چارسو پرس: مجموعهی ترسناک و پرطرفدار «مقصد نهایی» که با صحنههای مرگهای پیچیده و غیرمنتظره شناخته میشود، با فیلم جدیدی تحت عنوان Final Destination: Bloodlines در سال ۲۰۲۵ احیا شده است. این ریبوت، با حفظ المانهای کلاسیک مجموعه و اضافه کردن بعدی خانوادگی به روایت، سعی دارد جان تازهای به فرنچایز خستهی این سری وارد کند. داستان با یک صحنه پیشآگاهی تکاندهنده در برجی شبیه به «استراتوسفر لاسوگاس» آغاز میشود و بهسرعت وارد مسیر آشنای بازی مرگ و بقا میشود.
در این قسمت، شخصیت «آیریس» (با بازی Brec Bassinger) در دهه ۱۹۶۰، شاهد آغاز یک فاجعه مرگبار در رستوران مرتفعی در بالای برج است. همهچیز با سکهای پرتابشده از سوی کودکی بازیگوش آغاز میشود که باعث بهحرکتافتادن یک سری حوادث دومینویی به سبک همیشگی فرنچایز میگردد: از ترک خوردن کف شیشهای گرفته تا سقوط مرگبار مهمانان.
در ادامه، با جهشی به زمان حال، دختری به نام «استفانی» (Kaitlyn Santa Juana) از خواب میپرد؛ کابوسی که شبها او را رها نمیکند. او با تحقیق در مورد پیشرویهای ذهنیاش، به این نتیجه میرسد که شاید شخصیت آیریس در خوابهایش، مادربزرگ گمشدهاش باشد.
ریتم اصلی داستان با ورود شخصیتهای جدید و خانوادهای درگیر در نفرین مرگ ادامه پیدا میکند. استِفانی همراه با برادرش چارلی (Teo Briones)، مادرش دارلین (Rya Kihlstedt) و چند تن از اقوام، تلاش میکنند تا از سرنوشت شوم بگریزند. اما قوانین مرگ، انعطافپذیر نیستند.
نکته برجسته فیلم، فیلمنامه هوشمندانهای است که توسط «گای بوسیک» (نویسندهی Scream) و «لوری ایوانز تیلور» بر اساس داستانی از «جان واتس» (کارگردان سهگانه مرد عنکبوتی تام هالند) نوشته شده است. کارگردانی نیز برعهدهی زک لیپوسکی و آدام بی. استاین است؛ همان زوجی که با فیلم «Freaks» توانستند در ژانر علمی-تخیلی خوش بدرخشند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
در کنار جلوههای بصری خونآلود و مرگهای عجیب و نفسگیر، «Bloodlines» به طور خاص به پیشزمینهی مرموز شخصیت محبوب فرنچایز، «ویلیام بلادورث» با بازی «تونی تاد» میپردازد. این بازیگر که در نوامبر گذشته درگذشت، در واپسین نقشآفرینی خود به شخصیت بلادورث عمق احساسی تازهای میبخشد. فیلم با جملهای از او به پایان میرسد:
«زندگی باارزشه... از هر ثانیهاش لذت ببر.»
و به یاد او تقدیم شده است.
«Final Destination: Bloodlines» نه تنها با آغاز فوقالعادهای که از بهترینهای فرنچایز محسوب میشود بیننده را درگیر میکند، بلکه با تمرکز بر یک خانواده، تعادلی کمنظیر بین درام انسانی و خشونت سینمایی ایجاد کرده است. در کنار بزرگداشت شایستهای از تونی تاد، فیلم توانسته یک تعادل عالی میان نوستالژی و نوآوری ایجاد کند. برای هواداران قدیمی و نسل جدید، این ریبوت میتواند نقطه آغازی تازه برای مجموعهای باشد که بار دیگر مرگ را به بازی گرفته است.