کارگردانان این اثر با رعایت فاصله خود از داستان موفق می‌شوند مجموعه‌ای از یافته‌های پژوهشی و موقعیت‌های دراماتیک واقعی را به محملی برای اندیشیدن در چیستی زن و منطق خاص او تبدیل کنند و این برای سینمای مستند ایران که فیلم -پژوهش‌های زیادی در آن ساخته نشده، اتفاق مغتنمی است.
چارسو پرس: فیلم عشق فوتبال که به تازگی پس از سفری موفق در جشنواره‌های جهانی اولین اکران داخلی خود را در یک سانس و با تماشاگران محدود تجربه کرد، پژوهشی تصویری درباره زنان فعال و حق ورود زنان به ورزشگاه است. این فیلم به روایت زندگی یکی از این زنان یعنی زهرا خوش‌نواز تمرکز می‌کند و فیلمسازان مشترک یعنی شرمین مجتهدزاده و پالیز خوشدل آگاهانه از رفتن آن به سوی بیوگرافی شخصی یا مستند کنشگرانه اجتماعی اجتناب می‌کنند تا بر مسیر پژوهشی خویش متمرکز بمانند. در واقع زهرا خوش‌نواز در این فیلم نماینده یک نسل از زنان است که با اعمال محدودیت‌های سلیقه‌ای و فراقانونی بر زندگی خود به عنوان یک شهروند و یک زن به مقابله برمی‌خیزند. همین باعث شده است که فیلم از جنبه‌های دیگر زندگی و شخصیت زهرا به اشاره بگذرد و اشتیاق زیاد او برای حضور در مسابقات فوتبال را به عنوان دستمایه اصلی در مرکز توجه خود قرار بدهد. فیلم با روایت تاثیرگذار زهرا از علاقه‌اش به تماشای فوتبال در استادیوم شروع می‌شود و در ادامه دوربین او را در تمامی مراحل اقدام برای ورود به ورزشگاه همراهی می‌کند. نکته قابل تامل اینجاست که در طول فیلم درمی‌یابیم این علاقه برای زهرا نه یک لجبازی یا هوس، بلکه یک نیاز واقعی و شیوه‌ای است که او به عنوان یک زن خود را با آن تعریف  می‌کند

 لوسی اریگاری، متفکر فمینیست فرانسوی در مقاله «آن اندام یک اندام نیست» ادعا می‌کند که شیوه زنانه اندیشه در تلقی متفاوت جنس زن از مفهوم «دیگری» نهفته است. او بر این باور است که این تلقی مبتنی بر تکثر است و برخلاف شیوه مردانه اندیشیدن که همواره تک معنایی و تک ساحتی بودن را ایجاب می‌کند و خود را با شناخت دیگری معنادار می‌سازد، اندیشه زنانه در خود واجد دیگری و بلکه دیگری‌هایی است که در یک تن واحد زیست می‌کنند و سرشت چندگانه و نامتمرکز اندیشمندی زنانه را سامان می‌دهند. چنین وضعیتی را در فیلم در خلال گفت‌وگوهای زهرا با کارگردانان و از خلال دیالوگ‌های او با مادرش می‌توانیم تشخیص دهیم، جایی که او برای خود و میل خود در قبال هر آنچه بیرون از او است، ترجیح قائل می‌شود و مدام بر این مفهوم پافشاری می‌کند که با وجود علایق متفاوتش هنوز و همچنان یک زن است. او تناقضی در این نمی‌بیند که به عنوان یک زن به زیبایی خود اهمیت دهد و برای رضایت خودش از چهره‌اش به جراحی دشوار و بیرحمانه‌ای تن بسپارد و همزمان کاری جدی و پر از دقت در محل کار و اشتیاقی در قامت یک هوادار فوتبال در اوقات دیگر را از پیش ببرد. امری که مدام از سوی جامعه‌ای که به منطق یکسونگر مردانه خو کرده است، پس زده می‌شود. تاکید مکرر زهرا بر زنانگی‌اش نمایانگر منطق طغیان او علیه این محدودیت منطق جهان مردانه است. فیلم به خوبی نشان می‌دهد که چطور زهرا و گروه کوچک دوستانش برای نشان دادن پوچی این منطق یکسونگر تن به آرایش مردانه می‌سپارند و داوطلبانه از بخشی از هویت خود چشم‌پوشی می‌کنند تا شاهدی زنده بر این حقیقت باشند که محدودیت تحمیل شده از سوی جامعه‌ای با منطق مردانه چطور می‌تواند با پنهان کردن زن به مثابه دیگری و درآمدن به شکل آشنای «مرد» بی‌اعتبار شود

 فیلم در ادامه، به مقاومت سیستم مردانه در برابر این میل زنانه به داشتن دیگری‌های متعدد می‌پردازد. این مقاومت در پایین‌ترین سطح، از امتناع نگهبان در دادن اجازه ورود به این جمع زنان آغاز می‌شود و در ادامه به صحنه‌ای می‌رسد که زهرای گریم کرده در هیات یک مرد بعد از گذشتن از چند مرحله نگهبانی به نگهبانی می‌رسد ‌که او را به عنوان یک زن در لباس مردانه شناسایی می‌کند. زهرا در این صحنه تلاش می‌کند با منطق مردانه آن نگهبان به مصالحه برسد و هویت خود را برای او «ترنس» معرفی می‌کند امری که همچنان او را در جهان منطقی مرد نگهبان به «دیگری» خطرناک تبدیل کرده و در نهایت راهی برایش نمی‌گشاید. لحن غیرجانبدارانه و گزارش‌گونه روایت فیلم در این صحنه به برجسته شدن تفاوت منطق مردانه و منطق زنانه کمک فراوانی می‌کند. تاکید مرد نگهبان به لزوم داشتن کارت شناسایی مخصوص بازنمایی این نکته است که در شیوه استدلال مردانه «دیگری» پذیرفتنی نیست و اگر این قاعده استثنایی هم داشته باشد باید قبلا توسط جامعه مردان به تایید برسد تا به رسمیت شناخته شود. از اینجاست که زهرا متوجه می‌شود با بازی در زمین منطقی مردان نمی‌تواند به موفقیتی دست پیدا کند و با منطق خودش چاره را در استفاده از فرصت غفلت مرد نگهبان و عبور بدون مجوز از مرزی که او را به دیگری مطلق تبدیل کرده، می‌بیند و دوباره با شمایل یک مرد و در جایگاه پر از مردان حضور زنانه خودش را  اثبات  می‌کند.

بیشتر بخوانید:  مطالب بیشتر سینمای مستند


فیلم در ادامه با استفاده از آرشیو سخنان چند سیاستمدار زن و مرد، نشان می‌دهد که در سیستم شکل گرفته بر اساس منطق تک وجهی مردانه تفاوتی ندارد که یک زن سخن بگوید یا یک مرد، چراکه سیاستمداران زن با استدلالی بسیار مشابه همتایان مرد خود از لزوم تن دادن زنان به منطقی سخن می‌گویند که از آن زنان نیست. آنها با وجود زن بودن حضور و بروز میل زنانه را انکار می‌کنند و آن را تا سطح هوسی غیرضروری  فرومی‌کاهند

 فیلم با دنبال کردن سیر وقایع از خلال دیالوگ زهرا با مادرش نشان می‌دهد که چگونه مقررات وضع شده به دست مردان هر منطق دیگری را به سختی مجازات می‌کند. اوج این مجازات جایی است که می‌بینیم زهرا بعد از تحمل رنج بازداشتگاه و زندان و تهدید شغلی و... به جایی می‌رسد که وقتی با فشار فیفا امکان حضور در ورزشگاه به وجود می‌آید، زهرا همچنان به دلیل مخالفت منطق مردانه حاکم مجبور است از خانه و با تلویزیون مسابقه مورد علاقه‌اش را ببیند. دیالوگ تاثیرگذار زهرا در این صحنه نشان می‌دهد که اگرچه محدودیت فراقانونی حضور زن علاقه‌مند فوتبال در ورزشگاه سرانجام با دخالت نیرویی بیرونی شکسته شده است، اما همان فضای مردانه محدود‌کننده، این زن را کماکان با  استفاده از نظام مجازات از حضور و بروز در موقعیتی که «دیگری» موقعیت یکسان‌سازی شده موجود است، منع  می‌کند

 در اینجا کارگردانان با هوشمندی روند روایت را برمی‌گردانند و با نشان دادن زهرا در کنار یک مرد سوار بر پاراگلایدر و در موقعیتی پرریسک نشان می‌دهند که میل این زن نه برآمده از لجبازی با موقعیت موجود، بلکه ضرورت وجودی او است و در آخرین نما او را در حال ورود به ابرهایی بی‌شکل و مدام در حال تغییر نشان می‌دهند تا استعاره‌ای از سرشت متکثر و مدام در تغییر او به عنوان یک زن باشد

 عشق فوتبال موضوعی دارد که به راحتی می‌توانست دستمایه یک مستند اجتماعی اعتراضی یا یک بیوگرافی قهرمان‌پرور باشد. چنانکه داستانی بسیار شبیه به داستان زهرا در دستان کارگردانی دیگر در سال‌های دور به پیدایی مستند داستانی بازسازی شده و پرگویی چون «آفساید» شد، اما کارگردانان این اثر با رعایت فاصله خود از داستان موفق می‌شوند مجموعه‌ای از یافته‌های پژوهشی و موقعیت‌های دراماتیک واقعی را به محملی برای اندیشیدن در چیستی زن و منطق خاص او تبدیل کنند و این برای سینمای مستند ایران که فیلم -پژوهش‌های زیادی در آن ساخته نشده، اتفاق مغتنمی است.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: علیرضا بهنام