خونآشامها موجودات فانتزی جذاب و محبوبی به شمار میروند که شخصیتهای زن خاطره انگیزی از آنها در سینمای هالیوود به تصویر کشیده شده است.
چارسو پرس: یکی از قدیمیترین و در عین حال محبوبترین موجودات افسانهای و اسطورهای که برای دهههای متوالی حضور چشمگیری در سینما و تلویزیون داشته، خونآشامها نام داشتهاند. شکارچیان شبی که برای زنده ماندن چارهای جز تغذیه از خون انسان نداشته و در عین حال از تواناییهای فرابشری و جاودانگی قابل توجهی نیز بهره میبرند که مصرف خون تاثیر به سزایی در بهره گیری از آن داشته است.
فارغ از بحث فانتزی، این موجودات به عنوان نمادی شناخته میشوند که عموماً برای مردها به کار گرفته شده است؛ نمونه بارز این مسئله را میتوان به خود دراکولا نسب داد که به نام “کنت دراکولا” و یک مرد شناخته شده و حتی در ژانر ابرقهرمانی نیز “موربیوس، خونآشام زنده” بیش از سایر همتایانش به شهرت و محبوبیت دست یافته است. با این حال خونآشامهای زن نیز دست کمی از مردان نداشته و آثار به یاد ماندنی و شخصیتهای جذابی حول محور آنها تعریف شده است که در مقاله امروز به سراغشان رفته تا رتبهبندیشان نماییم.
او در اصل ظاهر و هویت یک کودک را برای خود برگزیده تا به راحتی بتواند به انسانها نزدیک شده و از آنها تغذیه نماید؛ مسئلهای که در پس چهره معصومانه دخترکی به نام ابی، هیولایی وحشتناک را پنهان کرده است. ابی برای صدها سال با تنهایی و انزوا دست و پنجه نرم کرده و آشنایی او با پسر غریبهای به نام اوون منجر به یک درگیری درونی برای این خونآشام میشود که حتی در قبال اعمال وحشتناکش، نمیتوان نسبت به او از حس تنفر برخوردار باشیم. فیلم Let Me In برای رویارویی انسانیت و طبعیت وحشیگری، نمایش آبرومند و جذابی را تدارک دیده تا شخصیتی به یاد ماندنی و متفاوت را به تصویر بکشد.
فرنچایزی حول محور کاخ کنت دراکولا که مخفیگاه و استراحتگاهی برای باقی هیولاهای جهان بوده و در عین حال از دختری به نام میویس نیز برخوردار میباشد که اتفاقات غیرمنتظرهای را رقم میزند. میویس با صداپیشگی سلنا گومز دختری دوست داشتنی و غیرقابل کنترل به شمار میرود که برخلاف پدرش، ترسی از دنیای بیرون نداشته و دوست دارد که با انسانها تعامل داشته باشد و در این گیر و دار ناخواسته با پسری به نام جاناتان آشنا شده و احساسی عاشقانه بینشان شکل میگیرد. یکی از مهمترین ویژگیهای محبوبیت انیمیشنهای Hotel Transylvania به همین شخصیت میویس مربوط میشود که حکم پلی ارتباطی بین دنیای هیولاها و انسانها را داشته و برخلاف کنت دراکولا، ابایی از بودن در کنار غریبهها ندارد؛ ویژگیهای اخلاقی که او را به خونآشامی محبوب در میان مردم تبدیل کرده است.
این فیلم در یک مدرسه شبانه روزی دختران جریان داشته و دوستی ناخواسته و غیرمنتظره ربکا با دختری تازه وارد به نام ارنسا را به تصویر میکشد که رابطه آنها به اتفاقات شوم و تلخ منجر میشود. ارنسا یک خونآشام سرد و بیروح بوده که رفتارهای مشکوک و وحشتناکی از خود بروز میدهد تا در نهایت ربکا متوجه شود که او از خون باقی همکلاسیهایش تغذیه میکند. The Moth Diariesدر زمان اکران آنطور که میبایست مورد تحول واقع نشد و در طی سالهای بعد به سبب ارائه فضای گوتیک متفاوت، به اثری کالت تبدیل شد و طرفداران خاص خودش را در سراسر جهان پیدا کرد تا یکی از مرموزترین خونآشامهای مونث تاریخ سینما را در برابر دیدگان مخاطبین به معرض نمایش بگذارد.
این فیلم درباره زنی به نام ایزابلا میباشد که به کار در مغازه عمهاش مشغول بوده و شبها از قربانیان خود تغذیه میکند. او در حالی که هویت واقعی خود را برای سالها مخفی نگه داشته، با مردی روان پزشک به نام رودولف آشنا شده و شیفته وی میشود. به همین سبب نیز ارتباطی را با این مرد آغاز کرده تا به بهانه درمان و روانشناختی، بتواند به او نزدیک شود. I Like Bats یک گوهر نایاب در مقوله فیلمهای خونآشامی به شمار میرود که خلق و خوی ایزابلا، تلاش برای درمان وی و سیراب نمودن حس تشنگی به خونش وقایع سرگرمکنندهای را رقم زده و شخصیتی دوست داشتنی و شوخ را پدید آورده که امکان ندارد وی را دوست نداشته باشید.
در این فیلم زندگی رو به سقوط هنرمندی را شاهد هستیم که اصطلاحاً خلاقیتش ته کشیده و به جنون و افسردگی دچار شده و در عین حال سعی دارد تا به هر طریقی که شده بتواند از چنین بن بستی در زندگی خود را نجات دهد. حس ناامیدی در نهایت او را مجبور میکند تا به مصرف مواد مخدری عجیب و مرموز روی آورده به این امید که ذهنش باز شود. با این حال مصرف این مواد مخدر او را به خونآشامی خشن، غیرقابل کنترل و بسیار وحشی تبدیل کرده که برای ارضای حس تشنگی خون، کشتار مرگباری را به راه میاندازد. Bliss با روایتی مملو از حس ترس و وحشت سعی دارد تا مثالی برای غرق شدن در تباهی مصرف مواد مخدر باشد و نابودی به دست آن را برای مصرف کنندگانش به تصویر بکشد؛ رویکردی که سبب شده تا شخصیت اصلی داستان با وجود به تباهی کشیده شدن، حس دلسوزانه مخاطب را برانگیخته و سکانسهای وحشتناک ولی جذابی را به ارمغان بیاورد.
در این فیلم با مردی به نام رابرت در عصر حاضر روبرو میشویم که دست نوشتههای دختری نوجوان به نام النور وب را پیدا کرده و به مطالعه خاطرات زندگی وی روی میآورد. خیلی زود متوجه میشویم که شخصیتهای اصلی داستان را مادر و دختری به نامهای کلارا و النور تشکیل دادهاند که از قضا خونآشامهایی با عمر چند صد ساله بوده و برای قرنها با مسائل و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کردهاند. مادر و دختری که پس از تحمل آسیبهای روحی و روان شدید، دوری از اجتماع، تلاش برای برطرف نمودن حس درونیشان و در نهایت سر و کله زدن با خونآشامهای دیگر منجر به جداییشان از یکدیگر شده تا غم و تراژدیهای فراوانی را تجربه نمایند. Byzantium یکی از بهترین فیلمهای خونآشامی تاریخ سینما به شمار میرود که از کلیشههای همیشگی دوری کرده و شخصیتهایی دردمند و جامعه گریز را به تصویر کشیده که با خشونتی افسارگسیخته و وحشتناک دست و پنجه نرم میکنند. رابطه مادرانه کلارا و النور به لطف نقش آفرینی تماشایی بازیگرانش یعنی جما آرترتون و سرشه رونان به حدی ناب و تماشایی از آب در آمده که قطعاً ذهنتان را تا مدتها درگیر خواهد کرد.
علیرغم آن که اساس داستانهای گرگومیش حول محور بلا و ادوارد و رابطه آنها شکل گرفته اما شخصیت دیگری در این فیلم به مخاطب معرفی میشود که نه تنها به محبوبیت قابل توجهی دست پیدا میکند، بلکه چه بسا قهرمان نهایی فرنچایز نیز به شمار میرود که از جنگی مرگبار میان خونآشامها جلوگیری کرده است. شخصیتی به نام آلیس کالن با نقش آفرینی اشلی گرین که در اقتباسهای سینمایی با محبوبیتی حتی فراتر از بلا روبرو شده است. عضوی از خانواده کالنها که توانسته تا بر حس تغذیه از انسانها کنترل پیدا کرده و نه تنها زندگی عادی خود را میان آنها در پیش بگیرد، بلکه از تواناییهای منحصر به فرد ذهنی نیز برخوردار میباشد که بارها و بارها دوستانش را از خطر مرگ حتمی نجات داده است. آلیس کالن به عنوان نقش فرعی، قلب تپنده فیلمهای Twilight به شمار رفته که از گوشه داستان، همه کس و همه چیز را تحت نظر قرار داده و از راه افتادن آشوب و هرج و مرج جلوگیری کرده و حتی جزو معدود کسانی به شمار میرود که از همان ابتدا ورود بلا به خانوادهشان را با آغوشی گرم استقبال کرده است.
این فرنچایز اکشن و ترسناک که در سال ۲۰۰۳ میلادی کار خود را آغاز کرد، ما را با خونآشام زن بسیار قدرتمندی به نام سلین با نقش آفرینی تماشایی کیت بکینسل آشنا میکند که ناخواسته خود را میان جنگی چند صد ساله میان هم نوعانش و گرگینهها پیدا کرده و زمانی که با انسانی به نام مایکل روبرو میشود، زندگیاش با چالشها و سختیهای متعددی روبرو میشود؛ انسانی که از ژن گرگینهها برخوردار بوده و حضور آنها در کنار یکدیگر میتوان کینه و جنگ میان باقی هم نوعانشان را بیش از پیش افزایش دهد. در تمام فیلمهای ساخته شده از دنیای محبوب و منحصر به فرد Underworld سلین برای محافظت از خود و عزیزانش مجبور میشود تا بارها و بارها یکه و تنها به دل دشمنانش زده و سکانسهای اکشن و دیوانهواری را رقم بزند که طرفدارانش را حسابی به وجد آورده است. شخصیت و قهرمان اصلی این مجموعه یعنی سلین به سبب برخورداری از اخلاقیاتی خاص، تواناییهای فرابشری دیوانهوار و همچنین تیپ ظاهری منحصر به فردش، تبدیل به یکی از به یاد ماندنیترین خونآشامهای تاریخ سینما شده است.
در این فیلم کاترین دنو ایفای نقش زنی زیبا و مرموز به نام میریام بلیلاک را بر عهده دارد که در اصل خونآشامی بسیار مسن بوده که از زمان مصر باستان تا به امروز زندگی کرده است. زنی که از ظاهر خود برای گول زدن و اغواگری استفاده کرده تا معشوقههای خود را با وعده زندگی ابدی، به قربانیانی تبدیل نماید که تنها حکم منبع تغذیه را برایش داشتهاند. در این گیر و دار او با نوزانده ویولونی به نام جان آشنا شده که همین کلک را برایش پیاده کرده و این مرد خیلی زود با پیر شدن ناگهانی و از دست دادن کنترل حرکت متوجه میشود که در چه دام وحشتناک و غیرقابل فراری گرفتار شده است. The Hunger نمایشی هنری محسوب میشود که موضوعاتی نظیر روابط پیچیده بین زوجها و پیری را به شکلی دلهرهآور مورد کنکاش قرار داده و شخصیت زنی عجیب، بیرحم و به یاد ماندنی را پدید آورده است.
در این فیلم درام، عاشقانه و گوتیک با زوجی به نام آدام و ایو آشنا میشویم. آدام موسیقیدانی کارکشته به شمار میرود که در طول تاریخ منبع الهام بسیاری از همتایانش بوده که منجر به تبدیل آنها به اسطورههای نمادینی شده است؛ مردی که جامعه مدرن امروز را خستهکننده تلقی کرده و انسانها را موجوداتی مرده و بیرمق همچون زامبیها خطاب میکند. مردی ناامید که در سمت مقابل از معشوقهای به مام ایو با نقش آفرینی تحسین شده تیلدا سوئینتن برخوردار میباشد. زنی دلسوز، تسلیم ناپذیر، قدرتمند و با ارادهای راسخ که در تاریکترین دوران زندگی معشوقهاش به او پیوسته تا از خودکشی و مرگی حتمی نجاتش دهد. خونآشامی که از دغدغهعای عجیب و چالش برانگیزی بهره برده و صرفاً از روایتی فانتزی و کلیشهای فاصله گرفته است. البته که ایو همچنان از خوی درندگی برخوردار بوده و برای ارضای حس تشنگی خود ابایی از کشتن انسانها نداشته است.
دنباله فیلم The Shining دوران بزرگسالی دنی تورنس را به معرض نمایش میگذارد. کسی که برای به دست گرفتن روان از دست رفتهاش، وارد ماجراجویی دیوانهواری میشود که او را با رهبر فرقهای خونآشامی به نام رز آشنا میکند که توسط ربکا فرگوسن به طرزی استادانه نقش آفرینی شده است. زنی با قدرتهای فرابشری و برخورداری از جاودانگی که به عنوان شخصیتی شرور و بیرحم، روح و روان دنی تورنس را باری دیگر به چالش کشیده و جهنمی وحشتناکتر را در زندگیاش پدید میآورد. ترکیب زیبایی ربکا فرگوسن با قدرت بازیگری اغواگرایانهاش سبب شده تا رز تبدیل به شخصیتی کاریزماتیک و ترسناک شده که میتواند هر مخاطبی را در عین ترساندن، شیفته خود نماید. شخصیتی که با قاطعیت میتوان او را بهترین و خاصترین خونآشام مونث سینما خطاب کرد.
فارغ از بحث فانتزی، این موجودات به عنوان نمادی شناخته میشوند که عموماً برای مردها به کار گرفته شده است؛ نمونه بارز این مسئله را میتوان به خود دراکولا نسب داد که به نام “کنت دراکولا” و یک مرد شناخته شده و حتی در ژانر ابرقهرمانی نیز “موربیوس، خونآشام زنده” بیش از سایر همتایانش به شهرت و محبوبیت دست یافته است. با این حال خونآشامهای زن نیز دست کمی از مردان نداشته و آثار به یاد ماندنی و شخصیتهای جذابی حول محور آنها تعریف شده است که در مقاله امروز به سراغشان رفته تا رتبهبندیشان نماییم.
۱۱. فیلم Let Me In محصول سال ۲۰۱۰
فیلم Let Me In سال ۲۰۱۰ میلادی بازسازی اثری سوئدی تحت عنوان Let the Right One In به شمار میرود که کلوئی گریس موریتس کوچک را در قامت یک خونآشام چند صد ساله به تصویر کشیده است.او در اصل ظاهر و هویت یک کودک را برای خود برگزیده تا به راحتی بتواند به انسانها نزدیک شده و از آنها تغذیه نماید؛ مسئلهای که در پس چهره معصومانه دخترکی به نام ابی، هیولایی وحشتناک را پنهان کرده است. ابی برای صدها سال با تنهایی و انزوا دست و پنجه نرم کرده و آشنایی او با پسر غریبهای به نام اوون منجر به یک درگیری درونی برای این خونآشام میشود که حتی در قبال اعمال وحشتناکش، نمیتوان نسبت به او از حس تنفر برخوردار باشیم. فیلم Let Me In برای رویارویی انسانیت و طبعیت وحشیگری، نمایش آبرومند و جذابی را تدارک دیده تا شخصیتی به یاد ماندنی و متفاوت را به تصویر بکشد.
۱۰. انیمیشن Hotel Transylvania محصول سال ۲۰۱۲
یکی از جذابترین و دوست داشتنیترین دنیاهای ماورایی حول محور هیولاها را فرنچایز انیمیشنی Hotel Transylvania به ارمغان آورده که از سال ۲۰۱۲ میلادی کار خود را آغاز کرده است.فرنچایزی حول محور کاخ کنت دراکولا که مخفیگاه و استراحتگاهی برای باقی هیولاهای جهان بوده و در عین حال از دختری به نام میویس نیز برخوردار میباشد که اتفاقات غیرمنتظرهای را رقم میزند. میویس با صداپیشگی سلنا گومز دختری دوست داشتنی و غیرقابل کنترل به شمار میرود که برخلاف پدرش، ترسی از دنیای بیرون نداشته و دوست دارد که با انسانها تعامل داشته باشد و در این گیر و دار ناخواسته با پسری به نام جاناتان آشنا شده و احساسی عاشقانه بینشان شکل میگیرد. یکی از مهمترین ویژگیهای محبوبیت انیمیشنهای Hotel Transylvania به همین شخصیت میویس مربوط میشود که حکم پلی ارتباطی بین دنیای هیولاها و انسانها را داشته و برخلاف کنت دراکولا، ابایی از بودن در کنار غریبهها ندارد؛ ویژگیهای اخلاقی که او را به خونآشامی محبوب در میان مردم تبدیل کرده است.
۹. فیلم The Moth Diaries محصول سال ۲۰۱۱
فیلم The Moth Diaries اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ریچل کلین محسوب میشود که روایتی گوتیک محور را برای نوجوانان ترتیب داده است.این فیلم در یک مدرسه شبانه روزی دختران جریان داشته و دوستی ناخواسته و غیرمنتظره ربکا با دختری تازه وارد به نام ارنسا را به تصویر میکشد که رابطه آنها به اتفاقات شوم و تلخ منجر میشود. ارنسا یک خونآشام سرد و بیروح بوده که رفتارهای مشکوک و وحشتناکی از خود بروز میدهد تا در نهایت ربکا متوجه شود که او از خون باقی همکلاسیهایش تغذیه میکند. The Moth Diariesدر زمان اکران آنطور که میبایست مورد تحول واقع نشد و در طی سالهای بعد به سبب ارائه فضای گوتیک متفاوت، به اثری کالت تبدیل شد و طرفداران خاص خودش را در سراسر جهان پیدا کرد تا یکی از مرموزترین خونآشامهای مونث تاریخ سینما را در برابر دیدگان مخاطبین به معرض نمایش بگذارد.
۸. فیلم I Like Bats محصول سال ۱۹۸۶
در این رتبه به سراغ فیلمی لهستانی تحت عنوان I Like Bats میرویم که از یکی از به یاد ماندنیترین خونآشامهای مونث تاریخ سینما بهره برده است. اثری کمدی و ترسناک که شکارچی بامزهای را در مرکز توجه داستان قرار میدهد.این فیلم درباره زنی به نام ایزابلا میباشد که به کار در مغازه عمهاش مشغول بوده و شبها از قربانیان خود تغذیه میکند. او در حالی که هویت واقعی خود را برای سالها مخفی نگه داشته، با مردی روان پزشک به نام رودولف آشنا شده و شیفته وی میشود. به همین سبب نیز ارتباطی را با این مرد آغاز کرده تا به بهانه درمان و روانشناختی، بتواند به او نزدیک شود. I Like Bats یک گوهر نایاب در مقوله فیلمهای خونآشامی به شمار میرود که خلق و خوی ایزابلا، تلاش برای درمان وی و سیراب نمودن حس تشنگی به خونش وقایع سرگرمکنندهای را رقم زده و شخصیتی دوست داشتنی و شوخ را پدید آورده که امکان ندارد وی را دوست نداشته باشید.
۷. فیلم Bliss محصول سال ۲۰۱۹
فیلم ترسناک و نئو جالو (ژانری از آثار دلهرهآور یا ترسناک با بهرگیری از المانهای ادبیات و سینمای ایتالیا) Bliss روایتگر تبدیل انسان در جست و جوی نجات به شکارچی شب بوده که برای تحقق خواستهاش تراژدیهای دیوانهواری را رقم میزند.در این فیلم زندگی رو به سقوط هنرمندی را شاهد هستیم که اصطلاحاً خلاقیتش ته کشیده و به جنون و افسردگی دچار شده و در عین حال سعی دارد تا به هر طریقی که شده بتواند از چنین بن بستی در زندگی خود را نجات دهد. حس ناامیدی در نهایت او را مجبور میکند تا به مصرف مواد مخدری عجیب و مرموز روی آورده به این امید که ذهنش باز شود. با این حال مصرف این مواد مخدر او را به خونآشامی خشن، غیرقابل کنترل و بسیار وحشی تبدیل کرده که برای ارضای حس تشنگی خون، کشتار مرگباری را به راه میاندازد. Bliss با روایتی مملو از حس ترس و وحشت سعی دارد تا مثالی برای غرق شدن در تباهی مصرف مواد مخدر باشد و نابودی به دست آن را برای مصرف کنندگانش به تصویر بکشد؛ رویکردی که سبب شده تا شخصیت اصلی داستان با وجود به تباهی کشیده شدن، حس دلسوزانه مخاطب را برانگیخته و سکانسهای وحشتناک ولی جذابی را به ارمغان بیاورد.
۶. فیلم Byzantium محصول سال ۲۰۱۲
نیل جردن پس از ساخت فیلم تحسین شده و فراموش نشدنی Interview with the Vampire در سال ۱۹۹۴ میلادی باری دیگر به آثار خوناشام محور بازگشت تا اثری تحت عنوان Byzantium را تولید نماید؛ فیلمی کالت و منحصر به فرد که از روایت متفاوتی حول محور این موجودات بهره برده است.در این فیلم با مردی به نام رابرت در عصر حاضر روبرو میشویم که دست نوشتههای دختری نوجوان به نام النور وب را پیدا کرده و به مطالعه خاطرات زندگی وی روی میآورد. خیلی زود متوجه میشویم که شخصیتهای اصلی داستان را مادر و دختری به نامهای کلارا و النور تشکیل دادهاند که از قضا خونآشامهایی با عمر چند صد ساله بوده و برای قرنها با مسائل و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کردهاند. مادر و دختری که پس از تحمل آسیبهای روحی و روان شدید، دوری از اجتماع، تلاش برای برطرف نمودن حس درونیشان و در نهایت سر و کله زدن با خونآشامهای دیگر منجر به جداییشان از یکدیگر شده تا غم و تراژدیهای فراوانی را تجربه نمایند. Byzantium یکی از بهترین فیلمهای خونآشامی تاریخ سینما به شمار میرود که از کلیشههای همیشگی دوری کرده و شخصیتهایی دردمند و جامعه گریز را به تصویر کشیده که با خشونتی افسارگسیخته و وحشتناک دست و پنجه نرم میکنند. رابطه مادرانه کلارا و النور به لطف نقش آفرینی تماشایی بازیگرانش یعنی جما آرترتون و سرشه رونان به حدی ناب و تماشایی از آب در آمده که قطعاً ذهنتان را تا مدتها درگیر خواهد کرد.
۵. فیلم Twilight محصول سال ۲۰۰۸
یکی از بهترین سری فیلمهای خونآشامی تاریخ سینما به فرنچایز Twilight مربوط میشود که در سال ۲۰۰۸ میلادی کار خود را آغاز کرد و مسبب شهرت بازیگرانی نظیر رابرت پتینسون و کریستن استوارت شده است.علیرغم آن که اساس داستانهای گرگومیش حول محور بلا و ادوارد و رابطه آنها شکل گرفته اما شخصیت دیگری در این فیلم به مخاطب معرفی میشود که نه تنها به محبوبیت قابل توجهی دست پیدا میکند، بلکه چه بسا قهرمان نهایی فرنچایز نیز به شمار میرود که از جنگی مرگبار میان خونآشامها جلوگیری کرده است. شخصیتی به نام آلیس کالن با نقش آفرینی اشلی گرین که در اقتباسهای سینمایی با محبوبیتی حتی فراتر از بلا روبرو شده است. عضوی از خانواده کالنها که توانسته تا بر حس تغذیه از انسانها کنترل پیدا کرده و نه تنها زندگی عادی خود را میان آنها در پیش بگیرد، بلکه از تواناییهای منحصر به فرد ذهنی نیز برخوردار میباشد که بارها و بارها دوستانش را از خطر مرگ حتمی نجات داده است. آلیس کالن به عنوان نقش فرعی، قلب تپنده فیلمهای Twilight به شمار رفته که از گوشه داستان، همه کس و همه چیز را تحت نظر قرار داده و از راه افتادن آشوب و هرج و مرج جلوگیری کرده و حتی جزو معدود کسانی به شمار میرود که از همان ابتدا ورود بلا به خانوادهشان را با آغوشی گرم استقبال کرده است.
۴. فیلم Underworld محصول سال ۲۰۰۳
در دوره و زمانه امروز بیش از هر زمان دیگری میتوان جای خالی فرنچایز Underworld را در سینما احساس نمود که از شخصیت زن نمادین بهره برده است. شخصیتی که نبودش موجب گشته تا سر و کله قهرمانانی کلیشهای و مبتذل پیدا شده که تنها بهانهای برای نمایش ترندهای احمقانه روز بودهاند.این فرنچایز اکشن و ترسناک که در سال ۲۰۰۳ میلادی کار خود را آغاز کرد، ما را با خونآشام زن بسیار قدرتمندی به نام سلین با نقش آفرینی تماشایی کیت بکینسل آشنا میکند که ناخواسته خود را میان جنگی چند صد ساله میان هم نوعانش و گرگینهها پیدا کرده و زمانی که با انسانی به نام مایکل روبرو میشود، زندگیاش با چالشها و سختیهای متعددی روبرو میشود؛ انسانی که از ژن گرگینهها برخوردار بوده و حضور آنها در کنار یکدیگر میتوان کینه و جنگ میان باقی هم نوعانشان را بیش از پیش افزایش دهد. در تمام فیلمهای ساخته شده از دنیای محبوب و منحصر به فرد Underworld سلین برای محافظت از خود و عزیزانش مجبور میشود تا بارها و بارها یکه و تنها به دل دشمنانش زده و سکانسهای اکشن و دیوانهواری را رقم بزند که طرفدارانش را حسابی به وجد آورده است. شخصیت و قهرمان اصلی این مجموعه یعنی سلین به سبب برخورداری از اخلاقیاتی خاص، تواناییهای فرابشری دیوانهوار و همچنین تیپ ظاهری منحصر به فردش، تبدیل به یکی از به یاد ماندنیترین خونآشامهای تاریخ سینما شده است.
۳. فیلم The Hunger محصول سال ۱۹۸۳
یکی از عجیب و غریبترین خونآشامهای زن تاریخ سینما را میتوانیم در فیلم دلهرهآور The Hunger شاهد باشیم که مفهوم عشق را به شکلی متفاوت به چالش کشیده است.در این فیلم کاترین دنو ایفای نقش زنی زیبا و مرموز به نام میریام بلیلاک را بر عهده دارد که در اصل خونآشامی بسیار مسن بوده که از زمان مصر باستان تا به امروز زندگی کرده است. زنی که از ظاهر خود برای گول زدن و اغواگری استفاده کرده تا معشوقههای خود را با وعده زندگی ابدی، به قربانیانی تبدیل نماید که تنها حکم منبع تغذیه را برایش داشتهاند. در این گیر و دار او با نوزانده ویولونی به نام جان آشنا شده که همین کلک را برایش پیاده کرده و این مرد خیلی زود با پیر شدن ناگهانی و از دست دادن کنترل حرکت متوجه میشود که در چه دام وحشتناک و غیرقابل فراری گرفتار شده است. The Hunger نمایشی هنری محسوب میشود که موضوعاتی نظیر روابط پیچیده بین زوجها و پیری را به شکلی دلهرهآور مورد کنکاش قرار داده و شخصیت زنی عجیب، بیرحم و به یاد ماندنی را پدید آورده است.
۲. فیلم Only Lovers Left Alive محصول سال ۲۰۱۳
جیم جارموش کارگردان عجیب و غریب سینما به شمار میرود که از سادهترین ایدهها، دیوانهوارترین محصولات را پدید آورده و هر بار به شکلی متفاوت مخاطبینش را در بهت و حیرت فرو میبرد. کارگردانی که در سال ۲۰۱۳ میلادی تعریف متفاوتی از خونآشامها را در فیلم Only Lovers Left Alive به تصویر کشیده است.در این فیلم درام، عاشقانه و گوتیک با زوجی به نام آدام و ایو آشنا میشویم. آدام موسیقیدانی کارکشته به شمار میرود که در طول تاریخ منبع الهام بسیاری از همتایانش بوده که منجر به تبدیل آنها به اسطورههای نمادینی شده است؛ مردی که جامعه مدرن امروز را خستهکننده تلقی کرده و انسانها را موجوداتی مرده و بیرمق همچون زامبیها خطاب میکند. مردی ناامید که در سمت مقابل از معشوقهای به مام ایو با نقش آفرینی تحسین شده تیلدا سوئینتن برخوردار میباشد. زنی دلسوز، تسلیم ناپذیر، قدرتمند و با ارادهای راسخ که در تاریکترین دوران زندگی معشوقهاش به او پیوسته تا از خودکشی و مرگی حتمی نجاتش دهد. خونآشامی که از دغدغهعای عجیب و چالش برانگیزی بهره برده و صرفاً از روایتی فانتزی و کلیشهای فاصله گرفته است. البته که ایو همچنان از خوی درندگی برخوردار بوده و برای ارضای حس تشنگی خود ابایی از کشتن انسانها نداشته است.
۱. فیلم Doctor Sleep محصول سال ۲۰۱۹
چه کسی حتی میتوانست این اجازه را به خودش دهد تا دنبالهای بر ساخته تکرار نشدنی و به یاد ماندنی استنلی کوبریک یعنی The Shining تولید نماید؟ چالشی بسیار ریسکی و غیرمنتظره که مایک فلنگن بر عهده گرفت و فیلم Doctor Sleep را تولید نمود تا خاصترین خونآشام زن سینما را به معرض نمایش بگذارد.دنباله فیلم The Shining دوران بزرگسالی دنی تورنس را به معرض نمایش میگذارد. کسی که برای به دست گرفتن روان از دست رفتهاش، وارد ماجراجویی دیوانهواری میشود که او را با رهبر فرقهای خونآشامی به نام رز آشنا میکند که توسط ربکا فرگوسن به طرزی استادانه نقش آفرینی شده است. زنی با قدرتهای فرابشری و برخورداری از جاودانگی که به عنوان شخصیتی شرور و بیرحم، روح و روان دنی تورنس را باری دیگر به چالش کشیده و جهنمی وحشتناکتر را در زندگیاش پدید میآورد. ترکیب زیبایی ربکا فرگوسن با قدرت بازیگری اغواگرایانهاش سبب شده تا رز تبدیل به شخصیتی کاریزماتیک و ترسناک شده که میتواند هر مخاطبی را در عین ترساندن، شیفته خود نماید. شخصیتی که با قاطعیت میتوان او را بهترین و خاصترین خونآشام مونث سینما خطاب کرد.
https://teater.ir/news/61570