مینی سریال Echo یکی دیگر از آثار متعدد مارول است که صرفا برای گسترش جهان سینماییاش و همچنین گسترش تعداد محصولاتش ساخته است. این نکته که در این سریال به بومیان آمریکایی میپردازد و جهان مارول سعی در ایجاد تنوع در شخصیتها و موضوعاتش است اتفاق مثبتی است. اما مشکل اصلی این است که این سریال حتی سوژه و دستمایه مهمی برای ارائه نداشت و از اول تا آخر آن، اتفاق چندان مهمی نیفتاد و میتوان گفت حتی اگر این سریال ساخته نمیشد اتفاق خاصی نمیافتاد!
مینی سریال اِکو به اتفاقات زندگی مایا لوپز (با نقش آفرینی الاکوآ کاکس) پس از وقایع سریال Hawkeye 2021 (هاکای) میپردازد. مایا لوپز پس از انجام تخلفات متعدد در شهر نیویورک، به شهر زادگاهش بر میگردد. او باید با گذشته خود روبرو شود، دوباره با ریشههای بومی آمریکایی خود ارتباط برقرار کند و معنای خانواده و جامعه را در آغوش بگیرد.
یکی از موارد کنجکاوی برانگیز سریال اِکو، درجه سنی آن بود. مارول استودیوز از زمانی که با فیلم Iron Man به طور رسمی شروع به کار کرد تا پیش از این سریال، همه آثارش را با رده سنی PG-13 (فیلم) و TV-14 (سریال) ساخته بود. بسیاری از طرفداران مارول، بارها به این کمپانی بابت عدم استفاده از خشونت در سکانسهای اکشن، به دلیل محدودیت رده سنی انتقاد کرده بودند. سریال Echo رسما اولین سریال مارول استودیوز است که با درجه سنی بزرگسال (TV-14) ساخته شده است. اما اِکو ثابت میکند که استفاده از درجه سنی بزرگسال، کمک خاصی به این آثار نمیکند چرا که تا وقتی روایت و درونمایه فیلم، در سطح رده سنی TV-14 باشد، اینکه در طول فیلم صحنههای خشونت آمیز نشان داده شود یا نشود اهمیت چندانی ندارد! در واقع میتوان گفت مینی سریال اِکو با همان درجه سنی TV-14 ساخته شده است؛ اما به دلیل بسته نگه داشتن دهان طرفداران، صرفا تعداد محدودی صحنه خون و خونریزی به آن اضافه کردهاند و درونمایه همان درجه سنی قبلی را پوشش میدهد. البته این نکته که در مینی سریالی مثل Echo یا به زودی در مینی سریال Daredevil ما شاهد درجه سنی بزرگسال باشیم و دست عوامل برای ساخت سکانسهای خشونت آمیز باز باشد اتفاق مثبتی است چرا که ذات چنین کاراکترهایی، نبردهای خشونت آمیز است. اما مارول استودیوز باید بداند که رده سنی فیلمها صرفا در نمایش یا عدم نمایش خون، خلاصه نمیشوند!

کمپانی مارول پس از موفقیتهای گستردهاش و جهانی شدن آثارش، به تازگی به سراغ ایجاد تنوع در کاراکترهایش رفته است. به گونهای که در مینی سریال Ms. Marvel ابرقهرمان داستان یک دختر مسلمان پاکستانی بود. به دنبال این تنوع نژادی و فرهنگی، در مینی سریال Echo هم با دختر ناشنوای بومی طرف هستیم.
پیش از اینکه به نقد و بررسی دقیق بخش بخش اِکو بپردازم؛ باید این نکته را به یاد بیاوریم که اِکو در زمانی ساخته شد که استودیوی مارول در برنامه سالانه خودش چندین فیلم و سریال را گنجانده بود و پس از موفقیتهای فاز سومش، مسرورانه به دنبال بالا بردن تعداد آثار و کسب درآمد بیشتر از آنها بود. اما استودیوی مارول به دنبال انتقادات گسترده از آثار فاز چهارم، در سال ۲۰۲۳ ضربه بسیار بدی خورد! بدون شک سال ۲۰۲۳ برای مارول استودیوز یکی از بدترین سالها محسوب میشود چرا که علاوه بر انتقادات گسترده از فیلم Ant-Man 3 و رویکرد تکراری، کلیشهای و خسته کننده مارول، فیلم The Marvels هم اکران شد که حتی تبدیل به یک شکست تجاری شد! فیلم The Marvels اولین فیلم تاریخِ MCU (Marvel Cinematic Universe) بود که فروشش در باکس آفیس حتی به میزان بودجه آن هم نرسید!
در ادامه به نقد و بررسی اپیزود به اپیزود این مینی سریال میپردازم و یک سری از موارد کلی (فیلمنامه، کارگردانی،موسیقی متن و…) را در مابین آنها نقد قرار خواهم کرد.

خوشبختانه پس از افتتاحیه بسیار ضعیف قسمت اول، اوضاع کمی بهتر میشود. در اپیزود اول سازندگان قصد دارند با ریتمی سریع، سرگذشت مایا لوپز را از بچگی و مرگ مادرش و به دنبال آن ترک زادگاهش تا صحنه پایانی سریال هاکای (رودررویی با کینگ پین) روایت کند. خوشبختانه این روایت، ریتم خوبی دارد و در کمترین زمان ممکن و با یادآوری حداقلی بیننده را وارد فضای سریال میکند.
پیش از پرداختن به موضوعات دیگر لازم است درباره نقش آفرینی الاکوآ کاکس در نقش مایا لوپز (اِکو) صحبت کنم. پیش از این هم او را در همین نقش در مینی سریال هاکای دیده بودیم و نقش آفرینی خوب و قابل قبولی ارائه داده بود که اینجا هم به همین شکل است. کاکس موفق میشود تصویر متفاوتی نسبت به یک کاراکتر قدرتمند زن مارولی ارائه کند. مایا لوپز یک دختر ناشنوای بومی آمریکایی است که توانایی حرف زدن ندارد! همین موارد به قدر کافی برای خاص بودن این کاراکتر کافی است. کاکس به خوبی موفق میشود یک ظاهر معصوم از این کاراکتر بسازد و از طرفی به دلیل پیشینهای که داشته است؛ این دختر معصوم، زیر دست کینگ پین، تبدیل به یک قاتل شده است! اینکه کاکس نمیتواند از توانایی حرف زدن استفاده کند کار او را برای ایفای نقش خصوصا در سکانسهای احساسی سخت میکند. اما کاکس نشان میدهد توانایی این کار را دارد و به نظرم میشود روی کاراکتر مایا لوپز با نقش آفرینی الاکوآ کاکس در ادامه MCU حساب باز کرد.
یکی از مواردی که در تبلیغات اِکو به وفور دیده میشد وعده حضور دردویلِ چارلی کاکس و کینگ پینِ وینست دن آفریو بود. خوشبختانه کینگ پین در اِکو نقش نسبتا پررنگی دارد و جزو ستارههای سریال به شمار میرود که اگر اپیزود پایانی را در نظر نگیریم؛ ابهت از دست رفته خود را دوباره در این مینی سریال پیدا میکند. اما دردویل حضور بسیار کم و کوتاهی در این سریال دارد. او صرفا در اپیزود اول در چندین صحنه اکشن حضور دارد و به هیچ وجه هم چهره چارلی کاکس به نمایش در نمیآید! متاسفانه اکشن، خصوصا در اپیزود اول ضعیف است و این نکتهای غیرقابل قبول است! ما به تماشای چنین آثاری مینشینیم تا سرگرم شویم و اکشن خوبی ببینیم! اما در اِکو متاسفانه سکانسهای زد و خورد تبدیل به یک ضعف شده! اکشن فیلم کُند و تنبل است و در حد اکشنهای چندین دهه پیش است! بدلکاریها هم چندان خوب انجام نشده و کارگردانی صحنههای اکشن ناامید کننده است.
سیدنی فریلند ۴۳ ساله تا به حال تنها ۲ فیلم بلند Drunktown’s Finest و Deidra & Laney Rob a Train را کارگردانی کرده است که هر دو فیلمهای ناآشنا هستند و ظاهرا دلیل انتخاب او برای کارگردانی این مینی سریال، نژاد او (بومی آمریکایی) است.

برخلاف اپیزود اول، در اپیزود دوم افتتاحیه خوبی را شاهد هستیم. افتتاحیه این قسمت به ۱۲۰۰ سال پس از میلاد مسیح و بومیان آلاباما میپردازد. یک نمای جالبی وجود دارد که در سینمای مارول آن را ندیده بودیم. هنگامی که دوربین هوایی در حال ورود به این سرزمین است، Aspect Ratio و قاب تصویر هم بزرگ میشود تا به نوعی روی رسم و رسومات قبیله بومیها زوم و تمرکز کند. خلق چنین فضاهای متفاوتی در اِکو یکی از نقاط قوت آن محسوب میشود و مجموعا در اِکو نکاتی را درباره زندگی بومیان آمریکایی (نوع لباس، چهره پردازی، موسیقی و جشن بومیان) تماشا میکنیم که جذاب است.
در اپیزود دوم سریال روند اصلی خودش را آغاز میکند. در این اپیزود اتفاقات خاصی نمیافتد و بیننده حس میکند با اثری روبهرو است که سوژه مشخص و پرورش یافتهای ندارد و صرفا سازندگان قصد داشتهاند با یک ایده چند خطی، یک مینی سریال بسازند! فیلمنامه کم حادثهای پیش روی ما است و در طول سریال رویدادهای کمی اتفاق میافتد. همین مورد باعث میشود موضوع درگیرکنندهای در طول سریال پیش نیاید و چنین چیزی برای یک سریال نکتهای غیرقابل بخشش است چرا که فلسفه سریال این است که بتواند شما را درگیر موضوع خودش کند!
نکته دیگری که در این اپیزود به چشم میآید همان کمدی مارولی آشنا است! دوباره در این قسمت همان شوخیهای عمدتا بیمزه و لوس مارول آغاز میشوند که با فضای فیلم همخوانی چندانی ندارد و سریالی که وعده درجه سنی بزرگسال و صحنههای خشونت آمیز داده بود به یک سری جوکهای بی مزه ما بین دو کاراکتر ناآشنا روی میآورد!

اما پس از افتتاحیه، همه چیز بسیار متوسط و کلیشهای جلو میرود. نوچههای کینگ پین قصد گروگانگیری مایا لوپز را دارند و این قسمت به همین اتفاقات میپردازد که باز هم اکشن کیفیت خوبی ندارد!
باز هم ریتم سریال کند است و اتفاق خاصی نمیافتد. تنها اتفاق مهم این اپیزود انتهای آن است که باز هم کینگ پین را روبهروی مایا لوپز میبینیم.

مجموعا اپیزود چهارم، اپیزودی است که سریال به آن نیاز داشت. زیرا این اپیزود باعث میشود ما به کاراکترها نزدیک شویم و شیمی بین کاراکترها تا حدی ساخته شود.

هشدار اسپویل
در اپیزود پایانی، همه چیز به خوبی و خوشی به پایان میرسد و مایا به آغوش خانواده و زادگاهش باز میگردد. به لطف اپیزود چهارم، روابط بین مایا و خانوادهاش تا حدی درآمده است و از این بابت کاراکتر مایا، نسبت به اپیزود اول تغییراتی میکند. اما نکته ناامید کننده ماجرا این است که ما چندین ساعت وقت گذاشتیم که صرفا مایا لوپز به آغوش خانواده و زادگاهش بازگردد؟! آیا این دلیل کافی برای ساخت چنین سریالی بود؟! سریالی که سوژه مشخصی نداشت و اگر ساخته هم نمیشد اتفاق خاصی نمیافتاد!
کینگ پین هم در صحنه پس از تیتراژ آماده نامزد شدن به عنوان شهردارد شهر میشود و زمینهچینی برای حضور او در آثار بعدی مارول (Daredevil,Spider-Man 4) اتفاق میافتد.

در پایان باید گفت مینی سریال Echo یکی دیگر از آثار متعدد مارول است که صرفا برای گسترش جهان سینماییاش و همچنین گسترش تعداد محصولاتش ساخته است. این نکته که در این سریال به بومیان آمریکایی میپردازد و جهان مارول سعی در ایجاد تنوع در شخصیتها و موضوعاتش است اتفاق مثبتی است. اما مشکل اصلی این است که این سریال حتی سوژه و دستمایه مهمی برای ارائه نداشت و از اول تا آخر آن، اتفاق چندان مهمی نیفتاد و میتوان گفت حتی اگر این سریال ساخته نمیشد اتفاق خاصی نمیافتاد! اکشن فیلم علیرغم استفاده از خشونت و خون، اکشن ضعیفی است. اما نقش آفرینی الاکوآ کاکس و وینسنت دن آفریو در کنار موسیقی متن خوب، باعث میشود با سریالی قابل تماشا روبهرو باشیم. بنابراین به شما تماشای اِکو را پیشنهاد نمیدهم چرا که فیلمها و سریالهای به مراتب بهتری وجود دارد. اما اگر طرفدار دنیای سینمایی مارول هستید و میخواهید صرفا اثری را ببینید تا ذهنتان کمی از فضای زندگی روزمره خارج شود و استراحت کند، میتواند گزینه قابل تماشایی باشد.
منبع: گیمفا
https://teater.ir/news/59889