در ادامه برای شما سیزده واقعیت جذاب درباره «بچه رزماری» را گردآوری کرده‌ایم.

چارسو پرس: اواخر دهه ۱۹۶۰، یک تهیه‌کننده بی‌مووی، یک فیلم‌ساز ناآشنا در آمریکا و یک ستاره تلویزیونی دیده ‌نشده بر پرده بزرگ دور هم جمع شدند تا یک فیلم ترسناک بسازند. فیلم ترسناکی که سرانجام یک کلاسیک تماشایی از کار درآمد.


 بچه رزماری به نوعی مادرخوانده تمام فیلم‌های ترسناک بعدی با درونمایه‌ شیطان به شمار می‌آید، از «جن‌گیر» و «طالع نحس» گرفته تا «جن‌گیری امیلی رز» همه از آن تاثیر پذیرفته‌اند. بچه رزماری هم شبح‌وار است و هم باشکوه، هم شوم است و هم به طرز عجیبی عاشقانه، هم هولناک است و هم طراحی چشمگیری دارد. حاصل کار یک کارگردان دقیق که برنامه فیلمبرداری خود را بارها مرور کرده، یک ستاره جوان که حتی در بحبوحه طلاق پشتکارش را حفظ کرده، و یک گروه بازیگری و عواملی که در نهایت بعید نیست به خاطر نقش و مشارکتشان در آن فیلم دچار نفرین شده باشند.


۱. در ابتدا ویلیام کسل می‌خواست فیلم را کارگردانی کند

حتی پیش از اینکه رمان ایرا لوین راهی کتابفروشی‌ها شود، «بچه رزماری» به موضوع روز هالیوود تبدیل شده بود. نسخه پیش‌نویس رمان توجه کارگردان/تهیه‌کننده ویلیام کسل را به خود جلب کرد. او که بیشتر به خاطر بی‌مووی‌های ترسناکی مثل The Tingler و House On Haunted Hill شناخته می‌شد، مشتاق ساخت یک فیلم معتبر بود. بنابراین حقوق کتاب را از آن خود کرد و به دنبال قراردادی با پارامونت پیکچرز رفت تا آن را بسازد. رابرت اوانز، تهیه‌کننده‌ای بود که متوجه قابلیت‌‌های رمان شد و با اقتباس از آن موافقت کرد. اما اوانز اصرار داشت که کسل فقط تهیه‌کننده باشد. کسل که امیدوار بود خودش فیلم را کارگردانی کند با اکراه پذیرفت.
اوانز بعدها گفت: «برای بیل کسل لقمه گلوگیری بود.»
 اوانز در نهایت تصمیم گرفت که رومن پولانسکی، که تا پیش از آن فیلمی آمریکایی نساخته بود، کارگردانی را بر عهده بگیرد.


۲. رومن پولانسکی یک تصمیم بسیار مهم برای روایت داستان گرفت



وقتی اوانز پیشنهاد فیلم را به پولانسکی داد، او بلافاصله شیفته رمان لوین شد و تصمیم گرفت فیلمنامه را خودش بنویسد. در مجموع با چالشی مواجه نبود اما بعنوان یک ندانم‌گرا جنبه‌ای خاص وجود داشت که دلش می‌خواست همانطور دست‌نخورده روی پرده باقی بماند: ابهام. او تصمیم گرفت داستان را به گونه‌ای بازگو کند که در آن بتوان هر اتفاقی که برای رزماری می‌افتد را مجموعه‌ای از تصوراتش دانست.


 پولانسکی بعدها گفت: «از آنجایی که یک ندانم‌گرا هستم، موضعم نسبت به شیطان به عنوان شیطانی تجسم‌یافته نیز مشخص است. کل ایده با دیدگاه منطقی من از جهان در تضاد بود. برای اعتبار یافتگی، باید یک راه گریز پیدا می‌کردم: این احتمال که تجربیات فراطبیعی رزماری حاصل تخیل اوست. کل داستان از دید او روایت می‌شود و ممکن است زنجیره‌ای از اتفاقات شوم ظاهری باشد که محصول هذیانات تب‌آلودش هستند … به همین دلیل است که رشته‌ای از ابهام عمدی در سراسر فیلم کشیده شده.»


۳. ایرا لوین طرح‌هایی از آپارتمان‌های برامفورد ارائه داد

پولانسکی قبل از شروع فیلمبرداری بچه رزماری، بازیگران را در استودیوی ضبط فیلم برای تمرین جمع کرد. در صحنه‌ی فیلمبرداری مانند صحنه‌ی جرم دور تا دور هر آپارتمان نوار کشیده بود‌ند (نماهای داخلی همه در مجموعه‌های ساخته شده فیلمبرداری شده‌اند). او با اینکار خواست به بازیگران نشان دهد که بازی آنها در صحنه‌های نهایی چگونه از کار در می‌آید. در این روند خود لوین هم حضور داشت و با ارائه طرح‌بندی و جزییات دقیق آپارتمان‌ها به او کمک ‌کرد.


۴. پولانسکی برای کمک به انتخاب بازیگران نقش مکمل آنها را نقاشی کرد



وقتی زمان انتخاب بازیگران مکمل فرا رسید، پولانسکی کاری نامتعارف انجام داد: آنها را نقاشی کرد. او بر این باور بود که هر یک از ساکنان برامفورد باید یک ظاهر بسیار خاص داشته باشند. احساس کرد اگر ظاهر شخصیت‌ها را به مدیر بازیگران پارامونت نشان دهد یافتنشان آسان‌تر خواهد شد. بنابراین، طرح هایی از ساکنان برامفورد کشید و آنها را به استودیو تحویل داد و به این ترتیب بود که بازیگرانی مانند روث گوردون و سیدنی بلکمر به فیلم راه پیدا کردند.


۵. رابرت ردفورد اولین انتخاب برای گای وودهاوس بود

اوانز و پولانسکی سر انتخاب بازیگر تفاهم نداشتند و برای نقش‌ها گزینه‌های مختلفی محتمل بود. با این وجود، آنها بر سر رابرت ردفورد برای ایفای نقش گای وودهاوس، شوهر هنرپیشه و جاه طلب رزماری، اتفاق نظر داشتند. متأسفانه، پارامونت و ردفورد در آن زمان با هم اختلاف داشتند و او در دسترس نبود و بنابراین استودیو به جستجو پرداخت و گزینه‌های دیگری مطرح شدند. گزینه‌هایی مثل رابرت واگنر، ریچارد چمبرلین، جیمز فاکس، لارنس هاروی و جک نیکلسون (که در واقع برای این نقش تست داد). در نهایت، پولانسکی تصمیم گرفت فیلمساز با استعدادی را که از قبل می‌شناخت انتخاب کند: جان کاساوتیس.


۶. میا فارو اولین انتخاب پولانسکی برای رزماری نبود


برای نقش رزماری وودهاوس، پولانسکی به دنبال یک هنرپیشه «تمام آمریکایی» بود. انتخاب او توزدی ولد بود که در آن دوران با بازی در فیلم‌هایی مانند «بچه سینسیناتی» مشهور شده بود. اما کسل و اوانز انتخاب متفاوتی داشتند: میا فارو که در آن زمان بعنوان بازیگر سریال «محله پیتون» شناخته می‌شد. پس از اینکه از چند بازیگر زن تست گرفتند، پولانسکی در نهایت رضایت داد تا نقش را به فارو بدهند.
 اوانز گفت: «میا یک چپ لیبرال بود. برای همین هم ما او را می‌خواستیم. او فقط یک چهره زیبای صرف و تک ‌بعدی نبود. بقیه چیزهایی که لازم بود را هم رومن در وجودش کشف کرد.»


۷. پولانسکی در حین تولید با استودیو به مشکل خورد

بچه رزماری اولین فیلم آمریکایی پولانسکی بود و توجه او به جزئیات در نهایت مشکل‌ساز شد. به گفته اوانز، کارگردان از همان روزهای اول از برنامه فیلمبرداری خود عقب افتاد تا جایی که کسل مرتب به او زنگ می‌زد و هشدار می‌داد که با استودیو به مشکل خواهند خورد. به گفته پولانسکی، اوانز و کسل، پای کارگردان خود ایستادند. راش‌هایی هم که از سر صحنه به استودیو فرستاده می‌شد، نظر پارامونت را جلب کرده بود. برای همین هم مشکلی پیش نیامد. در خاطرات پولانسکی آمده که یک کارگردان – اتو پرمینگر بزرگ (لورا، آناتومی یک قتل) – او را متقاعد کرده بود که جای نگرانی نیست. در یک دیدار تصادفی در محوطه پارامونت، پولانسکی مشکلات برنامه‌ریزی خود را برای فیلمساز افسانه‌ای شرح می‌دهد. پرمینگر از او در مورد «راش‌ها»، فیلم‌های خامی که برای مدیران استودیو به نمایش درمی‌آید، می‌پرسد. وقتی پولانسکی توضیح می‌دهد که به نظر می‌رسد پارامونت راش‌های او را دوست دارد، پرمینگر خیالش را راحت می‌کند: «پس نگران چی هستی؟ آنها هرگز کسی را به خاطر عقب افتادن از برنامه اخراج نکردند، اما اگر راش‌ها را دوست نداشته باشند، خیلی سریع اخراج می‌شوی.» پس به نظر می‌آید آنها راش‌ها را خیلی دوست داشتند.


۸. پولانسکی و جان کاساوتیس در حین تولید با هم بگومگو داشتند


از جان کاساوتیس هنوز به‌عنوان یکی از بهترین‌های سینمای مستقل یاد می‌شود که به‌ خاطر تولیدات آزادانه و بداهه‌پردازانه‌اش مانند «زنی تحت تأثیر» شهرت دارد. در حالیکه پولانسکی کارگردان متفاوتی است و به دقیق بودن مشهور. اگرچه کاساوتیس فقط به عنوان بازیگر در «بچه رزماری» کار می‌کرد اما سبک‌های فیلم‌سازی متفاوت آن‌ها همچنان مشکل ایجاد می‌کرد. به گفته فارو، کاساوتیس مشتاق بداهه‌پردازی بود و در لحظه‌ غرق می‌شد در حالیکه پولانسکی اگر هنرپیشه لیوان را بیش از آنچه قرار بود بلند کند، بلند می‌کرد آزرده می‌شد. با اینکه پولانسکی و کاساوتیس هم را می‌شناختند و ظاهرا تا قبل از آغاز فیلمبرداری یکدیگر را دوست داشتند، اما روابط کاری آنها به خاطر این قضیه رو به تیرگی رفت.
 پولانسکی می‌گوید: «باید اعتراف کنم کار با جان کاساوتیس بهترین تجربه کاری من نبود.»


۹. فارو واقعا در ترافیک نیویورک راه می‌رفت

به گفته فارو، سبک کارگردانی پولانسکی اغلب اینطور بود که خودش صحنه‌ها را بازی می‌کرد تا به بازیگران نشان دهد چه می‌خواهد. ظاهرا همین قضیه بود که فارو را به انجام چند کار غیرمتعارف واداشت. برای مثال، او با اینکه یک گیاهخوار مقید بود اما چند بار در مقابل دوربین جگر خام خورد. بارزترین نمونه، سکانسی است که رزماری سعی می‌کند از برامفورد فرار کند. او وارد ترافیک می‌شود تا به سرعت از خیابان عبور کند. این سکانسی از پیش سازمان‌دهی شده نبود. نه خیابان‌ها مسدود شده بودند و نه از رانندگان بدلکار خبری بود. به گفته فارو، او به سادگی به وسط یکی از خیابان‌های نیویورک رفت به این امید که ماشین‌ها روبرویش ترمز کنند. این ایده پولانسکی بود. او به فارو اطمینان داد که “هیچ کس به یک زن باردار صدمه نمی‌زند.” حق با او بود و صحنه چندین بار فیلمبرداری شد و یک نکته جالب هم داشت: خود پولانسکی مجبور شد پشت دوربین فیلمبرداری برود و نماها را بگیرد چون هیچکس دیگری جرات این کار را نداشت.


۱۰. فرانک سیناترا حین تولید فیلم از فارو درخواست طلاق کرد


فارو در زمان تولید بچه رزماری به دو چیز معروف بود: بازی در «محله پیتون» و ازدواج با خواننده افسانه‌ای فرانک سیناترا. وقتی فارو فیلمنامه «بچه رزماری» را دریافت کرد، از سیناترا خواست آن را بخواند. سیناترا وقتی خواندنش تمام شد برگشت و گفت: «نمی‌توانم تو را در آن ببینم». با اینحال فارو نقش را پذیرفت. طولانی شدن برنامه فیلمبرداری پولانسکی، در فیلم سیناترا، «کارآگاه»، که فارو بازیگر آن هم بود تداخل ایجاد کرد. فارو امیدوار بود که بتواند برنامه‌ریزی‌ کند تا در هر دو فیلم حضور داشته باشد و حتی شده از این ساحل به آن ساحل پرواز کند، اما در نهایت رزماری پیروز شد و سیناترا از او خواست بین آن فیلم و شوهرش یکی را انتخاب کند. هنگامی که او تصمیم گرفت «بچه رزماری» را تمام کند، سیناترا وکیلش را برای امضای برگه‌های طلاق به سر صحنه «بچه رزماری» فرستاد. فارو برگه‌ها را در میان «هاله اشک» امضا کرد و فیلمبرداری را ادامه داد.
 این حادثه چنان تنشی ایجاد کرد که سیناترا و اوانز چندین سال صحبت نکردند، تا جایی که اوانز قبل از اینکه به رستورانی برود، زنگ می‌زد و می‌پرسید سیناترا در آنجا غذا می‌خورد یا نه! فارو اما گفت که با سیناترا تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۸ رابطه‌ای دوستانه داشته.


۱۱. ویلیام کسل فکر می‌کرد که فیلم نفرین شده است

به گفته فارو، سیدنی بلکمر (بازیگر نقش رومن کاستوت) یک بار سر صحنه فیلمبرداری گفت: «این همه درود بر شیطان گفتن عاقبت خوبی ندارد»، و ظاهرا او تنها کسی نبود که چنین فکر می‌کرد. ویلیام کسل بعدها متقاعد شد که این فیلم نفرین شده است. مدت کوتاهی پس از تولید، او آنقدر از سنگ کیسه صفرا رنج ‌برد که نیاز به جراحی پیدا کرد. هنگامی که بهبود یافت، کریستوف کومدا، آهنگساز بچه رزماری، دچار سقوط ناگهانی شد که به کما و در نهایت مرگ او انجامید. سپس، در تابستان ۱۹۶۹، هنرپیشه شارون تیت – همسر پولانسکی – توسط خاندان منسون به قتل رسید. همه اینها دست به دست هم داد تا کسل چنین نتیجه‌ای بگیرد.
 او بعدها گفت: «داستان بچه رزماری در زندگی واقعی به حقیقت پیوست. جادوگران همگی طلسم‌هایشان را به کار گرفتند و من یکی از نقش‌های اصلی را بازی ‌کردم.»


۱۲. کسل جلوی دوربین حضوری افتخاری داشت

کسل در ابتدا می‌خواست خودش فیلم بچه ‌رزماری را کارگردانی کند اما مجبور شد به تهیه‌کنندگی اکتفا کند. با این وجود او توانست برای لحظاتی در فیلم حضور پیدا کند. وقتی رزماری به باجه تلفن می‌رود تا با مطب دکتر هیل تماس بگیرد، مردی با سیگار می‌آید و بیرون باجه منتظر می‌ماند. از آنجا که سطح پارانویای فیلم در این مرحله بشدت بالاست، بیننده در ابتدا شک می‌کند که این مرد بخشی از توطئه علیه رزماری است. اما او فقط رهگذری منتظر تلفن است که ویلیام کسل نقشش را بازی می‌کند.


۱۳. فیلم دو نوع دنباله متفاوت داشت

بچه رزماری بسرعت مورد استقبال قرار گرفت. شیطان‌پرستی که در تار و پود فیلم تنیده شده بود جرقه‌ای ایجاد کرد که منجر به موفقیت‌های فیلم‌های دیگری مانند «طالع نحس» و «جن‌گیر» شد و طبیعی بود که چنین فیلم موفقی دنباله هم داشته باشد. در سال ۱۹۷۶ یک فیلم تلویزیونی با عنوان «ببین چه اتفاقی برای بچه رزماری افتاد» در فصل هالووین از شبکه ABC پخش شد. در این فیلم پتی دوک نقش رزماری را ایفا می‌کند. فیلم توسط سام اوستین، تدوینگر بچه رزماری کارگردانی شده و حتی بازگشت روث گوردون در نقش مینی کاستوت را هم به نمایش گذاشته. در سال ۱۹۹۷، خود لوین هم دنباله‌ای تولید کرد: رمانی با عنوان «پسر رزماری». اقتباس تلویزیونی فیلم هم در سال ۲۰۱۴ در قالب مینی سریالی در شبکه NBC ساخته شد که در آن زویی سالدانا در نقش رزماری بازی می‌کند.



منبع: دیجی‌مگ