این انیمههای دبیرستانی آنقدر جذاب، سرگرم کننده و خندهدار هستند که هرکسی که برای اولین بار پا به دنیای انیمه میگذارد میتواند از این مجموعهها به عنوان بهترین نقطهی شروع و دروازهی ورود به این دنیای رنگارنگ استفاده کند.
چارسو پرس: صنعت انیمه هر ساله تعداد زیادی مجموعه در ژانر برشی از زندگی، انیمهی کمدی یا درام بیرون میدهد که داستان اکثریت آنها در محیط دبیرستان اتفاق میافتد. این مسئله اتفاقی نیست؛ مشخصا بسیاری از مخاطبان این انیمهها خودشان دانشآموزان دبیرستانی هستند و این پسزمینه برایشان ملموس و قابل درک است. اما پسزمینههای مشابه به این معنی نیست که هر انیمه داستان و کاراکترهای تکراری هم دارد. برخی از بهترین انیمههای دبیرستانی پا را فراتر از حد تصورتان میگذارند.
این انیمههای دبیرستانی آنقدر جذاب، سرگرم کننده و خندهدار هستند که هرکسی که برای اولین بار پا به دنیای انیمه میگذارد میتواند از این مجموعهها به عنوان بهترین نقطهی شروع و دروازهی ورود به این دنیای رنگارنگ استفاده کند. دانشآموزان در این انیمههای دبیرستانی داستانهای زیادی برای تعریف کردن دارند و در عین حال، هیچکدام از این انیمهها به دیگری شباهت ندارد. بهترین انیمههای دبیرستانی آنهایی هستند که از محیط و پیشفرضهای مدرسه برای روایت داستانی تازه استفاده میکنند که پیام آن در تجربیات بچههای دبیرستانی خلاصه نمیشود؛ بلکه برای هر نوع بیننده و در هر سنی ملموس است.
از تکالیف مدرسه گرفته، تا فشارهای معلمان، قلدرها و زورگوها، دخترهای محبوب یا همکلاسیهای درسخوان همهجور موضوع و داستان در این انیمههای دبیرستانی پیدا میشود. نکتهی جالب در مورد این انیمهها این است که حتی اگر همهی آنها در دبیرستان اتفاق بیفتند، باز هم با شخصیتها، مضامین و نوع داستانگویی متفاوت خود میتوانند هر نوع مخاطبی را به سمت خود جذب کنند.
بنابراین، تومو باید روزهای دبیرستان خود را با این دغدغه سپری کرده و تلاش کند جنبههای مختلف هویتاش را بپذیرد؛ چه آن تومویی که رفتار دخترانهتری دارد، چه آن تومویی که رفتار پسرانهی درونش را نشان میدهد. تحول شخصیتی تومو برای هر کسی که روزی با جنبههای مختلف هویت خود و پذیرش آن دست و پنجه نرم کرده قابل درک است.
البته «تومو چان دختر است!» به همین اکتفا نمیکند؛ بلکه از این پیشفرض یک داستان کمدی خوب درآورده است؛ مخصوصا وقتی که تومو تلاش میکند خانومانه رفتار کند، اما بچهها روی اعصابش میروند و مجبور میشود آن روی دیگرش را به آنها نشان داده و چندتایی حرکت کاراته رویشان پیاده کند. البته همین رفتارها باز کار دست تومو میدهد؛ زیرا توجه ناخواستهی دختران را هم به سمتش میکشاند.
انیمهی «تومو چان دختر است!» مبتنی بر یک مانگای معروف ساخته شده که خلاف بهترین انیمههای دبیرستانی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، در این انیمه به جای آنکه پسر دنبال دختر داستان بیفتد، تومو را نشان میدهد که یک دختر خجالتی است و پسر موردعلاقهاش هم از همهجا بیخبر. حالا توموی ۱۵ ساله باید راز بزرگ خود را به جونیچیرو کوبوتا، دوست دوران کودکیاش بگوید و اکثر اوقات، تلاشهای او نتیجهی عکس میدهند و منجر به سوءتفاهمها و موقعیتهای بامزه میشود.
تومو دوستان دیگری هم دارد، مثل میسوزی گاندو، بهترین دوست تومو که با لحن کنایهآمیز خود اغلب به سردرگمی دوستش دامن میزند. کوسوکه میساکی هم یکی از بچههای بزرگتر کلاس کاراتهای است که تومو به آن میرود که با جذابیتاش چشم همه را به خود جلب میکند.
برای همین متعجب نخواهید شد اگر به شما بگوییم که میتسومی راه سیاست را پی میگیرد. او میخواهد به عنوان یک سیاستمدار، زندگی همهی شهروندان روستایی ژاپن را بهبود ببخشد؛ بنابراین، قهرمان این انیمه انگیزههای اصیل و ایدهآلیستی در سر میپروراند، اما یک مشکل وجود دارد: میتسومی باید اول دورهی دبیرستان را تمام کند. میتسومی خیلی درسخوان است و همین موجب شده کمی روابط اجتماعیاش ضعیف باشد؛ مشکلی که داستان «اسکیپ و لوفر» بر آن متمرکز میشود. حتی وقتی که میتسومی میفهمد به همکلاسی بلوند خود علاقه دارد، باید از موانع شخصی زیادی بگذرد تا بتواند او را تحت تأثیر قرار داده و قلبش را به دست بیاورد.
روز اولی که میتسومی پایش را به توکیو میگذارد در جمعیت گم شده و نمیتواند ایستگاهی که باید پیاده شود را پیدا کند. همینجاست که کاراکتر سوسوکه شیما وارد میشود و از شانس میتسومی، هردویشان به یک دبیرستان میروند. سوسوکه به میتسومی کمک میکند تا روز اول دیر به مدرسه نرسد. اما اولین روز مدرسه برای او اصلا خوش نمیگذرد و بگذارید بگوییم میتسومی از فرط استرس عنان از کف میدهد.
اما با وجود تمام این تجربههای ناگوار، میتسومی و سوسوکه با هم دوست میشوند؛ سوسوکه با شخصیت آرام خود میتسومی را همراهی کرده و به او کمک میکند با زندگی شهری سازگار شود. در ادامه «اسکیپ و لوفر» مثل بهترین انیمهها دربارهی رسیدن به بلوغ، سفر خودشناسی میتسومی را دنبال میکند که با چالشهای دیبرستان مواجه میشود و یاد میگیرد چطور با اتفاقات غیرمنتظرهای که زندگی سر راهش میگذارد، کنار بیاید. «اسکیپ و لوفر» بهترین پیشنهاد برای کسانی است که انیمههای دبیرستانی را دوست دارند و در کنارش، میخواهند یادی از روابط و احساسات سادهی دوران نوجوانی بکنند.
«مید ساما!» در دستهی انیمههای کمدی و رمانتیک میگنجد و داستان زندگی میساکی آیوزاوا را دنبال میکند. یک دختر دبیرستانی خوشقول و متعهد با ارادهی قوی که میخواهد مدرسه را برای همکلاسیهایش، به ویژه دانشآموزان دختر آن به یک مکان بهتر تبدیل کند. مشکل اصلی هم اینجاست که این دبیرستان قبلا یک مدرسهی پسرانه بوده و همین حالا هم هشتاد درصد دانشآموزاناش پسر هستند. ارادهی سفت و سخت میساکی باعث شده برخی از دانشآموزان به او لقب دیکتاتور شیطانی بدهند و بین بچهها جا افتاده که میساکی از پسرها نفرت دارد.
میساکی اما به عنوان یک دختر با پشتکار، نه تنها به عنوان رئیس شورای مدرسه، بلکه حتی در کافهای که در آن کار میکند سختکوش و پرکار است. میساکی میخواهد هوای مادر و خواهر کوچکترش را داشته باشد، اما این کار سختی خواهد بود؛ چون هیچکس نباید بفهمد میساکی کجا کار میکند. این انیمهی دبیرستانی به بهترین شکل نشان میدهد که چطور یک نفر میتواند وجوه مختلف شخصیتی را یکجا داشته باشد و میساکی، به عنوان کسی که همزمان باید با تکالیف مدرسه، شورای دبیرستان، روابط شخصی، دوستیها و مشکلات مالی خانوادگیاش کنار بیاید بهترین قهرمان برای به تصویر کشیدن چنین موضوعی است.
قضیه زمانی پیچیدهتر میشود که روزی تاکومی اوسویی، از پسرهای جذاب دبیرستان، از میساکی خوشش میآید و مدام سر راهش سبز میشود. تاکومی اما تصمیم میگیرد دربارهی راز میساکی به کسی نگوید؛ در عوض هر روز به کافه مید لاته میرود تا میساکی را ببیند؛ چه برای آنکه اذیتش کند، چه اینکه روی متفاوت میساکی را ببیند که در قالب یک خدمتکار در کافه کار میکند.
با پیشرفت در داستان، «مید ساما!» موضوع اصلی را حول کاراکترهای میساکی و تاکومی نگه میدارد. شخصیت گاه خشن میساکی در مقابل کاراکتر جذاب ولی آرام تاکومی قرار میگیرد که نمیتوانید احساسات واقعی او را حدس بزنید. میساکی در محیط پرجنب و جوش دبیرستان سیکا با میساکی در کافه تفاوت زیادی دارد. او که میخواهد یک محیط کاملا مردانه را به محیطی مناسب برای دخترها تبدیل کند، مجبور است نقاب سلطه و اراده را به صورتش بزند؛ اما در کافه میتواند خودش را رها کرده و با عشق و رفاقت نسبت به تاکومی رفتار کند.
چیو با اینکه سرخورده شده اما این مسئله را به عنوان راهی برای نزدیک شدن به نوزاکی میبیند و تصمیم میگیرد به عنوان یکی از زیردستان نوزاکی برایش کار کند. از این زمان به بعد چیو به عنوان دستیار برای نوزاکی، که با نام مستعار ساکیکو یومنو قلم میزند، مشغول به کار میشود. آنها روزهای دبیرستان خود را با فکر این میگذراند که هر روز چه ایدهای تازهای برای مانگای «بیا عاشق شویم» سر راهشان سبز خواهد شد. نوزاکی و چیو اما حسابی شانس آوردهاند که در دبیرستانی درس میخوانند که همکلاسیهایشان همه یکسری آدم عجیب و غریب با داستانهای حتی عجیبتراند و هر روز محتوای کافی دست نوزاکی و چیو میدهند تا در مانگای خود بگنجانند.
مثلا یکی از این همکلاسیها کاشیما یوزوکی، یک آدم کاریزماتیک است که منبع الهام نوزاکی برای نقش اصلی مانگای خود شده و میکو یوزاکورا، رئیس شورای دانشآموزی با رفتارهای پسرانه، الهامبخش شخصیتهای زن قوی داستان نوزاکی میشوند. با اینکه ایدهی اصلی داستان انیمهی دبیرستانی «نوزاکی» شباهت زیادی به خیلی از بهترین انیمههای عاشقانه و کمدی دارد که احتمالا پیش از این دیدهاید، اما «نوزاکی» طرفداران دوآتشهای دارد.
مانگایی که این انیمه براساس آن ساخته شده تاکنون بیش از ۱۳ میلیون نسخه در ژاپن فروخته. همچنین آهنگ تیتراژ پایانی «نوزاکی» نیز، تحت عنوان «شهری که تو در آن هستی» (The Town Where You Are) آنقدر در ژاپن معروف است که کمتر کسی آن را نمیشناسد. راستی «مانثلی گرل» در عنوان این انیمه نام مجلهای است که مانگای نوزاکی در آن چاپ میشود و شاید به تمام دخترانی که روزی منبع الهام نوزاکی برای داستانهای شوجو هستند هم اشاره داشته باشد.
داستان «بیستارز» در دبیرستان چریتون اتفاق میافتد. یک دبیرستان خوشنام که در آن گوشتخواران و گیاهخواران در کنار یکدیگر تحصیل میکنند. با این حال، به دلیل غرایز طبیعی شکارچیها و ترس نهادینهشدهای که گیاهخواران از آنها دارند، جو مدرسه همیشه پرتنش است. برای حفظ این تعادل، هیچ دانشآموزی حق ندارد گوشت حیوان دیگر را بخورد.
این پیشفرض به انواع داستانها و روایتها دامن میزند که با دنیای واقعی نیز شباهتهایی پیدا میکند. داستان «بیستارز» از جایی شروع میشود که یک شب دانشآموز گیاهخواری، آلپاکایی به نام تم در مدرسه میمیرد، یا بهتر بگوییم به قتل میرسد. همه درگیر این مسئله میشوند و میپرسند چه کسی ممکن است او را کشته باشد و اینکه آیا شکارچیان دیگر میخواهند به همهی گیاهخواران در مدرسه حمله کنند؟
در میانهی این درگیریها، لگوشی، یک گرگ خاکستری صلحطلب و مهربان و هارو، یک خرگوش سفید احساسی دو قهرمان اصلی داستان «بیستارز» هستند که رابطهی آنها هم خود به مسئلهی دیگری تبدیل میشود. رفاقت بین آنها باعث میشود لگوشی بخواهد با غرایز شکارچی خود مقابله کند تا دوستی هارو را از دست ندهد. این دو شروع به تحقیق دربارهی قتل تم میکنند که حسابی جو مدرسهی چریتون را تغییر داده و دوباره حس ترس و بدگمانی را بین دانشآموزانش حاکم کرده است.
البته ذکر نام «بیستارز» به عنوان یک انیمهی دبیرستانی صرف شاید کملطفی باشد؛ چرا که حتی با این پیشفرض نیز میتوانید ببینید که داستان این انیمه فراتر از روابط عاشقانه و کمدی اغلب انیمههای دبیرستانی میرود و به بهترین شکل به مسائلی چون تبعیض، غرایز، تمایلات و هنجارهای اجتماعی را در قالب یک معمای قتل نشان میدهد. با این حال، ازآنجا که ماجرای «بیستارز» در یک مدرسه میگذرد، آن را به یکی از بهترین گزینهها برای دیدن یک انیمهی دبیرستانی با موضوعی متفاوت تبدیل کرده است.
داندره (Dandere) به شخصیتهایی گفته میشود که اغلب اوقات ساکت هستند و احساسات خود را نشان نمیدهند؛ برای همین بقیه ممکن است فکر کنند آنها آدمهای بیاحساسی هستند. نقش اصلی انیمه «دوستان یکهفتهای»، کائوری فوجیمیا هم از در دسته این داندرهها میگنجد اما فقط یک آدم ساکت و بیحرف نیست؛ بلکه مشکلی اساسی دارد: او تمام حافظهی خود را هر هفته از دست میدهد و دیگر نمیداند دوستانش چه کسی هستند. کائوری به خاطر این مشکل مجبور میشود زندگی اجتماعی خود را ببوسد و بگذارد کنار. اما یکی از همکلاسیهایش، یوکی، متوجه کائوری و مشکل او شده و تصمیم میگیرد به او کمک کند.
کائوری در آغاز متوجه نمیشود که چرا کسی باید بخواهد به او کمک کند؛ اما یوکی را به عنوان دوست میپذیرد و برای اولین بار طی سالها بالاخره طعم خوشی را میچشد. «دوستان یکهفتهای» کمدی، عاشقانه، درام همه را در خودش دارد. هر قسمت یوکی از اول خود را به کائوری معرفی میکند و پیشنهاد میدهد کارهای تازهای با هم انجام بدهند. یوکی با اینکه میبیند هر دوشنبه تلاشهایش همه از یاد میروند، اما ناامید نمیشود و به تدریج بالاخره از دیواری که کائوری دور خودش کشیده عبور میکند.
«دوستان یکهفتهای» از آن انیمههای احساسی است که با رابطهی کائوری و یوکی نشان میدهد که بهترین و مهمترین لحظات زندگی در زمان حال اتفاق میافتند و این بچههای دبیرستانی با هم چیزهایی را تجربه میکنند که حتی اگر خاطراتش محو شود، اثرش باقی میماند. از آنجا که حافظهی کائوری هر هفته پاک میشود، این دو دوست یاد میگیرند که قدر لحظات کوچکی را که با هم میگذرانند بدانند و ارزش اکنون همینجا مشخص میشود.
با اینکه به نظر میرسد دوستی آنها هر بار بیشتر از یک هفته دوام نمیآورد، اما تأثیر مثبت ماندگار خودش را، هم بر کائوری و هم یوکی میگذارد. «دوستان یکهفتهای» زیبایی تلخ و شیرین روابط انسانی را به تصویر میکشد که استقامت و مهربانی میتواند چالشها را به پیوندهایی پایدار تبدیل کند.
ناگیسا کوبوی خوشذوق دقیقا نقطهی مخالف جونتا است؛ دختری زیبا، پرطرفدار و محبوب در مدرسه و از همه مهمتر، برونگرا که دقیقا تسجم همان چیزی است که جونتا تنها در خواب میتواند آن را ببیند. کوبو سرشار از شور زندگی است، او اهل معاشرت، بازیگوش و همیشهی آمادهی آن است که سراغ یک چالش تازه برود.
رفتار متفاوت جونتا اما کوبو را به سمت او جذب کرده و کوبو بالاخره با جونتا دوست شده و به تدریج او را به این سمت سوق میدهد که از محدودهی امن خود خارج شود، از خودش دفاع کند و نگذارد بقیه او را نادیده بگیرند. کوبو گاهی اوقات جونتا را به خاطر درونگرا بودنش دست میاندازد، اما شوخیهای او عزم جونتا برای غلبه بر خودش را جزم میکند. جونتا میخواهد به کوبو نشان دهد که میتواند پابهپای او با اعتمادبهنفس ظاهر شود.
همانطور که کوبو جونتا را از لاک خودش بیرون میکشد، مهر کوبو بر دل جونتا مینشیند. یک داستان عاشقانهی صاف و صمیمی نیز بین آنها اتفاق میافتد و در این موقعیت دیگر کوبو باید با خودش و احساساتش روبهرو شود و علاقهی خود به نامرئیترین پسر دنیا را ابراز کند.
توجه کوبو به جونتا باعث میشود او سراغ کارهایی برود که هرگز فکر نمیکرد جرئت انجام آنها را داشته باشد؛ مثلا با دیگران والیبال بازی میکند یا به استخر میرود. انیمهی «کوبو سان نمیگذارد نامرئی باشم» مثل انیمههای برشی از زندگی داستان خودشناسی جونتا و دوستی او با کوبو را پی میگیرد که گاه به سادگی در کارهای روزمرهی دبیرستانی خلاصه میشود.
با این پیشفرض، داستان «فراتر از یک زوج اما عاشق نه» به ماجرای رمانتیک بین جیرو و همسر باارادهاش آکاری میپردازد. جیرو یاکویین یک دانشآموز دبیرستانی درسخوان و جدی است که برای تمرین ازدواج با آکاری واتانابه جفت میشود؛ از آن دخترهایی که به آرایش و لباسهای پرزرق و برق خود معروفند. آکاری یک شخصیت پرسروصدا دارد که دقیقا نقطهی مقابل جیرو است و همین صدای پسرک را درمیآورد.
انیمهی «فراتر از یک زوج اما عاشق نه» سناریوی تکراری ازدواج قلابی را در پسزمینهی دبیرستانی معمولی پیاده کرده اما با تضاد شخصیتهای اصلی آن مملو از لحظههای خندهدار و کمدی است. بهترین و بامزهترین صحنههای این انیمهی دبیرستانی آنهایی هستند که جیرو میخواهد توجه شیوری، یکی از همکلاسیهایش، را به خود جلب کند، اما هر بار سوءتفاهمی اتفاق میافتد و شیوری به این نتیجه میرسد که جیرو اصلا از او خوشش نمیآید. حماقتهای جیرو با بامزگیهای آکاری زوج کمدی آنها را تکمیل میکند.
اما جیرو و آکاری تصمیم میگیرند که با همکاری کنند تا بتوانند در این تمرین به بالاترین امتیاز رسیده و توجه آدمهای موردعلاقهاشان را به خود جلب کنند و شاید حتی بتوانند زوج خود را تغییر بدهند. با اینکه هدف اولیهی آنها برای رسیدن به امتیاز بالاتر به جیرو و آکاری انگیزه میدهد، اما میتوانید حدس بزنید که انیمه قرار نیست به همین اکتفا کند و هرچه این دو زمان بیشتری را با هم میگذارنند، احساسات تازهای نسبت به هم پیدا میکنند. هر چند در تمام طول انیمه این احساسات مشخص هستند، اما جیرو و آکاری خودشان را به راه دیگری میزنند و بالاخره در آخر مجبور میشوند به حقیقت احساساتشان اعتراف کنند.
هاروهی گولهی انرژی است و از صحبت با آدمهای معمولی و خلاصه هر چیزی که معمولی باشد خسته شده و برای همین میخواهد با موجودات فضایی، مسافران زمان و نیروهای فرازمینی ارتباط بگیرد. برای همین هاروهی تصمیم میگیرد یک باشگاه در دبیرستان تشکیل دهد که به بررسی پدیدههای ماورای طبیعی اختصاص دارد. او نام این کلوب خود را اس.او.اس میگذارد که احتمالا مخفف جوخه ویژه اوتاکو (Special Otaku Squad) است. کیون هم که برای یک حادثهی هیجانانگیز خداخدا میکرد به کلوب هاروهی میپیوندد.
کلوب هاروهی به مرور اعضای تازهای میپذیرد؛ یکی یوکی ناگاتو است، بچه درسخوان ساکت و مرموزی که همیشه با خودش یک کتاب بزرگ اینور و آنور میکشاند. دیگری میکورو آساهینا، دختری خجالتی اما مهربان که زیر ظاهر شاد خود یک راز سربهمهر پنهان کرده است. ایتسوکی کویزومی نیز یک دانشآموز جذاب است که به تازگی به دبیرستان آنها منتقل شده و دیگران چیز زیادی دربارهاش نمیدانند.
اغلب انیمههای دبیرستانی موضوع خود را به دغدغههای نوجوانانه خلاصه میکنند که البته یکی از بهترین شیوههای داستانسرایی برای مخاطبان این ژانر است. اما داستان «سودای هاروهی سوزومیا» اما در دوستیهای بین اعضای کلوب و تکالیف مدرسه خلاصه نمیشود. بزرگترین راز در این انیمهی دبیرستانی قدرت ویژهی هاروهی است که بهترین توصیف دربارهاش این است که او قدرتی دارد که میتواند واقعیت را دگرگون کند؛ اما مسئله اینجاست که هاروهی ارادهی کنترلش را ندارد و هر موقع که حوصلهاش سر میرود، میل او به هیجان ممکن است فجایع نابهنگامی به بار بیاورد.
سایر اعضای کلوب اس.او.اس که از این قدرت خطرناک هاروهی خبر دارند باید با همکاری یکدیگر هر طور شده او را سرگرم نگه دارند تا یک موقع قدرت عجیب او فعال نشود. کیون هم که یک آدم سروزباندار است میداند که در هر موقعیتی از چه لحنی استفاده کند تا بر قدرت عجیب و غریب هاروهی تأثیر بگذارد. انیمهی «سودای هاروهی سوزومیا» یکی از ماندگارترین و معروفترین انیمههای ۲۰۰۰ است که هر کسی که انیمه میبیند، بیشک از دیدن آن لذت خواهد برد.
«کلاس درس نخبگان» ضعفها و نقصهای سیستم آموزشی را نشان میدهد که در آن رقابت بین دانشآموزان خیلی بالاست و این روح و روان بچهها را آزار میدهد. کیوتا آیانوکوجی در دبیرستان کودو ایکوسی ثبت نام میکند که از بیرون مثل خیلی از مدارس دیگر به نظر میرسد؛ اما یک فرق اساسی با آنها دارد: در این مدرسه دانشآموزان به طور دقیق در دستههای A، B، C و D به صورت سلسلهمراتبی رتبهبندی میشوند.
اما این تنها ظاهر ماجرا است. دانشآموزان نخبه بهترین امکانات را دریافت میکنند، همه به آنها احترام میگذارند؛ اما آنهایی که رتبهاشان پایینتر است با بدترین رفتار از سوی دیگران و نظارت مداوم مواجه میشوند. البته رتبهبندیهای کلاسها همیشگی نیستند، اما بالا رفتن از نردبان پیشرفت در مدرسهای که تا این اندازه بر رقابت بنا شده است کار سادهای نخواهد بود؛ به ویژه که کل سیستم مدرسه علیه دانشآموزان ساخته شده است.
در آغاز به نظر میآید کیوتاکا یکی از آن دانشآموزان بیتفاوت است؛ اما به مرور ذهن پویا و گذشتهی پنهان او رو میشود. سروکار او با سوزونه هوریکاتای جاهطلب میافتد که مصمم است مراتب ترقی را طی کرده و کلاس D را به رتبهی بالا برساند. این رقابت بین کلاسها را به شدت بالا میبرد؛ به ویژه که به دانشآموزان گفته شده اجازه دارند از هر طریق ممکن امتیاز خود را بیشتر کنند.
این سیستم بچهها، به ویژه سوزونه را به سمت استراتژیهای مختلف میکشاند. کیوتاکا هم از هوش خود برای موفقیت و صعود مراتب دبیرستان استفاده کرده و اهداف مشترک کیوتاکا و سوزونه آنها را مجبور به همکاری با یکدیگر میکند.
انیمهی دبیرستانی «کلاس درس نخبگان» به بهترین شکل تعلیق داستان را بالا نگه میدارد و گذشتهی کیوتاکا و انگیزههای او نیز تا اواخر مجموعه در هالهای از ابهام باقی میماند. محیط دبیرستان با پیچشهای تاریک کاراکترهایش، که اغلب آنها شخصیتهایی پیچیده با رازهایی مگو دارند، در کنار مضامین تازهای که این انیمه بررسی میکند، بیشک آن را به یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تمام ادوار تبدیل کرده است.
سایکی آدم توداری است و بیشتر از آنکه با دیگران صحبت کند، در دلش حرف میزند. داستان او نشان میدهد که باوجود اینکه دوران دبیرستان دورهی دشواری است، اما اگر بتوانید ذهن بقیه را بخوانید حتی از حالت عادی هم دشوارتر است. سایکی متوجه میشود که آدمها خیلی روی اعصابش میروند، به ویژه وقتی میتواند افکار آنها را بخواند غیرقابلتحملتر هم هستند. او قدرتهای فراطبیعی خود را نعمت نمیداند؛ بلکه آنها را نفرینی میبیند که فقط زندگی عادی را از او گرفتهاند.
سایکی برای آنکه همه چیز را عادی جلوه دهد تمام تلاش خود را میکند تا تواناییهایش را کنار بگذارد؛ او از قدرتش به نحوی استفاده میکند تا توجه دیگران به هرچیزی جز خودش جلب شود، یا بلوکهای ذهنی برای خاموش کردن افکار مزاحم ایجاد میکند. در این موقعیتها برخی از عادتها و تکیهکلامهای سایکی را میبینید که تا مدتها از یادتان نخواهد رفت. همکلاسیهای سایکی، که مجموعهای از آدمهای عجیب و غریب با افکار عجیب هستند، مدام او را از منطقهی امناش بیرون میکشند که منجر به سوءتفاهمهای خندهدار و هرج و مرج میشود.
این همکلاسیها بخش مهمی از جذابیت «زندگی فاجعهبار سایکی کوسوئو» را تشکیل میدهند؛ برای مثال، ریکی نندو همکلاسی فوقالعاده احمق سایکی، به قول خودمان ذهنش پوک است و هیچ فکری در آن ردوبدل نمیشود که نمیگذارد سایکی از قدرت خود به نحو احسن استفاده کند. شون کایدو هم یک دانشآموز متوهم است که فکر میکند سایکی با او سر رقابت گذاشته، در حالی که سایکی حتی به او فکر هم نمیکند.
«زندگی فاجعهبار سایکی کوسوئو» یک خط داستانی مشخص ندارد؛ اما همین یکی از ویژگیهای جذاب مجموعه است که دست نویسندگان را برای نوشتن انواع موقعیتهای کمدی باز میگذارد. سایکی هم نسبت به نقش خود در داستان آگاه است و مدام با جملات کنایهآمیزش دیوار چهارم را شکسته و بیننده را به طور مستقیم مخاطب قرار میدهد.
رابطهی هوری و میامورا ثابت میکند که اغلب آدمهایی که رفتارشان ضد یکدیگر باشد به سمت هم جذب میشوند. در آغاز به نظر میرسد که امکان ندارد این دو نفر بتوانند با هم دوست شوند؛ از یک طرف هوری یک دختر پرانرژی است که در مدرسه حسابی طرفدار دارد، اما میامورا از آن بچههای درونگرا و درسخوان است. اما احساسات همیشه مبتنی بر منطق پیش نمیروند و رابطهی این دو دانشآموز هم مصداق آن است.
کیوکو در خانه، یک خواهر بزرگتر بامسئولیت است که از برادر کوچکترش مراقبت میکند و زندگی خصوصی خود را از همکلاسیهایش مخفی نگه میدارد. میامورا، خارج از مدرسه، با پیرسینگ و خالکوبی ظاهری کاملا متفاوت دارد و تلاش میکند هیچکس از همکلاسیهای دبیرستانش از این قضیه بو نبرند. اما دست سرنوشت در یک مواجههی غیرمنتظره هوری و میامورا را سر راه هم میاندازد و هر دو به راز هم پی میبرند؛ برای همین قرار میگذارند که هر یک راز دیگری را حفظ کند.
هوری و میامورا به تدریج متوجه میشوند که حالا دیگر محرم اسراری دارند که میتوانند دغدغههایی را با او به اشتراک بگذارند که با هیچکس دیگر نمیتوانند. این قضیه باعث میشود آنها از هر کسی در مدرسه به هم نزدیکتر شوند و حتی زندگی شخصی خود را از هم مخفی نگه نمیدارند.
«هوریاما» از بهترین انیمههای دبیرستانی است که داستان رابطهی دو کاراکتر معمولی با چالشهای زندگی روزمره، مثل ایجاد تعادل بین تکالیف مدرسه و مسئولیتهای خانوادگی یا مقابله با فشارهای اجتماعی را به تصویر میکشد و یک انیمهی دبیرستانی با برداشتی تازه است که نشان میدهد هر کسی باید بهترین و بدترین وجوه خودش را، با تمام خوبیها و بدیها، دوست داشته باشد و بیشک کسی از راه میرسد که این خود واقعی را، با تمام جنبههای پنهان و کاستیها بپذیرد.
کومی اضطراب اجتماعی شدیدی دارد که باعث میشود نتواند با دیگران صحبت کرده و دوست پیدا کند؛ البته همکلاسیهایش اصلا از این ماجرا خبر ندارند. بزرگترین آرزوی کومی این است که بتواند روزی بر اضطراب خود غلبه کرده و با صد نفر دوست شود.
هیتوهیتو تادانو، همکلاسی کومی که در کلاس بغلدست او مینشیند به سرعت به اضطرابهای کومی پی برده و تصمیم میگیرد هر طور شده به کومی کمک کند تا به هدفی که کومی برای خودش تنظیم کرده برسد. با حمایت تادانو، کومی شروع به غلبه بر موانع زندگی خود میکند و میکوشد هر بار حتی شده قدمی کوچک به سمت بهبودی بردارد. ارتباط تادانو و کومی در آغاز با تعاملات سادهای مثل نوشتن پیام شروع میشود و به تدریج کومی جرئت آن را پیدا میکند که رو در رو با تادانو حرف بزند. هر تعامل ساده، حتی یک سلام کوتاه یا یک خندهی مشترک، یک گام مهم رو به جلو برای کومی به حساب میآید.
مبارزات کومی و تلاشهای او برای برقراری ارتباط اغلب منجر به موقعیتهای خندهداری میشود. با این حال، داستان «کومی سان نمیتواند صحبت کند» در عزم او و دوستیهای واقعی که در این مسیر شکل میگیرد خلاصه میشود.
با سبک داستانگویی پویا و صداپیشگی عالی، طرفداران انیمههای دبیرستانی حتما از «کومی سان نمیتواند صحبت کند» لذت خواهند برد که بهترین گزینه برای کسانی است که خودشان هم روزی استرس اجتماعی را تجربه کردهاند.
بسیاری از بینندگان با استرس کومی و چالشهای زندگی او ارتباط گرفتند و ردی از خودشان را در این کاراکتر دیدند که موجب شد به سرعت پای آن بنشینند. حتی اگر طرفدار عاشقانههای تدریجی هم باشید میتوانید این انیمه را ببینید که یک خط داستانی فرعی بین کومی و تادانو اتفاق میافتد.
مارین کیتاگاوا یک دختر خوشاخلاق است که بین دانشآموزان دبیرستان طرفدار زیادی دارد. از قرار معلوم او میخواهد برای یک مسابقهی کاسپلی آماده شود و برای همین لازم است سراغ کسی برود که تخصص زیادی در زمینهی ساخت عروسک و خیاطی داشته باشد. مارین واکانا را به عنوان خیاط شخصی خودش انتخاب میکند و این تصمیم، مسیر سرنوشت واکانا را تغییر میدهد.
آنچه پس از این اتفاق میافتد یک رابطهی عاشقانهی است با چاشنی خیاطی. دو نفر با شخصیتهایی کاملا متضاد هم به سمت یکدیگر جذب شده و عشق واقعی خود را پیدا میکنند؛ دیگر چه از این بهتر! واکانا از طریق دوستی با مارین یاد میگیرد که چگونه احساسات خود را بروز دهد و از لباسهایی که میسازد برای این کار بهره میبرد. مارین هم عاشق همین سادگی واکانا میشود.
واکانا در ابتدا مردد است و نمیداند آیا میتواند به مارین برای کاسپلیهایش کمک کند؛ اما تحت تأثیر اشتیاق مارین به کارش قرار گرفته و خودش هم مشتاق میشود برای اولین بار مهارتهایش را برای شخص دیگری به رخ بکشد. واکانا اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کرده و از لاک خودش بیرون میآید. مارین نیز دربارهی ریزهکاریها و دشواریهای ساخت چنین لباسهای زیبایی از واکانا میآموزد.
عنوان ژاپنی اصلی این انیمه را میتوان به «عروسک بیسکو عاشق میشود» (That Bisque Doll Falls in Love) ترجمه کرد. عروسکهای بیسکو به همان عروسکهای چینی گفته میشود که واکانا در طول انیمه میسازد. محبوبیت انیمهی دبیرستانی «عروسک آراستهی من» آن قدر زیاد شد که توانست به فروش سری مانگای اصلی که انیمه مبتنی بر آن ساخته شده کمک کند و میزان فروش مانگای آن، که شینیچی فوکودا آن را نوشته، پس از پخش این انیمه به سرعت بالا رفت که توانست با المانهای مانگاهای کلاسیک شوجو دل طرفداران را به دست آورد.
گروهی از دانش آموزان به رهبری یوزورو اوتوناشی یک گروه شورشی به نام جبههی نبرد پس از مرگ (SSS) تشکیل میدهند. دشمن آنها یک موجود فرشتهمانند به نام انجل است که قوانین خاصی را بر این قلمرو حاکم کرده و به نظر میرسد زندگی پس از مرگ دست او باشد. اوتوناشی در این زندگی پس از مرگ بیدار شده است و هیچ خاطرهای از زندگی گذشتهی خود ندارد. او به تدریج تکههای پازل خاطراتش را کنار هم میگذارد و سعی میکند بفهمد چه کسی بوده و چرا سروکارش به این مکان عجیب افتاده است.
درگیری بین گروه SSS و انجل بالا میگیرد. دانشآموزان میخواهند از قوانین انجل آزاد شوند و از این برزخ رهایی پیدا کنند، حتی اگر به واقعیت برنگردند و رهایی آنها به معنی مرگ واقعی باشد. در مقابل، انجل میخواهد همه را تحت کنترل خود دربیاورد و دانشآموزان را در این دبیرستان برزخی نگه دارد.
با پیشرفت داستان، ماهیت این موجود فرشتهای و انگیزههای اصلی او زیر سوال میروند و معلوم میشود که ممکن است انجل مشکل واقعی نبوده باشد؛ آیا او واقعا دشمن بچههاست یا انجل نقش دیگری در این دنیای بزرخی دارد؟ شاید شخصیتها باید برای آنکه آرامش بگیرند به درون خود نگاهی بیندازند. هر یک از کاراکترهای «انجل بیتز!» یک پشیمانی بزرگ یا زخم عاطفی از زندگی گذشتهی خود دارد و انیمه از طریق فلشبک داستان آنها و تراژدیهایی که از سر گذراندهاند نشان میدهد.
خوب است بدانید موسیقی متن فیلم بین طرفداران انیمه حسابی معروف شده که موسیقی پاپ و راک را با هم ترکیب میکند. موسیقی تیتراژ آغازین انیمه، «روح من، بیتهای تو!» (My Soul, Your Beats) به طور خاص به یکی از نمادینترین آهنگهای انیمه در سالهای اخیر تبدیل شده است. «انجل بیتز!» به عنوان یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی اوایل دههی ۲۰۱۰ میلادی یکی از آن مجموعههایی به حساب میآید که هنوز که هنوز است رد پای آن در صنعت انیمه دیده میشود.
اما معلوم میشود که هر دوی این دختران فقط از جورو مشورت میخواستند و در واقع دنبال اوگا، دوست جورو هستند. جورو که حسابی دلش را صابون زده بود که قرار است با یک دختر زیبا دوست شود دیگر ناامید شده و فقط میخواهد یک دوست واقعی برای خودش داشته باشد. دیگر تنها امید جورو این است که با هر کسی که اوگا دست رد به سینهی او زد دوست شود.
کازموس و هیماواری با دیدن سرخوردگی جورو تصمیم میگیرند که کنترل اوضاع را به دست بگیرند. آنها یک عملیات ویژه راه میاندازند تا یک دوست برای جورو پیدا کنند؛ آن هم نه هر دوستی، کسی که بتواند احساسات جورو را همانطور که شایستگیاش را دارد پاسخ بدهد. البته توصیههای اغلب نادرست کازموس و هیماواری به موقعیتهای خندهداری برای جورو منجر میشوند.
این انیمهی عاشقانه اما یک دختر دبیرستانی دیگر به معادله اضافه میکند. سومریکو سانشوکوئین، همکلاسی عبوس و عینکی جورو که اغلب اوقاتش را در کتابخانه میگذارند، اما زیر ظاهر ساکت و اخمویش به طور مخفیانه به جورو علاقه دارد، اما نمیداند چطور باید این احساسات را درست به او منتقل کند و به جایش مدام متلکهای بیجا میاندازد. در ادامه البته معلوم میشود اوگا هم به همین دختر علاقه دارد. داستان از اینجا به بعد حسابی پیچیده میشود که به یک انیمهی دبیرستانی هیجانانگیز میانجامد و پسرها دیگر نمیدانند با این همه دختری که خاطرخواهشان هستند چه کار کنند.
این مجموعه ایدهی داستانی بسیار شبیه به انیمهی دبیرستانی «پنجقلوهای باکلاس» (Quintessential Quintuplets) دارد. هر دوی این انیمهها دربارهی پیدا کردن دوست در مدرسه، درس خواندن و شکلگیری روابط بین بچههاست که حتی معلمها نیز ممکن است به این ماجراها وارد شوند.
در «ما هرگز یاد نمیگیریم» شخصیت ناریوکی یویگا در نقش اصلی قرار گرفته است؛ یک پسر متواضع اما باهوش که به بورسیهی تحصیلی نیاز دارد تا در کالج موردعلاقهاش ثبت نام کند. همین موقع یک فرصت عالی پیش رویش قرار میگیرد که پول خوبی از قبال آن گیرش میآید. اگر این شرایط را بپذیرد باید بتواند سه دختر را آموزش دهد تا نمراتشان بالا برود. یویگا تصمیم میگیرد برای این سه دختر، به نامهای فومینو، ریزو و اوروکا به عنوان معلم خصوصی کار کند.
فومینو فوروهاشی در ادبیات و هنر بینظیر است، اما چیزی از علوم و ریاضی سرش نمیشود، ریزو اوگاتا اما نقطهی مقابل اوست که در علوم تجربی و ریاضیات حرف زیادی برای گفتن دارد، اما اضطراب اجتماعیاش نمیگذارد استعداد خود را نشان بدهد و همچنین در زمینهی علوم انسانی نمراتش پایین است. اوروکا تاکموتو در در ورزش کم نمیآورد، اما از نظر آکادمیک از بقیهی دخترها اوضاعش خرابتر است.
یویگا در آغاز فقط میخواهد به آنها در درسهایشان کمک کند تا نمراتشان بالا برود؛ اما به سرعت پایش به ماجراهای تازهای باز میشود. شخصیت خیالباف فومینو، صداقت بیپردهی ریزو، و انرژی بیپایان اوروکا در مقابل کاراکتر ناریوکی قرار میگیرد؛ اما او میفهمد که اگر میخواهد معلم خوبی برای این دختران باشد باید صبر زیادی به خرج دهد.
رینا آهارن یک دختر ریزه و مهربان است که به بقیه کمک میکند؛ اما هیچکس قدردان کارهای آهارن نیست؛ تنها به این دلیل که صدایش را بالا نمیبرد و به زور شنیده میشود. همین باعث شده آهارن در مدرسه تنها بماند. او ایدهی درستی از اینکه فضای شخصی چیست ندارد و همکلاسیهایش را از خودش میرنجاند. اما این وضعیت از همان قسمت اول قرار است تغییر کند.
یک روز رایدو ماتسوناگا، همکلاسی آهارن که جزء همان کودرههاست، متوجه آهارن میشود و به ویژه از نزدیکی عجیب آهارن تعجب میکند. اما آنها به سرعت با هم خو گرفته و به عنوان دو دوست ساکت اما وفادار که یکدیگر را درک میکنند رابطهی دوستانهی سالمی میسازند. البته این رابطه با دوستان معمولی کمی تفاوت دارد. طبیعت آرام آهارن و شخصیت کمحرف رایدو در ابتدا باعث میشود آنها نتوانند به طور مستقیم با هم حرف بزنند.
در عوض آهارن و رایدو به زور با اداهای خاص و یادداشت گذاشتن برای هم صحبت میکنند، با هم پای بازیهای ویدیویی مینشینند، آرکید میروند و به جای آن که از کلام استفاده کنند، روشهای دیگری را به کار میگیرند تا علاقه و محبت خود را به یکدیگر را نشان دهند. البته توسل به این روشها سوءتفاهمهای زیادی بین آهارن و رایدو ایجاد میکند که باعث شده «آهارن سان کشفنشدنیه» به یک انیمهی بامزه و در عین حال عاشقانه و شیرین تبدیل شود. سبک نقاشی این انیمه نیز به خود خود یک جنبهی بامزهی دیگر به این مجموعه اضافه میکند.
طرفداران انیمه که میخواهند سراغ «آهارن سان کشفنشدنیه» بروند باید حسابی حواسشان را جمع کنند که پایانبندی این مجموعه بسیار قوی است؛ چیزی که بیشک برای بسیاری از انیمههای دبیرستانی مصداق ندارد.
در مدرسهی خصوصی هیاکائو جایگاه دانشآموزان نه مبتنی بر نمرات آنها یا مهارتهایشان، که براساس قمار تعیین میشود. دانشآموزان همه چیز خود را، پول، تعلقات و حتی آیندهاشان را در بازیهای پرمخاطرهای وسط میگذارند که برندگانش قدرت فوقالعادهای به دست میآورند و در مقابل، بازندهها با تحقیر شدید مواجه میشوند.
این پسران و دختران باهوشترین، حیلهگرترین و جسورترین دانشآموزان دبیرستانی هستند که تا به حال در انیمیشن دیده شدهاند که بازیهایی بااسترس بالا در انتظار آنهاست. قهرمان داستان یومکو جابامی برای این کار ساخته شده و به همه نشان میدهد که چگونه میتوان بیپروا و بیقید و بند در این مدرسه مدارج ترقی را طی کرد.
این دانشآموز انتقالی با شخصیت هیجان انگیز خود با دیگر بچههای این مدرسه فرق دارد. یومکو میتواند تحت فشارهای شدید این بازیها آرامش خود را حفظ کند و خلاف دیگران که برای رسیدن به جایگاه یا پول قمار میکنند، یومکو صرفا دنبال هیجان بازی است. استراتژیهای غیرقابل پیشبینی و عزم تزلزلناپذیر او، یکتنه مدرسه را به آشوب میکشاند. یومکو ماهرترین و بیرحمترین قماربازی است که مدرسهی هیاکائو تاکنون به خودش دیده است و یومکو هم حسابی از به هم ریختن جو مدرسه لذت میبرد.
حتی از اسم یومکو نیز میتوان فهمید که او برای کارهای بزرگی به دنیا آمده است. یومکو ترکیبی از یومه (به معنی رویا) و کو (بچه) است که میتواند «کودک رویایی» معنی بدهد و جابامی نوعی بازی با کلمات است؛ چرا که در ژاپن از لفظ جابام زمانی استفاده میکنند که میخواهند همه چیزشان را در قمار وسط بگذارند.
این انیمه آنقدر در ژاپن طرفدار پیدا کرد که حتی فیلم و مجموعههای لایواکشن نیز بر اساسش ساختهاند. سریال در دو فصل و طی سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ پخش میشد و فیلمش تحت عنوان «کاکهگورویی: راشن رولت نهایی» (Kakegurui: Ultimate Russian Roulette) در سال ۲۰۲۱ میلادی اکران شد.
دوستی آنها با یک کار ساده شروع میشود؛ در یک روز بارانی کوندو میبیند که آکیرا زیر باران خیس شده پس ژاکت خود را به او میدهد. همین کار کوچک جرقهی چیز بزرگتری بین آنها میزند. اما آنچه که این زوج متفاوت را به هم نزدیکتر میکند، زخمها و آسیبهای گذشتهای است که هر یک در طول زندگیاشان متحمل شدهاند. آکیرا عاشق دویدن است، اما یک جراحت سخت او را مجبور کرده دویدن را کنار بگذارد و حالا او بهبودی خود را در دوستی با رئیسش پیدا میکند. کوندو نیز زخم طلاق را بر دوش میکشد و اینکه باید دستتنها پسر جوانش را بزرگ کند.
رئیس و پسرش، آکیرا را تشویق و از او حمایت میکنند تا شاید روزی دوباره آکیرا بتواند دویدن را از سر بگیرد. تا آن روز برسد، آکیرا فعلا مدرسه را جدی نمیگیرد و در مقابل، از اینکه نمیتواند مثل بچههای دیگر آزادانه بدود غصه میخورد؛ اما میداند هر وقت پای صحبت با کوندو مینشیند حالش خوب میشود. آنها دربارهی امور پیشپاافتادهی زندگی، ادبیات و تجربیات شخصی خودشان حرف میزنند و در همین بین، احساسات ناگفتهای بین آنها شکل میگیرد.
تفاوت سنی بین آکیرا و کوندو دلیل عمدهای است که «پس از باران» را به یک انیمهی تلخ و شیرین تبدیل کرده است. در عین حال که میخواهید ببینید هر دو آکیرا و کوندو از مصاحبت با هم لذت میبرند، چیزی پس ذهنتان میگوید که این رابطه نمیتواند به نفع هیچکدام تمام شود. اما «پس از باران» نشان میدهد که قضاوتهای مردم همیشه درست نیستند و حتی میتوان احساس آرامش و پذیرش را در کسی پیدا کرد که در متر و معیارهای یک رابطهی عاشقانهی سنتی نمیگنجد.
در مقابل راکو، چیتوگه کیریساکی از یک خانوادهی یاکوزایی دیگر را داریم. چیتوگه برای آنکه به دبیرستان برود به ژاپن آمده، ولی خبر ندارد علت اصلی انتقالی گرفتن او، زیر سر خانوادهاش است. خانوادههای راکو و چیتوگه بدون اینکه بچههایشان را خبردار کنند، برای آنکه صلح بین خانوادهها تضمین شود، راکو و چیتوگه را مجبور به یک رابطهی جعلی میکنند.
آنها در ابتدا متحیر میشوند و از اینکه در کانون توجهات قرار گرفتهاند لذت نمیبرند. اما سعی میکنند حداقل ظواهر ماجرا را حفظ کنند. راکو و چیتوگه در آغاز از هم متنفرند. با این حال، تصمیم میگیرند برای مصلحت خانوادههایشان هم که شده برای مدتی ادای زوجهای عاشق را دربیاورند.
اما همانطور که حدس زدهاید، رابطهی دروغین آنها به چیز بیشتری میانجامد و پس از مدتی، راکو و چیتوگه احساس میکنند که چیز بیشتری بین آنها وجود دارد. آنها هر چه بیشتر با هم وقت میگذارنند، خصومت اولیهاشان شروع به محو شدن میکند. در این میان یک سری رقبای عشقی هم ظاهر میشوند و مسئلهی بزرگی پیش میآید که چه کسی گردنبندی به راکو داده است که او مصرانه آن را دور گردنش میبندد. داستانهای خندهدار، عمق عاطفی شگفتانگیز چیتوگه کیریساکی، و راز وسوسهانگیز دختر موردعلاقهی راکو تضمین میکنند که «عشق بدلی» به عنوان یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی مد نظر قرار بگیرد.
«بانی گرل سنپای» داستان خود را با ساکوتا آزوساگاوا آغاز میکند که یکی از دانشآموزان بزرگتر به نام مای ساکوراجیما، را در کتابخانه میبیند که لباس بانی گرل پوشیده است؛ اما به نظر میرسد هیچکس دیگری لباس عجیب مای را نمیبیند. ساکوتا که از این قضیه متحیر شده، میفهمد که این احتمالا ربطی به سندرم بلوغ دارد. ساکوتا و سنپای او، مای، تصمیم میگیرند با همکاری هم به بقیهی همکلاسیهایشان که از این سندرم رنج میبرند کمک کنند.
ساکوتا با دانشآموزان دیگری مواجه میشود که به همین سندرم مبتلا هستند و سعی میکند علت اصلی سندرم بلوغ را کشف کند. او میخواهد با تحقیق دربارهاش دنبال راهی برای درمان دائمی آن بگردد.
ساکوتا میفهمد که هر کسی که این سندرم را دارد دچار یک مشکل فراطبیعی میشود که ریشهاش به ناراحتیهای درونی خود فرد بازمیگردد. در این میان ساکوتا به خواهر کوچکترش، کائدا هم کمک میکند تا بر ترس خود از دنیای بیرون غلبه کند و دوباره به عنوان یک عضو معمولی به جامعه بازگردد.
با اینکه بعضی از بینندگان فکر میکنند «بانی گرل سنپای» در محبوبیت لباسهای بانی گرل نقش داشته است، باید بدانید که خود این انیمه ایدهی این لباس را از گروه آیدول «Dear Girl’s Story» برداشته که به خاطر پوشیدن لباس بانی گرل مشهور شدند.
«بانی گرل سنپای» اما به خاطر ارجاعات خود معروف است و میتوانید رد بسیاری از بهترین انیمههای کلاسیک دیگر یا حتی عناصری از فرهنگ عامه را در سراسر این انیمهی دبیرستانی پیدا کنید؛ مثلا در یکی از صحنههای پوستری پشت کاراکترها به دیوار زده شده که از انیمهی دیگری است به نام «کی-اون!» که اتفاقا در مورد بعدی سراغ آن میرویم.
او با همکلاسیهایش میو، ریتسو و تسوموگی جمع شده و گروه موسیقی راک آماتور خودشان را راه میاندازند و روزهای دبیرستان بهتر از این نمیتواند بگذرد. دبیرستان آنها مبتنی بر یک مدرسهی واقعی در ژاپن به نام تویوساتو است که بعد از پخش «کی-اون!» به یک محل توریستی تبدیل شده که هر ساله انیمهبازهای زیادی برای دیدن لوکیشن واقعی این انیمه از مدرسه دیدن میکنند.
دختران دبیرستانی انیمهی «کی-اون!» هیچکدام در زمینهی موسیقی اعجوبه به حساب نمیآیند. حتی یویی که روز اول به کلوب آنها پا میگذارد سادهترین چیزها دربارهی موسیقی را بلد نیست. اما بچهها با پشتکار و علاقهاشان به موسیقی تصمیم میگیرند به همدیگر در پیشرفت در این زمینه کمک کنند. یویی که در آغاز حتی پول لازم برای خریدن یک گیتار را ندارد، از دوستان تازهاش کمک میگیرد تا بالاخره گیتار موردعلاقهاش را میخرد. از آن روز به بعد دیگر داستان با چالشهای زندگی دبیرستان، اضطراب کنکور و اجرا در کنسرتهای آخر سال مدرسه جلو میرود و شادیهای ساده و لحظات طنز زندگی دبیرستان را به تصویر میکشد.
نام کاراکترهای «کی-اون!» به یکی از گروههای راک ژاپنی به نام P-Model ارجاع دارد و سازهایی که هر یک از بچهها انتخاب کردهاند هم شبیه اعضای این گروه است؛ مثلا یویی هیراساوا گیتار میزند مثل سوسومو هیراساوا گیتاریست P-Model، میو آکیاما مثل کاتسوهیکو آکیاما گیتار باس را انتخاب کرده، ریتسو تایناکا مثل ساداتوشی تایناکا پشت درامز است و تسوموگی کوتوبوکی مثل هیکارو کوتوبوکی کیبورد میزند.
این انیمه در ژانر کمدی و برشی از زندگی میگنجد و بیشتر از یک فصل دارد و در ادامهی راه یک عضو جوان دیگر به نام آزوسا نیز به گروه آنها اضافه میشود و حتی یک فیلم انیمیشنی هم بر اساس انیمهی «کی-اون!» ساختهاند.
محبوبیت این انیمه در ژاپن به حدی بالا رفت که وقتی آلبوم موسیقی این انیمه (تحت عنوان « Ho-kago Tea Time») را بیرون دادند توانست به رتبهی اول فهرست فروش در ژاپن برسد که برای یک گروه موسیقی انیمهای بیسابقه بود. «کی-اون!» از بهترین انیمههای دبیرستانی است که از آن به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین انیمههای سوژانر کلوب مدرسه یاد میکنند.
خوشبختانه تمام این ماجراها ختم به خیر شده و ساواکو با دو دختر دیگر دوست میشود و همهی آنها هوای همدیگر را دارند. چیزورو یوشیدا یکی از همکلاسیهای ساواکو است که به دوست صمیمی او مبدل میشود. آیانه یانو نیز یک دانشآموز دیگر است که در ابتدا مثل ساواکو از صحبت با دیگران خجالت میکشد؛ اما وقتی میفهمد هر دوی آنها به مانگای شوجو علاقه دارند تصمیم میگیرد خجالت خود را کنار گذاشته و با ساواکو دوست شود. روابط این سه دوست زمینهی لحظات خندهداری را فراهم کرده است.
فارغ از این نمیتوانیم از یک انیمهی دبیرستانی حرف بزنیم و چندتایی خط داستانی عاشقانه هم به ماجرا اضافه نکنیم. شوتا کازههایا از بچههای محبوب مدرسه، حواسش فقط به ساواکو است و این میتواند دورهی دبیرستان آنها را به دورهای بهیادماندنی تبدیل کند. شوتا کازههایا فرای چهرهی ترسناک ساواکو را میبیند و جذب طبیعت مهربان او میشود. تمایل شوتا به دوستی، ساواکو را هم از لاک خود بیرون میکشد و او را تشویق میکند تا با دیگران ارتباط بگیرد.
تلاش ساواکو برای غلبه بر اضطراب اجتماعیاش و نیازش به ارتباط گرفتن با دیگران روی یکی از مهمترین دغدغههای دوران بلوغ دست میگذارد که خیلی از بینندگان «از من به تو» با آن همذاتپنداری میکنند. با اینکه بالاخره ساواکو دوستانی پیدا کرده و عاشق میشود، اما تجربهی او در دوران دبیرستان میتواند تصویری واقعگرایانه از این برهه از زندگی نوجوانان ارائه دهد؛ البته یک پایانبندی دلگرمکننده هم چاشنی آن شده است.
شش دختر مدرسهای روی مخ همدیگر میروند، چالشهای عجیب برای هم ایجاد میکنند، روزهایشان را به رویاپردازی میگذرانند و مدام از موقعیتهای خطرناک فرار میکنند. ساکاکی با نام مستعار اوزاکا دختری قدبلند، دمدمی مزاج و سر به هواست که عاشق چرت زدن و تنقلات عجیب و غریب است، اما یک وجه مهربان و بامزه دارد که عاشق گربههاست.
آیوکاوا یوکاری معلم ورزش پرانرژی و از نظر اخلاقی ضعیف، تسوکیاما یومی دختری باحال، اما با زبانی تند است که مدام طعنه و متلک میاندازد. کاسوگا کاگورا دختری قدکوتاه و ورزشکار است که نسبت به ساکاکی حس رقابت بالایی دارد. هیراگی چیو یک نابغهی ده ساله است که به دلیل هوش بالایش به دبیرستان میرود، البته از زندگی واقعی هیچ چیز نمیداند. آخری هم هیزومی کویومی دختری خجالتی و کتابخوان است که اغلب ذهنش با دیگران درگیر میشود. البته آقای کیمورا را هم فراموش نکنیم که مدام حرفهای زشت میزند.
با این حال، دیدن بزرگ شدن این دخترها با یکدیگر حس دلگرمی خاصی دارد. «آزومانگو دایو!» با این که در سال ۲۰۰۲ میلادی منتشر شده، اما همچنان یک انیمهی کلاسیک محبوب در ژانر دبیرستانی و کمدی در نظر گرفته میشود که تمرکز خود را بر نشان دادن رفاقتها و چالشهای دوران دبیرستان میگذارد.
با دیدن «آزومانگو دایو!» احساس میکنید که انگار با این شش دختر بزرگ شدهاید و در پایان کار و با فرارسیدن زمان فارغالتحصیلی، انیمه به خوبی داستان هر یک از کاراکترها را میبندد. راستی، دبیرستانی که در این انیمه به تصویر کشیده شده مبتنی بر یک مدرسهی واقعی است که نویسندهی مانگا، کیوهیکو آزوما در آن درس خوانده است.
ماری تاماکی دانشآموز سال دوم دبیرستان است که احساس میکند هیچ هدفی در زندگی ندارد و دیگر هیچ چیز نمیتواند به او انگیزه بدهد. برای ماری رفتن به قطب جنوب بهترین خاطرهای است که از دوران دبیرستان خود به یاد خواهد آورد. برای شیراسه قضیه کمی شخصیتر است.
شیراسه سفرهی دل خود را پیش ماری باز کرده و میگوید که میخواهد مثل مادرش به قطب جنوب برود. سه سال پیش شیراسه مادرش را در یک کولاک در قطب جنوب از دست داده و او تا زمانی که از آخر و عاقبت مادرش مطمئن نشود آرام و قرار نمیگیرد. حتی اگر پذیرفتن حقیقت تلخ و دشوار باشد. این عزم ماری را جزم میکند تا هر طور شده شیراسه را به قطب جنوب برساند؛ البته این کار بدون یک گروه حامی ممکن نخواهد شد.
برای آنکه ماری و شیراسه رویای خود را محقق کنند نیاز به سرمایه و یک تیم قوی دارند. آنها هیناتا میاکه را پیدا میکنند که یک دختر برونگرا و عاشق ماجراجویی است. دیگری یوزوکی شیراییشی یک دانشآموز مؤدب و باهوش از خانوادهای ثروتمند است که میتواند حسابی در این سفر به آنها کمک کند.
این انیمهی دبیرستانی روی مسائل سنگینتری مثل غم فراق دست میگذارد و همزمان آموزشهایی هم دربارهی چگونگی بقا در سرمای قطب جنوب میدهد. جنبهی احساسی عمیق داستان و در عین حال، ایدهی تازهی آن موجب شده «جایی فراتر از دنیا» به یک انیمهی دبیرستانی کاملا متفاوت تبدیل شود که البته همچنان جنبهی بامزه و سرگرمی خود را حفظ میکند.
یک روز یک جادوگر عجیب سراغ آنزو میآید و خودش را به عنوان ریری جادوگر عشق معرفی کرده و شرایط خاص خود را به آنزو توضیح میدهد. ریری از دنیایی میآید که داستانهای عاشقانه منبع انرژی مردم هستند و میزان تولید این داستانهای رمانتیک روبهکاهش گذاشته، که یعنی منبع انرژی همشهریهای ریری رو به اتمام است. ریری مأموریت دارد تا آنزو را به یک قهرمان داستان عاشقانه تبدیل کرده و او را با یکی از چندین پسر جذابی که جلوش میگذارد دوست کند.
برای این که به این هدف برسد، ریری بازیهای ویدیویی و شکلات محبوب آنزو را از او میگیرد و آنزو مجبور میشود بپذیرد که ریری جادویش را روی او پیاده کند. زندگی واقعی آنزو از آن موقع به یک بازی اوتومهی عاشقانه تبدیل میشود.
آنزو که گیج و از دست کارهای ریری خسته شده است در هر مرحله مقاومت میکند. او فقط میخواهد بازیهای ویدیویی و شکلات محبوبش به او برگردانده شود. اما حتی او نمیتواند دروغ بگوید که ملاقات با افراد جدید و شناخت بهتر آنها واقعا هیجان انگیز و سرگرمکننده است، خواه آنها تبدیل به همان عاشقپیشهای که ریری مد نظر داشت بشوند یا نه. در ابتدا آنزو فقط میخواهد هدف ریری را برآورده کند تا هرچه زودتر به زندگی سابق خود بازگردد؛ اما هر چه بیشتر در این بازی سپری میکند، متوجه میشود که شاید چیزهای بیشتری از این بازی نصیبش بشود.
هاروهی فوجیوکا، قهرمان داستان «باشگاه میزبانی دبیرستان اوران»، یک دانشآموز بورسیه است که میخواهد خودش را بین بچهپولدارهای مدرسه جا بیندازد و به طور تصادفی سروکارش با باشگاه میزبانی میافتد که در مدرسه بدنام است.
در این باشگاه گروهی از پسران فوقالعاده خوشتیپ و ثروتمند مشتریان زن خود را با مهمانیهای چای مفصل و گفتگوهای عاشقانه سرگرم میکنند. تاماکی سوئو شاه پرادعای کلوب است، کیوکا اوتوری نائبرئیس باحال و حواسجمع باشگاه است که مخفیانه بقیهی اعضای باشگاه را مسخره میکند، هیکارو و کائورو هیتاچیین دوقلوهای همسان آبزیرکاهی هستند که از شوخی و دست انداختن دیگران لذت میبرند. از شانس هاروهی او به طور اتفاقی یک گلدان گرانبهای این باشگاه را میشکند.
اعضای باشگاه به دلیل موی کوتاه هاروهی او را با یک پسر اشتباه میگیرند و وقتی توانایی بالای تعامل او با افراد را میبینند تصمیم میگیرند راه تازهای برای جبران پول این گلدان پیش پای هاروهی بگذارند؛ اینکه به کلوب میزبانی آنها میپیوندد. هاروهی که راه چارهی دیگری ندارد میپذیرد و خود را در یک قلمروی ناآشنا با مشتریان ثروتمندی مییابد. او از حس شوخطبعی و شخصیت همهپسند خود استفاده میکند و به میزبان محبوب باشگاه تبدیل میشود.
«باشگاه میزبانی دبیرستان اوران» یک انیمهی خندهدار است که از اینکه کلیشههای سبک شوجو را برداشته و با آنها شوخی کند ابایی ندارد. نقش اصلی این مجموعه توانسته طی سالها بین مخاطبان دختر و پسر طرفداران زیادی پیدا کند که نشان میدهد جذابیتهای این کاراکتر تنها به ظاهرش خلاصه نمیشوند. صحبت هاروهی با مشتریان عجیب و غریب باشگاه و تلاش او برای آنکه هویت واقعی خود را مخفی نگه دارد موقعیتهای بامزهای میسازد که یکی از بهترین ویژگیهای این انیمهی دبیرستانی است.
روزی کسی به فوتارو یک فرصت عالی پیشنهاد میدهد کمی پول برای خودش دست و پا کند. او باید برای این پنج خواهر کلاس خصوصی بگذارد، آن هم خواهرانی که به خاطر نمرههای خراب و انگیزهی پایین بین تمام معلم خصوصیهایشان بدنام شدهاند. چالش پیش روی فوتارو تنها این نیست که درس و مشق خواهران ناکانو پیشرفت کند. او باید انگیزهی آنها را بالا ببرد تا تحصیلات را جدی بگیرند.
هر یک از این پنجقلوها شخصیت ویژهی خود را دارد که کار فوتارو را از پیش سختتر هم میکند: خواهر بزرگتر، ایچیکا با کمبود اعتمادبهنفس دست و پنجه نرم میکند، یوتسوبا پرانرژی و خوشبین و همیشه دنبال سرگرمی است، تینو از بیرون خشک و بیروح به نظر میرسد اما یک خواهر دلسوز است، میکو خواهر ساکت گروه است که ترجیح میدهد وقتش را به کتاب خواندن بگذارند، آخری هم ایتسوکی است که خواهر ورزشکار به حساب میآید و همیشه باید خودش را اثبات کند.
فوتاروی ساده مسیر دشواری برای جمع کردن این پنج خواهر پرسروصدا دارد که حاضر نیستند پای درس بنشینند و از این رو صحنههای خندهدار یکی پس از دیگری از راه میرسند. به تدریج اما این خواهران متوجه تلاشهای فوتارو میشوند و تصمیم میگیرند استراحتی به او داده و از زحماتش قدردانی کنند.
اما ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که فوتارو باید یکی از این خواهران را به عنوان همسر خود انتخاب کند. از همان اوایل داستان معلوم است که فوتارو باید به یکی از این پنجقلوها برسد، اما کدامشان، خدا میداند. طرفداران انیمه باید به این موضوع توجه داشته باشند که این پنج خواهر را میتوان قهرمانهای داستان در نظر گرفت؛ زیرا هر کدام شخصیتهای پیچیدهی خود را دارند که در طول مجموعه دستخوش تغییر و تحولاتی میشود. بنابراین، داستان این خواهران تنها به اینکه فوتارو با آنها ازدواج خواهد کرد یا نه خلاصه نمیشود.
با این وجود، هیتوری عاشق موسیقی است و دورهی دبیرستان او هنوز برنامههای زیادی برای هیتوری دارد؛ مخصوصا اگر بتواند راه موسیقی را دنبال کند و اینگونه زندگیاش به نسبت دوران راهنمایی خیلی متفاوت خواهد بود. اگر هیتوری بتواند شجاعت خود را به دست بیاورد، میتوان گفت بهار زندگی او از دبیرستان تازه شروع خواهد شد. او در این راه با چندین نفر آشنا شده و میفهمد که مشکلاش منحصربهفرد نیست و کسانی وجود دارند که ترسها و آرزوهایش را درک کنند.
در یک روز سرنوشتساز، بوچی به طور تصادفی با نیجیکا ایجیچی، دختری پرجنب و جوش و برونگرا برخورد میکند که به شدت به یک گیتاریست برای گروه تازه تأسیس خود نیاز دارد. نیجیکا زیر گوش بوچی خجالتی میخواند که به گروه او ملحق شود و بوچی نیز با اشتیاق نیجیکا به دنیای تازهای پا میگذارد که فراتر از محدودهی امن اوست. حال بوچی باید با ترسهای زیادی مواجه شود که مدتها بود از آنها فرار میکرد: ترس از صحنه، ترس از تعامل با همگروهیهایش و ترس از اجرای زنده مقابل تماشاچیها.
«بوچی راک!» مسیر بوچی برای مبارزه با ترسهایش را نشان میدهد؛ هر تعامل، تمرین گروهی و اجرا به آزمونی برای شجاعت او تبدیل میشود. انیمه از گفتگوهای درونی بوچی با خودش و فکرهای ضدونقیض او برای ایجاد موقعیتهای خندهدار استفاده کرده که دقیقا خلاف شخصیتهای دیگری است که در گروه او با همنوازی میکنند. به مرور، موسیقی به پلی برای بوچی تبدیل میشود تا از طریق آن با تعامل با دیگران لذت ببرد.
تایگا و ریوجی هر دو یک حقیقت مهم را دربارهی دیگری کشف میکند؛ ریوجی به مینوری کوشیدا، بهترین دوست تایگا علاقه دارد و در مقابل، تایگا هم عاشق بهترین دوست ریوجی یعنی یوساکو کیتامورا شده است. آنها با هم قرار خاصی میگذارند؛ اینکه هر یک به دیگری کمک کند تا به فرد موردعلاقهاش برسد.
به مرور اما قضیه پیچیدهتر میشود؛ زیرا خود تایگا و ریوجی به هم نزدیک میشوند و میبینند که شاید چیز بیشتری از دوستی میان آنها وجود داشته باشد. در نهایت آنها به زمان نیاز دارند تا ماهیت رابطهاشان مشخص شود. زندگی شخصی ریوجی و تایگا هم دلیل دیگری است که این دو را به سمت هم میکشاند.
ریوجی در کنار اینکه باید به مسئولیتهای مدرسهاش برسد، باید کارهای خانه را هم به دوش بکشد و غیبت پدرش باعث شده حتی کارهایی مثل آشپزی هم گردن ریوجی بیفتد. تایگا هم روابط تیرهوتاری با خانوادهاش دارد و که او را به زندگی مستقل سوق داده؛ اما به تدریج تایگا زمان بیشتری را با ریوجی میگذارند که احساسات ناگفتهی آنها را آشکار میکند. در نهایت باید تا قسمت آخر صبر کنید و ببینید آیا ریوجی و تایگا احساسات خود را علنا به دیگری میگویند.
«تورادورا!» یک انیمهی مملو از درام، کمدی و لحظات بامزه است که آن را به یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تبدیل میکند که سالها پس از انتشار هنوز هم بین انیمهبازها معروف است؛ مخصوصا اپیزود کریسمس آن هنوز از یاد بینندگان نرفته و هنوز که هنوز است بین طرفداران اختلاف نظرهای زیادی دربارهاش وجود دارد. خوب است بدانید این انیمه مبتنی بر یک لایتناول ساخته شده که البته همهی آن را دربرنمیگیرد و اگر میخواهید داستان کامل تایگا و جیرو را بدانید بهتر است به لایتناول آن نیز سری بزنید.
این انیمه به موضوع عشق از زاویهی جنگ روانی نگاه میکند. از یک نظر، عشق یک جنگ ذهنی است و کسی که اول به آن اعتراف کند بازنده است. همین جمله کافی است تا بدانید که نقش اصلیهای این داستان چقدر مغرور و سرسخت هستند و حاضر نمیشوند عشق خود را علنی به دیگری بگویند. اگرچه «کاگویاما ساما» یکی از آن انیمههای دبیرستانی است که داستان عشاق را به صورت کمدی و در قالب رابطهی عادی بین دو نوجوان عاشق نشان میدهد که به بهترین سرپناه برای هم تبدیل میشوند.
دو کاراکتر اصلی داستان «کاگویا ساما» در یک آکادمی نخبگان به نام شوچین هستند که از پیشدبستانی تا دبیرستان و کالج را در آن میگذارنند. میوکی شیروگانه و کاگویا شینومیا قهرمانهای «کاگویا ساما» هستند که هر دو در شورای مدرسهاشان عضویت دارند. کاگویا شینومیا دختر یک خانوادهی ثروتمند و نایب رئیس شورای دانش آموزی است و همه او را به عنوان یک دانش آموز کامل میشناسند که البته رفتار سردی با دیگران دارد. میوکی شیروگانه دانش آموز برتر مدرسه و رئیس شورای دانشآموزی است که با اینکه از خانوادهی متوسطی میآید، اما از نظر تحصیلی عملکرد عالی دارد.
دوستان و اطرافیان این دو نفر اصرار دارند که آنها زوج خوبی برای هم میشوند؛ اما هیچ کدام از قهرمانهای این انیمه حاضر نمیشوند به احساسات خود نسبت به دیگری اعتراف کنند و به قول خودشان، جلوی دیگری کم بیاورند؛ بنابراین، زندگی میوکی و کاگویا به بازی از استراتژیها تبدیل میشود تا دیگری را وادار به آشکار کردن احساسات خود بکنند. آنها برای هم تله میگذارند و موقعیتهایی میسازند تا بالاخره در بازی عشق برنده شوند.
با پیشرفت داستان «کاگویا ساما»، تمرکز انیمه از داستان کمدی و عاشقانه به سمت جدیتری رفته و روابط احساسی بین دانشآموزان را بررسی میکند که میخواهند خود واقعی خود را کشف کرده و با هم صادق باشند. ترکیب کلیشههای انیمههای دبیرستانی با داستانی هوشمندانه از روابط عاشقانه، با تحولات شخصیتی غیرمنتظره و کاراکترهای بهیادماندنی از این مجموعه یک انیمهی کلاسیک ساخته که به بهترین شکل روابط پختهتر را به تصویر میکشد. اما اگر میخواهید بدانید در نهایت چه کسی زودتر به عشق خود اعتراف میکند نباید فصلهای بعدی «کاگویا ساما: عشق جنگ است» را از دست بدهید.
دو شخصیت در «صدای خاموش» با اینکه زندگیهای بسیار متفاوتی دارند، اما در یک چیز مشترکند و آن این است که هیچکس نمیتواند آنها را به درستی درک کند؛ مگر خودشان که بیصبرانه میکوشند تا بتوانند برای اولین بار با همدیگر ارتباط بگیرند.
شویا ایشیدا در سال ششم مدرسه به طرز بیرحمانهای همکلاسی ناشنوای خود، شوکو نیشیمیا را مسخره کرده و سمعکهایش را قایم میکند که شوکو را در خودش فرومیبرد. شوکو به خاطر قلدریهای دیگران مجبور میشود مدرسهاش را عوض کند. همه تقصیر را گردن شویا میاندازند که از سمت همکلاسیها و جامعه طرد میشود. بار این گناه تا سالها بعد شویا را رها نمیکند و او از خودش متنفر شده و حس انزجار راه نفسش را میبرد، تا جایی که به فکر خودکشی میافتد.
در ادامه شویا را میبینیم که دیگر یک دانشآموز دبیرستانی است، اما تحت تأثیر اقدامات گذشتهی خود گوشهگیر و منزوی شده است. اما شویا نمیخواهد تسلیم این احساس شود. شوتا میخواهد همه چیز را درست کند و برای همین زبان اشاره را یاد میگیرد تا بتواند با شوکو حرف زده و بابت کارهای گذشتهاش عذرخواهی کند. بینندگان به زودی متوجه خواهند شد که آیا شوکو میتواند عذرخواهی شویا را پذیرفته و قلدر سابقش را ببخشد یا نه.
با این خلاصهی داستان میبینید که ماجرای «صدای خاموش» خیلی با انیمههای دبیرستانی دیگر فرق دارد و به بهترین شکل اهمیت رویارویی با اشتباهات گذشته، مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود و ایجاد ارتباط با دیگران را نشان میدهد و همچنین، بر مضامینی از جمله احساس گناه و تلاش برای جبران آن دست میگذارد.
ایکیچی انیزوکا یک گنگستر حرفهای و بیرحم است که حالا معلم شده و باید دانشآموزان شرور کلاس را سر جای خودشان بنشاند. البته هدف او از معلم شدن عشق به تربیت و تدریس نیست، بلکه اونیزوکا دوست دارد زمان بیشتری را با دخترهای نوجوان دبیرستانی بگذراند.
البته با وجود گذشتهی تاریک معلم انیزوکا و انگیزههای نهچندان اخلاقی او، اونیزوکا به الگوی دانشآموزان کلاسش تبدیل میشود. او نمیتواند تحمل کند که سیستم مدرسه چقدر قوانین سفت و سختی دارد، بنابراین سعی میکوشد با دانشآموزانش ارتباط بیشتری برقرار کند و ذهن آنها را با توجه به شرایط و قوانین خودش پرورش دهد؛ برای همین مدام با مدیریت مدرسه در جدال است که هر بار میکوشند یک بهانهای برای اخراج اونیزوکا پیدا کنند.
یکی از استراتژیهای مدیر برای آنکه کار اونیزوکا را سختتر کند این است که کلاس E-3 را به او بدهد که به خاطر دانشآموزان دردسرساز و پررویش معروف است و هیچ معلمی نمیتواند در آن دوام بیاورد. اونیزوکا که به حربهی مدیریت پی میبرد، میفهمد که نمیتواند در برابر این دانشآموزان به روشهای سنتی تدریس متوسل شود.
او از تجربیات گذشته، تاکتیکهای کف خیابانی و روشهای نامتعارف خود برای تعامل با دانش آموزان و رسیدگی به مشکلات فردی آنها استفاده میکند؛ مشکلات فردی از قبیل قلدری، فرار از مدرسه و کشمکشهای خانوادگی. اونیزوکا به تدریج و قدم به قدم اعتماد دانشآموزانش را جلب کرده و آنها را به سمت خود میکشاند. اونیزوکا دانشآموزان کلاس E-3 را تشویق میکند تا استعدادهای خود را کشف کرده و آنها را در خود پرورش دهند. به تدریج، معلم اونیزوکا به یک مربی و دوست برای این بچههای دبیرستانی تبدیل میشود که انیمهی کمدی و دلچسبی از داستان او درآمده است.
داستان «سبد میوه» از این قرار است که تورو هوندا یک دختر مهربان و دلسوز اما یتیم است که مادر خود را به خاطر زلزله از دست داده و بیخانمان میشود. او تصمیم میگیرد در یک چادر کوچک در زمین شخصی متعلق به خانوادهی مرموز سوهما سکونت کند.
این خانواده به دخترک رحم کرده و تورو را به فرزندی قبول میکنند. با این حال، معلوم میشود که مرموز بودن خانوادهی سوهما بیدلیل نبوده است؛ سیزده نفر از اعضای این خانواده با زودیاک چینی نفرین شدهاند؛ یعنی میتوانند به حیوانات تبدیل شوند! اما شاید بپرسید این روح حیوانی چه زمانی بدن این افراد را تسخیر میکند؛ وقتهایی که آنها خسته شدهاند، تحت فشار قرار میگیرند، یا کسی از جنس مخالف (که خودش نفرین نشده) آنها را در آغوش میگیرد؛ آن وقت است که روی دیگر آنها، مثل سگ، گربه یا موش بیرون میزند.
تورو به طور اتفاقی به این راز پی میبرد؛ ولی خانوادهی سوهما وقتی واکنش آرام او را میبینند شگفتزده شده و تصمیم میگیرند به او اجازه دهند تحت یک شرط در خانهاشان بماند؛ اینکه رازشان را برای هیچکس فاش نکند.
اکنون، تورو باید زندگی دبیرستانی خود را با شبکهی پیچیدهای از روابط تازه هماهنگ کرده و تازه راهی برای از بین بردن نفرین خانوادهی سوهما هم پیدا کند. تازه ممکن است در این میان یک رابطهی رمانتیک نیز شکل بگیرد که برای پی بردن به این رابطه و آخر و عاقبت اعضای خانوادهی نفرینشده باید این مجموعه را ببینید. «سبد میوه» یک سریال در ژانر شوجو برای سنین مختلف است که دوستداران انیمهی عاشقانه و دبیرستانی باید حتما سراغش بروند که بیشک یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تمام ادوار به حساب میآید.
این انیمههای دبیرستانی آنقدر جذاب، سرگرم کننده و خندهدار هستند که هرکسی که برای اولین بار پا به دنیای انیمه میگذارد میتواند از این مجموعهها به عنوان بهترین نقطهی شروع و دروازهی ورود به این دنیای رنگارنگ استفاده کند. دانشآموزان در این انیمههای دبیرستانی داستانهای زیادی برای تعریف کردن دارند و در عین حال، هیچکدام از این انیمهها به دیگری شباهت ندارد. بهترین انیمههای دبیرستانی آنهایی هستند که از محیط و پیشفرضهای مدرسه برای روایت داستانی تازه استفاده میکنند که پیام آن در تجربیات بچههای دبیرستانی خلاصه نمیشود؛ بلکه برای هر نوع بیننده و در هر سنی ملموس است.
از تکالیف مدرسه گرفته، تا فشارهای معلمان، قلدرها و زورگوها، دخترهای محبوب یا همکلاسیهای درسخوان همهجور موضوع و داستان در این انیمههای دبیرستانی پیدا میشود. نکتهی جالب در مورد این انیمهها این است که حتی اگر همهی آنها در دبیرستان اتفاق بیفتند، باز هم با شخصیتها، مضامین و نوع داستانگویی متفاوت خود میتوانند هر نوع مخاطبی را به سمت خود جذب کنند.
۳۵. تومو چان دختر است! (Tomo-Chan is a Girl)
- سال پخش: ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: نوریتومو یونای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
بنابراین، تومو باید روزهای دبیرستان خود را با این دغدغه سپری کرده و تلاش کند جنبههای مختلف هویتاش را بپذیرد؛ چه آن تومویی که رفتار دخترانهتری دارد، چه آن تومویی که رفتار پسرانهی درونش را نشان میدهد. تحول شخصیتی تومو برای هر کسی که روزی با جنبههای مختلف هویت خود و پذیرش آن دست و پنجه نرم کرده قابل درک است.
البته «تومو چان دختر است!» به همین اکتفا نمیکند؛ بلکه از این پیشفرض یک داستان کمدی خوب درآورده است؛ مخصوصا وقتی که تومو تلاش میکند خانومانه رفتار کند، اما بچهها روی اعصابش میروند و مجبور میشود آن روی دیگرش را به آنها نشان داده و چندتایی حرکت کاراته رویشان پیاده کند. البته همین رفتارها باز کار دست تومو میدهد؛ زیرا توجه ناخواستهی دختران را هم به سمتش میکشاند.
انیمهی «تومو چان دختر است!» مبتنی بر یک مانگای معروف ساخته شده که خلاف بهترین انیمههای دبیرستانی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، در این انیمه به جای آنکه پسر دنبال دختر داستان بیفتد، تومو را نشان میدهد که یک دختر خجالتی است و پسر موردعلاقهاش هم از همهجا بیخبر. حالا توموی ۱۵ ساله باید راز بزرگ خود را به جونیچیرو کوبوتا، دوست دوران کودکیاش بگوید و اکثر اوقات، تلاشهای او نتیجهی عکس میدهند و منجر به سوءتفاهمها و موقعیتهای بامزه میشود.
تومو دوستان دیگری هم دارد، مثل میسوزی گاندو، بهترین دوست تومو که با لحن کنایهآمیز خود اغلب به سردرگمی دوستش دامن میزند. کوسوکه میساکی هم یکی از بچههای بزرگتر کلاس کاراتهای است که تومو به آن میرود که با جذابیتاش چشم همه را به خود جلب میکند.
۳۴. اسکیپ و لوفر (Skip and Loafer)
- سال پخش: ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: کوتومی دئایی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۱ از ۱۰
برای همین متعجب نخواهید شد اگر به شما بگوییم که میتسومی راه سیاست را پی میگیرد. او میخواهد به عنوان یک سیاستمدار، زندگی همهی شهروندان روستایی ژاپن را بهبود ببخشد؛ بنابراین، قهرمان این انیمه انگیزههای اصیل و ایدهآلیستی در سر میپروراند، اما یک مشکل وجود دارد: میتسومی باید اول دورهی دبیرستان را تمام کند. میتسومی خیلی درسخوان است و همین موجب شده کمی روابط اجتماعیاش ضعیف باشد؛ مشکلی که داستان «اسکیپ و لوفر» بر آن متمرکز میشود. حتی وقتی که میتسومی میفهمد به همکلاسی بلوند خود علاقه دارد، باید از موانع شخصی زیادی بگذرد تا بتواند او را تحت تأثیر قرار داده و قلبش را به دست بیاورد.
روز اولی که میتسومی پایش را به توکیو میگذارد در جمعیت گم شده و نمیتواند ایستگاهی که باید پیاده شود را پیدا کند. همینجاست که کاراکتر سوسوکه شیما وارد میشود و از شانس میتسومی، هردویشان به یک دبیرستان میروند. سوسوکه به میتسومی کمک میکند تا روز اول دیر به مدرسه نرسد. اما اولین روز مدرسه برای او اصلا خوش نمیگذرد و بگذارید بگوییم میتسومی از فرط استرس عنان از کف میدهد.
اما با وجود تمام این تجربههای ناگوار، میتسومی و سوسوکه با هم دوست میشوند؛ سوسوکه با شخصیت آرام خود میتسومی را همراهی کرده و به او کمک میکند با زندگی شهری سازگار شود. در ادامه «اسکیپ و لوفر» مثل بهترین انیمهها دربارهی رسیدن به بلوغ، سفر خودشناسی میتسومی را دنبال میکند که با چالشهای دیبرستان مواجه میشود و یاد میگیرد چطور با اتفاقات غیرمنتظرهای که زندگی سر راهش میگذارد، کنار بیاید. «اسکیپ و لوفر» بهترین پیشنهاد برای کسانی است که انیمههای دبیرستانی را دوست دارند و در کنارش، میخواهند یادی از روابط و احساسات سادهی دوران نوجوانی بکنند.
۳۳. مید ساما! (Maid-Sama)
- سال پخش: ۲۰۱۰
- تعداد اپیزودها: ۲۸
- کارگردان: هیروآکی ساکورای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
«مید ساما!» در دستهی انیمههای کمدی و رمانتیک میگنجد و داستان زندگی میساکی آیوزاوا را دنبال میکند. یک دختر دبیرستانی خوشقول و متعهد با ارادهی قوی که میخواهد مدرسه را برای همکلاسیهایش، به ویژه دانشآموزان دختر آن به یک مکان بهتر تبدیل کند. مشکل اصلی هم اینجاست که این دبیرستان قبلا یک مدرسهی پسرانه بوده و همین حالا هم هشتاد درصد دانشآموزاناش پسر هستند. ارادهی سفت و سخت میساکی باعث شده برخی از دانشآموزان به او لقب دیکتاتور شیطانی بدهند و بین بچهها جا افتاده که میساکی از پسرها نفرت دارد.
میساکی اما به عنوان یک دختر با پشتکار، نه تنها به عنوان رئیس شورای مدرسه، بلکه حتی در کافهای که در آن کار میکند سختکوش و پرکار است. میساکی میخواهد هوای مادر و خواهر کوچکترش را داشته باشد، اما این کار سختی خواهد بود؛ چون هیچکس نباید بفهمد میساکی کجا کار میکند. این انیمهی دبیرستانی به بهترین شکل نشان میدهد که چطور یک نفر میتواند وجوه مختلف شخصیتی را یکجا داشته باشد و میساکی، به عنوان کسی که همزمان باید با تکالیف مدرسه، شورای دبیرستان، روابط شخصی، دوستیها و مشکلات مالی خانوادگیاش کنار بیاید بهترین قهرمان برای به تصویر کشیدن چنین موضوعی است.
قضیه زمانی پیچیدهتر میشود که روزی تاکومی اوسویی، از پسرهای جذاب دبیرستان، از میساکی خوشش میآید و مدام سر راهش سبز میشود. تاکومی اما تصمیم میگیرد دربارهی راز میساکی به کسی نگوید؛ در عوض هر روز به کافه مید لاته میرود تا میساکی را ببیند؛ چه برای آنکه اذیتش کند، چه اینکه روی متفاوت میساکی را ببیند که در قالب یک خدمتکار در کافه کار میکند.
با پیشرفت در داستان، «مید ساما!» موضوع اصلی را حول کاراکترهای میساکی و تاکومی نگه میدارد. شخصیت گاه خشن میساکی در مقابل کاراکتر جذاب ولی آرام تاکومی قرار میگیرد که نمیتوانید احساسات واقعی او را حدس بزنید. میساکی در محیط پرجنب و جوش دبیرستان سیکا با میساکی در کافه تفاوت زیادی دارد. او که میخواهد یک محیط کاملا مردانه را به محیطی مناسب برای دخترها تبدیل کند، مجبور است نقاب سلطه و اراده را به صورتش بزند؛ اما در کافه میتواند خودش را رها کرده و با عشق و رفاقت نسبت به تاکومی رفتار کند.
۳۲. نوزاکی مجلهی مانثلی گرل (Monthly Girls’ Nozaki-Kun)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۱۸
- کارگردان: شو تاناکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
چیو با اینکه سرخورده شده اما این مسئله را به عنوان راهی برای نزدیک شدن به نوزاکی میبیند و تصمیم میگیرد به عنوان یکی از زیردستان نوزاکی برایش کار کند. از این زمان به بعد چیو به عنوان دستیار برای نوزاکی، که با نام مستعار ساکیکو یومنو قلم میزند، مشغول به کار میشود. آنها روزهای دبیرستان خود را با فکر این میگذراند که هر روز چه ایدهای تازهای برای مانگای «بیا عاشق شویم» سر راهشان سبز خواهد شد. نوزاکی و چیو اما حسابی شانس آوردهاند که در دبیرستانی درس میخوانند که همکلاسیهایشان همه یکسری آدم عجیب و غریب با داستانهای حتی عجیبتراند و هر روز محتوای کافی دست نوزاکی و چیو میدهند تا در مانگای خود بگنجانند.
مثلا یکی از این همکلاسیها کاشیما یوزوکی، یک آدم کاریزماتیک است که منبع الهام نوزاکی برای نقش اصلی مانگای خود شده و میکو یوزاکورا، رئیس شورای دانشآموزی با رفتارهای پسرانه، الهامبخش شخصیتهای زن قوی داستان نوزاکی میشوند. با اینکه ایدهی اصلی داستان انیمهی دبیرستانی «نوزاکی» شباهت زیادی به خیلی از بهترین انیمههای عاشقانه و کمدی دارد که احتمالا پیش از این دیدهاید، اما «نوزاکی» طرفداران دوآتشهای دارد.
مانگایی که این انیمه براساس آن ساخته شده تاکنون بیش از ۱۳ میلیون نسخه در ژاپن فروخته. همچنین آهنگ تیتراژ پایانی «نوزاکی» نیز، تحت عنوان «شهری که تو در آن هستی» (The Town Where You Are) آنقدر در ژاپن معروف است که کمتر کسی آن را نمیشناسد. راستی «مانثلی گرل» در عنوان این انیمه نام مجلهای است که مانگای نوزاکی در آن چاپ میشود و شاید به تمام دخترانی که روزی منبع الهام نوزاکی برای داستانهای شوجو هستند هم اشاره داشته باشد.
۳۱. بیستارز (Beastars)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۲۵
- کارگردان: یوشینوری تاکیدا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
داستان «بیستارز» در دبیرستان چریتون اتفاق میافتد. یک دبیرستان خوشنام که در آن گوشتخواران و گیاهخواران در کنار یکدیگر تحصیل میکنند. با این حال، به دلیل غرایز طبیعی شکارچیها و ترس نهادینهشدهای که گیاهخواران از آنها دارند، جو مدرسه همیشه پرتنش است. برای حفظ این تعادل، هیچ دانشآموزی حق ندارد گوشت حیوان دیگر را بخورد.
این پیشفرض به انواع داستانها و روایتها دامن میزند که با دنیای واقعی نیز شباهتهایی پیدا میکند. داستان «بیستارز» از جایی شروع میشود که یک شب دانشآموز گیاهخواری، آلپاکایی به نام تم در مدرسه میمیرد، یا بهتر بگوییم به قتل میرسد. همه درگیر این مسئله میشوند و میپرسند چه کسی ممکن است او را کشته باشد و اینکه آیا شکارچیان دیگر میخواهند به همهی گیاهخواران در مدرسه حمله کنند؟
در میانهی این درگیریها، لگوشی، یک گرگ خاکستری صلحطلب و مهربان و هارو، یک خرگوش سفید احساسی دو قهرمان اصلی داستان «بیستارز» هستند که رابطهی آنها هم خود به مسئلهی دیگری تبدیل میشود. رفاقت بین آنها باعث میشود لگوشی بخواهد با غرایز شکارچی خود مقابله کند تا دوستی هارو را از دست ندهد. این دو شروع به تحقیق دربارهی قتل تم میکنند که حسابی جو مدرسهی چریتون را تغییر داده و دوباره حس ترس و بدگمانی را بین دانشآموزانش حاکم کرده است.
البته ذکر نام «بیستارز» به عنوان یک انیمهی دبیرستانی صرف شاید کملطفی باشد؛ چرا که حتی با این پیشفرض نیز میتوانید ببینید که داستان این انیمه فراتر از روابط عاشقانه و کمدی اغلب انیمههای دبیرستانی میرود و به بهترین شکل به مسائلی چون تبعیض، غرایز، تمایلات و هنجارهای اجتماعی را در قالب یک معمای قتل نشان میدهد. با این حال، ازآنجا که ماجرای «بیستارز» در یک مدرسه میگذرد، آن را به یکی از بهترین گزینهها برای دیدن یک انیمهی دبیرستانی با موضوعی متفاوت تبدیل کرده است.
۳۰. دوستان یکهفتهای (One-Week Friends)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: تاکاشی یوشیوازا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
داندره (Dandere) به شخصیتهایی گفته میشود که اغلب اوقات ساکت هستند و احساسات خود را نشان نمیدهند؛ برای همین بقیه ممکن است فکر کنند آنها آدمهای بیاحساسی هستند. نقش اصلی انیمه «دوستان یکهفتهای»، کائوری فوجیمیا هم از در دسته این داندرهها میگنجد اما فقط یک آدم ساکت و بیحرف نیست؛ بلکه مشکلی اساسی دارد: او تمام حافظهی خود را هر هفته از دست میدهد و دیگر نمیداند دوستانش چه کسی هستند. کائوری به خاطر این مشکل مجبور میشود زندگی اجتماعی خود را ببوسد و بگذارد کنار. اما یکی از همکلاسیهایش، یوکی، متوجه کائوری و مشکل او شده و تصمیم میگیرد به او کمک کند.
کائوری در آغاز متوجه نمیشود که چرا کسی باید بخواهد به او کمک کند؛ اما یوکی را به عنوان دوست میپذیرد و برای اولین بار طی سالها بالاخره طعم خوشی را میچشد. «دوستان یکهفتهای» کمدی، عاشقانه، درام همه را در خودش دارد. هر قسمت یوکی از اول خود را به کائوری معرفی میکند و پیشنهاد میدهد کارهای تازهای با هم انجام بدهند. یوکی با اینکه میبیند هر دوشنبه تلاشهایش همه از یاد میروند، اما ناامید نمیشود و به تدریج بالاخره از دیواری که کائوری دور خودش کشیده عبور میکند.
«دوستان یکهفتهای» از آن انیمههای احساسی است که با رابطهی کائوری و یوکی نشان میدهد که بهترین و مهمترین لحظات زندگی در زمان حال اتفاق میافتند و این بچههای دبیرستانی با هم چیزهایی را تجربه میکنند که حتی اگر خاطراتش محو شود، اثرش باقی میماند. از آنجا که حافظهی کائوری هر هفته پاک میشود، این دو دوست یاد میگیرند که قدر لحظات کوچکی را که با هم میگذرانند بدانند و ارزش اکنون همینجا مشخص میشود.
با اینکه به نظر میرسد دوستی آنها هر بار بیشتر از یک هفته دوام نمیآورد، اما تأثیر مثبت ماندگار خودش را، هم بر کائوری و هم یوکی میگذارد. «دوستان یکهفتهای» زیبایی تلخ و شیرین روابط انسانی را به تصویر میکشد که استقامت و مهربانی میتواند چالشها را به پیوندهایی پایدار تبدیل کند.
۲۹. کوبو سان نمیگذارد نامرئی باشم (Kubo Won’t Let Me Be Invisible)
- سال پخش: ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: تاکوجی وادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
ناگیسا کوبوی خوشذوق دقیقا نقطهی مخالف جونتا است؛ دختری زیبا، پرطرفدار و محبوب در مدرسه و از همه مهمتر، برونگرا که دقیقا تسجم همان چیزی است که جونتا تنها در خواب میتواند آن را ببیند. کوبو سرشار از شور زندگی است، او اهل معاشرت، بازیگوش و همیشهی آمادهی آن است که سراغ یک چالش تازه برود.
رفتار متفاوت جونتا اما کوبو را به سمت او جذب کرده و کوبو بالاخره با جونتا دوست شده و به تدریج او را به این سمت سوق میدهد که از محدودهی امن خود خارج شود، از خودش دفاع کند و نگذارد بقیه او را نادیده بگیرند. کوبو گاهی اوقات جونتا را به خاطر درونگرا بودنش دست میاندازد، اما شوخیهای او عزم جونتا برای غلبه بر خودش را جزم میکند. جونتا میخواهد به کوبو نشان دهد که میتواند پابهپای او با اعتمادبهنفس ظاهر شود.
همانطور که کوبو جونتا را از لاک خودش بیرون میکشد، مهر کوبو بر دل جونتا مینشیند. یک داستان عاشقانهی صاف و صمیمی نیز بین آنها اتفاق میافتد و در این موقعیت دیگر کوبو باید با خودش و احساساتش روبهرو شود و علاقهی خود به نامرئیترین پسر دنیا را ابراز کند.
توجه کوبو به جونتا باعث میشود او سراغ کارهایی برود که هرگز فکر نمیکرد جرئت انجام آنها را داشته باشد؛ مثلا با دیگران والیبال بازی میکند یا به استخر میرود. انیمهی «کوبو سان نمیگذارد نامرئی باشم» مثل انیمههای برشی از زندگی داستان خودشناسی جونتا و دوستی او با کوبو را پی میگیرد که گاه به سادگی در کارهای روزمرهی دبیرستانی خلاصه میشود.
۲۸. فراتر از یک زوج اما عاشق نه (More Than a Married Couple, But Not Lovers)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: ایشیدا مانامی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
با این پیشفرض، داستان «فراتر از یک زوج اما عاشق نه» به ماجرای رمانتیک بین جیرو و همسر باارادهاش آکاری میپردازد. جیرو یاکویین یک دانشآموز دبیرستانی درسخوان و جدی است که برای تمرین ازدواج با آکاری واتانابه جفت میشود؛ از آن دخترهایی که به آرایش و لباسهای پرزرق و برق خود معروفند. آکاری یک شخصیت پرسروصدا دارد که دقیقا نقطهی مقابل جیرو است و همین صدای پسرک را درمیآورد.
انیمهی «فراتر از یک زوج اما عاشق نه» سناریوی تکراری ازدواج قلابی را در پسزمینهی دبیرستانی معمولی پیاده کرده اما با تضاد شخصیتهای اصلی آن مملو از لحظههای خندهدار و کمدی است. بهترین و بامزهترین صحنههای این انیمهی دبیرستانی آنهایی هستند که جیرو میخواهد توجه شیوری، یکی از همکلاسیهایش، را به خود جلب کند، اما هر بار سوءتفاهمی اتفاق میافتد و شیوری به این نتیجه میرسد که جیرو اصلا از او خوشش نمیآید. حماقتهای جیرو با بامزگیهای آکاری زوج کمدی آنها را تکمیل میکند.
اما جیرو و آکاری تصمیم میگیرند که با همکاری کنند تا بتوانند در این تمرین به بالاترین امتیاز رسیده و توجه آدمهای موردعلاقهاشان را به خود جلب کنند و شاید حتی بتوانند زوج خود را تغییر بدهند. با اینکه هدف اولیهی آنها برای رسیدن به امتیاز بالاتر به جیرو و آکاری انگیزه میدهد، اما میتوانید حدس بزنید که انیمه قرار نیست به همین اکتفا کند و هرچه این دو زمان بیشتری را با هم میگذارنند، احساسات تازهای نسبت به هم پیدا میکنند. هر چند در تمام طول انیمه این احساسات مشخص هستند، اما جیرو و آکاری خودشان را به راه دیگری میزنند و بالاخره در آخر مجبور میشوند به حقیقت احساساتشان اعتراف کنند.
۲۷. سودای هاروهی سوزومیا (The Melancholy Of Haruhi Suzumiya)
- سال پخش: ۲۰۰۶
- تعداد اپیزودها: ۲۸
- کارگردان: تاتسویا ایشیهارا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
هاروهی گولهی انرژی است و از صحبت با آدمهای معمولی و خلاصه هر چیزی که معمولی باشد خسته شده و برای همین میخواهد با موجودات فضایی، مسافران زمان و نیروهای فرازمینی ارتباط بگیرد. برای همین هاروهی تصمیم میگیرد یک باشگاه در دبیرستان تشکیل دهد که به بررسی پدیدههای ماورای طبیعی اختصاص دارد. او نام این کلوب خود را اس.او.اس میگذارد که احتمالا مخفف جوخه ویژه اوتاکو (Special Otaku Squad) است. کیون هم که برای یک حادثهی هیجانانگیز خداخدا میکرد به کلوب هاروهی میپیوندد.
کلوب هاروهی به مرور اعضای تازهای میپذیرد؛ یکی یوکی ناگاتو است، بچه درسخوان ساکت و مرموزی که همیشه با خودش یک کتاب بزرگ اینور و آنور میکشاند. دیگری میکورو آساهینا، دختری خجالتی اما مهربان که زیر ظاهر شاد خود یک راز سربهمهر پنهان کرده است. ایتسوکی کویزومی نیز یک دانشآموز جذاب است که به تازگی به دبیرستان آنها منتقل شده و دیگران چیز زیادی دربارهاش نمیدانند.
اغلب انیمههای دبیرستانی موضوع خود را به دغدغههای نوجوانانه خلاصه میکنند که البته یکی از بهترین شیوههای داستانسرایی برای مخاطبان این ژانر است. اما داستان «سودای هاروهی سوزومیا» اما در دوستیهای بین اعضای کلوب و تکالیف مدرسه خلاصه نمیشود. بزرگترین راز در این انیمهی دبیرستانی قدرت ویژهی هاروهی است که بهترین توصیف دربارهاش این است که او قدرتی دارد که میتواند واقعیت را دگرگون کند؛ اما مسئله اینجاست که هاروهی ارادهی کنترلش را ندارد و هر موقع که حوصلهاش سر میرود، میل او به هیجان ممکن است فجایع نابهنگامی به بار بیاورد.
سایر اعضای کلوب اس.او.اس که از این قدرت خطرناک هاروهی خبر دارند باید با همکاری یکدیگر هر طور شده او را سرگرم نگه دارند تا یک موقع قدرت عجیب او فعال نشود. کیون هم که یک آدم سروزباندار است میداند که در هر موقعیتی از چه لحنی استفاده کند تا بر قدرت عجیب و غریب هاروهی تأثیر بگذارد. انیمهی «سودای هاروهی سوزومیا» یکی از ماندگارترین و معروفترین انیمههای ۲۰۰۰ است که هر کسی که انیمه میبیند، بیشک از دیدن آن لذت خواهد برد.
۲۶. کلاس درس نخبگان (Classroom Of The Elite)
- سال پخش: ۲۰۱۷
- تعداد اپیزودها: ۳۸
- کارگردان: شو تاناکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
«کلاس درس نخبگان» ضعفها و نقصهای سیستم آموزشی را نشان میدهد که در آن رقابت بین دانشآموزان خیلی بالاست و این روح و روان بچهها را آزار میدهد. کیوتا آیانوکوجی در دبیرستان کودو ایکوسی ثبت نام میکند که از بیرون مثل خیلی از مدارس دیگر به نظر میرسد؛ اما یک فرق اساسی با آنها دارد: در این مدرسه دانشآموزان به طور دقیق در دستههای A، B، C و D به صورت سلسلهمراتبی رتبهبندی میشوند.
اما این تنها ظاهر ماجرا است. دانشآموزان نخبه بهترین امکانات را دریافت میکنند، همه به آنها احترام میگذارند؛ اما آنهایی که رتبهاشان پایینتر است با بدترین رفتار از سوی دیگران و نظارت مداوم مواجه میشوند. البته رتبهبندیهای کلاسها همیشگی نیستند، اما بالا رفتن از نردبان پیشرفت در مدرسهای که تا این اندازه بر رقابت بنا شده است کار سادهای نخواهد بود؛ به ویژه که کل سیستم مدرسه علیه دانشآموزان ساخته شده است.
در آغاز به نظر میآید کیوتاکا یکی از آن دانشآموزان بیتفاوت است؛ اما به مرور ذهن پویا و گذشتهی پنهان او رو میشود. سروکار او با سوزونه هوریکاتای جاهطلب میافتد که مصمم است مراتب ترقی را طی کرده و کلاس D را به رتبهی بالا برساند. این رقابت بین کلاسها را به شدت بالا میبرد؛ به ویژه که به دانشآموزان گفته شده اجازه دارند از هر طریق ممکن امتیاز خود را بیشتر کنند.
این سیستم بچهها، به ویژه سوزونه را به سمت استراتژیهای مختلف میکشاند. کیوتاکا هم از هوش خود برای موفقیت و صعود مراتب دبیرستان استفاده کرده و اهداف مشترک کیوتاکا و سوزونه آنها را مجبور به همکاری با یکدیگر میکند.
انیمهی دبیرستانی «کلاس درس نخبگان» به بهترین شکل تعلیق داستان را بالا نگه میدارد و گذشتهی کیوتاکا و انگیزههای او نیز تا اواخر مجموعه در هالهای از ابهام باقی میماند. محیط دبیرستان با پیچشهای تاریک کاراکترهایش، که اغلب آنها شخصیتهایی پیچیده با رازهایی مگو دارند، در کنار مضامین تازهای که این انیمه بررسی میکند، بیشک آن را به یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تمام ادوار تبدیل کرده است.
۲۵. زندگی فاجعهبار سایکی کوسوئو (The Disastrous Life Of Saiki K)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- تعداد اپیزودها: ۱۴۶
- کارگردان: تومویا نگیشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۴ از ۱۰
سایکی آدم توداری است و بیشتر از آنکه با دیگران صحبت کند، در دلش حرف میزند. داستان او نشان میدهد که باوجود اینکه دوران دبیرستان دورهی دشواری است، اما اگر بتوانید ذهن بقیه را بخوانید حتی از حالت عادی هم دشوارتر است. سایکی متوجه میشود که آدمها خیلی روی اعصابش میروند، به ویژه وقتی میتواند افکار آنها را بخواند غیرقابلتحملتر هم هستند. او قدرتهای فراطبیعی خود را نعمت نمیداند؛ بلکه آنها را نفرینی میبیند که فقط زندگی عادی را از او گرفتهاند.
سایکی برای آنکه همه چیز را عادی جلوه دهد تمام تلاش خود را میکند تا تواناییهایش را کنار بگذارد؛ او از قدرتش به نحوی استفاده میکند تا توجه دیگران به هرچیزی جز خودش جلب شود، یا بلوکهای ذهنی برای خاموش کردن افکار مزاحم ایجاد میکند. در این موقعیتها برخی از عادتها و تکیهکلامهای سایکی را میبینید که تا مدتها از یادتان نخواهد رفت. همکلاسیهای سایکی، که مجموعهای از آدمهای عجیب و غریب با افکار عجیب هستند، مدام او را از منطقهی امناش بیرون میکشند که منجر به سوءتفاهمهای خندهدار و هرج و مرج میشود.
بیشتر بخوانید: ۱۵ انیمه تماشایی با محوریت سفر که باید تماشا کنید
این همکلاسیها بخش مهمی از جذابیت «زندگی فاجعهبار سایکی کوسوئو» را تشکیل میدهند؛ برای مثال، ریکی نندو همکلاسی فوقالعاده احمق سایکی، به قول خودمان ذهنش پوک است و هیچ فکری در آن ردوبدل نمیشود که نمیگذارد سایکی از قدرت خود به نحو احسن استفاده کند. شون کایدو هم یک دانشآموز متوهم است که فکر میکند سایکی با او سر رقابت گذاشته، در حالی که سایکی حتی به او فکر هم نمیکند.
«زندگی فاجعهبار سایکی کوسوئو» یک خط داستانی مشخص ندارد؛ اما همین یکی از ویژگیهای جذاب مجموعه است که دست نویسندگان را برای نوشتن انواع موقعیتهای کمدی باز میگذارد. سایکی هم نسبت به نقش خود در داستان آگاه است و مدام با جملات کنایهآمیزش دیوار چهارم را شکسته و بیننده را به طور مستقیم مخاطب قرار میدهد.
۲۴. هوریاما (Horimiya)
- سال پخش: ۲۰۲۱
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: نارومی اوداگیری
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
رابطهی هوری و میامورا ثابت میکند که اغلب آدمهایی که رفتارشان ضد یکدیگر باشد به سمت هم جذب میشوند. در آغاز به نظر میرسد که امکان ندارد این دو نفر بتوانند با هم دوست شوند؛ از یک طرف هوری یک دختر پرانرژی است که در مدرسه حسابی طرفدار دارد، اما میامورا از آن بچههای درونگرا و درسخوان است. اما احساسات همیشه مبتنی بر منطق پیش نمیروند و رابطهی این دو دانشآموز هم مصداق آن است.
کیوکو در خانه، یک خواهر بزرگتر بامسئولیت است که از برادر کوچکترش مراقبت میکند و زندگی خصوصی خود را از همکلاسیهایش مخفی نگه میدارد. میامورا، خارج از مدرسه، با پیرسینگ و خالکوبی ظاهری کاملا متفاوت دارد و تلاش میکند هیچکس از همکلاسیهای دبیرستانش از این قضیه بو نبرند. اما دست سرنوشت در یک مواجههی غیرمنتظره هوری و میامورا را سر راه هم میاندازد و هر دو به راز هم پی میبرند؛ برای همین قرار میگذارند که هر یک راز دیگری را حفظ کند.
هوری و میامورا به تدریج متوجه میشوند که حالا دیگر محرم اسراری دارند که میتوانند دغدغههایی را با او به اشتراک بگذارند که با هیچکس دیگر نمیتوانند. این قضیه باعث میشود آنها از هر کسی در مدرسه به هم نزدیکتر شوند و حتی زندگی شخصی خود را از هم مخفی نگه نمیدارند.
«هوریاما» از بهترین انیمههای دبیرستانی است که داستان رابطهی دو کاراکتر معمولی با چالشهای زندگی روزمره، مثل ایجاد تعادل بین تکالیف مدرسه و مسئولیتهای خانوادگی یا مقابله با فشارهای اجتماعی را به تصویر میکشد و یک انیمهی دبیرستانی با برداشتی تازه است که نشان میدهد هر کسی باید بهترین و بدترین وجوه خودش را، با تمام خوبیها و بدیها، دوست داشته باشد و بیشک کسی از راه میرسد که این خود واقعی را، با تمام جنبههای پنهان و کاستیها بپذیرد.
۲۳. کومی سان نمیتواند صحبت کند (Komi-san Can’t Communicate)
- سال پخش: ۲۰۲۱
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: یوشیزاکو بنیا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
کومی اضطراب اجتماعی شدیدی دارد که باعث میشود نتواند با دیگران صحبت کرده و دوست پیدا کند؛ البته همکلاسیهایش اصلا از این ماجرا خبر ندارند. بزرگترین آرزوی کومی این است که بتواند روزی بر اضطراب خود غلبه کرده و با صد نفر دوست شود.
هیتوهیتو تادانو، همکلاسی کومی که در کلاس بغلدست او مینشیند به سرعت به اضطرابهای کومی پی برده و تصمیم میگیرد هر طور شده به کومی کمک کند تا به هدفی که کومی برای خودش تنظیم کرده برسد. با حمایت تادانو، کومی شروع به غلبه بر موانع زندگی خود میکند و میکوشد هر بار حتی شده قدمی کوچک به سمت بهبودی بردارد. ارتباط تادانو و کومی در آغاز با تعاملات سادهای مثل نوشتن پیام شروع میشود و به تدریج کومی جرئت آن را پیدا میکند که رو در رو با تادانو حرف بزند. هر تعامل ساده، حتی یک سلام کوتاه یا یک خندهی مشترک، یک گام مهم رو به جلو برای کومی به حساب میآید.
مبارزات کومی و تلاشهای او برای برقراری ارتباط اغلب منجر به موقعیتهای خندهداری میشود. با این حال، داستان «کومی سان نمیتواند صحبت کند» در عزم او و دوستیهای واقعی که در این مسیر شکل میگیرد خلاصه میشود.
با سبک داستانگویی پویا و صداپیشگی عالی، طرفداران انیمههای دبیرستانی حتما از «کومی سان نمیتواند صحبت کند» لذت خواهند برد که بهترین گزینه برای کسانی است که خودشان هم روزی استرس اجتماعی را تجربه کردهاند.
بسیاری از بینندگان با استرس کومی و چالشهای زندگی او ارتباط گرفتند و ردی از خودشان را در این کاراکتر دیدند که موجب شد به سرعت پای آن بنشینند. حتی اگر طرفدار عاشقانههای تدریجی هم باشید میتوانید این انیمه را ببینید که یک خط داستانی فرعی بین کومی و تادانو اتفاق میافتد.
۲۲. عروسک آراسته من (My Dress-Up Darling)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: شوتا اومههارا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
مارین کیتاگاوا یک دختر خوشاخلاق است که بین دانشآموزان دبیرستان طرفدار زیادی دارد. از قرار معلوم او میخواهد برای یک مسابقهی کاسپلی آماده شود و برای همین لازم است سراغ کسی برود که تخصص زیادی در زمینهی ساخت عروسک و خیاطی داشته باشد. مارین واکانا را به عنوان خیاط شخصی خودش انتخاب میکند و این تصمیم، مسیر سرنوشت واکانا را تغییر میدهد.
آنچه پس از این اتفاق میافتد یک رابطهی عاشقانهی است با چاشنی خیاطی. دو نفر با شخصیتهایی کاملا متضاد هم به سمت یکدیگر جذب شده و عشق واقعی خود را پیدا میکنند؛ دیگر چه از این بهتر! واکانا از طریق دوستی با مارین یاد میگیرد که چگونه احساسات خود را بروز دهد و از لباسهایی که میسازد برای این کار بهره میبرد. مارین هم عاشق همین سادگی واکانا میشود.
واکانا در ابتدا مردد است و نمیداند آیا میتواند به مارین برای کاسپلیهایش کمک کند؛ اما تحت تأثیر اشتیاق مارین به کارش قرار گرفته و خودش هم مشتاق میشود برای اولین بار مهارتهایش را برای شخص دیگری به رخ بکشد. واکانا اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کرده و از لاک خودش بیرون میآید. مارین نیز دربارهی ریزهکاریها و دشواریهای ساخت چنین لباسهای زیبایی از واکانا میآموزد.
عنوان ژاپنی اصلی این انیمه را میتوان به «عروسک بیسکو عاشق میشود» (That Bisque Doll Falls in Love) ترجمه کرد. عروسکهای بیسکو به همان عروسکهای چینی گفته میشود که واکانا در طول انیمه میسازد. محبوبیت انیمهی دبیرستانی «عروسک آراستهی من» آن قدر زیاد شد که توانست به فروش سری مانگای اصلی که انیمه مبتنی بر آن ساخته شده کمک کند و میزان فروش مانگای آن، که شینیچی فوکودا آن را نوشته، پس از پخش این انیمه به سرعت بالا رفت که توانست با المانهای مانگاهای کلاسیک شوجو دل طرفداران را به دست آورد.
۲۱. انجل بیتز! (Angel Beats)
- سال پخش: ۲۰۱۰
- تعداد اپیزودها: ۱۶
- کارگردان: جون مائدا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
گروهی از دانش آموزان به رهبری یوزورو اوتوناشی یک گروه شورشی به نام جبههی نبرد پس از مرگ (SSS) تشکیل میدهند. دشمن آنها یک موجود فرشتهمانند به نام انجل است که قوانین خاصی را بر این قلمرو حاکم کرده و به نظر میرسد زندگی پس از مرگ دست او باشد. اوتوناشی در این زندگی پس از مرگ بیدار شده است و هیچ خاطرهای از زندگی گذشتهی خود ندارد. او به تدریج تکههای پازل خاطراتش را کنار هم میگذارد و سعی میکند بفهمد چه کسی بوده و چرا سروکارش به این مکان عجیب افتاده است.
درگیری بین گروه SSS و انجل بالا میگیرد. دانشآموزان میخواهند از قوانین انجل آزاد شوند و از این برزخ رهایی پیدا کنند، حتی اگر به واقعیت برنگردند و رهایی آنها به معنی مرگ واقعی باشد. در مقابل، انجل میخواهد همه را تحت کنترل خود دربیاورد و دانشآموزان را در این دبیرستان برزخی نگه دارد.
با پیشرفت داستان، ماهیت این موجود فرشتهای و انگیزههای اصلی او زیر سوال میروند و معلوم میشود که ممکن است انجل مشکل واقعی نبوده باشد؛ آیا او واقعا دشمن بچههاست یا انجل نقش دیگری در این دنیای بزرخی دارد؟ شاید شخصیتها باید برای آنکه آرامش بگیرند به درون خود نگاهی بیندازند. هر یک از کاراکترهای «انجل بیتز!» یک پشیمانی بزرگ یا زخم عاطفی از زندگی گذشتهی خود دارد و انیمه از طریق فلشبک داستان آنها و تراژدیهایی که از سر گذراندهاند نشان میدهد.
خوب است بدانید موسیقی متن فیلم بین طرفداران انیمه حسابی معروف شده که موسیقی پاپ و راک را با هم ترکیب میکند. موسیقی تیتراژ آغازین انیمه، «روح من، بیتهای تو!» (My Soul, Your Beats) به طور خاص به یکی از نمادینترین آهنگهای انیمه در سالهای اخیر تبدیل شده است. «انجل بیتز!» به عنوان یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی اوایل دههی ۲۰۱۰ میلادی یکی از آن مجموعههایی به حساب میآید که هنوز که هنوز است رد پای آن در صنعت انیمه دیده میشود.
۲۰. اورسوکی (ORESUKI: Are you the only one who loves me)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۱۴
- کارگردان: تومویوکی اووادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۳ از ۱۰
اما معلوم میشود که هر دوی این دختران فقط از جورو مشورت میخواستند و در واقع دنبال اوگا، دوست جورو هستند. جورو که حسابی دلش را صابون زده بود که قرار است با یک دختر زیبا دوست شود دیگر ناامید شده و فقط میخواهد یک دوست واقعی برای خودش داشته باشد. دیگر تنها امید جورو این است که با هر کسی که اوگا دست رد به سینهی او زد دوست شود.
کازموس و هیماواری با دیدن سرخوردگی جورو تصمیم میگیرند که کنترل اوضاع را به دست بگیرند. آنها یک عملیات ویژه راه میاندازند تا یک دوست برای جورو پیدا کنند؛ آن هم نه هر دوستی، کسی که بتواند احساسات جورو را همانطور که شایستگیاش را دارد پاسخ بدهد. البته توصیههای اغلب نادرست کازموس و هیماواری به موقعیتهای خندهداری برای جورو منجر میشوند.
این انیمهی عاشقانه اما یک دختر دبیرستانی دیگر به معادله اضافه میکند. سومریکو سانشوکوئین، همکلاسی عبوس و عینکی جورو که اغلب اوقاتش را در کتابخانه میگذارند، اما زیر ظاهر ساکت و اخمویش به طور مخفیانه به جورو علاقه دارد، اما نمیداند چطور باید این احساسات را درست به او منتقل کند و به جایش مدام متلکهای بیجا میاندازد. در ادامه البته معلوم میشود اوگا هم به همین دختر علاقه دارد. داستان از اینجا به بعد حسابی پیچیده میشود که به یک انیمهی دبیرستانی هیجانانگیز میانجامد و پسرها دیگر نمیدانند با این همه دختری که خاطرخواهشان هستند چه کار کنند.
۱۹. ما هرگز یاد نمیگیریم (We Never Learn)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۲۸
- کارگردان: تومویوکی اووادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۲ از ۱۰
این مجموعه ایدهی داستانی بسیار شبیه به انیمهی دبیرستانی «پنجقلوهای باکلاس» (Quintessential Quintuplets) دارد. هر دوی این انیمهها دربارهی پیدا کردن دوست در مدرسه، درس خواندن و شکلگیری روابط بین بچههاست که حتی معلمها نیز ممکن است به این ماجراها وارد شوند.
در «ما هرگز یاد نمیگیریم» شخصیت ناریوکی یویگا در نقش اصلی قرار گرفته است؛ یک پسر متواضع اما باهوش که به بورسیهی تحصیلی نیاز دارد تا در کالج موردعلاقهاش ثبت نام کند. همین موقع یک فرصت عالی پیش رویش قرار میگیرد که پول خوبی از قبال آن گیرش میآید. اگر این شرایط را بپذیرد باید بتواند سه دختر را آموزش دهد تا نمراتشان بالا برود. یویگا تصمیم میگیرد برای این سه دختر، به نامهای فومینو، ریزو و اوروکا به عنوان معلم خصوصی کار کند.
فومینو فوروهاشی در ادبیات و هنر بینظیر است، اما چیزی از علوم و ریاضی سرش نمیشود، ریزو اوگاتا اما نقطهی مقابل اوست که در علوم تجربی و ریاضیات حرف زیادی برای گفتن دارد، اما اضطراب اجتماعیاش نمیگذارد استعداد خود را نشان بدهد و همچنین در زمینهی علوم انسانی نمراتش پایین است. اوروکا تاکموتو در در ورزش کم نمیآورد، اما از نظر آکادمیک از بقیهی دخترها اوضاعش خرابتر است.
یویگا در آغاز فقط میخواهد به آنها در درسهایشان کمک کند تا نمراتشان بالا برود؛ اما به سرعت پایش به ماجراهای تازهای باز میشود. شخصیت خیالباف فومینو، صداقت بیپردهی ریزو، و انرژی بیپایان اوروکا در مقابل کاراکتر ناریوکی قرار میگیرد؛ اما او میفهمد که اگر میخواهد معلم خوبی برای این دختران باشد باید صبر زیادی به خرج دهد.
۱۸. آهارن سان کشفنشدنیه (Aharen-San is Indecipherable)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: هیروشی کامئی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۳ از ۱۰
رینا آهارن یک دختر ریزه و مهربان است که به بقیه کمک میکند؛ اما هیچکس قدردان کارهای آهارن نیست؛ تنها به این دلیل که صدایش را بالا نمیبرد و به زور شنیده میشود. همین باعث شده آهارن در مدرسه تنها بماند. او ایدهی درستی از اینکه فضای شخصی چیست ندارد و همکلاسیهایش را از خودش میرنجاند. اما این وضعیت از همان قسمت اول قرار است تغییر کند.
یک روز رایدو ماتسوناگا، همکلاسی آهارن که جزء همان کودرههاست، متوجه آهارن میشود و به ویژه از نزدیکی عجیب آهارن تعجب میکند. اما آنها به سرعت با هم خو گرفته و به عنوان دو دوست ساکت اما وفادار که یکدیگر را درک میکنند رابطهی دوستانهی سالمی میسازند. البته این رابطه با دوستان معمولی کمی تفاوت دارد. طبیعت آرام آهارن و شخصیت کمحرف رایدو در ابتدا باعث میشود آنها نتوانند به طور مستقیم با هم حرف بزنند.
در عوض آهارن و رایدو به زور با اداهای خاص و یادداشت گذاشتن برای هم صحبت میکنند، با هم پای بازیهای ویدیویی مینشینند، آرکید میروند و به جای آن که از کلام استفاده کنند، روشهای دیگری را به کار میگیرند تا علاقه و محبت خود را به یکدیگر را نشان دهند. البته توسل به این روشها سوءتفاهمهای زیادی بین آهارن و رایدو ایجاد میکند که باعث شده «آهارن سان کشفنشدنیه» به یک انیمهی بامزه و در عین حال عاشقانه و شیرین تبدیل شود. سبک نقاشی این انیمه نیز به خود خود یک جنبهی بامزهی دیگر به این مجموعه اضافه میکند.
طرفداران انیمه که میخواهند سراغ «آهارن سان کشفنشدنیه» بروند باید حسابی حواسشان را جمع کنند که پایانبندی این مجموعه بسیار قوی است؛ چیزی که بیشک برای بسیاری از انیمههای دبیرستانی مصداق ندارد.
۱۷. قمارباز (Kakegurui)
- سال پخش: ۲۰۱۷
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: تاکاشی موراکامی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۲ از ۱۰
در مدرسهی خصوصی هیاکائو جایگاه دانشآموزان نه مبتنی بر نمرات آنها یا مهارتهایشان، که براساس قمار تعیین میشود. دانشآموزان همه چیز خود را، پول، تعلقات و حتی آیندهاشان را در بازیهای پرمخاطرهای وسط میگذارند که برندگانش قدرت فوقالعادهای به دست میآورند و در مقابل، بازندهها با تحقیر شدید مواجه میشوند.
این پسران و دختران باهوشترین، حیلهگرترین و جسورترین دانشآموزان دبیرستانی هستند که تا به حال در انیمیشن دیده شدهاند که بازیهایی بااسترس بالا در انتظار آنهاست. قهرمان داستان یومکو جابامی برای این کار ساخته شده و به همه نشان میدهد که چگونه میتوان بیپروا و بیقید و بند در این مدرسه مدارج ترقی را طی کرد.
بیشتر بخوانید: ۱۵ انیمه برتر که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
این دانشآموز انتقالی با شخصیت هیجان انگیز خود با دیگر بچههای این مدرسه فرق دارد. یومکو میتواند تحت فشارهای شدید این بازیها آرامش خود را حفظ کند و خلاف دیگران که برای رسیدن به جایگاه یا پول قمار میکنند، یومکو صرفا دنبال هیجان بازی است. استراتژیهای غیرقابل پیشبینی و عزم تزلزلناپذیر او، یکتنه مدرسه را به آشوب میکشاند. یومکو ماهرترین و بیرحمترین قماربازی است که مدرسهی هیاکائو تاکنون به خودش دیده است و یومکو هم حسابی از به هم ریختن جو مدرسه لذت میبرد.
حتی از اسم یومکو نیز میتوان فهمید که او برای کارهای بزرگی به دنیا آمده است. یومکو ترکیبی از یومه (به معنی رویا) و کو (بچه) است که میتواند «کودک رویایی» معنی بدهد و جابامی نوعی بازی با کلمات است؛ چرا که در ژاپن از لفظ جابام زمانی استفاده میکنند که میخواهند همه چیزشان را در قمار وسط بگذارند.
این انیمه آنقدر در ژاپن طرفدار پیدا کرد که حتی فیلم و مجموعههای لایواکشن نیز بر اساسش ساختهاند. سریال در دو فصل و طی سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ پخش میشد و فیلمش تحت عنوان «کاکهگورویی: راشن رولت نهایی» (Kakegurui: Ultimate Russian Roulette) در سال ۲۰۲۱ میلادی اکران شد.
۱۶. پس از باران (After the Rain)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: مایکو اوکادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۴ از ۱۰
دوستی آنها با یک کار ساده شروع میشود؛ در یک روز بارانی کوندو میبیند که آکیرا زیر باران خیس شده پس ژاکت خود را به او میدهد. همین کار کوچک جرقهی چیز بزرگتری بین آنها میزند. اما آنچه که این زوج متفاوت را به هم نزدیکتر میکند، زخمها و آسیبهای گذشتهای است که هر یک در طول زندگیاشان متحمل شدهاند. آکیرا عاشق دویدن است، اما یک جراحت سخت او را مجبور کرده دویدن را کنار بگذارد و حالا او بهبودی خود را در دوستی با رئیسش پیدا میکند. کوندو نیز زخم طلاق را بر دوش میکشد و اینکه باید دستتنها پسر جوانش را بزرگ کند.
رئیس و پسرش، آکیرا را تشویق و از او حمایت میکنند تا شاید روزی دوباره آکیرا بتواند دویدن را از سر بگیرد. تا آن روز برسد، آکیرا فعلا مدرسه را جدی نمیگیرد و در مقابل، از اینکه نمیتواند مثل بچههای دیگر آزادانه بدود غصه میخورد؛ اما میداند هر وقت پای صحبت با کوندو مینشیند حالش خوب میشود. آنها دربارهی امور پیشپاافتادهی زندگی، ادبیات و تجربیات شخصی خودشان حرف میزنند و در همین بین، احساسات ناگفتهای بین آنها شکل میگیرد.
تفاوت سنی بین آکیرا و کوندو دلیل عمدهای است که «پس از باران» را به یک انیمهی تلخ و شیرین تبدیل کرده است. در عین حال که میخواهید ببینید هر دو آکیرا و کوندو از مصاحبت با هم لذت میبرند، چیزی پس ذهنتان میگوید که این رابطه نمیتواند به نفع هیچکدام تمام شود. اما «پس از باران» نشان میدهد که قضاوتهای مردم همیشه درست نیستند و حتی میتوان احساس آرامش و پذیرش را در کسی پیدا کرد که در متر و معیارهای یک رابطهی عاشقانهی سنتی نمیگنجد.
۱۵. عشق بدلی (Nisekoi)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۳۶
- کارگردان: آتسوهیرو ایواکامی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
در مقابل راکو، چیتوگه کیریساکی از یک خانوادهی یاکوزایی دیگر را داریم. چیتوگه برای آنکه به دبیرستان برود به ژاپن آمده، ولی خبر ندارد علت اصلی انتقالی گرفتن او، زیر سر خانوادهاش است. خانوادههای راکو و چیتوگه بدون اینکه بچههایشان را خبردار کنند، برای آنکه صلح بین خانوادهها تضمین شود، راکو و چیتوگه را مجبور به یک رابطهی جعلی میکنند.
آنها در ابتدا متحیر میشوند و از اینکه در کانون توجهات قرار گرفتهاند لذت نمیبرند. اما سعی میکنند حداقل ظواهر ماجرا را حفظ کنند. راکو و چیتوگه در آغاز از هم متنفرند. با این حال، تصمیم میگیرند برای مصلحت خانوادههایشان هم که شده برای مدتی ادای زوجهای عاشق را دربیاورند.
اما همانطور که حدس زدهاید، رابطهی دروغین آنها به چیز بیشتری میانجامد و پس از مدتی، راکو و چیتوگه احساس میکنند که چیز بیشتری بین آنها وجود دارد. آنها هر چه بیشتر با هم وقت میگذارنند، خصومت اولیهاشان شروع به محو شدن میکند. در این میان یک سری رقبای عشقی هم ظاهر میشوند و مسئلهی بزرگی پیش میآید که چه کسی گردنبندی به راکو داده است که او مصرانه آن را دور گردنش میبندد. داستانهای خندهدار، عمق عاطفی شگفتانگیز چیتوگه کیریساکی، و راز وسوسهانگیز دختر موردعلاقهی راکو تضمین میکنند که «عشق بدلی» به عنوان یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی مد نظر قرار بگیرد.
۱۴. بانی گرل سنپای (Rascal Does Not Dream of Bunny Girl Senpai)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: کازویا کیدا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
«بانی گرل سنپای» داستان خود را با ساکوتا آزوساگاوا آغاز میکند که یکی از دانشآموزان بزرگتر به نام مای ساکوراجیما، را در کتابخانه میبیند که لباس بانی گرل پوشیده است؛ اما به نظر میرسد هیچکس دیگری لباس عجیب مای را نمیبیند. ساکوتا که از این قضیه متحیر شده، میفهمد که این احتمالا ربطی به سندرم بلوغ دارد. ساکوتا و سنپای او، مای، تصمیم میگیرند با همکاری هم به بقیهی همکلاسیهایشان که از این سندرم رنج میبرند کمک کنند.
ساکوتا با دانشآموزان دیگری مواجه میشود که به همین سندرم مبتلا هستند و سعی میکند علت اصلی سندرم بلوغ را کشف کند. او میخواهد با تحقیق دربارهاش دنبال راهی برای درمان دائمی آن بگردد.
ساکوتا میفهمد که هر کسی که این سندرم را دارد دچار یک مشکل فراطبیعی میشود که ریشهاش به ناراحتیهای درونی خود فرد بازمیگردد. در این میان ساکوتا به خواهر کوچکترش، کائدا هم کمک میکند تا بر ترس خود از دنیای بیرون غلبه کند و دوباره به عنوان یک عضو معمولی به جامعه بازگردد.
با اینکه بعضی از بینندگان فکر میکنند «بانی گرل سنپای» در محبوبیت لباسهای بانی گرل نقش داشته است، باید بدانید که خود این انیمه ایدهی این لباس را از گروه آیدول «Dear Girl’s Story» برداشته که به خاطر پوشیدن لباس بانی گرل مشهور شدند.
«بانی گرل سنپای» اما به خاطر ارجاعات خود معروف است و میتوانید رد بسیاری از بهترین انیمههای کلاسیک دیگر یا حتی عناصری از فرهنگ عامه را در سراسر این انیمهی دبیرستانی پیدا کنید؛ مثلا در یکی از صحنههای پوستری پشت کاراکترها به دیوار زده شده که از انیمهی دیگری است به نام «کی-اون!» که اتفاقا در مورد بعدی سراغ آن میرویم.
۱۳. کی-اون! (K-On)
- سال پخش: ۲۰۰۹
- تعداد اپیزودها: ۴۱
- کارگردان: شینیچی ناکامورا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۷ از ۱۰
او با همکلاسیهایش میو، ریتسو و تسوموگی جمع شده و گروه موسیقی راک آماتور خودشان را راه میاندازند و روزهای دبیرستان بهتر از این نمیتواند بگذرد. دبیرستان آنها مبتنی بر یک مدرسهی واقعی در ژاپن به نام تویوساتو است که بعد از پخش «کی-اون!» به یک محل توریستی تبدیل شده که هر ساله انیمهبازهای زیادی برای دیدن لوکیشن واقعی این انیمه از مدرسه دیدن میکنند.
دختران دبیرستانی انیمهی «کی-اون!» هیچکدام در زمینهی موسیقی اعجوبه به حساب نمیآیند. حتی یویی که روز اول به کلوب آنها پا میگذارد سادهترین چیزها دربارهی موسیقی را بلد نیست. اما بچهها با پشتکار و علاقهاشان به موسیقی تصمیم میگیرند به همدیگر در پیشرفت در این زمینه کمک کنند. یویی که در آغاز حتی پول لازم برای خریدن یک گیتار را ندارد، از دوستان تازهاش کمک میگیرد تا بالاخره گیتار موردعلاقهاش را میخرد. از آن روز به بعد دیگر داستان با چالشهای زندگی دبیرستان، اضطراب کنکور و اجرا در کنسرتهای آخر سال مدرسه جلو میرود و شادیهای ساده و لحظات طنز زندگی دبیرستان را به تصویر میکشد.
نام کاراکترهای «کی-اون!» به یکی از گروههای راک ژاپنی به نام P-Model ارجاع دارد و سازهایی که هر یک از بچهها انتخاب کردهاند هم شبیه اعضای این گروه است؛ مثلا یویی هیراساوا گیتار میزند مثل سوسومو هیراساوا گیتاریست P-Model، میو آکیاما مثل کاتسوهیکو آکیاما گیتار باس را انتخاب کرده، ریتسو تایناکا مثل ساداتوشی تایناکا پشت درامز است و تسوموگی کوتوبوکی مثل هیکارو کوتوبوکی کیبورد میزند.
این انیمه در ژانر کمدی و برشی از زندگی میگنجد و بیشتر از یک فصل دارد و در ادامهی راه یک عضو جوان دیگر به نام آزوسا نیز به گروه آنها اضافه میشود و حتی یک فیلم انیمیشنی هم بر اساس انیمهی «کی-اون!» ساختهاند.
محبوبیت این انیمه در ژاپن به حدی بالا رفت که وقتی آلبوم موسیقی این انیمه (تحت عنوان « Ho-kago Tea Time») را بیرون دادند توانست به رتبهی اول فهرست فروش در ژاپن برسد که برای یک گروه موسیقی انیمهای بیسابقه بود. «کی-اون!» از بهترین انیمههای دبیرستانی است که از آن به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین انیمههای سوژانر کلوب مدرسه یاد میکنند.
۱۲. از من به تو (Kimi ni Todoke)
- سال پخش: ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰
- تعداد اپیزودها: ۲۵
- کارگردان: جوجی وادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
بیشتر بخوانید: ۱۰ انیمه شبیه «پسر و مرغ ماهیخوار» که باید تماشا کنید
خوشبختانه تمام این ماجراها ختم به خیر شده و ساواکو با دو دختر دیگر دوست میشود و همهی آنها هوای همدیگر را دارند. چیزورو یوشیدا یکی از همکلاسیهای ساواکو است که به دوست صمیمی او مبدل میشود. آیانه یانو نیز یک دانشآموز دیگر است که در ابتدا مثل ساواکو از صحبت با دیگران خجالت میکشد؛ اما وقتی میفهمد هر دوی آنها به مانگای شوجو علاقه دارند تصمیم میگیرد خجالت خود را کنار گذاشته و با ساواکو دوست شود. روابط این سه دوست زمینهی لحظات خندهداری را فراهم کرده است.
فارغ از این نمیتوانیم از یک انیمهی دبیرستانی حرف بزنیم و چندتایی خط داستانی عاشقانه هم به ماجرا اضافه نکنیم. شوتا کازههایا از بچههای محبوب مدرسه، حواسش فقط به ساواکو است و این میتواند دورهی دبیرستان آنها را به دورهای بهیادماندنی تبدیل کند. شوتا کازههایا فرای چهرهی ترسناک ساواکو را میبیند و جذب طبیعت مهربان او میشود. تمایل شوتا به دوستی، ساواکو را هم از لاک خود بیرون میکشد و او را تشویق میکند تا با دیگران ارتباط بگیرد.
تلاش ساواکو برای غلبه بر اضطراب اجتماعیاش و نیازش به ارتباط گرفتن با دیگران روی یکی از مهمترین دغدغههای دوران بلوغ دست میگذارد که خیلی از بینندگان «از من به تو» با آن همذاتپنداری میکنند. با اینکه بالاخره ساواکو دوستانی پیدا کرده و عاشق میشود، اما تجربهی او در دوران دبیرستان میتواند تصویری واقعگرایانه از این برهه از زندگی نوجوانان ارائه دهد؛ البته یک پایانبندی دلگرمکننده هم چاشنی آن شده است.
۱۱. آزومانگا دایو! (Azumanga Daioh)
- سال پخش: ۲۰۰۲
- تعداد اپیزودها: ۲۶
- کارگردان: تاتسوئو ساتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
شش دختر مدرسهای روی مخ همدیگر میروند، چالشهای عجیب برای هم ایجاد میکنند، روزهایشان را به رویاپردازی میگذرانند و مدام از موقعیتهای خطرناک فرار میکنند. ساکاکی با نام مستعار اوزاکا دختری قدبلند، دمدمی مزاج و سر به هواست که عاشق چرت زدن و تنقلات عجیب و غریب است، اما یک وجه مهربان و بامزه دارد که عاشق گربههاست.
آیوکاوا یوکاری معلم ورزش پرانرژی و از نظر اخلاقی ضعیف، تسوکیاما یومی دختری باحال، اما با زبانی تند است که مدام طعنه و متلک میاندازد. کاسوگا کاگورا دختری قدکوتاه و ورزشکار است که نسبت به ساکاکی حس رقابت بالایی دارد. هیراگی چیو یک نابغهی ده ساله است که به دلیل هوش بالایش به دبیرستان میرود، البته از زندگی واقعی هیچ چیز نمیداند. آخری هم هیزومی کویومی دختری خجالتی و کتابخوان است که اغلب ذهنش با دیگران درگیر میشود. البته آقای کیمورا را هم فراموش نکنیم که مدام حرفهای زشت میزند.
با این حال، دیدن بزرگ شدن این دخترها با یکدیگر حس دلگرمی خاصی دارد. «آزومانگو دایو!» با این که در سال ۲۰۰۲ میلادی منتشر شده، اما همچنان یک انیمهی کلاسیک محبوب در ژانر دبیرستانی و کمدی در نظر گرفته میشود که تمرکز خود را بر نشان دادن رفاقتها و چالشهای دوران دبیرستان میگذارد.
با دیدن «آزومانگو دایو!» احساس میکنید که انگار با این شش دختر بزرگ شدهاید و در پایان کار و با فرارسیدن زمان فارغالتحصیلی، انیمه به خوبی داستان هر یک از کاراکترها را میبندد. راستی، دبیرستانی که در این انیمه به تصویر کشیده شده مبتنی بر یک مدرسهی واقعی است که نویسندهی مانگا، کیوهیکو آزوما در آن درس خوانده است.
۱۰. جایی فراتر از دنیا (A Place Further Than the Universe)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: شو تاناکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
ماری تاماکی دانشآموز سال دوم دبیرستان است که احساس میکند هیچ هدفی در زندگی ندارد و دیگر هیچ چیز نمیتواند به او انگیزه بدهد. برای ماری رفتن به قطب جنوب بهترین خاطرهای است که از دوران دبیرستان خود به یاد خواهد آورد. برای شیراسه قضیه کمی شخصیتر است.
شیراسه سفرهی دل خود را پیش ماری باز کرده و میگوید که میخواهد مثل مادرش به قطب جنوب برود. سه سال پیش شیراسه مادرش را در یک کولاک در قطب جنوب از دست داده و او تا زمانی که از آخر و عاقبت مادرش مطمئن نشود آرام و قرار نمیگیرد. حتی اگر پذیرفتن حقیقت تلخ و دشوار باشد. این عزم ماری را جزم میکند تا هر طور شده شیراسه را به قطب جنوب برساند؛ البته این کار بدون یک گروه حامی ممکن نخواهد شد.
برای آنکه ماری و شیراسه رویای خود را محقق کنند نیاز به سرمایه و یک تیم قوی دارند. آنها هیناتا میاکه را پیدا میکنند که یک دختر برونگرا و عاشق ماجراجویی است. دیگری یوزوکی شیراییشی یک دانشآموز مؤدب و باهوش از خانوادهای ثروتمند است که میتواند حسابی در این سفر به آنها کمک کند.
این انیمهی دبیرستانی روی مسائل سنگینتری مثل غم فراق دست میگذارد و همزمان آموزشهایی هم دربارهی چگونگی بقا در سرمای قطب جنوب میدهد. جنبهی احساسی عمیق داستان و در عین حال، ایدهی تازهی آن موجب شده «جایی فراتر از دنیا» به یک انیمهی دبیرستانی کاملا متفاوت تبدیل شود که البته همچنان جنبهی بامزه و سرگرمی خود را حفظ میکند.
۹. قاتل رمانتیک (Romantic Killer)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: تاسوئورو هایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
یک روز یک جادوگر عجیب سراغ آنزو میآید و خودش را به عنوان ریری جادوگر عشق معرفی کرده و شرایط خاص خود را به آنزو توضیح میدهد. ریری از دنیایی میآید که داستانهای عاشقانه منبع انرژی مردم هستند و میزان تولید این داستانهای رمانتیک روبهکاهش گذاشته، که یعنی منبع انرژی همشهریهای ریری رو به اتمام است. ریری مأموریت دارد تا آنزو را به یک قهرمان داستان عاشقانه تبدیل کرده و او را با یکی از چندین پسر جذابی که جلوش میگذارد دوست کند.
برای این که به این هدف برسد، ریری بازیهای ویدیویی و شکلات محبوب آنزو را از او میگیرد و آنزو مجبور میشود بپذیرد که ریری جادویش را روی او پیاده کند. زندگی واقعی آنزو از آن موقع به یک بازی اوتومهی عاشقانه تبدیل میشود.
آنزو که گیج و از دست کارهای ریری خسته شده است در هر مرحله مقاومت میکند. او فقط میخواهد بازیهای ویدیویی و شکلات محبوبش به او برگردانده شود. اما حتی او نمیتواند دروغ بگوید که ملاقات با افراد جدید و شناخت بهتر آنها واقعا هیجان انگیز و سرگرمکننده است، خواه آنها تبدیل به همان عاشقپیشهای که ریری مد نظر داشت بشوند یا نه. در ابتدا آنزو فقط میخواهد هدف ریری را برآورده کند تا هرچه زودتر به زندگی سابق خود بازگردد؛ اما هر چه بیشتر در این بازی سپری میکند، متوجه میشود که شاید چیزهای بیشتری از این بازی نصیبش بشود.
۸. باشگاه میزبانی دبیرستان اوران (Ouran High School Host Club)
- سال پخش: ۲۰۰۶
- تعداد اپیزودها: ۲۶
- کارگردان: ماساهیکو مینامی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۱ از ۱۰
هاروهی فوجیوکا، قهرمان داستان «باشگاه میزبانی دبیرستان اوران»، یک دانشآموز بورسیه است که میخواهد خودش را بین بچهپولدارهای مدرسه جا بیندازد و به طور تصادفی سروکارش با باشگاه میزبانی میافتد که در مدرسه بدنام است.
در این باشگاه گروهی از پسران فوقالعاده خوشتیپ و ثروتمند مشتریان زن خود را با مهمانیهای چای مفصل و گفتگوهای عاشقانه سرگرم میکنند. تاماکی سوئو شاه پرادعای کلوب است، کیوکا اوتوری نائبرئیس باحال و حواسجمع باشگاه است که مخفیانه بقیهی اعضای باشگاه را مسخره میکند، هیکارو و کائورو هیتاچیین دوقلوهای همسان آبزیرکاهی هستند که از شوخی و دست انداختن دیگران لذت میبرند. از شانس هاروهی او به طور اتفاقی یک گلدان گرانبهای این باشگاه را میشکند.
اعضای باشگاه به دلیل موی کوتاه هاروهی او را با یک پسر اشتباه میگیرند و وقتی توانایی بالای تعامل او با افراد را میبینند تصمیم میگیرند راه تازهای برای جبران پول این گلدان پیش پای هاروهی بگذارند؛ اینکه به کلوب میزبانی آنها میپیوندد. هاروهی که راه چارهی دیگری ندارد میپذیرد و خود را در یک قلمروی ناآشنا با مشتریان ثروتمندی مییابد. او از حس شوخطبعی و شخصیت همهپسند خود استفاده میکند و به میزبان محبوب باشگاه تبدیل میشود.
«باشگاه میزبانی دبیرستان اوران» یک انیمهی خندهدار است که از اینکه کلیشههای سبک شوجو را برداشته و با آنها شوخی کند ابایی ندارد. نقش اصلی این مجموعه توانسته طی سالها بین مخاطبان دختر و پسر طرفداران زیادی پیدا کند که نشان میدهد جذابیتهای این کاراکتر تنها به ظاهرش خلاصه نمیشوند. صحبت هاروهی با مشتریان عجیب و غریب باشگاه و تلاش او برای آنکه هویت واقعی خود را مخفی نگه دارد موقعیتهای بامزهای میسازد که یکی از بهترین ویژگیهای این انیمهی دبیرستانی است.
۷. پنجقلوهای باکلاس (The Quintessential Quintuplets)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: شینیچی ناکامورا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۶ از ۱۰
روزی کسی به فوتارو یک فرصت عالی پیشنهاد میدهد کمی پول برای خودش دست و پا کند. او باید برای این پنج خواهر کلاس خصوصی بگذارد، آن هم خواهرانی که به خاطر نمرههای خراب و انگیزهی پایین بین تمام معلم خصوصیهایشان بدنام شدهاند. چالش پیش روی فوتارو تنها این نیست که درس و مشق خواهران ناکانو پیشرفت کند. او باید انگیزهی آنها را بالا ببرد تا تحصیلات را جدی بگیرند.
هر یک از این پنجقلوها شخصیت ویژهی خود را دارد که کار فوتارو را از پیش سختتر هم میکند: خواهر بزرگتر، ایچیکا با کمبود اعتمادبهنفس دست و پنجه نرم میکند، یوتسوبا پرانرژی و خوشبین و همیشه دنبال سرگرمی است، تینو از بیرون خشک و بیروح به نظر میرسد اما یک خواهر دلسوز است، میکو خواهر ساکت گروه است که ترجیح میدهد وقتش را به کتاب خواندن بگذارند، آخری هم ایتسوکی است که خواهر ورزشکار به حساب میآید و همیشه باید خودش را اثبات کند.
فوتاروی ساده مسیر دشواری برای جمع کردن این پنج خواهر پرسروصدا دارد که حاضر نیستند پای درس بنشینند و از این رو صحنههای خندهدار یکی پس از دیگری از راه میرسند. به تدریج اما این خواهران متوجه تلاشهای فوتارو میشوند و تصمیم میگیرند استراحتی به او داده و از زحماتش قدردانی کنند.
اما ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که فوتارو باید یکی از این خواهران را به عنوان همسر خود انتخاب کند. از همان اوایل داستان معلوم است که فوتارو باید به یکی از این پنجقلوها برسد، اما کدامشان، خدا میداند. طرفداران انیمه باید به این موضوع توجه داشته باشند که این پنج خواهر را میتوان قهرمانهای داستان در نظر گرفت؛ زیرا هر کدام شخصیتهای پیچیدهی خود را دارند که در طول مجموعه دستخوش تغییر و تحولاتی میشود. بنابراین، داستان این خواهران تنها به اینکه فوتارو با آنها ازدواج خواهد کرد یا نه خلاصه نمیشود.
۶. بوچی راک! (Bocchi the Rock)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: هیرویوکی کوبایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۸ از ۱۰
با این وجود، هیتوری عاشق موسیقی است و دورهی دبیرستان او هنوز برنامههای زیادی برای هیتوری دارد؛ مخصوصا اگر بتواند راه موسیقی را دنبال کند و اینگونه زندگیاش به نسبت دوران راهنمایی خیلی متفاوت خواهد بود. اگر هیتوری بتواند شجاعت خود را به دست بیاورد، میتوان گفت بهار زندگی او از دبیرستان تازه شروع خواهد شد. او در این راه با چندین نفر آشنا شده و میفهمد که مشکلاش منحصربهفرد نیست و کسانی وجود دارند که ترسها و آرزوهایش را درک کنند.
در یک روز سرنوشتساز، بوچی به طور تصادفی با نیجیکا ایجیچی، دختری پرجنب و جوش و برونگرا برخورد میکند که به شدت به یک گیتاریست برای گروه تازه تأسیس خود نیاز دارد. نیجیکا زیر گوش بوچی خجالتی میخواند که به گروه او ملحق شود و بوچی نیز با اشتیاق نیجیکا به دنیای تازهای پا میگذارد که فراتر از محدودهی امن اوست. حال بوچی باید با ترسهای زیادی مواجه شود که مدتها بود از آنها فرار میکرد: ترس از صحنه، ترس از تعامل با همگروهیهایش و ترس از اجرای زنده مقابل تماشاچیها.
«بوچی راک!» مسیر بوچی برای مبارزه با ترسهایش را نشان میدهد؛ هر تعامل، تمرین گروهی و اجرا به آزمونی برای شجاعت او تبدیل میشود. انیمه از گفتگوهای درونی بوچی با خودش و فکرهای ضدونقیض او برای ایجاد موقعیتهای خندهدار استفاده کرده که دقیقا خلاف شخصیتهای دیگری است که در گروه او با همنوازی میکنند. به مرور، موسیقی به پلی برای بوچی تبدیل میشود تا از طریق آن با تعامل با دیگران لذت ببرد.
۵. تورادورا! (Toradora)
- سال پخش: ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹
- تعداد اپیزودها: ۲۵
- کارگردان: تاکاهیرو یاماناکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
تایگا و ریوجی هر دو یک حقیقت مهم را دربارهی دیگری کشف میکند؛ ریوجی به مینوری کوشیدا، بهترین دوست تایگا علاقه دارد و در مقابل، تایگا هم عاشق بهترین دوست ریوجی یعنی یوساکو کیتامورا شده است. آنها با هم قرار خاصی میگذارند؛ اینکه هر یک به دیگری کمک کند تا به فرد موردعلاقهاش برسد.
به مرور اما قضیه پیچیدهتر میشود؛ زیرا خود تایگا و ریوجی به هم نزدیک میشوند و میبینند که شاید چیز بیشتری از دوستی میان آنها وجود داشته باشد. در نهایت آنها به زمان نیاز دارند تا ماهیت رابطهاشان مشخص شود. زندگی شخصی ریوجی و تایگا هم دلیل دیگری است که این دو را به سمت هم میکشاند.
ریوجی در کنار اینکه باید به مسئولیتهای مدرسهاش برسد، باید کارهای خانه را هم به دوش بکشد و غیبت پدرش باعث شده حتی کارهایی مثل آشپزی هم گردن ریوجی بیفتد. تایگا هم روابط تیرهوتاری با خانوادهاش دارد و که او را به زندگی مستقل سوق داده؛ اما به تدریج تایگا زمان بیشتری را با ریوجی میگذارند که احساسات ناگفتهی آنها را آشکار میکند. در نهایت باید تا قسمت آخر صبر کنید و ببینید آیا ریوجی و تایگا احساسات خود را علنا به دیگری میگویند.
«تورادورا!» یک انیمهی مملو از درام، کمدی و لحظات بامزه است که آن را به یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تبدیل میکند که سالها پس از انتشار هنوز هم بین انیمهبازها معروف است؛ مخصوصا اپیزود کریسمس آن هنوز از یاد بینندگان نرفته و هنوز که هنوز است بین طرفداران اختلاف نظرهای زیادی دربارهاش وجود دارد. خوب است بدانید این انیمه مبتنی بر یک لایتناول ساخته شده که البته همهی آن را دربرنمیگیرد و اگر میخواهید داستان کامل تایگا و جیرو را بدانید بهتر است به لایتناول آن نیز سری بزنید.
۴. کاگویا ساما: عشق جنگ است (Kaguya-sama: Love Is War)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۴۳
- کارگردان: توشیهیرو مائدا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۴ از ۱۰
این انیمه به موضوع عشق از زاویهی جنگ روانی نگاه میکند. از یک نظر، عشق یک جنگ ذهنی است و کسی که اول به آن اعتراف کند بازنده است. همین جمله کافی است تا بدانید که نقش اصلیهای این داستان چقدر مغرور و سرسخت هستند و حاضر نمیشوند عشق خود را علنی به دیگری بگویند. اگرچه «کاگویاما ساما» یکی از آن انیمههای دبیرستانی است که داستان عشاق را به صورت کمدی و در قالب رابطهی عادی بین دو نوجوان عاشق نشان میدهد که به بهترین سرپناه برای هم تبدیل میشوند.
دو کاراکتر اصلی داستان «کاگویا ساما» در یک آکادمی نخبگان به نام شوچین هستند که از پیشدبستانی تا دبیرستان و کالج را در آن میگذارنند. میوکی شیروگانه و کاگویا شینومیا قهرمانهای «کاگویا ساما» هستند که هر دو در شورای مدرسهاشان عضویت دارند. کاگویا شینومیا دختر یک خانوادهی ثروتمند و نایب رئیس شورای دانش آموزی است و همه او را به عنوان یک دانش آموز کامل میشناسند که البته رفتار سردی با دیگران دارد. میوکی شیروگانه دانش آموز برتر مدرسه و رئیس شورای دانشآموزی است که با اینکه از خانوادهی متوسطی میآید، اما از نظر تحصیلی عملکرد عالی دارد.
دوستان و اطرافیان این دو نفر اصرار دارند که آنها زوج خوبی برای هم میشوند؛ اما هیچ کدام از قهرمانهای این انیمه حاضر نمیشوند به احساسات خود نسبت به دیگری اعتراف کنند و به قول خودشان، جلوی دیگری کم بیاورند؛ بنابراین، زندگی میوکی و کاگویا به بازی از استراتژیها تبدیل میشود تا دیگری را وادار به آشکار کردن احساسات خود بکنند. آنها برای هم تله میگذارند و موقعیتهایی میسازند تا بالاخره در بازی عشق برنده شوند.
با پیشرفت داستان «کاگویا ساما»، تمرکز انیمه از داستان کمدی و عاشقانه به سمت جدیتری رفته و روابط احساسی بین دانشآموزان را بررسی میکند که میخواهند خود واقعی خود را کشف کرده و با هم صادق باشند. ترکیب کلیشههای انیمههای دبیرستانی با داستانی هوشمندانه از روابط عاشقانه، با تحولات شخصیتی غیرمنتظره و کاراکترهای بهیادماندنی از این مجموعه یک انیمهی کلاسیک ساخته که به بهترین شکل روابط پختهتر را به تصویر میکشد. اما اگر میخواهید بدانید در نهایت چه کسی زودتر به عشق خود اعتراف میکند نباید فصلهای بعدی «کاگویا ساما: عشق جنگ است» را از دست بدهید.
۳. صدای خاموش (A Silent Voice)
- سال پخش: ۲۰۱۷
- کارگردان: توشیهیرو مائدا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۹ از ۱۰
دو شخصیت در «صدای خاموش» با اینکه زندگیهای بسیار متفاوتی دارند، اما در یک چیز مشترکند و آن این است که هیچکس نمیتواند آنها را به درستی درک کند؛ مگر خودشان که بیصبرانه میکوشند تا بتوانند برای اولین بار با همدیگر ارتباط بگیرند.
بیشتر بخوانید: معرفی ۱۰ انیمه مشهور که پایانی تلخ و سیاه دارند
شویا ایشیدا در سال ششم مدرسه به طرز بیرحمانهای همکلاسی ناشنوای خود، شوکو نیشیمیا را مسخره کرده و سمعکهایش را قایم میکند که شوکو را در خودش فرومیبرد. شوکو به خاطر قلدریهای دیگران مجبور میشود مدرسهاش را عوض کند. همه تقصیر را گردن شویا میاندازند که از سمت همکلاسیها و جامعه طرد میشود. بار این گناه تا سالها بعد شویا را رها نمیکند و او از خودش متنفر شده و حس انزجار راه نفسش را میبرد، تا جایی که به فکر خودکشی میافتد.
در ادامه شویا را میبینیم که دیگر یک دانشآموز دبیرستانی است، اما تحت تأثیر اقدامات گذشتهی خود گوشهگیر و منزوی شده است. اما شویا نمیخواهد تسلیم این احساس شود. شوتا میخواهد همه چیز را درست کند و برای همین زبان اشاره را یاد میگیرد تا بتواند با شوکو حرف زده و بابت کارهای گذشتهاش عذرخواهی کند. بینندگان به زودی متوجه خواهند شد که آیا شوکو میتواند عذرخواهی شویا را پذیرفته و قلدر سابقش را ببخشد یا نه.
با این خلاصهی داستان میبینید که ماجرای «صدای خاموش» خیلی با انیمههای دبیرستانی دیگر فرق دارد و به بهترین شکل اهمیت رویارویی با اشتباهات گذشته، مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود و ایجاد ارتباط با دیگران را نشان میدهد و همچنین، بر مضامینی از جمله احساس گناه و تلاش برای جبران آن دست میگذارد.
۲. معلم بزرگ انیزوکا (Great Teacher Onizuka)
- سال پخش: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰
- تعداد اپیزودها: ۴۳
- کارگردان: نوریوکی آبه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
ایکیچی انیزوکا یک گنگستر حرفهای و بیرحم است که حالا معلم شده و باید دانشآموزان شرور کلاس را سر جای خودشان بنشاند. البته هدف او از معلم شدن عشق به تربیت و تدریس نیست، بلکه اونیزوکا دوست دارد زمان بیشتری را با دخترهای نوجوان دبیرستانی بگذراند.
البته با وجود گذشتهی تاریک معلم انیزوکا و انگیزههای نهچندان اخلاقی او، اونیزوکا به الگوی دانشآموزان کلاسش تبدیل میشود. او نمیتواند تحمل کند که سیستم مدرسه چقدر قوانین سفت و سختی دارد، بنابراین سعی میکوشد با دانشآموزانش ارتباط بیشتری برقرار کند و ذهن آنها را با توجه به شرایط و قوانین خودش پرورش دهد؛ برای همین مدام با مدیریت مدرسه در جدال است که هر بار میکوشند یک بهانهای برای اخراج اونیزوکا پیدا کنند.
یکی از استراتژیهای مدیر برای آنکه کار اونیزوکا را سختتر کند این است که کلاس E-3 را به او بدهد که به خاطر دانشآموزان دردسرساز و پررویش معروف است و هیچ معلمی نمیتواند در آن دوام بیاورد. اونیزوکا که به حربهی مدیریت پی میبرد، میفهمد که نمیتواند در برابر این دانشآموزان به روشهای سنتی تدریس متوسل شود.
او از تجربیات گذشته، تاکتیکهای کف خیابانی و روشهای نامتعارف خود برای تعامل با دانش آموزان و رسیدگی به مشکلات فردی آنها استفاده میکند؛ مشکلات فردی از قبیل قلدری، فرار از مدرسه و کشمکشهای خانوادگی. اونیزوکا به تدریج و قدم به قدم اعتماد دانشآموزانش را جلب کرده و آنها را به سمت خود میکشاند. اونیزوکا دانشآموزان کلاس E-3 را تشویق میکند تا استعدادهای خود را کشف کرده و آنها را در خود پرورش دهند. به تدریج، معلم اونیزوکا به یک مربی و دوست برای این بچههای دبیرستانی تبدیل میشود که انیمهی کمدی و دلچسبی از داستان او درآمده است.
۱. سبد میوه (Fruits Basket)
- سال پخش: ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱
- تعداد اپیزودها: ۶۳
- کارگردان: یوشیهیده ایباتا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
داستان «سبد میوه» از این قرار است که تورو هوندا یک دختر مهربان و دلسوز اما یتیم است که مادر خود را به خاطر زلزله از دست داده و بیخانمان میشود. او تصمیم میگیرد در یک چادر کوچک در زمین شخصی متعلق به خانوادهی مرموز سوهما سکونت کند.
این خانواده به دخترک رحم کرده و تورو را به فرزندی قبول میکنند. با این حال، معلوم میشود که مرموز بودن خانوادهی سوهما بیدلیل نبوده است؛ سیزده نفر از اعضای این خانواده با زودیاک چینی نفرین شدهاند؛ یعنی میتوانند به حیوانات تبدیل شوند! اما شاید بپرسید این روح حیوانی چه زمانی بدن این افراد را تسخیر میکند؛ وقتهایی که آنها خسته شدهاند، تحت فشار قرار میگیرند، یا کسی از جنس مخالف (که خودش نفرین نشده) آنها را در آغوش میگیرد؛ آن وقت است که روی دیگر آنها، مثل سگ، گربه یا موش بیرون میزند.
تورو به طور اتفاقی به این راز پی میبرد؛ ولی خانوادهی سوهما وقتی واکنش آرام او را میبینند شگفتزده شده و تصمیم میگیرند به او اجازه دهند تحت یک شرط در خانهاشان بماند؛ اینکه رازشان را برای هیچکس فاش نکند.
اکنون، تورو باید زندگی دبیرستانی خود را با شبکهی پیچیدهای از روابط تازه هماهنگ کرده و تازه راهی برای از بین بردن نفرین خانوادهی سوهما هم پیدا کند. تازه ممکن است در این میان یک رابطهی رمانتیک نیز شکل بگیرد که برای پی بردن به این رابطه و آخر و عاقبت اعضای خانوادهی نفرینشده باید این مجموعه را ببینید. «سبد میوه» یک سریال در ژانر شوجو برای سنین مختلف است که دوستداران انیمهی عاشقانه و دبیرستانی باید حتما سراغش بروند که بیشک یکی از بهترین انیمههای دبیرستانی تمام ادوار به حساب میآید.
https://teater.ir/news/63132