پایگاه خبری تئاتر: عموم مردم و علاقهمندان به هنرهای مربوط به بازیگری، «علیرضا خمسه» را سالهای طولانی است که به عنوان بازیگر آثار و نقشهای کمدی در سینما، تلویزیون و البته تئاتر میشناسند. او یادآور مجموعهیی از بهترین شخصیتهای کمدی در دو دهه اخیر است. با این حال، خمسه تجربههای خوب و مهمی نیز در عرصه تئاتر داشته است که متاسفانه کمتر دیده شده و در یادها مانده. خودش دلیل این موضوع را فضای نامطلوب تئاتر و عدم حمایت مادی و معنوی از این هنر گرانقدر میداند. این بازیگر هرچند طی چند سال اخیر روند پرشتاب و پرکاری را در پیش گرفته اما همیشه دلش برای تئاتر میتپد و در پس ذهن به هنر نمایش میاندیشد و دوست دارد در این فضا نیز به فعالیت هنری بپردازد، به شرط آنکه قراردادهای مالی و اجرایی محکمی با گروه تولید اثر بسته شود. خمسه از این نظر و از بسیاری جهات دیگر، بهشدت بازیگر منضبط و اصولگرایی است. او چنان به قوانین و قول و قرارهای انسانی پایبند است که وقتی ما با ۱۵ دقیقه تاخیر به محل مصاحبه رسیدیم، چندین بار بر انضباط حرفهیی کار خبرنگاران و در کل همه انسانها تاکید کرد و از ما بابت دیرکردمان دلگیر شد. با تمام این تفاسیر، عاقبت خمسه با ما پای میز گفتوگو نشست تا درباره نمایش «عرق خورشید، اشک ماه» که این شبها میهمان سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر است، حرف بزنیم؛ نمایشی که با وجود حضور این کمدین نامآشنا و محبوب در آن، چهره و نقشی متفاوت و تازه از علیرضا خمسه همیشه خندان روی صحنه ارائه میدهد. خمسه معتقد است در همکاری با «آتیلا پسیانی» بیشتر از تخصص و تواناییهایش در حوزه نمایشهای بیکلام و پانتومیم بهره برده است. او در این نمایش با گریمی عجیب، ایفاگر نقش «آتاهوالپا»، بزرگ قوم «اینکا»هاست.
تابهحال دعوتهای زیادی از گروههای مختلف داشتم. مثل اینکه در طول یک هفته به چند میهمانی دعوت میشوید اما فقط به یکی از آنها میروید. قبول کردن این پیشنهاد هم به این علت بود که گروه و شرایط تولید حرفهیی بود؛ زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و درکل همهچیز در این کار بهصورت حرفهیی پیش میرود
ما هنرمندان هیچوقت از هنر فاصله نمیگیریم. اغلب مشغول انجام
چند کار به صورت همزمان هستیم. فاصلهیی که در این چند سال از تئاتر گرفتهبودم به علت نبودن شرایط مناسب در تئاتر بود
اصولا مردم شما را به عنوان یک بازیگر شناختهشده در زمینههای تئاتر، سینما و تلویزیون میشناسند اما در این سالهای اخیر در سینما و تلویزیون حضور پررنگتری داشتید. آخرین تجربه تئاتری شما به سالهای دوری برمیگردد. البته کارهایی هم در سالهای ۸۰ و ۸۱ داشتید، اما حضور جدی شما به تئاتر قبل از انقلاب برمیگردد. چه شد که بعد از اینهمه دوری تصمیم به حضور در تئاتر گرفتید، آنهم تئاتری با فضای خاص که با تجربههای گذشته شما کاملا فاصله دارد.
تئاتر هنر مظلومی است و به همین علت تئاترهایی که کار کردهام هیچگاه دیده نشدهاند. حدود شش سال پیش نمایشی کار کردم با عنوان «مرد نیک» که در مجموعه تئاتر شهر اجرا میشد و چند سال قبلتر یک کار تئاتر داشتم بهنام عشقآباد که در مجموعه سعدآباد روی صحنه رفت. در حوزه هنری هم نمایشهایی اجرا کردیم و در کل بهخاطر مظلومیت تئاتر هیچوقت این آثار دیده نشدند. علیرضا خمسه در سینما و تلویزیون دیده میشود ولی چون در کل تئاتر هیچگاه دیده نمیشود، اصولا علیرضا خمسه در تئاتر هم دیده نمیشود. دیدهشدن این تئاتر هم به این دلیل است که این یک کار حرفهیی است و به خاطر پروپاگاندا و تبلیغاتی که ایجاد شده دیده میشود. همزمان با ما چند گروه دیگر در همین مجموعه تئاترشهر اجرا دارند، ولی دیده نمیشوند. به عقیده من دیدهنشدن تئاتر به این علت است که تئاتر، هنر تاثیرگذاری است و از قرار معلوم بنا نیست هنر روی جامعه تاثیرگذار باشد؛ درحال حاضر جامعه روی هنر تاثیر میگذارد و جامعه به هر سمتی که میرود، چه به سمت تعالی، چه افول، هنر را هم در همان مسیر هدایت میکند. کارکرد هنر در جامعه امروز معکوس شده است. وگرنه تئاتر پیشتاز همه هنرها و پیشتاز اندیشه و احساس است. جوامع پیشرفته از تئاتر به عنوان هنر تاثیرگذار نام میبرند و همیشه منتظر این هستند که ببینند تئاتر چه اندیشهیی را به جامعه پیشنهاد میدهد.
فکر نمیکنید تئاترهایی که شما کار کردید و دیده نشدند طوری انتخاب شدهبودند که با شناخت ذهنی مردم از علیرضا سخمسه متفاوت بودند؟
اتفاقا کارهایی که قبلا میکردم به خمسه شناختهشده نزدیکتر بودند. در این تئاتر از خمسه شناختهشده اثری نیست و یک نمایش کاملا جدی است. در حالی که تئاترهایی که در این سالهای اخیر کار کردم به ژانر کمدی نزدیکتر بودند.
قبول ندارید که اگر با کارگردان یا گروههای دیگری همکاری میکردید اتفاقهای بهتری میافتاد؟
من نمایش عشقآباد را با آقای میرباقری که کارگردان مطرحی بودند کار کردم، پس دیدهنشدن به نوع انتخاب برنمیگردد. این کار جدی که الان مشغول اجرای آن هستیم در ده اجرایی که تابهحال داشته جزو پرفروشترین تئاترهای روی صحنه بوده. چون جامعه فعلی ما در مسیر تغییر و پوستانداختن است. جامعه کمکم به سمتی میرود که تئاتر بر جامعه تاثیر بگذارد؛ به گروههای حرفهیی تئاتر اجازه تبلیغات میدهند. فضای تئاتری فعلی ما نسبت به پنج سال پیش تفاوت زیادی کرده است.
البته این تئاتری که شما کار میکنید استثناست، چون بقیه تئاترها از این امکانات بهرهمند نیستند.
تئاتر نیاز به یک بستر مهم اجتماعی دارد که باید فراهم شود و این اتفاق کمکم
در شرف رویدادن است.
چه اتفاقی افتاد که بعد از این فاصله طولانی دوباره به تئاتر بازگشتید؟
ما هنرمندان هیچوقت از هنر فاصله نمیگیریم. اغلب مشغول انجام چند کار
به صورت همزمان هستیم. فاصلهیی که در این چند سال از تئاتر گرفتهبودم به علت نبودن شرایط مناسب در تئاتر بود. با تغییر شرایط حاکم بر جامعه توجهات بیشتری به هنر بهویژه تئاتر میشود.
آیا سابقه همکاری با آقای پسیانی را داشتهاید؟
با آقای پسیانی رابطه دوستی قدیمی داشتیم ولی همکاری نداشتیم.
چطور به این گروه دعوت شدید؟
تابهحال دعوتهای زیادی از گروههای مختلف داشتم. مثل اینکه در طول یک هفته به چند میهمانی دعوت میشوید اما فقط به یکی از آنها میروید. قبول کردن این پیشنهاد هم به این علت بود که گروه و شرایط تولید حرفهیی بود؛ زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و درکل همهچیز در این کار بهصورت حرفهیی پیش میرود. در هیچ کاری قبلا با این شرایط حرفهیی مواجه نشده بودم.
آیا نوع نمایشنامه در انتخابتان دخیل نبود؟
اگر این کار، کمدی یا ملودرام بود باز هم انتخاب میکردم. گروه و شرایط کار اهمیت بیشتری برای من داشت. غیر از این نمایشنامه که آقای چرمشیر برمبنای یک متن خارجی نوشتهاند اگر هر متن دیگری بود هم میپذیرفتم. البته جدا از این صحبتها این متن محاسنی هم دارد؛ این متن ضدجنگ است و نگاهی صلحطلبانه دارد. موضوع اصلی این نمایش، دفاع شرافتمندانه ملتی بهنام پرو است که مورد تجاوز دولتهای استعمارگری مثل اسپانیای قرون گذشته قرارگرفته است.
برای بازیگری با سابقه شما مهم است که با چه شرایطی روی صحنه میآید. شاید خیلیها خرده بگیرند که چرا علیرضا خمسه با چنین نقشی در سالن اصلی روی صحنه میرود. این نقش دیالوگهای کمی دارد و با شرایطی که سالن اصلی دارد به علت فاصله زیاد، امکان برخورد مخاطبان با بازیگر وجود ندارد.
چند سالی است که علاقهمند شدم به بازی در موقعیتهای سکوت و بدون کلام. تخصص اصلی من در بازیگری پانتومیم است. آخرین کاری که انجام دادم و مردم هم دوست داشتند بازی در سریال پایتخت بود که در نقش یک پیرمرد مازندرانی کمحرف ظاهر شدم. تجربه حضور در این نقش به من یاد داد که از پس نقشهایی که بهنظر کمرنگ میآیند با حضور فیزیکال در صحنه، بربیایم و به آن نقش اهمیت ببخشم. اهمیت اجرای بدنی که در بازیگری تاکید بر آن میشود به اندازه میزان دیالوگها نیست. معمولا بازیگرهایی که با این تجربه و تخصص ظاهر میشوند، میخواهند بگویند اجرای فیزیکال، از دیالوگهایی که برای بازیگر نوشته میشود اهمیت بیشتری دارد و به نقشها روح میبخشند. «آتاهوالپا» شخصیتی است که مبارزه او در سکوت انجام میشود، به همین علت آتیلا پسیانی این نقش را به من پیشنهاد کرد. شاید آقای پسیانی توان انجام نقشی که با سکوت بتواند تاثیرگذار باشد را در بازیگر دیگری ندیدند.
فکر میکنم یکی از نقاط قوت بازی شما این است که میمیک چهره شما قویتر و تاثیرگذارتر از اجرای بدنی شماست. اینجا با نقشی مواجه نیستیم که نیاز به حرکات بدنی داشته باشد، احساس حزن و اندوهی که این شخصیت دارد، در حالات صورت شما کاملا نمایان است.
حضور در نقشهایی که دیالوگ ندارد ولی نیاز به تاثیرگذاری و انتقال روح و پیام دارد، برای من جالبتر است. این سبک در تجربه تلویزیونی که موفقیتآمیز بود، امیدوارم در تئاتر هم با موفقیت مواجه شود.
چون کلا این نمایش دیالوگ محور است و آقای پسیانی و کیانیان دیالوگهای زیادی دارند، این کم دیالوگ گفتن شما کاملا به چشم میآید. به نظرم تنها ایراد کار اجرا در سالن اصلی است که امکان ارتباط مستقیم مخاطب با بازیگری که دیالوگ نمیگوید، وجود ندارد.
حضور در نقشهای متفاوت برای خود بازیگران هم جالب است. خیلی از دوستانم که به دیدن این کار آمدند، میگفتند که یک چهره دیگر از خمسه دیدهاند. اگر یک نمایش شبهرئالیستی بود و نقشی شبیه به باباپنجعلی مازندرانی را بازی میکردم کسی نمیگفت که این یک چهره جدید است، چون تکرار چهرهیی بود که در تلویزیون دیده بودند.
در سینما که در ایفای نقش جدی موفق عمل کردید. در تئاتر هم همینطور بودهاید؟
واژه کمدین در زبان فرانسه به کسی اطلاق میشود که هم از عهده نقشهای کمدی برمیآید هم نقشهای تراژدی. جایگاه کمدین از تراژدین بالاتر است، به این دلیل که همزمان در دو ژانر تبحر دارد.
یکی دیگر از تجربههای موفق شما در این ژانر، بازی در فیلم بیست بود.
بله، جایزهیی هم که در جشنواره گرفتم برای فیلم بیست بود.
در راستای تمرینهای نمایش چه اتفاقهایی میافتاد و آقای پسیانی چه شیوههایی را برای تمرین بهکار میبردند؟
تعبیری که آقای پسیانی از شیوه کار خود دارد، شیوه تئاتر تجربی است. یعنی چیزی را از قبل در نظر نمیگیریم، چه بسا اتفاقاتی که در مسیر کار پیش میآید کار را زیباتر و تاثیرگذارتر میکند.
البته فکر نمیکنم این تئاتر را بشود در دسته تئاترهای تجربی قرارداد.
برای ما که اینطور بود. در متن بعضی صحنهها و دیالوگها را تغییر میدادیم. این نمایشی که الان میبینید حاصل تجربه گروه است.
متن اولیهیی که در اختیار داشتید چقدر تغییر کرد؟
چون آقای چرمشیر از ابتدا عضو همین گروه بود با مشورت خودشان بخشهایی را از متن حذف میکردیم یا به آن اضافه میکردیم. ایشان در اجراها هم همراه ما بودند و آزادمنشانه با ما برخورد میکردند.
شما سالهاست تجربه مدرسی تئاتر در آموزشگاههای مختلف را دارید. چقدر از تجربیات آموزشی به هنرجویان، در کارهای خودتان استفاده میکنید؟
یکی از اصلهای مهمی که در جهان وجود دارد، این است که اگر نیاز به توسعه و پیشرفت در هر زمینهیی احساس شود، به دو محور باید بها داد که این دو آموزش و پژوهش هستند. اگر من بازیگر در مقطعی احساس کنم که درجا میزنم آن زمان نیاز به آموزشهای جدید یا بازآموزی دارم؛ نیاز به پژوهش دارم تا ریشه این به ورطه تکرار افتادن را در خودم کشف کنم. این اصل مهم برای تمام مسائل و امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه صدق میکند. در حوزه کوچکتر بازیگری هم باور من این است که از آموزش و پژوهش میتوانم سود ببرم. وقتی مبحثی را آموزش میدهم، حاصل آن را در صحنه یا مقابل دوربین میتوانم به اجرا بگذارم. اگر زمانی در مقابل دوربین خوب عمل نکنم، نیاز به پژوهش در این زمینه را احساس میکنم تا علت این رکود را پیدا کنم. قبل از اینکه از خودم به عنوان یک بازیگر نام ببرم، در وهله اول خودم را یک آموزشگر و پژوهشگر میدانم.
فکر میکنید مخاطبی که به تماشای کار شما مینشیند چقدر با فضای نمایش ارتباط برقرار میکند و اصلا این نمایش دغدغه این روزهای مخاطبان ما است؟
اگر روزی بخواهم یک تئاتر را کارگردانی کار کنم حتما یک کمدی صددرصد رئالیستی یا شبهرئالیستی کار میکنم که مبتنی بر مسائل روز اجتماعی باشد تا مردم به سیاستهای غلط و نگرشهای غلط اقتصادی و فرهنگی قهقهه بزنند. ولی دغدغه تئاتر تجربی این نیست. اینطور نیست که مثلا اگر زمانی تئاتر کمدی پروفسور بوبوس با موفقیت مواجه شد و مردم استقبال کردند به همین علت نمایش پرفسور بوبوس۲ را کار کنند. تئاتر تجربی در هر زمان به موضوعهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا تاریخی میپردازد. دغدغه اصلی آن مخاطب نیست، رسیدن به مرزهای نو است. دغدغه بازیگر کمدینی مثل من رسیدن به مرزهای نو نیست، دغدغه من بررسی زخمهای کهنه است.
شما چطور توانستید خودتان را با شیوه تئاتر تجربی هماهنگ کنید؟
من یک بازیگرم، مثل منشوری که وجوه مختلف دارد در هر بازی یکی از وجههایم را به نمایش میگذارم.
یعنی شما خیلی زود توانستید خودتان را با این شرایط وفق بدهید؟
خواستم ببینم اگر تماشاگر در ۴۵ اجرا به من نخندد چه اتفاقی میافتد؛ در حالی که یکی از آرزوهای من خنداندن تماشاگر است.
البته بستگی به فکر خود بازیگر هم دارد، چون خیلی از کارگردانها و بازیگران ما در کل شیوه تجربی را قبول ندارند.
این طرز فکر و برخورد انجمادی با بازیگری منافات دارد. روحیه بازیگری یعنی قرار گرفتن روح در کالبدها و جسمهای مختلف. یعنی با این کار به مدت ۴۵ روز خودم را در ذهن آتیلا پسیانی قرار میدهم و پس از آن دوباره روحم به جسم علیرضا خمسه برمیگردد.
شما در بازیگری اصول خاص خودتان را دارید.
من به عنوان یک کمدین آرزوی خنداندن تماشاگر را دارم ولی به عنوان یک بازیگر نباید برخورد انجمادی و فریزشده داشته باشم و اگر در یک تراژدی بازی کردم شاید لازم شود که روضه هم بخوانم. این هم جزو اصول تجربهگرایی است.
یعنی شما این کار را یک کار تجربی نمیدانید؟
برای خودم یک نوع تجربه است که در تمام مدت اجرا تماشاگر را نخندانم.
در واقع شما در کارکردن با گروههای مختلف برای خودتان محدودیت قایل نمیشوید؟
کاملا اینطور نیست، بههرحال برای هر انتخابی یک سری شرایط اولیه را باید در نظرگرفت. اگر یک گروه آماتور بخواهد این تجربه را بهاجرا درآورد هیچوقت با آن گروه همراه نمیشوم. چون پیشنهاد اولیه را میدهند و میگویند حالا بیایید ادامه بدهیم تا ببینیم چه میشود. درست است که این گروه به عنوان یک گروه تئاتر تجربی شناخته میشود اما در یکسری مسائل محکم و حرفهیی هستند.
این ایراد مدیریتی تئاتر ما است که زمینه مناسب برای همه گروهها فراهم نمیشود، بعضی از گروهها از امتیازات بیشتری برخوردار میشوند و بعضی دیگر از یک سری امتیازات اولیه هم محروم میشوند. قاعدتا شما که یک بازیگر حرفهیی هستید، ترجیح میدهید با امتیازات بیشتر کار کنید.
مثلا یک گروه برای بازی در یک نمایش از من دعوت میکند، بعد میگویند اول در جشنواره نمایش میدهیم تا بعد ببینیم چه زمانی میتوانیم اجرای عمومی داشته باشیم و قاعدتا برای تمریناتی که برای نمایش صورت گرفته هیچ دستمزدی هم نمیدهند. با این اوصاف چرا باید دعوت چنین گروهی را بپذیرم؟ برای افرادی مثل من که بهصورت حرفهیی بازیگری میکنند و از این حرفه ارتزاق میکنند جایی برای این ریسکها نیست.
برای این نمایش چه مدت تمرین داشتید؟
حدود یک ماه تمرین داشتیم.
در جریان تمرین هم این بچهها با شما همراه بودند؟
بله .
ارتباطتان با آنها چطور بود؟
خیلی خوب بود. فضای خشن نمایش را تلطیف کردند.
آرزوی خنداندن تماشاگــر را دارم
چون این یک نمایش حرفهیی است بهنظر من حضور بچهها کیفیت کار را دچار افول کرده است.
برای ما که در این نمایش با یک فضای خشن و چغر روبهرو هستیم و از در و دیوار نکبت میریزد، همین که پشت سر هم بچهها به صحنه وارد میشوند لطافت ایجاد میکنند.
چون این یک نمایش ضدجنگ است، بههنگام تماشای این نمایش، ناخودآگاه آن را با شرایط امروز جامعه خودمان تطابق میدهیم. برای خود شما هم این اتفاق افتاد؟
این دفاع شرافتمندانه در جامعه ما به عنوان دفاع مقدس یاد میشود. سرزمینهایی مورد تجاوز قرار میگیرد و ملتهایی به تجاوز شرافتمندانه مینازند. آن زمان از پرو طلا میبردند و حالا از عراق نفت میبرند. آن موقع از امریکای لاتین نقره میبردند و حالا از هند و پاکستان منابع زیرزمینیشان را میبرند؛ قصه تکرار تراژدیهای گذشته است.
قطعه آوازی و کارکردن با سازی که در دست شماست از اول در داستان بوده یا در تمرینها اضافه شده است؟
آقای پسیانی چند ساز مختلف پیشنهاد کردند که با آنها تمرین میکردیم و این ساز که متعلق به خود آقای پسیانی هم هست، قبول شد و این صدا را در یکی از تمرینها اجرا کردم و آقای پسیانی هم تایید کردند. در این موسیقی یک فریاد و یک درد نهفته است.
برای این ساز تمرینات خاصی هم با مربی داشتید؟
با آنکیدو که مسوول موسیقی گروه بود، هماهنگ شد که اگر دو قطعه را داشته باشیم بهتر از سه قطعه است. در واقع تروتمیز شد و شکل گرفت. پیشنهادی که توسط بازیگر داده شده بود توسط گروه موسیقی و کارگردان سروسامان گرفت.
در طراحی نقش خودتان هیچ پیشنهادی نداشتید؟ اینکه کار فیزیکی بیشتری داشته باشد یا در دیالوگها تغییر ایجاد کنید.
هیچ نقش هنری نیست که برگرفته از تاثیر جمع نباشد. حتی دیکتاتورترین آدمها هم وقتی با یک پیشنهاد خوب مواجه میشوند، میپذیرند. بنابراین این نقشی که شما میبینید، نمیتوان گفت که فقط حاصل متن است یا کارگردانی است. بهنظر من حاصل یک مجموعه یکدست و عوامل حرفهیی است.