چارسو پرس: هشدار اسپویل: این مطلب شامل جزئیات کلیدی از پایان و صحنههای پس از تیتراژ فیلم «چهار شگفتانگیز: اولین گامها» است که هماکنون در سینماها در حال اکران است.
از همان صحنه اول، سوالی بزرگ ذهن مخاطب را درگیر میکند: فرزند رید ریچاردز (با بازی پدرو پاسکال) و سو استورم (با بازی ونسا کربی) چه سرنوشتی خواهد داشت؟ وقتی سو خبر بارداریاش را به رید میدهد، او بلافاصله شروع به آزمایشهایی پیچیده بر روی جنین میکند تا هرگونه ناهنجاری را بررسی کند — ولی هیچ چیز غیرعادی یافت نمیشود... تا زمانی که موجودی عظیمالجثه و کیهانی به نام گالاکتوس (با صدای رالف اینیسون) ظاهر میشود و اعلام میکند که این نوزاد دارای «قدرت کیهانی» است.
رید، سو، جانی استورم (جوزف کوئین) و بن گریم (ابن ماس-باخراخ) به سختی تلاش میکنند تا از تولد نوزاد محافظت کنند و مانع از این شوند که گالاکتوس زمین را ببلعد — اما اوضاع با فداکاری سو پیچیدهتر میشود. او با مصرف تمام قدرتهایش موفق میشود گالاکتوس را به درون یک پورتال عظیم پرت کند، اما خودش جان میبازد. در صحنهای احساسی، وقتی رید و جانی و بن کنار جسد سو گریه میکنند، نوزاد فرانکلین دستهایش را روی شانههای مادرش میگذارد... و سو ناگهان چشمانش پر از ستاره میشود و به زندگی بازمیگردد.
در دنیای کمیکهای مارول، «قدرت کیهانی» قدرتی تقریباً الهی است؛ توانایی کنترل همه چیز — حتی زمان. همین موضوع میتواند بهشدت خطرناک باشد: اگر شخصیتی بتواند همه چیز را در یک لحظه حل کند، دیگر چه چیزی در داستان اهمیت دارد؟ در این فیلم، فرانکلین در نوزادی مادرش را از مرگ نجات میدهد. تصور کنید وقتی نوجوان شود، چه تواناییهایی خواهد داشت!
مارول در کمیکها گاهی این قدرت را از فرانکلین میگیرد — یا خودش آن را کنار میگذارد یا رید آن را محدود میکند. اما همواره شخصیتهای شروری تلاش میکنند از قدرت کودکانه و بیدفاع او سوءاستفاده کنند، که این خود بستری برای داستانهای هیجانانگیز بوده است.
در صحنه میانی پس از تیتراژ، چهار سال بعد از اتفاقات اصلی، سو و فرانکلین در حال خواندن کتاب کودکانه «کرم گرسنه کوچولو» هستند. وقتی سو برای آوردن کتابی دیگر میرود (ربات H.E.R.B.I.E. پیشنهاد میدهد کتاب «منشأ گونهها» اثر داروین خوانده شود!)، صدایی عجیب میشنود. به آرامی به اتاق نشیمن میرود و در آنجا مردی با شنل سبز و نقابی نقرهای را میبیند که در برابر فرانکلین زانو زده است.
اگرچه چهرهاش را نمیبینیم، اما مشخص است که این فرد دکتر دوم است — شخصیتی که قرار است در فیلم «Avengers: Doomsday» (2026) با بازی رابرت داونی جونیور بازگردد. در کمیکها، دکتر دوم رابطهای پیچیده و طولانی با فرانکلین و خواهرش والریا دارد — گاه در نقش دشمن، گاه در نقش ناجی، و گاه هر دو به لطف سفر در زمان و جهانهای موازی!
با توجه به اینکه داستان فیلم روی زمین 828 روایت میشود، و اینکه در صحنه پساتیتراژ فیلم «Thunderbolts*» نیز حضور سفینهی آنها در زمین 616 دیده میشود، احتمالاً «Doomsday» در دل مفاهیم پیچیدهی مولتیورس به پیش خواهد رفت. و حالا فرانکلین، یک کودک با قدرت خدایی، در مرکز این رویداد قرار گرفته است.
از یک طرف، این داستان به خوبی خانواده چهار شگفتانگیز را وارد MCU میکند — نه با تهدیدی انتزاعی، بلکه با بحران نجات فرزندشان. این پیوند عاطفی میتواند قلب تپندهی داستانی شود که ممکن بود در میان انبوهی از شخصیتهای مهم گم شود.
اما از طرف دیگر، فرانکلین هنوز شخصیتی توسعهیافته در دنیای سینمایی نیست و بهجز یک کودک بامزه، چیز زیادی از او نمیدانیم. شاید همین موضوع زمینهساز حضور نسخه بزرگسالی او در فیلم Doomsday باشد — همانطور که در کمیکها هم پیش آمده است. (توجه به موضوع تکامل، در کتابهایی که خوانده میشود، و نمادهای پروانهای در صحنه میانی میتواند به نوعی نماد دگرگونی او باشد.)
در نهایت، صحنه پایانی پس از تیتراژ ادای احترامی به گذشته مارول است. جملهای از «جک کربی»، خالق چهار شگفتانگیز، روی صفحه نقش میبندد:
«اگر به شخصیتهای من نگاه کنید، مرا خواهید یافت. فرقی ندارد چه کسی را خلق میکنید، همیشه بخشی از خودتان در او باقی میماند.»
زیر این جمله، تاریخ تولد او (۲۸ اوت ۱۹۱۷) درج شده که دقیقاً با شماره زمین آنها (۸۲۸) تطابق دارد. سپس، سکانسی از تیتراژ انیمیشن کلاسیک چهار شگفتانگیز با موزیکی شاد و حالوهوای کارتونهای دهه ۷۰ پخش میشود — که الهامبخش کارگردان فیلم مت شاکمن در دوران کودکیاش بوده است.
شاید وقت آن رسیده که مارول واقعاً آن انیمیشن را بسازد!
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند