«گناه فرشته» جدیدترین اثر حامد عنقا نتوانست مشکل رکود سریال‌های شبکه نمایش خانگی را حل کند. گناه فرشته درحالی‌که می‌توانست با قصه‌ای حساب‌شده‌تر به اثری ماندگار تبدیل شود در نهایت محصولی هدررفته و ناموفق لقب گرفت.
چارسو پرس: مجموعه نمایش خانگی «گناه فرشته» که این روزها به قسمت‌های پایانی رسیده و احتمالا در پایان همین هفته به پایان خواهد رسید یکی از سریال‌های پربیننده اواخر سال 1402 بود که البته درنهایت، سرانجام خوبی نداشت و چندین قسمت است که در هر اپیزود با انتقادات فراوان تماشاگران مواجه می‌شود و با این روند شاید حتی در پایان‌بندی نیز نتواند با نظرات مثبت کاربران فیلیمو بدرقه شود. این در حالی است که جدیدترین سریال حامد عنقا در قسمت نخست توجهات بسیاری را به خود جلب کرد و با یک شروع بسیار خوب نوید اثری چشمگیر و تماشایی را می‌داد اما بعد از چند قسمت روی دور تکرار افتاد و پیچیدگی فراوان قصه که به ابهام انجامیده بود کار خودش را کرد تا در نهایت این اثر به عنوان محصولی پربیننده، ولی ناموفق در کارنامه فیلیمو ثبت شود. این نکته جالب و در عین حال تأمل‌برانگیزی است که دو سریال پی‌درپی این پلتفرم در جمعه‌ها (که زمان پخش بهترین آثار فیلیموست) با بیننده زیاد و نارضایتی بالا مواجه شود؛ چراکه گناه فرشته نیز سرنوشتی مشابه «زخم کاری: بازگشت» یافت.



پیچیدگی یا سردرگمی؟
روشن است که در مدیوم سریال، قصه در بالاترین اولویت قرار می‌گیرد و البته گناه فرشته نیز بیش از هر چیز از همین مساله ضربه خورد. فیلمنامه گناه فرشته که در ابتدا با تعلیق ویژه‌ای آغاز شد و بسیاری را امیدوار کرد، تا پیش از این یکی دو قسمت آخر، به شکلی جذاب، پیچیده به نظر می‌رسید؛ تا جایی که انتظار جالبی را در میان تماشاگران برای گره‌گشایی ایجاد کرده بود. با این حال پیچیدگی گناه فرشته به اندازه‌ای رسید که دیگر نه به عنوان یک مزیت، بلکه به عنوان یک نقطه ضعف مطرح شد و بیشتر از آن که مخاطب خود را سرگرم کند، مخاطب را سردرگم کرد. اکنون به‌راحتی می‌توان تماشاگران بسیاری را یافت که چندین قسمت است تماشای این اثر را کنار گذاشته‌اند و این امر نه فقط به علت تکرار یک دور باطل، بلکه به علت سردرگمی آنهاست. کاراکترها حتی در همین قسمت‌های آخر (که به‌تدریج زمان گره‌گشایی فرا رسیده) تندتند به قصه اضافه می‌شوند و درحالی‌که روشن نیست تا پیش از این در کجای قصه قرار داشته‌اند ناگهان در گره‌گشایی مهم به نظر می‌رسند. این‌گونه رودست زدن به تماشاگر به وسیله شخصیت‌هایی که پیش از این به او معرفی نشده‌اند گشایش گره یک معما نیست، بلکه سرهم‌بندی است. فیلمساز قصه‌ای نوشته که حالا مجبور است آن را با کاراکترهایی قدرتمند از ناکجاآباد اصطلاحا جمع کند. طبیعی است که تماشاگر چنین اثری را پس بزند. موتیف کاراکتری که بدون دلیل مشخص، مورد احترام همگان قرار دارد، پس از «آقازاده» که در کاراکتر حاج‌رضا تهرانی با بازی زنده‌یاد امین تارخ متجلی شده بود، در گناه فرشته نیز در کاراکتر پدر حامد با بازی بهروز رضوی دیده می‌شود، اما همو نیز با تهدید شخصیت‌هایی نامشخص مواجه می‌شود که به نظر می‌رسد سرنخ اصلی وقایع را در دست دارند.



تزریق هیجان دروغین
فیلمساز جز این حیله از یک تمهید دیگر نیز استفاده کرده تا جذابیت کاذب به محصول خود بدهد. این امر در قسمت 16 که با انتقادات فراوانی نیز همراه شد وجود داشت؛ چراکه حدود نیمی از این قسمت به رویای پرهیجان و دروغین فرشته اختصاص داشت و ذوق کاربری که فکر می‌کرد در حال تماشای یک صحنه هیجان‌انگیز است، ناگهان با پریدن این شخصیت از خواب، کور شد. در قسمت‌های اخیر همچنین اعتراف فرشته باعث شد گناهکاری این کاراکتر اثبات شود. این در حالی است که فرشته از ابتدا توسط فیلمساز بی‌گناه معرفی شده بود؛ به وسیله چندین بار روایت سکانس قتل عشیری که از جانب فرشته، به عنوان حقیقت ماجرا تصویر شده بود. آنچه حامد عنقا در این مجموعه انجام داد، نه ایجاد یک گره و تعلیق، بلکه فریب مخاطب بود. این از اصول اولیه ژانر معمایی است که فیلمساز می‌تواند بخشی از ماجرا را از دید مخاطب پنهان کند ولی نمی‌تواند به او دروغ بگوید. گناه فرشته، از این اصل تخطی کرد و مخاطب خود را با تصویرسازی از دروغ فرشته به عنوان یک حقیقت، گمراه کرد.

یک کارگردانی پراشکال
در کنار فیلمنامه سریال که در عین داشتن برخی امتیازات یک ضعف بسیار بزرگ دارد، اجرای اثر اما حتی از آن نیز در سطحی پایین‌تر قرار می‌گیرد. کارگردانی اثر به اندازه‌ای ضعیف است که نیازی به چشم مسلح ندارد و عموم مخاطبان متوجه اشتباهات در قاب‌بندی و فضاسازی می‌شوند. این امر البته در حالی است که در اثر استفاده از گروه بازیگران باتجربه و حرفه‌ای -حتی برای نقش‌های مکمل و فرعی- ضعف اجرا در زمینه هدایت بازیگران کمتر به چشم می‌آید؛ چراکه اغلب هنرپیشه‌ها با حداقل هدایت، گلیم خود را از آب بیرون می‌کشند و شهاب حسینی در نقش اصلی، نقش‌آفرینی بسیار خوبی دارد که او را در جایگاهی بالاتر از وضعیت کلی مجموعه قرار می‌دهد. مجموعه ایرادات ذکرشده خصوصا اشکالات قصه، ذهن را بیش از هرچیز به سهل‌انگاری در نگارش فیلمنامه می‌رساند؛ گویی فیلمساز در اثر موفقیت‌های قبلی در «پدر» و آقازاده گمان کرده هرچه تحویل مخاطب دهد، حلواحلوا خواهد شد. گناه فرشته درحالی‌که می‌توانست با قصه‌ای حساب‌شده‌تر به اثری ماندگار تبدیل شود در نهایت محصولی هدررفته و ناموفق لقب گرفت.



گناه فیلمسازی بدون قصه‌
دختری مرتکب قتل شده و پدرش از ترس اعدام شدن به دنبال بک وکیل مجرب می‌گردد تا او را قانع کند دخترش را نجات بدهد، وکیل مجاب ‌می‌شود. این اتفاق در حالی ‌می‌افتد که همسر آن وکیل وکالت خانواده مقتول که پیرمردی پولدار بوده است را به عهده دارد و این اتفاق در زندگی‌شان چالش‌هایی را ایجاد ‌می‌کند، اگر فکر ‌می‌کنید همه داستان به همین کش‌وقوس وکالت‌ها و نجات دختر ختم پیدا ‌می‌کند سخت در اشتباه هستید، دختری که متهم به قتل است عاشق وکیلش ‌می‌شود با وجود اینکه وکیل متاهل است! دختر به مراد دلش ‌می‌رسد اما مشخص ‌می‌شود همه‌چیز یک بازی بوده و او با پسر مقتول دست به یکی کرده‌اند و پسر مقتول دوست‌پسر سابقش است ...
این داستانی که تعریف کردم بخش‌هایی از یک سریال ترکیه‌ای نیست و ‌می‌توانید در بستر شبکه نمایش خانگی این سریال ایرانی را با همین محتوا ببینید. پخش سریال «گناه فرشته» جدیدترین ساخته حامد عنقا از دی‌ماه سال گذشته شروع شد. البته حواشی و انتظار برای آمدن این سریال با بیلبوردهایی بود که از یک هفته قبل در خیابان‌های تهران بالا رفت و نشان از شروع یک درام جنایی داشت. علی‌رغم انتظارها هرچه سریال پیش ‌می‌رفت نشانه‌های ضعف روایت و قصه‌پردازی بیشتر خودش را بروز ‌می‌داد. دادگاه، قتل، فریب دادن آدم‌ها، دوگانه عشق و نفرت، خیانت و... از ویژگی‌های کارهایی است که حامد عنقا در قامت نویسنده یا کارگردان برای آثارش انتخاب می‌کند. او کار در حوزه تلویزیون را از سال ۷۸ و کار در سینما را از سال ۸۳ آغاز کرده و مهم‌ترین کارهای او تاکنون سریال تلویزیونی «تنهایی لیلا»، سریال نمایش خانگی «آقازاده» و فیلم سینمایی «غریب» است. در یک اثر نمایشی، هنر و جذابیت‌های یک بازیگر تا یک جایی ‌می‌تواند مخاطب را با آن اثر درگیر کند و از یک جایی به بعد روایت داستان و استخدام بازیگر در خلق کاراکترها مهم است. وقتی اسم شهاب حسینی به عنوان یکی از بازیگران این سریال مطرح شد یکی از جذابیت‌ها و کنجکاوی مخاطبان پیگیری او و کاراکترش در این نقش بود. اما آرام‌آرام اجرای یک کاراکتر ناقص روی دوش این بازیگر سنگینی کرد و حامد تهرانی سریال «گناه فرشته» از چشم مخاطبانش افتاد.

روایت در سریال شامل نقل یا شرح رویدادهای واقعی یا خیالی است. تصاویر و کنش‌های بازیگران باید به کمک روایت تصویری سریال می‌آمدند اما آنچه دیده می‌شد شرح و توصیف اتفاقات بود!

«یک تصویر به اندازه هزار کلمه ارزش دارد.» چیزی که توصیفش به چندین صفحه متن نیاز دارد، تنها با یک نمای باز دوربین به تصویر کشیده ‌می‌شود. یک اثر نمایشی با به‌کارگیری دقیق و حساب‌شده عناصر بصری می‌تواند تماشاگرش را در دل ماجرا قرار دهد. اتفاقا برای داستان‌هایی که سراغ مباحث جنایی ‌می‌روند به‌کارگیری صحیح عناصر تصویری به روان شدن قصه و کم کردن پیچیدگی‌های مباحث قضایی کمک شایان توجهی می‌کند.

بی‌توجهی به توجیهات دراماتیک یک اتفاق از جمله نقاط ضعف گناه فرشته است. حامد تهرانی، وکیلی معروف است و زندگی خوبی دارد. او در معرض یک پرونده قضایی به‌یکباره با قتل فردی که فکر ‌می‌کند مادرش را در گذشته کشته است، قرار ‌می‌گیرد و قرار است همین اتفاق زندگی او را دچار تنش کند اما حتی این تحت‌تاثیر قرار گرفتن زندگی و حتی عاشق شدن‌های دوباره حامد بدون هیچ منطقی، جلوی چشم مخاطب قرار می‌گیرد به‌گونه‌ای که مخاطب نمی‌تواند آن را درک کند.

عنقا در این سریال کارگردانی کرده است اما در کارهای پیشین هم که نقش نویسنده یا تهیه کننده را برعهده داشت، ترجیحا روایت غیرخطی را بیشتر ‌می‌پسندید. اینجا هم همین کار را کرده است و فلش‌بک‌ها قرار است به باز شدن گره‌های داستانی کمک کند اما از یک جایی به بعد با یک سردرگمی ‌روایت مواجهید و در برخی مواقع آن قدر گره‌ها پیچیده و کور ‌می‌شوند که باز کردن‌شان بسیار سطحی، کلیشه‌ای و بی‌معنا می‌شود. گناه فرشته نه از پس روایت قتل برآمده نه از پس داستان عشق! عشقی که بین حامد و فرشته روایت ‌می‌شود خیلی به‌یکباره است و مثل بقیه نقاط حساس سریال مخاطب از این عشق و به ثمر نشستنش تعجب ‌می‌کند.



چشم‌هایمان گناه داشتند!
 بعد از گذر از فصل دوم سریال زخم کاری، فیلمیو که با نقدهای بسیاری از سمت کاربرانش مواجه شده بود، باید حواسش به جذب و نگهداری مخاطبانش می‌بود. در این شرایط سریال «گناه فرشته» با بازیگرانی شناخته شده شاید ریسمان نجات خوبی به‌نظر می‌رسید. ریسمانی که با پخش چند قسمت از سریال، نشان داد که پوسیده است و جایی برای نجات نگذاشته است. درمجموع این 17 قسمتی که از سریال گناه فرشته گذشته، با سریالی مواجه هستیم که از دوقطبی تکراری پولدار و فقیر استفاده کرده است. دوقطبی‌ای که نیاز به خلاقیت و نگاهی جدید دارد اما حامد عنقا که در مقام طراح، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان قرار دارد به دم دستی‌ترین شکل ممکن این دوگانه را به استخدام روایت قصه‌اش گرفته است. مخاطبی که این نویسنده را می‌شناسند و سریال‌های قبلی او را دیده‌، با این نوع نگاه غریبه نیست و در آثار قبلی او هم در سطحی دیگر با مساله مواجه شده بود اما این بار ضعف‌های فنی بیرون زده از سریال، به‌شدت مخاطبش را سردرگم و عصبی می‌کند. سریال گناه فرشته با وجود داشتن ستاره‌های بازیگری، ظرفیت بالایی برای جذب و نگه‌داشت مخاطب داشت اما به دلیل اینکه طراحی کاراکترها سطحی و عقب‌افتاده هستند، با مجموعه‌ای از آدم‌های بی‌شکل و ناقص طرف هستیم که فقط جلوی دوربین ظاهر می‌شوند و دیالوگ‌ها را تکرار می‌کنند. اتکای بیش از حد بازی‌ها به متن و نبود اتفاقاتی که قصه را پیش ببرد، پاشنه آشیل سریال است و این هم نتیجه عدم توجه به شخصیت‌سازی در سریال است. مخاطب برایش مرگ سوژه‌ اصلی سریال اهمیتی ندارد و در برخی از مقاطع این قصه، می‌گوید پس چرا سریع‌تر حکم اعدام فرشته اجرا نمی‌شود. خطوط قصه برای طراحی کاراکتری همچون فرشته آنقدر کج‌ومعوج است که ابتدا در مقام یک مظلوم ظاهر می‌شود و به مرور تبدیلی به زنی می‌شود که می‌تواند از داخل زندان، زندگی یک خانواده را از هم بپاشد. واضح است که تکلیف مخاطب هم با چنین کاراکتر کاریکاتوری‌شده‌ای مشخص نیست.

«چرا چنین شد؟» ازجمله سوالاتی است که مدام در ذهن مخاطب گناه فرشته تکرار می‌شود و نویسنده بدون ملاحظه فهم و درک مخاطب، بدون پاسخ از کنار این سوال رد می‌شود. هرچه قصه پیش می‌رود، مخاطب به مرور برایش انبوهی از سوالات بدون جواب پیش می‌آید که در هر قسمت بیشتر و بیشتر می‌شود. به‌عنوان نمونه در طی بررسی پرونده‌ قتل عشیری، چند نفر که از طرق مختلف به این پرونده ارتباط پیدا کرده‌اند، به قتل می‌رسند. حتی به‌نظر می‌رسد که شاید قاضی درگیر فساد و تبانی باشد که چنین اتفاقات واضحی را نادیده می‌گیرد. اما اینها از موارد ابهام‌برانگیزی است که پاسخش در داخل قصه گنجانده نشده و از جایی به بعد واقع‌پذیری سوژه را هم زیر سوال می‌برد.

یکی دیگر از نقاط ضعفی که سریال گرفتار آن شده، نبود کاراکترها در موقعیت درست خودشان است. برای اینکه یک کاراکتر به فهمی عمومی برسد و آرزوها، رنج‌ها و غم‌هایش برای مخاطب ملموس شود، باید در زمان مناسب و موقعیتی صحیح در داخل روایت قرار بگیرد. به تناسب روایت، نقش‌های مختلفی در گناه فرشته وجود دارند. یکی از این نقش‌ها، مهتاب محتشم است که لادن مستوفی ایفاگر این نقش است. او در کنار همسر و مادر بودنش انتخاب کرده که به‌عنوان یک زن شاغل، فعالیت کند. عنقا در ترسیم این نقش نشان داده است که درکی از یک مادر و همسر شاغل ندارد؛ چراکه در کل این سریال بخش شاغل بودن او سهم بیشتری دارد تا آنکه همسر و مادر باشد. در شخصیت‌پردازی شهاب حسینی هم این ضعف دیده می‌شود. حامد تهرانی وکیلی ثروتمند است که تا جایی از داستان چیزی به جز سیگارکشیدن و ماشین گران‌قیمت سوار شدن و اطوارهای اغراق‌شده، چیزی به این کاراکتر اضافه نمی‌کند. او که همسری مستقل و وکیل دارد، درنهایت به جایی می‌رسد که زندگی مشترکش تحت تاثیر سوژه‌ یک پرونده قرار می‌گیرد و زندگی‌شان به جدایی منجر ‌می‌شود. طراحی کاراکترها بیش از آنکه متاثر از کنش‌ و واکنش‌های داخل قصه باشد، بیشتر متصل به نمادهای کلیشه‌ای و دم دستی است. موی رنگی برای نشان دادن بعد هنری یک دختر، گوش کردن آهنگ‌های خارجی برای نشان دادن باکلاس بودن و حتی موتورسواری یک خانم که بیشتر به درد تیپ‌سازی از زن در فضای مجازی می‌خورد، نه کاراکتر ساختن در یک سریال.



قضاوت «گناه فرشته» در محکمه مجازی
اکنون که سریال «گناه فرشته» به قسمت‌های پایانی خودش نزدیک شده است، مخاطبان این سریال نمایش خانگی در فضای مجازی نسبت به روند پخش، خط داستانی و عاقبت کاراکترها اظهارنظرهای شدیدالحنی دارند و در مقام یک منتقد زوایای مختلف پیرنگ را تحت وارسی قرار می‌دهند و مو را از ماست بیرون می‌کشند. بعضی از اظهارنظرها مثبت، برخی منفی و بعضی دیگر صرفا ابراز احساساتی هستند که کاربران فضای مجازی نسبت به بازیگران موردنظرشان عنوان کرده‌اند. در این بخش به تعدادی از واکنش‌های مخاطبان به سریال گناه فرشته در رسانه ایکس خواهیم پرداخت. 

محمدصادق عابدینی، روزنامه‌نگار و فعال فضای مجازی از علاقه فیلمساز نسبت به اسم حامد پرده برداشت و عنوان کرد: «حامد عنقا دو سریال «آقازاده» و«گناه فرشته» را ساخته و در هر دو  نام کاراکتر قهرمان فیلم، حامد است. در هر دو پردیس پورعابدینی به‌عنوان نقش اول زن حضور دارد و در هر دو‌ این زن خواستار رابطه زناشویی با حامد است! و حامد پس از اصرارهای زن تن به رابطه می‌دهد. چه اصراریه؟ چی رو می‌خوای ثابت کنی؟»

شراره داوودی هم از فعالان فضای مجازی با بازنشر متنی با عنوان «تخت گاز «گناه فرشته» در نبود نظارت» نوشت: «یکی از مجموعه‌های پرسروصدای اخیر ‌گناه فرشته‌ بود که در ابتدا به نظر می‌رسید سریالی نسبتا خشن درباره چند خانواده که از قدیم نسبت به هم کینه دارند، باشد؛ اما هرچه جلوتر رفت، روایت‌های عجیبی به آن اضافه شد! خیانت‌های پی‌درپی، سیگار کشیدن‌های بی‌پایان، خانواده‌های از‌هم‌پاشیده، روابط بسیار بد پدر و پسر و تیر آخر که وکیلی عاشق موکل نوجوان خودش شد و با وجود اینکه هم‌سن دخترش بود و پای چوبه‌دار، با او ازدواج کرد! ‌ هرچند شرایط هردمبیل نمایش‌خانگی فقط همین سریال نیست و بقیه آثاری هم که به عنوان سریال‌های اجتماعی منتشر می‌شوند، پر از خیانت، روابط غلط و شغل‌های کاذبی هستند که مصرف سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی در آنها به وفور و عیان دیده می‌شود. همه اینها در شرایطی اتفاق می‌افتاد که ما نهادهایی داریم که دقیقا کارشان بررسی فیلمنامه و محتوای آنهاست. به فرض اینکه مشکلات اجتماعی را باید در فیلم و سریال نشان داد، اما آیا همه جامعه ما این است؟ و نکته مهم‌تر اینکه بسیاری از این آثار نیاز به رده‌بندی جدی سنی دارند که دست‌کم خانواده‌ها اجازه ندهند کودک‌شان به تماشای آنها بنشیند.»

یکی دیگر از منتقدان گناه فرشته نسبت به تصویری که این سریال از وکلا نشان داده بود شکایت داشت و در این باره نوشت: «سریال گناه فرشته تتمه آبروی وکالت رو هم برد! تصویر تخیلی از وکلا ارائه داد، ذره‌ای از مصائب و معضلات رو نشون نداد، رابطه وکلا و موکلین رو در نظر مردم مخدوش کرد، وکلا رو متمول و خدمات وکالت رو لاکچری نشون داد و بدبختی ماجرا اینجاست که اغلب مردم این روایات غلط رو باور کردند....»

عمده نقدها در فضای مجازی نسبت به کیفیت فیلمنامه است و کاربری دراین باره نوشته بود: «بد بودن سریال گناه فرشته، گناه حامد عنقاست که اصرار داشته سناریوی افتضاحش را خودش هم کارگردانی کند!» یکی از کاربران فضای مجازی با اشاره به مدل گویندگی جواد خیابانی که توضیحات اضافی را به بدیهیات الصاق می‌کند درمورد کیفیت فیلمنامه این سریال نوشت: «فکر کنم فیلمنامه گناه فرشته رو جواد خیابانی نوشته.» کاربر دیگری در فضای مجازی نسبت به دیر شروع شدن سریال گلایه کرده و نوشته بود: «انگار بعد اعدام فرشته و قتل جهانگیر تو زندان، تازه سریال می‌خواد شروع بشه. ‏فقط احتمالا واسه رسیدن به این ماجراها تا اینجا ۱۷ قسمت لازم نبود!»
برخی هم نسبت به فقدان نظارت بر محتوای گناه فرشته انتقاد کردند و نشان دادن اجرای حکم اعدام را به صلاح نمی‌بینند: «شما سکانسی از سریال و فیلمی رو به یاد می‌آرید که اجرای حکم اعدام رو کامل نشون بده؟ یعنی قاب رو کامل ببنده و کامل توی دوربین نشون بده؟ اصلا اجازه همچین کاری دارن؟ سریال گناه فرشته از فیلمنامه افتضاح، تدوین اشتباه، دیالوگای پرت و... گذشته. نظارت فقط روی موی بازیگرای سریاله آقای ناظر؟»

یک کاربر دیگر هم با تحلیل تصویری سکانس اعدام این سریال نوشته بود: «شاهکار جناب حامد عنقا در سریال گناه فرشته؛ اعدام یک دختر جوان، چند خانم محجبه سمت راست تصویر و یک‌ شخص روحانی سمت چپ. بدون اخطار برای بینندگان گروه سنی نوجوان‌ در‌مورد صحنه اعدام.»

کاربر دیگری بازنمایی طلاق و خیانت در این سریال را بزک‌شده دانسته و در این‌باره نوشت: «سریال گناه فرشته داره با این داستان و فیلمنامه چهره طلاق و خیانت رو بزک می‌کنه. هیچ آدمی در واقعیت نه اینقدر شیک طلاق می‌گیره نه اینقدر اخلاقی خیانت می‌کنه.»

کاربر دیگری هم به منطق دراماتیک موجود در میان کاراکترها و پیرنگ فیلمنامه ایراد گرفته بود و نوشته بود: «به این فکر می‌کنم که ‌چجوری میشه همه چشم به دهن عمادالدین تهرانی‌ دوخته باشن و گوش به فرمانش باشن، و حامد عنقا موقع نوشتن گناه فرشته چجوری فکر می‌کرده که این شاهکار خلق شده!»

کاربر دیگری هم به غیرمنطقی بودن فکر کردن یک اعدامی به عشق در روزهای آخر عمرش، نوشت: «واقعا یه اعدامی توی روزای آخر عمرش می‌تونه به عشق فکر کنه؟! والا من بودم هر شب شلوارم سنگین می‌شد از فکر مرگ!»  



رویاهای شخصی‌ات را نفروش! 
مکاتب و نحله‌های نقد هنری فراوانند و حتی گاهی ممکن است بعضی از آنها با هم متناقض به نظر برسند. مثلا در یک دیدگاه گفته می‌شود که باید برای شناخت اثر به شناخت نهاد مولف آن برسیم و در نحله دیگر درست برعکس، صحبت از مرگ مولف می‌کنند و می‌گویند تنها و تنها باید با خود اثر مواجه شد. آنچه در ادامه می‌خواهیم به آن اشاره کنیم به تفاوت بنیادین نحله‌های نقد هنری مربوط نیست، بلکه به نوع مواجهه ما با یک اثر و انتخاب روش نقد آن برمی‌گردد. در نقد آثار هنری غیر از اینکه ما به عنوان منتقد چه نوع دیدگاهی داریم، اینکه خود اثر چگونه و در چه شرایطی خلق شده و چه می‌گوید هم مهم است. مثلا یک فیلم را می‌توان برون‌داد یک واکنش جمعی به رویدادی بزرگ از قبیل جنگ یا انقلاب دانست و نقد روانشناختی خالق اثر و بررسی آنچه در کودکی یا جوانی بر او گذشته راجع‌به چنین اثری چندان کار نمی‌کند. درست برعکس این هم می‌تواند صادق باشد و گاهی با آثاری مواجهیم که به ما می‌گویند باید به درون نهاد خالق‌شان برویم و سعی کنیم شرایط تکوین آن را بررسی کنیم.

نقد روانشناختی هم می‌تواند به دو سویه متفاوت متمایل شود. هم می‌توان مخاطبان اثر را به لحاظ روانشناختی یا روانشناسی اجتماعی نقد کرد و هم درونیات خالق اثر به عنوان ریشه خلق یک کار هنری قابل بررسی هستند. بعضی از آثار هنری به عنوان کلیشه‌های تجاری خلق می‌شوند و اگر راجع‌به آنها بتوان از نقد روانشناختی هم استفاده کرد، باید جامعه مخاطبان اثر که این کلیشه‌ها رویشان کار می‌کند و بابت آن پول می‌پردازند تحلیل شوند. مثلا در فیلمفارسی و فیلمترکی و بسیاری از گونه‌های عامه‌پسند سینمایی در جهان، به مخاطبان رویا می‌فروشند. از طریق بررسی مولفه‌های تکرارشونده در این آثار می‌توان فهمید که در جامعه مخاطبان هدف آنها چه طیف‌هایی و با چه گستردگی و دامنه‌ای وجود دارد و این افراد چه رویاهایی دارند. اگر در بسیاری از فیلم‌های فارسی می‌بینیم که دختری ثروتمند و زیبا به پسری فقیر و معمولی علاقه‌مند شده، این یعنی طیفی از جامعه شهری آن دوره که سودا و رویای پیشرفت را در سر می‌پروراند، به امید صعودی یک‌شبه و بی‌زحمت دلش را خوش می‌دارد و بیشتر مخاطبان این آثار هم پسران جوان هستند.



در بررسی انواع دیگری از آثار می‌شود به‌وضوح فهمید که قبل از هر چیز باید درونیات روان سازنده‌اش مورد بررسی قرار بگیرد. اگر چند اثر از یک نویسنده یا کارگردان سینما کنار هم قرار بگیرند، به دست آوردن تحلیل‌های این‌چنینی آسان‌تر هم خواهد شد. کنار هم قرار دادن چند مورد از آثاری که حامد عنقا نویسنده آنها بوده هم این دستمایه را فراهم می‌کند. از بررسی بعضی نظرات که در فضای مجازی منتشر می‌شوند می‌توان فهمید حتی مخاطبان عادی آثار که نه‌تنها کارشناس روانشناسی نیستند، بلکه تخصصی در نقد هنری هم ندارند درمورد قصه‌هایی که این نویسنده روایت کرده مساله را به درونیات خود او ربط می‌دهند. یک تحلیل چندخطی در فضای پلتفرم ایکس یا همان توییتر سابق سررشته را به دست باقی افراد داد و از آن به بعد همه روی همین خط حرکت کردند چون دقیق‌ترین نکته و فوری‌ترین نکته‌ای که هر ذهنی را در تحلیل آثار این نویسنده به اقناع درونی می‌رساند، از روی همین خط حرکت می‌کند. یک نفر در شبکه ایکس نوشت که حامد عنقا هر کاری می‌نویسد، اسم بازیگر مرد قصه را حامد می‌گذارد و زنی را در قصه نشان می‌دهد که عاشق و شیفته و شیدای حامد است. در چنین موردی این رویاهای مخاطب نیست که به او فروخته می‌شود، بلکه رویای خود خالق اثر است که در اثر تجلی پیدا می‌کند. نوع نگاهی که این نویسنده به مساله زن دارد پس از تکرار در چند اثر، حالا دیگر برای همه شکل شناخته‌شده‌ای پیدا کرده و البته باید توجه داشت که این تم تکرارشونده، از آن نوع تم‌هایی نیست که همدلی و همذات‌پنداری غالب مخاطبان را برانگیخته کند و درست برعکس، شکلی بسیار زننده و پردافعه دارد. جایی که فیلم‌های عامه‌پسند به گروه بزرگی از مخاطبان رویا می‌فروشند، عقده‌های فروخورده جماعتی که این رویاها را باور می‌کنند و انگار به خواب رفته‌اند، مورد نقد قرار می‌گیرد اما جایی که خالق یک اثر به خودش رویا بفروشد، مخاطبی که اساسا دغدغه‌اش آن رویای به‌خصوص نیست از این حرکت به شدت زده می‌شود. بدتر از آن جایی است که مخلوط شدن کمپلکس‌های جنسی و شخصیتی با ایده‌های دست راستی در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی، معجونی پدید می‌آورد که اگر به آن مذهبی بودن هم اضافه شود، زشت‌ترین و زننده‌ترین صورت از مذهبی بودن را پدید می‌آورد؛ چیزی که از آن تحت عنوان وهن مذهب هم می‌توان یاد کرد و در تمام دوره‌های تاریخی ایران حتی از جانب مذهبی‌ترین افراد منفور بوده است. امروز به آن صورتی می‌گویند، روزی دیگر بورژوای تسبیح به دست خوانده می‌شد، در دوره‌ای که مذهب پیوند عمیقی با سیاست انقلابی پیدا کرده بود به آن اسلام آمریکایی می‌گفتم و حتی در سال‌های دور ماضی، از آن تحت عنوان فرقه سالوس و ریا یاد می‌شد. آثار حامد عنقا را از جهات مختلف می‌توان بررسی کرد و حتی ممکن است بتوان در بعضی از آنها درون‌مایه‌های جذابی از قصه‌گویی عامه‌پسند پیدا کرد اما این کمپلکس که برون‌دادشان در آثار او تمام‌شدنی نیست و به دال مرکزی قصه هم تبدیل می‌شود در آثار اخیر او روی تمام جنبه‌های دیگر سایه انداخته و حالا که این خصوصیت توسط مخاطبان به طور دقیق شناخته شده و روی آن حساسیت وجود دارد ادامه کار حامد عنقا را به این شکل به‌شدت مشکل می‌کند.


منبع: فرهیختگان