سریال ۳Body Problem جدیدترین محصول نتفیلکس است که فصل اول آن در سال جاری منتشر شده و گویا دو فصل دیگر از آن در راهست.
چارسو پرس: این سریال علمی تخیلی دست بر روی مسئله مهم و جذابی گذاشته است: آیا ما در جهان تنها هستیم؟ همین پلات جذاب به تنهایی کافی است تا هر مخاطبی را پای تلویزیون بکشاند. اما اینکه سریال بتواند مخاطب را مجذوب اثر خود نگه دارد، موضوع دیگری است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. به هر حال این سریال جذابیت خود را تنها معطوف به پلات خود نکرده و تیم نویسندگی و بازیگری آن عملا از سریال گیم آو ترونز هستند و این موضوع نیز از ویژگیهای ۳Body Problem است. همچنین لازم به ذکر است که این سریال بر اساس یک رمان چینی به همین نام اثر لیو سیشین ساخته شده است. پس از مجموعه تلویزیونی چینی ۲۰۲۳، این دومین اقتباس از این رمان بهشمار میرود.
با اجازه دوستان قصد دارم نقد خود را از جایی شروع کنم که فکر میکنم درک آن به درک هنر و حتی سینما کمک شایانی میکند. پس امیدوارم انسجامی که در ذهن بنده هست، در پایان در ذهن دوستان نیز شکل بگیرد.
هنر و هر مدیومی از آن، در تبارشناسیاش به جایی برمیگردد که سرگرمی اصلیترین هدف آن بوده و برای مخاطبین عام خلق میشده است. پس اگر هدف یک هنرمند خلق اثر فلسفی باشد، باید آن را از مدیوم عام بودن به زبان بیاورد. و در خلق اثری جدیتر باید به سراغ مقالات فلسفی برود. به قول آقای احمدرضا احمدی شاعر بزرگ ایرانی که گفت: من اگه بخوام یک شعر خیلی سیاسی با درون مایه سیاسی بنویسم، همون بهتر که یه مقاله سیاسی بنویسم تا شعر.
پس حداقل برای من چنین بوده که هر فیلم و سریالی برای من نیز هست. یعنی این ادعا که اگر فیزیک نمیفهمی Body 3Problem نبین؛ ادعایی بسیار غیر هنری و اشتباه است. وقتی نتفیلکس ۳Body Problem را انتشار جهانی کرده است، من نیز جزو این جهان هستم و سریال باید برای من نیز قابل درک میبود. پس در اولین مرحله چنین ادعا میکنم که سریال ۳Body Problem برای مخاطب عام بسیار گنگ و پُر از مسائل علمی است که مخاطب عام هیچ از آنها نمیداند و ندانستن این مسائل باعث میشود که مخاطب نتواند همراه این داستان و این فضا شود. برای مثال در قسمتهای میانی سریال ۳Body Problem زن دانشمند چینی و پلیس چینی-بریتانیایی درباره نظریه انیشتین و این که هیچ چیزی نمیتواند بالاتر از سرعت نور باشد، صحبت میکنند و این صحبتها چنین نیست که مثلا در قالب دیالوگ این موضوع نیز برای مخاطب قابل درک باشد، بلکه صحبتها بسیار مهم و خارج از درک مخاطب عام است. یا مثلا در اصلیترین ادعای سریال، فضاییها با پروتون موفق میشوند جهان انسانها را تحت سلطه خود دربیاورند؛ سوال من در این است که وقتی نحوه کارکرد پروتون توضیح داده میشود، مخاطب دقیقا کجای داستان ایستاده؟ چه چیزی میفهمد و چگونه همراه میشود؟
البته درست است که ۳Body Problem به سراغ حرفهای بزرگ رفته اما تا جایی که سواد کمِ بنده اجازه میداد، پی بردم که تیم نویسندگی در مسائل علمی آنچنان هم دقیق نبوده و سریال پُر از باگهای علمی است.
هشدار اسپویل
بر فرض مثال آدم فضاییها ادعا میکنند که میتوانند هر کاری که دلشان میخواهد را انجام دهند و به قول خودشان قادر مطلق هستند. آنها نقشه خود را چنین عنوان میکنند که قصد دارند دانشمندان را کشته و یا به طریقی حذف کنند تا بشر نتواند پیشرفت کند. اگر دشمن این قابلیت را دارد که دانشمندان را بکشد و این چیزها، چرا کل انسانها را نمیکشد تا به یکباره از شر بشر خلاص شود؟
یا مثلا سوال مهمتر این میتواند باشد که این تمدن پیشرفته که این قابلیتهای مهم را دارد، یعنی قادر نیست مشکلات خود را حل کند؟ مشکلاتی که در دنیای پیشرفته آنها خیلی هم قابل حل است.
یا اصلیترین باگ به نظر من ارتباط برقرار کردنِ فضاییها با آدمهاست. چگونه این امکان وجود دارد که موجوداتی از آن سوی کهکشان، بتوانند زبان انسان را بفهمند و با او ارتباط برقرار کنند. انسان طی میلیونها سال زبانی را اختراع کرده است که به نوعی جهان اوست. یعنی یک درجه این ور یا یک درجه آن ور باعث میشد تا انسان به شکل کنونی خود ارتباط برقرار نکند. اما فضاییها از آن سوی جهان دقیقا به زبانهای انسانی با ما ارتباط برقرار میکنند و حتی تهدید هم میکنند! (تنها نوع درست این مورد را در فیلم Arrival دیدم، جایی که این ارتباط تا پایان میسر نشد) نکته جالب نیز در این است که به هنگام چنین مواجه شدنهایی، ۳Body Problem تنها به این پاسخ بسنده میکند که آنها پیشرفته هستند. اگر قرار بود انسانها به این پاسخ ساده بسنده کنند، نه فیزیکی بود، نه پیشرفتی و نه علمی. از طرفی هم پیشرفته بودن این فضاییها در هالهای از ابهام قرار دارد. بر فرض مثال چگونه ممکن است که این موجودات به قدری پیشرفته باشند که بتوانند همهچیز جهان ما را در کسری از ثانیه بدانند، اما از آن طرف ندانند که دروغ یعنی چه؟!
باگ دیگری که به شخصه نظر بنده را جلب کرد، استفاده از بمب اتم برای فرستادن فضاپیما به نقطه مورد نظر بود. چگونه سیصد بمب اتم را به فضا فرستادند؟ طبق اطلاعات خود سریال، این عمل ممکن است تا سالها به طول بیانجامد. از طرفی چگونه نیروی حاصل از انفجار آن، فضاپیما را به جلو هُل میدهد و باعث نابودی آن نمیشود؟ بمب اتم در یک قدمی فضاپیما منفجر شده و نیروی آن تنها محرک شد و تخریب نکرد!
با اینکه ایرادگیری از فضای فیزیکی سریال ۳Body Problem در تخصص بنده نیست و قطعا دوستانی که سوادی در این زمینه دارند، بهتر متوجه اشتباهات و نکات مثبت خواهند شد. اما یک مورد دیگر نیز وجود داشت که نظر مرا جلب کرد. دانشمند چینی (پیرزن) در جایی از سریال درباره حرکت با سرعتی فراتر از سرعت نور سخن میگوید و این درحالی است که این موضوع از بابت علمی غیرممکن است. طبق نظریه جناب انیشتین هیچ جسم یا موجی نمیتواند در فضای آزاد با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند. چرا که در این صورت زمان معنی خود را از دست میدهد و از طرفی طبق نظریه بوزون هیگز تنها ذراتی قادر به حرکت با سرعت نور و یا نزدیک به آن هستند که هیچ درگیری با میدان بوزون هیگز نداشته باشند؛ پس برای حرکت در این سرعت باید عملا بی وزن بود. حال این بی وزنی را با فضاپیمایی در نظر بگیرید که میخواهد با این سرعت حرکت کند!
سریال در آغاز چنان بر طبل رسوایی رازهای آفرینش میکوبد که انتظارات بیننده را بالا میبرد. جستجوی خدا، هوش کیهانی، ماتریکس، جهانهای موازی و… مسائلی هستند که تمام فکر بشر را مشغول کردهاند و شروع طوفانی سریال و دست گذاشتن روی همین موارد، این نوید را میدهد که با یک شاهکار روبرو هستیم. اما متاسفانه هر چه از آغاز سریال فاصله میگیریم، هدف اولیه از یاد میرود و در قسمتهای پایانی باز هم کلیشه جنگ انسان و موجودات بیگانه پابرهنه میان موضوعات اساسی میدود. به دور از مسائل فیزیکی سریال ۳Body Problem عمده مشکلات خود را در روایت داستان و همچنین تیم بازیگری خود دارد. روابط میان کاراکترهای اصلی هیچ ساخته نشده و این روابط حتی در ادامه داستان، سریال را به بیراهه میکشند. مثلا الکس شارپ در نقش ویل داونینگ را در نظر بگیرید. تا میانه داستان کاراکتر فرعی و صرفا مکمل است. اما ناگهان داستان در میان جنگ عظیم فضایی پا به داستان عاشقانه او میگذارد. ویل سرطان دارد و دوربین در کلوزآپهای بسیار بد، دست از سر این کاراکتر برنمیدارد.
او مشتی دیالوگ کاملا بی معنی و حوصله سر بر را گفته و مخاطب را از داستان اصلی دور میکند. او چنان عاشق دختر چینی است که برای او ستاره میخرد و گریه زاری میکند. اما هیچ پیش زمینهای از عشق این دو وجود ندارد و حتی وقت مخاطب را هم تلف میکند. از طرفی خود آن دختر چینی، از بابت بازیگری و کاراکتری این قدرت و توان را ندارد که به شخصیت اصلی داستان تبدیل شود و مثلا بخواهد دنیا را نجات بدهد. به نظر من تنها کاراکتر خوب سریال که حداقل تیپ داشت، جان بردلی در نقش جک رونی بود که آن هم خیلی سریع حذف شد.
در کنار تمام کاراکترهای ضعیف سریال ۳Body Problem، یک کاراکتر ضعف مهمی را به دوش میکشید. دانشمند و پیرزن چینی. از او به عنوان نابغه یاد میشود و قدرت درک او در فیزیک مثال زدنی است. اما برخلاف ادعای سریال، تنها چیزی که مخاطب از او میبینید، یک پیرزن افراطی فرقه محور است که اصلا شبیه دانشمندان نیست. سرور ما و پروردگار ما، از زبان یک فیزیکدان برجسته بسیار مسخره است. البته این را هم بگویم که سریال ۳Body Problem به دوستان فرقهای فرصت زیادی میدهد. آنها در بخش عمدهای از سریال حضور دارند و اصلا پدیدارشناسی دین در آنها مفهومی ندارد. مخصوصا دختر بریتانیایی که به نوعی نماینده این فرقه است و با بازی بسیار بد، وقت سریال را میگیرد.
سریال ۳Body Problem بر روی فضای آخرالزمانی تاکید بسیاری دارد. گویی هدفش نه مقابله با فضاییها، بلکه هدفش به تصویر کشیدن ترس بشر از چنین رویدادی است. مثلا وقتی این موضوع که فضاییها میخواهند به زمین بیایند، رسانهای شد؛ مثل تمام کلیشههای موجود در فیلمهای فضایی، دوربین به سراغ اخباری رفت که آشوب در جهان را به تصویر میکشد. خیابانها غارت شدهاند؛ مردمِ ترسیده به جان یکدیگر افتادهاند و از طرفی دولتها حکومت نظامی اعلام کردهاند. اما دقیقا در چند دقیقه بعد وقتی که خیابانهای شهر نشان داده میشود، عملا خبری از آشوب و حکومت نظامی و این چیزها نیست!
البته به نظر من سریال ۳Body Problem همچنان جذابیت خود را دارد. اما این جذابیت تنها و تنها مدیون پلات است. آدم فضاییها همواره برای بشر موضوعی جذاب و در عین حال ترسناک بودهاند. هر فیلمی در این موضوع این برگ برنده را دارد که مخاطب را میخکوب کند تا به او نشان دهد چه ویرانیهایی به بار خواهد آمد. اما سریال ۳Body Problem ضربه را از روایت میخورد. یعنی پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر هیجانی و جذاب را دارد، اما ناتوان در ساخت این فضای مخصوص با آدمهای مخصوص است. به نظر من همین موضوع، احتمالا باعث شود تا سریال ۳Body Problem ادامهدار نبوده و کنسل شود.
در پایان از دوستان خواهش میکنم که نقد را کامل خوانده و صرفا با نتیجهگیری بنده، درباره این سریال تصمیم نگیرند. اما در کل چنین میشود گفت که سریال ۳Body Problem پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر تماشایی و هیجانی را داشت، اما روایت بسیار گنگ و همچنین تیم بازیگری ضعیف و همچنین باگهای فیزیکی باعث شد تا این سریال حداقل از نظر بنده به اثری خسته کننده با چند هیجان کوچک تبدیل شود.
با اجازه دوستان قصد دارم نقد خود را از جایی شروع کنم که فکر میکنم درک آن به درک هنر و حتی سینما کمک شایانی میکند. پس امیدوارم انسجامی که در ذهن بنده هست، در پایان در ذهن دوستان نیز شکل بگیرد.
هنر و هر مدیومی از آن، در تبارشناسیاش به جایی برمیگردد که سرگرمی اصلیترین هدف آن بوده و برای مخاطبین عام خلق میشده است. پس اگر هدف یک هنرمند خلق اثر فلسفی باشد، باید آن را از مدیوم عام بودن به زبان بیاورد. و در خلق اثری جدیتر باید به سراغ مقالات فلسفی برود. به قول آقای احمدرضا احمدی شاعر بزرگ ایرانی که گفت: من اگه بخوام یک شعر خیلی سیاسی با درون مایه سیاسی بنویسم، همون بهتر که یه مقاله سیاسی بنویسم تا شعر.
پس حداقل برای من چنین بوده که هر فیلم و سریالی برای من نیز هست. یعنی این ادعا که اگر فیزیک نمیفهمی Body 3Problem نبین؛ ادعایی بسیار غیر هنری و اشتباه است. وقتی نتفیلکس ۳Body Problem را انتشار جهانی کرده است، من نیز جزو این جهان هستم و سریال باید برای من نیز قابل درک میبود. پس در اولین مرحله چنین ادعا میکنم که سریال ۳Body Problem برای مخاطب عام بسیار گنگ و پُر از مسائل علمی است که مخاطب عام هیچ از آنها نمیداند و ندانستن این مسائل باعث میشود که مخاطب نتواند همراه این داستان و این فضا شود. برای مثال در قسمتهای میانی سریال ۳Body Problem زن دانشمند چینی و پلیس چینی-بریتانیایی درباره نظریه انیشتین و این که هیچ چیزی نمیتواند بالاتر از سرعت نور باشد، صحبت میکنند و این صحبتها چنین نیست که مثلا در قالب دیالوگ این موضوع نیز برای مخاطب قابل درک باشد، بلکه صحبتها بسیار مهم و خارج از درک مخاطب عام است. یا مثلا در اصلیترین ادعای سریال، فضاییها با پروتون موفق میشوند جهان انسانها را تحت سلطه خود دربیاورند؛ سوال من در این است که وقتی نحوه کارکرد پروتون توضیح داده میشود، مخاطب دقیقا کجای داستان ایستاده؟ چه چیزی میفهمد و چگونه همراه میشود؟
البته درست است که ۳Body Problem به سراغ حرفهای بزرگ رفته اما تا جایی که سواد کمِ بنده اجازه میداد، پی بردم که تیم نویسندگی در مسائل علمی آنچنان هم دقیق نبوده و سریال پُر از باگهای علمی است.
هشدار اسپویل
بر فرض مثال آدم فضاییها ادعا میکنند که میتوانند هر کاری که دلشان میخواهد را انجام دهند و به قول خودشان قادر مطلق هستند. آنها نقشه خود را چنین عنوان میکنند که قصد دارند دانشمندان را کشته و یا به طریقی حذف کنند تا بشر نتواند پیشرفت کند. اگر دشمن این قابلیت را دارد که دانشمندان را بکشد و این چیزها، چرا کل انسانها را نمیکشد تا به یکباره از شر بشر خلاص شود؟
یا مثلا سوال مهمتر این میتواند باشد که این تمدن پیشرفته که این قابلیتهای مهم را دارد، یعنی قادر نیست مشکلات خود را حل کند؟ مشکلاتی که در دنیای پیشرفته آنها خیلی هم قابل حل است.
یا اصلیترین باگ به نظر من ارتباط برقرار کردنِ فضاییها با آدمهاست. چگونه این امکان وجود دارد که موجوداتی از آن سوی کهکشان، بتوانند زبان انسان را بفهمند و با او ارتباط برقرار کنند. انسان طی میلیونها سال زبانی را اختراع کرده است که به نوعی جهان اوست. یعنی یک درجه این ور یا یک درجه آن ور باعث میشد تا انسان به شکل کنونی خود ارتباط برقرار نکند. اما فضاییها از آن سوی جهان دقیقا به زبانهای انسانی با ما ارتباط برقرار میکنند و حتی تهدید هم میکنند! (تنها نوع درست این مورد را در فیلم Arrival دیدم، جایی که این ارتباط تا پایان میسر نشد) نکته جالب نیز در این است که به هنگام چنین مواجه شدنهایی، ۳Body Problem تنها به این پاسخ بسنده میکند که آنها پیشرفته هستند. اگر قرار بود انسانها به این پاسخ ساده بسنده کنند، نه فیزیکی بود، نه پیشرفتی و نه علمی. از طرفی هم پیشرفته بودن این فضاییها در هالهای از ابهام قرار دارد. بر فرض مثال چگونه ممکن است که این موجودات به قدری پیشرفته باشند که بتوانند همهچیز جهان ما را در کسری از ثانیه بدانند، اما از آن طرف ندانند که دروغ یعنی چه؟!
هر آنچه باید دربارهی سریال علمی-تخیلی «ماده تاریک» بدانید
باگ دیگری که به شخصه نظر بنده را جلب کرد، استفاده از بمب اتم برای فرستادن فضاپیما به نقطه مورد نظر بود. چگونه سیصد بمب اتم را به فضا فرستادند؟ طبق اطلاعات خود سریال، این عمل ممکن است تا سالها به طول بیانجامد. از طرفی چگونه نیروی حاصل از انفجار آن، فضاپیما را به جلو هُل میدهد و باعث نابودی آن نمیشود؟ بمب اتم در یک قدمی فضاپیما منفجر شده و نیروی آن تنها محرک شد و تخریب نکرد!
با اینکه ایرادگیری از فضای فیزیکی سریال ۳Body Problem در تخصص بنده نیست و قطعا دوستانی که سوادی در این زمینه دارند، بهتر متوجه اشتباهات و نکات مثبت خواهند شد. اما یک مورد دیگر نیز وجود داشت که نظر مرا جلب کرد. دانشمند چینی (پیرزن) در جایی از سریال درباره حرکت با سرعتی فراتر از سرعت نور سخن میگوید و این درحالی است که این موضوع از بابت علمی غیرممکن است. طبق نظریه جناب انیشتین هیچ جسم یا موجی نمیتواند در فضای آزاد با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند. چرا که در این صورت زمان معنی خود را از دست میدهد و از طرفی طبق نظریه بوزون هیگز تنها ذراتی قادر به حرکت با سرعت نور و یا نزدیک به آن هستند که هیچ درگیری با میدان بوزون هیگز نداشته باشند؛ پس برای حرکت در این سرعت باید عملا بی وزن بود. حال این بی وزنی را با فضاپیمایی در نظر بگیرید که میخواهد با این سرعت حرکت کند!
سریال در آغاز چنان بر طبل رسوایی رازهای آفرینش میکوبد که انتظارات بیننده را بالا میبرد. جستجوی خدا، هوش کیهانی، ماتریکس، جهانهای موازی و… مسائلی هستند که تمام فکر بشر را مشغول کردهاند و شروع طوفانی سریال و دست گذاشتن روی همین موارد، این نوید را میدهد که با یک شاهکار روبرو هستیم. اما متاسفانه هر چه از آغاز سریال فاصله میگیریم، هدف اولیه از یاد میرود و در قسمتهای پایانی باز هم کلیشه جنگ انسان و موجودات بیگانه پابرهنه میان موضوعات اساسی میدود. به دور از مسائل فیزیکی سریال ۳Body Problem عمده مشکلات خود را در روایت داستان و همچنین تیم بازیگری خود دارد. روابط میان کاراکترهای اصلی هیچ ساخته نشده و این روابط حتی در ادامه داستان، سریال را به بیراهه میکشند. مثلا الکس شارپ در نقش ویل داونینگ را در نظر بگیرید. تا میانه داستان کاراکتر فرعی و صرفا مکمل است. اما ناگهان داستان در میان جنگ عظیم فضایی پا به داستان عاشقانه او میگذارد. ویل سرطان دارد و دوربین در کلوزآپهای بسیار بد، دست از سر این کاراکتر برنمیدارد.
او مشتی دیالوگ کاملا بی معنی و حوصله سر بر را گفته و مخاطب را از داستان اصلی دور میکند. او چنان عاشق دختر چینی است که برای او ستاره میخرد و گریه زاری میکند. اما هیچ پیش زمینهای از عشق این دو وجود ندارد و حتی وقت مخاطب را هم تلف میکند. از طرفی خود آن دختر چینی، از بابت بازیگری و کاراکتری این قدرت و توان را ندارد که به شخصیت اصلی داستان تبدیل شود و مثلا بخواهد دنیا را نجات بدهد. به نظر من تنها کاراکتر خوب سریال که حداقل تیپ داشت، جان بردلی در نقش جک رونی بود که آن هم خیلی سریع حذف شد.
در کنار تمام کاراکترهای ضعیف سریال ۳Body Problem، یک کاراکتر ضعف مهمی را به دوش میکشید. دانشمند و پیرزن چینی. از او به عنوان نابغه یاد میشود و قدرت درک او در فیزیک مثال زدنی است. اما برخلاف ادعای سریال، تنها چیزی که مخاطب از او میبینید، یک پیرزن افراطی فرقه محور است که اصلا شبیه دانشمندان نیست. سرور ما و پروردگار ما، از زبان یک فیزیکدان برجسته بسیار مسخره است. البته این را هم بگویم که سریال ۳Body Problem به دوستان فرقهای فرصت زیادی میدهد. آنها در بخش عمدهای از سریال حضور دارند و اصلا پدیدارشناسی دین در آنها مفهومی ندارد. مخصوصا دختر بریتانیایی که به نوعی نماینده این فرقه است و با بازی بسیار بد، وقت سریال را میگیرد.
سریال ۳Body Problem بر روی فضای آخرالزمانی تاکید بسیاری دارد. گویی هدفش نه مقابله با فضاییها، بلکه هدفش به تصویر کشیدن ترس بشر از چنین رویدادی است. مثلا وقتی این موضوع که فضاییها میخواهند به زمین بیایند، رسانهای شد؛ مثل تمام کلیشههای موجود در فیلمهای فضایی، دوربین به سراغ اخباری رفت که آشوب در جهان را به تصویر میکشد. خیابانها غارت شدهاند؛ مردمِ ترسیده به جان یکدیگر افتادهاند و از طرفی دولتها حکومت نظامی اعلام کردهاند. اما دقیقا در چند دقیقه بعد وقتی که خیابانهای شهر نشان داده میشود، عملا خبری از آشوب و حکومت نظامی و این چیزها نیست!
البته به نظر من سریال ۳Body Problem همچنان جذابیت خود را دارد. اما این جذابیت تنها و تنها مدیون پلات است. آدم فضاییها همواره برای بشر موضوعی جذاب و در عین حال ترسناک بودهاند. هر فیلمی در این موضوع این برگ برنده را دارد که مخاطب را میخکوب کند تا به او نشان دهد چه ویرانیهایی به بار خواهد آمد. اما سریال ۳Body Problem ضربه را از روایت میخورد. یعنی پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر هیجانی و جذاب را دارد، اما ناتوان در ساخت این فضای مخصوص با آدمهای مخصوص است. به نظر من همین موضوع، احتمالا باعث شود تا سریال ۳Body Problem ادامهدار نبوده و کنسل شود.
در پایان از دوستان خواهش میکنم که نقد را کامل خوانده و صرفا با نتیجهگیری بنده، درباره این سریال تصمیم نگیرند. اما در کل چنین میشود گفت که سریال ۳Body Problem پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر تماشایی و هیجانی را داشت، اما روایت بسیار گنگ و همچنین تیم بازیگری ضعیف و همچنین باگهای فیزیکی باعث شد تا این سریال حداقل از نظر بنده به اثری خسته کننده با چند هیجان کوچک تبدیل شود.
https://teater.ir/news/61958