وقتی کمدی و درام با هم تلفیق می‌شود دیگر اتفاقات آن تلخی را ندارند اما موضوع همان حساسیت خودش را دارد، برای همین اتفاقی که در «آغوش باز» افتاده است، در واقع همان ته‌نشین و رسوبی بود که تلفیق قصه کنسرت و زوج‌های مختلفی که با آن درگیر هستند و برای من تبدیل به گویش و لحن جدید شد.

 چارسو پرس: جدیدترین ساخته بهروز شعیبی با نام «آغوش باز» که این روزها در سینماها اکران شده، فرم و لحن متفاوتی نسبت به دیگر ساخته‌های این کارگردان دارد، فیلم با ترکیب چند نسل از بازیگران سینمای ایران و تئاتر، تلاش می‌کند هم برای مخاطب قصه تعریف کند و هم حس و حال خوبی ببخشد.


البته که شعیبی از کارگردانان جوان و خوش‌فکر سینمای ایران است اما ساخته اخیر او واکنش‌های متفاوتی در پی داشته، اما او معتقد است فیلمسازان نباید خودشان را محدود کنند و باید تجربه‌های متفاوت به سینمای ایران اضافه کنند به عقیده او سینمای ایران به فرم‌های متفاوت و فیلم‌های مختلف نیاز دارد.


این کارگردان می‌گوید: «یکی از مشکلاتی که امروز وبال کارگردان‌های سینمای ما شده، سوق دادن آنها به سمت فیلمسازی صنعتی است. فیلمسازی صنعتی از هر تجربه‌ای و از هر ساختار جدید پرهیز می‌کند و پیرو کلیشه‌ها می‌شود؛ کلیشه‌هایی که قطعا نتیجه‌هایش مطمئن‌تر است، فرزندان سینمایی هستیم که عمرش در کشورمان بالای صد سال است و تقریبا همه جوایز مهم دنیا را گرفته است، یادمان نرود امروز ما نباید حتما تجربه‌های قدیمی را تکرار کنیم، بلکه باید سعی کنیم ساختار‌های جدید و پویایی را در سینمای ایران حفظ کنیم.»


گفت‌وگوی ما با بهروز شعیبی درباره ساختار و محتوای فیلم «آغوش باز» پیش روی شماست:

 

جناب شعیبی برای ساخت فیلم «آغوش باز»، سوژه شما را صدا کرد یا شما سوژه را؟ درباره چگونگی ساخته شدن این فیلم کمی برای‌مان توضیح می‌دهید؟

طرح« آغوش باز» از چند سال پیش در ذهنم بود و اصلا فکر می‌کردم این طرح به صورت فیلم جدی و اجتماعی و اصلا با ساختار دیگری ساخته شود.


پس چطور با تغییرات زیادی همراه شد؟

با گذشت زمان به نظرم رسید برای این قصه که بستر اجتماعی دارد و درواقع ملودرام است، زبانی انتخاب کنیم هم قصه بگوییم و هم مخاطب از آن حس خوب بگیرد در نتیجه ترجیح دادیم لحن فیلم شیرین باشد برای همین ملودرام به کمدی درام تبدیل شد.


وقتی کمدی و درام با هم تلفیق می‌شود دیگر اتفاقات آن تلخی را ندارند اما موضوع همان حساسیت خودش را دارد، برای همین اتفاقی که در «آغوش باز» افتاده است، در واقع همان ته‌نشین و رسوبی بود که تلفیق قصه کنسرت و زوج‌های مختلفی که با آن درگیر هستند و برای من تبدیل به گویش و لحن جدید شد.


پس سوژه شما را صدا کرد؟

از آنجایی که طرح برای من و پیشنهاد من به دوستان نویسنده است، بله سوژه مرا صدا کرد، ‌به یک‌باره چیزی درگیرم کرد، تا چند وقت پیش فکر می‌کردم ممکن است محور اصلی فیلم فقط کنسرت و سالن کنسرت باشد،اما در ادامه آنقدر برای من جدی شد، تلاش کردم از تمرکز روی کنسرت خارج شوم اما نکته‌ای که برای خودم اهمیت دارد وقتی نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم به تعویق افتاد موضوعی که دغدغه خیلی از ما بود به نظرم رسید الان موقع گفتنش است. برای خود من دیده شدن نیمه مهم جامعه یعنی زنان بسیار اهمیت پیدا کرد.


وقتی فیلم‌های کارنامه شما را مرور می‌کنیم بیشتر برای مخاطب قصه تعریف می‌کردید حتی در فیلم مهمی مثل «سیانور» … البته در «بدون قرار قبلی» هم فرم‌گرایی دیده می‌شود… ولی دراین فیلم فرم بر قصه بیشتر دیده می‌شود تعمدی بود گویا؟

به هر حال اولویت برای حیطه کاری ما یعنی کارگردانی و فیلمسازی، ریسک تجربه‌هایی در فرم و ساختار فیلم است، با توجه به موضوع و درون مایه سعی می‌کنیم در مرحله ساختمان فیلم‌نامه به گونه جدید برسیم، اما این، مسوولیت ما را هنگام ساخت و کارگردانی فیلم از بین نمی‌برد.


بله دراین فیلم به فرم فکر می‌کردم همانطور که در همه فیلم‌هایم به فرم فکر کردم، ولی اتفاقا «آغوش باز» به دلیل اینکه برای مخاطب عام ساخته می‌شد با توجه به لحنی که داشت و فضای مفرح و جذاب که در تصویر دیده می‌شود مثل رنگ و نوع قاب‌بندی و تمپو را باید طوری رعایت می‌کردم که چشم‌نواز هم باشد.


برای فیلم فرم‌گرا مجاب کردن تهیه‌کننده سخت بود یا آسان؟ اگرچه علی سرتیپی در ساخته‌هایش ثابت کرده که به سینمای متفاوت علاقه دارد .

.... اول اینکه بدون هیچ اغراقی بگویم یکی از بهترین همکاری‌ها را در ساخت فیلم با تهیه‌کنندگی آقای سرتیپی داشتم.بخش عمده هم به خاطر تجربه و جامع بودن فعالیت ایشان در سینماست، چرا که آقای سرتیپی هم تولید را می‌شناسند و هم پخش را می‌شناسند و هم رسانه را، از این حیث خیلی تجربه خوبی بود، اما اگر بخواهم مسیر شکل‌گیری این همکاری را توضیح بدهم، باید بگویم وقتی با دوست خوب‌مان آقای محمد مهدی عسگری به عنوان سرمایه‌گذار به توافق رسیدیم که این قصه را کار کنیم، به آقای سرتیپی پیشنهاد دادیم تهیه‌کنندگی این فیلم را به عهده بگیرند و وقتی ایشان قبول کردند،در حین کار برای خود من اتفاق خوب حرفه‌ای بود، البته این را هم بگویم که من این سعادت را داشتم با تهیه‌کننده‌های خوب کار کنم.


بیشتر بخوانید: درباره فیلم «آغوش باز»، شکست‌خورده در ساختار انتقال مفهوم


نگران ارتباط و قضاوت مخاطب نبودید؟ توجه به فرم و فرم‌گرایی به خودی خود باعث ریزش مخاطب می‌شود.

اگر منظورتان تفاوت و فرم جدید در ساختار است‌درمرحله‌ساخت،‌خودم ‌را خیلی نگران این اتفاق نمی‌کنم ، امیدوارم فیلم‌های دیگر بسازم و حتما خودم را محدود نکنم و تجربه‌های متفاوت داشته باشم. دلیل اصلی این است که سینمای ما به فرم‌های متفاوت و فیلم‌های مختلف نیاز دارد، ‌ فکر می‌کنم یکی از مشکلاتی که امروز وبال کارگردان‌های سینمای ما شده سوق دادن آنها به طرف فیلمسازی صنعتی است .


فیلمسازی صنعتی از هر تجربه‌ای و از هر ساختار جدید پرهیز می‌کند و پیرو کلیشه‌ها می‌شود؛ کلیشه‌هایی که قطعا نتیجه‌هایش مطمئن‌تر است، ‌یادمان نرود ما فرزندان سینمایی هستیم که عمرش درکشورمان بالای صد سال است و تقریبا همه جوایز مهم دنیا را گرفته است، امروز ما نباید حتما تجربه‌های قدیمی را تکرار کنیم بلکه باید سعی کنیم ساختار‌های جدید و پویایی را در سینمای ایران حفظ کنیم، این بخش سینما برای من بسیار جذاب است، اینجا باید اقرار کنم بعضی وقت‌ها ترمز اتفاقاتی نظیر مالی یا اقتصادی یا جایگاهی که با عوام‌فریبی به دست بیاید را می‌کشم و حتما از خودم دور می‌کنم به نفع سینما و آن‌چیزی که برای سینما مهم‌تر است.


چرا؟

برای اینکه معتقدم باید یاد بگیریم به مخاطب احترام بگذاریم و برای ارتقای سطح فرهنگ اجتماعی تلاش کنیم، البته اصلا ادعایی ندارم که خروجی فیلم ما بهترین خروجی است اما حتما معتقدم تلاشم را کردم و سعی می‌کنم آنچه در توانم هست انجام دهم و فقط با التهابات کاذب و فیلم‌هایی که فقط چشم‌نواز است فیلمم را نسازم فکر کنم اگر این صحبت‌های من تبدیل به ادعا نباشد برای من اقبال و خوشبختی این است که دست به تجربه‌های متفاوت بزنم و این تجربه‌ها در جهت ساخته شدن فیلم خوب به نفع سینمای ایران باشد.


با در نظر گرفتن اینکه اغلب فیلم‌های شما اجتماعی بود آیا سخت‌گیری در موضوعات که در دو سه سال اخیر باعث محدود شدن سینمای اجتماعی بوده باعث تغییر مسیر در کارتان شده؟

خیر، برای خودم آنچه مهم بود در شرایط فعلی و شرایطی که جامعه ـ بنا بر مسائل مختلف دارد ـ فکر کردم شاید یک لحن شیرین و جدید برای ارتباط با مخاطب بهتر باشد وگرنه همچنان برای من «آغوش باز» یک فیلم با موضوعات مبتلابه اجتماعی است و تمرکزش بر مسائل خانواده و روابط زوج‌ها است البته این را بگویم فیلم اجتماعی ژانر نیست، فیلم اجتماعی دغدغه‌هایی است که در قصه نمود پیدا می‌کند بنا بر شخصیت یا بنا بر محور داستان، پس درنتیجه می‌توانیم دغدغه‌های اجتماعی را در ژانر و گونه‌ای که کار می‌کنیم این دفعه فکر می‌کنم بهترین ژانر و گونه برای بیان حرف‌هایم و ارتباط با مخاطب کمدی درام باشد.


استفاده ازلایه‌های شاد و کمیک در درام «آغوش باز» متفاوت است. کمی درباره آن توضیح می‌دهید؟

به هر حال وقتی ژانر کمدی درام را استفاده می‌کنیم لایه‌های شیرین و طنز که در قصه به وجود می‌آید جزو خاصیت این نوع سینماست. در فیلم نامه با دوستان نویسنده آقای سجاد نجفی و آقای کوروش نیای عزیز سعی کردیم اصول ژانری که در آن قدم گذاشتیم رعایت کنیم و قصه در بخش‌هایی شوخی‌هایی داشته باشد.


کامنت‌ها و‌نظرات بعضی منتقدان را که می‌خواندم انتقاداتی را مطرح می‌کردند، عمده بیشتر نظرات حول این موضوع بود که شعیبی قبل از« آغوش باز» را می‌خواستند، نظر شما مشخصا درباره این نظرات چیست؟

هرکسی می‌تواند نظری راجع به فیلمی داشته باشد و نظرات برای من بسیار محترم است، البته کمی با واژه منتقد این روزها دور و غریب شدیم؛ تقریبا تحلیل تخصصی خیلی کم می‌خوانیم همه نوشته‌ها، نظرهای شخصی و روایت شخصی شده است.


دلتنگیم برای منتقدانی که روی فیلم‌ها می‌نویسند. من فکر می‌کنم هر کسی اجازه تجربه کردن دارد و من هم دوست ندارم در قالبی که خودم تجربه کردم و شاید در جاهایی موفق بوده یا موفقیتش کمتر بود گرفتار شوم.

«آغوش باز» در یک دوره‌ای دغدغه من بوده که بنا بر تمام مقتضیات و محاسبه‌ای که داشتم باید به صورت فیلم درمی‌آمده. از این تجربه خیلی خوشحالم و فکر می‌کنم حتما این فیلم در سابقه من خواهد ماند، ‌فکر نمی‌کنم بهروزشعیبی در قالب فیلمساز فرم و ساختار سینمایی یا جنس و گونه فیلمی را که می‌سازد، فدای تجربه یا سابقه خودش بکند.


به نظرم اگر روایت یک خطی و قصه‌گویی برای فیلم انتخاب می‌کردید تفاوتی در شمایل فیلم ایجاد می‌شد؟

قطعا متفاوت می‌شد حتی ممکن بود در لحن قصه‌گویی ما تفاوت‌هایی ایجاد می‌کرد به هر حال انتخاب است وقتی دور میز می‌نشینیم و روی فیلم‌نامه کار می‌کنیم آن موقع است که می‌فهمیم انتخاب‌ها در قصه و روند قصه‌گویی چقدر زیاد است و آدم می‌تواند با انتخاب شیوه و روش مسیر جدید برود. ولی خب تصمیم ما روایت سه داستان موازی بود.


عشق و توجه به این واژه در دنیای بیهودگی امروز در فیلم «آغوش باز» قابل تامل است. گم شده این روزهای زندگی صنعتی، موافقید؟

بله کاملا موافقم، اصولا عشق بخشی از زندگی است که هرچقدر در کنار ما باشد و به آن توجه نکنیم از ما دور می‌شود، عشق نیاز به تکرار دارد، نیاز به رسیدگی دارد نیاز به توجه و مرور دارد و نمی‌شود آن را نادیده گرفت.

در این دنیای صنعتی که زندگی می‌کنیم اگر عشق را به خودمان یادآوری نکنیم ممکن است مسائل و مشکلات بزرگ‌تری به سراغ‌مان بیاید، نه با عشق که با خیلی از مفاهیم که بعضی وقت‌ها در جامعه مورد غفلت قرار می‌گیرد احساس وظیفه می‌کنم که وظیفه ما یادآوری است . نه دامن زدن به آن.


شاید در جامعه امروز اگر کرامت انسانی، رابطه انسان‌ها با هم، جایگاه زن و فرزند، روزی حلال، از این قبیل را برای هم تکرار کنیم این حجم از اتفاقات تلخ را نبینیم، صادقانه بگویم اگر عشق به خانواده، ‌میهن و عشق به همدیگر در ما به وجود بیاید آنقدر رقابت در حذف کردن همدیگر و رقابت درمسائل اقتصادی را نبینیم. شما ببینید وقتی اختلاس در پرونده اقتصادی مطرح می‌شود چرا مردم افسوس می‌خورند؟


قطعا در لایه اول به این فکر نمی‌کنند که چرا آقای اختلاس‌گر پول‌شان را برداشته است، به این فکر می‌کنند که انصاف در جامعه از بین می‌رود و یک نفر به این فکر می‌کند که می‌تواند به قیمت فقر بقیه پولدار شود همه را دچار افسوس و ناراحتی می‌کند.


بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم «آغوش باز»؛ تضاد معنایی و ساختاری


بعضی منتقدان نکاتی درباره توجه ویژه‌ای که تهیه‌کنندگان به شما نشان می‌دهند دارند و بعضا نقدهایی را مطرح می‌کنند درباره اینکه هر سال می‌توانید فیلم و سریال بسازید، نظر شما چیست؟

خب اول اینکه بگویم خدا کند اینگونه باشد که من بتوانم همیشه فیلم بسازم و تهیه‌کننده‌‌ها هم لطف کنند و امکان ساخت فیلم را برای من به وجود بیاورند ولی اینگونه نیست. من اگر هم تلاش کردم فیلم بسازم با فاصله دو سال ساختم، هر فیلمی که شروع کردم از مرحله متن درگیر بودم تا نسخه‌ای که برای جشنواره یا اکران رساندیم ،ولی واقعیت این است که نه کسی به من ضمانت داده و هیچ ضمانتی وجود ندارد که فیلم بسازم.


آن چیزی که وجود دارد اول لطف خداست و تلاش بسیاری که باید بکنم تا فیلم بعدی ساخته شود فقط همین.


با توجه به اینکه عضو هیات انتخاب فیلم برای معرفی به اسکار بودید درباره انتخاب فیلم مدنظرتان توضیح می‌دهید، انتخاب فیلم درآغوش‌درخت با واکنش‌های زیادی همراه بود.

اولا اینکه این جمع و هیات شامل 9 نفر بوده و من یک رای داشتم، اما ما سعی کردیم فیلم‌ها را درست ببینیم و درست آنالیز کنیم و درنهایت در پایان دو سه معذوریت داشتیم. مثل اکران نشدن بعضی فیلم‌ها، به نظرم اکران نشدن مساله مهم‌تری است، تهیه‌کننده‌های عزیز اگر محاسبه کنند و زمان‌بندی آنها درست باشد، نباید این فیلم‌ها تازه در لحظه تشکیل هیات معرفی فیلم اسکار به فکر اکران باشند. اگر دو یا سه فیلم زودتر اکران شده بودند دست ما برای امتیاز دهی باز بود،ترجیحم این است که به عنوان یکی از اعضا صحبت نکنم چون همیشه قائل به این هستیم که اگر اتفاقی در هیات انتخاب یا داوری می‌افتد در واقع یک کار تخصصی است معتقدم هر کدام ازاعضای هیات با هر نظری که دارند عضو کار‌گروهی هستند، ‌برای همین اگر صحبتی درباره انتخاب امسال شود باید همه اعضا حضور داشته باشند ولی نکته اصلی این است که دوستان سینماگر و تهیه‌کننده برای بعضی جشنواره‌ها مثل فجر یا برلین و کن که تاریخ‌شان معلوم است زمان‌بندی می‌کنند برای معرفی فیلم به اسکار هم آمادگی از قبل داشته باشند، نه اینکه وقتی هیات انتخاب معرفی فیلم به اسکار کارش را شروع می‌کند آنها تازه دنبال اکران باشند.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی