عبارت «بازیگر متد اکتینگ» تبدیل به اصطلاحی همه‌گیر شده است و به بازیگرانی اتلاق می‌شود که اصرار دارند بین برداشت‌های فیلم سرصحنه در کاراکتر خود باقی بمانند. به تعبیر بهتر، این عبارت شامل ارتباط با انگیزه‌های درونی و تجارب کاراکتر در یک سطح شخصی می‌شود و کاوش را به ورای کلماتی می‌برد که صرفا روی کاغذ نوشته شده‌اند تا درکی کامل از نقش را به دست دهد
چارسو پرس: این توصیف شاید به این معنی باشد که ابتدا باید ترومپت را به درستی یاد بگیری قبل از اینکه در نقش مایلز دیویس ظاهر شوی یا یک خاطره‌ی کودکی دردناک را احضار کنی تا با زخم‌های روحی کاراکتر ارتباط بگیری. تاریخ مفهوم بازیگر متد اکتینگ به اوایل قرن بیستم باز می گردد، اما در سینمای آمریکا اثری از آن نبود تا اینکه بازیگرانی مثل مارلون براندو و جیمز دین آن را به هالیوود آوردند.

واقعیت امر این است که اساسا چیزی آزاردهنده‌تر از متد اکتینگ وجود ندارد. این روش اغلب می‌طلبد که بازیگران بین برداشت ها و یا حتی در کل طول مراحل تولید در نقش خود باقی بمانند، اما تا زمانی که آن‌ها این را برای بیشتر کار و صرفا برای خودشان نگه دارند، بهای اندکی برای یک نقش‌آفرینی استادانه‌ می‌پردازند. اما بازیگرانی هستند که ناچارا در این کار زیادی افراط می‌کنند. مثال‌هایی سرگرم‌کننده و در عین حال محجوب از این روش وجود دارد مثل مارلون براندو که لباسی زنانه را به تن می‌کند تا نقش کاراکتری در یک انیمیشن را بازی کند که حتی رنگ پرده سینما را هم به خود ندید اما مثالی نفرت‌انگیز از این روش، شیا لابوف است که برای بازی در فیلم «خشم» محصول ۲۰۱۴، از حمام‌رفتن امتناع می‌کند، دندان خود را بیرون می‌کشد، روی صورتش زخم می‌اندازد و مسیحی می‌شود.

با این حال از میان تمامی مثال‌های عمیقا آزاردهنده متد اکتینگ، یک اسم وجود دارد که مثل یک تخم مرغ گندیده گاه و بی گاه خودش را نشان می‌دهد: جرد لتو. برای اینکه بدترین بازیگر متد تمام ادوار سینما باشی، باید خودت را به آب و آتش بزنی. تو نمی‌توانی صرفا یک آدم بد باشی. باید تلاشت را بکنی.  لتو بارها و بارها برای این کار و بدبختی همکاران خودش سنگ تمام گذاشته است اما نکته‌ی مهم اینجاست که تلاش های او هیچ ارزشی نداشته است. تردیدی نیست که هیچ بحثی درباره‌ی اهدافی که وسیله را توجیه می‌کنند، وجود ندارد به این دلیل که وسایل رسیدن به آن اهداف هرگز آنقدر قابل توجه نیستند که هر سطحی از مسخره‌بازی را توجیه کنند.

از داستان‌های افراطی‌گری‌های آقای لتو می‌شود یک رمان چند هزار صفحه‌ای نوشت. آن طور که بازیگر همکار او وایولا دیویس در فیلم «جوخه‌ی انتحار» می‌گوید، اولین معرفی او به دیگر بازیگران این فیلم در حالی صورت پذیرفته است که او با یک خوک مرده سر صحنه حاضر شده است و در ادامه هدایایی بسیار دلهره‌آور و غیرمنتظره برای همکاران خود ارسال می‌کرده است. سر صحنه‌ی دیگر فیلم بیشتر منفور هالیوود یعنی «موربیوس» او از چوب زیر بغل برای راه رفتن استفاده کرد که این کار عجیب تمامی زمان‌بندی برنامه‌ی تولید را به هم زد تا وقتی که یکی از افراد سر صحنه به او پیشنهاد داد تا وقتی می‌خواهد به دستشویی برود، از صندلی چرخ‌دار استفاده کند که در کمال تعجب او با مهربانی قبول کرده است.

از همه‌ی این‌ها که بگذریم، می‌رسیم به نقش او در فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹» که در قامت یک میلیاردر تکنولوژی نابینا ظاهر شده بود. جرد لتو به جای اینکه واقعا بازیگری کند، با لنزهای مات سر صحنه آمده بود. کارگردان این فیلم دنیس ویلنوو از این اقدام به شدت متعجب شده بود.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


ویلنوو در گفت‌گویی با وال استریت ژورنال می‌گوید: «همه‌ی ما داستان‌هایی درباره جرد لتو شنیده‌ایم؛ اینکه چگونه او خودش را به شکل کاراکترهایی که قرار است آن‌ها را بازی کند، در می‌آورد اما حتی این هم من را برای چیزی که قرار بود با آن رو‌به‌رو شوم، آماده نکرده بود. او وارد اتاق شد و اصلا نمی‌توانست چیزی را ببیند. او داشت با یک دستیار به آرامی کار می‌کرد».

البته لتو نیازمند یک دستیار بود تا در ادامه‌ی تصویربرداری نیز با او همراه باشد. ویلنوو از او با یک دید مثبت بازی گرفت و چهره‌ای مسیحایی از او به تصویر کشید اما با کمی ریزشدن در موضوع می توان دریافت که این رفتار نمی‌توانست برای آن‌هایی که شاهدش بودند، ابدا وجهه‌ای از معنوی بودن داشته باشد.

راه حل واضح برای این اعمال منزجرکننده و البته جنجالی این است که کارگردان‌ها بازیگرانی مثل لتو را در نقش کاراکتری مهربان، ملایم و شاید از نظر اقتصادی سخاوتمند به تصویر بکشند. دلیل اینکه هیچ کس این کار را انجام نمی‌دهد، آشکارا به این دلیل است که او به اندازه‌ی کافی بازیگر توانا و خوبی نیست که بتواند از پس این کار برآید. به راستی جرد لتو شایسته‌ی لقب بدترین بازیگر متد اکتینگ است؛ هم به خاطر دلقک‌بازی‌هایش که شاید بتواند نقش داده شده را تصاحب کند و هم به خاطر اینکه این اقدامات عملا هیچ سودی نه برای او و نه برای پروژه سینمایی دارد.