چارسو پرس: ژانر علمی–تخیلی در تلویزیون طی ۲۵ سال گذشته از یک ژانر خاصپسند به جریان اصلی تبدیل شده است. این ژانر توانسته مخاطبان را با شخصیتهایی پیچیده، روایتهای پرتعلیق و ایدههای شگفتانگیز به خود جذب کند. در این فهرست، به ۱۰ سریال برجسته علمی–تخیلی میپردازیم که هرکدام بهدلیل خلاقیت در ایده، بازیگری درخشان یا اثرگذاری فرهنگی در ذهنها ماندگار شدهاند.

۱۰: The Expanse (۲۰۱۵–۲۰۲۲)
سریال The Expanse که براساس رمانهای جیمز اس.اِی. کوری ساخته شده، یکی از واقعگرایانهترین آثار علمی–تخیلی در تلویزیون است. داستان در آیندهای میگذرد که بشر منظومه شمسی را استعمار کرده و تنش میان زمین، مریخ و کمربند سیارکی در آستانه جنگی تمامعیار قرار دارد.
در مرکز ماجرا خدمهی سفینه Rocinante شامل جیمز هولدن (استیون استریت)، نائومی ناگاتا (دومینیک تیپر)، آموس برتون (وس چاتهام) و الکس کمال (کاس انوار) قرار دارند که ناخواسته وارد توطئهای میشوند که میتواند سرنوشت انسانیت را تغییر دهد.
ویژگی منحصربهفرد سریال، توجه وسواسگونه به جزئیات علمی است: از نمایش دقیق فیزیک بیوزنی تا تحول لهجهها و زبانها در بخشهای مختلف منظومه. این رویکرد باعث شد The Expanse به یکی از معتبرترین آثار این ژانر بدل شود.

۹: Fringe (۲۰۰۸–۲۰۱۳)
Fringe در زمان پخش خود بهنوعی جانشین معنوی The X-Files بود. داستان درباره گروهی از مأموران عجیب FBI به رهبری اولیویا دانام (آنا تورف) است که مأموریت دارند پروندههایی غیرقابلتوضیح شامل دگرجهانیها، تغییرات ژنتیکی و سفر در زمان را بررسی کنند. او با همکاری دکتر والتر بیشاپ (جان نوبل)، دانشمندی نابغه اما بیثبات، و پسرش پیتر (جاشوا جکسون) به کشف رازهایی بزرگ میپردازد.
این سریال ابتدا با فرمت «پرونده هفتگی» شروع شد، اما بهتدریج به داستانی عمیق با خطهای روایی موازی بدل گشت و به بازیگران فرصت داد نسخههای مختلفی از شخصیتهای خود را ایفا کنند. از نکات قابلتوجه این سریال حضور نهایی لئونارد نیموی، بازیگر افسانهای Star Trek، پیش از بازنشستگیاش از بازیگری بود.
۸: Doctor Who (۲۰۰۵–۲۰۲۲)
اگر بخواهید تمام ایدههای کلاسیک علمی–تخیلی را در یک سریال ببینید، Doctor Who همان اثر است. این مجموعه بریتانیایی با محوریت «دکتر» – شخصیتی با توانایی سفر در زمان و فضا – روایت میشود. دکتر با سفینهای به نام TARDIS (که شبیه یک جعبه تلفن پلیس انگلیسی است) به نجات تمدنها، بازنویسی تاریخ و گاهی دلشکستگیهای شخصی میپردازد.
بازیگرانی چون کریستوفر اکلسون، دیوید تننت، مت اسمیت، پیتر کاپالدی و جودی ویتاکر هرکدام تفسیر متفاوتی از این شخصیت ارائه دادهاند. ترکیبی از ماجراجویی، طنز، احساسات و خلاقیتهای بیپایان باعث شده این مجموعه همچنان یکی از محبوبترین سریالهای علمی–تخیلی جهان باشد.
۷: Battlestar Galactica (۲۰۰۴–۲۰۰۹)
Battlestar Galactica نهتنها یکی از بهترین سریالهای علمی–تخیلی قرن ۲۱ است، بلکه ژانر را در تلویزیون دگرگون کرد. داستان با نابودی ناگهانی ۱۲ کلونی انسان توسط سایکلونها آغاز میشود و تنها حدود ۴۹ هزار نفر از بشر باقی میمانند. این بازماندگان به رهبری سفینه جنگی Galactica و فرمانده ویلیام آداما (ادوارد جیمز اولموس) در جستجوی خانهای تازه هستند.
این مجموعه با نبردهای فضایی پرهیجان، فضای پر از سوءظن و پرسشهای اخلاقی پیچیده مخاطبان را درگیر کرد. طی چهار فصل، شخصیتها مدام مخاطب را وادار به تردید درباره نیت واقعی خود میکردند. Battlestar Galactica علاوهبر جوایزی چون «پیبادی»، به یکی از هوشمندانهترین و تأثیرگذارترین آثار تلویزیونی این ژانر تبدیل شد.
بیشتر بخوانید: بهترین سریالهای گانگستری تاریخ تلویزیون: از «سوپرانوز» تا «پیکی بلایندرز»

۶: Westworld (۲۰۱۶–۲۰۲۲)
Westworld نشان داد که یک سریال علمی–تخیلی میتواند همزمان شمایل یک وسترن داشته باشد، به مباحث فلسفی عمیق بپردازد و در عین حال مخاطب را ساعتها درگیر کند. این مجموعه که برگرفته از داستانی دهه ۷۰ درباره رباتها بود، به پرسشهای بنیادینی درباره «هوشیاری»، «اراده آزاد» و «ایمان» پرداخت.
داستان در پارکی شبیهسازیشده روایت میشد که ثروتمندان میتوانستند در آن هر نوع خیال خشونتآمیز خود را بدون پیامد تجربه کنند. پرسش اصلی سریال هم همین بود: «اگر هیچ قانونی وجود نداشت، چه میکردید؟»
دو شخصیت اصلی که بیشترین تأثیر را بر روند سریال داشتند، دولورس ابرناثی (ایوان راشل وود) – دختر مزرعهداری که بذر شورش در وجودش پنهان بود – و میو میلی (تندی نیوتون)، زن باهوش و مستقلی که سرنوشت خود را به دست گرفت، بودند.
این سریال تصویری روشن از غرور انسان در خلق موجودات مصنوعی و تلاش برای کنترل آنها ارائه داد؛ مفهومی که امروز با گسترش هوش مصنوعی بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا میکند.
۵: Severance (۲۰۲۲– )
Severance اثری است متفاوت از اپل تیوی پلاس که بدون نیاز به سفینههای فضایی یا آیندههای پسافاجعهای، تنها با یک دفتر کار سرد و بیروح توانست مخاطب را به وحشتی عمیق ببرد. این سریال به کارگردانی دان اریکسون و با همکاری بن استیلر ساخته شد.
داستان در شرکت زیستفناوری «لومون» میگذرد؛ جایی که حافظه کاری و زندگی شخصی کارمندان بهصورت جراحی از هم جدا میشود. فرد در محیط کار یک نفر است و بیرون از آن، شخصی کاملاً متفاوت.
مارک اسکات (با بازی آدام اسکات)، مردی داغدار، این شغل را برای فرار از دردهایش میپذیرد، اما «خودِ کاریاش» در هزارتویی از کنترل شرکتی گرفتار میشود. حضور بازیگران مکمل همچون جان تورتورو در نقش اروینگ – با خط عاشقانهای ظریف و تأثیرگذار – بعد انسانی و احساسی ویژهای به داستان میدهد.
Severance نشان داد که برای خلق علمی–تخیلی بزرگ، به موجودات فضایی یا کهکشانها نیازی نیست؛ کافی است ایدهای جسورانه و اجرایی قدرتمند داشته باشید.
۴: Stranger Things (۲۰۱۶–۲۰۲۵)
Stranger Things از همان آغاز در نتفلیکس به پدیدهای جهانی تبدیل شد و محبوبیت آن طی سالها بیشتر شد. سریالی که در دهه ۸۰ میلادی و در شهر کوچک هاوکینز ایندیانا جریان دارد و موفق شد موجی از نوستالژی فرهنگی را زنده کند؛ از بازیهای Dungeons & Dragons گرفته تا موسیقی و سینمای آن دوران.
داستان با ناپدیدشدن «ویل بایرز» (نوا شنپ) آغاز میشود و دوستانش – مایک (فین وولفهارد)، داستین (گیتن ماتارازو) و لوکاس (کالب مکلافلین) – در جستجوی او به جهانی موازی به نام Upside Down پا میگذارند. در این میان، شخصیتی مرموز به نام «اِلون» (میلی بابی براون) با قدرتهای ذهنی خارقالعاده ظاهر میشود که کلید مقابله با موجودات وحشتناک این دنیا است.
این سریال که به نوعی ادای دینی به رمانهای استیون کینگ و آثار ترسناک جان کارپنتر است، بهسرعت به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شد. با نزدیکشدن به پخش فصل پنجم و پایانی در نوامبر ۲۰۲۵، اکنون بهترین زمان برای تماشای دوباره این ماجراجویی پرهیجان است.
بیشتر بخوانید: ۶ فیلم و سریال برتر رابرت دنیرو که همین حالا میتوانید در نتفلیکس ببینید
۳: Black Mirror (۲۰۱۱– )
Black Mirror یکی از متفاوتترین سریالهای اصلی نتفلیکس است که در قالب آنتولوژی (داستانهای مستقل در هر قسمت) تاریکترین سناریوهای ممکن از رابطه انسان و تکنولوژی را به تصویر میکشد. این مجموعه که توسط «چارلی بروکر» ساخته شده، هر بار مخاطب را وارد جهانی تازه میکند تا به شکلی هولناک به او یادآوری کند که وابستگی ما به فناوری مدرن میتواند تا چه اندازه خطرناک و ویرانگر باشد.
اگرچه Black Mirror فراز و نشیبهایی داشته، اما بهترین اپیزودهای آن آنقدر تاثیرگذار بودهاند که حضورش در رتبه سوم این فهرست کاملاً برازنده است. بازیگرانی چون «هیلی اتول»، «دنیل کالویا»، «بایرس دالاس هاوارد» و «جس پلمونز» در نقش انسانهایی عادی ظاهر شدند که تنها زمانی واکنش نشان میدهند که فناوری ترسها و امیال سرکوبشدهشان را به واقعیت بدل میکند.
این سریال نهتنها تصویری دلهرهآور از آینده فناوری ارائه میدهد، بلکه نشان میدهد انسانها چه چیزهایی را در حافظه نگه میدارند و چه انتخابهایی میکنند وقتی فناوری قدرت بازنویسی واقعیت را در دست دارد.
۲: The Mandalorian (۲۰۱۹– )
پدرو پاسکال این روزها در همه جا حضور دارد؛ از The Last of Us گرفته تا Gladiator 2 و Fantastic Four. اما این سریال The Mandalorian بود که او را از یک بازیگر محبوب به یک نماد فرهنگی در جهان پاپ تبدیل کرد. این سریال که در نوامبر ۲۰۱۹ در دیزنیپلاس منتشر شد، نخستین تجربه واقعی Star Wars در قالب سریال لایو اکشن بود و مسیر روایتگری این فرنچایز را تغییر داد.
داستان The Mandalorian ماجراجویی «دین جارین» (با بازی پدرو پاسکال)، یک شکارچی تنها را روایت میکند که بهطور غیرمنتظره محافظ کودکی حساس به نیرو به نام «گروگو» میشود. در ظاهر، این سریال یک وسترن علمی–تخیلی پرهزینه است، اما در ذات خود یک داستان خانوادگی است که مفهوم «خانواده پیداشده» را به زیبایی به تصویر میکشد.
موفقیت عظیم سریال باعث شد شخصیت «بیبی یودا» در سال ۲۰۲۰ به ترندی جهانی تبدیل شود و کالاها و میمهای مربوط به آن شبکههای اجتماعی را تسخیر کنند. این موفقیت نشان داد که Star Wars میتواند فراتر از داستان خاندان اسکایواکر نیز گسترش یابد.
۱: Dark (۲۰۱۷–۲۰۲۰)
Dark نخستین سریال آلمانیزبان نتفلیکس بود که در سال ۲۰۱۷ بدون تبلیغات زیاد منتشر شد، اما تا سال ۲۰۲۰ و پایان فصل سوم به یکی از پیچیدهترین و تحسینشدهترین درامهای علمی–تخیلی ۲۵ سال اخیر تبدیل شد.
ماجرا در شهر خیالی «ویندن» آغاز میشود؛ جایی که ناپدیدشدن یک پسر نوجوان پای چهار خانواده (نیلسنها، داپلرها، تیدمنها و کانوالدها) را به داستان باز میکند. خیلی زود روایت به سه خط زمانی مجزا در بازههای ۳۳ ساله کشیده میشود و مخاطب باید شبکهای از روابط، اتحادها و تغییرات شخصیتها را دنبال کند.
Dark تجربهای منحصربهفرد است؛ هر بار که آن را تماشا کنید سرنخهای تازهای کشف میکنید، نظریهای جدید میسازید یا جزئیاتی تازه از پیچیدگیهای آن درمییابید. این سریال با روایتی سرشار از معما و فلسفه زمان، پس از پایان هر اپیزود ذهن مخاطب را با پرسشهایی رها میکند که تا مدتها باقی میمانند.
این ۱۰ سریال نشان دادند که ژانر علمی–تخیلی تنها محدود به فضا و موجودات بیگانه نیست؛ بلکه بستری است برای بررسی فلسفه، سیاست، روانشناسی و حتی خاطرات شخصی انسانها. از «The Expanse» با واقعگرایی علمی تا «Dark» با پیچیدگیهای فلسفی زمان، این آثار ثابت کردند تلویزیون میتواند همانند سینما بستری برای تجربههای بزرگ و فراموشنشدنی باشد.
منبع: collider
نویسنده: نسرین پورمند