فیلم مد مکس که در طی سالهای اخیر، از آثار موفق هالیوود به حساب میآید تنها یک موفقیت ناگهانی نبود و سلسله اتفاقات و جنبشهای متفاوتی که ریشه در استرالیا دارند، در رسیدن به این نقطه نقشی تأثیرگذار داشتهاند. در ادامه همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به ریشههای موفقیت سری مد مکس.
چارسو پرس: پس از جنگ جهانی دوم، صحنهی سینمایی کشور استرالیا خاموش و سوت و کور بود. نه که در آن دوران فیلمهای مهمی تولید نشد، برای مثال فیلم Jedda در سال ۱۹۵۵ اولین فیلم استرالیایی بود که مردم بومی این قاره در نقشهای اصلی آن بازی کردند. با این حال، تعداد این گونه فیلمها زیاد نبود و سینمای ملی استرالیا هر سال فیلمهای خیلی کمی اکران میکرد که اکثر آنها امروزه در دسترس نیستند.
در آن زمان سینمای بسیاری از کشورها در قارههای مختلف، نظیر ایران، فرانسه، بریتانیا، ژاپن و برزیل دوران گذار و موج نوی خود را میگذراندند. فیلمهای خارج از سینمای هالیوود که مصون از کد هیز (نظامنامه تولید تصاویر متحرک) بودند، تبدیل به فیلمهای پرفروش جهانی میشدند. تلویزیون در سال ۱۹۵۶، دقیقاً در زمان المپیک تابستانی ملبورن به استرالیا آمد. در آن دوران استرالیا تقلای زیادی برای پیدا کردن هویت فرهنگی خود و خروج از استعمار امپراطوری بریتانیا میکرد.
دولتهای جان گورتون و گاف ویتلم از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵، سینمای استرالیا را از انحلال کامل نجات دادند. آکادمی سینما، تلویزیون و رادیو استرالیا در سال ۱۹۷۲ تاسیس و پول زیادی هم برای آوردن استعدادهای جدید سرمایهگذاری کرد تا استرالیا نامی برای خود در میان کشورهای معتبر، دست و پا کند. از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ انفجاری از فیلمهای جدید توسط خلاقترین ذهنها و جذابترین بازیگرها رخ داد و خیلی از این فیلمها به نمادی از صنعت سینمای استرالیا تبدیل شدند. به این دوران لقب موج نوی سینمای استرالیا داده میشود و هنوز هم تأثیرات آن در سینمای امروزی این کشور قابل مشاهده است. Furiosa: A Mad Max Saga هم جزو این فیلمهاست.
برخلاف اکثر موج نوی سینمای کشورهای مختلف، موج نوی استرالیا ربطی به استایلهای جدید کارگردانی، فیلمبرداری و قصهگویی ندارد. تنها چیزی که فیلمهای این دوره در آن به هم شباهت دارند، بداعت و ساختارشکن بودن آنهاست، دقیقاً شبیه فیلمهایی که در همان زمان در سینمای هالیوود اکران میشد. با وجود ساختارشکن بودن این فیلمها و تفاوتشان در استایل و فیلمبرداری، همگی موفق به فروش خوب شدند و تحسین تماشاچیان و منتقدین را برانگیختند.
یکی از انشعابات این جریان، که اکثر مردم از طریق مستند کوئنتین تارانتیو به نام Not Quite Hollywood: The Wild, Untold Story of Ozploitation! با آن آشنا شدند، Ozploitation نام دارد. Ozploitation داداش کوچک زشت و بدترکیب موج نوی سینمای استرالیا محسوب میشود. خود تارانتینو اعتراف کرد که Kill Bill را با الهام از فیلمهای برایان ترنچارد-اسمیت، از شاخصترین چهرههای جنبش Ozploitation ساخت؛ این عبارت عنوانی است که به بی-موویهای کمبودجه، خشن و نامتعارف آن دوران میگویند. از فیلمهای این جنبش میتوان به فیلم ترسناک Patrick و The Cars That Ate Paris، فیلمهای کمدی سخیف همچون Alvin Purple و The Adventures of Barry McKenzie، و فیلمهای هیجانانگیز مثل Wake In Fright و Road Games اشاره کرد.
یکی از ساب-ژانرهای آن دوره، باعث شد تا فیلم پسا-آخرالزمانی جورج میلر یعنی مد مکس، ساخته شود. آشوب و ویرانیهایی که میلر در دروان جوانیاش در جادههای روستایی کووینزلند مشاهده کرد و دیدن نتایج آن وقتی دانشآموز پزشکی بود، دلیلی شد تا میلر بهترین فیلم تعقیب و گریز و انفجار این سبک را بسازد. مد مکس داستانی کلاسیک از حس انتقام بشری میباشد و نگاهی به شرایط آخرالزمانی میاندازد که اعمال انسان باعث پدید آمدنش شده است. فیلم از زاویه دید کشوری روایت میشود که تا به حال خیلی کم از این گونه فیلمها ساخته بود.
فیلم اول مد مکس بازتابی از فرهنگ رانندگی خشن و بیمبالات است که هنوز هم مشکل بزرگی در کشور استرالیا محسوب میشود. این فیلم تنها با بودجهی ۳۵۰ هزار دلاری ساخته شد. فیلم اول مد مکس، مثال عالی از ساخت یک فیلم با کیفیت با بودجهی پایین است. میلر هر کاری توانست انجام داد تا با همین بودجه بتواند سر و ته فیلم را هم بیاورد.
وقتی که دنبالههای فیلم مد مکس عرضه شدند، همچنان در دوران موج نوی سینمای استرالیا به سر میبردیم. با هر دنباله، فروش فیلمها افزایش مییافت. این فروش خوب، باعث شد تا جهان مد مکسی که امروزه میشناسیم پایهگذاری شده و شکل یابد. با بودجهی بالاتر حالا شاهد ماشینهای شخصیسازی شده و خلافکارهای قاتل و سادیستی بودیم. بودجهی Mad Max Beyond Thunderdome از این هم بالاتر رفت و عوامل فیلم توانستند ملکهی موسیقی راک اند رول، تینا ترنر را به فیلم اضافه کنند.
با اینکه مل گیبسون قبلاً در فیلمهای موج نوی سینمای استرالیا بازی کرده بود، اما این فیلم مد مکس بود که شهرتی جهانی به او بخشید. این فیلم باعث شکلدهی آیندهی هنرهای بصری استرالیا شد و الهامات و ارجاعات زیادی از آن در آثار مختلف همچون بازی Overwatch و انیمشین Rick and Morty وجود دارد. دلیل اصلی این الهامات، ریشهها و ذات کاملاً استرالیایی فیلم بود، که در اکثر لوکیشنها و ایدههای آن به چشم میخورد. موفقیت ادامهدار مدمکس نشان میدهد چقدر تاثیرات جنبش Ozploitation و موج نوی سینمای استرالیا همچنان طنینانداز هستند.
موج نوی سینمای استرالیا و جنبش Ozploitation باعث خلق فیلمهای متنوع شد
البته که لیست فیلمهای این ژانر فقط محدود به آثار خشن، آدمهای خلافکار و محیطهای متروکه نمیشود. استرالیا فیلمهای کلاسیکی در آن زمان تولید کرده که در آنها به کاوش ایدههای ساختارشکنانه میپردازد. فیلمهایی نظیر The Last Wave و Picnic at Hanging Rock از جمله فیلمهای عجیب در سبک گوتیک استرالیایی هستند. فیلم Puberty Blues و My Brilliant Career در مورد ایدههای فمنیستی با بحثهای صریح و لایه به لایه راجع به روابط عاشقانه و مفهوم زن بودن است. فیلمهایی نظیر Walkabout و The Chant of Jimmie Blacksmith بازیگران بیشتری از مردم بومی استرالیا را به سینما آوردند و از زمامداران جنبشهای فرهنگی زمانه شدند.
همرا با این فیلمها، بازیگران و کارگردانها و چهرههای فرهنگی زیادی به عموم معرفی شدند. برای مثال، پل هوگان، نقش اصلی فیلم Crocodile Dundee را در سال ۱۹۸۶ بازی کرد و تبدیل به چهره و نماد یک شخصیت استرالیایی برای اقلیم و فرهنگهای خارج ار استرالیا شد، البته تا زمانی که استیو آروین در محبوبیت و شهرت از او هم پیشی گرفت. نمیتوان از اهمیت داما ادنا اوریج و نقش او در فیلم The Adventures of Barry McKenzie نیز چشمپوشی کرد. جورج میلر و پیتر ویر نیز در این زمان به هالیوود رفته و موفق به بردن جایزههای مختلف شدند. موج نوی سینمای استرالیا باعث شهرت بازیگران زیادی شد که از این لیست میتوان به سم نیل، مل گیبسون و نیکول کیدمن اشاره کرد.
موج نوی سینمای استرالیا جنبشی نبود که صرفاً دوران پر جنب و جوشی را بگذراند و ناگهان متوقف شود؛ البته که در طول مسیر از تب و تاب اولیه کاسته شد، اما تلاش استرالیا برای ایجاد استقلال فرهنگی خود، بالاخره نتیجه داد. در اواسط دهه ۱۹۹۰، انشعاب glitter cycle از جنبش موج نو را داشتیم که شامل فیلمهای کمدی نامتعارف میشود. از فیلمهای این زیر-سبک میتوان به Muriel's Wedding، The Adventures of Priscilla: Queen of the Desert و Strictly Ballroom اشاره کرد که در این فیلم آخر، باز لورمن به ایفای نقش پرداخت. فیلمهای نامبرده از شهرت جهانی خوبی برخوردار شدند و نقشهای اصلی در آن بر عهدهی زنان و اقلیتهای جنسیتی بود. این فیلمها هم به تحسین فرهنگ استرالیایی و در عین حال به موضوع زنان و اقلیتهای جنسی پرداختند.
حالا استرالیا، به عنوان یکی از بهترین کشورها در صنعت سینما و تلویزیون شناخته میشود. دیگر هنر سینما و تلویزیون استرالیا، محدود به جرقههای خلاقیت گاه و بیگاه نمیشود، بلکه تداومی از خلاقیت و هنرمندی است که هم در آثار عظیم با بودجه بالا و هم در آثار کوچکتر میبینیم. اکنون تمامی ژانرها در این صنعت فعال هستند، از انیمیشن گرفته تا ژانر ترسناک که اخیراً دوباره محبوبیت جهانی پیدا کرده است.
حالا صداها و چهرههای بیشتری نه تنها در صنعت سینما و تلویزیون استرالیا، بلکه در جامعهی آنلاین و استریمینگ این کشور هم امکان ظهور و درخشیدن پیدا کردهاند. کارگردانها و بازیگران بیشتری حالا در سینمای هالیوود در حال سپری کردن حرفه کاری موفق خود هستند. فیلم Mad Max: Fury Road به همگان نشان داد فرمولی که دههها پیش درخشید، هنوز هم به خوبی قابل اجراست و کار میکند. موج نوی استرالیا، نشان میدهد چرا دولتها باید سرمایهگذاری مناسبی روی نهادهای هنری انجام دهند، جای این که با کارهای خود باعث توقف جریان خلاقانه هنری شوند. وقتی موقعیت و ابزار لازم برای خلق هنر به افراد مستعد داده شود، کشوری کوچک با صعنت رو به انحلال هم میتواند طی یک دهه کل جهان را در برگیرد و همچنان هم به درخشش خود ادامه دهد.
در آن زمان سینمای بسیاری از کشورها در قارههای مختلف، نظیر ایران، فرانسه، بریتانیا، ژاپن و برزیل دوران گذار و موج نوی خود را میگذراندند. فیلمهای خارج از سینمای هالیوود که مصون از کد هیز (نظامنامه تولید تصاویر متحرک) بودند، تبدیل به فیلمهای پرفروش جهانی میشدند. تلویزیون در سال ۱۹۵۶، دقیقاً در زمان المپیک تابستانی ملبورن به استرالیا آمد. در آن دوران استرالیا تقلای زیادی برای پیدا کردن هویت فرهنگی خود و خروج از استعمار امپراطوری بریتانیا میکرد.
دولتهای جان گورتون و گاف ویتلم از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵، سینمای استرالیا را از انحلال کامل نجات دادند. آکادمی سینما، تلویزیون و رادیو استرالیا در سال ۱۹۷۲ تاسیس و پول زیادی هم برای آوردن استعدادهای جدید سرمایهگذاری کرد تا استرالیا نامی برای خود در میان کشورهای معتبر، دست و پا کند. از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ انفجاری از فیلمهای جدید توسط خلاقترین ذهنها و جذابترین بازیگرها رخ داد و خیلی از این فیلمها به نمادی از صنعت سینمای استرالیا تبدیل شدند. به این دوران لقب موج نوی سینمای استرالیا داده میشود و هنوز هم تأثیرات آن در سینمای امروزی این کشور قابل مشاهده است. Furiosa: A Mad Max Saga هم جزو این فیلمهاست.
موج نوی سینمای استرالیا چیست؟
برخلاف اکثر موج نوی سینمای کشورهای مختلف، موج نوی استرالیا ربطی به استایلهای جدید کارگردانی، فیلمبرداری و قصهگویی ندارد. تنها چیزی که فیلمهای این دوره در آن به هم شباهت دارند، بداعت و ساختارشکن بودن آنهاست، دقیقاً شبیه فیلمهایی که در همان زمان در سینمای هالیوود اکران میشد. با وجود ساختارشکن بودن این فیلمها و تفاوتشان در استایل و فیلمبرداری، همگی موفق به فروش خوب شدند و تحسین تماشاچیان و منتقدین را برانگیختند.
یکی از انشعابات این جریان، که اکثر مردم از طریق مستند کوئنتین تارانتیو به نام Not Quite Hollywood: The Wild, Untold Story of Ozploitation! با آن آشنا شدند، Ozploitation نام دارد. Ozploitation داداش کوچک زشت و بدترکیب موج نوی سینمای استرالیا محسوب میشود. خود تارانتینو اعتراف کرد که Kill Bill را با الهام از فیلمهای برایان ترنچارد-اسمیت، از شاخصترین چهرههای جنبش Ozploitation ساخت؛ این عبارت عنوانی است که به بی-موویهای کمبودجه، خشن و نامتعارف آن دوران میگویند. از فیلمهای این جنبش میتوان به فیلم ترسناک Patrick و The Cars That Ate Paris، فیلمهای کمدی سخیف همچون Alvin Purple و The Adventures of Barry McKenzie، و فیلمهای هیجانانگیز مثل Wake In Fright و Road Games اشاره کرد.
بدون موج نوی سینمای استرالیا، فیلم مد مکس جورج میلر را نداشتیم
یکی از ساب-ژانرهای آن دوره، باعث شد تا فیلم پسا-آخرالزمانی جورج میلر یعنی مد مکس، ساخته شود. آشوب و ویرانیهایی که میلر در دروان جوانیاش در جادههای روستایی کووینزلند مشاهده کرد و دیدن نتایج آن وقتی دانشآموز پزشکی بود، دلیلی شد تا میلر بهترین فیلم تعقیب و گریز و انفجار این سبک را بسازد. مد مکس داستانی کلاسیک از حس انتقام بشری میباشد و نگاهی به شرایط آخرالزمانی میاندازد که اعمال انسان باعث پدید آمدنش شده است. فیلم از زاویه دید کشوری روایت میشود که تا به حال خیلی کم از این گونه فیلمها ساخته بود.
فیلم اول مد مکس بازتابی از فرهنگ رانندگی خشن و بیمبالات است که هنوز هم مشکل بزرگی در کشور استرالیا محسوب میشود. این فیلم تنها با بودجهی ۳۵۰ هزار دلاری ساخته شد. فیلم اول مد مکس، مثال عالی از ساخت یک فیلم با کیفیت با بودجهی پایین است. میلر هر کاری توانست انجام داد تا با همین بودجه بتواند سر و ته فیلم را هم بیاورد.
وقتی که دنبالههای فیلم مد مکس عرضه شدند، همچنان در دوران موج نوی سینمای استرالیا به سر میبردیم. با هر دنباله، فروش فیلمها افزایش مییافت. این فروش خوب، باعث شد تا جهان مد مکسی که امروزه میشناسیم پایهگذاری شده و شکل یابد. با بودجهی بالاتر حالا شاهد ماشینهای شخصیسازی شده و خلافکارهای قاتل و سادیستی بودیم. بودجهی Mad Max Beyond Thunderdome از این هم بالاتر رفت و عوامل فیلم توانستند ملکهی موسیقی راک اند رول، تینا ترنر را به فیلم اضافه کنند.
با اینکه مل گیبسون قبلاً در فیلمهای موج نوی سینمای استرالیا بازی کرده بود، اما این فیلم مد مکس بود که شهرتی جهانی به او بخشید. این فیلم باعث شکلدهی آیندهی هنرهای بصری استرالیا شد و الهامات و ارجاعات زیادی از آن در آثار مختلف همچون بازی Overwatch و انیمشین Rick and Morty وجود دارد. دلیل اصلی این الهامات، ریشهها و ذات کاملاً استرالیایی فیلم بود، که در اکثر لوکیشنها و ایدههای آن به چشم میخورد. موفقیت ادامهدار مدمکس نشان میدهد چقدر تاثیرات جنبش Ozploitation و موج نوی سینمای استرالیا همچنان طنینانداز هستند.
بیشتر بخوانید: کدام فیلم بیش از همه ضربان قلب شما را افزایش می دهد؟
موج نوی سینمای استرالیا و جنبش Ozploitation باعث خلق فیلمهای متنوع شد
البته که لیست فیلمهای این ژانر فقط محدود به آثار خشن، آدمهای خلافکار و محیطهای متروکه نمیشود. استرالیا فیلمهای کلاسیکی در آن زمان تولید کرده که در آنها به کاوش ایدههای ساختارشکنانه میپردازد. فیلمهایی نظیر The Last Wave و Picnic at Hanging Rock از جمله فیلمهای عجیب در سبک گوتیک استرالیایی هستند. فیلم Puberty Blues و My Brilliant Career در مورد ایدههای فمنیستی با بحثهای صریح و لایه به لایه راجع به روابط عاشقانه و مفهوم زن بودن است. فیلمهایی نظیر Walkabout و The Chant of Jimmie Blacksmith بازیگران بیشتری از مردم بومی استرالیا را به سینما آوردند و از زمامداران جنبشهای فرهنگی زمانه شدند.
همرا با این فیلمها، بازیگران و کارگردانها و چهرههای فرهنگی زیادی به عموم معرفی شدند. برای مثال، پل هوگان، نقش اصلی فیلم Crocodile Dundee را در سال ۱۹۸۶ بازی کرد و تبدیل به چهره و نماد یک شخصیت استرالیایی برای اقلیم و فرهنگهای خارج ار استرالیا شد، البته تا زمانی که استیو آروین در محبوبیت و شهرت از او هم پیشی گرفت. نمیتوان از اهمیت داما ادنا اوریج و نقش او در فیلم The Adventures of Barry McKenzie نیز چشمپوشی کرد. جورج میلر و پیتر ویر نیز در این زمان به هالیوود رفته و موفق به بردن جایزههای مختلف شدند. موج نوی سینمای استرالیا باعث شهرت بازیگران زیادی شد که از این لیست میتوان به سم نیل، مل گیبسون و نیکول کیدمن اشاره کرد.
سینمای استرالیا پس از موج نو همچنان به موفقیت خود ادامه میدهد
موج نوی سینمای استرالیا جنبشی نبود که صرفاً دوران پر جنب و جوشی را بگذراند و ناگهان متوقف شود؛ البته که در طول مسیر از تب و تاب اولیه کاسته شد، اما تلاش استرالیا برای ایجاد استقلال فرهنگی خود، بالاخره نتیجه داد. در اواسط دهه ۱۹۹۰، انشعاب glitter cycle از جنبش موج نو را داشتیم که شامل فیلمهای کمدی نامتعارف میشود. از فیلمهای این زیر-سبک میتوان به Muriel's Wedding، The Adventures of Priscilla: Queen of the Desert و Strictly Ballroom اشاره کرد که در این فیلم آخر، باز لورمن به ایفای نقش پرداخت. فیلمهای نامبرده از شهرت جهانی خوبی برخوردار شدند و نقشهای اصلی در آن بر عهدهی زنان و اقلیتهای جنسیتی بود. این فیلمها هم به تحسین فرهنگ استرالیایی و در عین حال به موضوع زنان و اقلیتهای جنسی پرداختند.
حالا استرالیا، به عنوان یکی از بهترین کشورها در صنعت سینما و تلویزیون شناخته میشود. دیگر هنر سینما و تلویزیون استرالیا، محدود به جرقههای خلاقیت گاه و بیگاه نمیشود، بلکه تداومی از خلاقیت و هنرمندی است که هم در آثار عظیم با بودجه بالا و هم در آثار کوچکتر میبینیم. اکنون تمامی ژانرها در این صنعت فعال هستند، از انیمیشن گرفته تا ژانر ترسناک که اخیراً دوباره محبوبیت جهانی پیدا کرده است.
حالا صداها و چهرههای بیشتری نه تنها در صنعت سینما و تلویزیون استرالیا، بلکه در جامعهی آنلاین و استریمینگ این کشور هم امکان ظهور و درخشیدن پیدا کردهاند. کارگردانها و بازیگران بیشتری حالا در سینمای هالیوود در حال سپری کردن حرفه کاری موفق خود هستند. فیلم Mad Max: Fury Road به همگان نشان داد فرمولی که دههها پیش درخشید، هنوز هم به خوبی قابل اجراست و کار میکند. موج نوی استرالیا، نشان میدهد چرا دولتها باید سرمایهگذاری مناسبی روی نهادهای هنری انجام دهند، جای این که با کارهای خود باعث توقف جریان خلاقانه هنری شوند. وقتی موقعیت و ابزار لازم برای خلق هنر به افراد مستعد داده شود، کشوری کوچک با صعنت رو به انحلال هم میتواند طی یک دهه کل جهان را در برگیرد و همچنان هم به درخشش خود ادامه دهد.
https://teater.ir/news/62211