انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران با ابراز نگرانی از وضعیت نابسامان و رویکرد حذفیِ در پیش گرفته شده توسط مدیریت دولتی سینما، امیدوار است پیش از آنکه تایتانیکِ ظاهراً شیک و پرزرق و برق هنر/ صنعت فیلمسازی به قعر دریای فراموشی فرو رود، طرحی نو در انداخته شود و سیاستی دگر به میان آید.
چارسو پرس: به نقل از روابط عمومی انجمن، هیات مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در بیانیه ای به مرور اتفاقات سینما در سال ۱۴۰۲ پرداخته و در چند سرفصل به مسایل و مشکلات مبتلابه این هنر اشاره کرده است.
متن بیانیه بدین شرح است: «سالی دیگر در حال به پایان رسیدن است. سالی که فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر تودهی مردم کمرشکن شد و به تبع آن، سینمای ایران نیز بیش از گذشته با مشکلات و معضلات پرشمار دست به گریبان بود. سالی که بخش دولتی فشارهای خود بر بدنهی صنعت سینمای ایران را بیشتر کرد که عوارضش در جاهای گوناگون مشهود است. به لطف مدیریت داهیانهی دوستان، جریان اکران به کمدیها بعضاً سخیف و فیلمهای سفارشی و اُرگانی محدود شد و شکلهای دیگر سینما از جمله سینمای تجربی با توجیههای اقتصادی تقریباً متوقف شدند. همزمان سینمای اجتماعی که روزگاری مایهی مباهات دلبستگان اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم بود به محاق رفت و موانعی از مرحلهی پروانهی ساخت تا ممیزی و … نفسهای این رویکردِ شریف و دغدغهمند سینمای ایران را به شماره انداخت. فیلمهای صاحب حرف و مسئلهی اجتماعی، یکی پس از دیگری سر از فضای مجازی درآوردند و جای آن فیلمها در سالنهای سینما را کمدیها و ارگانیها پر کردند. اندک فیلمهای متفاوت از جریانِ اصلیِ اکران را هم به سئانسهای پرت و نامناسب تبعید کردند تا با کمترین میزان استقبال مواجه شوند. امری که در کنار مشکلات روزافزون اقتصادی، مردم را بیش از گذشته از سالنهای سینما رویگردان کرد.
آمارهای رسمی خبر از استقبال گستردهی تودهی مخاطب از فیلمهای اکران شده میداد اما در مقابل، انبوه صندلیهای خالی و نوبتهای نمایشی که برخلاف گذشته دیگر به دلیل کمبود مخاطب لغو نمیشد و تعداد اندک تماشاگران در آن نوبت، نشان از واقعیتی غیرقابل انکار داشت. ترفند نگه داشتن یکی دو فیلم پرفروش روی پرده بهمدت دوازده ماه (از نوروز گذشته تا همین روزها) هم تنها به درد آمارسازیها و ارائه بیلانهای کاری میآمد تا جایی که همین چندهفتهی پیش خبر رسید که مطابق آییننامههای جدید اکران، هیچ فیلمی حتی به شرط گذر از کف فروش هم حق ندارد بیشتر از سه ماه روی پردهی سینماها بماند. از سوی دیگر، رشد و شکلگیری جریان تازهای از سینمای زیرزمینی – که دیگر دربند مجوز و پروانه و ضوابط ممیزی و اکران نیست- نتیجهی طبیعی سیاستهای محدودکننده و ادبیات تهدیدآمیز مدیریت دولتی سینما بود.
سالی که گذشت برای عرصهی نقد سینمایی سال خوبی نبود. سالی که تفکر نقادانه و تحلیل سینمایی جای خود را به شبهِنقدهایی با رویکردهای سیاسی و جناحی داد. سهمخواهیها و انحصارطلبیها، جشنوارههای فیلم (بهویژه جشنواره فیلم فجر) را از کارکرد و تعاریف قبلی دور کرد و مهمترین رویداد سینمایی سال، تبدیل به دورِهمیِ گروهی خاص شد. رویگردانی گروه قابل توجهی از منتقدان نام آشنا و صاحب اعتبار از جشنوارهی فیلم فجر، حاصل سیاستهای تمامیتخواهانهای بود که در پیش گرفته شدهاند. در مقابل شاهد کادرسازیها و تشکیل محفلهای منتقدانه میان جناحهای سیاسی و نحلههای فکری نزدیک به حاکمیت بودیم. رویهای که فینفسه بد نیست و انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران از ورود نسل تازهای از نویسندگان و تحلیلگران فیلم به عرصه استقبال میکند. بهشرطی که این محفلهای تازه تأسیس فارغ از منافع سیاسی و جناحی تنها به جریان تضارب آرا و دامن زدن به بحثهای تئوریک و زیباییشناسانهی هنری بیندیشند نه از میدان بهدر کردن منتقدان ریشهدار که همواره کوشیدهاند سلامت نقد را حفظ کنند و درک و فهم عمومی از هنر جذاب سینما را افزایش دهند.
بالا بردن دیوارِ بلند میان خودی و غیرخودی در مناسبات تولید، نمایش و دیالکتیک سینمایی قطعاً به نفع سینمای ایران نیست. انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران با ابراز نگرانی از وضعیت نابسامان و رویکرد حذفیِ در پیش گرفته شده توسط مدیریت دولتی سینما، امیدوار است پیش از آنکه تایتانیکِ ظاهراً شیک و پرزرق و برق هنر/صنعت فیلمسازی به قعر دریای فراموشی فرو رود، طرحی نو در انداخته شود و سیاستی دگر به میان آید. سینمای ایران یعنی همهی سینما و با جداسازیِ گروهی از عوامل هنری که تفکری متفاوت دارند نمیتوان به وفاق و همدلی میان ارکان این سینمای محترم و شریف دست یافت.»
متن بیانیه بدین شرح است: «سالی دیگر در حال به پایان رسیدن است. سالی که فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر تودهی مردم کمرشکن شد و به تبع آن، سینمای ایران نیز بیش از گذشته با مشکلات و معضلات پرشمار دست به گریبان بود. سالی که بخش دولتی فشارهای خود بر بدنهی صنعت سینمای ایران را بیشتر کرد که عوارضش در جاهای گوناگون مشهود است. به لطف مدیریت داهیانهی دوستان، جریان اکران به کمدیها بعضاً سخیف و فیلمهای سفارشی و اُرگانی محدود شد و شکلهای دیگر سینما از جمله سینمای تجربی با توجیههای اقتصادی تقریباً متوقف شدند. همزمان سینمای اجتماعی که روزگاری مایهی مباهات دلبستگان اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم بود به محاق رفت و موانعی از مرحلهی پروانهی ساخت تا ممیزی و … نفسهای این رویکردِ شریف و دغدغهمند سینمای ایران را به شماره انداخت. فیلمهای صاحب حرف و مسئلهی اجتماعی، یکی پس از دیگری سر از فضای مجازی درآوردند و جای آن فیلمها در سالنهای سینما را کمدیها و ارگانیها پر کردند. اندک فیلمهای متفاوت از جریانِ اصلیِ اکران را هم به سئانسهای پرت و نامناسب تبعید کردند تا با کمترین میزان استقبال مواجه شوند. امری که در کنار مشکلات روزافزون اقتصادی، مردم را بیش از گذشته از سالنهای سینما رویگردان کرد.
آمارهای رسمی خبر از استقبال گستردهی تودهی مخاطب از فیلمهای اکران شده میداد اما در مقابل، انبوه صندلیهای خالی و نوبتهای نمایشی که برخلاف گذشته دیگر به دلیل کمبود مخاطب لغو نمیشد و تعداد اندک تماشاگران در آن نوبت، نشان از واقعیتی غیرقابل انکار داشت. ترفند نگه داشتن یکی دو فیلم پرفروش روی پرده بهمدت دوازده ماه (از نوروز گذشته تا همین روزها) هم تنها به درد آمارسازیها و ارائه بیلانهای کاری میآمد تا جایی که همین چندهفتهی پیش خبر رسید که مطابق آییننامههای جدید اکران، هیچ فیلمی حتی به شرط گذر از کف فروش هم حق ندارد بیشتر از سه ماه روی پردهی سینماها بماند. از سوی دیگر، رشد و شکلگیری جریان تازهای از سینمای زیرزمینی – که دیگر دربند مجوز و پروانه و ضوابط ممیزی و اکران نیست- نتیجهی طبیعی سیاستهای محدودکننده و ادبیات تهدیدآمیز مدیریت دولتی سینما بود.
سالی که گذشت برای عرصهی نقد سینمایی سال خوبی نبود. سالی که تفکر نقادانه و تحلیل سینمایی جای خود را به شبهِنقدهایی با رویکردهای سیاسی و جناحی داد. سهمخواهیها و انحصارطلبیها، جشنوارههای فیلم (بهویژه جشنواره فیلم فجر) را از کارکرد و تعاریف قبلی دور کرد و مهمترین رویداد سینمایی سال، تبدیل به دورِهمیِ گروهی خاص شد. رویگردانی گروه قابل توجهی از منتقدان نام آشنا و صاحب اعتبار از جشنوارهی فیلم فجر، حاصل سیاستهای تمامیتخواهانهای بود که در پیش گرفته شدهاند. در مقابل شاهد کادرسازیها و تشکیل محفلهای منتقدانه میان جناحهای سیاسی و نحلههای فکری نزدیک به حاکمیت بودیم. رویهای که فینفسه بد نیست و انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران از ورود نسل تازهای از نویسندگان و تحلیلگران فیلم به عرصه استقبال میکند. بهشرطی که این محفلهای تازه تأسیس فارغ از منافع سیاسی و جناحی تنها به جریان تضارب آرا و دامن زدن به بحثهای تئوریک و زیباییشناسانهی هنری بیندیشند نه از میدان بهدر کردن منتقدان ریشهدار که همواره کوشیدهاند سلامت نقد را حفظ کنند و درک و فهم عمومی از هنر جذاب سینما را افزایش دهند.
بالا بردن دیوارِ بلند میان خودی و غیرخودی در مناسبات تولید، نمایش و دیالکتیک سینمایی قطعاً به نفع سینمای ایران نیست. انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران با ابراز نگرانی از وضعیت نابسامان و رویکرد حذفیِ در پیش گرفته شده توسط مدیریت دولتی سینما، امیدوار است پیش از آنکه تایتانیکِ ظاهراً شیک و پرزرق و برق هنر/صنعت فیلمسازی به قعر دریای فراموشی فرو رود، طرحی نو در انداخته شود و سیاستی دگر به میان آید. سینمای ایران یعنی همهی سینما و با جداسازیِ گروهی از عوامل هنری که تفکری متفاوت دارند نمیتوان به وفاق و همدلی میان ارکان این سینمای محترم و شریف دست یافت.»
https://teater.ir/news/58604