فیلم «امواج» یک تریلر تاریخی محصول چک به کارگردانی و نویسندگی ژییری مادل است که در جریان بهار پراگ و حمله اعضای پیمان ورشو به چکسلواکی اتفاق میافتد.
چارسو پرس: فیلم «امواج» یک تریلر تاریخی محصول چک به کارگردانی و نویسندگی ژییری مادل است که در جریان بهار پراگ و حمله اعضای پیمان ورشو به چکسلواکی اتفاق میافتد. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در پنجاهوهشتمین جشنوارهی بینالمللی فیلم کارلووی واری داشت و در آنجا جایزهی تماشاگران را از آن خود کرد. داستان این فیلم حول تحریریهی اینترنشنال لایف رادیو چکسلواکی میچرخد که میلان وینر نماد روزنامهنگاری رئیس آن است.
درامهای تاریخی – بهویژه آنهایی که بر شاهکارهای مقاومت علیه رژیمهای استبدادی متمرکز هستند - اغلب بهعنوان هشدار عمل میکند. جملهای که اغلب از وینستون چرچیل نقلشده است - «کسانی که از تاریخ عبرت نمیگیرند محکوم به تکرار آن هستند» - ممکن است بیش از حد ساده بهنظر برسد. با این حال در تماشای فیلمی مانند «امواج» ساختهی خوب ییرژی مادل، نمیتوان در داستان و در تاریخی که در حال بازگویی است، نیاز مبرم به مطبوعات آزاد را ندید. اما فیلم در زیر سطح هیجانانگیزش، پیچیدگیهای این خواسته را نیز بررسی و اذعان میکند چگونه چنین خواستهای بر دوش مردان و زنانی قرار میگیرد که انسان و بنابراین خطاپذیر هستند.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلمهای سینمایی
«امواج» با یک حقیقت تاریخی صریح آغاز میشود: «اتحاد جماهیر شوروی کشورهای اروپای شرقی را تحت کنترل خود نگه میدارد»، صدایی این را به بینندگان میگوید درحالیکه تصاویر از جوزف استالین، اتحاد جماهیر شوروی و کشورها و مردم آسیبدیده (ازجمله زندانیان سیاسی مورد هدف و اعدام شده) روی صفحه نمایش داده میشود. این فضای پارانوئیدی است که «امواج» به زودی در آن فرو میرود. این پیشگفتار کوتاه میگوید: «هر نشانهای از آزادی با زور سرکوب میشود.» سانسور رسانهها - و ترسی که ایجاد میکند و به آن وابسته است - بیداد میکند. سال 1967 در چکسلواکی است و در آن کشور هیچ سازمان رسانهای بزرگتر از رادیو چکسلواکی وجود ندارد.
«امواج» که در آستانهی تهاجم پیمان ورشو به چکسلواکی اتفاق میافتد و دفتر بینالمللی اخبار در رادیو چکسلواکی نقطهی کانونی فیلم و بهعنوان آخرین سنگر ایستاده در برابر اقتدارگرایی عمل میکند که نماد مبارزه برای روزنامهنگاری مستقل و انتشار اطلاعات صادقانه در مواجهه با سانسور دولتی است. مادل بهعنوان نقطهی ورود به آن تاریخ، شخصیت خیالی توماش را معرفی میکند. او فردی است که ناخواسته خود را در ایستگاه رادیویی مشغول بهکار میبیند و از نزدیک شاهد این است که چگونه روزنامهنگار برجسته میلان وینر بهدرستی در برابر سانسور و ارعاب مورد تأیید دولت ایستادگی میکند.
توماش تحتتأثیر وینر قرار گرفته است، دقیقاً مانند بسیاری از شهروندان دیگر مسحور تکتک کلمات او است. با این حال، برخلاف برادر کوچکترش پاول، که فعالانه اعتراض میکند و به خیابان میرود و احساس مسئولیت مدنی شدیدی را در این حرکات میبیند، توماش محتاطتر و عملگراتر است. او تأمین معاش برادرش را در اولویت قرار میدهد و ترجیح میدهد سرش را پایین بیاندازد و کارش را کند زیرا احساس میکند که فاقد امتیاز و اصولی است که شخصاً در مقاومتی که محل کارش نماد آن است شرکت کند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
توماش درست در زمانی که وینر و تیمش مخالفت خود را با اخبار اتحاد جماهیر شوروی و دولت چکسلواکی تشدید کردند، در ایستگاه رادیویی شروع بهکار کرد. وینر روشن میکند که بهسادگی بخشی از ماشین تبلیغاتی آنطور که رئیساش انتظار دارد، نخواهد بود. اعتقادات او و تیمش را در معرض خطر یک دولت و ارتش متخاصم قرار میدهد. هنگامی که یک برنامهی ضبط شده از اعتراض دانشجویی دریافت میکنند، وینر و همکارانش، ازجمله توماش - که توسط امنیت دولتی برای جاسوسی از آنها استخدام شده است - باید تصمیم بگیرند که تا کجا حاضرند برای افشای حقیقت پیش بروند و آیا امنیت آنها ارزش دارد یا خیر.
https://teater.ir/news/67930