واژه‌ی عامه‌پسند واژه‌ای است با معنای منعطف، اما این واژه بیش از هرچیز به داستان‌هایی اشاره می‌کند که به شکل‌های مختلف مخاطبان -با هر سلیقه‌ای- را تحت تاثیر قرار می‌دهند و او را با شخصیت‌های خود درگیر می‌کنند.آثاری که تعدادی از آن‌ها را در این مقاله پیدا می‌کنید.

چارسو پرس: واژه‌ی عامه‌پسند واژه‌ای است با معنای منعطف، اما این واژه بیش از هرچیز به داستان‌هایی اشاره می‌کند که به شکل‌های مختلف مخاطبان -با هر سلیقه‌ای- را تحت تاثیر قرار می‌دهند و او را با شخصیت‌های خود درگیر می‌کنند. ریشه‌ی این واژه به نام کاغذهای ارزانی باز می‌گردد که در زمان‌های گذشته مجله‌ها برای چاپ چنین داستان‌هایی از آن‌ها استفاده می‌کردند. این دست فیلم‌ها می‌توانند ژانرهای مختلف را در بر بگیرند، مثلا می‌توانند نوآر باشند یا ماجراجویی‌های فضایی، و البته تعدادی از بهترین فیلم‌های تاریخ را باید عامه‌پسند بدانیم، آثاری که تعدادی از آن‌ها را در این مقاله پیدا می‌کنید.

فیلم‌های عامه‌پسند می‌توانند از هر دری سخن بگویند. آن‌ها می‌توانند داستان‌هایی از قهرمان‌های افسانه‌ای روایت کنند، روایتی کودکانه داشته باشند و یا قصه‌هایی علمی-تخیلی باشند. آن چه این فیلم‌ها را متمایز می‌کند و از آن‌ها فیلم‌هایی به اصطلاح عامه‌پسند می‌سازد، چگونگی درگیر کردن مخاطب است. این فیلم‌ها می‌توانند تمام بینندگان را شگفت‌زده کنند. گاهی شما خودتان را طرفدار ژانر تاریخی نمی‌دانید، اما یک فیلم تاریخی را نام می‌برید که نتوانسته‌اید از آن لذت نبرید؛ حدس بزنید چه 

شده است؟ شما یک فیلم عامه‌پسند دیده‌اید.


۲۵. ارباب هیولاها (The Beastmaster)


  • سال تولید: ۱۹۸۲
  • کارگردان: دان کاسکارلی
  • بازیگران: مارک سینگر، تانیا رابرتس، ریپ تام، جان آموس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰

معمولا فیلم‌ها عامه‌پسندتر از «ارباب هیولاها» نمی‌شوند. از نظر داستانی می‌توان این فیلم را یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند در نظر گرفت. این فیلم داستان مردی را روایت می‌کند که می‌تواند با حیوانات ارتباط برقرار کند. او باید از این قابلیت خود استفاده کند تا با جادوگری خبیث بجنگد. «ارباب هیولاها» یک نمونه از فیلم‌سازی با کیفیت نیست، اما دقیقا همین نکته است که آن را تبدیل به یک نمونه‌ی مستقل از دنیای هنری فیلم‌های عامه‌پسند می‌کند. مانند رمان‌های اصلی عامه‌پسند، «ارباب هیولاها» فیلمی سرگرم‌کننده است که وقایع آن در محیط‌هایی با دکورهای ارزان رخ می‌دهند، اما در نهایت تبدیل به داستانی فراموش‌نشدنی می‌شود. بی‌ادعا بودن چیزی است که این فیلم را در دل تاریخ ماندگار می‌کند.

سال ۱۹۹۱، قسمت دومی با نام «ارباب هیولاها: درون دروازه‌ی زمان» (Beastmaster 2: Through the Portal of Time) برای این فیلم ساخته شد. قسمت سومی هم با نام «ارباب هیولاها: چشم براکسس» (Beastmaster III: The Eye of Braxus) سال ۱۹۹۶ از تلویزیون پخش شد. در این دو فیلم، مانند فیلم نخست، مارک سینگر ایفاکننده‌ی نقش اصلی بود. در سریال تلویزیونی «ارباب هیولاها» (Beastmaster) که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ پخش می‌شد اما دانیل گودارد ایفاکننده‌ی نقش اصلی بود. قسمت اول این سه‌گانه با بودجه‌ی ۹ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه به فروش ۱۴ میلیون دلاری دست پیدا کند. «ارباب هیولاها» موفق می‌شود مخاطب را با داستان هیجان‌انگیز خود همراه کند. این فیلم بدون استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌ای و میدانی هزینه‌بر می‌تواند بینندگان را وارد سفری لذت‌بخش کند و آن‌ها را همراه با شخصیت‌های داستان پیش ببرد.


۲۴. انجمن نجیب‌زادگان عجیب (The League of Extraordinary Gentlemen)


  • سال تولید: ۲۰۰۳
  • کارگردان: استیون نورینگتون
  • بازیگران: شان کانری، نصیرالدین شاه، بیتا ویلسون، تونی کورران
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۳۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰

«انجمن نجیب‌زادگان عجیب» واقعا یک فیلم عامه‌پسند ماجراجویانه‌ی دل‌پذیر است که از مجموعه کتاب‌های مصوری به همین نام اقتباس شده. همان‌طور که در کتاب‌های مصور این مجموعه چهره‌های آشنای ادبیات قرن نوزدهم مانند آلن کواترمین، مینا هارکر، نمو و دوریان گری به تصویر کشیده می‌شوند در این فیلم هم چنین می‌شود. شان کانری در این فیلم نقش آلن کواترمین را ایفا می‌کند، استوارت تاون‌سند ایفاگر نقش دوریان گری است و ترسیم پرتره‌ی تام سایر در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند است، برعهده‌ی شین وست است. اگرچه این فیلم در زمان اکران نتوانست نظر منتقدان را جلب کند، اما حتی امروزه هم می‌توان تماشای این فیلم را به دوست‌داران سینما پیشنهاد داد.

این فیلم علاوه بر ویژگی‌های فراوانی که دارد، یکی از آخرین فیلم‌هایی بود که شان کانری فقید در آن ایفای نقش کرد. این فیلم موفق می‌شود به شکلی به یادماندنی بعضی از چهره‌های داستانی ادبیات قرن نوزدهم را بازآفرینی کند. اگر عاشق ادبیات هستید، بی‌شک این فیلم را دوست خواهید داشت. این فیلم با بودجه‌ی ۷۸ میلیون دلاری، توانست در گیشه به فروش ۱۷۹.۳ میلیون دلاری دست پیدا کند. طبق گزارش مجله‌ی سینمایی هالیوود ریپورتر، قرار است به زودی بازسازی‌ای از این فیلم در قالب یک سریال تلویزیونی، انجام شود.


۲۳. سفر به مرکز زمین (Journey to the Center of the Earth)


  • سال تولید: ۲۰۰۸
  • کارگردان: اریک بریوینگ
  • بازیگران: برندن فریزر، جاش هاچرسون، آنیتا بریم، گانیهدیو هورن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰

موفقیت برندن فریزر در فیلم «مومیایی» او را تبدیل به یکی از بازیگران نقش اصلی هالیوود کرد. فریزر به تدریج تبدیل به یکی از حرفه‌ای‌ترین بازیگران ایفاکننده‌ی نقش‌های عامه‌پسند شد. یکی از این فیلم‌های عامه‌پسند که فریزر در آن‌ها ایفای نقش کرد و توانست یک‌بار دیگر خودش را به عنوان یک نقش اصلی لایق به اثبات برساند، «سفر به مرکز زمین» بود. این فیلم که اقتباسی است از یکی از رمان‌های ژول ورن به همین نام، یک فیلم ماجراجویانه‌ی سنتی است. از تمام انواع اختراعات خلاقانه‌ای که می‌توان از سال ۲۰۰۸ میلادی انتظار داشت، در این فیلم استفاده شده است. به جای تمام جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف، جذابیت فریزر موفق می‌شود این فیلم را نجات دهد. بازیگران اندکی هستند که توانسته باشند به اندازه‌ی فریزر تبدیل به یک چهره‌ی عامه‌پسند در چنین فیلم‌هایی شوند.

این فیلم موفق می‌شود مخاطبان را چه کودک وچه بزرگ‌سال با خودش همراه کند و آن‌ها را به دل ماجراجویی‌های فانتزی رمان‌های ژول ورن ببرد. قسمت دومی برای این فیلم با نام «سفر ۲: جزیره‌ی اسرارآمیز» (Journey 2: The Mysterious Island) ۴ سال بعد از قسمت نخست منتشر شد با این تفاوت که این‌بار برندن فریزر در آن حضور نداشت. در قسمت دوم این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند است، دواین جانسون ایفاکننده‌ی نقش اصلی است. قسمت نخست این فیلم دوقسمتی توانست با بودجه‌ی ۶۰ میلیون دلاری، ۲۴۴.۲ میلیون دلار بفروشد.


۲۲. سولومون کین (Solomon Kane)


  • سال تولید: ۲۰۰۹
  • کارگردان: ام. جی. باست
  • بازیگران: جیمز پیروفوی، مکس فون سیدو، ریچل هرد-وود، پیت پاستویت
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰

رابرت ای. هاوارد یکی از سودآورترین خالقان داستان‌ها و شخصیت‌های عامه‌پسند بود، پس منطقی به نظر می‌رسد اگر بخش زیادی از آثار او تبدیل به اقتباس‌های سینمایی عامه‌پسند شوند. سال ۲۰۰۹، «سولومون کین» با تمرکز بر شخصیتی خلق‌شده توسط هاوارد به همین نام، منتشر شد. این شخصیت شکارچی‌ای است که دنیا را پشت سر می‌گذارد و هر کجا که شیاطین را پیدا می‌کند، آن‌ها را شکست می‌دهد و از بین می‌برد. جیمز پیروفوی در این فیلم نقش قهرمان را ایفا می‌کند و کاریزمای همیشگی خود را به آن تزریق می‌نماید. این فیلم به خوبی تاریکی موجود در داستان اصلی را وارد فیلم می‌کند و در همان حال به جنبه‌های آسیب‌دیده‌ی قهرمان خودش هم می‌پردازد و آن‌ها را مخفی نمی‌کند.

این فیلم در گیشه با شکست سنگینی مواجه شد و با بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری، توانست تنها ۱۹.۶ میلیون دلار بفروشد. نخستین اکران رسمی این فیلم در جشنواره‌ی فیلم تورنتو به وقوع پیوست. ام. جی. باست علاوه بر کارگردانی، نویسندگی این فیلم را هم برعهده دارد. چند شرکت فیلم‌سازی از کشورهای جمهوری چک، انگلستان و فرانسه در ساخت این فیلم سهیم بودند. اگرچه این فیلم در زمان اکران شکست خورد، اما با گذر زمان تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند شده است و توانسته مخابان دوآتیشه‌ی زیادی برای خودش پیدا کند.


۲۱. فلش کوردون (Flash Gordon)


  • سال تولید: ۱۹۸۰
  • کارگردان: مایک هاجز
  • بازیگران: سام جی. جونز، ملودی اندرسون، اورنلا موتی، ماکس فون سیدو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰

«فلش گوردون» یکی دیگر از شخصیت‌هایی است که نامش با فرهنگ عامه گره خورده. این شخصیت سال ۱۹۸۰ به واسطه‌ی فیلمی که هم نام خودش بود توانست وارد سینما شود. این فیلم یک اپرای فضایی است که متاسفانه گاهی از ریتم خارج می‌شود. این فیلم بسیار بامزه است و سرعت روایی بالایی دارد؛ این ویژگی‌ها باعث می شوند مخاطبان هرگز از تماشای آن خسته نشوند. آن چه این فیلم را از همتایانش متمایز می کند، میزان خودآگاهی و خودشناسی آن است. اگرچه داستان آن برای مخاطبان امروزی شاید به نظر احمقانه و مسخره برسد، اما  اگر کسی بتواند کمی با فضای داستانی آن ارتباط برقرار کند، شاهد فیلمی بامزه خواهد بود. این فیلم با بودجه‌ی ۲۷ میلیون دلاری، توانست ۴۶.۵ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در سه رشته نامزد دریافت جوایز بفتا شد. «فلش گوردون» در لیست ۱۰۰ فیلم برتر علمی-تخیلی وبسایت راتن تومیتوز رتبه‌ی ۸۸ را به دست آورد.


۲۰. هرکول (Hercules)


  • سال تولید: ۲۰۱۴
  • کارگردان: برت رتنر
  • بازیگران: دواین جانسون، ایان مک‌شین، روفوس سئول، جوزف فاینز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

اگرچه وقتی که نام هرکول در سینما مطرح می‌شود، مخاطبان بیش از هرچیز به یاد نام‌هایی مانند استیو ریوز و کوین سوربو می‌افتند، اما دواین جانسون در فیلم سال ۲۰۱۴، تمام توان خود را به کار گرفت تا هرکولی متفاوت را به تصویر بکشاند. نگاه این فیلم به داستان اصلی هرکول کمی متفاوت از سایرین است و اگرچه داستان اصلی گاهی طبق انتظارات بینندگان پیش نمی‌رود، جانسون اما موفق می‌شود با کاریزما و توانایی‌های ورزشی و بازیگری‌اش فیلم را نجات دهد. بیش از هرچیز، این فیلم سرشار است از صحنه‌های اکشن و شخصیت‌های منفی جذاب که از طریق زد و خوردهایشان با قهرمان موفق می‌شوند مخاطبان ژانر عامه‌پسند را راضی نگه دارند. به تمام این ویژگی‌های مثبت یک چیز دیگر را هم اضافه کنید؛ این فیلم در مجموع یک فیلم بامزه هم هست. برای این ویژگی بیش از هرچیز باید از استعدادهای فراوان جانسون و ایان مک‌شین تشکر کنیم.

در زمان اکران، نظر منتقدان و مخاطبان درباره‌ی «هرکول» متفاوت بود. عده‌ای آن را فیلمی لذت‌بخش دانستند که به خوبی با نگاهی متفاوت به سراغ داستانی اساطیری رفته است و عده‌ای دیگر آن را فیلمی ضعیف و سردرگم نامیدند که تکلیفش با خودش مشخص نیست. این فیلم با بودجه‌ی ۱۰۰ میلیون دلاری، ۲۴۴.۸ میلیون دلار فروخت و توانست گیشه را فتح کند. اگر علاقه‌مند به اساطیر هستید و در کنار آن از قصه‌های تکراری و برداشت‌های معمولی از این داستان‌ها خسته شده‌اید، بهتر است به سراغ «هرکول» بروید. دواین جانسون در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند است شما را شگفت‌زده خواهد کرد.


۱۹. کول فاتح (Kull the Conqueror)


  • سال تولید: ۱۹۹۷
  • کارگردان: جان نیکوللا
  • بازیگران: کوین سوربو، تیا کررا، توماس ایان گریفیث، هاروی فیرشتین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۲۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۸ از ۱۰

اگرچه دوران فیلم‌های در رابطه با شمشیر و جادوگری بعد از دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی به سر رسیده بود، اما چند سال بعد، یکی از کلیدی‌ترین فیلم‌های این سبک متولد شد. «کول فاتح» که با درخشش کوین سوربو در نقش اصلی همراه است، یکی از شخصیت‌‌های خلق‌شده توسط رابرت ای. هاوارد را به سینما معرفی می‌کند. هاوارد که به دنبال خلق شخصیت عامه‌پسندی دیگر به نام کونان معروف است، یکی از اساتید خلق شخصیت‌های عامه‌پسند در روزنامه‌ها و مجلات زرد بود. اگرچه این فیلم شاید نتواند از نظر کیفیت عامه‌پسندبودن به قله‌هایی که فیلم کونان فتح کرده است دست پیدا کند، اما هنوز هم می‌توان ویژگی‌های جذابی در رابطه با حماقت ذاتی این فیلم عامه‌پسند پیدا کرد. حتی اگر این فیلم هیچ ویژگی مثبتی نداشته باشد، به خوبی اثبات می‌کند که چرا سوربو طی دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی تبدیل به یکی از قهرمان‌های فرهنگ عامه شده بود.


۱۸. کینگ کونگ (King Kong)


  • سال تولید: ۱۹۳۳
  • کارگردان: ماریان کوپر، ارنست بی. شودزاک
  • بازیگران: فی ری، ورا لوئیس، رابرت آرمسترانگ، بروس کابوت
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

فیلم‌های هیولایی کمی بوده‌اند که توانسته باشند تاثیری به اندازه‌ی «کینگ کونگ» بر سینما بگذارند. این فیلم بارها و بارها بازآفرینی شده است و معروف‌ترین بازسازی آن توسط پتر جکسون طی سال ۲۰۰۵، بعد از موفقیت سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings) صورت گرفته است. با وجود بازسازی‌های فراوان، هم‌چنان بسیاری از بینندگان دل‌بسته‌ی نسخه‌ی اصلی این فیلم هستند. حتی امروزه، جلوه‌های ویژه‌ی این فیلم به نظر تکرارنشدنی می‌آیند. شخصیتی که این فیلم از کونگ ترسیم می‌کند بی‌نظیر است؛ شخصیتی که می‌تواند به یک اندازه ایجاد وحشت و ترحم کند. درست مانند شخصیت کونگ، خانه‌ی او، جزیره‌ی جمجمه، هم از دل رمانی ماجراجویانه و عامه‌پسند سر بر آورده است. «کینگ کونگ» هم‌چنین فیلمی به یادماندنی است با هسته‌ی احساسی‌ای خیره‌کننده. لحظه‌ای که در آن کینگ کونگ از روی ساختمان امپایر استیت به سمت مرگش پرتاب می‌شود، هنوز هم یکی از لحظات تاثیرگذار احساسی است.


۱۷. مومیایی (Mummy)


  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: استیون سامرز
  • بازیگران: برندن فریزر، ریچل وایز،آرنولد وسلو، جاناتان هاید
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶۰۲ از ۱۰

برندن فریزر با این فیلم جایگاه خودش به عنوان یکی از دوست‌داشتنی‌ترین بازیگران نسل خودش را محکم کرد. همان‌طور که عنوان این فیلم نشان می‌دهد داستان این فیلم متمرکز است بر شخصیت ریک اوکانل (برندن فریزر) در حالی که او در می‌یابد که زندگی‌اش، ثروت‌اش و زندگی عاشقانه‌اش در گرو ماجراجویی‌ای ترسناک در رابطه با یک مومیایی از مصر باستان به نام آمنهوتب است. اگرچه این فیلم عناصری از ژانر وحشت را در خودش جای داده، این اقتباس از «مومیایی» بیش از هرچیز یک فیلم ماجراجویانه است و در این رابطه همواره نیم نگاهی دارد به رمان‌ها و داستان‌های ماجراجویانه‌ی عامه‌پسند زمان‌های گذشته.

ترکیب زمان حال و گذشته تبدیل به داستانی جذاب می‌شود که مخاطبان می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. این فیلم در یک رشته نامزد اسکار و در یک رشته نامزد دریافت جایزه‌ی بفتا شد. با وجود این که بودجه‌ی این فیلم تنها ۴۰ میلیون دلار بود، توانست در گیشه بیش از ۴۱۶ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی شود. سال ۲۰۰۱ قسمت دومی با نام «بازگشت مومیایی» (The Mummy Returns) برای این فیلم ساخته شد و سپس ۷ سال بعد، قسمت سومی با نام «مومیایی: مقبره‌ی امپراتور اژدها» (Tomb of the Dragon Emperor) به اکران در آمد. سال ۲۰۰۱ سریالی هم به نام «مومیایی» (The Mummy) منتشر شد.


۱۶. نشانی از شر (Touch of Evil)


  • سال تولید: ۱۹۵۸
  • کارگردان: اورسن ولز
  • بازیگران: اورسن ولز، چارلتون هستون، جنت لی، مارلنه دیتریش
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

اگر یک ژانر وجود داشته باشد که همواره فیلم‌های آن در حال تبدیل شدن به بهترین فیلم‌های عامه‌پسند باشند، آن ژانر نوآر است. این گروه از فیلم‌ها که طی دهه‌ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی شکوفا شدند، توانستند مخاطبان زیادی به دست آورند. در قلب این فیلم که اورسن ولز افسانه‌ای کارگردانی آن را برعهده داشته است، داستان درگیری بین میگل وارگاس (چارلتون هستون)، یک دادستان اهل مکزیک و هنک کوئینلان (اورسن ولز) یک کلانتر فاسد روایت می‌شود. «نشانی از شر» با فضای باروک و شیطانی خود، احساس تاریکی، تلخی و وحشت را به خوبی به بیننده منتقل می‌کند. این فیلم موفق می‌شود به خوبی حس و حال شهرهای مرزی آمریکا را به تصویر بکشاند. نقش‌افرینی‌های درخشان این فیلم به خصوص نقش‌آفرینی به یادماندنی اورسن ولز و فیلم‌برداری انقلابی راسل متی آن را در تاریخ سینما ماندگار کرده است.


۱۵. مرگبار ببوس مرا (Kiss Me Deadly)


  • سال تولید: ۱۹۸۲
  • کارگردان: رابرت آلدریچ
  • بازیگران: رالف میکر، آلبرت دکر، پال استوارت، خوانو هرناندز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

این فیلم بر اساس رمانی از میکی اسپیلین ساخته شده است. این فیلم داستان مایک هامر را روایت می کند. هامر بعد از این که به طور تصادفی یک عابر را سوار ماشین خود می‌کند، به تدریج بیش‌تر و بیش‌تر به دنیای جرم و جنایت کشیده می‌شود. از بعضی جهات می‌توان این فیلم را نمادی کامل از یک فیلم عامه‌پسند دانست. ویژگی‌هایی که این فیلم را تبدیل به یک فیلم عامه‌پسند می‌کنند، ویژگی‌هایی هستند که در بسیاری از فیلم‌های نوآر دیده می‌شوند. علاوه بر فیلم‌های نوآر، رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی که منبع اقتباس چنین فیلم‌هایی هستند هم می‌توانند به راحتی تبدیل به ادبیات عامه‌پسند شوند. «مرگبار ببوس مرا» نگاهی می‌اندازد به خطرات موجود در جامعه‌ی آمریکا در دوران جنگ سرد؛ دورانی که سختی‌ها و خطرهای زیادی در گوشه و کنار نهفته بودند.


۱۴. کاپیتان اسکای و دنیای فردا (Sky Captain and the World of Tomorrow)


  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: کری کنران
  • بازیگران: جود لاو، گوئینت پالترو، آنجلینا جولی، جیوانی رییسی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰

وقتی پای فیلم‌های مدرنی که نمادی از فیلم‌های عامه‌پسند هستند با داستان‌هایی مرتبط با زمان گذشته در میان باشد، هیچ فیلمی نمی‌تواند عملکردی بهتر از «کاپیتان اسکای و دنیای فردا» داشته باشد. داستان این فیلم متمرکز است بر شخصیت اصلی با نقش‌آفرینی جود لاو. این فیلم از نظر استفاده از تکنولوژی از هم‌دوره‌ای‌های خود بسیار پیش‌روتر بود و توانست بیش‌ترین بهره را از جلوه‌های ویژه ببرد. در بعضی لحظات، جلوه‌های ویژه‌ی درخشان این فیلم داستان آن را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما این نواقص داستانی جزئی جدایی‌ناپذیر از داستان‌های عامه‌پسند هستند. این داستان‌ها بیش از این که در رابطه با نقاط عطف، شخصیت‌پردازی مستحکم و نقاط اوج و فرود تعیین‌شده و مناسب باشند، درباره‌ی برقراری ارتباط احساسی با مخاطب هستند. این فیلم با بودجه‌ی ۷۰ میلیون دلاری ساخته شد، اما در گیشه شکست خورد و فقط ۵۷.۹ میلیون دلار فروخت.


۱۳. جنگ ستارگان: قسمت ۴ – امیدی تازه (Star Wars: Episode IV – A New Hope)


  • سال تولید: ۱۹۷۷
  • کارگردان: جرج لوکاس
  • بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر، پیتر کوشینگ
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰

امروزه «جنگ ستارگان» تبدیل به چنان نام بزرگ و موفقی شده است که دیگر کسی به یاد نمی‌آورد این مجموعه طی اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی چگونه کار خود را آغاز کرد. فیلم اصلی آغازکننده‌ی جریان «جنگ ستارگان» که جرج لوکاس آن را خلق کرد روایت‌کننده‌ی داستان مرد جوانی است که به تدریج بیش‌تر و بیش‌تر وارد درگیری‌های امپراتوری می‌شود. نوشتن چنین داستان‌های عامه‌پسندی یکی از تبحرهای جرج لوکاس است. نبوغ لوکاس آن بود که می‌توانست به چنین داستان‌هایی عناصری از سفرهای قهرمانانه اضافه کند و آن‌ها را به آسانی تبدیل به بلاک‌باسترهایی پرفروش نماید و به واسطه‌ی آن‌ها هالیوود را تسخیر کند.


این فیلم با بودجه‌ی ۱۱ میلیون دلاری،‌ در گیشه ۷۷۵.۴ میلیون دلار فروخت. «جنگ ستارگان» در ۱۱ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۸ اسکار بگیرد؛ از جمله اسکار بهترین تدوین و بهترین موسیقی متن. جان ویلیامز، سازنده‌ی موسیقی متن «جنگ ستارگان» علاوه بر اسکار، توانست جایزه‌ی بفتا و گلدن گلوب را هم بگیرد. او توانست برای شاهکار خود سه جایزه‌ی گرمی هم به دست آورد. سال ۱۹۸۰، قسمت دوم این سه‌گانه با نام «جنگ ستارگان: قسمت پنجم – امپراتوری ضربه می‌زند» (Star Wars: Episode V – The Empire Strikes Back) و سال ۱۹۸۳، قسمت سوم این سه‌گانه با نام «جنگ ستارگان: قسمت ششم– بازگشت جدای» (Star Wars: Episode VI – Return of the Jedi) منتشر شدند. فیلم‌نامه‌ی این فیلم و دو قسمت بعدی آن را هم جرج لوکاس نوشته است.


۱۲. موشک‌زن (The Rocketeer)


  • سال تولید: ۱۹۹۱
  • کارگردان: جو جانستون، مارک دیندال
  • بازیگران: بیلی کمیل، جنیفر کانلی، آلن آرکین، تیموتی دالتون
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

دهه‌ی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی را می‌توان دوران طلایی داستان‌های عامه‌پسند از انواع مختلف دانست و بسیاری از این فیلم‌ها که از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند بودند، فضایی نوستالژیک و خاطره‌انگیز داشتند. در رابطه با «موشک‌زن» هم باید همین را گفت. این فیلم داستان خلبانی را روایت می‌کند که یک لباس هوانوردی پیدا می‌کند؛ لباسی که نازی‌ها آن را از هاوارد هیوز دزدیده‌اند. در حالی که این فیلم در گیشه آن طور که خیلی‌ها انتظارش را داشتند، موفق نبود، هیچ‌شکی وجود ندارد که این فیلم توانست آن گونه که لایقش بود، نظر منتقدان را جلب نماید. در رابطه با برداشت این فیلم از منبع اقتباسش نگاهی معصومانه و رویکردی لذت‌بخش وجود دارد که آن را تبدیل به فیلمی جادویی می‌کند. حتی بعد از گذشت چندین دهه، تماشای این فیلم هنوز هم می‌تواند تجربه‌ای شگفت‌انگیز باشد.


۱۱. سایه (The Shadow)


  • سال تولید: ۱۹۹۴
  • کارگردان: راسل مالکهی
  • بازیگران: الک بالدوین، جان لون، پنه‌لوپه آن میلر، پیتر بویل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

«سایه» یکی از آن شخصیت‌هایی است که تاریخی طولانی در رابطه با فرهنگ عامه دارد؛ حیات این شخصیت از دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی آغاز شد و طی دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی این شخصیت توانست تبدیل به یک ستاره‌ی سینمایی شود. نقش این شخصیت عامه‌پسند را آلک بالدوین ایفا کرد. مانند بسیاری از ابرقهرمان‌های دیگر، این نسخه از شخصیت سایه هم زندگی‌ای دوگانه را از سر می‌گذراند؛ او از یک طرف مردی است موردعلاقه‌ی زن‌ها و از طرف دیگر یک یاغی نقاب‌پوش. انتخاب بالدوین به عنوان قهرمان، انتخابی درست بود و همین انتخاب باعث شده بود که «سایه» تبدیل به فیلمی جذاب شود که تماشای آن آسان است. این فیلم یک‌بار دیگر نشان داد که فیلم‌های عامه‌پسند می‌توانند تا چه اندازه انعطاف‌پذیر باشند. این فیلم در گیشه عملکرد درخشانی نداشت و با بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری، ۴۸ میلیون دلار فروخت.


۱۰. تارزان مرد گوریلی (Tarzan, the Ape Man)


  • سال تولید: ۱۹۸۱
  • کارگردان: جان درک
  • بازیگران: بو درک، ریچارد هریس، مایلز اوکیف، جان فیلیپ لا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۲۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۳.۴ از ۱۰

اگر به یک دلیل نام ادگار ریس برو امروزه شناخته شده باشد، آن خلق کردن شخصیت تارزان است؛ شخصیتی که در کتاب‌های مصور، فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی فراوانی حضور پیدا کرده است. احتمالا یکی از دوست‌داشتنی‌ترین برداشت‌های سینمایی از شخصیت تارزان، فیلم «تارزان مرد گوریلی» است. در این فیلم شناگر حرفه‌ای جانی ویزمولر ایفاگر نقش تارزان بود. او با چهره‌ی معصومانه و بدن زیبای خود احتمالا یکی از اصلی‌ترین دلایل موفقیت این نسخه از تارزان است. اگرچه هم‌چنان نقدهای زیادی به این فیلم وارد است، اما بی‌شک باید آن را یکی از بهرین اقتباس‌های سینمایی از شخصیت داستانی و عامه‌پسند تارزان در نظر گرفت. این فیلم با بودجه‌ی ۸ میلیون دلاری، بیش از ۳۶ میلیون دلار فروخت.


۹. جان کارتر (John Carter)


  • سال تولید: ۲۰۱۲
  • کارگردان: اندرو استنتون
  • بازیگران: تیلور کیج، لین کولینز، مارک استرانگ، ویلم دفو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

دیزنی هزینه‌ی زیادی صرف ساختن فیلم «جان کارتر» کرد. شخصیت جان کارتر را خالق شخصیت تارزان، ادگار ریس برو آفریده است. این فیلم یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند تاریخ است. «جان کارتر» داستان یک آمریکایی قرن نوزدهمی را روایت می کند که به مریخ منتقل می شود و لحظه به لحظه بیش‌تر وارد سختی‌ها و کشمکش‌های زندگی روی مریخ می‌گردد. در بعضی نقاط، تبدیل کردن شخصیت خلق شده توسط برو به یک شخصیت سینمایی به خوبی صورت نمی‌گیرد، اما هیچ شکی وجود ندارد که ساخت این فیلم یک حرکت جاه‌طلبانه برای استودیوی فیلم سازی دیزنی بود. نقش‌آفرینی‌ها و جلوه‌های ویژه‌ی این فیلم در بالاترین سطح ممکن قرار دارند و تماشای آن‌ها خالی از لطف نیست. قرار بود که قسمت دومی هم برای این فیلم بر اساس دومین رمان برو از شخصیت جان کارتر ساخته شود، اما عملکرد ضعیف این فیلم در گیشه، سازندگان را منصرف کرد.


۸. صعود ژوپیتر (Jupiter Ascending)


  • سال تولید: ۲۰۱۵
  • کارگردان: واچوفسکی‌ها
  • بازیگران: چینینگ تیتوم، میلا کونیس، شان بین، داگلاس بوس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۲۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰

واچوفسکی‌ها همواره ثابت کرده‌اند که از بینش‌مندترین و پیشروترین کارگردان های هالیوود هستند. «صعود ژوپیتر» بی‌شک بخش زیادی از موفقیت خود را مدیون تجربه‌ی پیشین واچوفسکی‌ها یعنی مجموعه فیلم‌های «ماتریکس» (The Matrix) است، اگرچه اپرای فضایی‌ای که این فیلم شکل می‌دهد تا حد زیادی یادآور دنیای «جنگ ستارگان» هم هست. میلا کونیس و چینینگ تیتوم در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های عامه‌پسند است نقش زن و مرد مبارزی را ایفا می‌کنند که سرنوشت زندگی آن‌ها را به یک‌دیگر گره می‌زند. همراه با ضدقهرمان نه چندان قدرتمند خود که ادی ردمین نقش آن را ایفا می‌کند و خط داستانی‌ای که گاهی ضعف‌هایش به راحتی قابل مشاهده است، این فیلم از آن دسته فیلم‌های عامه‌پسند است که فقط واچوفسکی‌ها از عهده‌ی ساختنش برمی‌آمدند. این فیلم در گیشه عملکرد موفقیت‌آمیزی نداشت و با بودجه‌ی ۲۱۰ میلیون دلاری، تنها ۱۸۴ میلیون دلار فروخت.


۷. کونان بربر (Conan the Barbarian)


  • سال تولید: ۱۹۸۲
  • کارگردان: جان میلیوس
  • بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، جیمز ارل جونز، بن دیویدسون، ساندال برگمن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰

همان‌طور که پیش‌تر گفتیم، برای طرفداران فیلم‌های شمشیر و جادوگری، دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی دوره‌ی طلایی بود. «کونان بربر» یک فیلم عامه‌پسند است در زیرژانر فانتزی، به خصوص از آن جایی که ایفاکننده‌ی نقش اصلی این فیلم آرنولد شوارتزنگر است، این فیلم را می‌توان یک فیلم عامه‌پسند دانست. خشونت موجود در این فیلم آن را متمایز می‌کند؛ کونان حاضر است هرکسی که سر راهش قرار می گیرد را بکشد تا بتواند انتقام خودش را بگیرد. بی‌شک زیبایی نهفته‌ای در صحنه‌های خشونت‌آمیز این فیلم وجود دارد و آرنولد شوارتزنگر متولد شده است تا ایفاکننده‌ی چنین نقش‌هایی باشد. کونان نماد خشونت و دیوانگی مردانه است. این فیلم با بودجه‌ی ۲۰ میلیون دلاری، نزدیک به ۸۰ میلیون دلار فروخت و توانست در گیشه با موفقیت روبه‌رو شود. فیلمی دیگر با نام «کونان ویرانگز» (Conan the Destroyer) سال ۱۹۸۴ به عنوان قسمت دوم «کونان بربر» منتشر شد. قرار بود قسمت سومی هم برای این دو قسمت منتشر شود، اما هرگز چنین نشد.


۶. مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark)


  • سال تولید: ۱۹۸۱
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: هریسون فورد، کارل آلن، پل فریمن، رونالد ریسی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

اگر یک شخصیت وجود داشته باشد که نامش هم‌معنای ماجراجویی باشد، آن شخصیت ایندیانا جونز هریسون فورد است. در قسمت نخست مجموعه فیلم‌های ایندیانا جونز، این شخصیت در تلاش است تا صندوق گمشده را پیدا کند و در مسیر پیدا کردن آن، او نازی‌های زیادی را از پیش رو برمی‌دارد؛ نازی‌هایی که آن‌ها هم سعی دارند صندوق را پیدا کنند. این فیلم یک فیلم ماجراجویانه‌ی بی‌نظیر است و بخش زیادی از عظمت خود را مدیون داستان‌ها و رمان‌هایی است که پیش از آن منتشر شده‌اند. بازیگران این فیلم به خوبی انتخاب شده‌اند و حتی امروز، باید از هریسون فورد به عنوان تنها کسی یاد کرد که به درستی توانسته است ماهیت ایندیانا جونز را درک کند.


این فیلم با بودجه‌ی ۲۰ میلیون دلاری، نزدیک به ۳۹۰ میلیون دلار فروخت. «مهاجمان صندوق گمشده» در ۹ رشته نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و توانست در ۵ رشته مجسمه‌ی طلایی را به خانه ببرد؛ از جمله بهترین تدوین و بهترین جلوه‌های ویژه‌ی بصری. در جوایز بفتا این فیلم نامزد ۷ جایزه شد و جایزه‌ی بهترین طراحی صحنه را به دست آورد. تا به امروز ۴ فیلم دیگر به عنوان دنباله برای شخصیت ایندیانا جونز ساخته شده‌اند؛ «ایندیانا جونز و معبد مرگ» (Indiana Jones and the Temple of Doom) سال ۱۹۸۴، «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» (Indiana Jones and the Last Crusade) سال ۱۹۸۹، «ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه‌ی بلورین» (Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull) سال ۲۰۰۸ و «ایندیانا جونز و گردانه‌ی سرنوشت» (Indiana Jones and the Dial of Destiny) سال ۲۰۲۳.


۵. ۳۰۰ (۳۰۰)


  • سال تولید: ۲۰۰۶
  • کارگردان: زک اسنایدر
  • بازیگران: جرارد باتلر، لینا هیدی، دیوید ونهام، دومینیک وست
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

این فیلم بر اساس یک رمان تصویری به همین نام ساخته شده است. «۳۰۰» داستان ۳۰۰ اسپارتی را روایت می کند که فرستاده می‌شوند تا از سرزمین مادری خود و سایر بخش‌های قلمرو یونان در مقابل نیرهای بی‌شمار و قدرتمند امپراتوری عظیم پارسی دفاع کنند. این فیلم تمام ویژگی‌های هنری و عامه‌پسندانه‌ی رمان فرانک میلر را به تصویر بدل کرده است. خشونت مخصوص این فیلم و سبک هیولاسازی آن قابل ستایش است. اگرچه از نظر تاریخی این فیلم خیلی معتبر نیست و در این جنبه آزادانه عمل می‌کند، با این حال هیچ شکی نیست که «۳۰۰» یکی از بهترین فیلم‌ها درباره‌ی جنگ‌های باستانی است. این فیلم با بودجه‌ی ۶۰ میلیون دلاری، ۴۵۶ میلیون دلار فروخت.


۴. شاهین مالت (The Maltese Falcon)


  • سال تولید: ۱۹۴۱
  • کارگردان: جان هیوستن
  • بازیگران: هامفری بوگارت، مری آستور، گلادیس جورج، پیتر لوره
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

برای بسیاری، فیلم «شاهین مالت» معنای اصلی فیلم نوآر است، البته اگر نگاهی دقیق‌تر به این فیلم و کاری که با شخصیت سم اسپید می‌کند بیاندازید، دیگر خیلی تعجب نخواهید کرد که چرا چنین است. به عنوان یک شیوه‌ی فیلم‌سازی، فیلم‌های نوآر بخش زیادی از پیشرفت و مقبولیت خود را مدیون فرهنگ عامه هستند. «شاهین مالت» تمام ویژگی‌های متناسب با فرهنگ‌ عامه‌پسند را در خودش جای داده است؛ از کارآگاهی باهوش گرفته تا یک شخصیت زن قتنه‌انگیز و خط روایی ملودراماتیک. بی‌شک یکی از ویژگی‌های اصلی متمایزکننده‌ی این فیلم حضور درخشان هامفری بوگارت در آن بود و هست؛ بازیگری که نقش‌آفرینی‌اش به عنوان سم اسپید بلافاصله تبدیل به الگویی شد برای سایر ستاره‌هایی که قصد داشتند در فیلم‌های نوآر نقش‌آفرینی کنند. این فیلم در سه رشته‌ی بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلم‌نامه‌ی اقتباسی نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد.


۳. شهر گناه (Sin City)


  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: فرانک میلر، رابرت رودریگز، کوئنتین تارانتینو
  • بازیگران: جسیکا آلبا، بنیسیو دل‌تورو، میکی رورک، بروس ویلیس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

ریشه‌ی بسیاری از فیلم‌های عامه‌پسند به رمان‌های تصویری بازمی‌گردد و «شهر گناه» هم یکی از آن‌ها است. این فیلم بر اساس رمانی تصویری از فرانک میلر ساخته شده است. میلر در کنار رودریگز کارگردانی این فیلم را هم برعهده داشته است. تارانتینو کارگردان مهمان این فیلم بود. این فیلم تمام ویژگی‌های متناسب با فرهنگ عامه‌پسند را در خودش جای داده است؛ از تصویربرداری سیاه-سفید که بارقه‌هایی از رنگ را در خود جای داده است گرفته تا خشونت وحشیانه‌اش و شخصیت‌هایی که زود جوش می‌آورند. این فیلم موفق می‌شود که با وجود یک فیلم مدرن بودن، سری بزند به فیلم‌های عامه‌پسند هنری قدیمی و تاریکی و وضوح را به یک اندازه در خودش متبلور کند. این فیلم با بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری، ۱۵۸.۷ میلیون دلار فروخت. «شهر گناه» یکی از فیلم‌هایی بود که طی مراسم کن فرانسه سال ۲۰۰۵ بر سر نخل طلا رقابت می‌کرد.


۲. داستان عامه‌پسند (Pulp Fiction)


  • سال تولید: ۱۹۹۴
  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون، بروس ویلیس، اوما تورمن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۹ از ۱۰

باید تارانتینو را جزو محدود کارگردان‌هایی دانست که امروزه در هالیوود فعالیت می‌کنند و تسلط کامل دارند بر هنر عامه‌پسند. همان‌طور که عنوان این فیلم اشاره می‌کند، «داستان عامه‌پسند» فیلمی است که مخاطب عام آن را می‌پسندد. این فیلم سرشار است از خشونت فیزیکی و کلامی. بیش از هر چیز، این فیلم از آن جایی قابل توجه است که همواره توجه را بر ماهیت خودش یعنی یک فیلم بودن جلب می‌کند. داستان در «داستان عامه‌پسند» عفب و جلو می‌شود و این فیلم تحت سلطه‌ی هیچ‌چیز قرار نمی‌گیرد، حتی خط روایی خودش.

تعجبی ندارد که حالا «داستان عامه‌پسند» تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه‌ی هنری تارانتینو شده است و بسیاری از فیلم‌سازانی که در تلاش هستند تا فیلم‌های عامه‌پسند بسازند، از این فیلم به عنوان الگوی خودشان یاد می‌کنند. این فیلم با بودجه‌ی ۸.۵ میلیون دلاری، توانست ۲۱۳.۹ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در ۷ رشته نامزد دریافت اسکار شد و توانست اسکار بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی را برای کوئنتین تارانتینو و راجر آوری به ارمغان بیاورد. این دو نویسنده توانستند جایزه‌ی بفتا و گلدن گلوب را هم به دست آورند. ساموئل ال. جکسون برای «داستان عامه‌پسند» توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنواره‌ی بفتا بگیرد. کوئنتین تارانتینو توانست برای ساخت این فیلم نخل طلای جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه را به کمد افتخارات خود اضافه کند.


۱. هوی متال (Heavy Metal)


  • سال تولید: ۱۹۸۱
  • کارگردان: جرالد پاترتن
  • بازیگران: هاروی آتکین، جان کندی، سوزان رومان، هارولد رمیس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

انیمیشن مدت‌ها است تلاش می‌کند تا به عنوان چیزی فراتر از محصولی صرفا برای کودکان دیده شود. پیش‌رو بودن در همین زمینه است که «هوی متال» را تبدیل به فیلمی خارق‌العاده می‌کند. این فیلم داستان خود را از طریق مجموعه‌ای از عکس‌نوشته‌ها روایت می‌کند. حس هنری عامه‌پسندانه‌ی انکارناپذیری در این فیلم وجود دارد. این فیلم اقتباسی وفادارانه است از مجله‌ای به همین نام. اگرچه بعضی از تصاویر و داستان‌هایی که در این انیمیشن از آن‌ها استفاده می‌شود ساده‌لوجانه به نظر می‌رسند، با این حال دقیقا همین ویژگی است که آن را تبدیل به انیمیشنی عجیب و ماندگار می‌کند. این فیلم نشان می‌دهد که اگر انیمیشن از بند محدودیت‌های مخاطبان کم سن و سال رها شود، می‌تواند تا چه اندازه متفاوت و تاثیرگذار باشد.