چارسو پرس: قسمت دوم «تلماسه » درست از جایی که فیلم نخست تمام شد شروع میشود و وقایع نیمه دوم رمان اصلی را به تصویر میکشد. در حینی که پاول آتریدیس در حال آشنایی با فرهنگ فرمنها است، رابطه عاشقانهای با چانی برقرار میکند و همراه هم به مبارزه با هارکوننها میپردازند. گلسو رابان تلاش میکند سر پا بماند و بارون هارکونن تصمیم میگیرد برادرزاده دیگر خود، فید راثا را جایگزین او کند. در همین حال بزرگترین دختر امپراطور، پرنسس آرولان، شک میکند که شاید پاول آتریدیس از حمله به خاندان آتریدیس جان سالم به در برده باشد. این چیزی بود که ما در نقد فیلم «تلماسه: بخش دو» به آن اشاره کردیم اما مانند هر اقتباس دیگری، این فیلم هم تغییرات کلیدی در داستان و شخصیتهای منبع اقتباس ایجاد کرده است و تفاوتهای زیادی با کتابهای این مجموعه دارد. به علاوه کوتاه بودن مدت زمان فیلم باعث شده تا بسیاری از نکاتی که در کتابها روشن شده در فیلم ناگفته بماند.
هشدار: در مقاله تفاوتهای فیلم «تلماسه ۲» با کتابها خطر لو رفتن داستان وجود دارد
۱۰ تفاوت فیلم نسبت به کتابها وقتی نخستین فیلم «تلماسه» به کارگردانی دنیس ویلنوو منتشر شد هواداران از وفادار بودن آن به منبع اقتباس متعجب شدند. با این حال در قسمت دوم این فیلم تغییرات بیشتری نسبت به رمان ایجاد شده. ویلنوو در تولید فیلم «تلماسه ۲» ظرافت بیشتری به خرج داده و سعی کرده امضای شخصی خود را روی آن فیلم بگذارد. در نتیجه تغییراتی در داستان ایجاد کرده که خوب یا بد بودن آنها را هواداران میبایست قضاوت کنند.
۱. اشکهای چانی در «تلماسه: بخش دو» معنای دیگری پیدا کردهاند پاول آتریدیس به جنوب آراکیس میرسد و در آنجا طی یک آزمایش آب حیات را مصرف میکند. به دنبال این آزمایش، او برای چند ساعت حالتی نزدیک به مرگ پیدا میکند، چرا که آب حیات تنها برای مصرف زنان مناسب است تا به آنها قدرت روشنبینی و آگاهی از دانش نسلهای قبلی را بدهد.
لیدی جسیکا چانی را مجبور میکند از اشکهای خود برای احیای پاول استفاده کند. اینجا مسیر اقتباس سینمایی از مسیر رمان جدا میشود. در کتابهای «تلماسه» چانی به احیای پاول کمک میکند، اما با این تفاوت نسب به «تلماسه: بخش دو» که برای این کار از اشکهایش استفاده نمیکند. فیلم این کار را میکند تا به اسم پنهانی چانی اشاره کند: چشمه بیابان. احیا شدن پاول به دست چانی داستان عاشقانه آنها را ملموستر کرده است.
۲. فرمنهای شمالی و جنوبی شکاف ایدئولوژیک دارند در منبع اقتباس همه فرمنها، چه شمالی و چه جنوبی، پاول آتریدیس را به عنوان معدیب یا همان فرد برگزیده میپذیرند. فرمنها پاول را رهبر خود دانستند و به لژیون او تبدیل شدند تا پاسخ کوبندهای به خاندان هارکونن بدهند. در «تلماسه: بخش دو» این موضوع تغییر کرده، چرا که فرمنها شمالی چندان اهل مذهب نیستند و تعصب کمتری دارند.
برای مثال، چانی مدام به پاول هشدار میدهد که چگونه دین مردم فرمن را سرکوب میکند، فریب میدهد و باعث امید کاذب میشود. همین موضوع چانی را در تقابل با لیدی جسیکا و استیلگار قرار میدهد که فکر میکنند افراطگرایی و بنیادگرایی راهی برای نجات کهکشان است.
۳. امپراطور شدام چهارم در «تلماسه: بخش دو» به بارون هارکونن اعتماد بیشتری دارد در کتابهای «تلماسه» امپراطور شدام چهارم از خاندان هارکونن جاسوسی میکرد تا بفهمد در آراکیس درگیر چه چیزهایی هستند. برای امپراطور ادامه تولید اسپایس ضرورت داشت و میخواست مطمئن شود هارکوننها علیرغم حملات فرمنها میتوانند به تولید این ماده حیاتی ادامه بدهند. علاوه بر همه اینها در رمان امپراطور شدام اعتماد زیادی به بارون هارکونن ندارد و او را فرد بیکفایتی میداند.
این هم یکی از تفاوتهای فیلم «تلماسه: بخش دو» نسیت به کتابهای هربرت است که امپراطور از جاسوسهای خود در مقابل هارکوننها استفاده نمیکند. او کاملاً بر حضور گایوس هلن موهیام یا همان حقیقتگو تکیه میکند. به دنبال همین قطع ارتباط امپراطور با آراکیس است که خاندان هارکونن موفق میشود شکستهای خود را تا حدی بیشتر پنهان کنند.
۴. چانی تصمیم گرفت پاول را ترک کند در رمان پاول تاج و تخت را از امپراطور گرفت و دخترش، پرنسس آرولان را به عنوان همسر رسمی خود انتخاب کرد. با این حال، چانی با پاول باقی ماند چرا که چانی عشق واقعی پاول بود. ازدواج با پرنسس آرولان چیزی نبود جز یک تصمیم تجاری. چانی به پاول اعتماد کامل داشت چرا که پیشتر، وقتی هنوز در بیابانهای آراکیس بودند، آنها با یکدیگر صاحب پسری به نام لتو دوم شدند.
در اقتباس سینمایی چانی پاول را ترک میکند. او دلش شکسته و از او به دلیل استفاده از فرمنها در جنگ و وسواسش در بازسازی امپراطوری آتریدیس، متنفر شده. این تغییر تا حدی منطقی به نظر میرسد. چرا که با توجه به شرایط شخصیتها در «تلماسه: بخش دو» ترک کردن پاول تصمیم سختی برای چانی نیست. برخلاف رمان، در فیلم پرش زمانی بزرگی نداریم و همهچیز در طول یک سال اتفاق میافتد. بنابراین چانی و پاول صاحب هیچ فرزندی نشدهاند و پیوند آنها به اندازه رمان قوی نیست.
۵. مأموریت فید راثا در میدان جنگ و خارج از آن متفاوت است در کتاب فید راثا به دنبال تاج و تخت بارون هارکونن است و قصد تصاحب آن را دارد. او چند بار قصد ترور عمویش را داشت. بارون، با این وجود، همچنان به فید راثا فرصتی برای کمک به تحت کنترل در آوردن آراکیس آرائه داد. اما در «تلماسه: بخش دو» فید راثا هیچ تلاشی برای از بین بردن عموی خود نمیکند. او حتی از مرگ عمویش به دست پاول آتریدیس نیز ناراحت نمیشود و هیچ واکنشی به آن نشان نمیدهد.
ضمن اینکه در رمان فید راثا سعی کرد با استفاده از یک سلاح مسموم پاول را هنگام مبارزه از پا دربیاورد. فید راثای فیلم این کار را انجام نمیدهد، چرا که او میخواهد یک مبارزه عادلانه داشته باشند تا ببیند خودش جنگجوی قابلتری است یا پاول آتریدیس. در رابطه با مبارزه پاول و فید راثا چند تغییر جزئی دیگر نیز وجود دارد. مثل اینکه در رمان پاول درنهایت با ضربه به چانه فید راثا او را کشت، اما در فیلم به شکم او ضربه زد.
۶. در مواجهه با آزمایش آب حیات پاول تمایل بیشتری از خود نشان میدهد در رمان پاول به جنوب رفت و آزمایش آب حیات را پشت سر گذاشت، چرا که میدانست باید با افزایش پیشآگاهی خود، تواناییهایش را بیشتر کند. او به مدت سه هفته بیمار شد (که در فیلم فقط چند ساعت بود)، اما وقتی بیدار شد، آگاهی زیادی از زمان و مکان داشت. او سرانجام به همان سلاح نهایی تبدیل شده که مادرش جسیکا از ابتدا او را به همین نیت زاییده بود: کویساتز هادراخ.
فیلم مدت زمان بیماری پاول را کم کرد چرا که پاول لزوماً نمیخواهد به سلاح بهتری تبدیل شود. در «تلماسه: بخش دو» او فقط میخواهد به نمادی تبدیل شود که فرمنها به آن ایمان دارند و هرکاری برای آن انجام میدهند. شبهفداکاری او کار میکند و فرمنهای مردد را به صفوف سربازان معتقد پاول میآورد. حالا دیگر پاول آتریدیس یکی از فرمنها شده و آنها حاضرند به خاطرش کل کهکشان را به آتش بکشند.
۷. مأموریتهای گورنی با هم ترکیب شدهاند در رمان وقتی گورنی با جسیکا روبهرو شد فکر میکرد که او جاسوسی است که در حملهی به آتریدیسها خاندان هارکونن را یاری کرده است و همین موجب ایجاد تنش بین او با جسیکا و پاول شد. فیلم این برخورد به خصوص را حذف کرده است، بنابراین هیچ تنشی بین رهبر نظامی (گورنی هالک) و پاول وجود ندارد. تغییر دوم وقتی مشخص میشود که میبینیم گورنی تمایل شدیدی برای کشتن رابان دارد.
از دیگر تفاوتهای فیلم «تلماسه: بخش دو» با کتابها این است که گورنی رابان را در پایان فیلم شکار میکند و او را به خاطر مشارکت در نسلکشی آتریدیسها میکشد. این در حالی است که در رمان رابان به دست فرمنها کشته شد. ویلنوو با این تغییر تصمیم گرفت نشان بدهد سربازان خاندان آتریدیس چقدر به پدر پاول، دوک لتو، وفادار بودند و همزمان نقش بیشتری به گورنی هالک بدهد.
۸. ترس از جنگ مقدس پاول آتریدیس در کتابها، پس از اینکه فرمنها هارکوننها را به قتل رساندند و همراهان امپراطور را گروگان گرفتند، پاول از چیزی که رقم زده بود ترسید و مضطرب شد. با این وجود او حالا دیگر نمیتوانست متوقف شود، چرا که میدانست مهار کردن فرمنها به چه معناست. او تقریباً مطمئن بود که فرمنها دربرابر سرکوب اعمال تلافیجویانه انجام خواهند داد، بنابراین به این نتیجه رسید که نگه داشتن این ارتش و هدایت آن بهترین شیوه کنترل آنها خواهد بود.
در فیلم اما پاول به گونهای به تصویر کشیده شده که انگار از راه و روش فرمنها رضایت دارد و فکر میکند ارتش او یک شر ضروری برای کهکشان است. او جنگطلبی فرمنها را میپذیرد و میخواهد به جنگ مقدس خود ادامه بدهد. همین امر باعث میشود چانی پاول را ترک کند. عدم حضور چانی نیز به معنای نفوذ بیشتر لیدی جسیکا روی پسرش، پاول آتریدیس، است.
۹. آلیا آتریدیس در «تلماسه: بخش دو» شخصیت ندارد، بلکه یک شبح است پرش زمانی رمان این امکان را به جسیکا داد تا در طول این زمان، فرزند خود آلیا را به دنیا بیاورد. آلیا نابغهای بود که مهارتهای فوقالعادهای به عنوان یک جنگجو داشت. جنگجویی که حتی مردم خودش هم از او میترسیدند. آلیا حتی قصد داشت بارون هارکونن را به قتل برساند و او را به خاطر اینکه پدربزرگش است، آزار داد.
تفاوت «تلماسه: بخش دو» با کتابها در این است که آلیا شخصیتی نیست که به طور فیزیکی در داستان حضور داشته باشد. پاول الهاماتی مربوط به آینده میبیند که آلیا (در قامت آنیا تیلور جوی) در آنها حضور دارد و او را راهنمایی میکند. نقش برجسته او در اینجا به عنوان یک شبح است که در رحم مادر، با جسیکا صحبت میکند. در اقتباس سینمایی آلیا که درباره جنگ پیش رو کنجکاو است، بیش از هر چیزی شبیه یک شبح است.
۱۰. کنت فنرینگ، هاراح و منتاتها در «تلماسه: بخش دو» حضور ندارند کنت فنرینگ یکی از جذابترین شخصیتهای کتاب «تلماسه» به شمار میآید. او محصول برنامه زایش و پرورش محفل بنه جزریت و مشاور شخص امپراطور بود. از سوی دیگر، در کتاب، وقتی پاول طی یک آزمایش جیمیس را کشت، طی رسم و رسوم فرمنها هاراح به همسری او درآمد. در کتاب به خاطر رابطه عاشقانهای که بین پاول و چانی برقرار بود، هاراح به پرستار آلیا تبدیل شد. اما در «تلماسه: بخش دو» هاراح به طور کلی حذف شده. امری که باعث شده شخصیت پاول تمام و کمال روی چانی تمرکز داشته باشد؛ چرا که رابطه آنها یکی از محورهای اصلی قسمت دوم فیلم است.
در آخر شخصیت توفیر هاوات منتات (یک رایانه انسانی) خاندان آتریدیس است که از فیلم حذف شده. توفیر به اسارت خاندان هارکونن درآمد و تلاش کرد از داخل باعث سقوط هارکوننها شود. ویلنوو در فیلم اول خیلی کوتاه توفیر را به نمایش گذاشت. به نظر میرسید که این شخصیت در «تلماسه: بخش دو» بازخواهد گشت و نقش بیشتری ایفا خواهد کرد، اما درنهایت کاشف به عمل آمد که توفیر هاوات به طور کامل از داستان کنار گذاشته شده است. ویلنوو ترجیح داده روی خواهرخواندگی بنه جزریت و همکاری آنها با بارون هارکونن تمرکز کند.
جای خالی منتاتها در «تلماسه: بخش دو» توفیر هاوات در دنباله «تلماسه» غایب است. اما او در فیلم اول در کنار باقی افراد خاندان آتریدیس دیده شد. در فیلم اول بینندگان متوجه شدند که نقش توفیر هاوات در فیلم چیست، اما تنها هواداران رمانها بودند که میدانستند این منتات دقیقاً چه کار میکند. همین امر درباره منتات شروری که در آن فیلم حضور داشت نیز صدق میکند. حضور کمرنگ منتاتها در فرنچایز «تلماسه» در حالی است که اهمیت این افراد در دنیای «تلماسه» به شدت بالاست.
توفیر هاوات برای اولین بار در آغاز فیلم «تلماسه» سال ۲۰۲۱ در مقام یک منتات تحت امر خاندان آتریدیس دیده شد. زمانی که دوک لتو آتریدیس مسئولیت تولید اسپایس در سیاره آراکیس را میپذیرد، توفیر حضور دارد و در ادامه برای استقبال از ورود خانواده نجیب آتریدیس آنجا دیده میشود. او همچنین سعی میکند به ردیابی جاسوسی که به دست نیروهای بارون هارکونن آنجا گماشته شده بود، کمک کند. متأسفانه این آخرین باری است که این شخصیت، علیرغم فیلمبرداری صحنههایی در «تلماسه: بخش دو»، در فرنچایز «تلماسه» دیده شده است.
درنهایت بنا به تصمیم کارگردان توفیر هاوات از فیلم «تلماسه: بخش دو» حذف شد و تا آنجا که تماشاگران فیلم میدانند، سرنوشت این شخصیت نامشخص است و این موصوع به یکی از تفاوتهای فیلم و کتابها تبدیل شد. عدم حضور منتات وفادار خاندان آتریدیس یکی از معدود تغییراتی است که در دومین فیلم «تلماسه» ایجاد شده. با غیبت توفیر در نسخه نهایی، و مرگ پیتر دی وریس در فیلم اول، هیچ منتات مهمی در «تلماسه: بخش دو» وجود ندارد. در رمان نیروهای خاندان هارکونن پس از کشتار آتریدیسها توفیر را دستگیر میکنند. او که سالها پس از آن شکنجه شد و علیه دشمنان هارکونن مورد استفاده قرار گرفت، درنهایت به جای اینکه اجازه دهد آسیبی به پاول آتریدیس وارد شود، خود را میکشد. سرنوشت مشابهی برای این شخصیت در اقتباس سینمایی دیوید لینچ در سال ۱۹۸۴ فیلمبرداری شد، اما آن صحنه از نسخه نهایی فیلم حذف شد.
همانطور که از نام آنها پیداست، منتاتهایی که در مجموعه «تلماسه» دیده میشوند دارای ظرفیتهای ذهنی گستردهای هستند. عملکرد منتاتها به گونهای است که آنها را در مقام رایانههای انسانی قرار میدهد. توفیر و پیتر (منتات هارکوننها) عملاً نقش وزیر را برای اربابان خود ایفا میکنند. منتات بودن فرصتی نادر است، چرا که کسانی از نظر ژنتیکی قادر به انجام آن هستند در جوانی کشف میشوند و برای تقویت این پتانسیل آموزشهای لازم را میبینند. پس از تکمیل آموزش و رسیدن به بزرگسالی، در صورتی که مقدار معینی از دانش (درباره هر چیزی) به منتاتها داده شود، آنها به طرز اجتنابناپذیری به مجموعهای از نتایج و اطلاعات فکر میکنند.
در فیلمهای «تلماسه» ساخته دیوید لینچ و دنیس ویلنوو، منتاتها نشانههای فیزیکی خاصی دارند. آنهایی که در فیلم «تلماسه» محصول سال ۱۹۸۴ میبینیم، ابروهای پرپشتی دارند، در حالی که منتاتهای «تلماسه» سال ۲۰۲۱ زیر لبهای پایینی خود دارای خال یا خالکوبیهای سیاه هستند. چشمان توفیر نیز هر زمان که اطلاعات را در ذهن خود پردازش میکرد، در سر او میچرخید و سفید میشد. عجیب است که تواناییهای منتاتها برای مخاطبان فیلم، که با این افراد آشنا نیستند، توضیح داده نشده. با توجه به اینکه منتاتها چقدر در دنیای «تلماسه» حیاتی به شمار میآیند، پررنگ نکردن آنها در دو فیلم «تلماسه» یک فرصت از دست رفته است.
منتاتها بخش مهمی از جهانسازی «تلماسه» هستند اگرچه هرگز در هیچ یک از فیلمهای «تلماسه» مشخص نشده است، اما منتاتها پس از یک جنگ سهمگین، به علت یک نیاز اجتماعی به وجود آمدند. مدتها قبل از وقایع اولین رمان «تلماسه»، بشریت «ماشینهای فکری» داشت که جامعه را به شدت دستخوش تغییر کرد. در ابتدا، این پیشرفتهای تکنولوژیک بسیار سودمند بودند، چرا که به نسل بشر اجازه میداد برخی وظایف خاص را آسانتر انجام بدهند یا حتی به طور کلی از انجام آنها اجتناب کنند. متأسفانه، این موضوع باعث ایجاد آشفتگی در میان برخی از افراد جامعه شد که وابستگی فزاینده بشریت به این ماشینها را زیر سؤال میبردند و از آن رضایت نداشتند.
بدترین بخش این پیشرفت تکنولوژی آنجا بود که صاحبان قدرت از این ماشینهای فکری برای ارتقای جایگاه نخبگان خود استفاده میکردند، در حالی که بشر اساساً تفکر خود را به آنها واگذار کرده بود. بعدها همین امر باعث «جهاد باتلریان» شد، که به احتمال زیاد اشارهای به رماننویسی در جهان واقعی، ساموئل باتلر بود که کتابی تحت عنوان «Erewhon » نوشت؛ در این کتاب شورش مشابهی علیه تکامل ماشینها به تصویر کشیده شده. این رویداد در رمان «تلماسه: جهاد باتلریان» (the Dune: The Butlerian Jihad ) به دست پسر فرانک هربرت، برایان هربرت و کوین جی. اندرسون نوشته شد. سرانجام بشریت دربرابر تهدید ماشینهای فکری قیام کرد. فرآیند فکری پشت قیام مذکور این بود که «انسان را نمیتوان جایگزین کرد». ماشینهای فکری در حال حذف انسانیت از نسل بشر بودند و به همین دلیل از بین بردن آنها ضرورت داشت.
از قضا این نوع وابستگی دقیقاً همان چیزی است که فرمنها سالها بعد، با ستایش پاول معدیب از آن استقبال کردند. البته فقدان این رباتها به این معنی بود که بشریت مجبور است بار دیگر محاسبات خود را بدون هیچ واسطهای انجام دهد، چیزی که به طور کلی جامعه برای آن آمادگی لازم را نداشت. همین امر منجر به ایجاد منتاتها شد. آنها در جهانی که به یک دولت فئودالی بازگشته بود، وظیفه محاسبات را به عهده گرفتند. نویسنده «تلماسه»، فرانک هربرت، از پسزمینه «جهاد باتلریان» برای حذف فناوری پیشرفته رباتیک استفاده کرد که به طرز اجتنابناپذیری مورد توجه سایر آثار علمی-تخیلی قرار گرفت. در نتیجه باید چیزی شبیه به منتاتها معرفی میشد تا دنیای «تلماسه» از نظر علمی و منطقی کارآمد باشد. حتی اگر اقتباسهای سینمایی این موضوع را نادیده گرفته باشند، اهمیت منتاتها انکارناپذیر است.
در «تلماسه: بخش دو» بنه جزریتها چه هدفی را دنبال میکنند؟ خواهرخواندگی بنه جزریت یکی از قدرتمندترین جناحها در جهان «تلماسه» است و قسمت دوم فیلم به طرز عمیقی اهداف واقعی آنها را کاوش کرده. بنه جزریت به دست مادر بزرگوار رهبری میشود و با وجود انکار هرگونه رابطه با مقدسات، ماهیت مذهبی دارد. حقیقت این است که این گروه درواقع به اعمال و مناسک عرفانی گره خورده است. بنه جزریت یک سازمان کاملاً زنانه با قدرت سیاسی زیاد و تواناییهای اسرارآمیز است. تواناییهایی مانند «صدا» که یک ابزار صوتی – عصبی باستانی است که به اعضای این محفل اجازه میدهد دیگران را کنترل کنند.
هدف اصلی بنه جزریت هدایت نسل بشر به سمت تکامل سعادتمند است. کتابهای «تلماسه» و به دنبال آن اقتباسهای این اثر، یکی از مبتکرانهترین استفادهها را از الگوی «فرد برگزیده» انجام داده است. فرد برگزیده یا مسیحایی که بنه جزریت به دنبال ایجاد آن است، «کسی است که میتواند در همه مکانها به یکباره حضور داشته باشد». این مسیحای پیشگوییشده تنها کسی است که میتواند هدف واقعی بنه جزریت را عملی کند: تنها بنه جزریت مذکر که در مقام ناجی بشریت میتواند به خاطرات تمام اجداد خود دسترسی داشته باشد و دانش بسیار گستردهای به دست بیاورد.
دنیس ویلنوو عامدانه و هدفمند نقش گروههایی مانند انجمن فضا و منتاتها را در داستان «تلماسه: بخش دو» کاهش داد تا فضای بیشتری برای پرداختن به بنه جزریت داشته باشد. درنهایت بنه جزریتها به دنبال برپایی مسیری هستند که یا بشریت را به شکوه مطلق میرساند، یا باعث ویرانی کامل دنیا خواهد شد.
واضح است که دنیس ویلنوو از خواهرخواندگی قدرتمند بنه جزریت به عنوان ستون داستان «تلماسه: بخش دو» استفاده کرده. درنهایت هدف بنه جزریت این است که به اندازه کافی قدرت سیاسی به دست بیاورد تا بتواند روی خاندانهای بزرگ امپراطوری تأثیر بگذارد، آنها را متحد کرده و با اهداف خود برای ایجاد ثبات جهانی، همسو کند. یکی از نقشههای این محفل از طریق لیدی جسیکا دنبال میشد. بنا بود جسیکا برای لتو آتریدیس یک فرزند دختر بیاورد، فرزندی که بعدها با فرزند فید راثا از خاندان هارکونن ازدواج میکرد و به این ترتیب دو رقیب سرسخت و قدیمی متحد میشدند. اگرچه اهمیت این وصلت بیش از اینها بود، چرا که از این ازدواج پسری زاده میشد که بنه جزریت قرنها برای پرورش آن تلاش میکرد: کویساتز هادراخ.
با این وجود لیدی جسیکا از دستور مستقیم بنه جزریت سرپیچی کرد و عامدانه برای لتو آتریدیس یک پسر به دنیا آورد. به این ترتیب پاول آتریدیس که یک کویساتز هادراخ بالقوه به شمار میآید، یک نسل زودتر از آنچه که باید به دنیا آمد. به نوعی تصمیم جسیکا برای سرپیچی از بنه جزریت دقیقاً همان چیزی است که باعث جنگ شد، چرا که از برقراری صلح میان دو خاندان متخاصم جلوگیری کرد. اینجاست که هدف اصلی بنه جزریت تبدیل میشود به یک بازی قدرت بیرحمانه. این محفل به قدری نفوذ و منابع خود را خرج این نقشه قدیمی کرده که نمی تواند اجازه بدهد همه فرصتها به نفع به اصطلاح خیر بشریت از بین بروند. از آنجایی که همه فکر میکنند لیدی جسیکا و پاول آتریدیس کشته شدهاند، هر یک از خاندانها طوری با بنه جزریت تعامل میکند که با منافع خودش سازگار است. غافل از اینکه جنگ قدرتی که آغاز شده نه تنها سیاره آراکیس و تجارت اسپایس، بلکه کل امپراطوری و کهکشان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
جهان «تلماسه» از خاندان آتریدیس گرفته تا خواهرخواندگی بنه جزریت، جهان «تلماسه» مملو از جناحهای مختلف است که برای به دست گرفتن قدرت با یکدیگر رقابت میکنند. علاوه بر این جهان «تلماسه» تاریخچه غنی و پیچیدهای دارد که به مدتها قبل از داستان پاول آتریدیس بازمیگردد، تاریخچهای با جنگهای مختلفی که به جامعه کهکشانی «تلماسه» همان شکلی را داده که امروز در اقتباسهای سینمایی دنیس ویلنوو میبینیم. حتی با وجود مدت زمان طولانی «تلماسه: بخش دو»، این فیلم فرصت آن را ندارد که همه جزئیات جهان «تلماسه»، از جمله منتاتها و چرایی پشت اعمال بنه جزریت، را توضیح دهد. اگر هنوز کتابهای «تلماسه» را نخواندهاید و سؤالهای بیشماری ذهنتان را در رابطه با جهان این اثر داستانی درگیر کردهاند، در ادامه مطلب پاسخ تعدادی از مهمترین سؤالها را پیدا خواهید کرد.
جناحها و خاندانهای «تلماسه» دنیای «تلماسه» گروهها و خاندانهای متعددی دارد که همه آنها اهداف و رازهای خاص خود را دارند. در حالی که برخی از این شخصیتها در اقتباسهای مختلف «تلماسه» جزئی هستند، اما هر کدام نقشی اساسی در رمانها ایفا میکنند.
خاندان آتریدیس گروهی است که پاول آتریدیس، پروتاگونیست داستان، به آن تعلق دارد. آتریدیسها در سیاره کالادان مستقر هستند و رهبر آنها دوک لتو آتریدیس (با بازی اسکار آیزاک) است. مادرسالار این خاندان لیدی جسیکا است، اگرچه او در حقیقت به طور رسمی با لتو ازدواج نکرده. از آنجایی که لتو به خاطر دلایل سیاسی، مانند ازدواج و اتحاد با یک خاندان قدرتمند دیگر، مجرد مانده، نتوانسته با معشوقه خود ازدواج کند. لیدی جسیکا همچنین یکی از اعضای محفل بنه جزریت است که فقط زنان میتوانند به عضویت آن دربیایند. این محفل به جسیکا دستور داده که برای دوک تنها فرزند دختر به دنیا بیاورد.
جسیکا با دیدن نیاز لتو به یک وارث، عمداً دستور محفل بنه جزریت را نادیده گرفت و پسری به نام پاول آتریدیس را به دنیا آورد. پاول از کودکی به نحوی آموزش دیده است تا یک روز دوک شود و جای پدرش را بگیرد. اما در عین حال او آموزههای بنه جزریت را نیز از مادرش آموخته. لیدی جسیکا به خاطر آموزش این تکنیکها به پسرش به دست محفل تنبیه شد، اما بعدها این فنون برای بقای فرمنها در آراکیس حیاتی شدند. این پیشرفت در رمان «تلماسه» و اقتباس سینمایی سال ۱۹۸۴ دیده میشود و به عاملی در «تلماسه: بخش دو» تبدیل شده است. فیلم اول اساساً نیمی از رمان را اقتباس کرد و لتو در تلاش برای ترور بارون ولادیمیر هارکونن خود را قربانی کرد. فرض بر این است که جسیکا و پاول مردهاند، اما آنها زنده میمانند و وارد صفوف فرمنها میشوند تا با هدایت آنها از خاندان هارکونن انتقام بگیرند.
مدتها قبل از وقایع «تلماسه» ، یک فرقه مذهبی از انسانها به سیاره آراکیس آمدند و با آب و هوای دشوار آن سازگار شدند. این افراد بعدها به فرمنها معروف شدند، کسانی که در بیابانهای آراکیس از طریق فناوریهایی مانند لباسهای ثابت (the stillsuits ) زنده ماندند؛ لباسهایی که آب بدن را حفظ و تسویه میکند و به آنها اجازه میدهد روزها در گرمای خشک زندگی کنند. فرمنها سرشان توی کار خودشان است، اما وقتی کسانی مانند خاندان هارکونن به خانه آنها میآیند و سعی میکنند با مشت آهنین با آنها برخورد کنند، شرایط دشوار میشود. از آنجایی که اسپایس تنها در سیاره آراکیس پیدا میشود، فرمنها مدام خود را در رویارویی با گروههایی از جمله هارکوننها مییابند.
فرهنگ فرمنها از بسیاری جهات مبتنی بر فرهنگ گروههایی مانند بادیهنشینان است. آنها که در سیچ زندگی میکنند، به کرمهای شنی غولپیکر روی آراکیس به عنوان مظاهر خدای شایهولود احترام میگذارند. قابلتوجهترین ویژگی فیزیکی فرمنها چشمان آبی آنهاست که در نتیجه قرار گرفتن در معرض مقادیر زیادی اسپایس برای مدتی طولانی است. آنها تحت آداب مختلف «عبور» قرار میگیرند؛ که به عبارت دیگر یعنی مبارزه از طریق سلاحهای مقدس معروف به «کریسکنیو».
فرمنها در «تلماسه: بخش دو» نقش بزرگتری بازی میکنند، چرا که پاول اکنون در تلاش است تا به جمع آنها بپویندد. زمانی که پاول وفاداری آنها را به دست میآورد، فرمنها به بخشی حیاتی در جنگ انتقامجویانه پاول آتریدیس علیه خاندان هارکونن تبدیل خواهند شد. به همین ترتیب، او باید آزمایش نهایی را انجام بدهد تا واقعاً در میان فرمنها پذیرفته شود. در این آزمون مهارت او سوار بر یک کرم شنی غولپیکر میشود. این یکی از لحظههای محوری داستان «تلماسه» به شمار میآید.
هارکوننها از سیاره گیدی پرایم میآیند. آنها خاندانی هستند که رقابتی تاریخی با خاندان آتریدیس داشتهاند. رهبر آنها بارون ولادیمیر هارکونن است که به طرز نگرانکنندهای تنومند و فاسد است. در حالی که اقتباس اولیه «تلماسه» و سریال کوتاه سال ۲۰۰۰ تمام اعضای خاندان هارکونن را با موهای سرخ به نمایش گذاشتهاند، اقتباس سینمایی سال ۲۰۲۱ و دنباله آن هارکوننها را طاس با پوستی رنگپریده نشان میدهد.
هارکوننها کنترل برداشت اسپایس در آراکیس را در دست داشتند، اما ظاهراً در تلاش برای توطئه علیه خاندان آتریدیس، آراکیس را ترک کردند تا بعدها دوباره به آن برگردند و خاندان آتریدیس را از بین ببرند. به جز بارون هارکونن، باقی اعضای این خاندان شامل برادرزادههای او گلوسو رابان و فید راثا هستند. در «تلماسه: بخش دو» میفهمیم بارون هارکونن کسی نیست جز پدر لیدی جسیکا و به این ترتیب پدربزرگ مادری پاول آتریدیس نیز به حساب میآید.
بنه جزریت گروهی منحصراً زنانه است، یک فرقه سیاسی و مذهبی که تواناییهای ذهنی باورنکردنی دارند. اگرچه آنها با گروهها و خاندانهای مختلف کار میکنند، اما درنهایت خواهرخواندگی فقط به خودش وفادار است و استقلال دارد. این باعث میشود که آنها به خاطر قدرت سیاسی به عنوان همسر و معشوقه به خاندانهای مختلف نفوذ میکنند و از این نفوذ برای کنترل سرنوشت بشریت استفاده کنند. تواناییهای باورنکردنی آنها شامل کنترل کامل بر بدنشان، کنترل جنسیت فرزندان متولد نشدهشان و همچنین خنثی کردن سموم میشود.
محفل بنه جزریت با پیشگویی خود از زاده شدن شخصیتی مسیحایی خبر میدهند. هدف آنها این است که با زایش انتخابی خود درنهایت به تولد این شخصیت جامه عمل بپوشانند و از او در جهت اهداف خود استفاده کنند. اما در حقیقت این مسیحای پیشگوییشده که همان پاول آتریدیس است، به خاطر شرایط تولدش، کاملاً از کنترل آنها خارج است. همانطور که در قسمت اول فیلم «تلماسه» دیده شد، مادر بزرگوار محفل بنه جزریت پاول را با گام جبار آزمایش کرد تا ببیند مهارتهای او در چه حد است. در «تلماسه: بخش دو» پاول انتقام شاعرانهای از این شخصیت میگیرد.
خاندان کورینو قدرتمندترین خاندان حاکم در امپراطوری است. شدام چهارم، رهبر این خاندان، در مقام امپراطور عمل میکند و فرمانروای مطلق کهکشان است. کورینوها که در سیاره سالوسا سکوندوس سکونت داشتند، پس از جنگ بین بشریت و هوش مصنوعی سرکش، به قدرت رسیدند. خاندان کورینو و اعضای آن در قسمت اول فیلم دیده نشدند، اگرچه در قسمت دوم نقش مهمی دارند. اعضای حاضر این خاندان در «تلماسه: بخش دو» شامل پرنسس آرولان و پدرش شدام چهارم میشود.
نقش پرنسس آرولان در اقتباس سینمایی دیوید لینچ بسیار جزئی و ناچیز بود، چرا که رابطه او با پاول واقعاً نقش مهمی در داستان ایفا نمیکرد. اما در کتابها، او با پاول آتریدیس ازدواج میکند، اگرچه این صرفاً یک ازدواج مصلحتی و سیاسی است. پاول فقط و فقط چانی را دوست دارد و درنهایت با او صاحب فرزندی میشود که نام پدر متوفیاش را روی آن میگذارد.
بنه تیلاکس گونهای از انسانهای تغییریافته هستند که به خاطر شیوههای تاریک و ظاهراً شیطانی خود شناخته میشوند. آنها به خاطر آزمایش روی ژنتیک خود و دیگران شهرت بدی پیدا کردهاند. پس از اینکه پاول معدیب هارکوننها را شکست داد، تیلاکسها به دنبال حذف قدرت رو به رشد او بودند.
قابلتوجهترین موهبت این گونه از انسانها تسلط آنها در خلق غول (ghola ) است. غول شامل مردههایی است که دوباره زنده شدهاند، مشابه اشباح یا زامبیها. بنه تیلاکس تا قبل از رویدادهای «مسیحای تلماسه» در رمانها ظاهر نمیشوند، بنابراین هنوز در اقتباسهای سینمایی دیده نشدهاند.
اگرچه خاندان فنرینگ هرگز در مجموعه «تلماسه» یک بازیکن اصلی در کشمکش دستیابی به قدرت نبوده، اما به عنوان متحد اصلی خاندان کورینو همیشه حضور مؤثری داشته است. بنابراین میتوان ادعا کرد که این گروه دشمن خاندان آتریدیس نیز بوده است. از آنجایی که خاندان فنرینگ سیارهای برای بنا نهادن پایگاه مخصوص خود در اختیار نداشت، پس از مرگ دوک لتو آتریدیس، سیاره کالادان را تصاحب کرد. خاندان فنرینگ زمانی یک گروه برجسته در دنیای «تلماسه» بود، اما پس از آنکه بخش اعظم ثروت خود را از دست دادند، اکنون به عنوان یک خاندان کوچک در نظر گرفته میشود که به تنهایی هیچ تأثیری در بازی قدرت ندارد. به همین دلیل است که در اقتباسهای سینمایی هنوز حضور به خصوصی نداشتهاند.
انجمن فضا گروهی است که سفرهای فضایی بینستارهای و همچنین امور بانکی را اداره میکند. از طریق اسپایس، آنها میتوانند «فضای گشوده» (open space ) را کنترل کنند و سفینههای فضایی را به اینسو و آنسو بفرستند. به دلیل مصرف افراطی انجمن فضا از اسپایس، بدنهای مسیریابهای انجمن فضا درنهایت پوسیده میشود و ظاهری غیرانسانی پیدا میکند؛ چیزی تقریباً شبیه به کرم یا ماهی. این موضوع در فیلم «تلماسه» محصول سال ۱۹۸۴ مشاهده شد که خیلی کوتاه ادریک جهشیافته را به نمایش گذاشت.
انجمن فضا و بنه جزریت مذهب را در سراسر کهکشان کنترل کردهاند و متن انتخابی خودشان از کتاب مقدس کاتولینک نارنجی را به مردم امپراطوری رساندهاند. خود انجمن فضا تا حد زیادی ملحد به شمار میآید و فقط از این باورها و عقاید مذهبی برای حفظ قدرت استفاده میکند. در وقایع کتاب «مسیحای تلماسه» انجمن فضا با پاول آتریدیس رویارو میشوند، به خصوص که حالا پاول کنترل کامل منابع اسپایس را در اختیار دارد. در قسمت اول «تلماسه» انجمن فضا به کوتاهی و از طریق اعضای انساننمای خود به تصویر کشیده شدند.
قاچاقچیان در دنیای «تلماسه» هر نوع کالایی را در سراسر کهکشان قاچاق میکنند، اما تجارت اصلی آنها از طریق قاچاق اسپایس است. هنگامی که دوک لتو کنترل تولید اسپایس در آراکیس را به عهده گرفت، با قاچاقچیانی که تا آن زمان با ترس از هارکوننها زندگی میکردند، معامله کرد. تا زمانی که آنها درصدی از سود خود را به او میدادند، میتوانستند آزادانهتر و بدون هیچ عواقبی به فعالیت قاچاق خود ادامه بدهند.
قاچاقچیان اسپایس در طول رویدادهای فیلم «تلماسه» ۲۰۲۱ دیده نشدند، اگرچه شخصیتی که در کتاب بعدها به آنها پیوست در فیلم حضور داشت. در رمان، سربازان بازمانده که هنوز به دوک سقوط کرده، لتو آتریدیس، وفادار بودند موفق شدند به قاچاقچیان اسپایس در آراکیس بپیوندند. در میان این سربازان میتوان گورنی هالک را دید که در گذشته استاد اسلحه خاندان آتریدیس به شمار میآمد. آنها به امید اینکه انتقام دوک لتو را بگیرند، با پاول آتریدیس متحد میشوند و به خاندان هارکونن یورش میبرند.
لندسراد گروهی است که تحت نظارت امپراطور پادیشاه، میان خاندانهای بزرگ امپراطوری میانجیگری میکرد. قدرت این گروه بیشتر به دست نیروی نخبه ساردواکار قدرتمند حفظ میشد. به واسطه امپراطور و نیروهای ساردواکار، قدرت نظامی و سیاسی لندسراد برابر قدرت همه خاندانها با هم است. نمایندگان لندسراد و سربازان ساردواکار را پیشتر در «تلماسه» ۲۰۲۱ دیدهایم و در «تلماسه: بخش دو» نیز دوباره آنها را مفصلتر خواهیم دید.