ژانر نوردیک نوآر (Nordic Noir) که خاستگاه آن کشورهای اسکاندیناوی است، سالهاست به یکی از محبوبترین سبکهای تلویزیونی در سراسر جهان تبدیل شده است. ویژگی اصلی این آثار، فضای تاریک و پرتعلیق، شخصیتهای خاکستری و پیچیده، و روایتهایی کند اما عمیقاً روانشناختی است. بیشتر سریالهای نوردیک نوآر بر جنایت و قتل متمرکز هستند، اما در لایههای زیرین، نقدهای اجتماعی جدی به مسائلی همچون نابرابری جنسیتی، مهاجرت، فساد سیاسی و فروپاشی دولتهای رفاه را مطرح میکنند.
جذابیت این ژانر فقط به کشورهای شمال اروپا محدود نمیشود؛ چرا که موضوعات مطرحشده، پرسشهایی جهانی و وجودی را پیش میکشند که برای تماشاگران در هر نقطهای از جهان قابل درک است. بهترین سریالهای نوردیک نوآر توانستهاند با بهرهگیری از ژانر جنایی، شخصیتهایی عمیق و چندلایه خلق کنند و همین پیچیدگی است که باعث ماندگاری آنها شده است. در ادامه به معرفی ۱۰ سریال برتر این ژانر میپردازیم.

۱۰. «Deadwind» (۲۰۱۸)
«Deadwind» یک درام جنایی فنلاندی است که کارآگاه «سوفیا کارپی» (با بازی Pihla Viitala) را معرفی میکند؛ زنی در دهه سی زندگی که بهتازگی همسرش را از دست داده و با پسر خردسال و دخترخوانده نوجوانش زندگی میکند. او پس از بازگشت به کار، با کارآگاه تازهکار «ساکاری نورمی» (Lauri Tilkanen) که در حوزه جرایم مالی تجربه دارد، همکار میشود. داستان سریال حول اختلافها و همکاری این دو برای حل پروندههای قتل شکل میگیرد.
«Deadwind» از آثار کلیدی «نوردیک نوآر» است، چراکه یکی از ماندگارترین شخصیتهای این ژانر را معرفی میکند. سوفیا کارپی همزمان با مواجهه با غم شخصی، اراده و استقامت مثالزدنی از خود نشان میدهد. موضوعاتی چون سوگ، انزوا و خیانت بهخوبی در این سریال بازتاب یافتهاند.
۹. «Arctic Circle» (۲۰۱۸–۲۰۲۵)
«Arctic Circle» محصول مشترک آلمان و فنلاند است. داستان با کارآگاه فنلاندی «نینا کاوتسالو» (Iina Kuustonen) آغاز میشود که مسئول تحقیق درباره قتل یک کارگر جنسی است. اما ماجرا پیچیدهتر میشود؛ قربانی به ویروس نادری مبتلا بوده است. تحقیقات به همکاری با متخصصان پزشکی کشیده میشود و سرنخها پای مسائلی فراتر از یک قتل معمولی را به میان میکشند.
این سریال «نوردیک نوآر» بهدلیل انتخاب مکان متفاوت، یعنی لاپلند فنلاند در نزدیکی مرز روسیه، حالوهوایی منحصربهفرد دارد. استفاده از مفهوم «بیوتروریسم» باعث میشود «Arctic Circle» همزمان یک درام جنایی و یک تریلر پزشکی باشد.
بیشتر بخوانید: رتبهبندی ۱۰ سریال عاشقانه کرهای که حتما باید دید
۸. «The Chestnut Man» (۲۰۲۱–)
«The Chestnut Man» یک سریال دانمارکی است که با قتل خانوادگی در سال ۱۹۸۷ آغاز میشود. بیش از سی سال بعد، قتل دختری جوان در کپنهاگن با رها شدن عروسکهای دستساز از شاهبلوط در صحنه جنایت، کارآگاهان «نایا تولین» (Danica Ćurčić) و «مارک هس» (Mikkel Boe Følsgaard) را وارد ماجرایی وحشتناک میکند.
ویژگی برجسته «The Chestnut Man» ایجاد حس تعلیق با همین عروسکهای مرموز است. هر بار ظاهر شدن آنها نشانه وقوع فاجعهای تازه است. سریال با شخصیتپردازی متضاد دو کارآگاه، به داستان عمق بیشتری میبخشد و در میان «نوردیک نوآر»ها جایگاه خاصی پیدا میکند.
۷. «Trom» (۲۰۲۲)
در سریال «Trom»، روزنامهنگاری به نام «هانیس مارتینسون» (Ulrich Thomsen) پیامی مرموز از زنی ناشناس دریافت میکند که ادعا دارد دختر اوست. زمانی که زن کشته میشود، هانیس وارد پروندهای پیچیده میشود که با فعالیتهای ضد صید نهنگ دخترش مرتبط است. او همچنین به یک تاجر محلی به نام «راگنار» (Olaf Johannessen) مشکوک میشود.
«Trom» از آن جهت در ژانر «نوردیک نوآر» برجسته است که محوریت داستان را به یک روزنامهنگار داده و از زاویهای متفاوت به روایت جنایت میپردازد. این تغییر زاویه دید، سریال را به تجربهای متفاوت برای علاقهمندان بدل میکند.
۶. «White Sands» (۲۰۲۱–۲۰۲۵)
«White Sands» روایتی متفاوت و نسبتاً سبکتر از ژانر «نوردیک نوآر» ارائه میدهد. داستان درباره دو کارآگاه دانمارکی است که در نقش یک زوج ازدواجکرده مخفیانه به تحقیق درباره قتل یک مرد آلمانی میپردازند. «توماس» (Carsten Bjørnlund) و «هلن» (Marie Bach Hansen) با ورود به جامعه محلی، رازهای پنهان آن را کشف میکنند و در عین حال رابطه جعلیشان نیز به چالش کشیده میشود. در فصل دوم، کارآگاه جدیدی به نام «مای» (Anne Louise Hassing) به «White Sands» میآید تا آرامش پیدا کند.
این سریال ضمن پایبندی به اصول ژانر، با ایجاد پیوند میان زندگی شخصی و حرفهای شخصیتها، رنگوبویی انسانیتر به داستان میدهد. «White Sands» نمونهای است از اینکه چگونه فرهنگهای مختلف میتوانند داستانهای «نوردیک نوآر» را با موفقیت روایت کنند.

۵. «River» (۲۰۱۵)
«River» یک سریال بریتانیایی در سبک «نوآر» است که «استلان اسکاشگورد» در نقش کارآگاه بازرس «جان ریور» از پلیس لندن ایفای نقش میکند. او با صداهای مردگان در ذهنش درگیر است؛ تجسمی از تروما و آسیبهایی که در طول خدمت تجربه کرده. پس از قتل همکار و دوست نزدیکش «جکی استیوی استیونسون» (Nicola Walker)، ریور به وسواس شدیدی برای کشف حقیقت پشت مرگ او دچار میشود، در حالیکه سلامت روانیاش در آستانه فروپاشی است.
«River» نشان میدهد چرا ژانر «نوردیک نوآر» توانسته مخاطبان بینالمللی پیدا کند. لندن با فضای بارانی و خاکستریاش بهترین بستر برای چنین روایتی است. این سریال بهجای تمرکز صرف بر رویههای پلیسی، به روان انسان، سوگ، گناه و تروما میپردازد و پرسشهای وجودی درباره عدالت را مطرح میکند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ سریال علمی–تخیلی برتر ۲۵ سال اخیر؛ از «The Expanse» تا «Dark»
۴. «Occupied» (۲۰۱۵–۲۰۲۰)
«Occupied» یک تریلر نروژی است که آیندهای نزدیک را روایت میکند؛ زمانی که حزب سبز نروژ برای مقابله با بحران تغییرات اقلیمی تولید نفت و گاز کشور را متوقف میکند. در واکنش، روسیه برای تأمین منابع انرژی خود به اشغال نروژ دست میزند. داستان بیشتر بر «یسپر برگ» (Henrik Mestad)، نخستوزیر نروژ، و اطرافیان او متمرکز است که باید این بحران عظیم را مدیریت کنند.
این سریال نمونهای شاخص از «نوردیک نوآر» است، چراکه تنوع روایی ژانر را گسترش میدهد. «Occupied» نشان میدهد داستانهای خاکستری اخلاقی، که هیچکس در آن کاملاً خیر یا شر مطلق نیست، هسته اصلی این ژانر را تشکیل میدهند.
۳. «Wisting» (۲۰۱۹–)
«Wisting» یک سریال نروژی است که بر اساس رمانهای «The Caveman» و «The Hunting Dogs» نوشته «Jørn Lier Horst» ساخته شده است. محوریت داستان با کارآگاه ارشد «ویلیام ویستینگ» (Sven Nordin) در شهر «لارویک» است. دختر او «لاین» (Thea Green Lundberg) روزنامهنگار حوزه جنایی است و «مگی گریفین» (Carrie-Anne Moss)، مأمور ویژه FBI، نیز در این روایت حضور دارد.
«Wisting» با تمرکز بر جنبههای خانوادگی و رابطه میان شخصیتها، بعد تازهای به ژانر «نوردیک نوآر» میافزاید. ورود مأموران FBI به داستان نیز نشان میدهد که جنایت مرز نمیشناسد و همکاری بینالمللی بخشی از معادله است.
۲. «The Killing» (۲۰۰۷–۲۰۱۲)
«The Killing» یک سریال پلیسی دانمارکی است که در کپنهاگن روایت میشود. کارآگاه «سارا لوند» (Sofie Gråbøl) شخصیت اصلی سریال است و هر قسمت ۲۴ ساعت از روند تحقیقات او و تیمش را پوشش میدهد. فصل نخست به قتل یک دختر جوان میپردازد که جسدش در خودرویی مرتبط با یک مقام محلی پیدا میشود.
ویژگی بارز «The Killing» تمرکز همزمان بر خانواده قربانی و تحقیقات پلیس است. این سریال نشان میدهد جنایتها چگونه در هم تنیده با سیاست و قدرت هستند. «The Killing» تنها یک پرونده جنایی نیست؛ بلکه تأملی است بر پیامدهای انسانی جرم و ساختارهای قدرت.
۱. «The Bridge» (۲۰۱۱–۲۰۱۸)
«The Bridge» یکی از شناختهشدهترین سریالهای «نوردیک نوآر» است. داستان با کشف جسدی در مرکز پل «اُرسوند» آغاز میشود؛ پلی که کپنهاگن در دانمارک را به مالمو در سوئد متصل میکند. کارآگاه سوئدی «ساگا نورن» (Sofia Helin) و همتای دانمارکیاش «مارتین رود» (Kim Bodnia) مأموریت مییابند این پرونده پیچیده را حل کنند.
«The Bridge» تأثیرگذارترین اثر این ژانر است تا جایی که نسخههای اقتباسی آن در آمریکا و مکزیک ساخته شد. فضای سنگین و رازآلود، پروندههای اخلاقاً دشوار و شخصیتهای عمیق باعث شده «The Bridge» به اثری ماندگار و نقطه اوج «نوردیک نوآر» تبدیل شود.
نوردیک نوآر تنها یک ژانر جنایی نیست، بلکه آینهای از جامعه، سیاست و روان انسان است. سریالهای این فهرست نشان میدهند که چرا این سبک توانسته فراتر از مرزهای اسکاندیناوی رفته و در سراسر جهان محبوب شود. چه به دنبال داستانهای پلیسی کلاسیک باشید، چه روایتهایی عمیق درباره روابط انسانی، یا حتی نقدهای اجتماعی و سیاسی، نوردیک نوآر همیشه چیزی برای شما دارد.
اگر قصد دارید سفری به دنیای تیره و پرتعلیق این ژانر داشته باشید، این ۱۰ سریال نقطه شروعی بینقص هستند.
منبع: collider
نویسنده: نسرین پورمند