سعید پورصمیمی در ۲۷ فیلمی که بازی کرده برای نخستینبار در عدد ۲۸ یک شخصیت تاریخی معاصر را بازی میکند.
چارسو پرس: پورصمیمی با بازی در فیلم برادران لیلا (سعید روستایی/۱۴۰۲) از شعاع توجه افکارعمومی به مرکز آن رسید. وقتی فایل فیلم در نوروز فسیلی سینماها از سیستمهای خانگی ملاحظه شد و در شبکههای اجتماعی در پستهای فراوان محل مناقشه، همه از دور و نزدیک از مرد ۸۰سالهای گفتند که در میان انواع بازیگر جوان و میانسال فیلمی پربازیگر کم نیاورده. از محافل سینمایی و سیاسی گرفته تا محافل جنبشهای زنمحور همه با تحسین و تقبیح دستپخت روستایی از کهنهکاری در برابر چینش قارداش علیواری گفتند که از فرهاد اصلانی تا مهدی حسینینیا در برابرش رجز خواندند و او از پس یکیکشان در صحنههای خلوت و شلوغ برآمد. در روزگاری که همه از ۶۰سالگی به بعد دنبال مجله جدول و سودوکو میگردند تا مبادا نشانی خانهشان را گموگور و اسرار حجله را پیش خانواده عروس بازگو کنند، چنین دلاوریای تنها از آدمی برمیآمد که هزاران لیلا و واویلا دیده و کمنیاورده. او با یک اوج تمامعیار شروع کرده بود و نمیتوانست یک سانتیمتر از خطمقدم عقبنشینی کند. او در تمام سالهای طوفانی مثل بمبک لنج خورشید بالاخره به ساحل برگشته است.
با حذف بسیاری از معیارها و تعطیلی بسیاری از استودیوها پس از انقلاب در نیمهاول دهه۶۰ با راهافتادن تولید به سبک جدید دولتی، تعاونی کارگردانان جوان و سالخورده برای پیدا کردن بازیگران دوران جدید راهی سالنهای نمایش تهران شدند تا از تاریک و روشنای صحنههای نمایش برای نقشهای فیلم تازه خود ترکیب را کامل کنند.
پورصمیمی نام شناختهشدهای در تئاتر مدرن ایران در دهه ۱۳۵۰ برای وارد شدن به سینمای دهه ۱۳۶۰ در فیلمی حاضر شد که ۲ بازیگر اصلیاش چهرههای معروفی از تئاتر مشهد و مرکز بودند. ناصر تقوایی، مثلث خورشید و فرحان و ملول را با ارجمند و نصیریان و پورصمیمی پرکرد. این نخستین حضور سینمایی او بود و درحالیکه تولید طولانی فیلم هر بازیگری را در آن ساحل مفلوک برای تداوم احساس نقش به فلاکت میانداخت، پورصمیمی با گوهری از غوص برگشت که تا ابد نگین انگشتری نقشدوم تردست را به نام او سند زد اما نیمهدوم دهه۶۰ زمین و زمان صحنهای فراهم کرد تا او فاصله خود را از همه دورودورتر کند.
سعید پورصمیمی با ۳ نقش تاریخی در سینمای دهه ۱۳۶۰ نمادی از تحول در بازیگری سینمای ایران شد. او با این ۳ نقش، بازیگری براساس الگوهای روایی را که در سینمای عامهپسند به یک روش تبدیل شدهبود را با سنتهای شخصیتسازی در تئاتر متحول کرد. گسترش ایدههای شخصیتپردازی با کمترین جلوهگری اما عمیق و مؤثر با امکانات بدنی و بیانی. برای چنین چالشی پورصمیمی به اندازه کافی باتجربه و به میزان لازم آماده بود.
در سینمای عامهپسند ایران در هر دوران کنار ستارهها تعداد مشخصی بازیگر برای نقشهای دوم وجود داشت که از فیلمیبهفیلم دیگر حاضر میشدند. آنها شخصیت- بازیگرانی شناخته شده بودند که تماشاگران از روی فهرست منتشر شده میتوانستند بدون دیدن فیلم نقشهای آنها را بهدرستی حدس بزنند؛ بازیگرانی که نقشهای دوم مثالی از برادر و پدر و پدربزرگ تا خواهر و مادر و مادربزرگ از دلال و خلافکار و قاتل تا رفیق بامعرفت و کاسب محل و جاهل منطقه را بازی میکردند. پورصمیمی در نیمهدوم دهه ۱۳۶۰ با ۳ نقش دوم در۳ فیلم «ناخداخورشید»، «تحفهها» و «پردهآخر» با بازی تحسینشده و سیمرغگرفته در ۳ نقش ملول، توسل و جامی پرونده نقش دوم را به شکلی بست و بهنوعی باز کرد. سینمای نیمهصنعتی ـــــ نیمهاستودیویی ایران که از بسیاری از جاذبههای روایی محروم شده بود حالا باید به روشهای دیگری صحنه خالیشده را از احساس پرمیکرد. وردست، خانهزاد و تردست در ۳ فیلم تاریخی به پورصمیمی اجازه داد که پیشنهادی برای همه نقشدومهایی باشد که شاید خمیرش بیشتر از نقشاول آب میخورد.
مدیران تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی هربار که با نقشی سخت روبهرو میشدند که در مدت کوتاهی باید گذشته یک شخصیت را در فیلم جاری میکرد، شماره سعید پورصمیمی را میگرفتند. شاید شیرینکاری تاریخ باشد که ۲نقشاول(تکدرختها و ایران سرای من است) در ۲ فیلم متفاوت از ۲ کارگردان از ۲ نسل دور از هم (سعید ابراهیمیفر و پرویز کیمیاوی) به تاریخ سپرده شد. اگرچه آبادانیها و تاغروب تا حدودی جورکش نقشهای اول پورصمیمی برای بازتاب در میان مردم بودند اما هیچکدام به اندازه بازی در سریال فراوان دیدهشده حمید لبخنده، پورصمیمی را به میان مردم نبرد. اگر ایرج راد و آزیتا لاچینی در نقش والدین مریم، نماینده تشخص بودند سعید پورصمیمی و ثریا قاسمی در نقش والدین محمد نماد صمیمیت بودند. مردمی که با این شخصیتها زندگی کردهاند از پورصمیمی بسیار یاد میکنند. با همین یاد و خاطرات است که چشم تماشاگران در بین همه بازیگران جوان دنبال پورصمیمی است تا ببینند او برای بازی در نقش پرویز دهداری از چنته تجربهاش در ۴ دهه چه دستاوردی برای سینمای ایران رقم خواهد زد.
با حذف بسیاری از معیارها و تعطیلی بسیاری از استودیوها پس از انقلاب در نیمهاول دهه۶۰ با راهافتادن تولید به سبک جدید دولتی، تعاونی کارگردانان جوان و سالخورده برای پیدا کردن بازیگران دوران جدید راهی سالنهای نمایش تهران شدند تا از تاریک و روشنای صحنههای نمایش برای نقشهای فیلم تازه خود ترکیب را کامل کنند.
پورصمیمی نام شناختهشدهای در تئاتر مدرن ایران در دهه ۱۳۵۰ برای وارد شدن به سینمای دهه ۱۳۶۰ در فیلمی حاضر شد که ۲ بازیگر اصلیاش چهرههای معروفی از تئاتر مشهد و مرکز بودند. ناصر تقوایی، مثلث خورشید و فرحان و ملول را با ارجمند و نصیریان و پورصمیمی پرکرد. این نخستین حضور سینمایی او بود و درحالیکه تولید طولانی فیلم هر بازیگری را در آن ساحل مفلوک برای تداوم احساس نقش به فلاکت میانداخت، پورصمیمی با گوهری از غوص برگشت که تا ابد نگین انگشتری نقشدوم تردست را به نام او سند زد اما نیمهدوم دهه۶۰ زمین و زمان صحنهای فراهم کرد تا او فاصله خود را از همه دورودورتر کند.
سعید پورصمیمی با ۳ نقش تاریخی در سینمای دهه ۱۳۶۰ نمادی از تحول در بازیگری سینمای ایران شد. او با این ۳ نقش، بازیگری براساس الگوهای روایی را که در سینمای عامهپسند به یک روش تبدیل شدهبود را با سنتهای شخصیتسازی در تئاتر متحول کرد. گسترش ایدههای شخصیتپردازی با کمترین جلوهگری اما عمیق و مؤثر با امکانات بدنی و بیانی. برای چنین چالشی پورصمیمی به اندازه کافی باتجربه و به میزان لازم آماده بود.
در سینمای عامهپسند ایران در هر دوران کنار ستارهها تعداد مشخصی بازیگر برای نقشهای دوم وجود داشت که از فیلمیبهفیلم دیگر حاضر میشدند. آنها شخصیت- بازیگرانی شناخته شده بودند که تماشاگران از روی فهرست منتشر شده میتوانستند بدون دیدن فیلم نقشهای آنها را بهدرستی حدس بزنند؛ بازیگرانی که نقشهای دوم مثالی از برادر و پدر و پدربزرگ تا خواهر و مادر و مادربزرگ از دلال و خلافکار و قاتل تا رفیق بامعرفت و کاسب محل و جاهل منطقه را بازی میکردند. پورصمیمی در نیمهدوم دهه ۱۳۶۰ با ۳ نقش دوم در۳ فیلم «ناخداخورشید»، «تحفهها» و «پردهآخر» با بازی تحسینشده و سیمرغگرفته در ۳ نقش ملول، توسل و جامی پرونده نقش دوم را به شکلی بست و بهنوعی باز کرد. سینمای نیمهصنعتی ـــــ نیمهاستودیویی ایران که از بسیاری از جاذبههای روایی محروم شده بود حالا باید به روشهای دیگری صحنه خالیشده را از احساس پرمیکرد. وردست، خانهزاد و تردست در ۳ فیلم تاریخی به پورصمیمی اجازه داد که پیشنهادی برای همه نقشدومهایی باشد که شاید خمیرش بیشتر از نقشاول آب میخورد.
مدیران تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی هربار که با نقشی سخت روبهرو میشدند که در مدت کوتاهی باید گذشته یک شخصیت را در فیلم جاری میکرد، شماره سعید پورصمیمی را میگرفتند. شاید شیرینکاری تاریخ باشد که ۲نقشاول(تکدرختها و ایران سرای من است) در ۲ فیلم متفاوت از ۲ کارگردان از ۲ نسل دور از هم (سعید ابراهیمیفر و پرویز کیمیاوی) به تاریخ سپرده شد. اگرچه آبادانیها و تاغروب تا حدودی جورکش نقشهای اول پورصمیمی برای بازتاب در میان مردم بودند اما هیچکدام به اندازه بازی در سریال فراوان دیدهشده حمید لبخنده، پورصمیمی را به میان مردم نبرد. اگر ایرج راد و آزیتا لاچینی در نقش والدین مریم، نماینده تشخص بودند سعید پورصمیمی و ثریا قاسمی در نقش والدین محمد نماد صمیمیت بودند. مردمی که با این شخصیتها زندگی کردهاند از پورصمیمی بسیار یاد میکنند. با همین یاد و خاطرات است که چشم تماشاگران در بین همه بازیگران جوان دنبال پورصمیمی است تا ببینند او برای بازی در نقش پرویز دهداری از چنته تجربهاش در ۴ دهه چه دستاوردی برای سینمای ایران رقم خواهد زد.
https://teater.ir/news/58863