مدیر کل هنرهای نمایشی درباره آخرین وضعیت حریم تئاتر شهر و چالش های برخی جشنواره ها سخن گفت.
چارسو پرس: کاظم نظری که حالا بیش از ۲ سال از حضورش به عنوان مدیر کل هنرهای نمایشی میگذرد، در گفتگویی مفصل با ایسنا از وضعیت بودجه تئاتر و همراه نبودن دیگر نهادها با این هنر، گلهمند است. او البته امیدوار است که با اجرایی شدن سند توسعه تئاتر، دیگر دستگاهها هم پای کار بیایند.
این گفتگو ایسنا در آخرین روزهای اسفند انجام شد و طی آن درباره مواردی همچون وضعیت حریم مجموعه تئاترشهر، کیفیت برگزاری جشنوارههای تئاتر در سال گذشته، مشکلات هنرمندان با شورای نظارت و ارزشیابی و ... صحبت کردیم.
بخش اول این گفتگو که درباره مواردی مانند حریم تئاترشهر و کیفیت جشنوارههای سال گذشته است، پیشروی شماست.
ـ اجازه بدهید با تئاترشهر شروع کنیم. همه دوستداران فرهنگ و هنر ، از وضعیت این مجموعه دلگیر بودند و آرزومند سر و ساماندهی به آن. اما آنچه این روزها در اطراف این مجموعه انجام شده، نگرانکننده است. با وجود منزوی شدن مجموعه، میدانم که به دلیل ایجاد فضای امن کارگاهی، این جداسازی اجتنابناپذیر است تا کارگران به راحتی بتوانند کار خود را انجام بدهند ولی در حال حاضر تئاتر شهر فقط یک خروجی به بیرون دارد و اگر اتفاقی مشابه آتشسویهای قبلی در این مجموعه رخ بدهد، میتواند فاجعهآفرین باشد.
به نکته خوبی اشاره کردید. به هر حال این یک دیوار کاذب است تا کارگران بتوانند کار خود را انجام بدهند. در مدتی که از نصب این حائلها گذشته، وزیر ارشاد ۵ بار از تئاترشهر بازدید کرده و آخرین هفته اسفند در شورای عالی هنر، قرار شد برای تسریع در این کار، آقای وزیر با آقای زاکانی شهردار تهران،صحبت کند تا کار زودتر به پایان برسد.با پیگیریهایی که داشتیم و بر اساس گفتگو با آقای اسلامی، قرار است بهمن سال آینده پروژه را تحویل بدهند چون طراحان بازه زمانی یک ساله را برای این پروژه تعریف کردهاند. درباره در ورود و خروج هم که خودم هم برای دیدن یک نمایشی، دچار سرگردانی شدم، قرار شد شرکت پیمانکار در دیگری تعیبه کند تا ورود و خروج برای مراجعان به مجموعه آسانتر شود. ضمن اینکه قرار شده یکی دو نگهبان مستقر شوند تا دستفروشان به این فضا ورود نکنند تا کارگران با امنیت کامل کار خود را انجام بدهند.
ـ وضعیت استقرار دستفروشان به کجا رسید؟
متاسفانه شهرداری به قولی که در این باره داده، وفا نکرده است. در حالیکه گفتند استقرار دستفروشان حتی جرم دارد. ما از دادستان تهران حکم گرفتیم که هر کس آنجا بساط کند، بازداشت شود اما با توجه به اینکه آنان هم شهروندان این کشور هستند و اقتصادشان بخصوص در شب عید برایمان مهم بود، سختگیری نکردیم بلکه صبر کردیم تا بعد از ایام نوروز، ورود کنیم. به هر حال برادریمان را به دوستان دستفروش، ثابت کردهایم.اما این وضعیت نمیتواند تداوم داشته باشد چون در حال حاضر تردد در پیادهرو به سختی صورت میگیرد. خود من که برای دیدن نمایش به تئاتر شهر رفته بودم،برای خروج از مجموعه، به دلیل استقرار دستفروشان در عرض پیادهرو، باید مدام مراقب میبودم که با افراد و اجناس آنان برخورد نکنم. ضمن اینکه تاکنون چند بار میلهها و حتی دیوارهای حائل را با فشار انداختهاند. با این حال همه تلاشمان را کردهایم که همراهی لازم را با دستفروشان داشته باشیم و حالا شهرداری باید بیشتر پیگیر این مساله باشد چون هم بحث چهره شهر مطرح است و هم مساله شهروندی. شهردار باید مدام از این مکان بازدید کند تا متوجه اتفاقات و وضعیت آن بشود ولی واقعیت این است که شهرداری محترم چنین نکرده. الان دو مساله داریم؛ به جز مساله دستفروشان، به دلیل فعالیت مترو در فضای زیرین تئاتر شهر، باید مجوزهای لازم گرفته شود و همچنین مساله آب و برق در محوطه باید حل شود که برای این کار، نامهنگاریهایمان را انجام دادهایم و شهرداری باید پیگیر باشد تا دوستان بتواند پیگیری اولیه را بکنند. به هر حال آمادهسازی متریال، فرایندی دارد و نیازمند آب و برق است که پیمانکار و وزارت ارشاد واقعا پیگیر بودهاند ولی دستگاههای دیگر، انجام این کار را مدام به تاخیر میاندازند.
ـ ظاهرا قرار بود دستفروشان در خیابان سرمد و رو به روی تئاترشهر مستقر شوند؟
بله، قرار بود دوستان شهرداری آن فضا را آماده کنند تا آنجا مستقر شوند و ما هم بتوانیم کارمان را انجام بدهیم تا به سرعت ساخت این دیوار و حریم ، به پایان برسد و مجموعه بتواند به کار خود ادامه بدهد. چون در حال حاضر چهارراه ولیعصر به عنوان یکی از مهمترین فضاهای دانشگاهی و فرهنگی تهران، چهره خوبی ندارد. درحالیکه باید از نظر زیباییشناسی، بهترین شمایل را داشته باشد ولی متاسفانه همه این کارها را فقط وزارت ارشاد و پیمانکاری که با آن طرف قرارداد است، انجام میدهند در حالیکه توقع میرود سازمان زیباسازی تهران در این زمینه وارد عمل شود چون بهترین فرصت است برای تقویت جنبههای زیباشناسانه این نقطه از تهران. حتی فرصت مناسبی است که با کمک شهرداری، فضای تبلیغاتی برای تئاتر فراهم کنیم تا به جای این دیوارهای سفید، تبلیغات نمایشها جایگزین شود. این کار، ضمن تامین فضای زیبای شهری، میتواند روزنه امیدی باشد برای اقتصاد هنر تئاتر ولی متاسفانه ما خیلی تنهاییم.
ـ از نظر تامین بودجه هم وزارت ارشاد آمادگی ساخت حریم را دارد؟
بله بودجه دارد. حتی آقای وزیر در اختتامیه جشنواره تئاتر مساجد هم که به تئاترشهر آمدند، پیگیر فرآیند پیشرفت حریم بودند اما الان بحث پول نیست بلکه بحث همکاری نهادهای دیگر است که مثلا آب و برق سریع تامین شود، مترو همکاری کند چون وقتی شروع به کندن بکنند، به سقف مترو برخورد میکنیم و لازم است که حتما مهندسان مترو را ببینیم ولی این موضوع مدام به تاخیر افتاده و باعث شده زمان را از دست بدهیم، به آقای اسلامی، آقای برکت و ... همه اینها را توضیح دادیم. همه این دستگاهها برای انجام این کار، باید ورود کنند.
ـ بحث بعدی درباره جشنوارههای سال گذشته است. ما چند جشنواره مهم داریم؛ فجر، عروسکی، آیینی سنتی و کودک و نوجوان. ولی برخوردی که با جشنواره آیینی سنتی و کودک شد، دردناک بود. فراخوان جشنواره کودک در بدترین زمان ممکن منتشر شد و خود جشنواره هم در زمانی نامناسب برگزار شد. جشنواره آیینی سنتی هم به محلی برای آزمون و خطا تبدیل شد. در حالیکه این جشنوارهها هم مانند جامعه هنری، سرمایههای ما هستند ولی چرا با آنها مانند جشنوارههایی دمدستی برخورد شد؟
حرف شما را قبول دارم اما تلاش همه همکاران بر این بوده که بتوانیم با برنامهریزی درستی جشنوارهها را برگزار کنیم ولی تا همین سال گذشته با مشکلات زیادی رو به رو بودیم، مانند تصمیمگیری درباره تغییر مکان برگزاری جشنواره کودک. به هر حال این رویداد سالها در یک استان خاص برگزار و از امکانات وزارت ارشاد استفاده شده به این امید که جشنواره در آنجا رشد کند و این استان میزبان جشنوارهای بسیار مهم و اثرگذار بشود ولی مشکلات استان، ما را گرفتار کرده بود.
ـ چه مشکلاتی؟
مدام با مسئولان استان در چالش بودیم و نتوانستند آن گونه که باید با ما و برنامههای ما هماهنگ شوند. بنابراین مدام امروز و فردا کردند تا اینکه وزیر تصمیم گرفت این جا به جایی صورت بگیرد.
ـ البته منظورم درباره تغییر مکان برگزاری جشنواره نبود. بحثم درباره نوع برخورد با جشنواره بود.
به هر حال این تغییر مکان در برنامهریزی ما اثرگذار بود و به عنوان نمونه سبب شد فراخوان در شرایطی منتشر شود که همزمان با تعطیلی مطبوعات بود یا زمان برگزاری جشنواره که مناسب نبود. همه عقبافتادگی در زمان برگزاری جشنواره به این دلیل بود که در استان درست برنامهریزی نشده بود. استان همدان مدام امروز و فردا میکرد و همه سفرهایی که به این استان داشتیم، بینتیجه ماند. به هر حال از شهری که در طول ۱۵ سال، تجربه برگزاری جشنواره را دارد و از تمام امکانات مادی و معنوی وزارتخانه در زمینه تجهیز سالنها و دیگر ملزومات جشنواره بهرهمند شده، انتظاراتی میرود ولی مشکلاتی که در فرآیند اجرا ایجاد شد، به ما برنمیگردد چون همه تلاشمان این بود که جشنواره را در همدان برگزار کنیم. هنرمندان استان هم از مسئولان خودشان خیلی پیگیر این موضوع بودند چون جشنواره کودک، سرمایه همدان بود ولی مسئولان استان، کوتاهی کردند وقتی که وزیر متوجه شد که تمام پیگیریهایش بینتیجه است، تصمیم به جا به جایی گرفت با اینکه خودش اهل همدان است. با همه اینها سعی میکنیم امسال این اتفاقات رخ ندهد و دنبال این هستیم که به زودی و حداکثر تا هفته اول اردیبهشت دبیران جشنوارهها را معرفی کنیم تا برای انجام کارهایشان فرصت کافی داشته باشند.
ـ تکه تکه کردن جشنواره آیینی سنتی هم خوب نبود.
در این زمینه آسیبشناسی کردیم. برخی معتقدند خوب نبود و برخی دیگر میگویند خیلی خوب بود. به هر حال برخی از استانهای ما خاستگاه و متولی بعضی از گونههای نمایشی آیینی هستند. برگزاری این بخشها در تهران که سبب میشود فقط مردم پایتخت از آن بهرهمند شوند، خوب نیست چراکه این جشنوارهها سهم ملت ایران است. مثلا انتقال جشنواره کودک به اردکان برای ما سخت بود چون باید چرخ را از نو میساختیم ولی مردم آنجا به شدت خواستار ادامه جشنواره بودند. کودکان آنجا با اشتیاق و شگفتی تمام، برنامههای تریلی سیار کانون پرورش فکری را تماشا میکردند و در مناطق محروم استان، دختر بچههابا پای برهنه دنبال این تریلی میدویدند. بنابراین اجرای تئاتر برای این مناطق محروم که بچههایشان تا به حال تئاتر ندیدهاند، ضروری است.
ـ درست میفرمایید ولی آزمون و خطا با یک جشنواره معتبر بینالمللی که درباره نمایشهای آیینی و ملی ماست، شاید چندان خوب نباشد و بهتر است فکر دیگری کنیم.
بله معایبی هم داشت که بخشی از آن به برنامهریزی برمیگردد. اگر درست برنامهریزی شود، برگزاری جشنواره در شهرهایی که خاستگاه این گونههای نمایشی است، میتواند خیلی اثرگذار باشد. اگر بحث عدالت اجتماعی و هنری است، باید چنین جشنوارههایی در تمام استانها برگزار شود بویژه آن استانهایی که خودشان خاستگاه هستند. البته چون این جشنواره دو سالانه است، باز هم باید بررسی و با خبرگان این جشنواره صحبت کنیم تا ببینیم به چه نتیجهای میرسیم اما در پی این هستم جشنوارهای اختصاصی برای هویت ملی خودمان داشته باشیم.
ـ تا بحث جشنوارههاست، اجازه بدهید درباره فجر هم بگوییم. به هر حال جشنوارهای است شناختهشده که در تقویم جشنوارههای جهان ثبت شده و هنرمندان مهمی از کشورهای دیگر در آن نمایش اجرا کردهاند ولی همیشه پاشنه آشیل ما بخش بینالملل است. دوره گذشته هم که خیلی از این نظر ضعیف بودیم. در این سالها اصرار بر این بوده که از همسایگان خودمان کار دعوت کنیم ولی بسیاری از آنها تئاتر ندارند. مثلا کشورهای عربی چه تئاتری دارند. با این وصف، چرا بخش بینالملل را حذف نکنیم؟
ببییند اگر شما سنگ بنایی را که از قبل گذاشته شده بردارید، دوباره گذاشتن آن، کار بسیار سختی خواهد بود.
ـ درست است ولی آیا اتفاقی که در بخش بینالملل جشنواره فجر گذشته افتاد، خوب بود؟
نه خوب نبود. ولی دست ما نبود. بیش از ۳۰۰ گروه خارجی، متقاضی شرکت در جشنواره بودند ولی بخش اعظمی از کارها از نظر فرهنگی با ما تناسب نداشتند. بخشی را هم که پذیرفته بودیم، اجرایشان را لغو کردند. حتی عراق هم اجرایش را لغو کرد.
ـ تئاتر عراق که چیزی به تئاتر ما اضافه نمیکند. اصلا برای چه دعوتشان کردیم؟
چرا کار خوب هم دارند که به تئاتر ما اضافه کنند ولی گروههای خوبشان به ایران نمیآیند بلکه به اروپا میروند.
ـ پس چرا باید برای یک کار درجه چند هزینه کنیم؟
کاملا به حرف شما اعتقاد دارم که باید کار خوب بیاید و اگر نیست، این بخش حذف شود اما نمیتوانیم چون احیای دوباره آن، خیلی سخت خواهد بود.
ـ نمیتوانیم به جای چند کار بیکیفیت، یک گروه درجه یک را دعوت کنیم که کل جشنواره اجرا داشته باشد؟
این به دبیر برمیگردد. دبیری که تجربه و ارتباطات قوی داشته باشد و از همان ابتدا اولویت اولش بخش بینالملل باشد. چون ما جشنواره استانی و منطقهای را داریم. فراخوان هم که بدهیم، همه شرکت میکنند. هر یک از این جشنوارهها هم دبیر دارند. بنابراین به عنوان دبیر جشنواره، خیلی نباید خود را درگیر مسایل اینها کنیم در حالیکه با دخالت ما، در این بخشها، اصل کار، از دست میرود. برای بخش بینالملل از همین الان باید رایزنیها صورت بگیرد و رایزنهای فرهنگی ما در کشورهای گوناگون، با دیدن نمایشها، کارهای مناسب را انتخاب کنند و به ما انتقال بدهند تا وارد مذاکره شویم و تفاهمنامه و قرارداد ببنیدیم. اگر هم از عهده هزینهها برنیامدیم، رایزن ما میتواند با نهادهای آن کشور خاص صحبت کند و بگوید این کار نماینده کشور شماست که ما برای اجرا در ایران دعوتش کردهایم. همین کاری که خود ما انجام میدهیم و بخشی از هزینهها را تقبل میکنیم چون آن گروه، نماینده کشور ماست. به هر حال این فرآیندها باید انجام شود. فکر میکنید سالهایی که گروه تئاتر آنسامبل یا گروههای خوب دیگری آمده بودند، چه فرآیندی طی شده بود. آقای مدیر کل با سفرا و رایزنان فرهنگی صحبت و آنان را مامور کرده بود که بهترین کارها را دعوت و با مسئولان آن کشور گفتگو کنند تا بعد از تفاهم اولیه، تیم مرکز هنرهای نمایشی کارها را ببیند. یعنی این فرآیندها باید طی شود ولی متاسفانه نمیشود. این مساله را به گردن دبیران قبلی نمیاندازم چون ما برای انتخاب دبیر، دیر اقدام کردهایم، فرصت کمی برای رایزنی داشتند. از سوی دیگر کسی که دبیر میشود، باید طبق ساختار اداری مرکز عمل کند.
ـ مگر میتواند خارج از آن عمل کند؟
ببینید، یکی از اشکالات ما این است که دبیر منتخب ما در ذهن خود هزاران آرزو و چشماندازهایی دارد که متعلق به خود اوست اما باید بداند که دارد با یک سیستم کار میکند و باید خود را با آن وفق بدهد نه اینکه دبیر انتخابی، بخواهد سیستم را اصلاح کند. مثلا یکی از دبیران میگفت ۸۰ مشکل در مرکز هنرهای نمایشی شناسایی کردهام که برای اصلاح جشنواره فجر، باید حل شود. زمانی که میخواستم مدیر کل بشوم، ۱۲۰ تا مشکل پیدا کردم که بسیاری از آنها قابل حل نیست. به دبیر هم میگویم شما مساله خودت را انجام بده. حل مسائل سیستم، به عهده من است نه شما. چنین رویکردهایی سبب میشود نتوانند جشنواره را به سمت خاستگاه آن پیش ببرند و در دستاندازهای اداری و مسایلی میافتند که سبب ناراحتیها و مشکلاتی میشود. امیدوارم امسال این اتفاق نیفتد چون دبیری که انتخاب میکنیم، خودش در سیستم بوده و بعید است دیگر چنین مشکلاتی ایجاد شود.
ـ الان نمیشود چنین کاری کرد؟
چرا. ولی باید دید دبیر جشنواره چقدر در این زمینه ارتباطات دارد و چقدر گروههای بینالملل را میشناسد و میتواند با آنان ارتباط برقرار کند.
ـ پس چگونه کارهای بینالملل جشنواره کودک از جشنواره فجر بهتر بود؟
فضای آن گروهها خیلی متفاوت است چون هم دبیر جشنواره و هم مرکز استیجمان (اتحادیه جهانی حمایت از تئاتر کودک و نوجوان) ارتباطات خوبی با گروههای بینالملل دارند و گروههای کودک، گروههای دیگر کشورها را به حضور در جشنواره تشویق کرده بودند. با این حال در این دوره رویکرد دیگری داریم تا در بخش بینالملل، جشنواره پرباری داشته باشیم چون فضای ارتباطی ما با دیگر کشورهاست و بازار تئاتر ایران هم محسوب میشود و از همه مهمتر فضای آموزش است. این بخش از جشنواره، فرصتی است برای معرفی نمایشهای خوب ما و حتی معرفی کشور.
ـ دبیران جشنواره چقدر از پتانسیل مرکز هنرهای نمایشی یا دبیران دورههای مختلف کمک میگیرند؟
اینها به خود دبیر بازمیگردد و متاسفانه بعضی از دوستان هم از کسانی مشاوره میگیرند که کاملا با اداره کل زاویه دارند و اطلاعات نادرستی به آنان منتقل میکنند.
ـ هرچند نگاه سلیقهای در کار هنر اجتنابناپذیر است ولی گاهی این مساله تشدید میشود و به همین دلیل در شورای نظارت، برخی از گروهها دچار مشکلاتی میشوند. نمونهاش همین گروه اراک است که با وجود طی کردن همه مراحل برای حضور در جشنواره فجر، دچار مشکل شده بود.
واقعا این طور نیست. آن کار مسایلی داشت که دوستان شورای نظارت هم به گروه منتقل کرده بودند و به من هم گفتند کار خوبی است اما یکسری مسایلی دارد که باید حل شود. به دوستان گفتم این مسائل را حل کنید و آنان نیز پذیرفتند اما نه تنها آن مشکلات را حل نکردند بلکه وقتی شورای نظارت دوباره برای بازبینی به اراک رفت، متوجه شد مشکلات دیگری هم اضافه شده. بنابراین گاهی شیطنت گروههاست.
ـ به هر حال ذات تئاتر این است و اتفاقا یکی از مشکلات بزرگ همین است که مثلا شورای نظارت ما هرگز به صورت مکتوب نمیگوید که چرا فلان نمایشنامه رد شده یا چه اشکالاتی دارد.
بله، اینها اشکالات ماست اما امسال خواهید دید چه اتفاقاتی میافتد. حتما تغییراتی خواهیم داشت چون باید تسهیلگر باشیم تا هنرمند با آرامش کار خود را انجام بدهد. ذهن هنرمند برای خلق هنری باید آرام باشد و اگر ما ذهن او را با این مسائل درگیر کنیم، دچار مشکل میشود. اگر همه چیز را شفاف و روشن مطرح کنیم، تکلیف همه مشخص میشود. خود هنرمند میداند در چه جامعهای زندگی میکند و به خواستههای مردم آگاه است. بخش بزرگی از گرفتاریهای فعلی ما، با حفظ احترام به همه همکارانم در شورای نظارت، به دلیل ارتباط نادرست با جامعه هنری است. در این شورا قوانین دست و پاگیری وجود دارد که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده که در طول این سالها در برخی موارد، تعبیر و تفسیرهای گوناگونی هم از آن صورت گرفته و دوستان شورا بر مبنای آن عمل میکنند. امسال یکی از کارهای ما این است که مصوبات دهه ۸۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی را به روز کنیم و این به روز رسانی جزو دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است. پیش از عید سند ملی تئاتر کشور را به اعضای شورای عالی هنر ارایه کردیم تا اشکالات کار را بگویند. با انجام این کار بسیاری از مشکلات ۴۰ و اندی سالهمان حل میشود.
ـ این سند چیست؟
ببینید تمام دستگاههای کشور برای خودشان بودجه فرهنگی دارند. به عنوان نمونه برای برگزاری برنامه عظیمی مانند جشنواره فجر، تمام دستگاهها باید همراه شوند نه اینکه ما به یک دستگاه التماس کنیم که مثلا برای جشنواره بیلبورد بزند ولی بعد از امضای این سند و دستور اجرای آن از سوی ریاست جمهوری، دیگر تمام دستگاهها وظیفه خود را در برابر تئاتر انجام میدهند. فراموش نکنیم تنها هنری که در کشور سند دارد، تئاتر است. این سند در دوره مدیریت آقای علی منتظری تدوین شد. تا زمان مدیریت ایشان و به واسطه ارتباطات خوبی که با ریاست جمهوری داشت، اعمال میشد اما بعد از ایشان کم کم فراموش شد ولی اگر با دستور رییس جمهوری به تمام دستگاهها ارسال شود، همه باید پای کار بیایند. بنابراین قطعا کار سریعتر و آسانتر میشود. به هر حال، در همه جای دنیا شهرداریها از تئاتر حمایت و مکان اجرای نمایشها را تامین میکنند چون این یک حقوق شهروندی است ولی متاسفانه اینجا چون کسی از شهرداری پیگیر و مطالبهگر نیست، حمایت شهرداری از تئاتر، فقط جنبه کمکی دارد در حالیکه وظیفه اوست.
ـ بحث شورای نظارت شد که برای ما (اهالی رسانه) یک دژ سنگی است که نمیتوانیم به آن ورود کنیم و هیچ نمیدانیم چه اتفاقهایی در آن میافتد ولی از گروههای نمایشی شنیدهایم که برخی از اعضای شورا، با رفتارهایی غیر حرفهای و بعضا به دلیل مشکلات شخصی و اختلافهای بین خودشان، برای گروهها مشکل درست میکنند. چقدر بر این موضوعات نظارت دارید؟
صدر درصد نظارت داریم و زمانی که از مشکلات باخبر شویم، حتما پیگیری میکنیم ولی بنا داریم رییس شورا را عوض کنیم و با آمدن رییس جدید، در فرآیندها و افراد، تحولات عمدهای داریم. دنبال تسهیل در مسائل هستیم. نظارت باید در جهت کمک به گروهها باشد. فقط بحث خوبی یا بدی کارها نیست. شورای نظارت باید بتواند از نظر کیفی هم اظهار نظر کند. نگاه کنید که همین حالا چند کار ضعیف روی صحنه میرود که گاه از سر دلسوزی و ترحم به آنها اجرا داده شده. در صورتی که مردم احترام دارند. وقتی در این شرایط سخت زندگی، برای بلیت تئاتر هزینه میکنند، باید برای این پول ارزش قائل شد. متاسفانه هر بار که ما حرف میزنیم، از صحبتمان برداشتهای عجیب و غریبی میشود. در این کشور یک کانون منتقدان داریم که متاسفانه کار اصلی خود را انجام نمیدهد و مدام کارهای خود را به تاخیر میاندازد و بعد مشخص میشود کار دیگری انجام داده. در حالیکه همه جای دنیا نقد آثار، باعث تنظیم نمایشها و کار گروهها میشود. اگر کاری نمره پایینی از منتقدان بگیرد، دیگر کسی حاضر به سرمایهگذاری برای آن گروه نخواهد شد و اگر گروهی نتواند کار خود را ارتقا بدهد، باید شغل خود را عوض کند ولی متاسفانه منتقدان ما در حد نقد مجله مینویسند و روزنامههایمان هم که ستونی برای تئاتر ندارند. در حالیکه دهه ۶۰ و ۷۰ نقد تئاتر جای مهمی در روزنامهها داشت. هر تماشاخانه اواسط اجرای هر نمایش باید برای آن جلسه نقد برگزار کند تا گروه اجرایی، ضعف کار خود را بداند. متاسفانه در این شرایط با انباشتی از گروههای نمایشی در تهران و دیگر شهرها رو به روییم و باید بودجه تئاتر را میان همه آنها تقسیم کنیم در حالیکه بهتر بود این بودجه میان چند گروه محدود تقسیم میشد ولی الان که به همه گروهها تخصیص داده میشود، رقمش آنچنان پایین است که خودم شرمسارم. با این حال اگر به برخی از گروهها پرداخت نشود، معترض میشوند
ـ برای اجرا در جایی مانند تئاتر شهر که مهمترین مکان نمایشی ماست، باید فیلتری وجود داشته باشد.مثلا چندی پیش نمایشی در تالار اصلی اجرا شد که کارگردانش را اصلا نمیشناختیم.
همین آقایی که میگویید، در ۱۰ سالن دیگر کار اجرا کرده و بدون اینکه کیفیت کارش ارزیابی شده باشد، برای خودش رزومه درست کرده . ما این داستانها را داریم ولی اگر کانون منتقدان هر کاری که در گوشه گوشه تهران اجرا میشد، مورد ارزیابی قرار میداد و رسانهها آن را نقد میکردند، این گونه تئاترها بالا نمیآمدند.
ـ درباره زیاد شدن کارهای ضعیف صحبت کردیم ولی بخشی از این مشکل به دلیل جای خالی هنرمندان حرفهای است. در غیاب افراد اصیل یک حوزه، طبیعی است جای آنان با کسانی پر میشود که شایسته نیستند. درست است که برخی از آنان خودخواسته دست از کار کشیدند چون به هر حال شرایط سختی داشتیم ولی این فضا باید عوض شود. الان زمانی است که خانواده تئاتر کمی به هم رسیدگی کنند. در جایگاه مدیر کل هنرهای نمایشی برنامهای برای جمع کردن هنرمندان دارید؟
حتما. جزو برنامههای امسال ماست که بتوانیم همه عزیزانی را که در تئاتر به هر دلیلی کار نکردهاند، دعوت به کار و همراهیشان کنیم. واقعیت این است که یکی از دلایل مهم کار نکردن تعدادی از هنرمندان، وضعیت اقتصادی است. خیلی از کارگردانهای درجه یک ما به همین دلیل کار نمیکنند . قبلا با ۲۰۰ میلیون تومان میشد کار خوبی آماده کرد و تازه اداره کل هنرهای نمایشی به کارهایی که در تئاترشهر اجرا میشدند، ۱۰۰ میلیون تومان کمک هزینه میداد که رقم قابل توجهی بود اما الان چنین چیزی وجود ندارد. اگر الان دکتر رفیعی بخواهد کار کند حتما باید چند میلیارد در اختیار داشته باشد تا بتواند کاری مانند نمایش «سالهای دور از شن» بسازد یا هنرمندان دیگری مانند بهروز غریبپور یا همین جوانان خلاقی که صاحب ذوق هستند، نمیتوانند بیایند تئاتر کار کنند اما در نهایت گیشه، پاسخگوی هزینههای کارشان نباشد. بخصوص در حوزه نمایش ایرانی که مورد توجه بسیاری از هنرمندان ماست، نیازمند بودجه هستیم که خوشبختانه با تاسیس بنیاد ملی نمایش ایرانی، قرار است بودجه خوبی به این موضوع تعلق بگیرد برای نگارش نمایشنامههای ایرانی.
ـ ولی درباره نمایشنامههای ایرانی خیلی بیشتر از نمایشنامههای خارجی حساسیت وجود دارد و بیشتر سانسور میشوند بخصوص نمایشنامههای اجتماعی. بارها از گروههای نمایشی شنیدهایم که ناچارند جغرافیای کار خود را به مکانی خارج از کشور ببرند.
صادقانه میگویم چنین چیزی ندیدهام. اینها ذهنیت من و شماست.
ـ اما من بارها این موضوع را شنیدهام.
همین که میگویید شنیدهاید، یعنی ذهنیت است. خواهش میکنم به عنوان نمونه، از دکتر قطبالدین صادقی بپرسید نمایشهای ایرانی که سالهای دور اجرا کردهاند، حتی یک واو هم از آنها حذف شده است؟
ـ سالهای دور نه. الان چنین وضعیتی وجود دارد.
الان هم بگویید، چه کسی چنین مشکلی داشته تا با او تماس بگیرم و خودتان بپرسید چه چیزی از نمایشش حذف شده است. چند جوانی هستند که چون میخواهند در فضای اینستاگرام برای خود تبلیغ کنند، از این نقل قولها میآورند ولی واقعیت این گونه نیست. کاری که ارزنده و نشانگر فرهنگ و تمدن ما باشد، چه کسی میتواند آن را حذف کند.
ـ کارهای اجتماعی بیشتر شامل این موضوع میشود.
کار اجتماعی هم همینطور. دیگر بالاتر از کار «مخاطب» داشتیم که زمین و زمان میگفتند این کار باید تعطیل شود، از وزیر تا آقای سالاری و ما، حمایت کردیم که روی صحنه بماند. این کار کاملا اجتماعی بود.
ـ ولی مثلا سر کار سجاد افشاریان هم شما و هم دوست دیگری فرمودید چرا این کار اجرا بشود، ۳۰۰ تا اجرا داشته در حالیکه همین کار، تئاتر شهر را نجات داد. از طرف دیگر، با اجرای این نمایش چه مشکلی برای تئاتر پیش آمد.
اشکالی ندارد اگر کاری خوب باشد و مخاطب داشته باشد...
ـ پس لطفا نگوییم چون ۳۰۰ تا اجرا داشته، چرا باید دوباره اجرا برود؟
بله همان کاری که ۵۰ تا اجرا داشته، اگر من پای آن نایستاده بودم، ۵۰ تا اجرا هم نمیرفت. شما در جریانش هستید که چه حاشیههایی درست کرد؟
ـ بله، میدانم که در میانه اجرا متوقف هم شد.
خب ما مسایل آن را برطرف کردیم. اما دیگر دنبال این نیستیم که دوباره برای آن کار انرژی بگذاریم. به آن گروه هم گفتیم این کار که قبلا اجرا شده، حالا کاری دیگری بیاورید. چون آن هنرمند کار خود را بلد است، برای خودش گروهی دارد و اگر متن جدیدی هم کار کند، اقتصاد کارش هم تامین میشود . میداند مسالهاش چیست و چگونه باید با تالاری مانند وحدت برخورد کند. به هر حال تالار وحدت برای خودش اعتباری دارد که باید آن را حفظ کنیم. اگر چنین کاری باشد، حمایت میکنیم.
ـ بسیار خوب. برگردیم به صحبت قبلیمان فرمودید بنا دارید سال آینده بچههای تئاتر را جمع کنید؟
بله، به غیر از آن، قرار است فرآیند تولید را تسهیل و مسایل شورای نظارت را برطرف کنیم، جشنوارههایمان را ساماندهی کنیم. الان دو کاری که انجام دادهایم، گردآوری اطلاعات هنرمندان سراسر کشور است. تعجب میکنم که در این چهل و اندی سال هیچ اطلاعاتی درباره آن گردآوری نشده است. قرار است فروردین ماه با حضور وزیر سامانهای به نام ساتا (سازمان آمار تئاتر ایران) را رونماییکنیم که اطلاعات کل تئاتر کشور را در خود ثبت میکند. حتی میتواند به صندوق اعتباری هنرمندان وصل شود تا نیازی نباشد که هنرمندان برای بیمه و ... مدام رزومه بدهند چون همه اطلاعات هنرمندان از سراسر کشور در آن هست و بیمهشان هم به طور خودکار تمدید میشود. یکی از معضلات فعلی ما با هنرمندان، بیمه و مواردی از این دست است. در این بین خلافهایی هم صورت میگیرد . مثلا کسی که فعال نیست، با ساخت بروشور، برای خودش رزومه درست میکند. به هر حال سال پیش رو، سالی پربار خواهد بود.
ـ درباره دوستان غایب صحبت کردیم. مشخصا دوباره درباره ممنوعیت خانم نغمه ثمینی میپرسم چون ایشان هم جزو هنرمندانی است که کنار گذاشته شده.
خواهش میکنیم این عبارت «کنار گذاشته شده» را به کار نبرید! کنار گذاشته شدن یعنی که به آن هنرمند بگوییم شما دیگر کار نکن! خانم ثمینی مسالهای دارد که باید تشریف بیاورد ایران و آن را حل کند. فرضا من شاکی خصوصی شما هستم. تا وقتی شما نیایید که نمیتوانم مشکل شما را حل کنم.
ـ الان مشکل خانم ثمینی شاکی خصوصی است؟
این را نمیدانم ولی مسالهای است که باید به ایران تشریف بیاورد تا حل شود. در تماس تلفنی که شخصا با خودشان داشتم، این را تاکید کردم که بدون حضور خودشان، مساله حل نمیشود. مشکل پیچیدهای هم ندارند.
ـ درباره حمایت صحبت کردیم. چرا گروههای تئاتری باید در سالنهای دولتی ۲۰ درصد گیشه را بپردازند؟ مشکل دوره شما نیست و از مدتها قبل این رویه نادرست وجود داشته و آقای آتیلا پسیانی هم با تمام تلاشی که کرد، موفق به حل آن نشد. اگر قرار است به اقتصاد تئاتر کمک کنید، بخشی از این کمک، میتواند حذف این ۲۰ درصد باشد.
فکر میکنید این ۲۰ درصد کجا هزینه میشود. سالن هزینههای زیادی دارد . نگه داشتن مجموعهای مانند تئاتر شهر بسیار پرهزینه است. با حذف این ۲۰ درصدها، باید تمام بودجه تئاتر را صرف نگهداری از سالنها کنیم. در طول سال حدود ۱ میلیارد و اندی از این ۲۰ درصدها در مجموعه تئاتر شهر به دست میآوریم که خرج خود مجموعه و برای نگهداشت میشود. به هر حال این ساختمان در میراث فرهنگی ثبت شده. اگر بخواهیم کوچکترین دستی به آن ببریم، باید از این سازمان اجازه بگیریم.
ـ در بحث اقتصاد، گروههای نمایشی واقعا از نظر بازیگر دچار مشکل هستند چون برای بازیگران، بازی در تئاتر هیچ توجیه اقتصادی ندارد. الان هم با رشد پلتفرمها خیلی راحتتر میتوانند درآمدهای بالایی داشته باشند. خیلی از کارگردانان نمیتوانند بازیگران مد نظر خود را دعوت به کار کنند. تئاتر که خودش تغذیهکننده سینما و تلویزیون بوده، الان از این نظر دچار مشکل است.
دنبال این هستیم که بتوانیم ردیف بودجهای مستقل برای تولید تئاتر در نظر بگیریم. بودجه سالانه تئاتر با این همه جشنواره و هزینههای سنگین تورم، پاسخگو نیست الا اینکه یک تشکیلات دولتی داشته باشیم. منتظریم با تشکیل کمیسیون فرهنگی مجلس، برای تولید تئاتر ردیف بودجه مستقل بگیریم. مشکلات زیاد است، بسیاری از هنرمندان تئاتر ما در حال مهاجرت هستند و در کشورهای عربی نظیر عمان تئاتر کار میکنند. آنجا کار تئاتر رونق گرفته و به هنرمندان دستمزدهای بالایی میپردازند. چرا این وضعیت پیش آمد، چون ما نتوانستیم آنان را جذب کنیم و بخش اعظم این مشکل به نبود بودجه برمیگردد. باید نمایندگان مجلس را مجاب کنیم که ردیف بودجه سال جاری، متممی داشته باشد و به وزارت ارشاد کمک کنند تا این پول را بدهند.
ـ و به عنوان آخرین پرسش، اداره تئاتر الان در چه مرحلهای است؟
آقای وزیر هم بازدید کردند و دستور دادند که زودتر مساله اداره تئاتر حل شود. فقط گفتند گفتگویی با هنرمندان داشته باشیم که آیا اینجا را بازسازی کنیم یا از نو بسازیم. بازسازی از این جهت که بخشی از خاطرات این مکان را حفظ کنیم. البته در گفتگو با خیلی از هنرمندان عنوان شد که پی آنجا مناسب نیست بخصوص که الان از زیر آن هم مترو رد شده، لرزههای خیلی شدیدی دارد و نمیتوان بامقاومسازی دو سه طبقه ساختمان را به عنوان محل تمرین به کار گرفت چون هنرمندان هم برای تمرین، حرکت و جا به جایی دارند که باعث میشود ساختمان استحکام لازم را نداشته باشد و آسیب ببیند. پس باید پی آن عوض و از نو ساخته شود. این یکی از مطالبات جامعه هنری از رییس جمهوری هم بوده است و امیدواریم با بودجه دولتی بتوانیم این ساختمان را بسازیم.
این گفتگو ایسنا در آخرین روزهای اسفند انجام شد و طی آن درباره مواردی همچون وضعیت حریم مجموعه تئاترشهر، کیفیت برگزاری جشنوارههای تئاتر در سال گذشته، مشکلات هنرمندان با شورای نظارت و ارزشیابی و ... صحبت کردیم.
بخش اول این گفتگو که درباره مواردی مانند حریم تئاترشهر و کیفیت جشنوارههای سال گذشته است، پیشروی شماست.
ـ اجازه بدهید با تئاترشهر شروع کنیم. همه دوستداران فرهنگ و هنر ، از وضعیت این مجموعه دلگیر بودند و آرزومند سر و ساماندهی به آن. اما آنچه این روزها در اطراف این مجموعه انجام شده، نگرانکننده است. با وجود منزوی شدن مجموعه، میدانم که به دلیل ایجاد فضای امن کارگاهی، این جداسازی اجتنابناپذیر است تا کارگران به راحتی بتوانند کار خود را انجام بدهند ولی در حال حاضر تئاتر شهر فقط یک خروجی به بیرون دارد و اگر اتفاقی مشابه آتشسویهای قبلی در این مجموعه رخ بدهد، میتواند فاجعهآفرین باشد.
به نکته خوبی اشاره کردید. به هر حال این یک دیوار کاذب است تا کارگران بتوانند کار خود را انجام بدهند. در مدتی که از نصب این حائلها گذشته، وزیر ارشاد ۵ بار از تئاترشهر بازدید کرده و آخرین هفته اسفند در شورای عالی هنر، قرار شد برای تسریع در این کار، آقای وزیر با آقای زاکانی شهردار تهران،صحبت کند تا کار زودتر به پایان برسد.با پیگیریهایی که داشتیم و بر اساس گفتگو با آقای اسلامی، قرار است بهمن سال آینده پروژه را تحویل بدهند چون طراحان بازه زمانی یک ساله را برای این پروژه تعریف کردهاند. درباره در ورود و خروج هم که خودم هم برای دیدن یک نمایشی، دچار سرگردانی شدم، قرار شد شرکت پیمانکار در دیگری تعیبه کند تا ورود و خروج برای مراجعان به مجموعه آسانتر شود. ضمن اینکه قرار شده یکی دو نگهبان مستقر شوند تا دستفروشان به این فضا ورود نکنند تا کارگران با امنیت کامل کار خود را انجام بدهند.
ـ وضعیت استقرار دستفروشان به کجا رسید؟
متاسفانه شهرداری به قولی که در این باره داده، وفا نکرده است. در حالیکه گفتند استقرار دستفروشان حتی جرم دارد. ما از دادستان تهران حکم گرفتیم که هر کس آنجا بساط کند، بازداشت شود اما با توجه به اینکه آنان هم شهروندان این کشور هستند و اقتصادشان بخصوص در شب عید برایمان مهم بود، سختگیری نکردیم بلکه صبر کردیم تا بعد از ایام نوروز، ورود کنیم. به هر حال برادریمان را به دوستان دستفروش، ثابت کردهایم.اما این وضعیت نمیتواند تداوم داشته باشد چون در حال حاضر تردد در پیادهرو به سختی صورت میگیرد. خود من که برای دیدن نمایش به تئاتر شهر رفته بودم،برای خروج از مجموعه، به دلیل استقرار دستفروشان در عرض پیادهرو، باید مدام مراقب میبودم که با افراد و اجناس آنان برخورد نکنم. ضمن اینکه تاکنون چند بار میلهها و حتی دیوارهای حائل را با فشار انداختهاند. با این حال همه تلاشمان را کردهایم که همراهی لازم را با دستفروشان داشته باشیم و حالا شهرداری باید بیشتر پیگیر این مساله باشد چون هم بحث چهره شهر مطرح است و هم مساله شهروندی. شهردار باید مدام از این مکان بازدید کند تا متوجه اتفاقات و وضعیت آن بشود ولی واقعیت این است که شهرداری محترم چنین نکرده. الان دو مساله داریم؛ به جز مساله دستفروشان، به دلیل فعالیت مترو در فضای زیرین تئاتر شهر، باید مجوزهای لازم گرفته شود و همچنین مساله آب و برق در محوطه باید حل شود که برای این کار، نامهنگاریهایمان را انجام دادهایم و شهرداری باید پیگیر باشد تا دوستان بتواند پیگیری اولیه را بکنند. به هر حال آمادهسازی متریال، فرایندی دارد و نیازمند آب و برق است که پیمانکار و وزارت ارشاد واقعا پیگیر بودهاند ولی دستگاههای دیگر، انجام این کار را مدام به تاخیر میاندازند.
ـ ظاهرا قرار بود دستفروشان در خیابان سرمد و رو به روی تئاترشهر مستقر شوند؟
بله، قرار بود دوستان شهرداری آن فضا را آماده کنند تا آنجا مستقر شوند و ما هم بتوانیم کارمان را انجام بدهیم تا به سرعت ساخت این دیوار و حریم ، به پایان برسد و مجموعه بتواند به کار خود ادامه بدهد. چون در حال حاضر چهارراه ولیعصر به عنوان یکی از مهمترین فضاهای دانشگاهی و فرهنگی تهران، چهره خوبی ندارد. درحالیکه باید از نظر زیباییشناسی، بهترین شمایل را داشته باشد ولی متاسفانه همه این کارها را فقط وزارت ارشاد و پیمانکاری که با آن طرف قرارداد است، انجام میدهند در حالیکه توقع میرود سازمان زیباسازی تهران در این زمینه وارد عمل شود چون بهترین فرصت است برای تقویت جنبههای زیباشناسانه این نقطه از تهران. حتی فرصت مناسبی است که با کمک شهرداری، فضای تبلیغاتی برای تئاتر فراهم کنیم تا به جای این دیوارهای سفید، تبلیغات نمایشها جایگزین شود. این کار، ضمن تامین فضای زیبای شهری، میتواند روزنه امیدی باشد برای اقتصاد هنر تئاتر ولی متاسفانه ما خیلی تنهاییم.
ـ از نظر تامین بودجه هم وزارت ارشاد آمادگی ساخت حریم را دارد؟
بله بودجه دارد. حتی آقای وزیر در اختتامیه جشنواره تئاتر مساجد هم که به تئاترشهر آمدند، پیگیر فرآیند پیشرفت حریم بودند اما الان بحث پول نیست بلکه بحث همکاری نهادهای دیگر است که مثلا آب و برق سریع تامین شود، مترو همکاری کند چون وقتی شروع به کندن بکنند، به سقف مترو برخورد میکنیم و لازم است که حتما مهندسان مترو را ببینیم ولی این موضوع مدام به تاخیر افتاده و باعث شده زمان را از دست بدهیم، به آقای اسلامی، آقای برکت و ... همه اینها را توضیح دادیم. همه این دستگاهها برای انجام این کار، باید ورود کنند.
ـ بحث بعدی درباره جشنوارههای سال گذشته است. ما چند جشنواره مهم داریم؛ فجر، عروسکی، آیینی سنتی و کودک و نوجوان. ولی برخوردی که با جشنواره آیینی سنتی و کودک شد، دردناک بود. فراخوان جشنواره کودک در بدترین زمان ممکن منتشر شد و خود جشنواره هم در زمانی نامناسب برگزار شد. جشنواره آیینی سنتی هم به محلی برای آزمون و خطا تبدیل شد. در حالیکه این جشنوارهها هم مانند جامعه هنری، سرمایههای ما هستند ولی چرا با آنها مانند جشنوارههایی دمدستی برخورد شد؟
حرف شما را قبول دارم اما تلاش همه همکاران بر این بوده که بتوانیم با برنامهریزی درستی جشنوارهها را برگزار کنیم ولی تا همین سال گذشته با مشکلات زیادی رو به رو بودیم، مانند تصمیمگیری درباره تغییر مکان برگزاری جشنواره کودک. به هر حال این رویداد سالها در یک استان خاص برگزار و از امکانات وزارت ارشاد استفاده شده به این امید که جشنواره در آنجا رشد کند و این استان میزبان جشنوارهای بسیار مهم و اثرگذار بشود ولی مشکلات استان، ما را گرفتار کرده بود.
ـ چه مشکلاتی؟
مدام با مسئولان استان در چالش بودیم و نتوانستند آن گونه که باید با ما و برنامههای ما هماهنگ شوند. بنابراین مدام امروز و فردا کردند تا اینکه وزیر تصمیم گرفت این جا به جایی صورت بگیرد.
ـ البته منظورم درباره تغییر مکان برگزاری جشنواره نبود. بحثم درباره نوع برخورد با جشنواره بود.
به هر حال این تغییر مکان در برنامهریزی ما اثرگذار بود و به عنوان نمونه سبب شد فراخوان در شرایطی منتشر شود که همزمان با تعطیلی مطبوعات بود یا زمان برگزاری جشنواره که مناسب نبود. همه عقبافتادگی در زمان برگزاری جشنواره به این دلیل بود که در استان درست برنامهریزی نشده بود. استان همدان مدام امروز و فردا میکرد و همه سفرهایی که به این استان داشتیم، بینتیجه ماند. به هر حال از شهری که در طول ۱۵ سال، تجربه برگزاری جشنواره را دارد و از تمام امکانات مادی و معنوی وزارتخانه در زمینه تجهیز سالنها و دیگر ملزومات جشنواره بهرهمند شده، انتظاراتی میرود ولی مشکلاتی که در فرآیند اجرا ایجاد شد، به ما برنمیگردد چون همه تلاشمان این بود که جشنواره را در همدان برگزار کنیم. هنرمندان استان هم از مسئولان خودشان خیلی پیگیر این موضوع بودند چون جشنواره کودک، سرمایه همدان بود ولی مسئولان استان، کوتاهی کردند وقتی که وزیر متوجه شد که تمام پیگیریهایش بینتیجه است، تصمیم به جا به جایی گرفت با اینکه خودش اهل همدان است. با همه اینها سعی میکنیم امسال این اتفاقات رخ ندهد و دنبال این هستیم که به زودی و حداکثر تا هفته اول اردیبهشت دبیران جشنوارهها را معرفی کنیم تا برای انجام کارهایشان فرصت کافی داشته باشند.
ـ تکه تکه کردن جشنواره آیینی سنتی هم خوب نبود.
در این زمینه آسیبشناسی کردیم. برخی معتقدند خوب نبود و برخی دیگر میگویند خیلی خوب بود. به هر حال برخی از استانهای ما خاستگاه و متولی بعضی از گونههای نمایشی آیینی هستند. برگزاری این بخشها در تهران که سبب میشود فقط مردم پایتخت از آن بهرهمند شوند، خوب نیست چراکه این جشنوارهها سهم ملت ایران است. مثلا انتقال جشنواره کودک به اردکان برای ما سخت بود چون باید چرخ را از نو میساختیم ولی مردم آنجا به شدت خواستار ادامه جشنواره بودند. کودکان آنجا با اشتیاق و شگفتی تمام، برنامههای تریلی سیار کانون پرورش فکری را تماشا میکردند و در مناطق محروم استان، دختر بچههابا پای برهنه دنبال این تریلی میدویدند. بنابراین اجرای تئاتر برای این مناطق محروم که بچههایشان تا به حال تئاتر ندیدهاند، ضروری است.
ـ درست میفرمایید ولی آزمون و خطا با یک جشنواره معتبر بینالمللی که درباره نمایشهای آیینی و ملی ماست، شاید چندان خوب نباشد و بهتر است فکر دیگری کنیم.
بله معایبی هم داشت که بخشی از آن به برنامهریزی برمیگردد. اگر درست برنامهریزی شود، برگزاری جشنواره در شهرهایی که خاستگاه این گونههای نمایشی است، میتواند خیلی اثرگذار باشد. اگر بحث عدالت اجتماعی و هنری است، باید چنین جشنوارههایی در تمام استانها برگزار شود بویژه آن استانهایی که خودشان خاستگاه هستند. البته چون این جشنواره دو سالانه است، باز هم باید بررسی و با خبرگان این جشنواره صحبت کنیم تا ببینیم به چه نتیجهای میرسیم اما در پی این هستم جشنوارهای اختصاصی برای هویت ملی خودمان داشته باشیم.
ـ تا بحث جشنوارههاست، اجازه بدهید درباره فجر هم بگوییم. به هر حال جشنوارهای است شناختهشده که در تقویم جشنوارههای جهان ثبت شده و هنرمندان مهمی از کشورهای دیگر در آن نمایش اجرا کردهاند ولی همیشه پاشنه آشیل ما بخش بینالملل است. دوره گذشته هم که خیلی از این نظر ضعیف بودیم. در این سالها اصرار بر این بوده که از همسایگان خودمان کار دعوت کنیم ولی بسیاری از آنها تئاتر ندارند. مثلا کشورهای عربی چه تئاتری دارند. با این وصف، چرا بخش بینالملل را حذف نکنیم؟
ببییند اگر شما سنگ بنایی را که از قبل گذاشته شده بردارید، دوباره گذاشتن آن، کار بسیار سختی خواهد بود.
ـ درست است ولی آیا اتفاقی که در بخش بینالملل جشنواره فجر گذشته افتاد، خوب بود؟
نه خوب نبود. ولی دست ما نبود. بیش از ۳۰۰ گروه خارجی، متقاضی شرکت در جشنواره بودند ولی بخش اعظمی از کارها از نظر فرهنگی با ما تناسب نداشتند. بخشی را هم که پذیرفته بودیم، اجرایشان را لغو کردند. حتی عراق هم اجرایش را لغو کرد.
ـ تئاتر عراق که چیزی به تئاتر ما اضافه نمیکند. اصلا برای چه دعوتشان کردیم؟
چرا کار خوب هم دارند که به تئاتر ما اضافه کنند ولی گروههای خوبشان به ایران نمیآیند بلکه به اروپا میروند.
ـ پس چرا باید برای یک کار درجه چند هزینه کنیم؟
کاملا به حرف شما اعتقاد دارم که باید کار خوب بیاید و اگر نیست، این بخش حذف شود اما نمیتوانیم چون احیای دوباره آن، خیلی سخت خواهد بود.
ـ نمیتوانیم به جای چند کار بیکیفیت، یک گروه درجه یک را دعوت کنیم که کل جشنواره اجرا داشته باشد؟
این به دبیر برمیگردد. دبیری که تجربه و ارتباطات قوی داشته باشد و از همان ابتدا اولویت اولش بخش بینالملل باشد. چون ما جشنواره استانی و منطقهای را داریم. فراخوان هم که بدهیم، همه شرکت میکنند. هر یک از این جشنوارهها هم دبیر دارند. بنابراین به عنوان دبیر جشنواره، خیلی نباید خود را درگیر مسایل اینها کنیم در حالیکه با دخالت ما، در این بخشها، اصل کار، از دست میرود. برای بخش بینالملل از همین الان باید رایزنیها صورت بگیرد و رایزنهای فرهنگی ما در کشورهای گوناگون، با دیدن نمایشها، کارهای مناسب را انتخاب کنند و به ما انتقال بدهند تا وارد مذاکره شویم و تفاهمنامه و قرارداد ببنیدیم. اگر هم از عهده هزینهها برنیامدیم، رایزن ما میتواند با نهادهای آن کشور خاص صحبت کند و بگوید این کار نماینده کشور شماست که ما برای اجرا در ایران دعوتش کردهایم. همین کاری که خود ما انجام میدهیم و بخشی از هزینهها را تقبل میکنیم چون آن گروه، نماینده کشور ماست. به هر حال این فرآیندها باید انجام شود. فکر میکنید سالهایی که گروه تئاتر آنسامبل یا گروههای خوب دیگری آمده بودند، چه فرآیندی طی شده بود. آقای مدیر کل با سفرا و رایزنان فرهنگی صحبت و آنان را مامور کرده بود که بهترین کارها را دعوت و با مسئولان آن کشور گفتگو کنند تا بعد از تفاهم اولیه، تیم مرکز هنرهای نمایشی کارها را ببیند. یعنی این فرآیندها باید طی شود ولی متاسفانه نمیشود. این مساله را به گردن دبیران قبلی نمیاندازم چون ما برای انتخاب دبیر، دیر اقدام کردهایم، فرصت کمی برای رایزنی داشتند. از سوی دیگر کسی که دبیر میشود، باید طبق ساختار اداری مرکز عمل کند.
ـ مگر میتواند خارج از آن عمل کند؟
ببینید، یکی از اشکالات ما این است که دبیر منتخب ما در ذهن خود هزاران آرزو و چشماندازهایی دارد که متعلق به خود اوست اما باید بداند که دارد با یک سیستم کار میکند و باید خود را با آن وفق بدهد نه اینکه دبیر انتخابی، بخواهد سیستم را اصلاح کند. مثلا یکی از دبیران میگفت ۸۰ مشکل در مرکز هنرهای نمایشی شناسایی کردهام که برای اصلاح جشنواره فجر، باید حل شود. زمانی که میخواستم مدیر کل بشوم، ۱۲۰ تا مشکل پیدا کردم که بسیاری از آنها قابل حل نیست. به دبیر هم میگویم شما مساله خودت را انجام بده. حل مسائل سیستم، به عهده من است نه شما. چنین رویکردهایی سبب میشود نتوانند جشنواره را به سمت خاستگاه آن پیش ببرند و در دستاندازهای اداری و مسایلی میافتند که سبب ناراحتیها و مشکلاتی میشود. امیدوارم امسال این اتفاق نیفتد چون دبیری که انتخاب میکنیم، خودش در سیستم بوده و بعید است دیگر چنین مشکلاتی ایجاد شود.
ـ الان نمیشود چنین کاری کرد؟
چرا. ولی باید دید دبیر جشنواره چقدر در این زمینه ارتباطات دارد و چقدر گروههای بینالملل را میشناسد و میتواند با آنان ارتباط برقرار کند.
ـ پس چگونه کارهای بینالملل جشنواره کودک از جشنواره فجر بهتر بود؟
فضای آن گروهها خیلی متفاوت است چون هم دبیر جشنواره و هم مرکز استیجمان (اتحادیه جهانی حمایت از تئاتر کودک و نوجوان) ارتباطات خوبی با گروههای بینالملل دارند و گروههای کودک، گروههای دیگر کشورها را به حضور در جشنواره تشویق کرده بودند. با این حال در این دوره رویکرد دیگری داریم تا در بخش بینالملل، جشنواره پرباری داشته باشیم چون فضای ارتباطی ما با دیگر کشورهاست و بازار تئاتر ایران هم محسوب میشود و از همه مهمتر فضای آموزش است. این بخش از جشنواره، فرصتی است برای معرفی نمایشهای خوب ما و حتی معرفی کشور.
ـ دبیران جشنواره چقدر از پتانسیل مرکز هنرهای نمایشی یا دبیران دورههای مختلف کمک میگیرند؟
اینها به خود دبیر بازمیگردد و متاسفانه بعضی از دوستان هم از کسانی مشاوره میگیرند که کاملا با اداره کل زاویه دارند و اطلاعات نادرستی به آنان منتقل میکنند.
ـ هرچند نگاه سلیقهای در کار هنر اجتنابناپذیر است ولی گاهی این مساله تشدید میشود و به همین دلیل در شورای نظارت، برخی از گروهها دچار مشکلاتی میشوند. نمونهاش همین گروه اراک است که با وجود طی کردن همه مراحل برای حضور در جشنواره فجر، دچار مشکل شده بود.
واقعا این طور نیست. آن کار مسایلی داشت که دوستان شورای نظارت هم به گروه منتقل کرده بودند و به من هم گفتند کار خوبی است اما یکسری مسایلی دارد که باید حل شود. به دوستان گفتم این مسائل را حل کنید و آنان نیز پذیرفتند اما نه تنها آن مشکلات را حل نکردند بلکه وقتی شورای نظارت دوباره برای بازبینی به اراک رفت، متوجه شد مشکلات دیگری هم اضافه شده. بنابراین گاهی شیطنت گروههاست.
ـ به هر حال ذات تئاتر این است و اتفاقا یکی از مشکلات بزرگ همین است که مثلا شورای نظارت ما هرگز به صورت مکتوب نمیگوید که چرا فلان نمایشنامه رد شده یا چه اشکالاتی دارد.
بله، اینها اشکالات ماست اما امسال خواهید دید چه اتفاقاتی میافتد. حتما تغییراتی خواهیم داشت چون باید تسهیلگر باشیم تا هنرمند با آرامش کار خود را انجام بدهد. ذهن هنرمند برای خلق هنری باید آرام باشد و اگر ما ذهن او را با این مسائل درگیر کنیم، دچار مشکل میشود. اگر همه چیز را شفاف و روشن مطرح کنیم، تکلیف همه مشخص میشود. خود هنرمند میداند در چه جامعهای زندگی میکند و به خواستههای مردم آگاه است. بخش بزرگی از گرفتاریهای فعلی ما، با حفظ احترام به همه همکارانم در شورای نظارت، به دلیل ارتباط نادرست با جامعه هنری است. در این شورا قوانین دست و پاگیری وجود دارد که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده که در طول این سالها در برخی موارد، تعبیر و تفسیرهای گوناگونی هم از آن صورت گرفته و دوستان شورا بر مبنای آن عمل میکنند. امسال یکی از کارهای ما این است که مصوبات دهه ۸۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی را به روز کنیم و این به روز رسانی جزو دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است. پیش از عید سند ملی تئاتر کشور را به اعضای شورای عالی هنر ارایه کردیم تا اشکالات کار را بگویند. با انجام این کار بسیاری از مشکلات ۴۰ و اندی سالهمان حل میشود.
ـ این سند چیست؟
ببینید تمام دستگاههای کشور برای خودشان بودجه فرهنگی دارند. به عنوان نمونه برای برگزاری برنامه عظیمی مانند جشنواره فجر، تمام دستگاهها باید همراه شوند نه اینکه ما به یک دستگاه التماس کنیم که مثلا برای جشنواره بیلبورد بزند ولی بعد از امضای این سند و دستور اجرای آن از سوی ریاست جمهوری، دیگر تمام دستگاهها وظیفه خود را در برابر تئاتر انجام میدهند. فراموش نکنیم تنها هنری که در کشور سند دارد، تئاتر است. این سند در دوره مدیریت آقای علی منتظری تدوین شد. تا زمان مدیریت ایشان و به واسطه ارتباطات خوبی که با ریاست جمهوری داشت، اعمال میشد اما بعد از ایشان کم کم فراموش شد ولی اگر با دستور رییس جمهوری به تمام دستگاهها ارسال شود، همه باید پای کار بیایند. بنابراین قطعا کار سریعتر و آسانتر میشود. به هر حال، در همه جای دنیا شهرداریها از تئاتر حمایت و مکان اجرای نمایشها را تامین میکنند چون این یک حقوق شهروندی است ولی متاسفانه اینجا چون کسی از شهرداری پیگیر و مطالبهگر نیست، حمایت شهرداری از تئاتر، فقط جنبه کمکی دارد در حالیکه وظیفه اوست.
ـ بحث شورای نظارت شد که برای ما (اهالی رسانه) یک دژ سنگی است که نمیتوانیم به آن ورود کنیم و هیچ نمیدانیم چه اتفاقهایی در آن میافتد ولی از گروههای نمایشی شنیدهایم که برخی از اعضای شورا، با رفتارهایی غیر حرفهای و بعضا به دلیل مشکلات شخصی و اختلافهای بین خودشان، برای گروهها مشکل درست میکنند. چقدر بر این موضوعات نظارت دارید؟
صدر درصد نظارت داریم و زمانی که از مشکلات باخبر شویم، حتما پیگیری میکنیم ولی بنا داریم رییس شورا را عوض کنیم و با آمدن رییس جدید، در فرآیندها و افراد، تحولات عمدهای داریم. دنبال تسهیل در مسائل هستیم. نظارت باید در جهت کمک به گروهها باشد. فقط بحث خوبی یا بدی کارها نیست. شورای نظارت باید بتواند از نظر کیفی هم اظهار نظر کند. نگاه کنید که همین حالا چند کار ضعیف روی صحنه میرود که گاه از سر دلسوزی و ترحم به آنها اجرا داده شده. در صورتی که مردم احترام دارند. وقتی در این شرایط سخت زندگی، برای بلیت تئاتر هزینه میکنند، باید برای این پول ارزش قائل شد. متاسفانه هر بار که ما حرف میزنیم، از صحبتمان برداشتهای عجیب و غریبی میشود. در این کشور یک کانون منتقدان داریم که متاسفانه کار اصلی خود را انجام نمیدهد و مدام کارهای خود را به تاخیر میاندازد و بعد مشخص میشود کار دیگری انجام داده. در حالیکه همه جای دنیا نقد آثار، باعث تنظیم نمایشها و کار گروهها میشود. اگر کاری نمره پایینی از منتقدان بگیرد، دیگر کسی حاضر به سرمایهگذاری برای آن گروه نخواهد شد و اگر گروهی نتواند کار خود را ارتقا بدهد، باید شغل خود را عوض کند ولی متاسفانه منتقدان ما در حد نقد مجله مینویسند و روزنامههایمان هم که ستونی برای تئاتر ندارند. در حالیکه دهه ۶۰ و ۷۰ نقد تئاتر جای مهمی در روزنامهها داشت. هر تماشاخانه اواسط اجرای هر نمایش باید برای آن جلسه نقد برگزار کند تا گروه اجرایی، ضعف کار خود را بداند. متاسفانه در این شرایط با انباشتی از گروههای نمایشی در تهران و دیگر شهرها رو به روییم و باید بودجه تئاتر را میان همه آنها تقسیم کنیم در حالیکه بهتر بود این بودجه میان چند گروه محدود تقسیم میشد ولی الان که به همه گروهها تخصیص داده میشود، رقمش آنچنان پایین است که خودم شرمسارم. با این حال اگر به برخی از گروهها پرداخت نشود، معترض میشوند
ـ برای اجرا در جایی مانند تئاتر شهر که مهمترین مکان نمایشی ماست، باید فیلتری وجود داشته باشد.مثلا چندی پیش نمایشی در تالار اصلی اجرا شد که کارگردانش را اصلا نمیشناختیم.
همین آقایی که میگویید، در ۱۰ سالن دیگر کار اجرا کرده و بدون اینکه کیفیت کارش ارزیابی شده باشد، برای خودش رزومه درست کرده . ما این داستانها را داریم ولی اگر کانون منتقدان هر کاری که در گوشه گوشه تهران اجرا میشد، مورد ارزیابی قرار میداد و رسانهها آن را نقد میکردند، این گونه تئاترها بالا نمیآمدند.
ـ درباره زیاد شدن کارهای ضعیف صحبت کردیم ولی بخشی از این مشکل به دلیل جای خالی هنرمندان حرفهای است. در غیاب افراد اصیل یک حوزه، طبیعی است جای آنان با کسانی پر میشود که شایسته نیستند. درست است که برخی از آنان خودخواسته دست از کار کشیدند چون به هر حال شرایط سختی داشتیم ولی این فضا باید عوض شود. الان زمانی است که خانواده تئاتر کمی به هم رسیدگی کنند. در جایگاه مدیر کل هنرهای نمایشی برنامهای برای جمع کردن هنرمندان دارید؟
حتما. جزو برنامههای امسال ماست که بتوانیم همه عزیزانی را که در تئاتر به هر دلیلی کار نکردهاند، دعوت به کار و همراهیشان کنیم. واقعیت این است که یکی از دلایل مهم کار نکردن تعدادی از هنرمندان، وضعیت اقتصادی است. خیلی از کارگردانهای درجه یک ما به همین دلیل کار نمیکنند . قبلا با ۲۰۰ میلیون تومان میشد کار خوبی آماده کرد و تازه اداره کل هنرهای نمایشی به کارهایی که در تئاترشهر اجرا میشدند، ۱۰۰ میلیون تومان کمک هزینه میداد که رقم قابل توجهی بود اما الان چنین چیزی وجود ندارد. اگر الان دکتر رفیعی بخواهد کار کند حتما باید چند میلیارد در اختیار داشته باشد تا بتواند کاری مانند نمایش «سالهای دور از شن» بسازد یا هنرمندان دیگری مانند بهروز غریبپور یا همین جوانان خلاقی که صاحب ذوق هستند، نمیتوانند بیایند تئاتر کار کنند اما در نهایت گیشه، پاسخگوی هزینههای کارشان نباشد. بخصوص در حوزه نمایش ایرانی که مورد توجه بسیاری از هنرمندان ماست، نیازمند بودجه هستیم که خوشبختانه با تاسیس بنیاد ملی نمایش ایرانی، قرار است بودجه خوبی به این موضوع تعلق بگیرد برای نگارش نمایشنامههای ایرانی.
ـ ولی درباره نمایشنامههای ایرانی خیلی بیشتر از نمایشنامههای خارجی حساسیت وجود دارد و بیشتر سانسور میشوند بخصوص نمایشنامههای اجتماعی. بارها از گروههای نمایشی شنیدهایم که ناچارند جغرافیای کار خود را به مکانی خارج از کشور ببرند.
صادقانه میگویم چنین چیزی ندیدهام. اینها ذهنیت من و شماست.
ـ اما من بارها این موضوع را شنیدهام.
همین که میگویید شنیدهاید، یعنی ذهنیت است. خواهش میکنم به عنوان نمونه، از دکتر قطبالدین صادقی بپرسید نمایشهای ایرانی که سالهای دور اجرا کردهاند، حتی یک واو هم از آنها حذف شده است؟
ـ سالهای دور نه. الان چنین وضعیتی وجود دارد.
الان هم بگویید، چه کسی چنین مشکلی داشته تا با او تماس بگیرم و خودتان بپرسید چه چیزی از نمایشش حذف شده است. چند جوانی هستند که چون میخواهند در فضای اینستاگرام برای خود تبلیغ کنند، از این نقل قولها میآورند ولی واقعیت این گونه نیست. کاری که ارزنده و نشانگر فرهنگ و تمدن ما باشد، چه کسی میتواند آن را حذف کند.
ـ کارهای اجتماعی بیشتر شامل این موضوع میشود.
کار اجتماعی هم همینطور. دیگر بالاتر از کار «مخاطب» داشتیم که زمین و زمان میگفتند این کار باید تعطیل شود، از وزیر تا آقای سالاری و ما، حمایت کردیم که روی صحنه بماند. این کار کاملا اجتماعی بود.
ـ ولی مثلا سر کار سجاد افشاریان هم شما و هم دوست دیگری فرمودید چرا این کار اجرا بشود، ۳۰۰ تا اجرا داشته در حالیکه همین کار، تئاتر شهر را نجات داد. از طرف دیگر، با اجرای این نمایش چه مشکلی برای تئاتر پیش آمد.
اشکالی ندارد اگر کاری خوب باشد و مخاطب داشته باشد...
ـ پس لطفا نگوییم چون ۳۰۰ تا اجرا داشته، چرا باید دوباره اجرا برود؟
بله همان کاری که ۵۰ تا اجرا داشته، اگر من پای آن نایستاده بودم، ۵۰ تا اجرا هم نمیرفت. شما در جریانش هستید که چه حاشیههایی درست کرد؟
ـ بله، میدانم که در میانه اجرا متوقف هم شد.
خب ما مسایل آن را برطرف کردیم. اما دیگر دنبال این نیستیم که دوباره برای آن کار انرژی بگذاریم. به آن گروه هم گفتیم این کار که قبلا اجرا شده، حالا کاری دیگری بیاورید. چون آن هنرمند کار خود را بلد است، برای خودش گروهی دارد و اگر متن جدیدی هم کار کند، اقتصاد کارش هم تامین میشود . میداند مسالهاش چیست و چگونه باید با تالاری مانند وحدت برخورد کند. به هر حال تالار وحدت برای خودش اعتباری دارد که باید آن را حفظ کنیم. اگر چنین کاری باشد، حمایت میکنیم.
ـ بسیار خوب. برگردیم به صحبت قبلیمان فرمودید بنا دارید سال آینده بچههای تئاتر را جمع کنید؟
بله، به غیر از آن، قرار است فرآیند تولید را تسهیل و مسایل شورای نظارت را برطرف کنیم، جشنوارههایمان را ساماندهی کنیم. الان دو کاری که انجام دادهایم، گردآوری اطلاعات هنرمندان سراسر کشور است. تعجب میکنم که در این چهل و اندی سال هیچ اطلاعاتی درباره آن گردآوری نشده است. قرار است فروردین ماه با حضور وزیر سامانهای به نام ساتا (سازمان آمار تئاتر ایران) را رونماییکنیم که اطلاعات کل تئاتر کشور را در خود ثبت میکند. حتی میتواند به صندوق اعتباری هنرمندان وصل شود تا نیازی نباشد که هنرمندان برای بیمه و ... مدام رزومه بدهند چون همه اطلاعات هنرمندان از سراسر کشور در آن هست و بیمهشان هم به طور خودکار تمدید میشود. یکی از معضلات فعلی ما با هنرمندان، بیمه و مواردی از این دست است. در این بین خلافهایی هم صورت میگیرد . مثلا کسی که فعال نیست، با ساخت بروشور، برای خودش رزومه درست میکند. به هر حال سال پیش رو، سالی پربار خواهد بود.
ـ درباره دوستان غایب صحبت کردیم. مشخصا دوباره درباره ممنوعیت خانم نغمه ثمینی میپرسم چون ایشان هم جزو هنرمندانی است که کنار گذاشته شده.
خواهش میکنیم این عبارت «کنار گذاشته شده» را به کار نبرید! کنار گذاشته شدن یعنی که به آن هنرمند بگوییم شما دیگر کار نکن! خانم ثمینی مسالهای دارد که باید تشریف بیاورد ایران و آن را حل کند. فرضا من شاکی خصوصی شما هستم. تا وقتی شما نیایید که نمیتوانم مشکل شما را حل کنم.
ـ الان مشکل خانم ثمینی شاکی خصوصی است؟
این را نمیدانم ولی مسالهای است که باید به ایران تشریف بیاورد تا حل شود. در تماس تلفنی که شخصا با خودشان داشتم، این را تاکید کردم که بدون حضور خودشان، مساله حل نمیشود. مشکل پیچیدهای هم ندارند.
ـ درباره حمایت صحبت کردیم. چرا گروههای تئاتری باید در سالنهای دولتی ۲۰ درصد گیشه را بپردازند؟ مشکل دوره شما نیست و از مدتها قبل این رویه نادرست وجود داشته و آقای آتیلا پسیانی هم با تمام تلاشی که کرد، موفق به حل آن نشد. اگر قرار است به اقتصاد تئاتر کمک کنید، بخشی از این کمک، میتواند حذف این ۲۰ درصد باشد.
فکر میکنید این ۲۰ درصد کجا هزینه میشود. سالن هزینههای زیادی دارد . نگه داشتن مجموعهای مانند تئاتر شهر بسیار پرهزینه است. با حذف این ۲۰ درصدها، باید تمام بودجه تئاتر را صرف نگهداری از سالنها کنیم. در طول سال حدود ۱ میلیارد و اندی از این ۲۰ درصدها در مجموعه تئاتر شهر به دست میآوریم که خرج خود مجموعه و برای نگهداشت میشود. به هر حال این ساختمان در میراث فرهنگی ثبت شده. اگر بخواهیم کوچکترین دستی به آن ببریم، باید از این سازمان اجازه بگیریم.
ـ در بحث اقتصاد، گروههای نمایشی واقعا از نظر بازیگر دچار مشکل هستند چون برای بازیگران، بازی در تئاتر هیچ توجیه اقتصادی ندارد. الان هم با رشد پلتفرمها خیلی راحتتر میتوانند درآمدهای بالایی داشته باشند. خیلی از کارگردانان نمیتوانند بازیگران مد نظر خود را دعوت به کار کنند. تئاتر که خودش تغذیهکننده سینما و تلویزیون بوده، الان از این نظر دچار مشکل است.
دنبال این هستیم که بتوانیم ردیف بودجهای مستقل برای تولید تئاتر در نظر بگیریم. بودجه سالانه تئاتر با این همه جشنواره و هزینههای سنگین تورم، پاسخگو نیست الا اینکه یک تشکیلات دولتی داشته باشیم. منتظریم با تشکیل کمیسیون فرهنگی مجلس، برای تولید تئاتر ردیف بودجه مستقل بگیریم. مشکلات زیاد است، بسیاری از هنرمندان تئاتر ما در حال مهاجرت هستند و در کشورهای عربی نظیر عمان تئاتر کار میکنند. آنجا کار تئاتر رونق گرفته و به هنرمندان دستمزدهای بالایی میپردازند. چرا این وضعیت پیش آمد، چون ما نتوانستیم آنان را جذب کنیم و بخش اعظم این مشکل به نبود بودجه برمیگردد. باید نمایندگان مجلس را مجاب کنیم که ردیف بودجه سال جاری، متممی داشته باشد و به وزارت ارشاد کمک کنند تا این پول را بدهند.
ـ و به عنوان آخرین پرسش، اداره تئاتر الان در چه مرحلهای است؟
آقای وزیر هم بازدید کردند و دستور دادند که زودتر مساله اداره تئاتر حل شود. فقط گفتند گفتگویی با هنرمندان داشته باشیم که آیا اینجا را بازسازی کنیم یا از نو بسازیم. بازسازی از این جهت که بخشی از خاطرات این مکان را حفظ کنیم. البته در گفتگو با خیلی از هنرمندان عنوان شد که پی آنجا مناسب نیست بخصوص که الان از زیر آن هم مترو رد شده، لرزههای خیلی شدیدی دارد و نمیتوان بامقاومسازی دو سه طبقه ساختمان را به عنوان محل تمرین به کار گرفت چون هنرمندان هم برای تمرین، حرکت و جا به جایی دارند که باعث میشود ساختمان استحکام لازم را نداشته باشد و آسیب ببیند. پس باید پی آن عوض و از نو ساخته شود. این یکی از مطالبات جامعه هنری از رییس جمهوری هم بوده است و امیدواریم با بودجه دولتی بتوانیم این ساختمان را بسازیم.
https://teater.ir/news/59578