شبکه نمایش خانگی چند وقتی است که توانسته مخاطبان بسیاری جذب کند و با بالا رفتن شمار مخاطبان و افزایش محصولات این شبکه، مسائل مربوط به آن نیز مورد توجه بیشتری قرار میگیرد؛ از جمله وضعیت بروز خشم و خشونت در تولیدات نمایش خانگی.
چارسو پرس: اگر اهل سریالهای شبکه نمایش خانگی باشید احتمالا شما هم دریافتهاید که خشونت در برخی از آثار این حوزه به حدی رسیده که صدای منتقدان را نیز درآورده که «دلیل این میزان از خشم، عصبانیت، قتل و کشتار در سریالها چیست؟» منتقدان معتقدند نمایش صحنههای خشونتآمیز بعضا از نیازهای یک مجموعه نمایشی برای هیجان و جذابیتسازی است اما میزان اتکای سریالهای این روزهای نمایش خانگی بر خشونت آن قدر شده که تأثیرات منفی بر بینندگان، بهویژه نوجوانان خواهد داشت و زنگ خطر در این زمینه را به صدا درآورده است؛ پس از پخش سریالهایی چون «سیاوش» و «یاغی» که روایتگر سبک زندگی اوباشگری و خشونتهای مربوط به این سبک بود، چندگانه «زخم کاری» فصل جدیدی را در نمایش خشونت در آثار نمایش خانگی به ثبت رساند و در سریالهای فعلی هم گاه خشونت به شکلی افسارگسیخته به نمایش درمیآید.
تحقیقات نشان داده که تماشای مکرر صحنههای خشونتآمیز میتواند منجر به افزایش رفتارهای خشونتآمیز در بینندگان، کاهش حساسیت به خشونت و افزایش اضطراب و استرس شود. به همین دلیل، نهادهای نظارتی و تولیدکنندگان محتوا باید به مسئولیتهای خود در این زمینه توجه کنند و راهکارهایی برای مدیریت نمایش صحنههای خشونتآمیز در سریالهای نمایش خانگی ارائه دهند.
یکی از راهکارهای پیشنهادی، اعمال محدودیتهای سنی برای تماشای سریالهای خشونتآمیز و افزایش آگاهی والدین و مربیان درباره تاثیرات منفی این سریالها بر کودکان و نوجوانان است. همچنین، تولیدکنندگان محتوا میتوانند با استفاده از روشهای خلاقانه و جذاب، داستانهای خود را بدون نیاز به نمایش صحنههای خشونتآمیز روایت کنند.
در نهایت، همکاری بین نهادهای نظارتی، تولیدکنندگان محتوا و مخاطبان میتواند به کاهش خشونت در سریالهای نمایش خانگی و ایجاد محیطی سالمتر و امنتر برای تماشای این سریالها کمک کند.
با «کیوان کثیریان» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در این باره گفتوگویی داشتیم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
به گفته کثیریان، درجه خشونت در برخی از سریالهای نمایش خانگی بسیار بالا است، حال آن که گاهی اوقات اصلا این میزان از خشونت کمکی به درام قصه نمیکند یعنی به لحاظ دراماتیک چیزی نیست که خیلی نیاز باشد در داستان نشان داده شود. «تاکید میکنم معمولا در سریالهای پلیسی یا اکشن نیاز به نشان دادن میزانی از خشونت وجود دارد اما بالاخره خشونت هم سطحهای مختلفی دارد که در آثار نمایشی در دنیا کمتر استفاده میشود یا اگر استفاده هم بشود با علائم هشداردهنده و محدودیت سنی همراه خواهد شد. موضوع شرایط سنی در سینمای ایران همیشه موضوع بحث بوده ولی به صورت حرفهای هیچگاه الزاماتش انجام نشده است. واقعا در سینمای دنیا این طور نیست که هر سطحی از خشونت برای هر گروه سنی قابل دیدن باشد. در سینمای دنیا با هر شرایطی که شده دیدن صحنههای خشونتانگیز را برای سنین پایین غیرمجاز میکنند.»
کثیریان: غیر از افسارگسیختگی خشونت، حتی در نشان دادن صحنههای خاکسپاری هم بعضا زیادهروی میکنیم و تا لحظه در خاک کردن کارکتر و نشان دادن صورت او هم پیش میرویم، در حالی که واقعا این میزان اصلا نیاز نیست ولی فیلمساز ما فکر میکند هر قدر مخاطب خود را بیشتر آزرده خاطر کند بیشتر موفق بوده است
وی میافزاید: یکی از دلایلی که باید میزان خشونت در برخی از سریالها را کنترل کرد همین موضوع رعایت نکردن شرایط سنی است؛ موضوعی که نه تولیدکننده اثر، نه پخشکننده و نه متاسفانه مصرفکننده توجهی به آن نمیکند و هر محصولی با هر درجهای از خشونت در پلتفرمها پخش شده و نوجوانان و بعضا کودکان هم با خیال راحت پای تماشای آن مینشینند.
این عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران درباره دلایل وجود خشونت در سریالها بیان میدارد: شاید دلیل اصلی آن را باید مشخصا از جامعهشناسان پرسید اما حتما بیارتباط با روانشناسی جامعه نیست؛ یعنی هر چند ما این موضوع را نقد میکنیم اما حتما بخشی از آن به شرایط جامعه برمیگردد. به هر حال سطح کیفیت روانی جامعه ما خوب و معقول نیست و عصبانیتهایی که بعضا به لحاظ فشارهای اقتصادی و اجتماعی در کشور وجود دارد باعث میشود ما خشونت را در جامعه و در خیابانها در طول روز ببینیم و این عصبانیت در خیابان آهسته آهسته به داخل خانهها هم رفته است.
«خشونت وقتی در جامعه زیاد شود، قبح آن ریخته میشود و خود به خود به سریالها و فیلمهای ما هم انتقال پیدا میکند؛ یعنی شما به عنوان فیلمساز هم تحت تاثیر این مدل از رفتار و شرایط جامعه هستید و به عنوان یک فرد احساس میکنید برای تقبح آن باید در آثار خود خشونت را نشان دهید.
مشکل هم از اینجا شروع میشود که روایت فیلمساز و اعتقاد او به میزان خشونت در فیلمش با یک منتقد سینمایی متفاوت است و این گونه میشود که از نظر فیلمساز خشونت زیاد نیست ولی از نظر منتقدان بسیار زیاد هم است.»
بیشتر بخوانید: تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
وی درباره تاثیر تماشای این سریالها بر میزان خشونتورزی در جامعه توضیح میدهد: ساخت این سریالها بعید میدانم به کم شدن خشونت در جامعه کمک کند بلکه بیشتر معتقدم قبح آن را میریزد و باعث میشود مخاطب به دیدن خشونت و خون و خونریزی به نوعی عادت کند. در واقع چیزهایی که ندیدنش باعث عدم رواجش میشود، در اینجا بالعکس دیدنش به رواج آن کمک میکند.
«برخی از سریالهای این روزهای نمایش خانگی به نظرم قبح خشونت عریان، بیافسار و وحشی را نریخته بلکه درنوردیدهاند و نمایش آنها راههایی را جلوی پای آدم میگذارد که این طوری هم میشود آدمها را کشت یا خود را کشت و این اصلا اتفاق خوبی در آثار نمایشی ما نیست. تاکید میکنم ما به یک بخشی از نمایش خشونت در آثار نمایشی نیاز داریم و میطلبد برای تولید یک اثر پلیسی جنایی که در آن مجرم و متهم، تعقیب و گریز، قاتل و مقتول وجود دارد یک سطحی از خشونت نمایش داده شود ولی خشونت عریان و افراطی مثلا چاقو زدنِ یک نفر به نفر دیگر که با جزئیات و سلاخی کردن ریز به ریز نشان دهیم، در ارتباط با درام قصه باید دید چقدر منطقی است.»
کثیریان میگوید: اینکه شما خشونت در سریالهای نمایش خانگی را سوژه گزارش کردهاید و ما داریم میزان آن را نقد میکنیم به این معنی است که از حد نرمال و طبیعی خود خارج شده است و منطقی نیست؛ مثلا نمایش قطعه قطعه کردن بدن برادر توسط خواهر یا لحظه کشیده شدن چاقو روی پوست صورت یا درگیریهایی که طرف آن قدر با مشت به صورت مقابل میزند که صورتش از هم میپاشد. در واقع در سینمای دنیا و آثار با تم خشونت نیز برخی صحنهها کمتر نمایش داده میشود اما در سریالهای ما از یک جایی به بعد انگار به یک عادت برای فیلمسازان تبدیل شده است. حتی در نشان دادن صحنههای خاکسپاری هم ما بعضا زیادهروی میکنیم و تا لحظه در خاک کردن کارکتر و نشان دادن صورت او هم پیش میرویم در حالی که واقعا این میزان اصلا نیاز نیست ولی فیلمساز ما فکر میکند هر قدر مخاطب خود را بیشتر آزرده خاطر کند بیشتر موفق بوده است.
«در این مدل از صحنهها شاید در آن لحظه مخاطب به لحاظ دیدن صحنه واقعی قصه لذت ببرد و خوشش بیاد که چقدر این صحنهها واقعی هستند اما به لحاظ روحی تاثیرات درازمدت و میانمدتی که روی آدمها میگذارد آسیب و خسارتش قابل محاسبه نیست. این موضوع در این روزهای جامعه ما تاکید بیشتری هم دارد چرا که پیشتر گفتم وقتی برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی این روزهای جامعه، سرانه خشونت در کشور ما را بالا برده است با نمایش آن در سریالها از تاثیر آن کم که نمیکنیم بلکه آموزش هم میدهیم که برای انجام آن کار در دنیای واقعی؛ چرا که آدمها با شخصیتها و کاراکترهای نمایشی همذاتپنداری میکنند.»
این عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران خاطرنشان میکند: وقتی آدمی کشته میشود شاید قاتل نداند که از کجا تاثیر گرفته است؛ یعنی ممکن است بخشی از تاثیرش از محیط و شرایط اجتماعی یا اقتصادی باشد. اما ما باید به عنوان یک هنرمند و تولیدکننده اثر تصویری سهم خودمان را در کاهش خشونت انجام بدهیم یا حداقل افزایش ندهیم. این موضوع به نظرم این روزها مراعات نمیشود. الان فیلمساز برای خودش نقشی، سهمی یا وظیفهای قائل نیست که او هم باید کمک کند به کاهش سطح خشونت یا کمک نکند به افزایش سطح خشونت در جامعه. در واقع این موضوعات است که باعث میشود تولید این سریالها را برایم کمی عجیب به نظر برسد که چه لزومی دارد تا این حد در نمایش عریان خشونت پیش بروید. یعنی محمل داستانی و دراماتیک سریال را نمیفهمم؛ برای همین هم به نظرم دوزش بالاست و افراط در آن صورت میگیرد.
منبع: ایرنا
https://teater.ir/news/68349