیه‌هایی داریم. صورت‌جلسه‌های ما موجود است. اینها توصیه‌های ماست اگر چنانچه این شخصیت شما درست پرداخته نشود، فیلم شما زمین خواهد خورد. الزامی هم نیست می‌توانید اجرا نکنید.

در کشوری که حدود ۵۰۰ و خرده‌ای سینما بوده که تازه به ۸۵۰ یا هزار تا می‌رسد، تناسب عرضه و تقاضا تناسب درستی نیست/ ما به قدری متقاضی تولید فیلم داریم که اگر این مسیر باز باشد، همین شما که صاحب سبک و پیشکسوت در این عرصه هستید یکی از اولین معترضان آزادسازی این مسیر خواهید شد


*آقای سهرابی، در آن شورا بحث من با دوستان مثل آقای دکتر کرمی هم این بود که این شورا را نمی‌فهمم. این شورا اصلاً چرا باید تشکیل شود؟ ۴۵ سال است از انقلاب گذشته و اهالی سینما می‌دانند چه چیزی بسازند و چه چیزی نسازند.
آقای جیرانی عزیز، من بگویم شوراها را چه کسانی نگه داشته‌اند؟

*تهیه‌کننده‌ها؟
آفرین. این‌قدر معروف است که شما فرمودید. طبیعی هم هست من هم اگر تهیه‌کننده باشم زیر بار چنین قانونی نمی‌روم. من یک تضمین حداقلی اولیه برای آوردن سرمایه و هزینه کردن در یک فیلم می‌خواهم.

*اگر نهادینه کنید نمی‌خواهد. مشکل ما این است که نهادینه شود که پروانه ساخت نمی‌خواهد و فقط پروانه نمایش باشد.
چه زمانی نهادی نمی‌شود؟

*زمانی که اعتماد باشد.
اعتماد یک مرحله بعدتر است. زیرساخت‌ها و ظرفیت کلی سینمای ما اصلاً ظرفیت و زیرساختی نیست که بتواند آن بخش را پوشش بدهد. حالا منظورم چیست؟ زمانی هست که ما در کشوری  فیلم می‌سازیم که مثلاً چهار پنج هزار سالن سینماگر دارد. در یک کشور ۸۰، ۹۰ میلیونی یک ظرفیت چهار پنج هزارتایی سینما یک ظرفیت معقول برای اقتصاد آزاد سینماست. برای تولید و توزیع آزاد سینماست. در کشوری که چیزی حدود ۵۰۰ و خرده‌ای سینما بوده که تازه به همت این دولت و رئیس سازمان و مجموعه سازمان سینمایی به 850 یا هزار تا می‌رسد، نمی‌شود. تناسب عرضه و تقاضایمان تناسب درستی نیست. ما به قدری متقاضی تولید فیلم داریم که اگر این مسیر باز باشد، همین شما که صاحب سبک و پیشکسوت در این عرصه هستید یکی از اولین معترضان آزادسازی این مسیر خواهید شد. تهیه‌کنندگان هم به‌درستی از همین مسیر نگران هستند و مقاومت می‌کنند که پرونده ساخت درست است، سر جایش باشد. منتها طبیعی است که باید درست مدیریت شود.

به نظر شما امکان‌پذیر است که رویکرد جزئی فرهنگی‌مان با تغییر دولت‌ها و تغییر مدیران تغییر نکند؟ کلان فرهنگی‌مان همین است که همیشه بوده


*تهیه‌کنندگان به این دلیل می‌ترسند که عرصه فرهنگ دائم در نوسان بوده. مدیریت فرهنگی ما در نوسان بوده. اگر مدیریت فرهنگی ثابتی داشتیم، تهیه‌کنندگان هیچ‌وقت دچار بحران ذهنی نمی‌شدند.
درست است. ولی من از شما سوال می‌پرسم، به نظر شما این امکان‌پذیر است که رویکرد جزئی فرهنگی‌مان با تغییر دولت‌ها و تغییر مدیران تغییر نکند؟ کلان فرهنگی‌مان همین است که همیشه بوده. موردی که شاید در این بخش مهم باشد اینکه هر مدیری که می‌آید، حتی اگر دوره قبل از مدیریتش قائل به حذف شوراها بوده، وقتی مدیریت را دست می‌گیرد، و اصطلاحاً به تنظیمات قبل برمی‌گردد و قائل به ماندن شورا می‌شود، به این دلیل است که بافتار اجتماعی ما اجازه تدوین واحد فرهنگی در درازمدت نمی‌دهد. به دلیل تنوع قومیتی، جامعه دینی و مذهبی‌محوری که داریم، حساسیت‌های جامعه، مقدسات، ایدئولوژی‌ها و باورهایی که هست هر دولتی امروز پرچم حذف شوراها را دست بگیرد و حذفش کند، تردید نکنید بیش از ۸۰ درصد فیلم‌های تولید آن دوره، در دوره بعد توقیف خواهد شد.

ما الان به فیلم‌ها پروانه ساخت می‌دهیم، ۱۸ تیتر یا ماده منهیات را امضا می‌گیریم اما بعد از چند صفحه تعهد و امضا می‌رود فیلم دیگری می‌سازد/ نگاه آرمانی و ایده‌آل شما در جامعه ما و در کشوری با ویژگی‌هایی که کشور ما دارد، نشدنی است


*آقای سهرابی عزیز، همین الان اگر بخواهیم بررسی کنیم وقتی دولت‌های قبلی‌مان را قبول نداریم، وقتی فیلم‌های دوره اصلاحات را قبول نداریم، وقتی فیلم‌های دوره روحانی و میانه‌روها را قبول نداریم- آقای وحید جلیلی کتاب „سینمای سانسور“ را نوشته- وقتی دوره‌ها را قبول نداریم، وقتی تمام رئیس‌جمهورهایمان ردصلاحیت می‌شوند معلوم است… وقتی از مدیریت فرهنگ ثابت می‌گویم یعنی در جمهوری اسلامی بعد از ۴۵ سال باید مدیریت فرهنگی ثابت شود. یک نفر نگوید آن دوره مزخرف بود. این قضیه خیلی تلخ است. می‌خواهم به این مساله برسیم که اگر این شورا نباشد و شورای پروانه نمایش داشته باشید چه اتفاقی می‌افتد؟
چه اتفاقی می‌افتد؟

*هیچ اتفاقی نمی‌افتد، آدم‌ها اتفاقاً محافظه‌کارتر می‌شوند و فیلم‌هایی می‌سازند که از شورای پروانه نمایش رد شوند.
آقای جیرانی، ما الان به فیلم‌ها پروانه ساخت می‌دهیم. ۱۸ تیتر یا ماده منهیات را امضا می‌گیریم. یعنی تعهد می‌دهند که این موارد را رعایت کنند مثل بحث مصرف مشروبات و دخانیات. بعد از چند صفحه تعهد و امضا می‌رود یک فیلم دیگری می‌سازد.

*طبیعی است.
نه طبیعی نیست. اتفاقاً می‌خواهم این را عرض کنم. ما حداقل‌های نظارتی را اتفاقاً برای ایجاد امنیت شغلی در سینما [در نظر گرفته‌ایم]، امنیت شغلی را از این لحاظ می‌گویم که خیلی از سرمایه‌گذاران ما اگر ببینند فضای سینمای ما ول و رهاست و نظارتی بر آن نیست، اساساً رها خواهند کرد. و خیلی از فیلم‌هایی که همین امسال تولید شده، بخش خصوصی پایش بوده، همان‌ها اگر نیایند یعنی امنیت شغلی سینماگران ما به خطر می‌افتد. چیزی که شما فکر می‌کنید و توصیه می‌کنید تصورم این است که یک نگاه آرمانی و ایده‌آل است، که در جامعه ما در کشوری با ویژگی‌هایی که کشور ما دارد، حداقل بشخصه معتقد هستم که نشدنی است و به دلیل سلایقی که در مدیریت‌ها هست، ولو اینکه همه در ذیل حاکمیت کلان فرهنگی پیش بروند، به قول شما مگر می‌شود در همین فضا فیلمی تولید شود و در دولت بعد توقیف شود؟ بله امکان دارد. بماند از روزی که آمده‌ایم اتفاقاً مسیر را طوری رفته‌ایم که در ادامه اگر فرصت شد، اشاره خواهم کرد که چه فیلم‌هایی را از توقیف بیرون آورده‌‌ایم. ولی در مجموع بنده بشخصه موافق آن رویکرد نیستم.

از همان ابتدای دولت و فعالیت آقای خزاعی این شعار بود که هیچ فیلمی در دوره ما توقیف نخواهد شد مشروط بر آنکه به فیلمنامه‌ای که داده و پروانه ساخت گرفته وفادار بماند


*من مستقیماً با دولت شما صحبت نمی‌کنم در مورد شورایی صحبت می‌کنم که سال‌هاست تشکیل شده.
ذات شورا را می‌گویید.

*بله. زمانی که در شورا نماینده بودم بحثم این بود، یک بار هم رفتند حذف کنند. مرحوم سیف‌الله داد هم می‌خواست شورا را حذف کند که البته آن زمان شورا خیلی کمرنگ بود و کلاً در حد درجه‌بندی فیلمنامه و مدتی هم کلیت فیلمنامه بود. نکته اینجاست که شورا کم‌کم سفت و سخت‌تر و پیچیده‌تر شد. من خودم فیلم ساخته‌ام؛ هیچ‌وقت فیلمنامه‌ای را که به شما داده‌ام نساخته‌ام. چیز دیگری ساخته‌ام. نکته اینجاست که این کار طبیعی است و پروانه نمایش گرفته‌ام.
این را قبول دارم. اتفاقاً همیشه به دوستان هم می‌گویم که تا ۲۰، ۳۰ درصد به شرط آنکه در مفهوم کلی تغییری ایجاد نشود، طبیعی است. من و شما فیلم ساخته‌ایم و می‌دانیم. طبیعتاً بعضی اتفاقات لحظه‌ای و حسی و اقتضای سر صحنه است و این‌طور نیست که از پیش در متن آورده باشم. منتها عرض من این است که اگر این اتفاق بیفتد… از همان ابتدای دولت [و فعالیت] آقای خزاعی شعاری بود که به نظرم خیلی شعار مهمی بود و به نظرم اگر سینماگرها و اهالی سینما به این امر دقت کنند، ایشان نکته مهم و قول بزرگی داده است. ایشان گفت هیچ فیلمی در دوره ما توقیف نخواهد شد مشروط بر آنکه به فیلمنامه‌ای که داده و پروانه ساخت گرفته وفادار بماند. حالا آن ۱۰، ۱۵ درصد که طبیعی است و به ذوق و سلیقه کارگردان برمی‌گردد. می‌خواهم عرض کنم سخت‌گیری‌ای که شما می‌گویید، اگر در جلسات شورای پروانه ساخت باشید، سخت‌گیری شورای فعلی اتفاقاً از جنس بگیر و ببند و محدود کردن و اصطلاحاً گرفتن حقی از کسی نیست.

*توصیه است.
سخت‌گیری از این جنس که یک نمودار تولید داریم، بررسی می‌کنیم که طی شش ماه اخیر مثلاً حدود ۱۲ فیلمنامه کمدی را مجوز داده‌ایم. ظرفیت اکران‌مان مگر چقدر است؟ چگونه می‌توانیم سال بعد این تعداد فیلم مخاطب را پوشش بدهیم و روی پرده بفرستیم؟ طبیعی است که از آن تاریخ به بعد کمی فتیله فیلم کمدی را پایین می‌کشیم و می‌گوییم بخش اجتماعی‌مان ضعیف است این را بالا ببریم. در واقع یک بازی می‌شود، استانداردسازی در تولید در موضوعات و تنوع مضمونی فیلم‌هاست. اگر سخت‌گیری هم هست شاید خیلی‌ها الان معترض باشند.

مطلقاً این‌طور نبوده که بگوییم همه سینمای ما باید ایدئولوژیک باشد؛ گرچه معتقدم سینما بالذات ایدئولوژیک است


*من با اینکه شما به فیلم‌های کمدی پروانه ساخت بدهید هیچ مشکلی ندارم. سینمای شما احتیاج به فیلم کمدی دارد، نیاز به فسیل و هتل دارد. مشکل من این است که یک جریانی در شما وجود دارد که بحث اصلی هم همین است که دنبال سینمای ایدئولوژیک است. خودت فیلم ایدئولوژیک نساخته‌ای ولی جریانی که الان در این مدیریت‌ حاکم است می‌خواهد سینمای ایدئولوژیک را ترویج کند و رشد بدهد.
اتفاقاً معتقد هستم که چنین چیزی نیست. اگر باشد، برمی‌گردد به بخش محدودی از فیلم‌ها و تعداد معدودی از فیلم‌ها که رویکرد و نگاه ایدئولوژیک دارند که همان هم باید باشد. مطلقاً این‌طور نبوده که بگوییم همه سینمای ما باید ایدئولوژیک باشد. گرچه معتقدم سینما بالذات ایدئولوژیک است. سینمای آمریکا ایدئولوژیک است. آخرینش اوپنهایمر است که ذات و خود ایدئولوژی است. با اینکه به این معتقد هستم ولی باز ما به سینما ایدئولوژیک نگاه نکرده‌ایم. جایی که باید ایدئولوژیک نگاه می‌کردیم نگاه کرده‌ایم پیش هم برده‌ایم و پشتش هم ایستاده‌ایم. ولی عمده سینمای ما همین فیلم‌هایی هستند که طی این سال‌ها تولید شده‌اند.

*من خروجی شما را بر اساس جشنواره می‌بینم. خروجی جشنواره‌های ۴۱ و ۴۲، سینمای ایدئولوژیک غالب‌تر است. نکته اینجاست که نمی‌گویم دوره‌های قبل نساختند، آن موقع همین‌طور بوده اما به نظر می‌رسد یک تفکر در مدیریت شما وجود دارد که دلش می‌خواهد اسم سینمای ایدئولوژیک یا استراتژیک را رشد بدهد.
من مصداقی درباره جشنواره چهل و دوم صحبت می‌کنم؛ فیلم‌های صبحانه با زرافه‌ها، پرویزخان، بی‌بدن. من که معتقدم سینما بالذات ایدئولوژیک است ولی اتفاقاً به آن سمت نرفته‌ایم. چیزی که از بیرون شنیده می‌شود، این اولین مصاحبه تحلیلی و مفصل بنده در دو سال اخیر است. بد نیست اینجا این را بگویم، دو گِلِگی اساسی دارم که شاید جایش اینجاست که اشاره کنم. یکی همین اتهاماتی است که از بیرون به سینما و مدیران سینمایی و سازمان سینمایی زده می‌شود که نگاه شما یک‌سویه است، به قول شما ایدئولوژیک است. جالب است یک جریان دیگر به همین سازمان اتهام می‌زند که نگاه شما یک‌سویه است و رویکرد و دغدغه‌تان فقط سینمای کمدی است و حتی ایدئولوژی هم نیست. یعنی دو نظر مطلق مخالف هم که همدیگر را نقض می‌کنند، درباره سازمان سینمایی می‌گویند ولی هر دوی این جریان‌ها چون صاحب رسانه هستند و صدایشان بلند است این فضا را ایجاد می‌کنند که سازمان سینمایی این مسیر را می‌رود. در حالی که شما به‌درستی اشاره کردید خیلی هم ممنون. چرا نمی‌خواهیم بپذیریم ژانر کمدی یک ژانر رسمی در سینمای دنیاست. چرا در ایران [به آن] رسمیت نمی‌دهیم. چرا ما سینماگرها با چشم تحقیر و تاسف به سینمای کمدی نگاه می‌کنیم؟ سینمایی که فراموش نکنیم جریان اقتصاد سینما را نجات داد. یادم نمی‌رود روزهای اولی که در سازمان سینمایی بودم، هفته‌ای یک یا دو مراجعه داشتم با این خواهش که ما درخواست تغییر کاربری سینما داریم. یعنی سینمادارانی که می‌آمدند تغییر کاربری بگیرند.

هیچ وقت متوجه نشدم این حجم از حمله به سینمای کمدی به چه دلیل بود/ اصلاً فیلم „شب، داخلی، دیوار“ به شورای پروانه نمایش نرسید


*نتیجه کرونا هم بود.
بله. امروز که خدمت شما هستم هفته‌ای دست‌کم یک یا دو مراجعه دارم که تقاضای احداث سینما دارند که می‌خواهند سازوکارش را ببینند. آقای خزاعی به یک نکته به‌درستی اشاره کردند، گفتند ابتدای امر باید پیکر بی‌جان و مریض را احیا می‌کردم، سرپا می‌کردم و بعد توقعات بعدی را می‌گفتم. این گلگی اساسی که این حجم از حمله به سینمای کمدی که هیچ‌وقت متوجه نشدم به چه دلیل بود.

*من به شما می‌گویم. اگر شما به برادران لیلا، „شب، داخلی، دیوار“ پروانه داده بودید و به طور طبیعی اکران شده بودند من به فیلم کمدی اعتراض نمی‌کردم. خروجی شما فقط کمدی شده است. آن طرف ممنوعیت، فیلم‌های اجتماعی شده‌اند.
من به شما باید پروانه نمایش بدهم؟ شما به من مراجعه کرده‌اید که پروانه نمایش بگیرید؟

*منظورتان شب، داخلی، دیوار است که مراجعه نکرده.
بله من که در رویاها و توهمات خودم نمی‌توانم تصمیم بگیرم یک چیزی صادر کنم.

*اعلامیه داده‌اند که شما ممیزی داده‌اید.
اینها رفقای ما هستند. ما قبل از جشنواره‌های سال قبل که این فیلم به جشنواره برود…

*ممیزی دادید یا نه؟
اصلاً این فیلم به شورای پروانه نمایش نرسید. ما فقط یک نکته گفتیم که به همه می‌گوییم. گفتیم اگر قائل به این هستید که تحت مقررات و موازین تعریف‌شده و مرسوم سازمان سینمایی در جشنواره‌ها شرکت کنید و به شکل روتین و معمول به اکران برسید، حتماً فیلم‌تان توسط شورای پروانه نمایش دیده شود و بعد بروید… نمونه قبلی „جنگ جهانی سوم"، «تفریق» و نمونه‌های زیادی داشتیم که این مسیر را رفتند. بپرسید این فیلم‌ها چه میزان اصلاح خوردند. وقتی این مسیر را نمی‌پذیرید و خودسر می‌روید، مسیری که تصورتان است که درست است، در این زمینه بحثی ندارم. شاید آنها فکر کرده‌اند آن مسیر درست است. ولی اگر می‌آمدند و در شورای پروانه نمایش این فیلم دیده می‌شد، چه بسا با چند اصلاح، فیلمی که ۱۱۰ دقیقه است چهار تا ۱۰- ۲۰ ثانیه دربیاید، چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ دوم اینکه در شلوغی‌های سال گذشته، اینها معنی دارد. وقتی یک اتفاقی می‌افتد غائله‌ای در جامعه و کف خیابان به پا می‌شود، اعتراضات، شلوغی‌ها، ناآرامی‌ها، شما وقتی برشی از یک فیلم را که اصطلاحاً معنی اتفاق روز است بدون اینکه مجوزی از سازمان سینمایی گرفته باشید بیرون می‌دهید و فضا را کمی ملتهب می‌کنید و اتفاقات بدتر را رقم می‌زنید، معتقد هستم که دیگر از دست من مدیر سینمایی خارج است و تصمیم ممکن است جای دیگری گرفته شود. شما اگر استاد دانشگاه، معلم آموزش و پرورش، پزشک سازمان نظام پزشکی باشید هم همین است. مادامی که فعالیت و رویکردت صنفی و حرفه‌ای است و مربوط به فضای حرفه‌ای خودت است، مدیر مربوطه‌ات می‌تواند ورود کند و اصلاح کند. از لحظه‌ای که از این غائله عبور کنید، جای دیگری باید درگیر شوید.

ای کاش فیلم‌هایی را که باید به فستیوال بروند شورای پروانه نمایش می‌دید و این فضای فضاحت‌‌بار از کشوری که همه‌مان بالا و پایینش را می‌دانیم به بیرون مخابره نمی‌شد


*چرا فیلم‌هایی را که باید به فستیوال بروند شورای پروانه نمایش می‌بیند؟ قبلاً نمی‌دیدند. قبلاً یکی دو نفر می‌دیدند و می‌رفت.
ای کاش قبلاً می‌دیدند.

*چرا؟
ای کاش از قبل‌تر دیده می‌شد که این فضای فضاحت‌‌بار از کشوری که همه‌مان بالا و پایینش را می‌دانیم به بیرون مخابره نمی‌شد. کسانی بوده‌اند که نزد من آمده‌اند، طی همین دو سال فیلمی داشته‌ایم که- نمی‌خواهم اسم ببرم- در جشنواره کن یا ونیز سال قبل بوده، از دوستان سینماگر همفکر شما می‌گفتند از شدت خجالت و شرم از روی صندلی بلند شدیم که این فضا و تصویر را از کشوری که من در آن زندگی می‌کنم نشان می‌دهد، و آن‌قدر دروغ، به خاطر یک جایزه. اتفاقاً اگر این مراقبت و نظارت طبق چیزی که داشتیم… جنگ جهانی نمونه عینی ماست.

*خیلی فیلم خوبی است.
همه مؤلفه‌های انتقادی و هجمه را علیه یک سیستم دارد. ولی با کارگردان فیلم تعامل کردیم. بحثم این است به آن بخشی که ممکن است باعث شرم یک مخاطب ایرانی شود ما قائل نیستیم و فکر می‌کنم اگر قبلاً این اتفاق نمی‌افتاده غلط بوده. امیدوارم اسامی را درست بگویم، سال قبل آقایی از ما برای فیلم «تا فردا» به تهیه‌کنندگی خانم نیکی کریمی پروانه نمایش گرفت. به فیلمی که به‌غایت تلخ است ما پروانه نمایش دادیم. پنج یا شش ماه بعد با فیلم «آیه‌های زمینی» بدون پروانه نمایش به جشنواره کن رفت. به چه دلیل یک فیلمساز که قبلاً یک مسیر باز را جلوی چشمش دیده، یک فیلم با آن شدت تلخی توانسته از ما پروانه نمایش بگیرد، از این مسیر عبور می‌کند.

به نظرتان فیلم اوپنهایمر که تمام جشنواره‌های دنیا را چرخید قبل از فاینال شدن چه میزان اصلاحیه داشته است؟


*زمان پروانه نمایش دادن به فیلم‌ها برای جشنواره نیست. این فضا گذشته. وقتی فضای مجازی باز است، وقتی دموکراسی به شما تحمیل شده زمان گذشته. من عاشق فیلم خودتان هستم، اگر فیلم شما به ممیزی خورده بود این زیبایی و ظرافتی را که الان داشت نمی‌داشت. اجازه دهید فیلم‌ها برود والا سینمای زیرزمینی رشد می‌کند.
من یک سوال از شما می‌پرسم: فیلم اوپنهایمر که تمام جشنواره‌های دنیا را چرخید به نظرتان قبل از فاینال شدن چه میزان اصلاحیه داشته است؟

در شورا با وجود همفکر بودن بعضی اعضا، بعضاً به قدری اختلاف نظر هست که شاید نماینده صنوف هم تعجب کند


*مقایسه بین ایران و آمریکا اشتباه است. داستان ایران متفاوت است. آنجا به هر حال دموکراسی نهادینه است. اینجا که دموکراسی نداریم. نکته اینجاست ما با جامعه‌ای مواجه هستیم که پر از تناقض است. بین خودتان پنج‌تا لیست برای انتخابات درآمده است، شما همین لیست‌ها را که نگاه کنید متوجه اختلافات در اصولگراها می‌شوید. ما دیگر این‌قدر متوجه هستیم. با این میزان اختلافات و نگرش‌های متفاوت در این جمهوری و در عرصه فرهنگ، شما انتظار دارید… من می‌گویم اگر شما آزاد نکنید…
خوشحالم که شما پاسخ نقد اول خودتان را می‌دهید. به قولی «جانا سخن از زبان ما می‌گویی"؛ اتفاقاً همه مساله ما همین است به دلیل شرایط حاکم بر این مملکت، تنوع دیدگاه‌ها، فرهنگ‌ها، اقلیم، قومیت یا هر چیز دیگری…

*این تنوع نیست.
اتفاقاً لازمه‌اش یک مراقبت نسبی و اولیه است.

*این نبودِ آزادی است.
آنجا که می‌شود، می‌شود دموکراسی.

*وقتی می‌گویم لیست‌های اصولگراها با هم اختلاف دارد منظورم دموکراسی نیست.
اتفاقا این نشان می‌دهد که چقدر فضا باز و به قولی متنوع است که حتی در اصولگراها هم… بحث دیکتاتوری نیست که بگویند ما ۳۰ نفر یا ما پنج نفر هستیم، ولاغیر. یعنی غیر از ما کسی نیست. درباره شورا هم گفتم، در شورا با وجود همفکر بودن بعضی از اعضا، به قدری بعضاً اختلاف نظر هست که شاید نماینده صنوف هم تعجب کند. جایی که قرار است اصلاحیه به اوپنهایمر بدهند تا بشود فیلم ایدئولوژیک‌شان، شما می‌گویید چون آنجا دموکراسی است ربطی به فضای ما ندارد. من می‌گویم اتفاقاً این نشان می‌دهد آنجا دموکراسی نیست [با لبخند] چون اجازه نمی‌دهند فیلمساز آن چیزی را که ساخته بیرون بدهد و می‌گویند مواردی را حذف و اضافه کن و به جشنواره‌ها بده. اتفاقاً رویکرد ما حداقلی است. همین رویکرد حداقلی را شما چرا می‌خواهید از سیستم بگیرید تا فیلمی از جمهوری اسلامی بیرون نرود که چهار صباح دیگر چهار توریست که می‌خواهند به ایران بیایند، بارها بوده که گفته‌اند [طبق] چیزی که ما از فیلم‌های شما می‌بینیم تصورمان این بوده که جایی می‌آییم که با شتر تردد می‌کنند. چون فیلم‌هایتان به ما این را نشان داده. چرا ما نباید از این مراقبت کنیم؟

معتقدم درباره «برادران لیلا» بیشترین تعامل را کردیم/ به فیلم «مجبوریم» پروانه نمایش دادیم که سال‌ها توقیف بود


*داستان زمانه امروز متفاوت است. عصبانی نیستم و قصه‌ها در فستیوال جایزه گرفتند و اینجا هم اکران شدند. چه اتفاقی افتاد؟ ما تجربه کرده‌ایم. اولین بار است که برخورد با برادران لیلا را در دولت می‌بینیم. حتی در دوره اول آقای احمدی‌نژاد با فیلم سنتوری این برخورد نشد که با برادران لیلا شد. این خیلی تلخ است. مگر چه چیزی دارد؟
ترجیحم این بود که وارد خیلی مصادیق نشوم. ولی چون با آن دوستان مفصل جلسه داشتیم و صحبت کردیم و خودشان شرایط را می‌دانند می‌گویم. درباره برادران لیلا خودم معتقد هستم که بیشترین تعامل را کردیم. از هر دوره قبل از ما بیشتر تعامل کردیم. همین اسامی که بردید، مثلاً یک فیلم از فیلم فیلمساز «عصبانی نیستم» را پروانه نمایش دادیم به نام «مجبوریم» که سال‌ها توقیف بوده است و فیلم‌های دیگر. کسانی که برادران لیلا را نگه داشتند همان‌ها هستند که به «مجبوریم"، ابلق، روشن، قاتل وحشی پروانه نمایش دادند.

جمله آقای نعمت‌الله است که گفت ما صد سال مدیون شما هستیم/ قرار بود در کن درباره فیلم «برادران لیلا» جوری رفتار شود که این فیلم پروانه نمایش دارد، ولی نه‌تنها در این باره سکوت نشد، بلکه با صدای بلند اعلام شد که ما بدون پروانه نمایش آمده‌ایم


*قاتل وحشی که هنوز پروانه نمایش ندارد.
اصطلاحاً تدبیری بود که این مرحله را عبور کنیم، یک اکران بین‌الملل بدهیم و دوباره وارد مذاکره شویم. فیلمی که مطلقاً امکان نمایش نداشت، لااقل فضایی را باز کردیم؛ جمله آقای نعمت‌الله است که گفت ما صد سال مدیون شما هستیم. حالا امیدوارم که هنوز بر همین اعتقادشان باشند. برای اکران در بین‌الملل. می‌خواهم بگویم اینکه چه اتفاقی می‌افتد، یک جریانی که شروع کرده تک‌تک مشکلات فیلم‌ها را حل می‌کند، چطور می‌شود که در یک جا می‌ایستد و اتفاقاً مر قانونی رفتار می‌کند.

مراوده‌ای با دوستان برادران لیلا داشتیم، مفصل هم صحبت کردیم. ابتدای امر هم اعلام آمادگی کردند. منتها اصلاحات انجام نشد یعنی گفتند زمان نداریم، اصلاحاتی که باید، انجام نشد. به کن رفتند، حواشی پیرامون فیلم در کن به گونه‌ای بود که به‌کل مغایر با توافقات و تفاهمات ما بود. یعنی قرار بود جوری رفتار شود که این فیلم پروانه نمایش دارد. ولی نه‌تنها در این باره سکوت نشد، بلکه با صدای بلند اعلام شد که ما بدون پروانه نمایش آمده‌ایم. اصطلاحاً این کار خط و نشان کشیدن یا هر چیزی اسمش را بگذاریم است. آقای جیرانی، یک مدیر سینما چطور می‌تواند یک سینما با این همه مسائل را مدیریت کند؟ دوستان حی و حاضر هستند، تمام شرایط حضور در جشنواره را برایش فراهم کردیم. نگفتیم که شما نمی‌توانید بروید. سه مورد اصلاح دادیم که جمعش به سه دقیقه نمی‌رسید از کل ۱۰۶ دقیقه فیلم.

معتقد هستیم فیلم کتاب رسالت یک فیلمساز است/ نسخه فیلم را به فلان جشنواره و شبکه تلویزیونی می‌دهیم، طبیعی است که از دل یکی از این جاها فیلم بیرون بیاید


*به صحنه سیلی اصلاحیه دادید.
بله من که بشخصه معتقد بودم به آقای روستایی هم گفتم، بحثم فنی و سینمایی نبود. یک گپ درددلانه بود و مدل خودم به ایشان گفتم. دوست دارم اینجا هم بگویم شاید برای فیلمسازان دیگر هم خوب باشد. گفتم سعیدجان، ما که معتقد هستیم فیلم کتاب رسالت یک فیلمساز است و اگر این پیش‌‌فرض را قبول داشته باشیم که، نمی‌خواهم بگویم ۱۰ میلیون نفر، بگوییم یک میلیون نفر، نه بگوییم ۱۰۰ هزار نفر یا هزار نفر، فیلم شما را ببینند و بابت این پلان از فیلم شما تاثیر بگیرند برای اسائه ادب به ساحت و جایگاه پدر؛ گفتم بشخصه معتقدم که نه به تو، به خانواده و زندگی یک فیلمساز برمی‌گردد به دلیل اینکه یک خطی را شکسته که نه الان نه قبل از انقلاب، از نیاکان ما نه حتی از دوره بعد از اسلام، مساله بوده و اصطلاحاً خط قرمز بوده. که ایشان هم پذیرفت و گفت از این منظر نگاه نکرده بودم و منطقی است و اصلاحش می‌کنم. آخرین دیالوگ‌های ما بود و قرار بود بعد از کن اصلاح شود. و قرار بود بعد از این اصلاحات فیلم به اکران برسد. یعنی همه کارهایش انجام شد. دوستان اگر این مصاحبه را بشنوند می‌توانند تصدیق کنند. الان هم دیده‌ایم باب شده بعضی از فیلم‌ها قاچاق می‌شوند، نقدی به سازمان سینمایی هست که چه اتفاقی می‌افتد که فیلم قاچاق می‌شود. مگر امروز بردن فیلم به جشنواره خارجی دست سازمان سینمایی است؟ مگر مثل قدیم مهر و موم می‌شود؟ با یک لینک می‌توانید بفرستید. خب این اتفاقاً نشان می‌دهد که به همان میزان باید حساسیت روی فیلم‌ها زیاد باشد. منی که نسخه فیلمم را به فلان جشنواره، به شبکه تلویزیونی فلان می‌دهم، طبیعی است که ممکن است از دل یکی از این جاها فیلم بیرون بیاید. ما در آخرین مراوده و مذاکرات با عوامل برادران لیلا، حتی به اولین اکران بعد از نوروز ۱۴۰۲، فکر می‌کردیم که متاسفانه فیلم قاچاق شد.

*آقای سهرابی، من صحبت‌های شما را متوجه هستم و از زاویه دیگری می‌توانم نگاه کنم. اما برای اولین بار است که در سینمای ایران، یک وزیر فرهنگ در مورد یک فیلم با آن لحن صحبت می‌کند. من یک پادکست زدم و در سینماروتایم ،گذاشتم که ما در تاریخ سینمای ایران نداریم، ۴۵ سال مدیران مختلف داشته‌ایم و اولین بار است که مدیری می‌گوید این فیلم نمی‌تواند و مدیر فرهنگی می‌گوید. قبلاً نمی‌گفتند سانسور می‌کنیم. مدیر شما افتخار می‌کند که سانسور می‌کند.
اتفاقاً این مورد محل بحث خیلی خوبی است. به نظر شما نگوییم و مثل ادوار قبل اعمال کنیم بهتر است یا اتفاقاً بگوییم که دوستان مراقبت کنند؟ شما مرتبط با سینمایی‌ها هستید، بپرسید خیلی از کسانی که الان با هم مراوده داریم و صحبت می‌کنیم، یکی از بحث‌هایی که بیشتر از هر مورد دیگری مطرح می‌کنند، درباره مدیریت فعلی سینما این است که تکلیف ما با شما روشن است. به من، آقای خزاعی، ایل‌بیگی و دوستان می‌گویند تکلیف روشن است یعنی می‌فهمیم فیلم کجایش باید درست شود یا این فیلم سه ماه بعد به چه نقطه‌ای می‌رسد یا برعکس. اتفاقاً می‌خواهم دوره‌ای را که واکنش و رویکرد منفعلانه بوده نقد کنم که گفته نشده. چه ایرادی دارد؟ من در مصاحبه هم بگویم آقای فلان فیلمساز، آقای بازیگر فلان، حواس‌تان باشد به دلیل حساسیت‌های جامعه و شرایط موجود به دلیل اتفاقاتی که می‌افتد یا افتاده، مراقبت کنید که فیلم‌تان و پروژه‌تان دچار مساله و مشکل نشود.

یک روز پرونده همه سینماگرهایی را که دچار مسائل عدیده امنیتی و قضایی شده‌اند نشان شما خواهم داد که ببینید اتفاقاً همین وزیر فرهنگ و ارشاد و همین رئیس سازمان سینمایی برایشان چه کار کرده‌اند


*آقای سهرابی عزیز، کارگردان خوب،  در همین مدیریت سینما… یک دوره‌ای برای فیلم نیمه پنهان قوه قضائیه بیتا میلانی را به زندان انداخت. بیانیه‌ای که قوه قضائیه داد، تندتر از آن امکان نداشت. وزیر وقت فرهنگ با رئیس‌جمهور نزد رهبر انقلاب رفتند و بیتا میلانی را از زندان آزاد کردند و شما «برادران لیلا» را به زندان انداختید؟ این خیلی مهم است. این دو مقایسه را کنار هم بگذارید، این تاریخ است. من من تاریخ سینما را از حفظ هستم.
آفرین. من اشتباه شما درباره تاریخ سینما را اصلاح می‌کنم. ورودی به غائله قبلی ندارم. در مورد امروز و اتفاقات امروز و وزیر فرهنگ امروز و برادران لیلا و مسائلش می‌گویم. آقای جیرانی عزیز، یک روز من پرونده همه سینماگرهایی را که دچار مسائل عدیده امنیتی و قضایی شده‌اند نشان شما خواهم داد که ببینید اتفاقاً همین وزیر فرهنگ و ارشاد، و همین رئیس سازمان سینمایی برایشان چه‌کار کرده‌اند. برای برادران لیلا باید ببینید که این آدم در قوه قضائیه چه ریشی گرو گذاشته است.

دادستان کل کشور یک نماینده تام‌الاختیار برای حل و فصل مشکلات گذاشت که در تاریخ انقلاب چنین چیزی نداشتیم/ خیلی از آدم‌هایی که در فیلم‌های امسال حضور دارند و در عرصه‌های مختلف جلوی دوربین یا پشت دوربین حضور داشتند ممنوع‌الکار بودند و رفع شد


*یک پرانتز هم باز کنم از شما تعریف زیادی شده که به تمام اهالی سینما در این مسائل کمک کرده‌اید. ولی در مورد «برادران لیلا» خروجی شما این بود که…
لیست جلسات من با اهالی سینما موجود است. تقریباً بیش از ۱۵۰۰ نشست خصوصی و چهره به چهره با سینمایی‌ها طی یک سال و نیم اخیر داشته‌ام و الان فکر می‌کنم حدود دو هزار جلسه شده است. یعنی روزهایی بوده که ۱۰، ۱۵ جلسه مرتب مفصل صحبت کرده‌ایم. یک سوال از شما می‌پرسم. کسی در موقعیت و جایگاه من به عنوان یک مدیر میانی، چنانچه چراغ سبز آن مسئول اصلی، چه رئیس سازمان چه وزیر فرهنگ نباشد، آیا یک، واقعاً امکان برگزاری چنین جلسات و رویکردی را دارد؟ دوم نتیجه‌ای دارد؟ در حالی که جلسات ما عموماً منجر به نتیجه شد.

*چرا پای قوه قضائیه وسط کشیده شد؟
به خاطر اینکه سینما وظیفه حرفه‌ای و صنفی خودش را فراموش کرد.

*چرا شما جلوی قوه قضائیه را نگرفتید؟
ما جلسات متعددی برگزار کردیم، با همین خانه سینمایی‌ها به قوه قضائیه رفتیم. با بعضی از نمایندگان صنوف، با بعضی از سینماگرها. اگر بخواهم نام ببرم از حوصله شما و این برنامه خارج است که ببینید برای چه تعداد سینماگر با قوه قضائیه صحبت کردیم. شما فکر کنید دادستان کل کشور یک نماینده تام‌الاختیار برای حل و فصل مشکلات گذاشت که در تاریخ انقلاب چنین چیزی نداشتیم. اینکه کسی را مامور کنند صرفاً برای اینکه فلانی شما حتماً برای حل و فصل مشکلات سینماگران کار کنید. که اتفاقاً به دلیل حمایت و مساعدت وزیر و رئیس سازمان بود و نگاه دولت این بود. اگر سازمان سینمایی ورود نمی‌کرد الان واویلا بود. خیلی از فیلم‌هایی که امسال در جشنواره فجر بودند نمی‌توانستند تولید شوند. نمی‌خواهم اسم ببرم، ممکن است افراد راضی نباشند. خیلی از آدم‌هایی که در فیلم‌های امسال حضور دارند و در عرصه‌های مختلف جلوی دوربین یا پشت دوربین حضور داشتند ممنوع‌الکار بودند و رفع شد. رفع ممنوعیت‌ها اتفاقاً به خاطر پیگیری سازمان سینمایی بود و از دل همان تعامل و پیگیری و خواهش و تمنا از قوه قضائیه حاصل شد. وگرنه ما در سینما الان وضعیت بغرنجی داشتیم.

به دلیل بافتار اجتماعی‌ای که داریم طبیعتاً بعضی دیالوگ‌ها و صحنه‌ها- که حتماً شما هم با بنده موافق هستید- حساسیت‌زاست و چه بهتر که در فیلم نباشد


*آقای سهرابی عزیز، من می‌دانم که شما تعامل کردید و این پرانتز را باز کردم و خیلی کارها کردید تا برخی مشکلات حل شود. اما چرا باید برای برادران لیلا مشکل به وجود بیاید. این بحث اول من است. یک فیلم ساخته شده به جشنواره رفته و می‌خواهید اکران کنید. این پلانش را بردارید و اکران کنید. نکته اینجاست که در جشنواره فلان‌طور شده.
همه عرض ما هم همین بود که دو سه اصلاح را انجام بدهید تا اکران کنیم ما چیزی غیر از این نخواستیم و نگفتیم. ما گفتیم دوستان این موارد را اصلاح کنید. یادمان نرود آقای جیرانی عزیز، در جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم، چند بار قبل هم عرض کردم، به دلیل بافتار اجتماعی‌ای که داریم طبیعتاً بعضی دیالوگ‌ها و صحنه‌ها- که حتماً شما هم با بنده موافق هستید- حساسیت‌زاست و چه بهتر که در فیلم نباشد. یک وقتی چیزی ضد خانواده است. یک چیزهای دیگر بحث سلیقه نیست.

چطور ما متوقع هستیم که سازمان غذا و دارو یا شرکت‌های مربوطه از کیفیت محصولی که قرار است مصرف کنیم مراقبت کنند؛ حالا آن خوراک بدن و جسم ماست، این هم خوراک ذهن و فکر ماست


*الان جامعه ایران جامعه خاصی است. من نمی‌گویم همه تکه‌هایی که فیلم‌ها دارند درست است. اما شما باید فضا را باز کنید تا آدم‌ها نظرات‌شان را بگویند. برادران لیلا اعتراض نسل جوان به نسل قدیم است. در جامعه هم همین‌طور است. الان بچه من به من اعتراض دارد. به نسل قدیمی اعتراض دارد. تعبیرهای سیاسی را کنار بگذارید. این اعتراض‌ها به نسل قدیم موضوع روز جامعه ماست.
استنباط و برداشت ما غیر از این نیست. در این مقوله اتفاقاً نگاه‌مان یکی است. ما که قائل به این هستیم و معتقد هستم هیچ ربطی به مباحثی که گفتم ندارد که اگر این‌طور بود، آن همه برای حل و فصلش تلاش نمی‌کردم. دوستان هستند و می‌توانند شهادت بدهند. آقای روستایی، نوروزبیگی یا دوستان دیگر. تمام تلاشم برای رفع مشکل برادران لیلا به این دلیل بود که اتفاقاً قائل به آن تحلیل نبودم و فکر می‌کردم چنین چیزی درست است. من یکسری مسائل روی سطح این فیلم داشتم، حتی نمی‌خواستم به لایه‌های دوم، سوم و چهارم برسم. در همان لایه اول یکی همان زدن سیلی بود. مورد دیگر همان…

*ادرار کردن.
بحث‌هایی است که شأن خانواده ایرانی مطرح است. ما چیز زیادی از این پروژه نخواستیم. می‌توانند شهادت بدهند. چیزی که خواستیم انجام نشد. اگرچه در کنار دو سه اصلاح اصلی که اصلاح مبنایی بود، در جریان اصطلاحاً بنایی فیلم هم چند اصلاح دیالوگی بود که باید مراقبت کنیم از مخاطبی که از ما متوقع است. چطور ماها متوقع هستیم که سازمان غذا و دارو یا شرکت‌های مربوطه از کیفیت محصولی که قرار است مصرف کنیم مراقبت کنند. حالا آن خوراک بدن و جسم ماست، این هم خوراک ذهن و فکر ماست. این مراقبت چه زمانی و توسط چه کسی باید شکل بگیرد؟ توسط کجا باید شکل بگیرد؟

سر اصول کلی نماینده‌های صنوف با هم اختلافی نداریم


*توسط سینما مثل آمریکا. نکته اینجاست که آنجا مراقبت از بالا صورت نمی‌گیرد خود سینما مراقبت می‌کند. سینما باید این مراقبت را انجام بدهد؛ یعنی شما باید فضایی ایجاد کنید که سینما این مراقبت را انجام دهد. آنجا فیلم‌ها درجه‌بندی دارد. می‌گویند اگر فیلم صحنه فلان داشته باشد ۱۶ سال یا ۱۸ سال می‌شود. صحنه را درمی‌آورند تا مخاطب‌ها ۱۲ساله شوند. سینما باید این کار را بکند.
شما یک نکته فرمودید که درست بود. فرمودید که این دو جامعه به‌غایت با هم تفاوت دارند. سیستم‌شان، نگاه‌شان، رویکردهایشان و فرهنگ‌شان متفاوت است. می‌خواهم بگویم فارغ از تمام آن تفاوت‌ها که هر کشور ویژگی‌ها و ملاحظات خاص خودش را دارد، یادمان نرود در آمریکا اتفاقاً اصلاً نگاه از پایین به بالا نیست. این اشتباهی است که در ذهن مخاطبان سینمایی ما کرده‌اند. شما صحبت‌ها، مقالات و دیدگاه‌های آقای مایکل مور را ببینید. اتفاقاً درباره نگاه از بالا به پایین آمریکا درباره محصول. نمونه عینی و مصداقی تازه‌اش اوپنهایمر است. من که قائل به مقایسه نیستم می‌گویم حتی اگر مقایسه هم کنیم، این حرف قابل نقد است.

*برای سال آینده شورای پروانه ساخت تغییر می‌کند یا همین ترکیب را خواهد داشت؟
چون احکام شورای پروانه ساخت تازه است، مگر اینکه یکی دو عضو شورا نتوانند برسند که در این شرایط حتماً تغییر می‌کند؛ ولی در این لحظه که بنده خدمت شما هستم، تصمیمی گرفته نشده.

*نمی‌خواهید سلیقه دیگری را که مخالف خودتان باشد به شورا بیاورید؟
الان هم همین فضا را داریم.

*من نمی‌فهمم واقعاً. [با خنده]
اگر صورت جلسات را بخوانید [با خنده] متوجه خواهید شد همین الان این تنوع سلیقه وجود دارد.

*رئیس موزه سینما با آقای مستغاثی  سر اصول کلی اختلافی ندارند.
 سر اصول کلی نماینده‌های صنوف هم با هم اختلافی نداریم. ما یک رویکردی داریم، حتی آن دوستان هم انصافاً همراه هستند و به آن مبانی قائل هستند. می‌خواهم بگویم هدف از این تغییر یا ترمیم قرار است چه چیزی باشد؟

اگر هر فیلمساز و هر برنامه‌نویس به مبانی و اصول اصلی و کلان قائل باشد، در سلیقه و جزئیات و زیرمتن واقعاً بحثی نداریم


*باز کردن فضا. یکسری کارگردان‌ها به شما سناریو نمی‌دهند، می‌ترسند و نگران هستند و فکر می‌کنند نمی‌توانند مجوز بگیرند. اگر شما فضا را طوری آماده کنید که این ترکیب عوض شود، عده زیادی اعتماد می‌کنند و می‌آیند.
من در این برنامه عرض می‌کنم، اگر هر فیلمساز و هر برنامه‌نویس به آن چیزی که در ابتدا هم عرض کردم به آن مبانی و اصول اصلی کلان قائل باشد، در سلیقه و جزئیات و زیر متن واقعاً بحثی نداریم. واقعاً به یاد ندارم کسی این مسیر را آمده باشد و پروانه ساخت نگرفته باشد. شاید یک یا دو مورد بوده که دوستان قائل به آن تغییر نبوده‌اند. نمی‌خواهم نام ببرم مخاطبان، اسامی کسانی را که پروانه ساخت گرفتند ببینند متوجه می‌شوند.

*نسلی که ما دنبالش هستیم، غیر از آقای سروش و کلاری که از شما پروانه ساخت گرفتند…
آقای خسرو معصومی، نعمت‌الله، ابوالفضل جلیلی، محمد کارت همه پروانه ساخت گرفته‌اند. معتقد هستم به‌زودی جریانی که در تحریم ناخواسته و نانوشته و ناگفته بودند، برخواهند گشت؛ یعنی متوجه می‌شوند این‌طور نیست و اگر شورا بحثی دارد، به این دلیل بحثش را می‌گوید که چهار صباح دیگر در جریان پروانه نمایش به مشکل نخورند. وگرنه در کلان ماجرا یک سوال از شما می‌پرسم، از حضرت‌عالی چند بار خواسته شده برای ساخت تشریف بیاورید؟

*بله.
با برخی دوستان دیگر حداقل بشخصه مراوده داشته‌ام- دوست ندارم نام ببرم- آقای فلانی متن بیاورید و با هم کار کنیم. تنوع مضمونی، ژانری و تنوع در صاحبان آثار بدهیم. این‌طور نباشد که فقط یک طیف باشند. گرچه طی سال جاری هم این‌طور نبوده. اگر ترکیب فیلم‌ها را ببینید… الا اینکه بعد از ماجراهای سال گذشته، یک عده خودجوش دچار ترسی شدند که نکند ما هزینه کنیم،- اتفاقاً ترس از شورا نبود چون بعضی‌هایشان به من گفتند- می‌ترسند نکند هزینه‌ای کنیم و فضای سینما که به سمت تحریم می‌رود- چون شعار تحریم بود- آسیب ببینیم. فیلم‌هایمان را نبینند. یعنی دوست‌هایمان در این ترس و رعب آثارشان را شاید ندادند. الان که به نظرم فضا شکسته و می‌آیند.

*امیدوار هستیم که این فضا بشکند و فیلمسازان اعتماد کنند. شما هم اعتماد را ایجاد کنید که فیلمسازان سینمای اجتماعی بیایند. خوشحالم که آقای نعمت‌الله و کارت پروانه گرفته‌اند، چون از فیلمسازان معتبر هستند. زمینه‌ای فراهم کنید که «شب، داخلی، دیوار» و «برادران لیلا» اکران شوند. درست است که در بازار قاچاق آمدند اما باز هم اکران شوند. خیلی مفید هستند. یا به پلتفرم‌ها بیایند. مثل تفریق که به پلتفرم آمد. در این دو مورد هم شما تلاش کنید، شما فیلمساز هستید و می‌دانید که اینها چه چیزی ساخته‌اند. فکر نمی‌کنم «شب، داخلی، دیوار» مشکل زیادی داشته باشد چون من فیلم را دیده‌ام.
اتفاقاً مسائل و مشکلات‌شان قابل حل است. عرض کردم شاید بخشی برمی‌گردد به میزان تقاضا و تلاش خود صاحب اثر که خیلی مهم است. اثری که به ما مراجعه نشده یا حداقل مراجعه‌ای که شده تعاملی که قرار بوده شکل بگیرد شکل نگرفته.

بعد از قاچاق فیلم ممکن است سینمادار زیر بار نرود که یک پرده را اختصاص دهد به فیلمی که نسخه‌اش در خانه‌های مردم هست


*به فیلم «شب، داخلی، دیوار» چقدر ممیزی دادید؟
اصلاً بررسی نشد. این فیلم به شورای پروانه نمایش نرفت. فوریتی بود که قرار شد در آن جشنواره حاضر شوند که جشنواره را از دست ندهند و وقتی برگشتند فیلم دیده شود و موارد گفته شود.

*از نظر خودتان فیلم ممیزی دارد؟
به نظرم خیلی نه ولی با یک ممیزی‌‌هایی درست می‌شود.

*خیلی فیلم خوبی است. خودتان فیلم را دوست دارید؟
به لحاظ سینما بماهو سینما بله ولی به لحاظ نگاه و رویکرد احتمالاً اختلاف سلیقه داریم.

*به نظرم نگاهش خیلی سالم است.
معتقدم با جرح و تعدیلی همان هم قابل دفاع است و درست می‌شود. منتها بعد از اتفاق قاچاق فیلم ممکن است سینمادار زیر بار این کار نرود که یک پرده را اختصاص دهد به فیلمی که نسخه‌اش در خانه‌های مردم هست. به هر حال فقط ما تصمیم‌‌گیر نیستیم سینمادار هم باید تصمیم بگیرد.

اگر شما به عنوان سینماگر عهدشکنی کنید و من به این باور برسم که شما دروغ گفته‌اید و من را فریب داده‌اید و امتیاز و مجوز را گرفته‌اید، ممکن است به نفر بعد از شما بدبین شوم؛ یعنی اعتماد در من از بین برود/ شما که قرار است بازیگر بی‌حجاب به فیلم‌تان ببرید اصلاً نیاز ندارد پروانه ساخت بگیرید/ با مدلی که معتقد هستید بروید تولید کنید، چرا پروانه ساخت می‌گیرید؟


*چرا مشکل «قصیده گاو سفید» را حل نمی‌کنید. می‌دانم که مربوط به دوره قبل است.
ظاهراً اصلی‌ترین مشکلش برمی‌گردد به قوه قضائیه. ولی اصل ریشه ماجرا برمی‌گردد به جشنواره‌های اسرائیلی ظاهراً چون آنجا پخش شده و آنجا شرکت کرده است یک مقدار فرامتن شد. ولی اگر اشتباه نکنم آن هم قاچاق شد.

*در جشنواره ۳۷ در فستیوال این فیلم را دیدیم.
چون این فیلم را مثال زدید بد نیست بگویم؛ یک مساله و معضلی که من بشخصه در سازمان سینمایی با آن درگیر هستم، یکی از گله‌مندی‌هایم از سینماگران این است که ای کاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهیم. شما به عنوان فیلمساز وقتی نزد بنده تشریف می‌آورید و با هم قرار و مدار می‌گذاریم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را می‌پذیرید، یا ما- حتی به غلط- می‌پذیریم، منتها به تعهد فیمابین می‌رسیم و می‌پذیریم که طبق آن تعهد پیش برویم، اگر شما به عنوان سینماگر عهدشکنی کنید و من به این باور برسم که شما دروغ گفته‌اید و من را فریب داده‌اید و امتیاز و مجوز را گرفته‌اید، ممکن است به نفر بعد از شما بدبین شوم. یعنی اعتماد در من از بین برود. کمااینکه شما هم همین‌طور هستید. اگر من به عنوان مدیر به شما می‌گویم این اصلاح را انجام بدهید، به شما پروانه نمایش می‌دهم و در فلان تاریخ هم اکران خواهید داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من که از بین رفته هیچ، اعتمادتان به مدیران دیگر آن مجموعه هم از بین خواهد رفت. دوستان ما تعهدات را امضا می‌کنند، اصلاحات را انجام می‌دهند و اظهار همراهی، تعامل و همدلی دارند و ما هم با تمام نیرو پشت‌شان می‌آییم، پروانه ساخت می‌دهیم. یک سال می‌گذرد و یک‌دفعه خبری یا عکسی از فیلم می‌آید که می‌بینیم بازیگر اصلی فیلم بی‌حجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هیچ ایرادی ندارد. شما که قرار است بازیگر بی‌حجاب به فیلم‌تان ببرید اصلاً نیاز ندارد پروانه ساخت بگیرید. با مدلی که معتقد هستید بروید تولید کنید. پس چرا پروانه ساخت می‌گیرید؟ شما که قرار است بدون حجاب کار کنید، وقتی پروانه ساخت هم می‌گیرید یعنی هم سر سیستم کلاه می‌گذارید و هم اعتماد سیستم به سینما را سلب می‌کنید. آن فیلم را اکران می‌کنید. امروز در یک جلسه‌ای صحبت می‌کردم که انگار جشنواره‌ها هم فهمیده‌اند و حنای برخی دوستان برای آنها هم رنگی ندارد. یعنی برلین هم فهمیده سینما باید اول سینما باشد و بعد به مسائل دیگر بپردازد.

مدیری را که به خاطر ما پیش چند نفر تعهد داده و ریش گرو گذاشته زیر سوال نبریم


*چون فیلم را ندیده‌ایم نمی‌توانیم قضاوت کنیم. [با خنده]
 می‌خواهم بگویم این خیلی درد بزرگی برای مدیر است و حال بدی به مدیر می‌دهد. به عنوان مدیری که پشت آن فرد ایستاده می‌توانید ازشان بپرسید که بشخصه، بنده یا دوستانی که در مجموعه بودند، چقدر برای گرفتن پروانه ساخت آن فیلم جنگیده‌اند. ابزار بعدی من برای گرفتن مجوز یا هر چیز دیگر را از من می‌گیرند. مگر منِ مدیر چند بار می‌توانم اعتماد کنم؟

*مگر در آن فیلم از کلاه‌گیس استفاده نشده؟
فرقی نمی‌کند. اگر قرار بود درست باشد که فیلم «کاناپه» آقای عیاری بیرون آمده بود. پس معلوم است هنوز این مساله حل نشده. مساله‌ای که حل نشده را باید مراقبت کنید تا مدیری را که به خاطر ما پیش چند نفر تعهد داده و ریش گرو گذاشته زیر سوال نبریم. دوم اینکه در جریانات سال قبل که خیلی هم اصطلاحاً شلوغ‌پلوغ شد و بالا گرفت، سینماگری داشتیم که در یکی از ۱۵۰۰ جلسه‌ای که داشته‌ام می‌آمده،  بازیگری نزد من آمده و با هم صحبت کرده‌ایم و درد دل کرده و بغضش ترکیده. اگر مصاحبه من را می‌شنود حتماً خودش می‌تواند شهادت بدهد. گفته ۲۰ میلیون تومان بیشتر در حساب من نیست من را کمک کنید که از این وضعیت دربیایم، ممنوع‌الخروجی من رفع شود. ما با همان نماینده تام‌الاختیار دادستان جلسه گذاشته‌ایم درخواست کرده‌ایم و یک نشست مشترک گذاشته‌ایم. همین بنده‌خدایی که به زعم خودش 20 میلیون در حسابش بوده، برای بدهی‌ای که به یک ارگان دیگر داشته با مدیرعامل آن ارگان تماس گرفتم و گفتم با فیلمی که قبلاً ایشان تهیه کرده بدهی‌اش را تهاتر کنید. آنها هم پذیرفتند و گفتند بررسی کنیم. یعنی تا این حد به حل مشکل یک فرد ورود کرده‌ایم. دو روز بعد از طریق فضای مجازی مطلع می‌شوم که ایشان از ایران فرار کرده. یعنی ممنوع‌الخروجی که رفع شده رفته و تمام بالا تا پایین همه مبانی و اصول و پایه‌های یک سیستم و مملکت را زیر سوال برده.

بحث حجاب در سینما بحث مبنایی و حتی فراسازمانی است/ به نظرم شاید زمان حلال این مشکل باشد


*به هر حال با کسانی که این رفتار دوگانه را دارند کسی رابطه خوبی ندارد. حالا اینکه کسی می‌خواهد برود ما کاری نداریم. 
آفرین. اگر بخواهم مصداق بگویم چند مثال بزنم، باورتان نمی‌شود بعضی از دوستان که با ما صحبت می‌کنند تعجب می‌کنند که هنوز هم ما به این جماعت اعتماد می‌کنیم.

*شما با این حس و حال خوب که اعتماد می‌کنید، چرا مشکل بازیگران خوب سینمای‌مان مثل ترانه علیدوستی و فاطمه معتمدآریا را حل نمی‌کنید؟ اینها اگر بخواهند فیلم بازی کنند باید روسری سر کنند. اگر قرار بود فیلم بازی کنند چرا گفتید بازی نکنند؟ اگر خواستند بازی کنند باید قانون را رعایت کنند. اگر نخواستند بازی کنند که قانون را رعایت نمی‌کنند.
آقای جیرانی، بحث حجاب در سینما شاید بحث مبنایی و حتی فراسازمانی است. یعنی تصمیمی است که اتفاقاً باید در مراجع دیگر، در محافل بالادستی، گرفته شود. بماند که با بعضی از این دوستان ارتباط گرفتیم و صحبت کردیم و تلاش کردیم که به این فضا برگردند. می‌توانید بپرسید مثلاً جلسات کمی با خانم معتمدآریا نداشتم.

*بله شنیدم که شما جلسات مختلفی داشته‌اید.
مفصل جلسه داشتم و اتفاقاً رویکردم این بوده که خانم معتمدآریا به این فضا برگردد. منتها این برگشت مقدمات و شرایطی دارد.

*چرا؟
بحث حجاب در کشور ما شاید فراتر از بحث قوانین و مقررات آیین‌نامه‌ای یک وزارتخانه است…

*این‌قدر بزرگش نکنید. اگر قرار است فیلم بازی کند روسری سرش می‌کند.
در صلاحیت و اختیار من نیست و ممکن است هر چیزی بگویم اشتباه باشد. منتها می‌توانم این را به شما بگویم که حتی برای چیزی که خیلی در اختیار ما نبوده تلاش کرده‌ایم. دوستان هستند و می‌توانند شهادت بدهند. حتی یادم هست در ختم یکی از سینماگرها تماسی داشتیم یا در جلسه‌ای به یکی از دوستان گفتم این مراسم خیلی بهانه خوبی است برای شرکت شما در همان موازین قبلی که به‌نوعی التزام شما به قوانین و مقررات را نشان دهد. بعضی‌هایشان را موفق شدیم و بعضی‌هایشان شاید هنوز مواضع و ملاحظاتی دارند. به نظرم شاید زمان حلال این مشکل باشد.

خدا را شکر می‌کنم که یک روز اگر قرار باشد خاطرات این دوره از مدیریت سازمان سینمایی چاپ شود، خواهید دید چه حجم از سینماگران دچار مشکلات بودند که الحمدالله یکی‌یکی حل شد و جلسات متعددی داشتیم


*ما از شما که تا به حال حسن نیت داشته و کمک کرده‌اید می‌خواهیم که اجازه ندهید ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، فاطمه معتمد‌آریا که همه‌شان سیمرغ گرفته‌اند و بازیگران خوبی هستند، نتوانند کار کنند. یعنی باید کار کنند. وظیفه شماست که اینها را برگردانید تا کار کنند. اگر بخواهند الان بازی کنند که روسری برداشته نشده.
همه تلاش ما [متوجه] حل و فصل مشکلات این دوستان بوده. یادم هست حتی آقای وزیر هم چند بار اعلام کردند، آقای خزاعی در صحبت‌هایشان گفتند. یکسری قواعد و مقررات هست که مثل خود ما، مثل حتی حضرت‌عالی در قالب و قاعده‌ای که هستیم، طبیعتاً باید قواعدی را رعایت کنیم. گاهی اساس را قبول نداریم وارد این دایره نمی‌شویم. منتها از لحظه‌ای که وارد آن دایره می‌شویم باید قائل به حدود و ساحت باشیم. ما نه از این سمت عقد اخوتی با کسی داریم نه از آن سمت عداوت مادرزادی با کسی داریم. یک حد وسط را گرفته‌ایم که بتوانیم مشکلات را حل کنیم. آقای جیرانی به‌جرات به شما عرض می‌کنم که در بیش از 98-99 درصد مواقع موفق بوده‌ایم. خدا را شکر می‌کنم که یک روز اگر قرار باشد خاطرات این دوره از مدیریت سازمان سینمایی چاپ شود، خواهید دید چه حجم از سینماگران دچار مشکلات بودند که الحمدالله یکی‌یکی حل شد و جلسات متعددی داشتیم. حتی در بعضی موارد ممنون هستم که خودشان هم با نوع رفتارشان و تعامل‌شان با موضع‌گیری‌هایشان به ما کمک کردند. به هر حال این چیزی نیست که یک‌سویه و فقط از سمت ما حل شود. این ماجرا اصطلاحاً جاده دوطرفه است. اینکه فقط ما تلاش کنیم و فرد ژست اپوزیسیون بگیرد و کنار بایستد و شأن خودش را اجل بر این مسائل بداند، حداقل من بشخصه نمی‌توانم. ولی در بسیاری از مواردی که مشکلات‌شان حاد می‌شد و پیچیده می‌شد که احتمالاً می‌رفت تا ماه‌ها و سال‌ها درگیر شوند حل شد. بخشی به دلیل تعاملی بود که سازمان سینمایی با خانه سینما، سینماگران و قوه قضائیه و دادستانی داشت. آسان نبود یعنی واقعاً شب‌هایی داشتیم که شاید باورتان نشود ولی تا ۲ و ۳ نصفه‌شب درگیر مسائل سینماگرها بودیم. گاهی به آقای خزاعی خرده می‌گیریم که انرژی مدیرها هم حدی دارد و هر مدیر ظرفیتی دارد ولی ماشاءالله ایشان هم پرانرژی، عمل‌گرا و جهادی وسط میدن هستند. در خیلی از جلسات خودشان شرکت می‌کردند برای حل و فصل مسائل. یکی دو درصدی که حل نشده یا هنوز حل نشده باز هم پیگیر هستیم و امیدوار هستیم که آنها را بتوانیم حل کنیم.

در بحث «فسیل» به‌نوعی می‌توان گفت مؤلفه‌های یک اثر پرفروش رعایت شده/ معتقد هستم «هتل» بهترین فیلم آقای اطیابی است و بهترین فیلم آقای شایسته در مقام تهیه‌کنند‌گی


*شما دو فیلم دارید که فروش‌های استثنایی در سال‌های اخیر داشته‌اند. فسیل و هتل رکورد بیننده را شکسته‌اند. در گذشته فیلم‌هایی مثل عقاب‌ها، کانی مانگا، بگذار زندگی کنم را داشته‌ایم ولی در سال‌های اخیر نداشتیم. آخرین سال فروش‌مان سال ۶۹ است که همه فیلم‌های جشنواره ۶۸ که یکی از بهترین جشنواره‌های سینمایی ایران است فروش داشته‌اند. فروش دو فیلم «فسیل» و «هتل» را چطور ارزیابی می‌کنید؟ البته «شهر هرت» هم نسبتاً فروخته ولی این دو فیلم میزان فروش‌شان خیلی بالا بوده است.
شاید از دو منظر بتوان به فروش فیلم‌ها در ایران اشاره کرد. یکی از منظر زمانی است که در این بازه زمانی شاید به دلیل شرایط اجتماعی که در جامعه ما حاکم بود نیاز مخاطب به نشاط، حال خوب، سرگرمی و فراغت از دغدغه ذهنی و اصطلاحاً مساله درونی بوده. بخشی هم تحلیل من این است که به دلیل ذائقه‌شناسی درست سینماگر است که در چه مقطعی چه اثری را تولید کند. شاید همین فیلم‌ها 15 سال قبل به این موفقیت نمی‌‌رسیدند یا شاید چند سال بعد این‌طور موفق نمی‌شدند. اما این شناخت موفقیت توسط فیلمساز به نظرم خیلی کمک کرد. در بحث «فسیل» به‌نوعی می‌توان گفت مؤلفه‌های یک اثر پرفروش رعایت شده؛ از ویترین فیلم که بازیگرانش هستند که برای مخاطبان محبوب هستند تا سطح کمی فیلم، حتی «هتل». معتقد هستم «هتل» بهترین فیلم آقای اطیابی است و بهترین فیلم آقای شایسته در مقام تهیه‌کنند‌گی. خاطرم هست که شما هم در تحسین این فیلم‌ها و فضای کمدی مطلب نوشتید و خوشحالم هنوز هستند کسانی که این ژانر را به رسمیت می‌شناسند.

*معتقدم این ژانر باید تقویت شود. البته کمدی باید پالایش شود و فیلم‌های خوب‌تری ساخته شود، نمی‌گویم کمدی نباید ساخته شود.
من به دوستان می‌گویم شما ما را با خودمان مقایسه کنید.

*پس چرا ما را با آمریکا مقایسه کردید؟ [با خنده]
من که مقایسه نمی‌کنم. اتفاقاً معتقدم ما ادامه همان سینمایی هستیم که شما و دوستان‌ قبل‌تر بودند. غرض از این صحبت این است که ما کمدی را از یک سطح تعریف‌شده‌ای که قبلاً بود تلاش کردیم ارتقا دهیم. نمی‌خواهم بگویم چقدر موفق شدیم ولی مدعی و معتقد هستم که سینمای کمدی ما به‌مراتب به لحاظ مضمونی، محتوا و حتی شکل و ساختار بهتر و جلوتر از کمدی‌ای است که قبلاً اتفاق افتاده. این را علی‌الاطلاق نمی‌گویم، البته استثنائاتی هست اما متفاوت با روند قاعده‌مند کمدی بوده. نمی‌خواهم اسم ببرم.

*کمدی‌هایی را که خوب نیست اسم نبریم اما این دو کمدی که مثال زدید قابل قبول و اعتنا هستند.
بله. منتها شاید بتوان گفت هنر این دوره این بود که فروش را اقتضایی مدیریت کرد. بی‌مساله‌ترین دوره سازمان سینمایی و تعاملش با صنوف شاید در بحث تعاملش با شورای صنفی نمایش ظهور و بروز پیدا کرده. قریب یک سال و نیم است که حتی یک اختلاف جزئی بین شورای صنفی نمایش و سازمان سنمایی پیدا نمی‌کنید. اگر هم چیزی بود خیلی خفیف و در همان جلسه تمام شده. چون نگاه و رویکرد همه کمک به سینما بوده. مدیریت سینما اقتضایی بوده و انعطاف بر قوانین که گاهی ضرورت دارد بر اینکه از یک وضعیت بدتر خارج شوید، مجبور هستید بعضی مقررات و آیین‌نامه‌ها را نادیده بگیرید. این تعامل اقتضایی باعث شد در چینش سانس‌ها، روی چینش فیلم‌ها بتوانیم بهتر مدیریت کنیم. حتی فیلم «بچه زرنگ» به عنوان فیلم انیمیشین کودک عن‌قریب است به 70 میلیارد برسد که در سینمای کشور باورنکردنی است.

*فیلم خوبی است.
من به دوستان نقد دارم که شما در مقایسه با فسیل و هتل است که می‌گویید فیلم‌هایمان نمی‌فروشد. اگر این دو فیلم نبودند و روند بقیه فیلم‌ها معمول بود، فیلم ملاقات خصوصی، علفزار و بچه زرنگ فروش‌های درخشانی داشتند. 30 میلیارد، 25 میلیارد، 60 میلیارد در سینمایی که قبلاً یکی دو میلیارد می‌فروخت فروش کمی نبوده. ولی چون آن دو فیلم آن عدد عجیب را رکورد زدند و به دوم و سوم تاریخ لیست مخاطب کشور رسیدند به نظر می‌رسد در مقایسه با آن است که برخی دوستان نقد دارند که چرا بخش غیرکمدی نمی‌فروشد. به‌زودی «بی‌بدن» را اکران داریم که فروش سینمای اجتماعی را هم خواهید دید.

*اگر فروش سینمای اجتماعی بالا برود خیلی خوب خواهد بود.
بله. پرویزخان را داریم. به عنوان یک اثر اجتماعی، حماسی و ورزشی.

*عید اکران خواهد شد؟
بله. در بحث اکران چیزی که تهیه‌کنند‌ها و پخش‌کننده‌ها به من می‌گویند اینکه در این یکی دو سال اولین بار است که یک دفتر پخش و تهیه‌کننده در سینما نمی‌تواند برای اکران فیلمش تاریخ تعیین کند… قبلاً این‌طور بود که یک تهیه‌کننده می‌گفت من این فیلم را می‌سازم، در این تاریخ هم اکران می‌کنم. چه سازمان سینمایی و بقیه سینماگران بخواهند چه نخواهند. الان این‌طور نیست و اتفاقاً عدالت در اکران را رعایت می‌کنیم. همین چینش اکران عید نوروز را ببینید. هفت فیلم از تنوع ژانری و مضمونی گرفته تا تنوع پخش و تهیه‌کنندگی اکران می‌کنیم. این‌طور نیست که یک دفتر بتواند در یک بازه زمانی واحد دو یا سه فیلم پخش کند. حتماً باید فاصله رعایت شود، دو سه هفته بگذرد و طبق آیین‌نامه یک فیلم دیگر بیاورد. در حالی که من و شما و برخی از علاقه‌مندان به سینما می‌دانیم که این‌طور نبوده. یک فرد تصمیم می‌گرفته حتماً یک فیلم را در عید نوروز اکران کند. به همین خاطر یک نفر 10، 15 سال عید نوروز برای خودش اکران فیلم می‌گرفته. رانت از این بالاتر؟ الان این فضا شکسته. قابلیت‌های فیلم‌ها ارزیابی می‌‌شود؛ در تاریخی که اکران می‌‌شود آیا مناسب هست یا نه. و به نظرم این رانت حداقل تا جایی که من اطلاع دارم از بین رفته.

*هفت فیلم نوروز مشخص است؟
بله. آسمان غرب از دفاع مقدس است. پرویزخان ژانر ورزشی است. بی‌بدن که اجتماعی است. تمساح خونی کمدی است. «ایلیا، جستجوی قهرمان» و «نوروز» کار کودک و نوجوان هستند. هفتمین فیلم هم آپاراتچی است که یک کار شیرین است.

*زرافه اکران نمی‌شود؟
خیر زرافه و بی‌بدن از یک تهیه‌کننده هستند. همه ملاحظات در چینش رعایت شده.

*تیزرها را در جم می‌بینید؟ چرا همه چیز را مشکل می‌کنید؟
ما به تهیه‌کنندگان هشدارهای لازم را داده‌ایم، نامه‌هایمان را می‌زنیم و همیشه تذکر داده‌ایم که اگر هرگونه برخوردی با شما شود، ما نقشی نداریم و تذکرات را داده‌ایم چون مراجع مربوطه پیگیر هستند که مراقبت کنند و اجازه ندهند. بارها با تهیه‌کنندگان جلسه داشته‌ام که مدعی‌اند نقشی ندارند و بعضاً از اینستاگرام‌شان یا کانال‌ها برداشته می‌شود که من در صحت و سقم‌شان بحث نمی‌کنم. آنها هم اصطلاحاً رایگان کاری انجام نمی‌دهند. اما به این بخش ورود می‌کنم که جلسات متعددی آقای خزاعی با رئیس محترم صداوسیما داشتند، نامه‌های متعدد زدیم، حتی آقای وزیر پیگیری کردند تا بتوانیم مثل دوره‌ای که تیزرهای سینما در تلویزیون خیلی خوب تبلیغ می‌شد، اتفاق بیفتد.

*دوره‌ای که قرمز اکران شد. ولی الان فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد چون کسی تلویزیون نگاه نمی‌کند.
اما درصدی که تلویزیون نگاه می‌کنند می‌توانند درصد قابل توجهی در فروش و تعداد مخاطبان سینما تاثیر بگذارند. ما که معتقد هستیم تیزرهای سینما اتفاقاً به تلویزیون رنگ می‌‌‌دهد.

*به شرطی که رقص‌ها را نزنند. اتفاقاً تیزرهای ماهواره را اگر ببینید همه رقص است.
ممکن است یکی دو کار رقص باشد. [با لبخند]

*عزیز من همه تیزرها رقص است. می‌دانید چرا؟ چون تلویزیون عبوس است. موسیقی و رقص ندارد. اینها واکنش است دوست من. تو که اهل سینما و فیلم هستی، کارگردانی.
می‌خواهم از این منظر نگاه کنم. فیلمی داشته‌ایم که 20، 30 ثانیه رقص داشته و 90، 100 دقیقه شرایط عادی بوده. به نظرم این یک جور خبط و خطا و فریب مخاطب است که شما از فیلمی که 100 دقیقه تلخ است، 20 ثانیه رقص را پخش می‌کنی تا مخاطب ما را فریب بدهی، مخاطب اعتمادش به سینما از بین می‌رود و تبلیغات بعدی را هم خیلی جدی نمی‌گیرد. می‌گوید اینها از صفر تا صد دروغگو هستند. یعنی چیزی را در تیزر نشان می‌دهند که اصلاً در فیلم نیست.

*اگر فیلمی این کار را کرده که اشتباه بوده.
متاسفانه بعضی از فیلم‌ها این مسیر را می‌روند که دو ضرر دارد. یکی بحث سلب اعتماد مخاطب است. ضرر بعدی زیر سوال بردن مدیریت سینماست. ضرر بعدی سلب اعتماد جریانی است که در شکل‌‌گیری سینما، بودجه‌دهی و حمایت از سینما موثر هستند. اگر یکسره چهارتا رقص را در تلویزیون و تیزرها ببینند می‌گویند چه چیزی قرار است به مخاطب ما اضافه کند.

*من تیزر فسیل و هتل را در جم دیده‌ام. شهر هرت را هم دیده‌ام. رقص‌هایشان هست. این رقص‌ها شادی است. آقای ضرغامی به‌درستی گفتند چیزی که در ایران گم شده شادی است. شادی به موسیقی و نشاط برمی‌گردد. تلویزیون انگار نه انگار. آدم‌ها در خلأ آواز می‌خوانند. پس سینما به سمت موسیقی، ساز و رقص می‌رود. چون مردم می‌‌خواهند. شادی خیلی مهم است. حرف آقای ضرغامی در آن مراسم خیلی مهم بود که در این سال‌ها شادی گم شده.
من معتقد هستم جامعه ما نیاز به شادی و نشاط دارد و اتفاقاً چه چیزی بهتر و ارزان‌تر از سینما که تفریح سالم و ارزانی حتی در مقایسه با تئاتر است.

*در تئاتر هم موسیقی هست.
چه بهتر که فضای سرگرمی و نشاط لحاظ شود. همین رویکرد بوده که در پروانه ساخت سعی کرده‌ایم این نسبت را رعایت کنیم. این‌طور نباشد که همه فیلم‌ها اجتماعی، دفاع مقدس، کودک و نوجوان باشد و تعداد کمدی‌ها کم باشد یا برعکس. یعنی این تنظیم‌گری از اینجا اتفاق می‌افتد اما ناظر به همان صحبت‌های اول به دلیل حساسیت‌هایی که همه‌مان می‌دانیم در جامعه ما هست، با مراقبت و ملاحظه و احتمالاً با تدبیر باید این اتفاق بیفتد که هم نشاط‌‌بخشی باشد و هم فیلم از پرده پایین نیاید. در دو سال گذشته اگر اشتباه نکنم دو مورد بوده که شخص وزیر و آقای خزاعی جلوی پایین آمدن فیلم از روی پرده ایستادند. فشارها طوری بود که می‌توانست این اتفاق بیفتد.

*شما که قبلاً به دولت‌های قبلی فشار می‌آوردید. [با خنده]
اگر ما به دولت‌های قبلی فشار می‌آوردیم که من فشار را به فیلم خودم می‌آوردم که دو سه سال نماند.

*شما که نه. شما فیلم بسیار خوبی ساختید. جریانی که فشار می‌‌آورد با دولت رفیق است. این جریان که نباید فشار بیاورد.
شاید اشتباه ما این باشد که همه طیف‌ها و گروه‌ها را یکی و واحد بدانیم. مثل مثالی که درباره انتخابات زدید که چند لیست منتشر شده و سر بزنگاه در آن جریان هم ممکن است تفاوت سلیقه‌ها باشد که طبیعی هم هست. یک گروه، یک جریان ممکن است موافق آن جریان باشد و یک گروه از همان جریان موافق آن نباشد و اتفاقاً به نظرم شاید پویایی این جریان به این است که همه نوع سلیقه‌ای را شامل می‌شود. برای من خیلی ارزشمند بود که دیدم مدیران من چطور پشت فیلمی که روی پرده بود ایستادند و مقاومت کردند تا با مراقبت و ملاحظه آن فیلم اکران شود و از روی پرده پایین نیاید.

*همین مراقبت را ادامه بدهید. به عنوان آخرین سوال قرار نیست مدیریت را رها کنید و فیلم بسازید؟ [با خنده]
اتفاقاً علاقه‌ام به ساختن فیلم است و رویکردم بعد از تحصیل این بود که به سمت تولید فیلم بیایم. شما هم دعا کنید که بتوانیم دوستان را متقاعد کنیم تا موافقت کنند.

*امیدوارم فیلمی بهتر از فیلم قبلی که خیلی خوب بود بسازید. ضمن اینکه خوشحال می‌شویم مدیریت ادامه پیدا کند و با این نیتی که شما دارید، حل مسائل، رفتن به سمت اینکه تفکرات و سلیقه‌های متفاوت در سینما باشد، محدودیت‌ها کم شود و سینمایی داشته باشیم که آزادانه‌تر بتواند فعالیت کند.
شما فیلم نمی‌سازید؟

*چرا می‌خواهم بسازم.
بی‌صبرانه منتظر هستیم که یک متن بیاورید و کار سینمایی بسازید.

*لطف کردید تشریف آوردید. از بینندگان عزیز که تا این لحظه بیننده ما بودند ممنونم. شب به‌خیر.
منبع: روزنامه اعتماد