مستندها تا چند سال پیش به موضوعاتی مانند حیات‌وحش و حیوانات محدود می‌شدند، اما امروز به ابزاری برای روایت وقایع اجتماعی و تاریخی تبدیل شده‌اند. با وجود جشنواره‌هایی همچون حقیقت و فجر که فرصتی برای نمایش مستندها فراهم می‌کنند، سینمای مستند در ایران به جایگاه ویژه‌تری دست یافته است. در این مسیر، مستندهایی چون «خط القعر»، «درباره مهرداد بهار»، و «روزگار احمد» سعی دارند تا از جنبه‌های مختلف تاریخ و فرهنگ ایران پرده‌برداری کنند و سوالات پیچیده اجتماعی و سیاسی را پاسخ دهند.
چارسو پرس: در کنار جشنواره حقیقت که به‌عنوان اصلی‌ترین جایگاه برای معرفی و نمایش مستندهای مختلف شناخته می‌شود، جشنواره مستند فجر نیز به‌عنوان بخشی مستقل از بزرگ‌ترین رویداد سینمایی ایران، فرصتی دیگر برای مستندسازان فراهم کرد. سینمای مستند که همواره می‌تواند در ترسیم واقعیت یکی از کلیدی‌ترین ابزارها باشد، با اختصاص دادن بخشی ویژه در جشنواره فجر، جایگاه مهم‌تری پیدا کرده است. با ایجاد بخش مستقل مستند در جشنواره فیلم فجر، راهی تازه برای مستندسازانی که دغدغه‌هایشان فراتر از داستان‌پردازی است، گشوده شد.

این بخش به آن‌ها این امکان را می‌دهد که با آثار خود، نه‌تنها در رقابتی سالم شرکت کنند، بلکه فضایی برای تحلیل و تأمل در موضوعات اجتماعی و فرهنگی مختلف پیدا کنند. با اعلام اسامی ۱۱ مستندی که برای سیمرغ بلورین چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر رقابت می‌کنند، نکته‌ای جالب توجه به چشم می‌آید. به‌نظر می‌رسد نگاه هیئت انتخاب به بخش مستند، آن‌طور که انتظار می‌رفت، چندان ویژه نبوده است؛ چراکه از میان ۱۱ مستند حاضر در جشنواره، ۹ تای آن‌ها قبلاً در جشنواره حقیقت ارزیابی شده‌اند. نکته دیگری که در این میان قابل‌توجه است، این است که از یکی از این مستندها، «شاهین لیل» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی نصرالله محمدی ایازی، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. این رویدادها نشان‌دهنده اهمیت روزافزون سینمای مستند در فضای سینمایی ایران است و به‌ویژه در جشنواره فجر فرصتی فراهم کرده تا این بخش از سینما جایگاه ویژه‌تری پیدا کند؛ پس انتظار می‌رود اهالی مستنددوست و مستندساز هم نگاهی ویژه به این بخش داشته باشند.

بیشتر بخوانید:  آخرین مطالب جشنواره فیلم فجر


مستند «خط القعر»؛ روایتی از ریشه‌های یک جنگ تاریخی
نام مستند «خط القعر» با اشاره به مفهوم مرزی در رودخانه‌ها انتخاب شده است. «خط القعر» به عمیق‌ترین نقطه یک رودخانه گفته می‌شود که مرز طبیعی بین دو کشور را مشخص می‌کند و به هر دو طرف امکان استفاده عادلانه از منابع رودخانه را می‌دهد. اما در این مستند، این نام فقط یک مفهوم جغرافیایی نیست، بلکه به‌عنوان نمادی از تنش‌ها و چالش‌هایی به کار رفته که در طول تاریخ میان ایران و عراق جریان داشته است. رودخانه شط‌العرب (اروندرود) سال‌ها موضوع اختلاف و درگیری میان ایران و عراق (و در گذشته امپراتوری عثمانی) بوده است. اما آیا جنگ هشت‌ساله فقط به‌خاطر این مرز آبی شروع شد؟ یا دلایل دیگری هم در پس آن قرار داشت؟ مستند «خط القعر» این پرسش‌ها را بررسی می‌کند و با استفاده از اسناد تاریخی، به چرایی وقوع و تداوم این جنگ می‌پردازد.

فرشاد اکتسابی، کارگردان مستند، با این دو سؤال اصلی کار خود را آغاز کرده است؛ چرا ایران و عراق وارد جنگ شدند؟ و چه عواملی باعث شد این جنگ این‌قدر طولانی شود؟ به گفته او، تاکنون مستندی جامع که به‌صورت صرفاً تاریخی به بررسی این موضوع بپردازد، ساخته نشده است. به همین دلیل، این فیلم تلاشی است برای ارائه روایتی کامل و مستند از یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران. مستند از دوران صفویه شروع می‌شود، زمانی که اختلافات بین ایران و عثمانی بر سر مرز‌های شط‌العرب شکل گرفت. این مناقشات در دوره‌های مختلف تاریخی، ازجمله در زمان افشاریه، قاجاریه و پهلوی نیز ادامه یافت و در نهایت با به قدرت رسیدن صدام حسین، به جنگی خونین و طولانی انجامید.  با این حال، «خط القعر» فقط به این مرز آبی نمی‌پردازد. این مستند تلاش می‌کند تمام عوامل سیاسی، تاریخی و جغرافیایی که در شکل‌گیری این جنگ نقش داشتند را بررسی کند. هدف اصلی، ارائه تصویری شفاف و مستند از دلایلی است که به این جنگ منجر شد و آثار آن را بر روابط دو کشور نشان داد. این مستند فرصتی است برای بازنگری در ریشه‌های یکی از تأثیرگذارترین جنگ‌های معاصر، که پیامد‌های آن همچنان بر سرنوشت دو ملت سایه افکنده است. این مستند در هجدهمین جشنواره حقیقت به نمایش درآمد و درنهایت، تندیس برنزی بخش شهید آوینی به این فیلم تعلق گرفت.

مستند «درباره مهرداد بهار»؛ اولین آرمیده در قطعه هنرمندان
آیا تا به حال برایتان سؤال شده که قطعه ۸۸ بهشت زهرا(س) چرا به «قطعه هنرمندان» معروف شد؟ این تغییر نام پس از درگذشت شادروان مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگر برجسته اسطوره‌شناسی، در ۲۲ آبان ۱۳۷۳ رخ داد. مهرداد بهار که فرزند ملک‌الشعرای بهار بود، با تألیفات کم‌نظیر خود در زمینه اساطیر فارسی، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ فرهنگ ایران به دست آورد. او نخستین کسی بود که اسطوره‌های ایرانی را به شیوه‌ای علمی بررسی کرد و در کتاب «اساطیر ایران» منتشر ساخت. پیش از او، نگاه به اسطوره‌ها بیشتر به صورت غیرعلمی و بدون استاندارد‌های دانشگاهی بود و مهرداد بهار با دقت و وسواس علمی راه شناخت آن‌ها را به نمایش گذاشت.

مستند «درباره مهرداد بهار»، به زندگی و آثار این شخصیت برجسته پرداخته است. در این مستند، با چهره‌هایی چون ژاله آموزگار، ابوالقاسم اسماعیل‌پور، حوری اعتصام، پروانه بهار، چهرزاد بهار، فرغانه بهار، جهانگیر چراغی، محمود دولت‌آبادی، بهرام دبیری، علی دهباشی، علی رواقی، حمید سهیلی، بدرالزمان قریب، نصرالله کسراییان، کتایون مزداپور، افشین معاصر، جمال میرصادقی و منیژه محامدی گفت‌وگو شده است. این مستند، با گفت‌وگو تلاش کرده تا تصویر نسبتاً جامعی از زندگی مهرداد بهار، ترسیم کند. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد.

مستند «روزگار احمد»؛ نگاه به فرمانده‌ نظامی
مستند «روزگار احمد» با یک لنز واید به کل وقایع دفاع مقدس نگاه کرده است. طبق گفته‌های محسن اردستانی‌رستمی، انگیزه او از ساخت این مستند بیشتر روی تاکتیک‌های جنگی شهید کاظمی، یکی از بزرگان نظامی ایران، متمرکز بوده است. رستمی اشاره می‌کند این مستند کمتر به ابعاد اجتماعی و انسانی شهید کاظمی پرداخته و بیشتر به جنبه‌های نظامی و حرفه‌ای او توجه دارد. او بر این باور است که معمولاً آثاری که درباره شخصیت‌های دفاع مقدس ساخته می‌شود، بیشتر به جنبه‌های احساسی و فردی آن‌ها پرداخته و کمتر به ویژگی‌های حرفه‌ای و جنگی این شخصیت‌ها توجه می‌شود.  رستمی به عنوان یک متولد دهه 60، به سراغ شخصیت شهید کاظمی رفته تا با ویژگی‌های جنگی او آشنا شود. او معتقد است در میان فرماندهان جنگ، شخصیت‌هایی مانند حاج‌احمد کاظمی کمتر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یکی از دلایل مهم توجه رستمی به این شخصیت، نقل قولی از شهید سلیمانی است که گفته بود شهید کاظمی نخبه جنگ بود. به عبارتی، شهید کاظمی فارغ از ارتباط معنوی و صمیمیتی که با حاج‌قاسم داشت، یک شخصیت نخبه در عرصه جنگی به شمار می‌آمد؛ صفتی که تنها به افراد خاصی نسبت داده می‌شود و رستمی در مستند «روزگار احمد» به همین مسئله پرداخته است.  هدف رستمی در این مستند، فراتر از معرفی بیوگرافی شهید کاظمی است. او می‌خواهد تا مخاطب با تاکتیک‌ها و ابتکار‌های جنگی شهید کاظمی آشنا شود. برای این منظور، مستند به بررسی فعالیت‌ها و اقدام‌های ابتکاری شهید کاظمی در میدان جنگ می‌پردازد و مصداق‌های دقیقی از این تاکتیک‌ها را ارائه می‌دهد. یکی از این شواهد، تونلی است که شهید کاظمی از زیر زمین زد و به آن سوی میدان جنگ رفت.  اردستانی‌رستمی بر این نکته تأکید دارد که در مستند‌های پرتره، اگر صفتی به کسی نسبت داده می‌شود، باید مصداق‌های آن صفت هم آورده شود. بنابراین در «روزگار احمد»، هرگاه از ابتکار عمل شهید کاظمی صحبت می‌شود، با ذکر مثال‌های دقیق، بیننده می‌تواند به درک عمیق‌تری از شخصیت جنگی این فرمانده برسد. این مستند به گونه‌ای طراحی شده که دایره اطلاعات مخاطب را صرفاً به دانستن بیوگرافی شهید کاظمی محدود نکند، بلکه آن را به شناخت عمیق‌تری از ویژگی‌های جنگی و تاکتیک‌های نظامی او بکشاند. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد که مورد نقد‌های جدی قرار گرفت.

«کیمیا»؛ قهرمان قصه‌ خودش و دیگران
«دختر»، «زابل»، «کودکی» و «خشونت خانگی»، همگی تصاویری خاص و متفاوت را در ذهن تداعی می‌کنند. برای روایت چنین داستانی زنانه، حضور یک کارگردان زن اهمیت ویژه‌ای دارد. زهره احمدزاده، کارگردان مستند «کیمیا» معتقد است زندگی معمولی داشتن برای بسیاری از افراد چالشی است که بهای آن را پرداخته‌اند و کیمیا قهرمان قصه خودش است.  به گفته‌ کارگردان، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در روند تولید مستند، راضی کردن کیمیا برای حضور جلوی دوربین و روایت زندگی‌اش بود. گروه‌های مختلفی تلاش کرده بودند رضایت او را جلب کنند، اما هیچ‌کدام موفق نشده بودند. پس از ملاقات با کیمیا در مشهد، پروژه به مسیری نو و متفاوت وارد شد. این ملاقات سرآغاز اتفاقات تازه‌ای بود و فضایی صمیمی میان تیم تولید و خانواده کیمیا شکل گرفت که نقش مهمی در پیشبرد پروژه داشت.

زهره احمدزاده درباره این همکاری گفت: «فضای نزدیک و دوستانه‌ای که با خانواده کیمیا ایجاد شد، یکی از عوامل اصلی موفقیت این مستند بود. وقتی تیم متوجه شد کیمیا به مشهد سفر می‌کند، تصمیم گرفتیم گروه کوچکی را برای ملاقات با او بفرستیم. گفت‌وگوی اولیه بسیار خوب پیش رفت و در نهایت کیمیا قبول کرد جلوی دوربین قرار بگیرد.» احمدزاده در پاسخ به سؤالی درباره تأثیرگذاری مستند‌های اجتماعی تأکید می‌کند: «هر قدمی که در راستای آگاهی‌بخشی برداشته شود، تأثیرگذار است، حتی اگر تنها یک دیدگاه تغییر کند، این پروژه موفق بوده است. کیمیا در این مسیر سخت‌ترین و بزرگ‌ترین قدم را برداشت و امیدوارم داستانش انگیزه‌ای باشد برای دختران و کودکانی که در شرایط مشابه زندگی می‌کنند.» مستند «کیمیا»، نگاهی نو به زندگی زنی می‌اندازد که دربرابر سختی‌ها و نابرابری‌ها ایستاده و در تلاش است نگاه‌های تازه‌ای به مسائل اجتماعی و فرهنگی ارائه دهد. این مستند، نه‌تنها قصه‌ای انسانی، بلکه انگیزه‌ای برای تغییر است. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد.

«یک وجب خاک»؛ نمایی از لایه‌های پنهان زندگی
مستند «یک وجب خاک» داستانی را روایت می‌کند که با جست‌وجوی زنی به نام زهرا برای یافتن خانه‌ای جهت اجاره آغاز می‌شود. در جریان این جست‌وجو، اسرار زندگی او به‌تدریج آشکار شده و لایه‌های پنهان از حقیقت زندگی او برملا می‌شود. رویداد‌های اصلی این مستند طی ۲۰ روز رخ می‌دهد و روند پژوهش و روایت آن مبتنی بر اکتشاف و شهود است، نه تحقیقات کتابخانه‌ای. هدف، کشف حقیقت و بررسی صحت گفتار‌ها بوده است که این مسئله گاهی مدیریت روند مستند را از کنترل سازندگان خارج می‌کرد.  ایده اولیه این مستند از پیشنهاد کار در حوزه مسکن استیجاری شکل گرفت. در این مسیر سازندگان با زنی آشنا شدند که خود درگیر مشکلات مسکن بود و داستان زندگی او به‌تدریج به سوژه اصلی فیلم تبدیل شد. او با وجود مشکلات شخصی و ویژگی‌هایی چون حجب و حیای فراوان، نماینده‌ای برای فرزندان شهدا شد تا صدای آن‌ها و چالش‌هایشان از طریق این مستند شنیده شود.  این اثر در سبک «سینماوریته» ساخته شده است؛ سبکی مستند که از مکتب فرانسوی نشأت گرفته و ارتباطی با حقیقت به معنای شرقی آن ندارد. سینماوریته با اصولی همچون واقع‌گرایی یا نئورئالیسم، پرهیز از فرم‌گرایی و فرمالیسم و اولویت دادن سوژه بر دوربین تعریف می‌شود. در این سبک، دوربین در خدمت سوژه است و دخالت سازندگان در جریان طبیعی رویداد‌ها به حداقل می‌رسد. به همین دلیل، در ساخت این مستند اغلب امکان پیش‌بینی یا تنظیم دقیق قاب‌بندی و فوکوس وجود نداشت و صمیمیت اثر در همین بی‌پروایی و واقع‌گرایی نهفته است.  این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد.

بیشتر بخوانید:  مطالب بیشتر سینمای مستند


مستند «رُخ»؛ نزدیک‌ترین زاویه به دنیای ذهنی
مستند «رخ» به کارگردانی سام کلانتری، نگاهی عمیق به زندگی و آثار علی‌اکبر صادقی، هنرمند برجسته ایرانی دارد. این فیلم، از طریق ترکیب هنری شگفت‌انگیز نقاشی‌های صادقی که از اسطوره‌های ایرانی، نمادگرایی و مدرنیته الهام گرفته‌اند، به دنیای ذهنی و بصری او می‌پردازد. صادقی که در آثارش به سبک سوررئالیسم و استفاده از عناصر خیال و رویا وفادار مانده، در «رخ» خود را نه تنها به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به عنوان فردی حساس و عاشق معرفی می‌کند. این مستند با نمایش لحظات احساسی، همچون رابطه عاطفی او با همسرش و تفکراتش در خصوص زنان، به فیلمی عاطفی و احساسی تبدیل شده است.  در کنار نمایش آثار هنری استاد صادقی، مستند از فضا‌های رویا و خواب برای روایت استفاده می‌کند که با نگاه سوررئال او همخوانی دارد. اگرچه مستند در این بخش به خوبی به دنیای ذهنی صادقی نزدیک می‌شود، اما عدم ارائه تصویری کلی از جایگاه او در هنر ایران و جهان می‌تواند برای کسانی که پیش‌زمینه‌ای از هنرمند ندارند، کمی گیج‌کننده باشد. فیلم بیشتر به جزئیات زندگی و شخصیت هنرمند پرداخته است و از ذکر افتخارات ملی و بین‌المللی او غافل مانده.  رابطه عاشقانه استاد علی‌اکبر صادقی با همسرش، در مستند «رخ» به شکلی زیبا و تأثیرگذار برجسته شده است. در جایی از فیلم، صادقی با لحنی شاعرانه خاطره‌ای از دوران خواستگاری خود نقل می‌کند: «در خواستگاری قرار شد اگر دختر را پسندیدم، سیبی را گاز بزنم. آن روز با دیدن تو من همه سیب‌های جهان را گاز زدم.» این جمله، بیشتر از یک خاطره ساده است؛ بلکه نمادی از دنیای عاشقانه‌ای است که در آثار هنری و زندگی او جریان دارد. این لحظه‌های پر از احساس، به عمق شخصیت او پیوند می‌زند و از این منظر، فیلم به یک روایت احساسی و در عین حال هنری تبدیل می‌شود که مخاطب را به دنیای درونی استاد صادقی می‌برد.  با چنین رویکردی، مستند «رخ» بیشتر از یک روایت صرفاً هنری، به یک سفر احساسی و انسانی تبدیل می‌شود که تماشاگر را با لایه‌های عاطفی و روحی علی‌اکبر صادقی آشنا می‌کند. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد که مورد نقد‌های جدی قرار گرفت.

«شگرد»؛ نمای نزدیک از امید
مستند «شگرد» به کارگردانی جعفر صادقی، داستان تلاش‌های ۱۰ ساله جواد، مربی کشتی در منطقه محروم سیدآباد را به تصویر می‌کشد. جواد با ساخت یک باشگاه کشتی در این منطقه فقیرنشین، توانسته است بسیاری از نوجوانان را از مسیر‌های انحرافی مانند اعتیاد دور کرده و آن‌ها را به ورزش کشتی جذب کند. شاگردان او حالا به نوجوانی رسیده‌اند و آرزو دارند که روزی دوبنده تیم ملی را به تن کنند و در میادین بین‌المللی به رقابت بپردازند.

جعفر صادقی درباره چگونگی رسیدن به این سوژه گفته از طریق یکی از دوستانش به‌طور اتفاقی با این باشگاه آشنا شده و پس از چندین بازدید از باشگاه و گفت‌وگو با اهالی منطقه، متوجه جذابیت این داستان شده است. وی افزود حدود یک سال را صرف آشنایی با بچه‌ها کرده و به آن‌ها فرصت داده تا با دوربین راحت باشند، تا در مراحل بعدی بتواند ساخت مستند را آغاز کند.

فیلم عمدتاً به روند تمرینات و مسابقات شاگردان باشگاه «اندیشه» می‌پردازد، اما تکرار مکرر این روند باعث ایجاد حس خستگی در مخاطب می‌شود. این تکرار در برخی مواقع باعث می‌شود فیلم از تنوع در روایت و جذابیت خود فاصله بگیرد. همچنین، اهمیت ورزش به‌عنوان راهی برای گریز از اعتیاد و یک ابزار تربیتی کمتر در فیلم برجسته شده است. درحالی‌که مستند به زندگی مربی و چالش‌های شخصی او اشاره می‌کند، این بخش‌ها ممکن است کمی در لابه‌لای دیگر داستان‌ها گم شوند. به‌طور کلی فیلم به ویرایش و تمرکز بیشتری نیاز دارد تا پیام خود را با دقت و تأثیرگذاری بیشتری به مخاطب منتقل کند.

داستانی که در آن تلاش برای دستیابی به اهداف و مقابله با مشکلات به جایگاه اصلی خود رسیده و به‌نوعی به‌جای غم و فقر، امید و انگیزه به نمایش درمی‌آید. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و برخی آن را دوست داشته و برخی هم بابت موضوعاتی به این مستند نقد داشتند.

مستند «مرز‌های خاموشی»؛ متال در ایران
مستند «مرز‌های خاموشی» دومین اثر هاشملو است که، داستان همایون مجدزاده و گروه متال «کهت‌میان» را روایت می‌کند. این فیلم از یک سو به فعالیت‌های حرفه‌ای همایون و گروهش در دنیای موسیقی هوی متال ایران می‌پردازد و از سوی دیگر، به جنبه‌های روحی و چالش‌های شخصی او، از جمله ناکامی‌ها و بحران‌هایی که درطول سال‌ها با آن‌ها روبه‌رو بوده، متمرکز است.  «کهت‌میان»، گروهی پیشگام در عرصه موسیقی هوی‌متال ایران است که همایون مجدزاده به عنوان لیدر و مغز متفکر آن شناخته می‌شود. این گروه مدت‌ها پیش از سال ۱۳۸۸ در صحنه موسیقی راک و متال ایران فعالیت داشتند. کارگردان مستند، در جریان تولید فیلم «اسکورپیو» که به تاریخچه موسیقی راک ایران پرداخته بود، با همایون مصاحبه کرده و متوجه تفاوت‌های او با سایر گروه‌های فعال در صحنه شد. همایون به جای گله و شکایت، همیشه امید و انرژی مثبت در کارش داشت و این ویژگی‌ها، او را از دیگران متمایز می‌کرد.  پس از وقفه‌ای طولانی به دلیل حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸، ارتباط کارگردان با همایون قطع شد تا اینکه در سال ۱۳۹۴ تصمیم به ساخت مستندی جدید در مورد موسیقی راک گرفت. در این زمان، «کهت‌میان» پس از یک سال به صحنه برگشته بود و کارگردان قصد داشت گروه را در فیلم بگنجاند. اما پس از ملاقات دوباره با همایون و شنیدن داستان‌های شخصی و بحران‌های او، تصمیم به تغییر رویکرد گرفت و به جای تمرکز بر گروه، مستند را بر محور همایون مجدزاده بنا کرد.  گفت‌وگوی سه‌ساعته با همایون که شامل روایت مفصل او از چالش‌ها و تجربه‌های زندگی‌اش بود، انگیزه‌ای شد برای تغییر مسیر پروژه. به این ترتیب، بدون طی مراحل طولانی پیش تولید، مستند «مرز‌های خاموشی» به سرعت وارد مرحله تولید شد و پروژه‌ای متفاوت و تأثیرگذار از آب درآمد.

«ضد قهرمان»؛ بازی بر لبه‌ تیغ
مستند «ضدقهرمان» به بررسی یکی از بحث‌برانگیزترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران، صادق خلخالی، می‌پردازد. این اثر، به طور ویژه تصمیمات جنجالی و اقدامات خلخالی در دوران تصدی خود به عنوان اولین حاکم شرع پس از انقلاب را محور قرار داده و او را به‌عنوان نمادی از «عدالت انقلابی» یا به تعبیری دیگر «رفتار‌های تندروانه» به تصویر می‌کشد.  یکی از نکات این مستند، توجه به نگاه نسل جدید به این پدیده تاریخی است. «ضدقهرمان» تلاش می‌کند خلأ دانشی و ابهامات نسل‌های دهه ۷۰ و ۸۰ درباره این مقطع حساس تاریخی را پاسخ دهد. این مستند با بهره‌گیری از تصاویر آرشیوی ارزشمند و مصاحبه با چهره‌های برجسته‌ای همچون فیاض زاهد، علی‌اکبر ناطق‌نوری، سیدحمید روحانی، محمدحسین قدوسی، محسن رفیق‌دوست و مصطفی پورمحمدی، تصویری چندوجهی از خلخالی و فضای سیاسی- اجتماعی دوران پس از انقلاب ارائه کند.  این مستند در هجدهمین جشنواره حقیقت به نمایش درآمد و مورد انتقاد برخی منتقدان قرار گرفت.

منبع: فرهیختگان