خیلی ساده میتوان گفت سالهاست که انیمیشنی مانند رنگو وجود نداشته است؛ رنگو یکی از عجیبترین و پرکاربردترین فیلمهای ۲۰ سال اخیر بود. به طور کلی این اثر به طور همزمان برداشتی بالغتر از کارتونهایی درباره حیوانات سخنگو و یکی از بزرگترین ادای احترامهای اخیر هالیوود به وسترن کلاسیکی بود که تا به حال در سینماها دیده شده است.

رنگو یک دستاورد هنری است

منظور از جنس انیمیشن این است که رنگو و دیگر مخلوقاتش از زیباییشناسی سنتی که در انیمیشنهای آمریکایی دیده میشود، استفاده نمیکنند. در عوض، آنها به طرز خاصی واقع گرایانه و در عین حال روان به نظر میرسند و در نتیجه همین ویژگی آنها را به یاد ماندنیتر و باورپذیرتر میکند. بازیهای درجه یک بازیگران صداپیشه، جلوههای بصری فوقالعاده تیم نیکلودئون، و موسیقی متن وسترن مهیج را نیز به لیست نکات مثبت آن اضافه کنید، و اکنون رنگو یک لذت سینمایی است.

به سادگی میتوان درک کرد که رنگو شبیه یک تفنگدار یا قانونگذار معمولی به نظر نمیرسد، حتی این قهرمان بینام در رفتار نیز همچون یک اسطوره عمل نمیکند، اما او این پتانسیل را دارد که خودش یکی از آن قهرمانان آزاد شود. و این ستایش بالا را میتوان به پرداخت درست قهرمان و شخصیتهای مکمل دور او نسبت داد. باید توجه داشت که هر شخصیت دیگر به همان اندازه رنگو عالی طراحی شده است و همه آنها نقشهای بی بدیل خود را در داستان به بهترین شکل بازی میکنند.

با کمی توجه میتوان یافت که هم رنگو و هم قسمت سوم دزدان دریایی کارائیب هر دو در مورد قهرمانان دورههای گذشته هستند که هر کاری میتوانند برای زنده ماندن در دنیایی متمدنانه انجام میدهند و در عین حال اخلاق خود را نیز حفظ میکنند. این واقعیت که رنگو این کارها را انجام داد در حالی که هنوز یک فیلم خانوادگی قابل دسترس بود، پیام رسانی آن را دوچندان تأثیرگذار کرد.
آیا رنگو به دست فراموشی سپرده شده؟

البته این نباید خیلی تعجب آور باشد، زیرا رنگو یکی از فیلمهای کمیاب ویژه کودکان بود که تنها با این هدف ساخته نشد که تبدیل به یک فرنچایز بی پایان شود. علاوه بر این، میتوان استدلال کرد که رنگو دقیقاً با در نظر گرفتن جذب خود بچهها به عنوان مخاطب اصلی ساخته نشده است. با نگاهی به گذشته، به نظر میرسد که هدف فیلم بیشتر بزرگسالان و علاقهمندان به فیلمهای وسترن باشد. در این بین جذب هواداران جوان فقط یک امتیاز ویژه بود. رنگو علیرغم اینکه انیمیشنی بود که در آن حیوانات سخنگو نقش آفرینی میکردند، اما چیزی جز یک فیلم ساده و معمولی خانوادگی بود.

در واقع منظور من این است که ضربان داستانی که هنگام سرگرم کردن کودکان به ذهن خطور میکند با این فرمول رنگو تقاوت اساسی دارد. اکثر فیلمهای کودکانه مبتنی بر ادبیات، مانند هرکول دیزنی و شیر شاه، منبع اصلی خود را برای بینندگان جوان ساده میکنند. اما رنگو، برعکس، برداشتی خودآگاه و پست مدرن از سفر قهرمان کلاسیک خود ارائه میکند.

رنگو سزاوار دیده شدن و عشق بیشتر است

رنگو یک داستان برای گفتن داشت و آن را به خوبی بیان میکرد. در یک منظر فرهنگ پاپ که به اضافه کردن فرنچایزهای خالی خلاقانه و راهاندازی مجدد بیش از حد لازم ادامه میدهد، چیزی به اندازه رنگو خودکفا و رویایی بیش از پیش برجسته میشود. همچنین زمانی بهتر از اکنون برای بازدید مجدد از Rango وجود ندارد تا با علاقه دوباره به انیمیشنهای غیرمتعارف همزمان شود.

منبع: ویجیاتو
https://teater.ir/news/60688