چه شده که ناگهان انواع طرح‌ها و برنامه‌های تازه در این روزهای پایانی دولت سیزدهم تصویب می‌شود. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری موجب شد که انگار برخی مدیران سینمایی به هول و ولا بیفتند و تا قبل از آمدن دولت جدید، طرح و مصوبه‌های خود را به تصویب رسانند تا پیش از اینکه میز خود را تحویل دهند، پیشاپیش منافع خود را تامین کرده باشند.
چارسو پرس: هفته پیش بود که محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی از تولید سالانه ۲۰ فیلم فاخر که در برنامه هفتم توسعه پیش‌بینی شده، خبر داد. او با اشاره به اینکه یکی از اهداف برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه، ارتقا و تعالی فرهنگ عمومی و رسانه در سطح جامعه است، گفته بود: «این برنامه که از مصوبات مجلس شورای اسلامی است در راستای تأمین سرانه‌های فرهنگی مورد نیاز جامعه تعریف شده است که یکی از فصول آن مربوط به تولید آثار فاخر و ارزشمند در حوزه‌های مهمی چون تحکیم سبک زندگی اسلامی – ایرانی، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، عدالت‌طلبی و خدمتگزاری، تقویت همبستگی و اعتمادبه‌نفس ملی، ارتقای هویت ملی و روحیه مقاومت کار و تلاش در جامعه خواهد بود. براساس این برنامه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط تا پایان برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه، ۷۳۰۰ ساعت پویانمایی تولید کند و وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز، موظف شده است اقدامات قانونی لازم را برای حمایت گمرکی و ارائه تسهیلات جهت ورود تجهیزات و فناوری‌های سخت و نرم مربوطِ صنعت پویانمایی به عمل آورد.»

چند هفته قبل‌تر هم محمد خزاعی از راه‌اندازی «گروه سینمایی فرهنگ» خبر داد و هدف از راه‌اندازی آن را حمایت جامع و قاعده‌مند اکران فیلم‌های فرهنگی در سراسر کشور دانست و گفته بود: «ایجاد گروه سینمایی فرهنگ، پاسخ به ضرورتی چندین‌ساله در حوزه اکران فیلم‌هاست که خلأ آن کاملاً احساس شده و پیش‌بینی می‌شود با راه‌اندازی این گروه سینمایی بتوان رضایت خانواده سینما و مخاطبان این‌گونه آثار را در اقصی‌نقاط کشور جلب کرد.»

برنامه توسعه یا دکان تازه

حال پرسش این است که چه شده که ناگهان انواع طرح‌ها و برنامه‌های تازه در این روزهای پایانی دولت سیزدهم تصویب می‌شود. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری موجب شد که انگار برخی مدیران سینمایی به هول و ولا بیفتند و تا قبل از آمدن دولت جدید، طرح و مصوبه‌های خود را به تصویب رسانند تا پیش از اینکه میز خود را تحویل دهند، پیشاپیش منافع خود را تامین کرده باشند.

البته این رویکرد و روند فقط در حوزه مدیریت سینمایی نیست، بلکه در حوزه‌های گوناگون می‌توان رد چنین اقداماتی را پیدا کرد. به نظر می‌رسد برخی از طرح‌ها و سیاست‌های مصوب‌شده بیش از آنکه جهت رفع نیاز یا حل مشکل و معضلی در حوزه مدیریتی خود باشد، یک نوع زمینه‌سازی برای تداوم فعالیت و تامین منافع خود بعد از پایان دولت سیزدهم باشد. این‌سمت و قبل از پایان دولت جاری، طرح‌های پرسود و منفعت تصویب می‌کنند تا آن‌سمت و بعد از آمدن دولت جدید، کار و پروژه‌ای سودآور برای روزهایی پساقدرت خود داشته باشند.

درواقع بسیاری از طرح و برنامه‌ها نه برای حل مشکل که جهت اشتغال‌زایی است. شغل‌های تازه برای دوران تازه‌ای که دیگر پشت میز مدیریت نیستند. خود این اقدامات و شتاب‌زدگی در طرح پروژه‌های تازه، نشان از نگرانی آنها از رأی نیاوردن نامزدهای موافق خود داشت. به نظر می‌رسد رئیس سازمان سینمایی در دولت رئیسی، حالا که به اجبار به پایان دوران مدیریت خود نزدیک شده است، می‌خواهد همچون حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی دولت روحانی که گروه سینمایی هنر و تجربه را تأسیس کرده بود، گروه سینمایی تازه‌ای را به‌نام خود ثبت کند و به‌عنوان رزومه کاری  و البته به‌مثابه یک فرصت شغلی جدید برای بعد از دوران مدیریتش، از آن بهره ببرد.

چه بسیار نهادها و مراکز دولتی در سینما و سیاست که نه یک سازوکار اداری برای مدیریت و توسعه که تمهیدی برای اهداف شخصی یا گروهی و جناحی بوده که حاصلش چیزی جز هزینه و ریخت‌وپاش‌های اضافی نبوده است. حال پرسش از رئیس سازمان سینمایی این است که اگر قرار است به طرح و ایده‌ای نو بپردازیم، چرا به تکرار ایده‌ای اجرایی‌شده دست می‌زنیم و چرخ را از نو اختراع می‌کنیم؟ مسئله اما فراتر از این رخداد در مدیریت سازمان سینمایی کنونی است و تکثیر نهادهای گوناگون و موازی سینمایی به‌ویژه در دهه ۹۰ ازجمله پدیده‌هایی است که در سطح کلان ساختار سینمای دولتی مطرح بوده و حتی گاهی به تخاصم منافع و درگیری‌های درون‌بخشی بین این مراکز و نهادهای سینمایی هم رخ داده است.

در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮﺗﻌﺪاد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮجهی از ﻓﯿﻠﻢﻫﺎیﺳﯿﻨﻤﺎیی ﺑﺎ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﺎلی ﻧﻬﺎدﻫﺎی فرهنگی ﺧﺎرج از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺳﯿﻨﻤﺎیی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻮزه ﻫﻨﺮی، ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﻨﺮی رﺳﺎﻧﻪای اوج، اﻧﺠﻤﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎی اﻧﻘﻼب و دﻓﺎع ﻣﻘﺪس، ﺳﺎزﻣﺎن ﺻﺪاوﺳﯿﻤﺎ و ﺷﻬﺮداری ﺗﻬﺮان ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه‌اﻧﺪ. ضمن اینکه نهادهای ذیل سازمان سینمایی مثل بنیاد سینمایی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان هم از قبل وجود داشتند که در کنار هم مجموعه کثیری از مراکز و نهادهای سینمایی را شکل داده که هرکدام بخشی از بودجه سالانه سینما را بین خود تقسیم کرده و به اهداف خود اختصاص می‌دهند؛ بدون اینکه هم‌افزایی داشته باشند یا بتوانند نقش پیش‌برنده‌ای در پیشرفت و توسعه سینمای ایران ایفا کنند.

درواقع این نهادهای متعدد سینمایی بیش از آنکه گره‌ای از سینمای ایران باز کرده و معضلی را حل کنند، خود به یک معضل تبدیل شده و در بسیاری از مواقع به موانع بازدارنده در راه تولید، اکران فیلم‌ها و فیلمسازان ایرانی شدند. این نهادهای متکثر و موازی درواقع به بوروکراتیک کردن ساختار مدیریتی سینمای ایران دامن زده و فرآیند تولید و نمایش فیلم‌ها را با پیچیدگی و دست‌اندازهای بیشتری مواجه کردند. وقتی گفتمان و پارادایم غالب در مدیریت سینمایی یک کشور دولتی باشد، سینما در درون ساختاری بوروکراتیک گرفتار شده و از پتانسیل و انرژی لازم برای تولید محصولات هنری و سینمایی تهی شده و درگیر حاشیه‌ها و جدال‌های سازمانی-اداری می‌شوند. سویه‌های پررنگ رویکردهای ایدئولوژیک هم مزید بر علت شده و همچون زنجیری به پای سینما بسته می‌شوند و درنهایت حرکت آن در مسیر تولید و آفرینش هنری را کُند یا مسدود می‌کند.

بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران


وقتی از سایه سنگین سیاست بر سینمای ایران حرف می‌زنیم، یکی از مصادیق آن همین فربه‌بودن ساختار سینمای دولتی، مراکز و نهادهای زیر‌مجموعه و وابسته به آن است که یا هر کدام ساز خود را می‌زنند و انسجام لازم برای حمایت از تولید را دچار خدشه می‌کنند یا موازی‌کاری کرده و هزینه و بودجه‌های تولید و توزیع و اکران را به هدر می‌دهند. تعدد واحدها و نهادهای نظارتی بر فرآیند تولیدات سینمایی ازجمله مهمترین آسیب‌های جدی در مدیریت سینمای ایران است که به‌جای کوچک شدن، مدام شاخه می‌زند و قلمرو سینمای دولتی را بزرگ‌تر می‌کند. این وضعیت را با شاخص تعدد جشنواره‌های سینمایی در ایران هم می‌توان توضیح داد.

به این معنا که هرکدام از این نهادهای فرهنگی و سینمایی برای خود جشنواره‌ای ویژه طراحی کرده و یک ترافیک جشنواره‌ای خلق کرده‌اند و حاصلش نه‌تنها دستاورد و ارزش‌افزوده‌ای برای سینمای ایران ندارد، بلکه حتی تبلیغ ارزش‌های خود در پروپاگاندای جشنواره‌هاست. ﺟﺸﻨﻮاره ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺳﺎزﻣﺎن ﺳﯿﻨﻤایی، ﺟﺸﻨﻮاره ﻓﯿﻠﻢ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﻨﯿﺎد فرهنگی روایت فتح وابسته به سپاه، جشنواره فیلم شهر با مدیریت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، جشنواره فیلم عمار با مدیریت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نمونه‌های دیگر که در کنار جشنواره فیلم فجر، مجموعه وسیعی از جشنواره‌‌های سینمایی دولتی را تشکیل می‌دهند و نمادی از گستردگی و موازی‌کاری نهادهای سینمایی در ایران است.

سینمای ‌ایران در شرایط کنونی مصداق این ضرب‌المثل شده که «ناهاروشام هیچی، آفتابه و لگن هفت دست». درحالی‌که سینمای ایران در دولتی‌ترین و ایدئولوژیک‌ترین دوران خود قرار دارد و به باور برخی در آستانه ورشکستگی است، راه‌اندازی مراکز و نهادهای سینمایی تازه‌‌تأسیس تا تولید ۲۰ فیلم چیزی جز ریخت‌وپاش‌های بیهوده یا تامین منافع شخصی و گروهی نیست. یک نوع خوداشتغالی پیش از سر کار آمدن دولت جدید و تغییرات آن.

ترس گاندوسازان از پزشکیان

از سوی دیگر نگرانی‌ای درمیان سینماگران تندرو دیده می‌شود. یک روز قبل از پیروزی دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجتبی امینی، تهیه‌کننده سریال «گاندو» نوشت: «اگر ‎پزشکیان رأی بیاورد احتمالاً با چند فصل جدید از سریال ‎گاندو در خدمت ملت شریف ایران خواهیم بود و حرف‌های ناگفته جدیدی خواهیم زد... درباره فساد و نفوذ در جریان اصلاحات حرف‌های نزده زیاد است...»

این نشان می‌دهد که جریان سینمایی مربوط به جبهه انقلاب که طی ۳ سال اخیر هم توانست بر مسند پست‌های سینمایی بنشیند، هم تفکراتش را بسط و سلطه دهد، نگران شده که با آمدن پزشکیان دیگر نتواند جولان دهند. مجتبی امینی پیش از این به سمت‌های مدیریتی بالاتری می‌اندیشید و شایعه اینکه ممکن است به‌جای خزاعی بر صندلی ریاست سازمان سینمایی بنشیند، بالا گرفته بود. حالا با تحولات رخ‌داده به نظر می‌رسد همه آن جاه‌طلبی‌های بلندپروازانه نقش برآب شد و حالا احتمالاً نقشه‌های تازه‌ای برای تاختن به دولت جدید در حال طراحی‌شدن باشد؛ از گاندوهای تازه تا قلاده‌های طلا.
منبع: روزنامه هم‌میهن
نویسنده: رضا صائمی