طبیعت آثار طنز بر خنده استوار است و خنده را تنها وسیلهای میداند برای نیل به هدفی برتر و آگاهکردن انسان به عمق رذالتها. نمایش شایعات در ظاهر میخنداند اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود مخاطبانش خنده را میخشکاند و او را به تفکر وامیدارد.
پایگاه خبری تئاتر: حسین پارسایی [نویسنده و کارگردان تئاتر]: «تا جوان بودم از خنده غافل بودم، بعدها که چشمانم بازتر شد و حقیقت را دیدم به خنده افتادم و هنوز همچنان میخندم (سورن کی یرکگور)»
واقعیت همین است، اکثر ما از خنده این نعمت معجزهآسا غافل هستیم، اما معدود نویسندگانی چون نیل سایمون کمدینویس مشهور آمریکایی به واسطه آثارش ما را به خنده وامیدارند؛ خندهای که از لابهلای خستگی درون ما برمیخیزد و برای لحظاتی ما را از کار، زندگی و فعالیتهای روزمره جدا میکند
تا با پاککردن بزکها و رنگ و لعاب روزگار غدار، چشم در چشم هم حقیقت روابط انسانی و خانوادگی آدمها را بیواسطه نظاره کرده، چون آینهای در مقابل هم به شگفتی برسیم. این کاری است که آثار نیل سایمون را با سایر نمایشنامهنویسان در زمینه کمدی یا طنز متمایز میکند؛ هنری که عدم تناسبات در عرصههای مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر میرسند! نشان میدهد یعنی به عبارتی کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی یک موضوع با زبان طنز.
نمایش شایعات یکی از نمونههای بارز این کشف و شهود در جامعه است که تماشاگران خود را در یک موقعیت کمیک اما شگفتآور قرار میدهد؛ طنزی که زوایای پیدا و پنهان آدمهای جامعه خود را آشکار میکند و در حقیقت با پرداختن به روابط میان پدیدهها و معکوسکردن آن موقعیتی شاد و مفرح ایجاد کرده و بهدرستی نقد خود را بیان میکند تا جایی که در پس خنده و قهقهه هر تماشاگر دریچهای تازه در ذهن او باز میشود و مقاصد اصلاحطلبانه و اجتماعی اثر تفکربرانگیز شده، ماهیتی پیچیده و چندلایه پیدا میکند و در ذهن تماشاگر به چالش کشیده میشود.
در واقع باید گفت طبیعت آثار طنز بر خنده استوار است و خنده را تنها وسیلهای میداند برای نیل به هدفی برتر و آگاهکردن انسان به عمق رذالتها. نمایش شایعات در ظاهر میخنداند اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود مخاطبانش خنده را میخشکاند و او را به تفکر وامیدارد.
این مواجهه زمانی برجسته میشود که با هوشمندی کارگردان و البته ذوق و تدبیر طراح صحنه به دلیل نوع چینش صندلیها، تماشاگران چشم در چشم رودرروی هم مینشینند تا در حین اجرای اثر شاهد واکنشهای هم باشند. گویی دو نمایش همزمان در حال اجراست: یکی صحنه هنرمندانه بازیگرانی که همگی خوش درخشیدند و دیگری جایگاه تماشاگران که مملو از جمعیتی است که با ولع نمایش را تماشا میکنند.
این همان لحظهای است که تماشاگر برمیآشوبد، بر تردیدهایش افزوده میشود، چندگانه و متناقض شده و از یقین محروم میشود. نمایش شایعات با همین وارونهسازی اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی، سیاسی و حتی تفکرات فلسفی را همراه خنده بهچالش میکشد و چشمان مشتاق تماشاگر در لایههای زیرین اثر در جستوجوی نقاط مشترک خود با هر کدام از کاراکترهای صحنه نمایش است.
آنجا که در پس یک قهقهه بلند ناگهان سکوتی مرگبار حاکم میشود و این یعنی گریهکردن قاهقاه یا به عبارتی دیگر خندهکردن آهآه... .! جایی که دیگر هجو معنایی ندارد و من رحمان سیفیآزاد را در مقام کارگردان میستایم چرا که با هوشمندی و ظرافت تمام از ورطه خطرناکی که اکثر آثار کمدی گرفتار آن شدهاند یعنی هجو جَسته است که اگر تجربه گرانقدر او و خرد جمعی همکارانش نمیبود، شاید شاهد طنزی متناسب با احوال جامعه یا گونهای موفق در شوخ طبعی نبودیم.
منبع: روزنامه شرق
https://teater.ir/news/718