در این مطلب، مصاحبهٔ وبسایت ژاپنی Tokion را با شارلوت ولز، کارگردان و نویسنده این فیلم مرور میکنیم. مصاحبهٔ زیر توسط سوگو هیرایوا صورت گرفته و وی دربارهی موضوعات مختلفی با کارگردان فیلم «بعد از آفتاب» بهصحبت پرداخته است.
چارسو پرس: شارلوت ولز در سال ۱۹۸۷ در اسکاتلند متولد شد و فیلمسازی ساکن شهر نیویورک است. ولز با مدرک لیسانس هنرهای کلاسیک از King’s College London و سپس کارشناسی ارشد هنر از دانشگاه Oxford فارغالتحصیل شد. بعد از فارغالتحصیلی، وارد دنیای مالی و اعتباری شد و با یکی از دوستان خود، آژانسی مالی و اعتباری برای افرادی که روی ساخت فیلمهای سینمایی کار میکردند در شهر لندن دایر و اداره کرد. شارلوت ولز سپس مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی را از Tisch School of the Arts دریافت کرد. او در دوران تحصیل، توسط برنامه بورسیه مطالعات رسانهای بفتایِ نیویورک حمایت شد و در این مدت سه فیلم کوتاه را نویسندگی و کارگردانی کرد.
در سال ۲۰۱۸، او بهعنوان یکی از ۲۵ چهرهٔ جدید فیلمساز در دنیای فیلمهای مستقل انتخاب شد و در سال ۲۰۲۰، او یکی از اعضای بخش فیلمنامهنویسان و کارگردانان مؤسسه معروف ساندنس (Sundance Institute Screenwriters and Directors Labs) شد. همانطور که می دانید، Aftersun را در سال ۲۰۲۲ ساخت و اولین فیلم بلند شارلوت ولز است.
غافلگیری بزرگ سینمایی سال ۲۰۲۲، نخستین فیلم شارلوت ولز بود. فیلم Aftersun (بعد از آفتاب)، از همان اولین نمایشاش در هفتهٔ منتقدان جشنوارهٔ فیلم کن (The Cannes Film Festival)، توجه و تحسین فراوانی دریافت کرد و تا پایان سال و موعد انتشار فهرست بهترینهای سال ۲۰۲۲، تبدیل شد بهسوژهٔ محبوبِ بحث منتقدان و سینمادوستان، علیالخصوص سینمای مستقل. نامِ آشنای این روزهای سینمای مستقل اروپا، پل مسکال، در نقش شخصیت کالم، پدر جوان و افسردهٔ فیلم، برای نمایش چهرهٔ مسلط بیرونی و درگیری سهمگین درونی شخصیت کالم، بهترین بازی تابهاینجای کارنامهاش را ارائه میدهد. فرنکی کوریوی ۱۲ ساله هم در اولین نقشآفرینی دوران حرفهای خود و در جانبخشی بهشخصیت سوفیِ باهوش و دوستداشتنی، درخشان ظاهر شد. ایدههای شارلوت ولز برای طراحی بصری صحنهها چشمگیراند، و تسلطاش در کنترل ریتم و لحن فیلم، ما را مشتاق و کنجکاو پیگیری آیندهٔ کاریاش میکند. پس از موفقیت اولین ساختهٔ ولز، رسانههای مختلف برای مصاحبه بهسراغ او آمدند و وی هم در این زمینه کم نگذاشت و مصاحبههای زیادی از وی موجود است و ما در این مقاله بهسراغ یکی از مصاحبههای متفاوت وی رفتهایم و امیدواریم مورد توجه شما قرار بگیرد.
فیلم Aftersun، داستانی دلانگیز و البته اندوهناکی دربارهٔ خانواده است، اما با پیشروی خط سیر داستانی، چرخشی غیرمنتظره بهخود میگیرد. این فیلم که بیش از ۷۰ جایزه در جشنوارههای بینالمللی و جهانی دریافت کرد، شخصیتی رنجیده، افسرده و تابآورِ کالِم را بهتصویر میکشد که آشوبی بیپایان با روانِ خود دارد و همواره در تلاش است بااین حسوحال، فضایی بینهایت امن برای دخترکش بهوجود آورد. در ساختهٔ شارلوت ولز، انسانها ازطریق خاطرات و تخیل با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند. فیلم Aftersun در تاریخ ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲ توسط شرکت معتبر و محبوب A24 در ایالات متحده آمریکا و در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ توسط شرکت خوشنام Mubi در بریتانیا اکران شد.
این فیلم با نقدهای مثبتی از سوی منتقدان مواجه شد و بسیاری از منتقدان، کارگردانی و فیلمنامهٔ شارلوت ولز و البته نقشآفرینی بسیار خوب پل مسکال را ستایش کردند؛ پل مسکال، بازیگر ایرلندی است و در منوثِ ایرلند بهدنیا آمد و بازیگری را در The Lir Academy آموخت و سپس نمایشهایی را در تئاترهای شهر دوبلین روی صحنه برد. مسکال با ایفای نقش در مینیسریال Normal People (مردم عادی) بهاوج شهرت رسید که برای آن یک جایزهٔ تلویزیونی بفتا و نیز یک نامزدی اِمی در بخش آثار ساعات پربیننده کسب کرد. گفتنی است فیلم «بعد از آفتاب»، همچنین بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ توسط هیئت ملی بازبینی فیلم (National Board of Review of MotionPictures) انتخاب شد و در نظرسنجی سایتی ماهنامهٔ معتبر انگلیسی Sight & Sound، مقام اول بهترین فیلم سال را کسب کرد. پل مسکال برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
ــ زیبایی این فیلم در آنجا است که چگونه شخصیت سوفی در بزرگسالی بهفیلمهای ویدئوی خانگی نگاه میکند و با پدرش که دیگر آنجا نیست روبهرو میشود. البته با درنظرگیری این موضوع که شخصیت پدر بهندرت در ویدئوها حضور دارد.
شارلوت ولز: فکر میکنم شما اولین کسی هستید که متوجه این موضوع میشوید، پس از شما متشکرم. قصد من چنین بود. در صحنهٔ تولد که شخصیت سوفی دوربین را بهسمت پدرش میگیرد، به پل (که نقش کالم را در فیلم ایفا کرد) گفتم که از دوربین دوری کند و بههمین دلیل از طرفی بهطرفی دیگر رقصان است. دوربین، کمرکوردری بود که او در زمان خود داشت و حال شخصیت سوفی دارد. فیلم ویدئویی، تنها پرسپکتیو بهجایمانده از کالم است که ما (تماشاچیان) و سوفی داریم. تنها ازطریق دوربین است که پرسپکتیوی از شخصیت کالم و در زمان تعطیلاتشان در ترکیه داریم.
ــ شما در مصاحبهای دیگر گفتید که هیچ نوار ویدئویی از پدرتان باقی نمانده و تنها یک عکس از او دارید. چرا با وجود آگاهی از این موضوع، کمرکوردر (دوربین فیلمبرداری دستی) انتخاب شما بود؟
شارلوت ولز: یکی از دلایل آن این است که از نظر پرسپکتیو، افکتی جالب روی فیلم دارد. تنها یک ویدئوی خانگی وجود دارد که در خانه گرفته شده است و آن را بهخوبی در خاطر دارم. خالهام بهمادربزرگم میگوید دوربین روشن نیست، اما روشن است و هنگام شام آن را بهسمت مادربزرگم میگیرد و پشت سر او، بالای میز و روی دیوار، تصویری از من است که مستقیماً بهلنز نگاه میکنم. تجربهای سورئال بود، دیدن خودِ کوچکترم که روی کاناپه بهخودِ فعلیام نگاه میکند. چیزی در مورد بودنِ نگاهِ خودم در آنجا وجود داشت، حتی اگر آنجا نبودم. این [تجربه] قطعاً پایان فیلم را شکل داد، جایی که شخصیت سوفی نگاه خود را گویی نگه میدارد. اما دستان کالم ویدئو را گرفت؛ انگار شخصیت کالم، فردی نامرئی بین دو سوفی باشد.
ــ سوفی درحالیکه بهنگاه پدرش که توسط دوربین ضبط شده است نگاه میکند، با او «ارتباط» برقرار میکند.
شارلوت ولز: یک نوار از یکی از بستگانم، زمانیکه پروژه چراغِ سبز ساخت گرفته بود، دریافت کردم. آن نوار مجموعهای از تصاویر ثابت است. با جلو رفتن ویدئو، پدرم، دوستش و من را در حال بازی شطرنج دور یک میز میبینید، اما فقط میتوانید ما را از گردن بهپایین ببینید؛ صورت ما در کادر نیست. بهاین نوار خیره شدم و فضایِ اطراف این کادرِ ثابت را پر کردم. یاد آپارتمان و چیزهایی افتادم که نمیشناختم. محرکِ ذهنی [تماشای] نوار، چیزهایی را از پسِ ذهنم بهیادم آورد. این موضوع باعث شد بهماهیت رکوردها فکر کنم، بهجستجویی ورای از آنچه وجود داشت و پر کردن فضاهای خالی [ذهنم] بپردازم. برای شخصیت سوفی، نوارها چون لنگرهایی هستند تا خاطرات را بهکمک آنها بهخاطر بسپارد. چیزهایی که او در نوارها میبیند، ترکیبی از چیزهایی است که بهیاد میآورد و تصور میکند.
ــ آیا تا بهحال بهاین موضوع فکر کردهاید تدوین یک فیلم چون تلاش برای ایجاد یک خاطره در ذهن شما است؟
شارلوت ولز: با قراردادن تصاویر درکنار یکدیگر، معنا ایجاد میکنید؛ این روندِ تدوین است. ازاینمنظر، فرآیندی چون بهخاطرسپاری است، اما خاطرات روانتر [در ذهن] باقی میمانند. خاطرات هرگز در یک حال و بهشکلی ثابت تنظیم نمیمانند و هرگاه بخواهند و نیاز باشد، بهشکلی دائمی در حال تعدیل و شکلدهی خودشان هستند. اما همهچیز در جستجوی معنا خلاصه میشود. من احساس میکنم که خاطرات بیشتر مردم براساس تصاویر است، بههمین دلیل است که فیلم، مدیومی عالی برای نمایش اتفاقات مربوطبهحافظه و خاطره است.
ــ احساس میکنم بهندرت میتوان پدری جوان و خوب چون شخصیت کالم را در فیلمها دید. چرا تصمیم بهنمایش چنین شخصیتی گرفتید؟
شارلوت ولز: پدران در فیلمها، اغلب بهصورت شخصیتهایی بیکنش و منفعل یا غایب بهتصویر کشیده میشوند. شخصیت کالم از زندگی همسرش غایب است، چون آنها با هم زندگی نمیکنند، اما این موضوع باعث نمیشود که او از نظر عاطفی نیز غایب باشد. این تجربهٔ من با پدرم بود، اما این نوع رابطهٔ پدر-دختری اغلب روی پردهٔ سینما نمایش داده نمیشود. همچنین انتخاب بازیگری که فقط تا اندازهای جوان بهنظر برسد که تماشاچی وی را برادر سوفی قلمداد نکند، مهم بود. نیروی محرکهٔ پشت فیلم، تمایل من بهنمایش این نوع پدر بود. درعینحال، این موضوع چالشهایی را بهوجود آورد، زیرا مردم عادت دارند پدرانی با شخصیتهایی منفعل را روی پردهٔ سینما ببینند؛ این چیزی است که اکثر مردم میخواهند ببینند. تماشاچیان اگر بخواهند، از هر اقدام مثبتِ شخصیت در راستای رسیدن بهتفسیر دلخواه خود، چشمپوشی میکنند. من گهگاه میبینم که فیلم Aftersun بهعنوان داستان یک پدر و دخترِ از هم جداشده توصیف میشود. دیگر نمیدانم چه کاری باید انجام میدادم تا تماشاچی برعکس چنین برداشت و توصیفی داشته باشد. شاید تماشاچیان بهکل علاقهای بهنمایش تصویری مثبت از پدران ندارند.
ــ شخصیت کالم درگیر سلامت روان خود است؛ او بهتای چی و رِیوینگ (نوعی رقص و از نوع بهتمامی رها) برای افزایش تابآوریاش روی آورده. چگونه بهایدهٔ بهره از این فعالیتهای بدنی خاص رسیدید؟
شارلوت ولز: تای چی و ریوینگ، بُعدهای مختلف [شخصیت] کالم را نشان میدهند. ریوینگ و رقصیدن در همراهی با زمانی میشود که این شخصیت از شخصیت سوفی دور است. فکر میکنم با تای چی و مدیتیشن، شخصیت کالم در تلاش است تا آرامش درونی سالمتری پیدا کند. او میخواهد سوفی آن نسخه از شخصیت کالم را ببیند، چون شخصیت کالم مشتاقانه میخواهد نسخهٔ بهتری از خودش باشد. پدرم و برادرانش، تای چی کار میکردند (میخندد). آن زمان در اسکاتلند محبوب نبود، درواقع فکر میکنم امری غیرعادی هم بود. اما بله، تای چی و ریوینگ، نمایندهٔ مکانیسمهای مقابلهای برای جنبههای مختلفِ درونیِ شخصیت کالم هستند.
ــ صحنهٔ ریوینگ (رقص غمانگیز شخصیت کالم) نقشی حیاتی در فیلم دارد؛ آیا خودتان مرتب بهباشگاه میروید یا میرقصید؟
شارلوت ولز: بله و نه. شخصاً تنها با وجود مقدار مشخصی الکل در جریان خونم میتوانم برقصم؛ چندان هم مطمئن نیستم روی پای خودم بند باشم (میخندد). رقصیدن سرگرمکننده است، اما ازبینبردن خودآگاهی محیطی، سخت است. بهاین فُرم از رهایی و آزادی حسادت میکنم. بسیاری از فوتیجهای ریوینگ در کلابهای بریتانیا از دهه ۹۰ را در یوتیوب تماشا کردم. دوران بسیار خاصی بود. آزادی، اشتیاق و همزیستی اجتماعی بسیار خوبی وجود داشت، اما من جنبهٔ دیگر این حالات را نیز دیدم. مردمانی که با مصرف مواد مخدر، بالا بودند و آن حالات چهرهٔ مستأصل، ناامید و درمانده. بهنظر میرسید مردمان در داخل آن [دنس استیج] گیر افتاده بودند. جایی که درابتدا مکانی برای رهایی بود، میتوانست بهزندانی گریزناپذیر تبدیل شود. فوتیجهای ریوینگ، جهت و قدرتهای دینامیک و پویایی فیلم را تعیین کردند. در پایان فیلم، شخصیت سوفی، چهرهای سفید و با نقابی مرگسان بهخود میگیرد. از دور مکانی مملو از آسایش و آرامش بهنظر میرسد، اما هرچه نزدیکتر میشوید، چهرهٔ یأس را واضحتر میبینید. این همان چیزی است که من میخواستم با خلق این صحنه [رقصِ رِیوینگ] بهتصویر بکشم.
ــ متوجهام. بههمین دلیل است که کالم چهرهٔ عبوس و خشنی دارد.
شارلوت ولز: بین هتل و ریوینگ استیج شباهتی وجود دارد. شخصیت کالم سعی میکند شخصیت سوفی را بهزمین رقص آورد، ولی سوفی، کالم و درخواستش را نادیده میگیرد، اما بهعنوان یک بزرگسال [سوفی]، مدام آرزو میکند که بهآن لحظه بازگردد. سوفی با تمام وجودش میخواهد باری دیگر در آن فضا با کالم همراه شود. اما حال و در بزرگسالی، او چیزی را میبیند که در کودکی متوجهاش نبود و انتظارش را نداشت.
ــ میخواهم در مورد تجربیات فرهنگی شما بدانم. با تماشای چه فیلمهایی و شنیدن چه آهنگهایی بزرگ شدید؟
شارلوت ولز: برای تماشای فیلم، هیچ محدودیتی نداشتم، اینطور بگویم انگار در اوایل نوجوانی در سینما زندگی میکردم، اما سینماها معمولاً فیلمهای رایج آن زمانِ آمریکایی و بریتانیایی را نمایش میدادند. تقریباً ۱۷ یا ۱۸ سالگی بهبعد بود که بهجشنوارههای سینمایی آثار مستقل میرفتم و تماشای فیلمهای مستقل را شروع کردم. بهمدرسه فیلمسازی رفتم و شروع کردم بهتماشای فیلمهایی که الآن خودم میسازم. در نوجوانی بهآهنگهای زیادی گوش دادم که در آن زمان و اوایل سال ۲۰۰۰ بهسبک پاپ-پانک منتهی شد؛ بسیاری از آن آهنگها در فیلم است. بعدازآن، کمکم آهنگهای راکِ کمی هِویتر گوش دادم. در دهه ۲۰ سالگی بهموسیقی الکترونیک علاقهمند شدم. موسیقی و فیلم نقش مهمی در زندگی من داشتند و دارند.
ــ در مصاحبه دیگری به موریل اسپارک (نویسنده، شاعر و رماننویس اسکاتلندی)، نویسنده داستان کوتاه، اشاره کردید؛ مطالعه را دوست دارید؟
شارلوت ولز: چه زمانی بهاو اشاره کردم؟ (میخندد). جالب است؛ اخیراً دوباره بهاو فکر میکردم. احتمالاً بهکتاب موریل اسپارک اشاره کردم، زیرا معتقدم بهترین کتابها نباید مورد اقتباس ساخت فیلمها شوند. آنها در قالب یک رمان نوشته شدهاند. طرفدار دیدگاهِ یک مدیوم در کاملترین شکل آن هستم. اگر اثری بهاین خوبی و درواقع در مدیوم خود کامل باشد، بهنظر من نباید مورد اقتباس [در مدیوم دیگری] قرار بگیرد. اما من هم گاهی اوقات هنگام مطالعه، بهاقتباس آثار فکر میکنم. اقتباس از داستانهای کوتاه برای ساخت فیلمها مناسبتر است، چون در این داستانها، لحن، اصل است و فضایی برای ساختن یک جهان فراهم میآورد.
ــ آیا بهنویسندهٔ دیگری نیز علاقه دارید؟
شارلوت ولز: پاتریشیا هایسمیت، آیلین مایلز. من اشعار و آثار نثرِ کلاسیک زیادی میخوانم، چون در مقطع کارشناسی، ادبیات کلاسیک خواندهام. بهعنوانمثال، ترجمهٔ «ادیسه» از امیلی ویلسون. طیف متنوعی از کتابها در قفسهٔ کتابهایم دارم.
ــ در گذشته سه فیلم کوتاه فیلمبرداری کردهاید، اما این اولین فیلم بلند شما است. چالشبرانگیزترین بخش فیلمبرداری و ساخت یک فیلم بلند چه بود؟
شارلوت ولز: تدوین. بعد از انجام مراحل فیلمبرداریِ بهشدت فشرده، تدوین حدود هفت ماه طول کشید. تدوین، پروسهای بسیار طولانی بود که مستلزم استقامت زیادی است و با تدوین یک فیلم کوتاه متفاوت بود. تغییرات کوچک، تأثیرات عمیقی بر درک مردم از فیلم خواهند داشت، ازهمینروی، مرحلهٔ تدوین [این فیلم] بیش از حد معمول دشوار شد. زمانیکه این فیلم را ساختیم، ده برابر نیروی بیشتری داشتیم، اما در زمان تدوین فرقی با ساخت فیلمهای کوتاه نداشت.
ــ کدام را بیشتر دوست دارید: فیلمبرداری یا تدوین؟
شارلوت ولز: هر دو جهنم هستند (میخندد). اما فیلمبرداری با تیمم را دوست دارم. دوست دارم تنها باشم، اما شرایط فیلمبرداری این فیلم خاص بود، چون بهدلیل همهگیری بیماری کووید منزوی شده بودیم. تا زمان رسیدن بهمراحل ساخت Aftersun، برای امرار معاش تدوین میکردم، بنابراین از تدوین هم لذت میبرم. من و بلر مککلندون، تدوینگر فیلم، بهیک مدرسهٔ فیلم رفتهایم و همین موضوع خیال من را از بابت تدوین راحت کرده بود و کاملاً بهوی اعتماد دارم. اما درهرصورت باید بگویم تدوین این فیلم سخت بود، بنابراین احتمالاً لذت بیشتری در فیلمبرداری وجود دارد.
منبع: زومجی
در سال ۲۰۱۸، او بهعنوان یکی از ۲۵ چهرهٔ جدید فیلمساز در دنیای فیلمهای مستقل انتخاب شد و در سال ۲۰۲۰، او یکی از اعضای بخش فیلمنامهنویسان و کارگردانان مؤسسه معروف ساندنس (Sundance Institute Screenwriters and Directors Labs) شد. همانطور که می دانید، Aftersun را در سال ۲۰۲۲ ساخت و اولین فیلم بلند شارلوت ولز است.
غافلگیری بزرگ سینمایی سال ۲۰۲۲، نخستین فیلم شارلوت ولز بود. فیلم Aftersun (بعد از آفتاب)، از همان اولین نمایشاش در هفتهٔ منتقدان جشنوارهٔ فیلم کن (The Cannes Film Festival)، توجه و تحسین فراوانی دریافت کرد و تا پایان سال و موعد انتشار فهرست بهترینهای سال ۲۰۲۲، تبدیل شد بهسوژهٔ محبوبِ بحث منتقدان و سینمادوستان، علیالخصوص سینمای مستقل. نامِ آشنای این روزهای سینمای مستقل اروپا، پل مسکال، در نقش شخصیت کالم، پدر جوان و افسردهٔ فیلم، برای نمایش چهرهٔ مسلط بیرونی و درگیری سهمگین درونی شخصیت کالم، بهترین بازی تابهاینجای کارنامهاش را ارائه میدهد. فرنکی کوریوی ۱۲ ساله هم در اولین نقشآفرینی دوران حرفهای خود و در جانبخشی بهشخصیت سوفیِ باهوش و دوستداشتنی، درخشان ظاهر شد. ایدههای شارلوت ولز برای طراحی بصری صحنهها چشمگیراند، و تسلطاش در کنترل ریتم و لحن فیلم، ما را مشتاق و کنجکاو پیگیری آیندهٔ کاریاش میکند. پس از موفقیت اولین ساختهٔ ولز، رسانههای مختلف برای مصاحبه بهسراغ او آمدند و وی هم در این زمینه کم نگذاشت و مصاحبههای زیادی از وی موجود است و ما در این مقاله بهسراغ یکی از مصاحبههای متفاوت وی رفتهایم و امیدواریم مورد توجه شما قرار بگیرد.
فیلم Aftersun، داستانی دلانگیز و البته اندوهناکی دربارهٔ خانواده است، اما با پیشروی خط سیر داستانی، چرخشی غیرمنتظره بهخود میگیرد. این فیلم که بیش از ۷۰ جایزه در جشنوارههای بینالمللی و جهانی دریافت کرد، شخصیتی رنجیده، افسرده و تابآورِ کالِم را بهتصویر میکشد که آشوبی بیپایان با روانِ خود دارد و همواره در تلاش است بااین حسوحال، فضایی بینهایت امن برای دخترکش بهوجود آورد. در ساختهٔ شارلوت ولز، انسانها ازطریق خاطرات و تخیل با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند. فیلم Aftersun در تاریخ ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲ توسط شرکت معتبر و محبوب A24 در ایالات متحده آمریکا و در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ توسط شرکت خوشنام Mubi در بریتانیا اکران شد.
این فیلم با نقدهای مثبتی از سوی منتقدان مواجه شد و بسیاری از منتقدان، کارگردانی و فیلمنامهٔ شارلوت ولز و البته نقشآفرینی بسیار خوب پل مسکال را ستایش کردند؛ پل مسکال، بازیگر ایرلندی است و در منوثِ ایرلند بهدنیا آمد و بازیگری را در The Lir Academy آموخت و سپس نمایشهایی را در تئاترهای شهر دوبلین روی صحنه برد. مسکال با ایفای نقش در مینیسریال Normal People (مردم عادی) بهاوج شهرت رسید که برای آن یک جایزهٔ تلویزیونی بفتا و نیز یک نامزدی اِمی در بخش آثار ساعات پربیننده کسب کرد. گفتنی است فیلم «بعد از آفتاب»، همچنین بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ توسط هیئت ملی بازبینی فیلم (National Board of Review of MotionPictures) انتخاب شد و در نظرسنجی سایتی ماهنامهٔ معتبر انگلیسی Sight & Sound، مقام اول بهترین فیلم سال را کسب کرد. پل مسکال برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
هشدار اسپویل: مصاحبه شامل بخشهایی از جزئیات داستانی فیلم است
در مورد انتخاب دوربین فیلمبرداری دستی (کمرکوردر) بهعنوان یک مدیوم
ــ میان اولین پیشنویس فیلمنامه و فیلمنامهٔ تکمیلشده، بزرگترین تغییری که ایجاد کردید چه بود؟
شارلوت ولز: شخصیتهای بسیاری را حذف کردم. با تمرکز بر داستان دو شخصیت سوفی و کالم، از ایجاد چالش [اضافی] بین آنها خود را خلاص کردم. در پیشنویس ابتدایی فیلمنامه، اصطکاک بین این دو شخصیت بیشتر بود. وقتی بازخوردی در مورد آن فیلمنامهٔ ابتدایی گرفتم، مردم از من خواستند که [منبع] اصطکاکشان را بیشتر کنم و همانجا متوجه شدم این چیزی نیست که میخواستم انجام دهم. نمیخواستم دربارهٔ دو نفر که با هم مخالف هستند صحبت کنم. میخواستم درگیریِ درون خودشان و البته درگیری با زمان، جدا از هم باشد، اما همزمان میخواستم این دو شخصیت تجربهٔ مثبتی در رابطه با زمانیکه کنار یکدیگر بودند، داشته باشند.ــ زیبایی این فیلم در آنجا است که چگونه شخصیت سوفی در بزرگسالی بهفیلمهای ویدئوی خانگی نگاه میکند و با پدرش که دیگر آنجا نیست روبهرو میشود. البته با درنظرگیری این موضوع که شخصیت پدر بهندرت در ویدئوها حضور دارد.
شارلوت ولز: فکر میکنم شما اولین کسی هستید که متوجه این موضوع میشوید، پس از شما متشکرم. قصد من چنین بود. در صحنهٔ تولد که شخصیت سوفی دوربین را بهسمت پدرش میگیرد، به پل (که نقش کالم را در فیلم ایفا کرد) گفتم که از دوربین دوری کند و بههمین دلیل از طرفی بهطرفی دیگر رقصان است. دوربین، کمرکوردری بود که او در زمان خود داشت و حال شخصیت سوفی دارد. فیلم ویدئویی، تنها پرسپکتیو بهجایمانده از کالم است که ما (تماشاچیان) و سوفی داریم. تنها ازطریق دوربین است که پرسپکتیوی از شخصیت کالم و در زمان تعطیلاتشان در ترکیه داریم.
ــ شما در مصاحبهای دیگر گفتید که هیچ نوار ویدئویی از پدرتان باقی نمانده و تنها یک عکس از او دارید. چرا با وجود آگاهی از این موضوع، کمرکوردر (دوربین فیلمبرداری دستی) انتخاب شما بود؟
شارلوت ولز: یکی از دلایل آن این است که از نظر پرسپکتیو، افکتی جالب روی فیلم دارد. تنها یک ویدئوی خانگی وجود دارد که در خانه گرفته شده است و آن را بهخوبی در خاطر دارم. خالهام بهمادربزرگم میگوید دوربین روشن نیست، اما روشن است و هنگام شام آن را بهسمت مادربزرگم میگیرد و پشت سر او، بالای میز و روی دیوار، تصویری از من است که مستقیماً بهلنز نگاه میکنم. تجربهای سورئال بود، دیدن خودِ کوچکترم که روی کاناپه بهخودِ فعلیام نگاه میکند. چیزی در مورد بودنِ نگاهِ خودم در آنجا وجود داشت، حتی اگر آنجا نبودم. این [تجربه] قطعاً پایان فیلم را شکل داد، جایی که شخصیت سوفی نگاه خود را گویی نگه میدارد. اما دستان کالم ویدئو را گرفت؛ انگار شخصیت کالم، فردی نامرئی بین دو سوفی باشد.
ــ سوفی درحالیکه بهنگاه پدرش که توسط دوربین ضبط شده است نگاه میکند، با او «ارتباط» برقرار میکند.
شارلوت ولز: یک نوار از یکی از بستگانم، زمانیکه پروژه چراغِ سبز ساخت گرفته بود، دریافت کردم. آن نوار مجموعهای از تصاویر ثابت است. با جلو رفتن ویدئو، پدرم، دوستش و من را در حال بازی شطرنج دور یک میز میبینید، اما فقط میتوانید ما را از گردن بهپایین ببینید؛ صورت ما در کادر نیست. بهاین نوار خیره شدم و فضایِ اطراف این کادرِ ثابت را پر کردم. یاد آپارتمان و چیزهایی افتادم که نمیشناختم. محرکِ ذهنی [تماشای] نوار، چیزهایی را از پسِ ذهنم بهیادم آورد. این موضوع باعث شد بهماهیت رکوردها فکر کنم، بهجستجویی ورای از آنچه وجود داشت و پر کردن فضاهای خالی [ذهنم] بپردازم. برای شخصیت سوفی، نوارها چون لنگرهایی هستند تا خاطرات را بهکمک آنها بهخاطر بسپارد. چیزهایی که او در نوارها میبیند، ترکیبی از چیزهایی است که بهیاد میآورد و تصور میکند.
ــ آیا تا بهحال بهاین موضوع فکر کردهاید تدوین یک فیلم چون تلاش برای ایجاد یک خاطره در ذهن شما است؟
شارلوت ولز: با قراردادن تصاویر درکنار یکدیگر، معنا ایجاد میکنید؛ این روندِ تدوین است. ازاینمنظر، فرآیندی چون بهخاطرسپاری است، اما خاطرات روانتر [در ذهن] باقی میمانند. خاطرات هرگز در یک حال و بهشکلی ثابت تنظیم نمیمانند و هرگاه بخواهند و نیاز باشد، بهشکلی دائمی در حال تعدیل و شکلدهی خودشان هستند. اما همهچیز در جستجوی معنا خلاصه میشود. من احساس میکنم که خاطرات بیشتر مردم براساس تصاویر است، بههمین دلیل است که فیلم، مدیومی عالی برای نمایش اتفاقات مربوطبهحافظه و خاطره است.
چالش بهتصویر کشیدن یک پدر جوان و خوب
ــ احساس میکنم بهندرت میتوان پدری جوان و خوب چون شخصیت کالم را در فیلمها دید. چرا تصمیم بهنمایش چنین شخصیتی گرفتید؟
شارلوت ولز: پدران در فیلمها، اغلب بهصورت شخصیتهایی بیکنش و منفعل یا غایب بهتصویر کشیده میشوند. شخصیت کالم از زندگی همسرش غایب است، چون آنها با هم زندگی نمیکنند، اما این موضوع باعث نمیشود که او از نظر عاطفی نیز غایب باشد. این تجربهٔ من با پدرم بود، اما این نوع رابطهٔ پدر-دختری اغلب روی پردهٔ سینما نمایش داده نمیشود. همچنین انتخاب بازیگری که فقط تا اندازهای جوان بهنظر برسد که تماشاچی وی را برادر سوفی قلمداد نکند، مهم بود. نیروی محرکهٔ پشت فیلم، تمایل من بهنمایش این نوع پدر بود. درعینحال، این موضوع چالشهایی را بهوجود آورد، زیرا مردم عادت دارند پدرانی با شخصیتهایی منفعل را روی پردهٔ سینما ببینند؛ این چیزی است که اکثر مردم میخواهند ببینند. تماشاچیان اگر بخواهند، از هر اقدام مثبتِ شخصیت در راستای رسیدن بهتفسیر دلخواه خود، چشمپوشی میکنند. من گهگاه میبینم که فیلم Aftersun بهعنوان داستان یک پدر و دخترِ از هم جداشده توصیف میشود. دیگر نمیدانم چه کاری باید انجام میدادم تا تماشاچی برعکس چنین برداشت و توصیفی داشته باشد. شاید تماشاچیان بهکل علاقهای بهنمایش تصویری مثبت از پدران ندارند.
ــ شخصیت کالم درگیر سلامت روان خود است؛ او بهتای چی و رِیوینگ (نوعی رقص و از نوع بهتمامی رها) برای افزایش تابآوریاش روی آورده. چگونه بهایدهٔ بهره از این فعالیتهای بدنی خاص رسیدید؟
شارلوت ولز: تای چی و ریوینگ، بُعدهای مختلف [شخصیت] کالم را نشان میدهند. ریوینگ و رقصیدن در همراهی با زمانی میشود که این شخصیت از شخصیت سوفی دور است. فکر میکنم با تای چی و مدیتیشن، شخصیت کالم در تلاش است تا آرامش درونی سالمتری پیدا کند. او میخواهد سوفی آن نسخه از شخصیت کالم را ببیند، چون شخصیت کالم مشتاقانه میخواهد نسخهٔ بهتری از خودش باشد. پدرم و برادرانش، تای چی کار میکردند (میخندد). آن زمان در اسکاتلند محبوب نبود، درواقع فکر میکنم امری غیرعادی هم بود. اما بله، تای چی و ریوینگ، نمایندهٔ مکانیسمهای مقابلهای برای جنبههای مختلفِ درونیِ شخصیت کالم هستند.
ــ صحنهٔ ریوینگ (رقص غمانگیز شخصیت کالم) نقشی حیاتی در فیلم دارد؛ آیا خودتان مرتب بهباشگاه میروید یا میرقصید؟
شارلوت ولز: بله و نه. شخصاً تنها با وجود مقدار مشخصی الکل در جریان خونم میتوانم برقصم؛ چندان هم مطمئن نیستم روی پای خودم بند باشم (میخندد). رقصیدن سرگرمکننده است، اما ازبینبردن خودآگاهی محیطی، سخت است. بهاین فُرم از رهایی و آزادی حسادت میکنم. بسیاری از فوتیجهای ریوینگ در کلابهای بریتانیا از دهه ۹۰ را در یوتیوب تماشا کردم. دوران بسیار خاصی بود. آزادی، اشتیاق و همزیستی اجتماعی بسیار خوبی وجود داشت، اما من جنبهٔ دیگر این حالات را نیز دیدم. مردمانی که با مصرف مواد مخدر، بالا بودند و آن حالات چهرهٔ مستأصل، ناامید و درمانده. بهنظر میرسید مردمان در داخل آن [دنس استیج] گیر افتاده بودند. جایی که درابتدا مکانی برای رهایی بود، میتوانست بهزندانی گریزناپذیر تبدیل شود. فوتیجهای ریوینگ، جهت و قدرتهای دینامیک و پویایی فیلم را تعیین کردند. در پایان فیلم، شخصیت سوفی، چهرهای سفید و با نقابی مرگسان بهخود میگیرد. از دور مکانی مملو از آسایش و آرامش بهنظر میرسد، اما هرچه نزدیکتر میشوید، چهرهٔ یأس را واضحتر میبینید. این همان چیزی است که من میخواستم با خلق این صحنه [رقصِ رِیوینگ] بهتصویر بکشم.
ــ متوجهام. بههمین دلیل است که کالم چهرهٔ عبوس و خشنی دارد.
شارلوت ولز: بین هتل و ریوینگ استیج شباهتی وجود دارد. شخصیت کالم سعی میکند شخصیت سوفی را بهزمین رقص آورد، ولی سوفی، کالم و درخواستش را نادیده میگیرد، اما بهعنوان یک بزرگسال [سوفی]، مدام آرزو میکند که بهآن لحظه بازگردد. سوفی با تمام وجودش میخواهد باری دیگر در آن فضا با کالم همراه شود. اما حال و در بزرگسالی، او چیزی را میبیند که در کودکی متوجهاش نبود و انتظارش را نداشت.
تدوین این فیلم بیشتر از همیشه اعصاب خردکن شده بود
ــ میخواهم در مورد تجربیات فرهنگی شما بدانم. با تماشای چه فیلمهایی و شنیدن چه آهنگهایی بزرگ شدید؟
شارلوت ولز: برای تماشای فیلم، هیچ محدودیتی نداشتم، اینطور بگویم انگار در اوایل نوجوانی در سینما زندگی میکردم، اما سینماها معمولاً فیلمهای رایج آن زمانِ آمریکایی و بریتانیایی را نمایش میدادند. تقریباً ۱۷ یا ۱۸ سالگی بهبعد بود که بهجشنوارههای سینمایی آثار مستقل میرفتم و تماشای فیلمهای مستقل را شروع کردم. بهمدرسه فیلمسازی رفتم و شروع کردم بهتماشای فیلمهایی که الآن خودم میسازم. در نوجوانی بهآهنگهای زیادی گوش دادم که در آن زمان و اوایل سال ۲۰۰۰ بهسبک پاپ-پانک منتهی شد؛ بسیاری از آن آهنگها در فیلم است. بعدازآن، کمکم آهنگهای راکِ کمی هِویتر گوش دادم. در دهه ۲۰ سالگی بهموسیقی الکترونیک علاقهمند شدم. موسیقی و فیلم نقش مهمی در زندگی من داشتند و دارند.
ــ در مصاحبه دیگری به موریل اسپارک (نویسنده، شاعر و رماننویس اسکاتلندی)، نویسنده داستان کوتاه، اشاره کردید؛ مطالعه را دوست دارید؟
شارلوت ولز: چه زمانی بهاو اشاره کردم؟ (میخندد). جالب است؛ اخیراً دوباره بهاو فکر میکردم. احتمالاً بهکتاب موریل اسپارک اشاره کردم، زیرا معتقدم بهترین کتابها نباید مورد اقتباس ساخت فیلمها شوند. آنها در قالب یک رمان نوشته شدهاند. طرفدار دیدگاهِ یک مدیوم در کاملترین شکل آن هستم. اگر اثری بهاین خوبی و درواقع در مدیوم خود کامل باشد، بهنظر من نباید مورد اقتباس [در مدیوم دیگری] قرار بگیرد. اما من هم گاهی اوقات هنگام مطالعه، بهاقتباس آثار فکر میکنم. اقتباس از داستانهای کوتاه برای ساخت فیلمها مناسبتر است، چون در این داستانها، لحن، اصل است و فضایی برای ساختن یک جهان فراهم میآورد.
ــ آیا بهنویسندهٔ دیگری نیز علاقه دارید؟
شارلوت ولز: پاتریشیا هایسمیت، آیلین مایلز. من اشعار و آثار نثرِ کلاسیک زیادی میخوانم، چون در مقطع کارشناسی، ادبیات کلاسیک خواندهام. بهعنوانمثال، ترجمهٔ «ادیسه» از امیلی ویلسون. طیف متنوعی از کتابها در قفسهٔ کتابهایم دارم.
ــ در گذشته سه فیلم کوتاه فیلمبرداری کردهاید، اما این اولین فیلم بلند شما است. چالشبرانگیزترین بخش فیلمبرداری و ساخت یک فیلم بلند چه بود؟
شارلوت ولز: تدوین. بعد از انجام مراحل فیلمبرداریِ بهشدت فشرده، تدوین حدود هفت ماه طول کشید. تدوین، پروسهای بسیار طولانی بود که مستلزم استقامت زیادی است و با تدوین یک فیلم کوتاه متفاوت بود. تغییرات کوچک، تأثیرات عمیقی بر درک مردم از فیلم خواهند داشت، ازهمینروی، مرحلهٔ تدوین [این فیلم] بیش از حد معمول دشوار شد. زمانیکه این فیلم را ساختیم، ده برابر نیروی بیشتری داشتیم، اما در زمان تدوین فرقی با ساخت فیلمهای کوتاه نداشت.
ــ کدام را بیشتر دوست دارید: فیلمبرداری یا تدوین؟
شارلوت ولز: هر دو جهنم هستند (میخندد). اما فیلمبرداری با تیمم را دوست دارم. دوست دارم تنها باشم، اما شرایط فیلمبرداری این فیلم خاص بود، چون بهدلیل همهگیری بیماری کووید منزوی شده بودیم. تا زمان رسیدن بهمراحل ساخت Aftersun، برای امرار معاش تدوین میکردم، بنابراین از تدوین هم لذت میبرم. من و بلر مککلندون، تدوینگر فیلم، بهیک مدرسهٔ فیلم رفتهایم و همین موضوع خیال من را از بابت تدوین راحت کرده بود و کاملاً بهوی اعتماد دارم. اما درهرصورت باید بگویم تدوین این فیلم سخت بود، بنابراین احتمالاً لذت بیشتری در فیلمبرداری وجود دارد.
منبع: زومجی
https://teater.ir/news/61957