این روزها خبر نظارت سلیقهای ساترا و توقیف برنامهها و بایدها و نبایدها بر مبنای خواست صداوسیما این مسئله را دوباره و چندباره مطرح کرده است که نهاد عریضوطویل تلویزیون نمیتواند همزمان تولیدکننده و ناظر سایر تولیدکنندگان باشد، این اختیار مبهم قانونی موجب شده است تا این سازمان در تنگنای شکست با اعمال قدرت، رقیب را مجبور به عقبنشینی کند.
چارسو پرس: ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) اهرم سازمان صداوسیما در تنظیمگری است تا شبکه نمایش خانگی و بروز خلاقیت در تولیدات را نه بر اساس توان تولید و نیاز فرهنگی جامعه که بر اساس سلایق خود محدود کند.
برای بررسی ابعاد اثرگذاری ساترا و نظارت صداوسیما بر تولیدات شبکه نمایش خانگی با کیوان کثیریان نویسنده، منتقد و روزنامهنگار گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
تضاد منافع بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی تا چه میزان در عملکرد جانبدارانه ساترا تأثیرگذار است؟
ساترا به هرحال جزئی از تلویزیون است. چند سالی است که نظارت بر شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد گرفته شده و به تلویزیون واگذار شده است. تلویزیون این نظارت را بهوسیله ساترا انجام میدهد که در حال حاضر بازوی نظارتی صداوسیما است. بنا به شرایط اجتماعی و فاصله گرفتن مردم از تلویزیون و دلایل دیگر، نظارت بر شبکه نمایش خانگی نسبت به نظارت خود سازمان به تولیداتش از درصدی آزادی بیشتر برخوردار است، اگرچه به نظر میرسد این حد از نظارت از سوی ساترا، مطلوب صداوسیما نیست و آنها ضمانت اجرایی بیشتری برای کنترل و نظارتشان طلب میکنند. در حال حاضر ساترا بر همه مسیر ساخت تولیدات شبکه نمایش خانگی از طرح اولیه یک سریال تا سناریو و حتی اسم سازندگان و بازیگران و... نظارت دارد و باید به تأییدش برسد؛ در این میان بعضی پلتفرمها گاه بخشی از این نظارت را نقض میکنند؛ ولی باز هم ساترا با قدرت و اختیاری که دارد صادرکردن مجوز برای سریالها و محصولات آنها را در کنترل خود نگاه داشته است.
در نهایت چیزی که بهعنوان نظارت چه در سینما و چه در نمایش خانگی بنا گذاشته شده است اصولاً کار بیهودهای است و باید جمع شود. درست است که مصوبهها و قوانینی وجود دارد؛ ولی اینکه برای هر محصول به مجوز نیاز باشد، قابلقبول نیست. فرض کنید کسی بخواهد یک نانوایی راهاندازی کند، قطعاً در آغاز کار باید مجوزهایی به نشانه صلاحیت در آن حرفه را بگیرد؛ ولی به این معنا نیست که برای هر نانی که میپزد مجوز بگیرد. قطعاً در این میان اگر تخلف یا کم فروشی رخ دهد، شاکی باید به مرجع قضایی شکایت کند و متخلف پاسخگو شود. این به معنای نظارت مردمی است. در هنر هم کم و بیش باید همین منطق و روال وجود داشته باشد، اینکه یک محصول تصویری ناچار باشد از فیلترهای متعدد رد شود، زوال هنر را به همراه دارد. ازآنجا که حوزه فرهنگ، حوزه اندیشه است و با تفکر سرکار دارد و نزد مردم صاحب مرجعیت است، تمرکز دولت و حاکمیت روی آن بیشتر از حوزههای دیگر است و این باعث شده هر بار یک اختلاف جدید شکل بگیرد. در واقع حوزه هنر باعث ترس خیلیها میشود و ازآنجا که میدانند این حوزه بهراحتی تحت کنترل در نمیآید، میخواهند با توقیف و سانسور فیلمها و سریالها یا ممنوعالکار کردن هنرمندان آن را مهار کنند.
نقش ساترا بهعنوان سازمانی که قوانین ممیزی صداوسیما را اعمال میکند چقدر است؟
ساترا آمده است تا تفاوت تلویزیون و نمایش خانگی روزبهروز کمتر شود؛ زیرا این شبکه را به چشم رقیب میبیند و میخواهد با کنترل و اعمال ممیزیها برتری پلتفرمها نسبت به خود را از بین ببرد البته طبیعی است که آن را به چشم رقیب ببیند چون تفکرات بسته و معیارهای نظارتی غیرمنطقی و غیرواقعی تلویزیون مردم را از این رسانه دور کرده است و طبیعتاً مخاطبان بیشتر جذب برنامههای شبکه نمایش خانگی میشوند تا صداوسیمایی که انواع و اقسام محدودیتها از قوانین عیر منعطفِ پوشش بگیرید تا انتقال گزینشی اخبار و اطلاعات و حتی تحریف هدفمند تاریخ در آن به چشم میآید.
درواقع دلیلی که مردم به پلتفرمها تمایل پیدا میکنند، کمی نزدیکتر بودن این سریال ها و برنامهها به زندگی واقعی مردم و جامعه امروز است. مخاطبان آگاهانه به رسانهای روی میآورند که کمتر دروغ بگوید. وقتی تلویزیون در هر رویداد سیاسی، تاریخی، اجتماعی حقیقت را از مردم پنهان کرده و سمت نادرست ایستاده است، حالا هم باید بیاعتمادی مردم به خود را بپذیرد و بهجای اینکه یکی از رقبا که همان پلتفرمها هستند از میدان بیرون کند، باید به فکر حلکردن مشکل خود باشد؛ چرا که جامعه، امروز دیگر دروغ و زور را نمیپذیرد حتی اگر از ده سازمان مانند ساترا به وجود بیاید مردم امروزه خیلی راحت به اینترنت و ماهواره دسترسی دارند و میتوانند هر برنامهای را که دوست دارند به هر سبکی میخواهند، ببینند.
اتفاقی مانند گزارشگری عادل فردوسیپور در فضای مجازی و حجم عظیمی از مردم که به شنیدن صدای او گرایش دارند نشان از این دارد که عمر تلویزیون تمام شده است مگر اینکه خودش را اصلاح کند که این مساله هم به شکلی غیرممکن است.
این مسئله که صداوسیما بهصورت مستقیم میتواند از مدیر یک پلتفرم شکایت کند تا چه اندازه میتواند حاکی از این آن باشد که صداوسیما روی محتوا و عملکرد نظارت دارد نه ساترا؟
همانطور که گفتم ساترا را صداوسیما علم کرده است آن دو در واقع یک مجموعه هستند با این تفاوت که ضمانت اجرایی تصمیمات نظارتی صداوسیما صددرصد است ولی این درباره ساترا صدق نمی کند. به همین دلیل ساترا در میان میدان و صداوسیما پشت صحنه است و هرجا که ساترا نتواند قدرت و کنترل خود را کاملا اعمال کند، صداوسیما به میدان میآید. وقتی صاحب یک اثر به تغییرات و حکمهای ساترا گوش ندهد و کار خودش را بکند صداوسیما به عنوان بابای ساترا با شکایتکردن، میخواهد پلتفرمها را مجبور به پیروی کند.
به نظر میرسد صداوسیما گرفتار یک دوگانه درباره محصولات فرهنگی است، در حالی آنها را از شبکه نمایش خانگی حذف میکند ادعای حمایت از آنها را هم دارد؟
صدا سیما حتی ادعای حمایت هم ندارد وقتی پلتفرمها را رقیب خود میداند یا سعی میکند پابهپای آن پیش برود یا اینکه بهجای حمایت، سنگ جلوی پای آنها میاندازد و کارشان را تعطیل میکند، حمایت چه معنایی دارد. صدا سیما میخواهد خودش تنها رسانهی در دسترس باشد و یکه تاز بی رقیب این میدان. ولی این طور که مشخص است در این راه شکستخورده است و برای اینکه رقیب، قوت نگیرد چارهای جز شکایت ندارد.
در تمام مدتی که ساترا بر نمایش خانگی نظارت کرد آیا تأثیری در پیشرفت این شبکه داشت یا زمانی که تحت نظارت ارشاد بود اوضاع بهتر بود؟
جامعه امروز دیگر جامعهای نیست که کسی بتواند بر دیگری زور بگوید نمایش خانگی هم از همین شکل پیروی میکند و فضایی را به وجود آورده است که تحتنظر هر ارگانی باشد راه خودش را میرود و کار خودش را میکند. در تمام دنیا تنها وقتی کسی بازخواست میشود که آزادیاش به شخص دیگری آسیب برساند. اگر کسی کار خودش را بکند و لطمهای به کسی نزند، هیچ دلیلی برای مجازاتشدن او وجود ندارد. این حقیقتی است که در ایران دیده نمیشود. افراد بالادست خود را مالک هر چیز ملت میدانند پس حق این را به خود میدهند که برای آنها تصمیم بگیرند، این روش شاید ۲۰ یا ۳۰ سال پیش جوابگو بود؛ ولی در جامعه امروز جایی ندارد.
https://teater.ir/news/66872