به نظر میرسد صنعت فیلمسازی این روزها یک چیز جهانی است، درست مانند کتاب و ادبیات داستانی، اما چرا؟ چون اغلب ارزشهایی را منتقل میکند که بدون تغییر هستند، اما فقط فیلتر شده و با واقعیتهای امروزی سازگار شدهاند. با این حال، آنچه میتواند چهره سینما را تغییر دهد، فناوریهای جدید است که در کنار پیشرفت صنعت، خود فیلمها را نیز تغییر میدهد، به ویژه فیلمهای اکشن که مورد علاقه بسیاری از مخاطبان هستند. اما سوال اینجاست که آیا سریال مندلورین مثال خوبی برای این موضوع است؟
چارسو پرس: سریال «مندلورین» پیش از تولید و دیده شدن از سمت مخاطبان، پروژهای بود که در رسانهها زیاد درباره آن صحبت نمیشد، طرفداران کنجکاو میدانستند که دیزنی برنامههایی برای گسترش مجموعه محبوب جنگ ستارگان به سریالهای پرطرفدار دارد، اما آنها رازهای خود را از مخاطبان مخفی نگه داشتند. نکته کلیدی برای درک این دیدگاه، استناد به جان فاورو خواهد بود، فردی که سازنده کلیدی این سریال و یکی از مهم ترین افراد در ردههای سازمانی تولیدات دیزنی بود.
اکثر طرفداران مارول، جان فاورو را مانند یک بت میپرستند، زیرا او با ایجاد دنیای سینمایی مارول، موفقیتی را برای این فرنچایز ایجاد کرد که به این زودیها فراموش نمیشود. این روند منجر به رشد فیلمهای ابرقهرمانی در مقیاس بیسابقهای شد و همچنین به طرفداران آنچه انتظار داشتند، یعنی سینمای اکشن با کیفیت بالا با قهرمانان مورد علاقهشان در مرکز این داستانها را داد.
جان فاورو با شرکت در پروژههایی مانند نسخههای تازهشده کلاسیکهای سینما، مانند «کتاب جنگل» یا «شیر شاه» به شخصیتی بسیار مهم در زمینه تولیدات سینمایی دیزنی تبدیل شد. اما آنچه مهم بود این است که او به عنوان یک کارگردان برای اولین بار با جلوههای ویژه تصویری در فیلمهای مدرن خود بینندگان را خوشحال کرد. با این حال، این دو تولید ویژه او برای دیزنی همچنان از جعبه آبی و فناوری پس از تولید خاصی استفاده میکردند که جلوههای کامپیوتری را به شیوه سریعتر و تماشاییتر ارائه میکرد. پیش نمایشی از کار روی مجموعه فیلمهای انتقامجویان با استفاده از این فناوری در اسکرین شات زیر ارائه شده است.
با این حال، جان فاورو تنها در «مندلورین» قرار بود یک پیشرفت واقعی از نظر فناوری ارائه دهد. البته ما در مورد فناوری استفاده از صفحه نمایش LED به جای جعبههای آبی یا صفحه نمایش سبز رنگ که با عنوان پرده سبز شناخته میشود صحبت میکنیم. معرفی این فناوری به خودی خود سر و صدای زیادی در دنیای سینما ایجاد کرد، اما باید به خاطر داشت که مدلی از آن خیلی زودتر از اینها استفاده شده بود. یکی از اولین فیلمهایی که از چنین راهکارهایی استفاده کرد «Dr. No» از سال 1962، اولین قسمت از سری فیلمهای کالت درباره مامور اطلاعاتی بریتانیا «007» یا همان جیمز باند است.
البته تکنولوژی مورد استفاده در آن زمان محدودیتهای عمده خود را داشت و کار با صفحه نمایش در پس زمینه بسیار خسته کننده بود. با این حال، مفهوم این فناوری بسیار ساده است. در پیش زمینه ما یک بازیگر قابل مشاهده داریم و پشت سر او یک صفحه نمایش ویژه نصب شده است که در نظر گرفته شده تا پس زمینهای پویا در کل صحنه ایجاد کند. یک محدودیت بزرگ در آن زمان عدم توانایی در تغییر زاویه دوربین برای تغییر موقعیت در قاب تصویر بود.
متأسفانه صفحه دیجیتال به طور دائم در یک مکان وصل شده بود که به طور جدی امکانات را محدود میکرد و تصویر را مجبور به ثابت ماندن میکرد و در این مدل کارگردان تنها میتوانست یک زاویه را انتخاب کند که دوربین بتواند در آن راحت کار کند. در زیر نمونهای از چنین فریمی از فیلم ذکر شده جیمز باند قابل مشاهده است.
اما همانطور که میدانید تکنولوژی روز به روز تغییر میکند و امروزه سینما ابزارهای کاملا متفاوتی نسبت به سالهای گذشته دارد. به نظر میرسد اکنون سریال «مندلورین» نمونه کاملی باشد از اینکه در چند دهه فناوری چقدر میتواند به سمت جلو تغییر کند. با کمال تعجب، برای اینکه این اتفاق بیفتد، به یک فناوری متفاوت نیاز بود که در خلاقیتهای فرهنگی کاملاً جداگانه، یعنی بازیهای رایانهای استفاده میشد. ما در مورد یک موتور گرافیکی معروف به نام «Unreal Engine» صحبت می کنیم.
این راه حل به گشوده شدن برخی از مشکلات کلیدی شناخته شده برای سینمای اکشن، مانند پسزمینههای شلوغ آثارمحبوب ابرقهرمانی و اکشن پر جزئیات کمک کرد. تا پیش از این موتور و این فناوری تصاویر شامل افکتی بود که در آن شی پیش زمینه با سرعتی متفاوت از پس زمینه حرکت میکرد که اغلب کل اثر افکت را مخدوش میکرد و واقع گرایی را نیز خراب میکرد.
اما به لطف جان فاورو و استفاده از مدل جدید ارائعه شده در مندلورین، داستان تفاوت کرد. در زیر عکسی را میبینیم که سر صحنه فیلمبرداری فصل اول «مندلورین» گرفته شده است. ما بازیگری را در مرکز این تصویر میبینیم که پشت او صفحههای الایدی نصب شدهاند که به عنوان پسزمینهای برای کل صحنه عمل میکنند. همانطور که میبینید، صفحه نمایشها بیشتر قاب را پر میکنند و بسته به نیاز حرکت دوربین قادر به چرخش هستند.
به نظر میرسد یکی دیگر از پیشرفتهای بزرگ در استفاده از صفحه نمایش به جای فناوری صفحه سبز، پویایی تغییر پس زمینه است. نصب صفحه نمایش به شما این امکان را میدهد که پسزمینه را بسته به نیاز خود در مرحله تولید فیلم تغییر دهید؛ این یعنی بهجای اینکه مانند فناوری قدیمیتر، پس از اتمام تصویربرداری، پسزمینه را تغییر دهید، در لحظه این کار را انجام دهید. با این حال، بزرگترین مشکلی که صفحه نمایشها از بین میبرند روشنایی است. در فناوری مورد استفاده تا کنون، اگر نور روز تصویربرداری نامناسب بود، تیم تولید باید تولید را به تعویق میانداخت تا لحظهای مناسب از راه برسد.
اما در فناوری ارائه شده توسط صفحه نمایش، مشکل به طور کامل برطرف شده است زیرا موتور گرافیکی پارامترهای نور را مطابق با نیازها تنظیم میکند. در عکس زیر میبینید که به نظر میرسد پس زمینه کاملاً با عناصر اطراف تهیه شده توسط تولید کنندگان مطابقت دارد. این نوع راه حل به این معنی است که ما نمیتوانیم صفحه نمایش را از مکان واقعی تشخیص دهیم، که احساس غوطه وری مخاطب با فضا را بیشتر میکند.
در همین جهت تماشای سریال «مندلورین» را نه تنها به طرفداران جنگ ستارگان، بلکه به طرفداران سینما نیز به شدت توصیه میکنم. تضمین میکنم حتی اگر کسی به خود کیهان خیلی خیلی دور علاقهای نداشته باشد، بازهم باید لوکیشنهایی را که سازندگان این سریال برای مخاطبان تدارک دیدهاند تحسین کند. از سمت دیگر فراموش نکنید که ما از هم اکنون انتظار فرا رسیدن زمان تماشای فیلم مندلورین و گروگو (The Mandalorian & Grogu) را داریم. از هم اکنون باید انتظار دیدن تغییرات گسترده فناوری سینمایی را در این فیلم اکشن جان فاورو داشته باشیم.
اکثر طرفداران مارول، جان فاورو را مانند یک بت میپرستند، زیرا او با ایجاد دنیای سینمایی مارول، موفقیتی را برای این فرنچایز ایجاد کرد که به این زودیها فراموش نمیشود. این روند منجر به رشد فیلمهای ابرقهرمانی در مقیاس بیسابقهای شد و همچنین به طرفداران آنچه انتظار داشتند، یعنی سینمای اکشن با کیفیت بالا با قهرمانان مورد علاقهشان در مرکز این داستانها را داد.
جان فاورو با شرکت در پروژههایی مانند نسخههای تازهشده کلاسیکهای سینما، مانند «کتاب جنگل» یا «شیر شاه» به شخصیتی بسیار مهم در زمینه تولیدات سینمایی دیزنی تبدیل شد. اما آنچه مهم بود این است که او به عنوان یک کارگردان برای اولین بار با جلوههای ویژه تصویری در فیلمهای مدرن خود بینندگان را خوشحال کرد. با این حال، این دو تولید ویژه او برای دیزنی همچنان از جعبه آبی و فناوری پس از تولید خاصی استفاده میکردند که جلوههای کامپیوتری را به شیوه سریعتر و تماشاییتر ارائه میکرد. پیش نمایشی از کار روی مجموعه فیلمهای انتقامجویان با استفاده از این فناوری در اسکرین شات زیر ارائه شده است.
با این حال، جان فاورو تنها در «مندلورین» قرار بود یک پیشرفت واقعی از نظر فناوری ارائه دهد. البته ما در مورد فناوری استفاده از صفحه نمایش LED به جای جعبههای آبی یا صفحه نمایش سبز رنگ که با عنوان پرده سبز شناخته میشود صحبت میکنیم. معرفی این فناوری به خودی خود سر و صدای زیادی در دنیای سینما ایجاد کرد، اما باید به خاطر داشت که مدلی از آن خیلی زودتر از اینها استفاده شده بود. یکی از اولین فیلمهایی که از چنین راهکارهایی استفاده کرد «Dr. No» از سال 1962، اولین قسمت از سری فیلمهای کالت درباره مامور اطلاعاتی بریتانیا «007» یا همان جیمز باند است.
البته تکنولوژی مورد استفاده در آن زمان محدودیتهای عمده خود را داشت و کار با صفحه نمایش در پس زمینه بسیار خسته کننده بود. با این حال، مفهوم این فناوری بسیار ساده است. در پیش زمینه ما یک بازیگر قابل مشاهده داریم و پشت سر او یک صفحه نمایش ویژه نصب شده است که در نظر گرفته شده تا پس زمینهای پویا در کل صحنه ایجاد کند. یک محدودیت بزرگ در آن زمان عدم توانایی در تغییر زاویه دوربین برای تغییر موقعیت در قاب تصویر بود.
متأسفانه صفحه دیجیتال به طور دائم در یک مکان وصل شده بود که به طور جدی امکانات را محدود میکرد و تصویر را مجبور به ثابت ماندن میکرد و در این مدل کارگردان تنها میتوانست یک زاویه را انتخاب کند که دوربین بتواند در آن راحت کار کند. در زیر نمونهای از چنین فریمی از فیلم ذکر شده جیمز باند قابل مشاهده است.
اما همانطور که میدانید تکنولوژی روز به روز تغییر میکند و امروزه سینما ابزارهای کاملا متفاوتی نسبت به سالهای گذشته دارد. به نظر میرسد اکنون سریال «مندلورین» نمونه کاملی باشد از اینکه در چند دهه فناوری چقدر میتواند به سمت جلو تغییر کند. با کمال تعجب، برای اینکه این اتفاق بیفتد، به یک فناوری متفاوت نیاز بود که در خلاقیتهای فرهنگی کاملاً جداگانه، یعنی بازیهای رایانهای استفاده میشد. ما در مورد یک موتور گرافیکی معروف به نام «Unreal Engine» صحبت می کنیم.
وقتی بازیها به فیلمها کمک میکنند
با استفاده از این موتور(آنریل انجین)، هنرمندان توانستند پسزمینههای سهبعدی فوتورئالیستی ایجاد کنند که کاملاً با حرکت دوربین سازگار است. در عمل، این بدان معنا بود که اگر دوربین 30 درجه نسبت به پسزمینه جابهجا میشد، صفحه به طور خودکار روی آن تنظیم میشد و هر حرکت آن را دنبال میکرد.این راه حل به گشوده شدن برخی از مشکلات کلیدی شناخته شده برای سینمای اکشن، مانند پسزمینههای شلوغ آثارمحبوب ابرقهرمانی و اکشن پر جزئیات کمک کرد. تا پیش از این موتور و این فناوری تصاویر شامل افکتی بود که در آن شی پیش زمینه با سرعتی متفاوت از پس زمینه حرکت میکرد که اغلب کل اثر افکت را مخدوش میکرد و واقع گرایی را نیز خراب میکرد.
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به سریالهای خارجی
اما به لطف جان فاورو و استفاده از مدل جدید ارائعه شده در مندلورین، داستان تفاوت کرد. در زیر عکسی را میبینیم که سر صحنه فیلمبرداری فصل اول «مندلورین» گرفته شده است. ما بازیگری را در مرکز این تصویر میبینیم که پشت او صفحههای الایدی نصب شدهاند که به عنوان پسزمینهای برای کل صحنه عمل میکنند. همانطور که میبینید، صفحه نمایشها بیشتر قاب را پر میکنند و بسته به نیاز حرکت دوربین قادر به چرخش هستند.
به نظر میرسد یکی دیگر از پیشرفتهای بزرگ در استفاده از صفحه نمایش به جای فناوری صفحه سبز، پویایی تغییر پس زمینه است. نصب صفحه نمایش به شما این امکان را میدهد که پسزمینه را بسته به نیاز خود در مرحله تولید فیلم تغییر دهید؛ این یعنی بهجای اینکه مانند فناوری قدیمیتر، پس از اتمام تصویربرداری، پسزمینه را تغییر دهید، در لحظه این کار را انجام دهید. با این حال، بزرگترین مشکلی که صفحه نمایشها از بین میبرند روشنایی است. در فناوری مورد استفاده تا کنون، اگر نور روز تصویربرداری نامناسب بود، تیم تولید باید تولید را به تعویق میانداخت تا لحظهای مناسب از راه برسد.
اما در فناوری ارائه شده توسط صفحه نمایش، مشکل به طور کامل برطرف شده است زیرا موتور گرافیکی پارامترهای نور را مطابق با نیازها تنظیم میکند. در عکس زیر میبینید که به نظر میرسد پس زمینه کاملاً با عناصر اطراف تهیه شده توسط تولید کنندگان مطابقت دارد. این نوع راه حل به این معنی است که ما نمیتوانیم صفحه نمایش را از مکان واقعی تشخیص دهیم، که احساس غوطه وری مخاطب با فضا را بیشتر میکند.
اما چرا مندلورین؟
البته باید بدانید که موضوع فناوری و تغییر روند در سینما موضوعی بزرگ و پر از لایه است، و میتوان در مورد آنها آثار علمی مختلفی نوشت. اما من سریال «مندلورین» را در درجه اول به این دلیل انتخاب کردم که گامی جسورانه برای معرفی یک کیفیت جدید به سینمای اکشن (به ویژه در زمینه سریال) بود و همچنین به یکی از بزرگترین موفقیتها در پلتفرم دیزنی پلاس تبدیل شد.در همین جهت تماشای سریال «مندلورین» را نه تنها به طرفداران جنگ ستارگان، بلکه به طرفداران سینما نیز به شدت توصیه میکنم. تضمین میکنم حتی اگر کسی به خود کیهان خیلی خیلی دور علاقهای نداشته باشد، بازهم باید لوکیشنهایی را که سازندگان این سریال برای مخاطبان تدارک دیدهاند تحسین کند. از سمت دیگر فراموش نکنید که ما از هم اکنون انتظار فرا رسیدن زمان تماشای فیلم مندلورین و گروگو (The Mandalorian & Grogu) را داریم. از هم اکنون باید انتظار دیدن تغییرات گسترده فناوری سینمایی را در این فیلم اکشن جان فاورو داشته باشیم.
https://teater.ir/news/65740