چارسو پرس وقتی برای اولین بار شنیدم که «موج نو»، مستند-درام مبتکرانه و روحافزای ریچارد لینکلیتر درباره ساخت فیلم «از نفسافتاده» به نتفلیکس فروخته شده، اولین واکنشم همان بود که احتمالاً بسیاری از علاقهمندان سینما داشتند: فکر کردم ژان-لوک گدار باید در گورش بلرزد. چون «موج نو» فقط یک فیلم دیگر درباره پشتصحنه ساخت یک فیلم نیست؛ بلکه درباره ساخت فیلمی است که معنای واژهی «سینما» را در خود دارد.
در سال ۱۹۵۹، زمانی که «از نفسافتاده» فیلمبرداری و تدوین شد، و در سال ۱۹۶۰ که اکران شد، این فیلم معنای سینما را از نو تعریف کرد. فیلم به یک موفقیت هنری بزرگ بدل شد — شاید تنها فیلمی از گدار که چنین اقبالی را یافت — و جادوی آن در این بود که تصویر سیاهوسفید و شاعرانهاش از خیابانهای پاریس، در قالب فیلمی گانگستری که مثل یک مستند به نظر میرسید، همزمان زمینی و افسانهای بود. نسلی از تماشاگران و فیلمسازان «از نفسافتاده» را دیدند، و این فیلم نگاه آنها به سینما را برای همیشه تغییر داد و راه را برای واقعگرایی متعالی سینمای نوین آمریکا باز کرد؛ چیزی که میتوان آن را فاز سوم سینما دانست. (فاز اول: دوران صامت؛ فاز دوم: سیستم استودیویی هالیوود در دوران صدا.)
با این تفاسیر، اینکه «موج نو» بهعنوان ادای دینی به «از نفسافتاده» فقط روی صفحه کوچک دیده شود، به نظر نهایتِ تناقض یا حتی کفرآمیز میآید. اگر این فیلم قرار نیست روی پرده سینما دیده شود، پس دیگر کدام فیلم مستقل باید باشد؟ (بله، فیلم یک اکران محدود دو هفتهای برای واجد شرایط شدن در اسکار خواهد داشت — در چند سالن در نیویورک و لسآنجلس. اما ۹۹ درصد مخاطبان آن را در خانه خواهند دید.)
و با این حال… لحظاتی بعد از آن فکر اول، فکر دوم سراغم آمد. شروع کردم به اندیشیدن عمیقتر درباره اینکه ژان-لوک گدار واقعاً چه نظری درباره این موضوع داشت که این ادای دین دقیق و عاشقانه به فیلم انقلابیاش قرار است عمدتاً در تلویزیون دیده شود. و به این نتیجه رسیدم که احتمالاً برایش اهمیتی نداشت — شاید حتی آن را به شوخی میگرفت و بیربط به سرنوشت سینما میدانست.
تصور کردم اگر گدار زنده بود (او در سال ۲۰۲۲ از طریق خودکشی کمکی، در ۹۱ سالگی درگذشت) چه میگفت. شاید با آن زبان کنایهآمیز و متفکرانهاش میگفت: «مردم فکر میکنند نتفلیکس هست و سالن سینما هم هست. اما این روزها، شما هرگز بیشتر از وقتی که در سینما هستید، در حال تماشای نتفلیکس نیستید.»
برای ژان لوک گدار، «سینما» فقط به معنای دیدن یک فیلم روی پرده بزرگ نبود. بلکه مفهومی روحانی داشت: تجربهای که انسان را به واقعیتی مقدس منتقل میکرد. گدار سالها به سراغ ویدئو رفت (که در اصل رسانهای برای صفحه کوچک است) و شاید حتی «موج نو» را تأیید نمیکرد. شاید میگفت: «از نفسافتاده» سینما بود. «موج نو» موزه است. بنابراین، «از نفسافتاده» حالا چیزیست که در موزه دیده میشود.
در جشنواره فیلم کن، جایی که «موج نو» با استقبال پرشور به نمایش درآمد، با افراد زیادی درباره موفقیت احتمالی این فیلم در دنیای واقعی صحبت کردم. بحثهایی درباره اینکه کدام کمپانی پخش مناسب این فیلم است، و اینکه چه کسی حاضر است آن را بخرد. نتفلیکس در این گفتگوها حضور داشت: این کمپانی پیشتر فیلم قبلی لینکلیتر یعنی «Hit Man» را در جشنواره ونیز ۲۰۲۳ با قیمت ۲۰ میلیون دلار خریداری کرده بود. اما به نظر من، هرچند شاید «Hit Man» برای نتفلیکس خوب عمل کرده باشد، اما آن شور و هیجانی که در اکران سینمایی میتوانست داشته باشد را نداشت. به همین دلیل حدس میزنم که لینکلیتر از نتیجه آن راضی نبوده. شاید او به این معامله به چشم یک آزمایش نگاه کرده، و حالا بعید به نظر میرسد بخواهد همان مسیر را با «موج نو» که فیلمی بسیار ظریفتر و سینماتیکتر است، تکرار کند.
بهترین فیلمهای جشنواره کن ۲۰۲۵ به انتخاب منتقدان
اما همه توافق داشتند که حتی با پخشکنندهای قدرتمند مثل نئون یا A24، «موج نو» هیچگاه یک فیلم مستقل پرفروش نمیشد. این روزها کدام فیلم مستقل میشود؟ «The Brutalist» تنها ۱۶ میلیون دلار فروخت، و «Anora» با پنج اسکار، توانست بهسختی از ۲۰ میلیون عبور کند. مخاطبان «موج نو» — فیلمی درباره گروهی از جوانان عاشق سینما که ۶۵ سال پیش جریان سینما را تغییر دادند — همیشه محدود خواهد بود. حدس من این است که اگر درست مدیریت میشد، «موج نو» میتوانست ۳ تا ۵ میلیون دلار در سینما بفروشد. خب، پس چرا پخش از نتفلیکس باید مهم باشد؟
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
«موج نو» در پاریس فیلمبرداری شده و بهعنوان فیلمی خارجیزبان (۹۰ درصد دیالوگها فرانسوی است) شناخته میشود. این فیلم میتواند نماینده فرانسه در اسکار بهترین فیلم بینالمللی باشد — جایزهای که احتمالاً بیشتر از همه دنبالش خواهد بود، همراه با بازی درخشان زویی دویچ در نقش ژان سیبرگ برای بهترین بازیگر زن. نتفلیکس در این شاخه سابقه خوبی دارد — «رُما» (۲۰۱۹) و «در جبهه غرب خبری نیست» (۲۰۲۳) را برنده کرد و برای فیلمهایی چون «دست خدا»، «جامعه برف» و «امیلیا پرز» هم نامزد شد. پس این یک دلیل منطقی برای انتخاب نتفلیکس است.
با همه اینها، من همچنان با این سؤال ذهنی و زیباییشناسانه درگیرم که چرا لینکلیتر و سرمایهگذارانش — چون تصمیم نهایی معمولاً با کارگردان نیست — فکر کردند نتفلیکس خانه مناسبی برای «موج نو» است. با پراکندگی شدید تبلیغات در عصر دیجیتال، بهترین راه برای فروش یک فیلم این است که آن را به یک «اتفاق» تبدیل کنی. تام کروز این را خوب میفهمد، و همانطور که بازاریابان «The Brutalist» فهمیدند: (فیلم با ویستاویژن ساخته شده! یک شاهکار است! بهترین بازی آدرین برودی از زمان آخرین بازی بزرگش!)
در مقیاسی کوچک و فرهیخته، «موج نو» میتوانست یک اتفاق برای شیفتگان سینما باشد. آیا جوانترها اصلاً «از نفسافتاده» را دیدهاند؟ در بیشتر موارد، نه. اما میتوانستم تصور کنم که با دیدن «موج نو» به این تب مبتلا شوند و بعد بخواهند «از نفسافتاده» را ببینند. نام لینکلیتر بسیار مهم است. او حالا یکی از غولهاست، یکی از ماندگارها. «موج نو» تحسینشدهترین فیلم او از زمان «پسرکشی» (۲۰۱۴) است، و بهنظرم این ستایشها مردم را به دیدنش ترغیب میکرد. جذابیت رسانهای این ترکیب — کارگردانی بزرگ فیلمی میسازد درباره کارگردانی بزرگ دیگر که نخستین فیلم بزرگش را میسازد و باعث آغاز یکی از بزرگترین دورانهای تاریخ سینما میشود — بینظیر است.
این جذابیت هنوز هم وجود دارد، اما حالا دیگر شدت توجه رسانهای به «موج نو» مثل قبل نخواهد بود. چون بخشی از آن طوفان کامل سینمایی این بود که: مردم صف میکشند تا آن را ببینند. این چیزی است که سینما را میسازد. «رتبه سوم در جدول ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس» آن تأثیر را ندارد. وقتی «از نفسافتاده» اکران شد، نیازی نبود کسی بگوید «این فیلم باید روی پرده بزرگ دیده شود». چون رفتن به سینما، یعنی رفتن به سینما. یعنی بیرون رفتن از خانه — کاری که مردم در سال ۲۰۲۵ واقعاً باید بیشتر انجام دهند. شاید بتوان گفت «موج نو» فیلمیست که نوستالژی را به سطح هنر میرساند. اما حالا که تماشاگران آن را در نتفلیکس میبینند (اگر اصلاً ببینند)، آن نوستالژی، از جمله برای عصری خواهد بود که فیلمها بزرگتر از خود ما بودند.