بروس ویلیس توانست در یک دورهی خاص به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین بازیگران اکشن تاریخ تبدیل شود اما هر ستارهی درخشانی، روزی خاموش میشود.
چارسو پرس: بروس ویلیس در تاریخ ۱۹ مارچ ۱۹۵۵ (۲۹ اسفند ۱۳۳۳) در ایدار-اوبراشتاین، آلمان غربی سابق متولد شد. ریشههای خانوادگی او بسیار جالب هستند. پدر او یک سرباز آمریکایی و مادر وی یک زن آلمانی بود. بروس خواهری جوانتر به نام فلورانس و برادری به نام دیوید دارد. ویلیس در دوران دبیرستان، لکنت زبان داشت. لقب او در این دوران “باک-باک” بود. دلیل آغاز علاقهی بروس به بازیگری بسیار جالب است. وی در دوران دبیرستان خود فهمید که بازیگری به برطرف شدن مشکل لکنت زبان او کمک میکند. اولین شغل ویلیس پس از دبیرستان، فعالیت به عنوان یک نگهبان برای مرکز اتمی سیلم آمریکا بود. شاید برای طرفداران جان سخت جالب باشد که بدانند شغل دوم وی، کارآگاه خصوصی بود.
ویلیس در اولین نقش بزرگ خود اثبات کرد که استعداد و جذبهی مورد نیاز را دارد. ۳۰۰۰ بازیگر برای ایفای نقش دیوید آدیسون جونیور در سریال Moonlighting تلاش کردند و از میان این ۳۰۰۰ نفر، بروس قبول شد. همین موضوع باعث شد که ویلیس به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته شود. قالبی که در مدتی بسیار کوتاه شکسته شد. شروعی آتشین یعنی برنده شدن یک جایزهی Emmy برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در یک سریال درام و یک Golden Globe برای بهترین بازیگر در سریالی کمدی یا موزیکال؛ بروس ویلیس در اولین نقش خود هر دوی این جوایز را برد. در سال ۱۹۸۷، ویلیس برای بار اول نقش اصلی یک فیلم را ایفا کرد. موفقیت او در فیلمهایی چون Blind Date و Sunset بود که باعث شد بروس به بزرگترین نقش خود برسد. سال ۱۹۸۸، ویلیس نقش جان مککلین را در فیلم Die Hard (جان سخت) ایفا کرد. این فیلم توانست ۱۳۸ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشد. وی اکثر بدلکاریهای فیلم را خودش انجام داد. او توانست تا نام خود را میان بازیگران اکشن برتر دههی ۸۰، همچون هریسون فورد، مطرح کند.
موفقیت او در Die Hard باعث شد تا باری دیگر در یک اثر سینمایی، با عنوان In Country، نقش اصلی را بازی کند. البته نه In Country و نه Look Who’s Talking و Look Who’s Talking Too نتوانستند بازخورد مثبتی که Die Hard دریافت کرده بود را دریافت کنند. در اواخر دههی ۸۰ بود که ویلیس توانست از صدای خود برای کسب موفقیت در زمینهای متفاوت استفاده کند. او آلبومی در سبک پاپ و بلوز منتشر کرد. بروس پس از این آلبوم، چندین بار به استودیوی ضبط موسیقی بازگشت. ویلیس یکی از آهنگهای گروه Drifters به نام Under the Broadwalk را بازخوانی کرد؛ این تک آهنگ به جایگاه نفر دوم در لیس برترینهای انگلستان دست پیدا کرد. با وجود موفقیت موسیقیایی در انگلیس، خبری از این موفقیت در آمریکا نبود.
دههی ۹۰ با بازگشت ویلیس به نقش John McClane در فیلم Die Hard 2 شروع شد. Die Hard with a Vengeance نیز با فاصلهی ۵ ساله منتشر شد و موفقیت بروس را چند برابر کرد. بسیاری از طرفداران، قسمت سوم را پایان موفقیت و کیفیت فرنچایز جان سخت میدانند. جدا از موفقیت دو قسمت Die Hard، دههی نود آغازی تلخ و تاریک برای ویلیس داشت. در نیمهی اول دههی نود بود که بروس ویلیس در آثار افتضاحی چون The Bonfire of the Vanities و Hudson Hawk ایفای نقش کرد. در طول بازهی پنج سالهی میان ۱۹۹۰ و ۱۹۹۵، بروس با فیلم Striking Distance به موفقیت مجدد دست پیدا کرد و سال بعد با Color of Night باری دیگر سقوط کرد. کوئنتین تارانتینو، در سال ۱۹۹۴، نام ویلیس را با فیلم Pulp Fiction باری دیگر بر سر زبانها آورد. قهرمان داستان ما با ایفای نقش اصلی در فیلمهای ۱۲ Monkeys و The Fifth Element باری دیگر به موفقیت اقتصادی رسید. با این وجود، اگر به سابقهی ویلیس نگاهی بیاندازیم میبینیم که پس از هر موفقیت، شکستی وحشتناک در کمین است.
این شکستها به شکل Mercury Rising و Breakfast of Champions ظاهر شدند. شاید برای سینماگران جالب باشد که بدانند دلیل حضور ویلیس در فیلم Armageddon مایکل بی، شکست فیلم Broadway Brawler بود. جالب اینجاست که فیلم Armageddon در سالی که عرضه شد، به پرفروشترین اثر سال تبدیل شد. همان سال صدا و ظاهر او برای بازی Apocalypse روی کنسول پلی استیشن مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۹۹، ویلیس نقش اصلی فیلم The Sixth Sense ام نایت شیامالان را بازی کرد. نه تنها این فیلم در فروش و نزد منتقدین موفق بود، بلکه در لیست بهترین پیچشهای داستانی ما نیز قرار گرفت. دههی نود، دورانی عجیب و باورنکردنی بود. چه کسی میتواند باور کند که The Sixth Sense و Breakfast of Champions در یک دهه ساخته شدند. بروس ویلیس نماد حقیقی “خوب و بد بدون هم معنا ندارند” است.
ویلیس در ۵ فیلم با ساموئل ال جکسون همکاری داشته است. این دو افسانه در آثاری چون Loaded Weapon 1، Pulp Fiction، Die Hard with a Vengeance، Unbreakable و Glass بازی کردند. هر دوی این بازیگران قرار بود در Black Water Transit ایفای نقش کنند ولی هر دو کنارهگیری کردند. ویلیس با بزرگترین دختر خود در فیلم Hostage ساختهی سال ۲۰۰۵، ایفای نقش کرد.در سال ۲۰۰۷، او در فیلمی حقیقتاً افتضاح در کنار هیل بری ظاهر شد. شرون استون در فیلم Alpha Dog کنار او بود. سال ۲۰۰۷ شروع شکست سری Die Hard را رقم زد. فیلم Live Free or Die Hard فاجعهای بود که شکستهای بعدی را به همراه داشت. Surrogates فاجعهای دیگر بود که بر اساس کمیک بوکی با همین نام ساخته شده بود و ویلیس در آن حضور داشت. ویلیس باری دیگر در شرایط سخت خود، به موسیقی و آلبومی دیگر روی آورد. شاید برای بسیاری از طرفداران جالب باشد که ویلیس توانایی خوانندگی دارد ولی آنقدر جالب نیست که برای او موفقیتی در این زمینه به همراه داشته باشد.
بازیگرانی چون گری کوپر، رابرت دنیرو، استیو مککوئین و جان وین الگوهای بازیگری ویلیس هستند. وی در مصاحبهای گفته بود که ویل اسمیت در کنار آمدن با طلاق اول او نقشی کلیدی ایفا کرده بود. ویلیس در خانوادهای نظامی بزرگ شد و همین موضوع وی را به ایفای نقشهای نظامی بیشمار علاقهمند کرد. از فیلمهایی چون GI Joe Retaliation، In Country، The Siege، Hart’s War و Grindhouse گرفته تا Tears of the Sun. ویلیس به نیروهای نظامی آمریکا جعبههای کلوچهی Girl Scout بیشماری را اهدا کرده است. این ایدهی دختر بروس ویلیس بود که وی برای سربازان کلوچه ارسال کند. تا کنون ویلیس نزدیک به ۱۲ هزار جعبه کلوچه برای سربازان کشور خود ارسال کرده است. علاقه و حمایت بروس تا سالها بعد ادامه داشت. وی برای حمایت از سربازان، به دیدار آنها رفت و برای آنها کنسرتی بزرگ اجرا کرد. بند مخصوص سربازان به او در اجرای این کنسرت کمک کردند.
ویلیس خانهای در لس آنجلس و نیو جرسی دارد. البته یکی از آپارتمانهای حاضر در Trump Tower نیز به او تعلق دارند. در سال ۲۰۰۰ بود که ویلیس و همکار تجاری جدید او، به نام آرنولد ریفکین، یک کمپانی فیلمسازی جدید با نام Cheyenne Enterprises تاسیس کردند. هدف این کمپانی تهیهی فیلمهای متفاوت بود ولی ویلیس پس از شکست عنوان Live Free or Die Hard تصمیم گرفت تا مدیریت شرکت را به ریفکین واگذار کند. آرنولد شوارتزنگر، سیلوستر استالونه و ویلیس اولین بازیگرانی بودند که Planet Hollywood را در کنار هم تبلیغ کردند. ویلیس و بازیگران دیگر برای حضور و تبلیغ این برند بخشی از سهام شرکت را در دست گرفتند. ویلیس صاحب چندین شرکت و مجموعهی کوچک در ایالت آیداهو نیز هست. در سال ۲۰۰۹، برای تبدیل شدن به صورت بینالمللی یک شرکت، قراردادی برای تصاحب ۳.۳% از سهام این کمپانی را امضاء کرد. سال ۲۰۱۸، اتفاق جالب و عجیبی برای ویلیس افتاد. او به سفیر و تبلیغکنندهی ارشد برند مجارستانی Hell Energy Drink تبدیل شد.
متاسفانه زندگی تجاری ویلیس، درست همانند کارنامهی کاری سینمایی و موزیکال او پر از شکستهای بیشمار و وحشتناک است. همین اشتباهات هستند که ویلیس را به نقطهی بعدی زندگی وی رساندند. نقطهای که اکثر طرفداران او ترجیح میدهند فراموش کنند.
با آغاز سال ۲۰۱۰، ویلیس به هشتمین بازیگر پردرآمد در یک نقش اصلی و دوازدهمین بازیگر پردرآمد در نقش مکمل تبدیل شد. همه چیز با فاجعهای باورنکردنی به نام Cop Out شروع شد. اثری کمدی با بازی تریسی مورگان و کارگردانی کوین اسمیت. حضور در فیلم The Expandables و شرکت طولانیتر و ایفای نقشی کاملتر در قسمت دوم این سری فیلم، هر دو اشتباهاتی بودند که او با قسمت سوم این سری مرتکب نشد. این وس اندرسون بود که در سال ۲۰۱۱ و با شروع فیلمبرداری فیلم Moonrise Kingdom نقطهی نور و امیدی در کارنامهی کاری مدرن و تاریک ویلیس تاباند. در سال ۲۰۱۲ و با فیلم Looper، ویلیس باری دیگر طعم موفقیت قدیمی خود را چشید. ایفای نقش در فیلمی به نام Fire with Fire با ۵۰ سنت اشتباهی بود که ویلیس پس از دو موفقیت تحسینبرانگیز مرتکب شد. فیلم A Good Day to Die Hard میخی بود که به تابوت این فرنچایز کوبیده شد. ویلیس در مصاحبهای از لذتبخش و دلگرمکننده بودن این تجربه گفت.
فیلمی که نه در دستهی بهترینها و نه بدترینها قرار میگیرد، عنوان Red است. این اثر، اکشنی جذاب و سرگرمکننده داشت؛ با داستانی که از یک سری کوتاه کمیک بوکی اقتباس شده بود. ویلیس تصمیم گرفت تا کارنامهی کاری خود را با حضور پیدا کردن در موزیک ویدیوهای مختلف و حضور موزیکالی برای Saturday Night Live در کنار خوانندهی معروف کیتی پری خرابتر کند. بروس با بازی در اقتباس ویلیام گودمن از کتاب استیون کینگ با نام Misery توانست برای بار اول در جهان تئاتر حضور پیدا کند. البته به نظر میرسد که وی سالها با نقطهی اوج خود فاصله داشت چرا که منتقدین اجرای او در تئاتر مذکور را بیحس و بیارزش خطاب کردند. آخرین حضور ویلیس در یک فیلم بزرگ و شناخته شده در سال ۲۰۱۹ و انیمیشن The Lego Movie 2 The Second Part رخ داد.
در سالهای آخر فعالیت او، ویلیس تنها در فیلمهای مستقل و علمی تخیلی ایفای نقش میکرد. او با دو کمپانی Emmet/Furia Oasis و ۳۰۸ Entertainment Inc قرارداد بست. به گفتهی یکی از نویسندگان Esquire، این دو شرکت فضایی امن و پردرآمد برای بازیگران پیر و شکستخورده درست کردند. اکثر آثار این کمپانیها به صورت مستقیم پخش خانگی میشدند. ویلیس در این دوره نقشهای کوتاه و ۱۵ دقیقهای ایفا میکرد. هرچند همین نقشها بودند که درآمدی برابر با ۲ میلیون دلار برای ۲ روز برای او به همراه داشتند. با وجود کوتاه بودن حضور او در این آثار، ویلیس به شدت در تریلرها تبلیغ میشد. همین موضوع، لقب تیزرهای پیرمردی (Geezer Teasers) را برای این تریلرها به همراه داشت. این دو شرکت ۲۰ فیلم را با بازی بروس ویلیس تهیه و منتشر کردند.
کسانی که در این آثار با ویلیس همکاری داشتند موضوعی دردناک را به اطلاع طرفداران رساندند. به گفتهی این افراد، ویلیس سر صحنه گیج به نظر میامد و نمیدانست که دلیل حضور او در آن مکان چیست. کارگردان یکی از این پروژهها، با نام Out of Death، مسئولیت فیلمبرداری تمام صحنههای ویلیس در یک روز را به عهده داشت. نویسندهی این اثر نیز مجبور بود تا نقش او را کاهش داده و دیالوگهای وی را خلاصه کند. در سال ۲۰۲۲، ما بالاخره مهر تاییدی به شک و تردیدهای خود دریافت کردیم. خانوادهی ویلیس اعلام کردند که پدر خانواده به ببیماری آفازیا دچار شده است. این پایان سختیهای ویلیس نبود. تنها یک سال بعد، خانوادهی ویلیس اعلام کردند که او به دیمنشیا نیز دچار شده است و در در فوریه ۲۰۲۳ خانواده بروس ویلیس از ابتلای او به نوع خاصی از زوال عقل به نام زوال عقل پیشانی گیجگاهی خبر دادند
شروعی قدرتمند، جان سخت و پرواز به سوی موفقیت
ویلیس در اولین نقش بزرگ خود اثبات کرد که استعداد و جذبهی مورد نیاز را دارد. ۳۰۰۰ بازیگر برای ایفای نقش دیوید آدیسون جونیور در سریال Moonlighting تلاش کردند و از میان این ۳۰۰۰ نفر، بروس قبول شد. همین موضوع باعث شد که ویلیس به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته شود. قالبی که در مدتی بسیار کوتاه شکسته شد. شروعی آتشین یعنی برنده شدن یک جایزهی Emmy برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در یک سریال درام و یک Golden Globe برای بهترین بازیگر در سریالی کمدی یا موزیکال؛ بروس ویلیس در اولین نقش خود هر دوی این جوایز را برد. در سال ۱۹۸۷، ویلیس برای بار اول نقش اصلی یک فیلم را ایفا کرد. موفقیت او در فیلمهایی چون Blind Date و Sunset بود که باعث شد بروس به بزرگترین نقش خود برسد. سال ۱۹۸۸، ویلیس نقش جان مککلین را در فیلم Die Hard (جان سخت) ایفا کرد. این فیلم توانست ۱۳۸ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشد. وی اکثر بدلکاریهای فیلم را خودش انجام داد. او توانست تا نام خود را میان بازیگران اکشن برتر دههی ۸۰، همچون هریسون فورد، مطرح کند.
موفقیت او در Die Hard باعث شد تا باری دیگر در یک اثر سینمایی، با عنوان In Country، نقش اصلی را بازی کند. البته نه In Country و نه Look Who’s Talking و Look Who’s Talking Too نتوانستند بازخورد مثبتی که Die Hard دریافت کرده بود را دریافت کنند. در اواخر دههی ۸۰ بود که ویلیس توانست از صدای خود برای کسب موفقیت در زمینهای متفاوت استفاده کند. او آلبومی در سبک پاپ و بلوز منتشر کرد. بروس پس از این آلبوم، چندین بار به استودیوی ضبط موسیقی بازگشت. ویلیس یکی از آهنگهای گروه Drifters به نام Under the Broadwalk را بازخوانی کرد؛ این تک آهنگ به جایگاه نفر دوم در لیس برترینهای انگلستان دست پیدا کرد. با وجود موفقیت موسیقیایی در انگلیس، خبری از این موفقیت در آمریکا نبود.
بازگشت به Die Hard و موفقیتهای بیشمار دیگر
دههی ۹۰ با بازگشت ویلیس به نقش John McClane در فیلم Die Hard 2 شروع شد. Die Hard with a Vengeance نیز با فاصلهی ۵ ساله منتشر شد و موفقیت بروس را چند برابر کرد. بسیاری از طرفداران، قسمت سوم را پایان موفقیت و کیفیت فرنچایز جان سخت میدانند. جدا از موفقیت دو قسمت Die Hard، دههی نود آغازی تلخ و تاریک برای ویلیس داشت. در نیمهی اول دههی نود بود که بروس ویلیس در آثار افتضاحی چون The Bonfire of the Vanities و Hudson Hawk ایفای نقش کرد. در طول بازهی پنج سالهی میان ۱۹۹۰ و ۱۹۹۵، بروس با فیلم Striking Distance به موفقیت مجدد دست پیدا کرد و سال بعد با Color of Night باری دیگر سقوط کرد. کوئنتین تارانتینو، در سال ۱۹۹۴، نام ویلیس را با فیلم Pulp Fiction باری دیگر بر سر زبانها آورد. قهرمان داستان ما با ایفای نقش اصلی در فیلمهای ۱۲ Monkeys و The Fifth Element باری دیگر به موفقیت اقتصادی رسید. با این وجود، اگر به سابقهی ویلیس نگاهی بیاندازیم میبینیم که پس از هر موفقیت، شکستی وحشتناک در کمین است.
این شکستها به شکل Mercury Rising و Breakfast of Champions ظاهر شدند. شاید برای سینماگران جالب باشد که بدانند دلیل حضور ویلیس در فیلم Armageddon مایکل بی، شکست فیلم Broadway Brawler بود. جالب اینجاست که فیلم Armageddon در سالی که عرضه شد، به پرفروشترین اثر سال تبدیل شد. همان سال صدا و ظاهر او برای بازی Apocalypse روی کنسول پلی استیشن مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۹۹، ویلیس نقش اصلی فیلم The Sixth Sense ام نایت شیامالان را بازی کرد. نه تنها این فیلم در فروش و نزد منتقدین موفق بود، بلکه در لیست بهترین پیچشهای داستانی ما نیز قرار گرفت. دههی نود، دورانی عجیب و باورنکردنی بود. چه کسی میتواند باور کند که The Sixth Sense و Breakfast of Champions در یک دهه ساخته شدند. بروس ویلیس نماد حقیقی “خوب و بد بدون هم معنا ندارند” است.
دههای دیگر از فیلمهای خوب و بد برای قهرمان داستان
سال ۲۰۰۰، یک جایزهی Emmy برای ویلیس به همراه داشت. این جایزه برای ایفای نقش مهمان در یک سریال کمدی به وی داده شد. حضور مهمان مذکور، در سریال Friends رخ داد. همانطور که تا کنون فهمیدیم، هیچ واقعهی خوبی بدون اتفاقی بد برای ویلیس رخ نمیدهد. پس از موفقیت او با سریال Friends بود که ویلیس در فیلم کمدی جنایی و افتضاح The Whole Nine Yards بازی کرد. بلافاصله بعد از این فاجعه، او به یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای تاریخ دست رد زد. ویلیس ابتدا قرار بود نقش تری بندیکت را در Ocean’s Eleven بازی کند. بعدها در سال ۲۰۰۴، بروس ویلیس در Ocean’s Twelve با حضوری کوتاه نقش خود را ایفا کرد. پس از نقشهای افتضاح، فیلم Sin City باری دیگر نور شانس و موفقیت را روی ویلیس تاباند. برای کسانی که به دنیای انیمیشن علاقه دارند، صدای آر جی در انیمیشن Over the Hedge (یا همان آن سوی پرچین) متعلق به اوست. طبق معمول، موفقیتهای بزرگ شکستهای بزرگ برای زندگی ویلیس به همراه دارند. فیلم Planet Terror اثر افتضاح بعدی بود که ویلیس در آن ایفای نقش کرد.ویلیس در ۵ فیلم با ساموئل ال جکسون همکاری داشته است. این دو افسانه در آثاری چون Loaded Weapon 1، Pulp Fiction، Die Hard with a Vengeance، Unbreakable و Glass بازی کردند. هر دوی این بازیگران قرار بود در Black Water Transit ایفای نقش کنند ولی هر دو کنارهگیری کردند. ویلیس با بزرگترین دختر خود در فیلم Hostage ساختهی سال ۲۰۰۵، ایفای نقش کرد.در سال ۲۰۰۷، او در فیلمی حقیقتاً افتضاح در کنار هیل بری ظاهر شد. شرون استون در فیلم Alpha Dog کنار او بود. سال ۲۰۰۷ شروع شکست سری Die Hard را رقم زد. فیلم Live Free or Die Hard فاجعهای بود که شکستهای بعدی را به همراه داشت. Surrogates فاجعهای دیگر بود که بر اساس کمیک بوکی با همین نام ساخته شده بود و ویلیس در آن حضور داشت. ویلیس باری دیگر در شرایط سخت خود، به موسیقی و آلبومی دیگر روی آورد. شاید برای بسیاری از طرفداران جالب باشد که ویلیس توانایی خوانندگی دارد ولی آنقدر جالب نیست که برای او موفقیتی در این زمینه به همراه داشته باشد.
از الهامات بازیگری تا علایق نظامی و فعالیتهای تجاری بروس ویلیس
بازیگرانی چون گری کوپر، رابرت دنیرو، استیو مککوئین و جان وین الگوهای بازیگری ویلیس هستند. وی در مصاحبهای گفته بود که ویل اسمیت در کنار آمدن با طلاق اول او نقشی کلیدی ایفا کرده بود. ویلیس در خانوادهای نظامی بزرگ شد و همین موضوع وی را به ایفای نقشهای نظامی بیشمار علاقهمند کرد. از فیلمهایی چون GI Joe Retaliation، In Country، The Siege، Hart’s War و Grindhouse گرفته تا Tears of the Sun. ویلیس به نیروهای نظامی آمریکا جعبههای کلوچهی Girl Scout بیشماری را اهدا کرده است. این ایدهی دختر بروس ویلیس بود که وی برای سربازان کلوچه ارسال کند. تا کنون ویلیس نزدیک به ۱۲ هزار جعبه کلوچه برای سربازان کشور خود ارسال کرده است. علاقه و حمایت بروس تا سالها بعد ادامه داشت. وی برای حمایت از سربازان، به دیدار آنها رفت و برای آنها کنسرتی بزرگ اجرا کرد. بند مخصوص سربازان به او در اجرای این کنسرت کمک کردند.
ویلیس خانهای در لس آنجلس و نیو جرسی دارد. البته یکی از آپارتمانهای حاضر در Trump Tower نیز به او تعلق دارند. در سال ۲۰۰۰ بود که ویلیس و همکار تجاری جدید او، به نام آرنولد ریفکین، یک کمپانی فیلمسازی جدید با نام Cheyenne Enterprises تاسیس کردند. هدف این کمپانی تهیهی فیلمهای متفاوت بود ولی ویلیس پس از شکست عنوان Live Free or Die Hard تصمیم گرفت تا مدیریت شرکت را به ریفکین واگذار کند. آرنولد شوارتزنگر، سیلوستر استالونه و ویلیس اولین بازیگرانی بودند که Planet Hollywood را در کنار هم تبلیغ کردند. ویلیس و بازیگران دیگر برای حضور و تبلیغ این برند بخشی از سهام شرکت را در دست گرفتند. ویلیس صاحب چندین شرکت و مجموعهی کوچک در ایالت آیداهو نیز هست. در سال ۲۰۰۹، برای تبدیل شدن به صورت بینالمللی یک شرکت، قراردادی برای تصاحب ۳.۳% از سهام این کمپانی را امضاء کرد. سال ۲۰۱۸، اتفاق جالب و عجیبی برای ویلیس افتاد. او به سفیر و تبلیغکنندهی ارشد برند مجارستانی Hell Energy Drink تبدیل شد.
متاسفانه زندگی تجاری ویلیس، درست همانند کارنامهی کاری سینمایی و موزیکال او پر از شکستهای بیشمار و وحشتناک است. همین اشتباهات هستند که ویلیس را به نقطهی بعدی زندگی وی رساندند. نقطهای که اکثر طرفداران او ترجیح میدهند فراموش کنند.
شروع جادهای از شکستهای بیشمار
با آغاز سال ۲۰۱۰، ویلیس به هشتمین بازیگر پردرآمد در یک نقش اصلی و دوازدهمین بازیگر پردرآمد در نقش مکمل تبدیل شد. همه چیز با فاجعهای باورنکردنی به نام Cop Out شروع شد. اثری کمدی با بازی تریسی مورگان و کارگردانی کوین اسمیت. حضور در فیلم The Expandables و شرکت طولانیتر و ایفای نقشی کاملتر در قسمت دوم این سری فیلم، هر دو اشتباهاتی بودند که او با قسمت سوم این سری مرتکب نشد. این وس اندرسون بود که در سال ۲۰۱۱ و با شروع فیلمبرداری فیلم Moonrise Kingdom نقطهی نور و امیدی در کارنامهی کاری مدرن و تاریک ویلیس تاباند. در سال ۲۰۱۲ و با فیلم Looper، ویلیس باری دیگر طعم موفقیت قدیمی خود را چشید. ایفای نقش در فیلمی به نام Fire with Fire با ۵۰ سنت اشتباهی بود که ویلیس پس از دو موفقیت تحسینبرانگیز مرتکب شد. فیلم A Good Day to Die Hard میخی بود که به تابوت این فرنچایز کوبیده شد. ویلیس در مصاحبهای از لذتبخش و دلگرمکننده بودن این تجربه گفت.
فیلمی که نه در دستهی بهترینها و نه بدترینها قرار میگیرد، عنوان Red است. این اثر، اکشنی جذاب و سرگرمکننده داشت؛ با داستانی که از یک سری کوتاه کمیک بوکی اقتباس شده بود. ویلیس تصمیم گرفت تا کارنامهی کاری خود را با حضور پیدا کردن در موزیک ویدیوهای مختلف و حضور موزیکالی برای Saturday Night Live در کنار خوانندهی معروف کیتی پری خرابتر کند. بروس با بازی در اقتباس ویلیام گودمن از کتاب استیون کینگ با نام Misery توانست برای بار اول در جهان تئاتر حضور پیدا کند. البته به نظر میرسد که وی سالها با نقطهی اوج خود فاصله داشت چرا که منتقدین اجرای او در تئاتر مذکور را بیحس و بیارزش خطاب کردند. آخرین حضور ویلیس در یک فیلم بزرگ و شناخته شده در سال ۲۰۱۹ و انیمیشن The Lego Movie 2 The Second Part رخ داد.
سقوط آزاد و شایعهی پایانی دردناک برای بروس ویلیس بلندپرواز ما
در سالهای آخر فعالیت او، ویلیس تنها در فیلمهای مستقل و علمی تخیلی ایفای نقش میکرد. او با دو کمپانی Emmet/Furia Oasis و ۳۰۸ Entertainment Inc قرارداد بست. به گفتهی یکی از نویسندگان Esquire، این دو شرکت فضایی امن و پردرآمد برای بازیگران پیر و شکستخورده درست کردند. اکثر آثار این کمپانیها به صورت مستقیم پخش خانگی میشدند. ویلیس در این دوره نقشهای کوتاه و ۱۵ دقیقهای ایفا میکرد. هرچند همین نقشها بودند که درآمدی برابر با ۲ میلیون دلار برای ۲ روز برای او به همراه داشتند. با وجود کوتاه بودن حضور او در این آثار، ویلیس به شدت در تریلرها تبلیغ میشد. همین موضوع، لقب تیزرهای پیرمردی (Geezer Teasers) را برای این تریلرها به همراه داشت. این دو شرکت ۲۰ فیلم را با بازی بروس ویلیس تهیه و منتشر کردند.
کسانی که در این آثار با ویلیس همکاری داشتند موضوعی دردناک را به اطلاع طرفداران رساندند. به گفتهی این افراد، ویلیس سر صحنه گیج به نظر میامد و نمیدانست که دلیل حضور او در آن مکان چیست. کارگردان یکی از این پروژهها، با نام Out of Death، مسئولیت فیلمبرداری تمام صحنههای ویلیس در یک روز را به عهده داشت. نویسندهی این اثر نیز مجبور بود تا نقش او را کاهش داده و دیالوگهای وی را خلاصه کند. در سال ۲۰۲۲، ما بالاخره مهر تاییدی به شک و تردیدهای خود دریافت کردیم. خانوادهی ویلیس اعلام کردند که پدر خانواده به ببیماری آفازیا دچار شده است. این پایان سختیهای ویلیس نبود. تنها یک سال بعد، خانوادهی ویلیس اعلام کردند که او به دیمنشیا نیز دچار شده است و در در فوریه ۲۰۲۳ خانواده بروس ویلیس از ابتلای او به نوع خاصی از زوال عقل به نام زوال عقل پیشانی گیجگاهی خبر دادند
https://teater.ir/news/65383