«میدان بی حصار» در لایههای زیرین به سراغ تاریخ معاصر ایران میرود و برخی از مهمترین تحولات تاریخی سیاسی یک سده اخیر سپهر سیاسی اجتماعی ایران را به تصویر میکشد؛ از این رو به سختی میتوان حوزه خاصی را به این مستند نسبت داد. همان اندازه که اجتماعی است، همان قدر سیاسی است. همان میزان که فرهنگی- تاریخی است اقتصادی و شهری است و بالاخره هنری و سرگرمکننده.
چارسو پرس: «میدان بی حصار» ساخته مهرداد زاهدیان، مستندی است جامعالطراف و موجز که در حداقل زمان ممکن حداکثر اطلاعات مربوط به یک بافت شهری شناختهشده و مشهور را ارائه میکند.
در ظاهر و سطوح ابتدایی، «میدان بی حصار» درباره میدان توپخانه یا امام خمینی فعلی است؛ اما در پس این موضوع، بستر مبسوطی از تاریخ و مختصات این منطقه و حتی شهر و کشور ایران ارائه میدهد.
«میدان بی حصار» در لایههای زیرین به سراغ تاریخ معاصر ایران میرود و برخی از مهمترین تحولات تاریخی سیاسی یک سده اخیر سپهر سیاسی اجتماعی ایران را به تصویر میکشد؛ از این رو به سختی میتوان حوزه خاصی را به این مستند نسبت داد. همان اندازه که اجتماعی است، همان قدر سیاسی است. همان میزان که فرهنگی- تاریخی است اقتصادی و شهری است و بالاخره هنری و سرگرمکننده.
این ویژگی مهمی برای یک اثر هنری به خصوص فیلم مستند بسیار حایز اهمیت و امتیاز است که بتواند ابعاد مختلف یک پدیده، رخداد یا وضعیت و مکان را تبیین کند و دچار زیادهگویی، انحراف از موضوع و افراط و تفریط و سیاستزدگی نشود، اما به نظر میرسد مهرداد زاهدیان به عنوان یکی از فیلمسازان باسابقه در عرصه مستند، توانسته به این مهم برسد و یک مستند درباره یک جغرافیا با ترسیم ابعاد مختلف آن به تصویر درآورد.
از سویی، «میدان بی حصار» با وجود اینکه توصیفی و تبینی است در بسیاری از اوقات وارد تحلیل و تفسیر نیز میشود و این یکی دیگر از نقاط افتراق این مستند با دیگر آثار سینمای مستند ایران است یعنی اینکه تنها به وجوه توصیفی و به اصطلاح ویکیپدیایی موضوع بسنده نمیکند و ضمن لایهلایه بودن اثر، به تحلیل عوامل و دلایل اتفاقات و پدیدهها نیز میپردازد.
از بُعد زیباییشناسی هنری نیز شاهد مستندی موجز و هنرمندانه هستیم که با نشان دادن تصاویر آرشیوی، متنی غنی و نریشنهای جذاب و قابل فهم درک دقیق و جامعی به مخاطب درباره یک بافت تاریخی و شهری معاصر میدهد که به راحتی و از طریق جستجوی اینترنتی نمیتوان به آن دست یافت. این نکته افتراق مهمی از مستند است که ناشی از دو سال فعالیت برای تولید مستند بوده است چرا که تماشای مستندهای سالهای اخیر ما را به این نتیجه میرساند که آثار مستندسازان بیشتر به ایدههای ناب اکتفا کرده و در طرح و بسط موضوع به منابع در دسترس و راحتالحلقوم ویکیپدیایی متوسل میشوند که مخاطب به خودی خودی نیز میتوانسته به سراغ آنها برود و مستند تنها بهانهای برای این کنکاش و بررسی شده است.
یک نکته جالب مستند وجه نوستالژیک آن است که تهران قدیم را تصویر و تداعی میکند. «یک کنج میدان کفاشی است، کنج دیگر حمام، آن یکی غذاخوری و چهارمی هم مثلا لبوفروش! از میدان که رد میشوید، کمی آن طرفتر به یک میدان دیگر میرسید. دوباره همان شکل و شمایل. یک کنج کفاشی است، کنج دیگر حمام، آن یکی غذاخوری و چهارمی هم مثلا لبوفروش! عبور میکنید و میرسید به میدان سومی، باز هم همان چیدمان.» این بخشی از زبان روایی مستند است که به شکلی سلیس و شیرین مختصات تجاری میدان را بازگو کرده است.
مقایسه میدان توپخانه دیروز و میدان امام خمینی امروز یکی از استراتژیهای مهم فیلمساز برای نشان دادن وضعیت گذشته و حال است که با دقت نظر و بدون حب و بغض انجام شده است. قیاس حمل و نقل در آن زمان و حال حاضر و همچنین واکاوی مختصات اضلاع مختلف این میدان باعث شده که مخاطب ضمن گرفتن اطلاعات مختلف از این بافت تاریخی، مسیر توسعه و پیشرفت یا تخریب و پسرفت را در طول این سالها به طور زیرپوستی حس کند و فیلمساز بدون رکگویی و القائات مستقیم رایج در این گونه آثار در زیرلایهها و از طریق غیرمستقیم پیام و نظر خود را به مخاطب انتقال دهد.
مستند میدان بی حصار اثری 38 دقیقهای است که به سرگذشت میدان امام، توپخانه سابق، طی 150 سال گذشته از زمان تاسیس تاکنون که محل اتفاقات متعددی بوده است، میپردازد. این مستند تحسین شده پیشتر تندیس بهترین پژوهش و تندیس بهترین فیلم را از جشن خانه سینما و جایزه ویژه بهترین تحقیق، تندیس طلایی شهری و تحقیق، گفتار متن و بهترین کارگردانی فیلم کوتاه را از دومین جشنواره بین المللی سینما حقیقت دریافت کرده است.
زاهدیان با کارگردانی فیلمهایی چون «تخت جمشید»، «ارگ بم»، «مسیح در جلفا»، «کرمان دل عالم»، «فارس فراسوی خیال»، «خاطرات روی شیشه»، «حلقههای گم شده» و...، همواره به کالبدشکافی آثار و حوادث تاریخی پرداخته و مخاطب را به دل تاریخی برده که فراموش شده یا در حال فراموشی است.
نویسنده: محمد تقیزاده
در ظاهر و سطوح ابتدایی، «میدان بی حصار» درباره میدان توپخانه یا امام خمینی فعلی است؛ اما در پس این موضوع، بستر مبسوطی از تاریخ و مختصات این منطقه و حتی شهر و کشور ایران ارائه میدهد.
«میدان بی حصار» در لایههای زیرین به سراغ تاریخ معاصر ایران میرود و برخی از مهمترین تحولات تاریخی سیاسی یک سده اخیر سپهر سیاسی اجتماعی ایران را به تصویر میکشد؛ از این رو به سختی میتوان حوزه خاصی را به این مستند نسبت داد. همان اندازه که اجتماعی است، همان قدر سیاسی است. همان میزان که فرهنگی- تاریخی است اقتصادی و شهری است و بالاخره هنری و سرگرمکننده.
این ویژگی مهمی برای یک اثر هنری به خصوص فیلم مستند بسیار حایز اهمیت و امتیاز است که بتواند ابعاد مختلف یک پدیده، رخداد یا وضعیت و مکان را تبیین کند و دچار زیادهگویی، انحراف از موضوع و افراط و تفریط و سیاستزدگی نشود، اما به نظر میرسد مهرداد زاهدیان به عنوان یکی از فیلمسازان باسابقه در عرصه مستند، توانسته به این مهم برسد و یک مستند درباره یک جغرافیا با ترسیم ابعاد مختلف آن به تصویر درآورد.
از سویی، «میدان بی حصار» با وجود اینکه توصیفی و تبینی است در بسیاری از اوقات وارد تحلیل و تفسیر نیز میشود و این یکی دیگر از نقاط افتراق این مستند با دیگر آثار سینمای مستند ایران است یعنی اینکه تنها به وجوه توصیفی و به اصطلاح ویکیپدیایی موضوع بسنده نمیکند و ضمن لایهلایه بودن اثر، به تحلیل عوامل و دلایل اتفاقات و پدیدهها نیز میپردازد.
از بُعد زیباییشناسی هنری نیز شاهد مستندی موجز و هنرمندانه هستیم که با نشان دادن تصاویر آرشیوی، متنی غنی و نریشنهای جذاب و قابل فهم درک دقیق و جامعی به مخاطب درباره یک بافت تاریخی و شهری معاصر میدهد که به راحتی و از طریق جستجوی اینترنتی نمیتوان به آن دست یافت. این نکته افتراق مهمی از مستند است که ناشی از دو سال فعالیت برای تولید مستند بوده است چرا که تماشای مستندهای سالهای اخیر ما را به این نتیجه میرساند که آثار مستندسازان بیشتر به ایدههای ناب اکتفا کرده و در طرح و بسط موضوع به منابع در دسترس و راحتالحلقوم ویکیپدیایی متوسل میشوند که مخاطب به خودی خودی نیز میتوانسته به سراغ آنها برود و مستند تنها بهانهای برای این کنکاش و بررسی شده است.
یک نکته جالب مستند وجه نوستالژیک آن است که تهران قدیم را تصویر و تداعی میکند. «یک کنج میدان کفاشی است، کنج دیگر حمام، آن یکی غذاخوری و چهارمی هم مثلا لبوفروش! از میدان که رد میشوید، کمی آن طرفتر به یک میدان دیگر میرسید. دوباره همان شکل و شمایل. یک کنج کفاشی است، کنج دیگر حمام، آن یکی غذاخوری و چهارمی هم مثلا لبوفروش! عبور میکنید و میرسید به میدان سومی، باز هم همان چیدمان.» این بخشی از زبان روایی مستند است که به شکلی سلیس و شیرین مختصات تجاری میدان را بازگو کرده است.
مقایسه میدان توپخانه دیروز و میدان امام خمینی امروز یکی از استراتژیهای مهم فیلمساز برای نشان دادن وضعیت گذشته و حال است که با دقت نظر و بدون حب و بغض انجام شده است. قیاس حمل و نقل در آن زمان و حال حاضر و همچنین واکاوی مختصات اضلاع مختلف این میدان باعث شده که مخاطب ضمن گرفتن اطلاعات مختلف از این بافت تاریخی، مسیر توسعه و پیشرفت یا تخریب و پسرفت را در طول این سالها به طور زیرپوستی حس کند و فیلمساز بدون رکگویی و القائات مستقیم رایج در این گونه آثار در زیرلایهها و از طریق غیرمستقیم پیام و نظر خود را به مخاطب انتقال دهد.
مستند میدان بی حصار اثری 38 دقیقهای است که به سرگذشت میدان امام، توپخانه سابق، طی 150 سال گذشته از زمان تاسیس تاکنون که محل اتفاقات متعددی بوده است، میپردازد. این مستند تحسین شده پیشتر تندیس بهترین پژوهش و تندیس بهترین فیلم را از جشن خانه سینما و جایزه ویژه بهترین تحقیق، تندیس طلایی شهری و تحقیق، گفتار متن و بهترین کارگردانی فیلم کوتاه را از دومین جشنواره بین المللی سینما حقیقت دریافت کرده است.
زاهدیان با کارگردانی فیلمهایی چون «تخت جمشید»، «ارگ بم»، «مسیح در جلفا»، «کرمان دل عالم»، «فارس فراسوی خیال»، «خاطرات روی شیشه»، «حلقههای گم شده» و...، همواره به کالبدشکافی آثار و حوادث تاریخی پرداخته و مخاطب را به دل تاریخی برده که فراموش شده یا در حال فراموشی است.
نویسنده: محمد تقیزاده
https://teater.ir/news/62173