موفق‌ترین عنوان اکران نوروزی ۱۴۰۳، اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی است؛ فیلمی کمدی با مایه‌های پررنگ اکشن که در اجرا قابل توجه، در بازیگری متوسط و در قصه ضعیف است.
چارسو پرس: ستاره باتجربه و محبوب سینمای ایران که بیش از دو دهه نقش آفرینی در آثار کمدی و جدی را در کارنامه دارد، حدود پانزده سال پس از اولین تجربه بازیگری اش در سینمای ایران، با کارگردانی اولین فیلمش، اتفاق جذابی را رقم زده است.

 «تمساح خونی» اولین بار در چهل ودومین دوره از جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و ضمن برانگیختن تمجید مردم و منتقدان، بار‌ها به سانس‌های فوق العاده رسید. جواد عزتی برای ساخت این فیلم در جشنواره چهل ودوم فجر در سه رشته بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بهترین کارگردانی و بهترین کارگردانی اول نامزد سیمرغ شد و درنهایت جشنواره را با دردست داشتن سیمرغ بهترین کارگردانی اول، ترک کرد.

«تمساح خونی» قصه دو کارمند دون پایه یک شرکت را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند یک شبه به ثروتی هنگفت برسند. هومن و پیمان با پول شرکت که نزد ایشان به امانت سپرده شده است، به یک قمارخانه می‌روند و سعی می‌کنند که با نبوغ هومن در بازی پوکر، پولی را که در دست دارند، چندبرابر کنند.

 در این میان، اما با بدبیاری عجیبی مواجه می‌شوند و یک تعقیب وگریز طولانی شکل می‌گیرد. ساختار سه پرده‌ای قصه، بر همین اساس پیش می‌رود؛ یعنی پرده اول به قمار و فرار اختصاص دارد، پرده دوم پرده تعقیب وگریز است و در پرده سوم، فیلم ساز سعی می‌کند قصه را به نتیجه برساند؛ هرچند که این پایان بندی، هم خیلی کوتاه است و هم از لحاظ مضمون بسیار ناامیدکننده از آب درآمده است.

در پرده اول، نکات منفی و مثبت به یک اندازه وجود دارد. از منظر کیفیت قصه، پرده اول بهترین بخش فیلم نامه است؛ زیرا غافل گیری‌های جذابی در اتاق بازی رخ می‌دهد و بیننده با شکلی از کمدی موقعیت روبه رو می‌شود که بسیار دل پذیر است. از لحاظ بازیگری، پرده اول محل تثبیت یک زوج شیرین و جذاب، یعنی جواد عزتی و عباس جمشیدی فر است که شناخت خوبی از یکدیگر دارند و اجرای گرمی را به نمایش می‌گذارند؛ اما استفاده تبلیغاتی از مهران غفوریان، کامبیز دیرباز و پژمان جمشیدی، نه کارکردی در فیلم دارد و نه حتی تجربه متفاوتی برای خود این هنرپیشه‌ها محسوب می‌شود. اساسا در سینمای ایران مسبوق به سابقه است که از یک بازیگر مطرح در نقشی کوتاه استفاده شود؛ مثلا در همین جشنواره اخیر، حسن معجونی که یکی از فنی‌ترین هنرپیشه‌های ایران است، در فیلم «آغوش باز»

بهروز شعیبی حضوری کوتاه و متفاوت داشت و خود بهروز شعیبی نیز چند سال قبل، نقش کوتاهی را در فیلم «مغز استخوان» حمیدرضا قربانی ایفا کرده بود. حضور کوتاه سه هنرپیشه معروف در «تمساح خونی»، اما صرفا یک بازی تبلیغاتی بی اثر است و در زمره نقاط ضعف فیلم قرار می‌گیرد.

پرده دوم «تمساح خونی» برگ برنده این اثر است؛ زیرا سکانس‌های جذاب تعقیب وگریز و تنوع لوکیشن، مخاطب را سر ذوق می‌آورد. کیفیت کار جواد عزتی در مقام کارگردان نیز در این پرده به منصه ظهور گذاشته می‌شود؛ زیرا تک تک پلان‌های دشوار فیلم به قدری دقیق و تمیز از آب درآمده اند که به نظر می‌رسد یا براساس استوری برد جلو دوربین رفته اند یا از قبل در ذهن کارگردان کاملا واضح و پرجزئیات بوده اند.

پرده سوم فیلم، اما جایی است که «تمساح خونی» زمین گیر می‌شود و مخاطب جدی‌تر سینما را پس می‌زند. درباره اثری صحبت می‌کنیم که مشخصا هیچ دغدغه‌ای به جز سرگرم کردن مخاطب ندارد و همین بی موضع بودن فیلم باعث زوال محتوایی آن در سکانس‌های پایانی می‌شود. 

ماجرا از این قرار است که بیننده «تمساح خونی» با سه طبقه اقتصادی سروکار دارد: کارمندان رده پایین که سودای یک شبه پول دارشدن را دارند، مدیر میانی که به دنبال نفع شخصی خود است و در قامت شخصیت منفی قصه (با بازی بهزاد خلج) به پیشرفت درام کمک می‌کند و نهایتا رئیس پول دار شرکت که انسانی متفرعن با شمایلی مافیایی است. متاسفانه، «تمساح خونی» در نهایت پشت همین رئیس ثروتمند می‌ایستد و طوری به مخاطب القا می‌کند که باید از رئیس بزرگوار شرکت، برای بخشیدن این قهرمان‌های آسمان جل و فرودست ممنون باشد.

اساسا نخستین فیلم جواد عزتی، اثری بدون هیچ گونه دغدغه اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و... است؛ به طوری که می‌توانیم آن را فیلمی بی محتوا بدانیم؛ هرچند که در خنداندن مخاطب تا حد زیادی کارآمد است و در کارگردانی فیلم‌های کمدی ایرانی هم اثری متفاوت و جسور به شمار می‌رود.


منبع: شهرآرا
نویسنده: محمد عنبرسوز