در طول تاریخ و در دنیای سرگرمی، خونآشامهای متعدد و قدرتمندی به نمایش گذاشته شدهاند که برخی از آنها جزو قویترین خونآشامهای تاریخ محسوب میشوند.
چارسو پرس: قویترین خونآشامهایی که تاکنون در طول تاریخ معرفی شدند، فراتر از موجوداتی تشنه به خون هستند و تمایل دارند تا قدرت بسیار زیاد و همچنین تواناییهای مخفیانه وحشتناکی داشته باشند. در حالی که زامبیها، جادوگران و دیگر موجودات ماورای طبیعی اغلب در کانون توجه قرار داشتند اما خونآشامها همچنان نیز حضوری ثابت در فرهنگ عامه دارند. آنها همیشه در سایهها کمین کرده و آمادهاند تا بدرخشند. خونآشامها موجوداتی بینهایت انعطافپذیری هستند که میتوانند تجسمی از هر چیزی از مرگ و نابودی گرفته تا میل به صمیمیت و رستگاری باشند.
مسئله مشترک همه خونآشامهای کمیک، فیلم، سریال و بازیهای ویدیویی این است که آنها مجموعهای از قدرتها و تواناییهای فراطبیعی دارند. این قدرتها میتواند شامل کنترل ذهن، زندگی جاودان و البته قدرت فوقالعاده باشد. با این حال، قدرت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ گاهی اوقات قدرت خونآشامها از قدرت ذهنی آنها و گاهی نیز از توانایی آنها در مبارزه و غلبه بر شکارچیان خونآشام ناشی میشود.
کرت بارلو در بیشتر کتاب Salem’s Lot نوشته استیون کینگ و همچنین اقتباس مینی سریالی از این کتاب ساخته تام هاپر شروری دیده نشده بود ولی دسیسههای شیطانی او باعث فروپاشی شهر کوچکی به نام اورشلیمز لات شد. سن کرت بارلو نامشخص است اما او از زمان پیدایش مسیحیت وجود داشته است. او قادر است تا قرنها به خواب زمستانی برود اما هر بار که از خواب بیدار میشود، ضربهای مهلک به بشریت وارد میکند.
تام هاپر تصمیم گرفته بود تا در اقتباس ساخته شده از این کتاب، این شرور باهوش و قدرتمند خلق شده توسط استیون کینگ را بردارد و به یک موجود شیطانی و وحشتناک تبدیل کند. هدف او در شهر اورشلیمز لات ایجاد یک مستعمره خونآشامی است و تقریباً نیز به این مهم دست پیدا میکند و اکثریت ساکنان شهر را آلوده میکند. تأثیر تاریک کرت بارلو به تنهایی منجر به اتفاقات فاجعه باری در این شهر میشود و او حتی به کودکان هم رحم نمیکند. فرزندان عجیب و غریب او حتی پس از مرگش نیز زنده ماندند. تنها دلیلی که کرت بارلو در انتهای این لیست قرار میگیرد، این است که آسیبپذیری او در داخل تابوتش سبب شده تا مرگ چندان مهیجی نداشته باشد.
فیلم «آدم درست را راه بده» اثری سوئدی است که با عنوان فیلم Let Me In نیز بازسازی شده است. این اثر سینمایی حول محور دوستی تازه میان پسری است که مورد زورگویی واقع شده و خونآشامی قدیمی در بدن یک کودک است. به این ترتیب، ظاهر جوان الی او را در موقعیتی نامناسب قرار میدهد. الی همچنان هوس همراهی و تفاهم با دیگران را دارد و به طور فزایندهای با همسایهاش تعامل میکند.
الی معتقد است که این پسر به همان اندازه که دوست دارد با قلدرهایش کنار بیاید، دوست دارد تا آنها را بکشد. الی قلدرها را در یک اقدامی بسیار خشونتآمیز میکشد و تکه تکه میکند تا نشان بدهد که او قادر به ارائه ظلم و مهربانی به یک اندازه است. این حمله وحشیانه در کسری از ثانیه اتفاق میافتد و تمام قدرت خونآشامی که در آن سالها الی در بدن خودش سرکوب کرده است را به نمایش میگذارد.
غیر ممکن است که درباره دیمن سالواتوره صحبت کرد و به برادر جوانترش به نام استفان اشاره نکرد. هر دوی آنها در یک زمان خونآشام شدند اما به اعضای بسیار متفاوتی از این موجودات تبدیل شدند. در حالی که دیمن بداخلاق و کاریزماتیک خون انسان را مینوشد، استفان با خون حیوانات تغذیه میکند. این به معنای آن است که در سریال «خاطرات خونآشام» دیمن به طور طبیعی قویتر از استفان است.
دلیل انتخابهای متفاوت تغذیهای آنها نیز نشاندهنده تفاوت در قدرت آنها است. هنگامی که استفان خون انسان را مینوشد، از کنترل خارج میشود و هر چیزی را در مسیرش میکشد. دیمن این مسئله را ندارد و همین نیز او را قادر میسازد تا میل خونی خودش را کنترل کند تا بتواند از توانایی خودش برای کشتن استفاده کند.
شهر ساحلی سانتا کارلا در کالیفرنیا در فیلم «پسران گمشده» محصول سال ۱۹۸۷ میلادی پر از خونآشامها است. این اثر سینمایی یک شاهکار ترسناک و کمپی از دهه هشتاد میلادی به شمار میرود و نقش دیوید را نیز کیفر ساترلند بازی میکند که رهبر گروه خونآشامها است، خونآشامهایی است که در این شهر شکار میکنند. خونآشام اصلی نیز تا زمانی که کاملاً ضروری بود، پنهان باقی ماند و اجازه داد تا کارها را دیوید انجام بدهد. او از شکنجه و فریب دادن دیگران به هر شکل ممکن لذت میبرد.
دیوید از هر ابزاری که در اختیار داشت برای به دست آوردن آنچه که میخواست، استفاده کرد که شامل فشار آوردن به گروه خونآشامهای تحت هدایتش است. او با شرارت مبارزه کرد و گروهش را به شکلی وحشیانه رهبری کرد و توانست جایگاه خونآشام بیرحمی را در بالای زنجیره غذایی در این اثر سینمایی به دست بیاورد.
بیل کمپتون با بازی استفن مویر در سریال بسیار موفق «خون حقیقی» حضور داشته است. کمپتون به جای خون انسان، از یک خون جایگزین مینوشید و امیدوار بود که در کنار انسانها زندگی مسالمتآمیزی داشته باشد. او خودش را فردی با اخلاق و متواضع نشان میدهد اما هنوز مجموعهای از تواناییهای خونآشامی را حفظ کرده که به او قدرتی نسبت به همسایگان جدیدش میدهد.
بیل کمپتون معتقد بود که از افرادی محافظت میکند که به آنها اهمیت میدهد، اما قدرتهایش باعث شدند تا او این افراد را تحت کنترل خودش داشته باشد، آن هم به نحوی که آنها اصلاً متوجه نمیشدند و همین نیز آنها را در معرض خطر قرار میداد. نیت بیل کمپتون خوب بود اما کارهای وی اوقات گاهی منجر به فاجعه و تراژدی میشدند. با در نظر گرفتن همه چیز نیز باید گفت که بیل کمپتون به هیچ وجه به قدرتمندترین خونآشام در این لیست نزدیک هم نیست.
کاراکتر نوسفراتو برداشتی مستقیم از دراکولا در دنیای سینما به شمار میرود و اصلاً جای تعجب ندارد. این کاراکتر به گونهای خلق شده بود تا سازندگان را درگیر مسائل کپیرایت نکند و به همین خاطر نیز آنها از نام دراکولا استفاده نکردند ولی در عین حال داستانی مشابه آن را بازگو کردند. با این حال، با ساخت هر اقتباس از نوسفراتو، سرگذشت و داستان این شخصیت بیشتر و بیشتر با داستان دراکولای برام استوکر متفاوت شد. با این حال، هر دوی آنها منبعی از قدرت تاریک دارند.
نوسفراتو یا کنت اورلوک در سال ۱۹۷۹ میلادی در فیلم Nosferatu the Vampyre ساخته ورنر هرزوگ تواناییهای تازه و جالبتوجهی به دست آورد. او اکنون قادر است تا همانند دراکولا تغییر شکل بدهد و حیوانات شبزی را کنترل کند؛ او همچنین بدون اینکه نیازی به حرکت انگشتش داشته باشد، کل شهر را با طاعون نابود کرد. با این حال، نوسفراتو همانند برداشتی بسیار انسانیتر از خونآشام باستانی به شمار میرود، کسی که در برابر مصیبتهای عشق و تنهایی و همچنین اشکال متعارف حمله از سوی انسانها آسیب پذیر است. به همین دلیل نیز به جرات میتوان گفت که فیلم «نوسفراتو» در مبارزه دراکولا را شکست نمیدهد ولی قدرت او برای حضور در رده ۲۰ این لیست کافی است.
داستان پس زمینه غنی آلوکارد از بازی ویدیویی Castlevania: Symphony of the Night در انیمیشن سریالی درخشان و برجسته «کسلوانیا» محصول سرویس آنلاین نتفلیکس اقتباس شده است و او نیز ارزشمندترین متحد در مبارزه باستانی بشریت علیه پدرش یعنی دراکولا محسوب میشود. آلوکارد اولین کسی است که به پدرش توصیه میکند تا از بشریت انتقام نگیرد بلکه از کسی انتقام بگیرد که مسئول مستقیم مرگ لیزا بوده است. وقتی که دراکولا علیه آلوکارد میشود، آلوکارد سالها به خواب زمستانی میرود تا زخمهایش بهبود پیدا کنند.
آلوکارد وقتی بیدار میشود، زندگی خودش را وقف توقف رژیم و حکومت وحشت پدرش میکند. کلیشه خونآشامهایی که علیه هم نوع خودشان میشوند، هرگز قدیمی نمیشود، به خصوص اگر آن خونآشام پسر خود دراکولا باشد. بزرگترین نقطه قوت آلوکارد نیز داشتن مهربانی و جنبه انسانی مادرش است. خون ترکیبی او باعث شده تا از نیشهای خونآشامهای معمولی مصون باشد و نسبت به فعالیتهای ماورا طبیعی هوشیار باشد اما از همه مهتر اینکه او دارای تواناییهای معمولی یک خونآشام است که با قدرت خون پدرش افزایش پیدا کردهاند.
در دنیایی که خونآشامها با قدرت بسیار بالایی وجود دارند، بدترین کاری که یک انسان آسیبپذیر میخواهد انجام بدهد، این است که در شهری منزوی زندگی کند که در آن، نور روز هرگز نمیتابد. اینگونه است که ساکنان بیخبر شهر بارو در آلاسکا قربانی گروهی از خونآشامها به رهبری مارلو میشوند. هر سال، شهر آنها به مدت یک ماه تمام به صورت ۲۴ ساعته در تاریکی مطلق فرو میرود و همین نیز آنها را به طعمهای برای این موجودات تشنه به خون تبدیل میکند.
فیلم «۳۰ روز شب» محصول سال ۲۰۰۷ میلادی بدون شک یکی از ترسناکترین فیلمهای خونآشامی است که تا به حال ساخته شده و عمدتاً به خاطر این است که خونآشامهای حاضر در این فیلم بهعنوان هیولاهای واقعی و فاقد هر گونه اثری از انسانیت به تصویر کشیده شدهاند. آنها جانور هستند و نیرو و غریزه سیری ناپذیری دارند.
مارلو رهبر این گروه از خونآشامها است و کسی است که نقشه اصلی حمله به شهر در آسیبپذیرترین زمان را ارائه میکند. چشمان تکاندهنده و دلهرهآور او بازتابی از تمام خشم روح فاسد او هستند و همچنین خونخواهی بیپایان او را نشان میدهند. او در این اثر سینمایی فقط به این خاطر شکست میخورد که کلانتر ایبن مجبور میشود تا به خونآشام تبدیل شود تا در شرایط برابر با او مبارزه کند و این فیلم نیز درگیریهای تن به تن مرگباری را نشان میدهد.
در فیلم ترسناک و وسترن «نیمه تاریک» محصول سال ۱۹۸۷ میلادی شخصیت جسی با بازی لنس هنریکسن رهبر گروهی از خونآشامهای تهدیدآمیز است. آنها از قدرت برتری که نسبت به انسانها دارند، لذت میبرند و در شهرهای کوچک در سراسر غرب میانه شکار میکنند. در حالی که سورن با بازی بیل پکستون بیشتر توجهها را به خودش جلب میکند اما این جسی است که توانسته تأثیری دلهرهآور از خودش در این فیلم به جا بگذارد.
جسی هوکر از زمان جنگ داخلی وجود داشته و حتی زمانی که مردم را میکشد نیز فردی معمولی و مطمئن به نظر میرسد. او نیازی نمیبیند که قدرتهای خودش را به رخ بکشد و به همین دلیل نیز رهبر این گروه است. با این حال، او دوست دارد تا در مواقعی به این مسئله اشاره کند که چقدر قدرتمند است. او حتی گلوله شلیک شده به خودش را پس میزند تا شکستناپذیری خودش را نشان بدهد.
شخصیت بارناباس کالینز زمانی که در سریال «سایههای تاریک» در اواسط دهه شصت میلادی به نمایش گذاشته شده بود، به سرعت توانست به شخصیت محبوب طرفداران تبدیل شود. بارناباس به هنگام جستجو برای پیدا کردن تغذیهاش از مردم محلی بیخبر میتواند بسیار خطرناک و بیرحم باشد. با این حال، او همچنین قادر است تا اعمال قهرمانانه انجام بدهد و اغلب نیز بقیه خانواده کالینز را از فاجعه نجات میدهد.
بارناباس در تعقیب عروس خونآشام خودش بیرحم بود و مرتباً از تواناییهای جادویی خودش برای رسیدن به خواستههایش استفاده کرد. این تواناییهای جادویی چیزی بودند که او را از بسیاری از خونآشامهای دیگر متمایز کردند. با اینکه او تمام مهارتهای خونآشامها را دارد، این جادویی که او به کار میبرد، او را قدرتمندتر میکند. در اثر سینمایی اقتباس شده از این داستان نیز شخصیت بارناباس کالینز توسط جانی دپ به تصویر کشیده شده است.
شخصیت انجل برای اولین بار در سریال «بافی قاتل خونآشامها» حضور پیدا کرد و سپس در نسخه فرعی آن به نام سریال Angel حاضر شد. او موجودی عذاب دیده است که پس از چندین دهه کشتار بیرویه، اکنون با داشتن روح نفرین شده است. تمایل انجل به رستگاری باعث شده تا او به جنگجویی علیه شر تبدیل شود و علیه همه چیز از خونآشامهای دیگر گرفته تا وکلای بدخواه باشد.
تمایل انجل برای مبارزه برای آنچه که فکر میکند درست است، او را تبدیل به خونآشامی اغلب قهرمان تبدیل میکند. با توجه به مهارتهای مبارزه با خونآشامها، او بیشتر از اینکه ببازد، پیروز میشود. با این حال، او تلاش میکند تا اخلاقیات خوب را دست نخورده نگه دارد و کاری که مسلماً با توجه به شرایط بسیار دشوار است. در پایان روز نیز انجل خونآشامی کشنده است اما طبیعت خوش قلب او باعث شده تا در مقایسه با دیگران ضعیفتر به نظر برسد و در این رده فهرست قرار بگیرد.
کاترین دنوو توانسته خونآشام باستانی به نام میریام بلیلاک را در فیلم «گرسنگی» محصول سال ۱۹۸۳ میلادی به تصویر بکشد، خونآشامی که بسیار ظریف و بیرحم است. هیچ کس در نیویورک دهه هشتاد میلادی به ماهیت خون آشامی او مشکوک نمیشود و همین نیز او را قادر میسازد تا قربانیانش را به راحتی پیدا کند. او فقط تشنه خون نیست بلکه رفاقت و صمیمیت نیز میخواهد.
میریام با یکی از همراهان انتخابی خودش سفر میکند اما آنها همیشه پیر، فرسوده و بیحرکت میشوند. او به زندگی خودش ادامه داد و برای همیشه جوان و قدرتمند باقی ماند و این در حالی بود که او میترسید اگر کسی هیولای درونش را پیدا کند، چه اتفاقی رخ میدهد. همین نیز میریام را حتی برای کسانی که دوستشان داشت، به فردی فریبنده و در نهایت مرگبار تبدیل میکرد.
شخصیت کلاوس مایکلسون برای اولین بار در سریال «خاطرات خونآشام» حضور پیدا کرد و سپس در نسخه فرعی آن به نام «اصیلها» دیده شد. او حتی قبل از اینکه جادوگری قدرتمند یعنی مادرش، او و خواهر و برادرانش را به اولین خونآشامها تبدیل کند نیز عضو عجیب خانواده بوده است. او هزاران سال زندگی کرد اما هرگز کینه کودکی خودش را رها نکرد. کلاوس همچنین یاد گرفت که چطور خشم خودش را به روشهای خلاقانه و خشونتآمیز ابراز کند.
این موضوع بیشتر مشکلساز بود چراکه کلاوس یکی از قویترین خونآشامها به شمار میرود. برخلاف خواهر و برادرانش، او یک دورگه خونآشام گرگینه است. در نتیجه، او میتوانست به راحتی در برابر گلهای از خونآشامها یا گرگینهها ایستادگی کند. با توجه به قدرت فوقالعادهای که کلاوس در اختیار داشت، انسانهای عادی تنها غذا برای او محسوب میشدند.
الکساندر اسکاشگورد نقش اریک نورثمن را در سریال «خون حقیقی» بازی کرد که یک خونآشام قدرتمند و چند صد ساله است. او به نوعی کلانتر خونآشامها بود اما کارآفرینی بود که باری به نام Fangtasia را اداره میکرد. بقای نورثمن در طول بیش از هزار سال او را به فردی مدبر، حسابگر، باهوش و فریبکار تبدیل کرده است.
اریک نورثمن قادر به انجام خشونت بسیار زیاد و باورنکردنی بود و همین نیز او را به دشمنی بسیار مخوف و یکی از قدرتمندترین خونآشامها تبدیل میکند. با این حال، او همچنین به طور قابل توجهی به افرادی که دوستشان داشت، وفادار بود و آنها را میبخشید. اریک که علاقهای به کشتن افراد برای غذا و سرگرمی نداشت، با حوصله نقشه میکشید و در صورت لزوم نیز از مهارتهای خودش برای شکل دادن به رویدادها به نفع خودش استفاده میکرد.
شکارچیان هیولاها سم و دین وینچستر از سریال «سوپرنچرال» همه نوع موجود شیطانی را شکست دادند. خونآشام آلفا اولین خونآشامی بود که نسبش به دوران اولیه بشریت باز میگردد. او جدای از قدرتهایی که یک خونآشامی معمولی دارد، از تواناییهایی همچون ارتباط تلهپاتیک و آستانه درد بسیار بالا برخوردار بود.
برخلاف بسیاری از خونآشامها، خونآشام آلفا حضوری اصیل و فرهنگی داشت. او که هزاران سال تجربه داشته، بیشتر از امور انسانها و موجودات دیگر دوری میکرد اما در مواقعی که لازم بود، مبارزی قدرتمند بود. سالها طول کشید اما سم در نهایت پس از تلاشهای فراوان توانست خونآشام آلفا را شکست بدهد.
شخصیت اسپایک هر کاری که میخواست میتوانست انجام بدهد که شامل ایجاد یک مثلث عشقی با یک قاتل خونآشام است. او بهعنوان یک خونآشام، مسئول مرگ نه تنها یکی بلکه دو قاتل خونآشام بوده است. سپس وقتی عاشق یک قاتل خونآشام شد، راهی برای بازگرداندن روحش به دست آورد تا لایق معشوقش باشد. اسپایک چه با روحش و چه بدون آن تقریباً همان شخصیت بود.
اسپایک که از نظر اخلاقی انعطافپذیر، طعنهآمیز و حتی خندهدار بود، خونآشام بودن خودش را افتخار میدانست. او با توانایی بدنی، قدرت شخصیتش و همچنین خردش، فردی منحصربهفرد محسوب میشد. اسپایک حتی برای مدت کوتاهی به عضویت گروه اسکوپی گنگ در آمد. اسپایک میداند که چطور با جذابیت خودش دشمنان را غافلگیر کند و به همین خاطر در این رتبه قرار گرفته است.
شخصیت لستات د لاینکوت در کتابهای متعددی از مجموعه کتابهای «مصاحبه با خونآشام» نوشته ان رایس حضور داشته است. او همچنین در دو فیلم متفاوت به تصویر کشیده که معروفترین آن نیز توسط تام کروز در فیلم «مصاحبه با خونآشام» محصول سال ۱۹۹۴ میلادی است. اگرچه او میتواند نفرتانگیز باشد و در بین ترسناکترین خونآشامهای تاریخ سینما جای گرفته اما همچنین فردی فریبنده و فلسفی است.
لستات علاوه بر قدرت و سرعت فوقالعاده خودش، توانایی خواندن ذهن را نیز دارد. تواناییهای او با افزایش سن و تغذیه از خون چندین خونآشام باستانی بیشتر نیز شده است. او قویتر شده و در برابر نور خورشید آسیبناپذیر میشود و قدرت پرواز را کسب میکند. او در نهایت آنقدر قدرتمند میشود که به شاهزاده جاودانه خونآشامها تبدیل میشود.
شکارچی خونآشامی که فقط با نام دی شناخته میشود، در رمانهای Vampire Hunter D معرفی شده بود اما در انیمیشنها، کمیکها و دیگر رسانهها نیز به نمایش گذاشته شده است. دی فردی نیمه انسان و نیمه خونآشام است که همین او را به مبارزی برتر تبدیل میکند. او در آینده و در سیاره زمین متروکه و پسا آخرالزمانی پرسه میزند، شکار میکند و از دیگران در برابر خونآشامها محافظت میکند.
او در کار خودش بهترین است و همین نیز او را به چهرهای گوشهگیر و منزوی تبدیل میکند که به جای روابط و ارتباط با دیگران روی مأموریت خودش متمرکز است. اشاره شده که در گذشته اتفاقی برای او رخ داده که باعث شده تا او خونآشامها را شکار کند. در حالی که او تراژدیهای گذشتهاش را به اشتراک نمیگذارد اما اجازه میدهد که اعمال خشونتآمیزش این موارد را نشان بدهند.
بازیهای ویدیویی BloodRayne نیمه انسان و نیمه خونآشامی به نام رایان را معرفی میکند که تواناییهای خاصی دارد که شامل عدم آسیبپذیری در برابر نمادهای مقدس مانند صلیبها و توانایی محدود برای حرکت در نور روز است. او همچنین قدرت و تواناییهای درمانی دارد که باعث میشود بسیار خطرناک باشد.
رایان از خونآشامها متنفر است و هدف او در زندگی این است که پدر خونآشام خودش را بکشد. همان طور که او برای رسیدن به این هدف تلاش میکند، تقریباً هر خونآشام و موجود ماورا طبیعی سر راهش را از بین میبرد. او بهعنوان یک قاتل آموزش دیده و ماشین کشتار بیرحمی محسوب میشود.
شخصیت ومپیرلا برای اولین بار در کمیک Vampirella #1 محصول سال ۱۹۶۹ میلادی به نویسندگی فارست جی آکرمن و طراحی تام سوتون حضور پیدا کرد. در حالی که داستان خاستگاه او چندین بار مورد بازبینی قرار گرفت اما در اصل او از سیارهای از خونآشامها است. او پس از کشف اینکه انسانها منبع غذایی او را در رگهای خود حمل میکنند، راهی زمین شد.
مأموریت ومپیرلا در زمین شامل کشتن خونآشامهای شیطانی است. او تمام قدرتهای خونآشامی از جمله قدرت و سرعت را دارد. با این حال، چیزی که باعث شده تا او نسبت به دیگر خونآشامها برتری داشته باشد، فقدان نقاط ضعف معمولی خونآشامها از جمله آسیبپذیری در برابر نور خورشید یا سیر است. همین به تنهایی باعث میشود تا او بسیار قدرتمند باشد.
کیت بکینسیل نقش خونآشام قدرتمندی به نام سلین را در مجموعه فیلمهای «جهان زیرین» بازی کرده است و توانسته نقشآفرینی جذاب و خوبی داشته باشد. سلین علیرغم اینکه درگیر جنگهای متعدد میشود، دوباره میایستد و به جنگیدن ادامه میدهد. او سلاحی کشنده است که در مبارزه با برخی از ترسناکترین گرگینهها در دنیای سینما تخصص دارد.
سلین پس از اینکه عاشق یک فرد ترکیبی خونآشام و گرگینه میشود، دیدگاهش تغییر میکند و همین نیز حقایق تاریکی درباره خونآشامی آشکار میکند که او را تبدیل کرده است. ذهن باز او سرنوشتش را تغییر داد و توانایی مبارزه شگفتانگیز او نیز سبب شد تا او بتواند در جنگ باستانی بین این دو گونه زنده بماند. جایگاه سلین بهعنوان پاکترین خونآشام و همچنین قدرت ماورا طبیعی او باعث شده تا او در جایگاه پنجم این لیست قرار بگیرد.
شخصیت مستر برای اولین بار در سریال «دگردیسی» حضور پیدا کرد، سریالی ترسناک که توسط گییرمو دل تورو ساخته شده است. او برخلاف اکثر خونآشامهای محبوبی که ظاهر انسانی به خود میگیرند، فردی هیولایی بود. او فاقد ویژگیهای معمولی صورت انسان بود و با نیش خودش به قربانیانش حمله میکرد. همین نیز به او این امکان را میداد تا خونآشامهای بیشتری بسازد و قربانیان احتمالی را در همان زمان به دست بیاورد.
ردیابی شخصیت مستر دشوار بود چراکه او تا حدودی در برابر نور خورشید مقاوم بود و کنترل زیادی روی دیگر خونآشامها داشت. او میتوانست در سایه بماند تا دیگران دستور او را اجرا کنند. او همچنین به دلیل نقشه نسبتاً مستحکم خودش تقریباً موفق شد تا بشریت را تحت سلطه خودش در بیاورد و جهان را تسخیر کند. مستر دارای هوش بالایی بود و همین نیز او را به یکی از خطرناکترین خونآشامها در دنیای سریال تبدیل کرده است.
وسلی اسنایپز نقش شخصیت بلید را در سهگانه «بلید» ایفا کرده است، هرچند این شخصیت برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی در کمیک معرفی شد. اریک بروکس در طول تولدش به یک دامپیر تبدیل میشود چراکه قبل از تولدش مادرش به یک خونآشام تبدیل شده بود. او قدرتی باورنکردنی و تواناییهای دیگر را به دست آورد و مهارتهای مبارزه خودش را تقویت کرد تا بتواند خونآشامهایی را به قتل برساند که مادرش را کشتند.
در فیلمهای «بلید»، او ترکیبی خونآشامی و انسانی است که با نام دیواکر شناخته میشود و تمام تواناییهای یک خونآشام را دارد و از نقاط ضعف کمتری نسبت به آنها برخوردار است. همین نیز به بلید کمک کرده تا یک شکارچی مغرور، شجاع و متعصب باشد که خودش را کاملاً وقف مأموریتش برای خلاص کردن جهان از شر خونآشامها کرده است. بلید در طول سالها برخی از ترسناکترین خونآشامها در کتابهای کمیک را شکست داده است.
شخصیت دکس نوو که بهعنوان مندراک نیز شناخته میشود، خونآشامی است که با تمام کلیشهها و سنتهای این موجودات در تضاد است و دقیقاً همین چیزی است که او را بسیار قوی میکند. او موجودی بسیار قدرتمند در دنیای دیسی است که بهعنوان تهدیدی نهایی در مولتیورس شناخته میشود. او در ابتدا عاقلترین فرد در بین Monitors بود و برای بررسی یک نقص کیهانی به Cosmic Mind فرستاده شد و در نهایت نیز توسط حقیقت عظیمی که در آنجا با آن روبهرو شد، به فساد کشیده شد.
کاملاً منطقی است که دکس نوو یک خونآشام باشد چراکه طبیعت انگلی او با بنیاد تشنه به خون بودن این موجودات کاملاً مطابقت دارد. مندراک برای زنده ماندن باید از The Bleed تغذیه کند که صفحهای بین بعدی است که حائلی برای ابعاد موازی است. برای اینکه کل مولتیورس توسط دکس نوو مصرف نشود، سوپرمن ارتقا یافته کیهانی به نام Thought Robot خلق شده است. تا به امروز، تعداد اندکی از شرورهای دیسی چنین تهدید فاجعهباری برای مولتیورس بودند؛ دکس نوو توانست از تمام حملات Thought Robot جان سالم به در ببرد و تنها پس از فرستادن به فراموشی Overvoid شکست خورد.
از زمانی که رمان کلاسیک دراکولا نوشته برام استوکر برای اولین بار در سال ۱۸۹۷ میلادی به چاپ رسید، این شخصیت به یک اسطوره تبدیل شده و در اقتباسهای متعددی حضور داشته است. شخصیت دراکولا تنها به خاطر میراث فرهنگی ماندگارش، به طور گستردهای بهعنوان قویترین خونآشام در تاریخ شناخته میشود. با این حال، او از تعداد زیادی قدرتهای ماورا طبیعی برخوردار است که او را در سطح بالاتری نیز قرار میدهد.
اگرچه قدرتهای او در داستانهای مختلف متفاوت هستند اما دراکولا معمولاً دارای قدرت زیاد، سرعت فوقالعاده، قابلیت تغییر شکل و توانایی اغوا کردن هر کسی تحت کنترل هیپنوتیزم خودش است. قرنها دانش نیز او را به دانشمندی بسیار خطرناک تبدیل کرده است. با توجه به شیفتگی بیپایان طرفداران نسبت به دراکولا، مطمئناً به زودی داستانی تازه از این خونآشام محبوب به تصویر کشیده خواهد شد. دراکولا همچنین الهام بخش کاراکترهای کمیک و دیگر خونآشامهای سینمایی بوده و تأثیر بینظیر او سبب شده تا قویترین خونآشام در تاریخ باشد.
منبع: گیمفا
مسئله مشترک همه خونآشامهای کمیک، فیلم، سریال و بازیهای ویدیویی این است که آنها مجموعهای از قدرتها و تواناییهای فراطبیعی دارند. این قدرتها میتواند شامل کنترل ذهن، زندگی جاودان و البته قدرت فوقالعاده باشد. با این حال، قدرت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ گاهی اوقات قدرت خونآشامها از قدرت ذهنی آنها و گاهی نیز از توانایی آنها در مبارزه و غلبه بر شکارچیان خونآشام ناشی میشود.
۲۵. کرت بارلو – کتاب و سریال Salem’s Lot
کرت بارلو در بیشتر کتاب Salem’s Lot نوشته استیون کینگ و همچنین اقتباس مینی سریالی از این کتاب ساخته تام هاپر شروری دیده نشده بود ولی دسیسههای شیطانی او باعث فروپاشی شهر کوچکی به نام اورشلیمز لات شد. سن کرت بارلو نامشخص است اما او از زمان پیدایش مسیحیت وجود داشته است. او قادر است تا قرنها به خواب زمستانی برود اما هر بار که از خواب بیدار میشود، ضربهای مهلک به بشریت وارد میکند.
تام هاپر تصمیم گرفته بود تا در اقتباس ساخته شده از این کتاب، این شرور باهوش و قدرتمند خلق شده توسط استیون کینگ را بردارد و به یک موجود شیطانی و وحشتناک تبدیل کند. هدف او در شهر اورشلیمز لات ایجاد یک مستعمره خونآشامی است و تقریباً نیز به این مهم دست پیدا میکند و اکثریت ساکنان شهر را آلوده میکند. تأثیر تاریک کرت بارلو به تنهایی منجر به اتفاقات فاجعه باری در این شهر میشود و او حتی به کودکان هم رحم نمیکند. فرزندان عجیب و غریب او حتی پس از مرگش نیز زنده ماندند. تنها دلیلی که کرت بارلو در انتهای این لیست قرار میگیرد، این است که آسیبپذیری او در داخل تابوتش سبب شده تا مرگ چندان مهیجی نداشته باشد.
۲۴. الی – فیلم Let the Right One In
فیلم «آدم درست را راه بده» اثری سوئدی است که با عنوان فیلم Let Me In نیز بازسازی شده است. این اثر سینمایی حول محور دوستی تازه میان پسری است که مورد زورگویی واقع شده و خونآشامی قدیمی در بدن یک کودک است. به این ترتیب، ظاهر جوان الی او را در موقعیتی نامناسب قرار میدهد. الی همچنان هوس همراهی و تفاهم با دیگران را دارد و به طور فزایندهای با همسایهاش تعامل میکند.
الی معتقد است که این پسر به همان اندازه که دوست دارد با قلدرهایش کنار بیاید، دوست دارد تا آنها را بکشد. الی قلدرها را در یک اقدامی بسیار خشونتآمیز میکشد و تکه تکه میکند تا نشان بدهد که او قادر به ارائه ظلم و مهربانی به یک اندازه است. این حمله وحشیانه در کسری از ثانیه اتفاق میافتد و تمام قدرت خونآشامی که در آن سالها الی در بدن خودش سرکوب کرده است را به نمایش میگذارد.
۲۳. دیمن سالواتوره – سریال The Vampire Diaries
غیر ممکن است که درباره دیمن سالواتوره صحبت کرد و به برادر جوانترش به نام استفان اشاره نکرد. هر دوی آنها در یک زمان خونآشام شدند اما به اعضای بسیار متفاوتی از این موجودات تبدیل شدند. در حالی که دیمن بداخلاق و کاریزماتیک خون انسان را مینوشد، استفان با خون حیوانات تغذیه میکند. این به معنای آن است که در سریال «خاطرات خونآشام» دیمن به طور طبیعی قویتر از استفان است.
دلیل انتخابهای متفاوت تغذیهای آنها نیز نشاندهنده تفاوت در قدرت آنها است. هنگامی که استفان خون انسان را مینوشد، از کنترل خارج میشود و هر چیزی را در مسیرش میکشد. دیمن این مسئله را ندارد و همین نیز او را قادر میسازد تا میل خونی خودش را کنترل کند تا بتواند از توانایی خودش برای کشتن استفاده کند.
۲۲. دیوید – فیلم The Lost Boys
شهر ساحلی سانتا کارلا در کالیفرنیا در فیلم «پسران گمشده» محصول سال ۱۹۸۷ میلادی پر از خونآشامها است. این اثر سینمایی یک شاهکار ترسناک و کمپی از دهه هشتاد میلادی به شمار میرود و نقش دیوید را نیز کیفر ساترلند بازی میکند که رهبر گروه خونآشامها است، خونآشامهایی است که در این شهر شکار میکنند. خونآشام اصلی نیز تا زمانی که کاملاً ضروری بود، پنهان باقی ماند و اجازه داد تا کارها را دیوید انجام بدهد. او از شکنجه و فریب دادن دیگران به هر شکل ممکن لذت میبرد.
دیوید از هر ابزاری که در اختیار داشت برای به دست آوردن آنچه که میخواست، استفاده کرد که شامل فشار آوردن به گروه خونآشامهای تحت هدایتش است. او با شرارت مبارزه کرد و گروهش را به شکلی وحشیانه رهبری کرد و توانست جایگاه خونآشام بیرحمی را در بالای زنجیره غذایی در این اثر سینمایی به دست بیاورد.
۲۱. بیل کمپتون – سریال True Blood
بیل کمپتون با بازی استفن مویر در سریال بسیار موفق «خون حقیقی» حضور داشته است. کمپتون به جای خون انسان، از یک خون جایگزین مینوشید و امیدوار بود که در کنار انسانها زندگی مسالمتآمیزی داشته باشد. او خودش را فردی با اخلاق و متواضع نشان میدهد اما هنوز مجموعهای از تواناییهای خونآشامی را حفظ کرده که به او قدرتی نسبت به همسایگان جدیدش میدهد.
بیل کمپتون معتقد بود که از افرادی محافظت میکند که به آنها اهمیت میدهد، اما قدرتهایش باعث شدند تا او این افراد را تحت کنترل خودش داشته باشد، آن هم به نحوی که آنها اصلاً متوجه نمیشدند و همین نیز آنها را در معرض خطر قرار میداد. نیت بیل کمپتون خوب بود اما کارهای وی اوقات گاهی منجر به فاجعه و تراژدی میشدند. با در نظر گرفتن همه چیز نیز باید گفت که بیل کمپتون به هیچ وجه به قدرتمندترین خونآشام در این لیست نزدیک هم نیست.
۲۰. نوسفراتو – فیلم Nosferatu
کاراکتر نوسفراتو برداشتی مستقیم از دراکولا در دنیای سینما به شمار میرود و اصلاً جای تعجب ندارد. این کاراکتر به گونهای خلق شده بود تا سازندگان را درگیر مسائل کپیرایت نکند و به همین خاطر نیز آنها از نام دراکولا استفاده نکردند ولی در عین حال داستانی مشابه آن را بازگو کردند. با این حال، با ساخت هر اقتباس از نوسفراتو، سرگذشت و داستان این شخصیت بیشتر و بیشتر با داستان دراکولای برام استوکر متفاوت شد. با این حال، هر دوی آنها منبعی از قدرت تاریک دارند.
نوسفراتو یا کنت اورلوک در سال ۱۹۷۹ میلادی در فیلم Nosferatu the Vampyre ساخته ورنر هرزوگ تواناییهای تازه و جالبتوجهی به دست آورد. او اکنون قادر است تا همانند دراکولا تغییر شکل بدهد و حیوانات شبزی را کنترل کند؛ او همچنین بدون اینکه نیازی به حرکت انگشتش داشته باشد، کل شهر را با طاعون نابود کرد. با این حال، نوسفراتو همانند برداشتی بسیار انسانیتر از خونآشام باستانی به شمار میرود، کسی که در برابر مصیبتهای عشق و تنهایی و همچنین اشکال متعارف حمله از سوی انسانها آسیب پذیر است. به همین دلیل نیز به جرات میتوان گفت که فیلم «نوسفراتو» در مبارزه دراکولا را شکست نمیدهد ولی قدرت او برای حضور در رده ۲۰ این لیست کافی است.
۱۹. آلوکارد – انیمیشن سریالی Castlevania
داستان پس زمینه غنی آلوکارد از بازی ویدیویی Castlevania: Symphony of the Night در انیمیشن سریالی درخشان و برجسته «کسلوانیا» محصول سرویس آنلاین نتفلیکس اقتباس شده است و او نیز ارزشمندترین متحد در مبارزه باستانی بشریت علیه پدرش یعنی دراکولا محسوب میشود. آلوکارد اولین کسی است که به پدرش توصیه میکند تا از بشریت انتقام نگیرد بلکه از کسی انتقام بگیرد که مسئول مستقیم مرگ لیزا بوده است. وقتی که دراکولا علیه آلوکارد میشود، آلوکارد سالها به خواب زمستانی میرود تا زخمهایش بهبود پیدا کنند.
آلوکارد وقتی بیدار میشود، زندگی خودش را وقف توقف رژیم و حکومت وحشت پدرش میکند. کلیشه خونآشامهایی که علیه هم نوع خودشان میشوند، هرگز قدیمی نمیشود، به خصوص اگر آن خونآشام پسر خود دراکولا باشد. بزرگترین نقطه قوت آلوکارد نیز داشتن مهربانی و جنبه انسانی مادرش است. خون ترکیبی او باعث شده تا از نیشهای خونآشامهای معمولی مصون باشد و نسبت به فعالیتهای ماورا طبیعی هوشیار باشد اما از همه مهتر اینکه او دارای تواناییهای معمولی یک خونآشام است که با قدرت خون پدرش افزایش پیدا کردهاند.
بیشتر بخوانید: فیلمی که از شکایت صد ساله جان به در برد/ چرا خونآشام و دراکولای این فیلم هنوز مهم هستند؟
۱۸. مارلو – فیلم ۳۰ Days of Night
در دنیایی که خونآشامها با قدرت بسیار بالایی وجود دارند، بدترین کاری که یک انسان آسیبپذیر میخواهد انجام بدهد، این است که در شهری منزوی زندگی کند که در آن، نور روز هرگز نمیتابد. اینگونه است که ساکنان بیخبر شهر بارو در آلاسکا قربانی گروهی از خونآشامها به رهبری مارلو میشوند. هر سال، شهر آنها به مدت یک ماه تمام به صورت ۲۴ ساعته در تاریکی مطلق فرو میرود و همین نیز آنها را به طعمهای برای این موجودات تشنه به خون تبدیل میکند.
فیلم «۳۰ روز شب» محصول سال ۲۰۰۷ میلادی بدون شک یکی از ترسناکترین فیلمهای خونآشامی است که تا به حال ساخته شده و عمدتاً به خاطر این است که خونآشامهای حاضر در این فیلم بهعنوان هیولاهای واقعی و فاقد هر گونه اثری از انسانیت به تصویر کشیده شدهاند. آنها جانور هستند و نیرو و غریزه سیری ناپذیری دارند.
مارلو رهبر این گروه از خونآشامها است و کسی است که نقشه اصلی حمله به شهر در آسیبپذیرترین زمان را ارائه میکند. چشمان تکاندهنده و دلهرهآور او بازتابی از تمام خشم روح فاسد او هستند و همچنین خونخواهی بیپایان او را نشان میدهند. او در این اثر سینمایی فقط به این خاطر شکست میخورد که کلانتر ایبن مجبور میشود تا به خونآشام تبدیل شود تا در شرایط برابر با او مبارزه کند و این فیلم نیز درگیریهای تن به تن مرگباری را نشان میدهد.
۱۷. جسی هوکر – فیلم Near Dark
در فیلم ترسناک و وسترن «نیمه تاریک» محصول سال ۱۹۸۷ میلادی شخصیت جسی با بازی لنس هنریکسن رهبر گروهی از خونآشامهای تهدیدآمیز است. آنها از قدرت برتری که نسبت به انسانها دارند، لذت میبرند و در شهرهای کوچک در سراسر غرب میانه شکار میکنند. در حالی که سورن با بازی بیل پکستون بیشتر توجهها را به خودش جلب میکند اما این جسی است که توانسته تأثیری دلهرهآور از خودش در این فیلم به جا بگذارد.
جسی هوکر از زمان جنگ داخلی وجود داشته و حتی زمانی که مردم را میکشد نیز فردی معمولی و مطمئن به نظر میرسد. او نیازی نمیبیند که قدرتهای خودش را به رخ بکشد و به همین دلیل نیز رهبر این گروه است. با این حال، او دوست دارد تا در مواقعی به این مسئله اشاره کند که چقدر قدرتمند است. او حتی گلوله شلیک شده به خودش را پس میزند تا شکستناپذیری خودش را نشان بدهد.
۱۶. بارناباس کالینز – سریال Dark Shadows
شخصیت بارناباس کالینز زمانی که در سریال «سایههای تاریک» در اواسط دهه شصت میلادی به نمایش گذاشته شده بود، به سرعت توانست به شخصیت محبوب طرفداران تبدیل شود. بارناباس به هنگام جستجو برای پیدا کردن تغذیهاش از مردم محلی بیخبر میتواند بسیار خطرناک و بیرحم باشد. با این حال، او همچنین قادر است تا اعمال قهرمانانه انجام بدهد و اغلب نیز بقیه خانواده کالینز را از فاجعه نجات میدهد.
بارناباس در تعقیب عروس خونآشام خودش بیرحم بود و مرتباً از تواناییهای جادویی خودش برای رسیدن به خواستههایش استفاده کرد. این تواناییهای جادویی چیزی بودند که او را از بسیاری از خونآشامهای دیگر متمایز کردند. با اینکه او تمام مهارتهای خونآشامها را دارد، این جادویی که او به کار میبرد، او را قدرتمندتر میکند. در اثر سینمایی اقتباس شده از این داستان نیز شخصیت بارناباس کالینز توسط جانی دپ به تصویر کشیده شده است.
۱۵. انجل – سریال Buffy the Vampire Slayer و سریال Angel
شخصیت انجل برای اولین بار در سریال «بافی قاتل خونآشامها» حضور پیدا کرد و سپس در نسخه فرعی آن به نام سریال Angel حاضر شد. او موجودی عذاب دیده است که پس از چندین دهه کشتار بیرویه، اکنون با داشتن روح نفرین شده است. تمایل انجل به رستگاری باعث شده تا او به جنگجویی علیه شر تبدیل شود و علیه همه چیز از خونآشامهای دیگر گرفته تا وکلای بدخواه باشد.
تمایل انجل برای مبارزه برای آنچه که فکر میکند درست است، او را تبدیل به خونآشامی اغلب قهرمان تبدیل میکند. با توجه به مهارتهای مبارزه با خونآشامها، او بیشتر از اینکه ببازد، پیروز میشود. با این حال، او تلاش میکند تا اخلاقیات خوب را دست نخورده نگه دارد و کاری که مسلماً با توجه به شرایط بسیار دشوار است. در پایان روز نیز انجل خونآشامی کشنده است اما طبیعت خوش قلب او باعث شده تا در مقایسه با دیگران ضعیفتر به نظر برسد و در این رده فهرست قرار بگیرد.
۱۴. میریام بلیلاک – فیلم The Hunger
کاترین دنوو توانسته خونآشام باستانی به نام میریام بلیلاک را در فیلم «گرسنگی» محصول سال ۱۹۸۳ میلادی به تصویر بکشد، خونآشامی که بسیار ظریف و بیرحم است. هیچ کس در نیویورک دهه هشتاد میلادی به ماهیت خون آشامی او مشکوک نمیشود و همین نیز او را قادر میسازد تا قربانیانش را به راحتی پیدا کند. او فقط تشنه خون نیست بلکه رفاقت و صمیمیت نیز میخواهد.
میریام با یکی از همراهان انتخابی خودش سفر میکند اما آنها همیشه پیر، فرسوده و بیحرکت میشوند. او به زندگی خودش ادامه داد و برای همیشه جوان و قدرتمند باقی ماند و این در حالی بود که او میترسید اگر کسی هیولای درونش را پیدا کند، چه اتفاقی رخ میدهد. همین نیز میریام را حتی برای کسانی که دوستشان داشت، به فردی فریبنده و در نهایت مرگبار تبدیل میکرد.
۱۳. کلاوس مایکلسون – سریال The Vampire Diaries و سریال The Originals
شخصیت کلاوس مایکلسون برای اولین بار در سریال «خاطرات خونآشام» حضور پیدا کرد و سپس در نسخه فرعی آن به نام «اصیلها» دیده شد. او حتی قبل از اینکه جادوگری قدرتمند یعنی مادرش، او و خواهر و برادرانش را به اولین خونآشامها تبدیل کند نیز عضو عجیب خانواده بوده است. او هزاران سال زندگی کرد اما هرگز کینه کودکی خودش را رها نکرد. کلاوس همچنین یاد گرفت که چطور خشم خودش را به روشهای خلاقانه و خشونتآمیز ابراز کند.
این موضوع بیشتر مشکلساز بود چراکه کلاوس یکی از قویترین خونآشامها به شمار میرود. برخلاف خواهر و برادرانش، او یک دورگه خونآشام گرگینه است. در نتیجه، او میتوانست به راحتی در برابر گلهای از خونآشامها یا گرگینهها ایستادگی کند. با توجه به قدرت فوقالعادهای که کلاوس در اختیار داشت، انسانهای عادی تنها غذا برای او محسوب میشدند.
۱۲. اریک نورثمن – سریال True Blood
الکساندر اسکاشگورد نقش اریک نورثمن را در سریال «خون حقیقی» بازی کرد که یک خونآشام قدرتمند و چند صد ساله است. او به نوعی کلانتر خونآشامها بود اما کارآفرینی بود که باری به نام Fangtasia را اداره میکرد. بقای نورثمن در طول بیش از هزار سال او را به فردی مدبر، حسابگر، باهوش و فریبکار تبدیل کرده است.
اریک نورثمن قادر به انجام خشونت بسیار زیاد و باورنکردنی بود و همین نیز او را به دشمنی بسیار مخوف و یکی از قدرتمندترین خونآشامها تبدیل میکند. با این حال، او همچنین به طور قابل توجهی به افرادی که دوستشان داشت، وفادار بود و آنها را میبخشید. اریک که علاقهای به کشتن افراد برای غذا و سرگرمی نداشت، با حوصله نقشه میکشید و در صورت لزوم نیز از مهارتهای خودش برای شکل دادن به رویدادها به نفع خودش استفاده میکرد.
۱۱. خونآشام آلفا – سریال Supernatural
شکارچیان هیولاها سم و دین وینچستر از سریال «سوپرنچرال» همه نوع موجود شیطانی را شکست دادند. خونآشام آلفا اولین خونآشامی بود که نسبش به دوران اولیه بشریت باز میگردد. او جدای از قدرتهایی که یک خونآشامی معمولی دارد، از تواناییهایی همچون ارتباط تلهپاتیک و آستانه درد بسیار بالا برخوردار بود.
برخلاف بسیاری از خونآشامها، خونآشام آلفا حضوری اصیل و فرهنگی داشت. او که هزاران سال تجربه داشته، بیشتر از امور انسانها و موجودات دیگر دوری میکرد اما در مواقعی که لازم بود، مبارزی قدرتمند بود. سالها طول کشید اما سم در نهایت پس از تلاشهای فراوان توانست خونآشام آلفا را شکست بدهد.
۱۰. اسپایک – سریال Buffy the Vampire Slayer
شخصیت اسپایک هر کاری که میخواست میتوانست انجام بدهد که شامل ایجاد یک مثلث عشقی با یک قاتل خونآشام است. او بهعنوان یک خونآشام، مسئول مرگ نه تنها یکی بلکه دو قاتل خونآشام بوده است. سپس وقتی عاشق یک قاتل خونآشام شد، راهی برای بازگرداندن روحش به دست آورد تا لایق معشوقش باشد. اسپایک چه با روحش و چه بدون آن تقریباً همان شخصیت بود.
اسپایک که از نظر اخلاقی انعطافپذیر، طعنهآمیز و حتی خندهدار بود، خونآشام بودن خودش را افتخار میدانست. او با توانایی بدنی، قدرت شخصیتش و همچنین خردش، فردی منحصربهفرد محسوب میشد. اسپایک حتی برای مدت کوتاهی به عضویت گروه اسکوپی گنگ در آمد. اسپایک میداند که چطور با جذابیت خودش دشمنان را غافلگیر کند و به همین خاطر در این رتبه قرار گرفته است.
۹. لستات د لاینکوت – فیلم و سریال The Vampire Chronicles
شخصیت لستات د لاینکوت در کتابهای متعددی از مجموعه کتابهای «مصاحبه با خونآشام» نوشته ان رایس حضور داشته است. او همچنین در دو فیلم متفاوت به تصویر کشیده که معروفترین آن نیز توسط تام کروز در فیلم «مصاحبه با خونآشام» محصول سال ۱۹۹۴ میلادی است. اگرچه او میتواند نفرتانگیز باشد و در بین ترسناکترین خونآشامهای تاریخ سینما جای گرفته اما همچنین فردی فریبنده و فلسفی است.
لستات علاوه بر قدرت و سرعت فوقالعاده خودش، توانایی خواندن ذهن را نیز دارد. تواناییهای او با افزایش سن و تغذیه از خون چندین خونآشام باستانی بیشتر نیز شده است. او قویتر شده و در برابر نور خورشید آسیبناپذیر میشود و قدرت پرواز را کسب میکند. او در نهایت آنقدر قدرتمند میشود که به شاهزاده جاودانه خونآشامها تبدیل میشود.
بیشتر بخوانید: ۱۰ خونآشام زن برتر فیلمها
۸. دی – رمانهای Vampire Hunter D
شکارچی خونآشامی که فقط با نام دی شناخته میشود، در رمانهای Vampire Hunter D معرفی شده بود اما در انیمیشنها، کمیکها و دیگر رسانهها نیز به نمایش گذاشته شده است. دی فردی نیمه انسان و نیمه خونآشام است که همین او را به مبارزی برتر تبدیل میکند. او در آینده و در سیاره زمین متروکه و پسا آخرالزمانی پرسه میزند، شکار میکند و از دیگران در برابر خونآشامها محافظت میکند.
او در کار خودش بهترین است و همین نیز او را به چهرهای گوشهگیر و منزوی تبدیل میکند که به جای روابط و ارتباط با دیگران روی مأموریت خودش متمرکز است. اشاره شده که در گذشته اتفاقی برای او رخ داده که باعث شده تا او خونآشامها را شکار کند. در حالی که او تراژدیهای گذشتهاش را به اشتراک نمیگذارد اما اجازه میدهد که اعمال خشونتآمیزش این موارد را نشان بدهند.
۷. رایان – بازی و فیلم BloodRayne
بازیهای ویدیویی BloodRayne نیمه انسان و نیمه خونآشامی به نام رایان را معرفی میکند که تواناییهای خاصی دارد که شامل عدم آسیبپذیری در برابر نمادهای مقدس مانند صلیبها و توانایی محدود برای حرکت در نور روز است. او همچنین قدرت و تواناییهای درمانی دارد که باعث میشود بسیار خطرناک باشد.
رایان از خونآشامها متنفر است و هدف او در زندگی این است که پدر خونآشام خودش را بکشد. همان طور که او برای رسیدن به این هدف تلاش میکند، تقریباً هر خونآشام و موجود ماورا طبیعی سر راهش را از بین میبرد. او بهعنوان یک قاتل آموزش دیده و ماشین کشتار بیرحمی محسوب میشود.
۶. ومپیرلا – کمیک Vampirella #1
شخصیت ومپیرلا برای اولین بار در کمیک Vampirella #1 محصول سال ۱۹۶۹ میلادی به نویسندگی فارست جی آکرمن و طراحی تام سوتون حضور پیدا کرد. در حالی که داستان خاستگاه او چندین بار مورد بازبینی قرار گرفت اما در اصل او از سیارهای از خونآشامها است. او پس از کشف اینکه انسانها منبع غذایی او را در رگهای خود حمل میکنند، راهی زمین شد.
مأموریت ومپیرلا در زمین شامل کشتن خونآشامهای شیطانی است. او تمام قدرتهای خونآشامی از جمله قدرت و سرعت را دارد. با این حال، چیزی که باعث شده تا او نسبت به دیگر خونآشامها برتری داشته باشد، فقدان نقاط ضعف معمولی خونآشامها از جمله آسیبپذیری در برابر نور خورشید یا سیر است. همین به تنهایی باعث میشود تا او بسیار قدرتمند باشد.
۵. سلین – فیلم Underworld
کیت بکینسیل نقش خونآشام قدرتمندی به نام سلین را در مجموعه فیلمهای «جهان زیرین» بازی کرده است و توانسته نقشآفرینی جذاب و خوبی داشته باشد. سلین علیرغم اینکه درگیر جنگهای متعدد میشود، دوباره میایستد و به جنگیدن ادامه میدهد. او سلاحی کشنده است که در مبارزه با برخی از ترسناکترین گرگینهها در دنیای سینما تخصص دارد.
سلین پس از اینکه عاشق یک فرد ترکیبی خونآشام و گرگینه میشود، دیدگاهش تغییر میکند و همین نیز حقایق تاریکی درباره خونآشامی آشکار میکند که او را تبدیل کرده است. ذهن باز او سرنوشتش را تغییر داد و توانایی مبارزه شگفتانگیز او نیز سبب شد تا او بتواند در جنگ باستانی بین این دو گونه زنده بماند. جایگاه سلین بهعنوان پاکترین خونآشام و همچنین قدرت ماورا طبیعی او باعث شده تا او در جایگاه پنجم این لیست قرار بگیرد.
۴. مستر – سریال The Strain
شخصیت مستر برای اولین بار در سریال «دگردیسی» حضور پیدا کرد، سریالی ترسناک که توسط گییرمو دل تورو ساخته شده است. او برخلاف اکثر خونآشامهای محبوبی که ظاهر انسانی به خود میگیرند، فردی هیولایی بود. او فاقد ویژگیهای معمولی صورت انسان بود و با نیش خودش به قربانیانش حمله میکرد. همین نیز به او این امکان را میداد تا خونآشامهای بیشتری بسازد و قربانیان احتمالی را در همان زمان به دست بیاورد.
ردیابی شخصیت مستر دشوار بود چراکه او تا حدودی در برابر نور خورشید مقاوم بود و کنترل زیادی روی دیگر خونآشامها داشت. او میتوانست در سایه بماند تا دیگران دستور او را اجرا کنند. او همچنین به دلیل نقشه نسبتاً مستحکم خودش تقریباً موفق شد تا بشریت را تحت سلطه خودش در بیاورد و جهان را تسخیر کند. مستر دارای هوش بالایی بود و همین نیز او را به یکی از خطرناکترین خونآشامها در دنیای سریال تبدیل کرده است.
۳. بلید – فیلم Blade
وسلی اسنایپز نقش شخصیت بلید را در سهگانه «بلید» ایفا کرده است، هرچند این شخصیت برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی در کمیک معرفی شد. اریک بروکس در طول تولدش به یک دامپیر تبدیل میشود چراکه قبل از تولدش مادرش به یک خونآشام تبدیل شده بود. او قدرتی باورنکردنی و تواناییهای دیگر را به دست آورد و مهارتهای مبارزه خودش را تقویت کرد تا بتواند خونآشامهایی را به قتل برساند که مادرش را کشتند.
در فیلمهای «بلید»، او ترکیبی خونآشامی و انسانی است که با نام دیواکر شناخته میشود و تمام تواناییهای یک خونآشام را دارد و از نقاط ضعف کمتری نسبت به آنها برخوردار است. همین نیز به بلید کمک کرده تا یک شکارچی مغرور، شجاع و متعصب باشد که خودش را کاملاً وقف مأموریتش برای خلاص کردن جهان از شر خونآشامها کرده است. بلید در طول سالها برخی از ترسناکترین خونآشامها در کتابهای کمیک را شکست داده است.
۲. دکس نوو – کمیک Final Crisis
شخصیت دکس نوو که بهعنوان مندراک نیز شناخته میشود، خونآشامی است که با تمام کلیشهها و سنتهای این موجودات در تضاد است و دقیقاً همین چیزی است که او را بسیار قوی میکند. او موجودی بسیار قدرتمند در دنیای دیسی است که بهعنوان تهدیدی نهایی در مولتیورس شناخته میشود. او در ابتدا عاقلترین فرد در بین Monitors بود و برای بررسی یک نقص کیهانی به Cosmic Mind فرستاده شد و در نهایت نیز توسط حقیقت عظیمی که در آنجا با آن روبهرو شد، به فساد کشیده شد.
کاملاً منطقی است که دکس نوو یک خونآشام باشد چراکه طبیعت انگلی او با بنیاد تشنه به خون بودن این موجودات کاملاً مطابقت دارد. مندراک برای زنده ماندن باید از The Bleed تغذیه کند که صفحهای بین بعدی است که حائلی برای ابعاد موازی است. برای اینکه کل مولتیورس توسط دکس نوو مصرف نشود، سوپرمن ارتقا یافته کیهانی به نام Thought Robot خلق شده است. تا به امروز، تعداد اندکی از شرورهای دیسی چنین تهدید فاجعهباری برای مولتیورس بودند؛ دکس نوو توانست از تمام حملات Thought Robot جان سالم به در ببرد و تنها پس از فرستادن به فراموشی Overvoid شکست خورد.
۱. دراکولا – رمان Dracula
از زمانی که رمان کلاسیک دراکولا نوشته برام استوکر برای اولین بار در سال ۱۸۹۷ میلادی به چاپ رسید، این شخصیت به یک اسطوره تبدیل شده و در اقتباسهای متعددی حضور داشته است. شخصیت دراکولا تنها به خاطر میراث فرهنگی ماندگارش، به طور گستردهای بهعنوان قویترین خونآشام در تاریخ شناخته میشود. با این حال، او از تعداد زیادی قدرتهای ماورا طبیعی برخوردار است که او را در سطح بالاتری نیز قرار میدهد.
اگرچه قدرتهای او در داستانهای مختلف متفاوت هستند اما دراکولا معمولاً دارای قدرت زیاد، سرعت فوقالعاده، قابلیت تغییر شکل و توانایی اغوا کردن هر کسی تحت کنترل هیپنوتیزم خودش است. قرنها دانش نیز او را به دانشمندی بسیار خطرناک تبدیل کرده است. با توجه به شیفتگی بیپایان طرفداران نسبت به دراکولا، مطمئناً به زودی داستانی تازه از این خونآشام محبوب به تصویر کشیده خواهد شد. دراکولا همچنین الهام بخش کاراکترهای کمیک و دیگر خونآشامهای سینمایی بوده و تأثیر بینظیر او سبب شده تا قویترین خونآشام در تاریخ باشد.
منبع: گیمفا
https://teater.ir/news/62299