پایگاه خبری تئاتر: آرش عباسی نویسنده و کارگردان تئاتر همیشه به این متهم بود که زیاد مینویسد اما او که برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت، سعی کرد این اتهام را از خود دور کند و حالا میگوید که هیچ عجلهای برای کار کردن ندارد.
این هنرمند جوان تئاتر که البته دیگر خودش را خیلی جوان نمیداند، چندی پیش برای اجرای نمایش«ماه پیشونی» در جشنواره تئاتر کودک ونوجوان همدان، به ایران بازگشت از شرایط تحصیل و کار تئاتر در ایتالیا گفت.
عباسی در آغاز این گفتوگو دلیل رفتنش به ایتالیا را توضیح داد: رفتنم به خاطر ادامه تحصیل بود. الان در مقطع فوق لیسانس «قواعد تئاتر زنده» در دانشگاه «بولونیا» درس میخوانم و سال دوم هستم. چون اینجا سالها فعالیت کرده و همیشه درگیر تئاتر بودم، نمیتوانستم آن جا کار نکنم و به همین دلیل از لحظه ورودم دنبال جایی برای کار بودم.
وی ادامه داد: خوشبختانه توانستم یک کمپانی ایتالیایی را پیدا کنم که مدیرش «پیترو فلوریدا» است و کار با هنرمندان ایرانی و کلا کار با خارجیها را خیلی دوست دارد. او کلکسیونی از بازیگران خارجی دارد. با استقبال و اعتماد او بود که شروع به تمرین تئاتر کردم. سعی کردم برخلاف همیشه که متن کامل مینویسم، نگاه کارگاهی داشته باشم. درواقع نمایش«ماه پیشونی» حاصل همین کار کارگاهی و اتودهای گروهی است.
نویسنده و کارگردان نمایش «نویسنده مرده است» در توضیح بیشتر شیوه کاری این کمپانی اضافه کرد:این کمپانی بیشتر روی کار با خارجیها متمرکز است و تا به حال چندین نمایش با همکاری بازیگران ایتالیایی و خارجی اجرا کرده است. ضمن اینکه در کشورهای مختلف عربی ، آفریقای جنوبی و کشورهای فقیرتر، کارگاه تئاتر برگزار میکند. کمپانی میکوشد با فرهنگهای جدید آشنا شود و بتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
عباسی که در جشنواره تئاتر کودک ونوجوان نمایش«ماه پیشونی» را با گروهی از بازیگران ایرانی و ایتالیایی و به صورت اثری دو زبانه اجرا کرد، افزود: ایده اجرای «ماه پیشونی» با استفاده از دو فرهنگ ایرانی و ایتالیایی و به صورت دو زبانه، برای کمپانی خیلی جذاب بود. در نهایت حتی بازیگر بلژیکی هم به گروه ما پیوست. البته کار اصلی این کمپانی تولید تئاتر کودک نیست و این یکی از فعالیتهای متنوعشان است.
آرش عباسی را به عنوان نویسندهای جوان با متنهای اجتماعی میشناسیم و اجرای تئاتر کودک توسط او برایمان جالب بود.
او در این زمینه توضیح داد: سالها دغدغه اجرای کار کودک داشتم. آخرین بار سال 76 در ملایر نمایش «گربه سیاه» را کار کرده بودم اما در این سالها فرصتش دیگر پیش نیامد و مسیرم عوض شد، با این حال همیشه با دیدن هر نمایش کودک خوب وسوسه میشدم.
نویسنده نمایشنامه «پیچ تند» یادآور شد: زمانیکه ایتالیا رفتم، فکر میکردم تا مدتها چیزی ننویسم و کار نکنم. میخواستم از تجربیات قبلیام فاصله بگیرم. اما کار کردن درخارج از ایران تجربه بسیار بزرگی است که باید از هر لحظهاش استفاده کرد. فکر کردم شاید بهترین روش این است تا نمایش کودک کار کنم چون مخاطب بیشتری دارد و میتوانم از بازیگران بیشتری استفاده کنم. از سوی دیگر، جشنواره تئاتر کودک را خیلی دوست داشتم. از دومین دورهاش همیشه حضور داشتم. 21 سال پیش به عنوان بازیگر در نمایش «روباه دم زنگوله» از ملایر در جشنواره شرکت داشتم. آن سال، دو نمایش از ملایر در جشنواره شرکت داشت. حالا هم که بعد از 21 سال از ایتالیا آمدهام، دو نمایش از این کشور در جشنواره اجرا دارند.
عباسی با اشاره به علاقهاش به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان افزود: این جشنواره برایم خیلی دوست داشتنی است و سالها در ستاد اجراییاش فعال بودم. جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، اهمیت بسیار زیادی دارد و خیلی جدی است. اگر برای ما جدی نیست، برای کسانیکه در دنیا کار کودک میکنند، کاملا جدی است همچنان که در ایتالیا برای گروههای فعال خیلی مهم است.
از او خواستیم درباره شرایط کار تئاتر در ایتالیا بگوید که پاسخ داد:اوایل سفرم، قصد نداشتم کار کنم ولی زمانیکه رفتم حس کردم خیلی از تئاتر دور شدهام. علاوه بر این، به خاطر گرانی بلیت امکان دیدن تئاتر هم نبود. خیلی دردناک بود رابرت ولیسون در ایتالیا «مکبث» را اجرا کرد که خیلی با شکوه بود ولی متاسفانه موفق نشدم نمایشاش را ببینم. بلیت تئاتر برای من که زندگی دانشجویی دارم، خیلی گران است. بنابراین با اینکه فکر میکردم تا چند سال بر درس خواندن متمرکز شوم، اما نیاز روحی باعث شد دوباره به طرف تئاتر بروم و تئاتر دوباره نجاتم داد.
آرش عباسی در پاسخ به اینکه «کار تئاتر در دیگر کشورها چگونه است؟» گفت: زمانیکه آن جا رفتم، یک نشریه ایتالیایی با من گفت وگو و دقیقا همین پرسش را مطرح کرد. گفتم حس زمانی را دارم که بار و بندیل بستم و از شهر کوچک خود ملایر به تهران آمدم. با ترس و لرز پروسه طولانی طی کردم تا به تئاتر حرفهای راه یافتم. بارها زمین خوردم ولی تسلیم نشدم و به ملایر برنگشتم. الان هم همان حس را دارم، هیچ کس مرا نمیشناسد، زبان نمیدانم ولی با خودم کنار آمدهام تا بمانم و کار کنم. خودم را برای همه این سختیها آماده کرده بودم.
نویسنده «زیرزمین» آشنایی با این کمپانی تئاتر ایتالیایی را خوش شانسی بزرگ خود دانست و ادامه داد: صنم نادری یکی از دوستان تئاتری در ایتالیا، مرا با این گروه آشنا کرد. در اولین سال زندگی در آن جا، با این گروه آشنا شدم و این خوشبختی بزرگی است ولی این ترس از فراموش شدن آن هم در سن و سال من که خیلی کم نیست همواره با آدم هست. اما رفتنام چیزی نبود که یک شبه و دو شبه تصمیمگیری کرده باشم. میخواستم نوع دیگری از تئاتر را که در ایران نمی توانستم کنار بگذارم، تجربه کنم چون همیشه فکر میکردم نگاهم به تئاتر، کلاسیک است ولی حالا ایدهها و فکرهایم دارد تغییر میکند. میخواستم به جشنواره تئاتر فجر کار بدهم ولی دیدم نمایشنامه پیشنهادیام شبیه کارهای قبلیام شده و پشیمان شدم.
آرش عباسی در بخش دیگری از گفتوگویش در پاسخ به اینکه برای نویسندهای که دغدغه اجتماعی دارد، کار تئاتر در یک کشور دیگر چگونه است؟ گفت: ناخودآگاه ایدههای مهاجرت سراغ آدم میآید. در واقع آن فضا این ایدهها را به من میدهد؛ آن دغدغهها هم هستند ولی باید بپذیرم ایران جای خیلی خوبی برای پرداختن به این ایدهها نیست.
این هنرمند تئاتر سال گذشته و همزمان با اجرای آخرین نمایشاش«نویسنده مرده است» که نسبت به آثار قبلیاش ، کاری اجتماعی به شمار نمیآمد، گفت که دیگر از مشکلات و ممیزیهای تئاتر اجتماعی خسته شده است و حالا بعد از یک سال درباره آن خستگیها گفت: بخشی از خستگیها به مشکلات اجرای نمایش «ورود آقایان» برمیگشت که نهایت ممیزی در مورد یک نمایشنامه در تئاتر ایران بر آن اعمال شد به طوریکه دو قصهاش کامل حذف شد، حتی «نویسنده مرده است» را زمانی اجرا کردم که دیگر خسته شده بودم. نه اینکه بریده باشم یا برایم بیاهمیت باشد حس میکردم دیگر در آن لحظه انرژی ندارم همچنانکه زمان اجرای «ورود آقایان ممنوع» خود را کنار کشیدم و بعد اتفاقاتی برایش افتاد که میدانید.
از نویسنده «پدرانه» درباره برنامه آیندهاش پرسیدیم و اینکه با وجود تفاوت فرهنگی، اجرای تئاتر در خارج از کشور را چقدر موفقیت آمیز میداند که او تصریح کرد: واقعا تفاوت فرهنگی هست و در نوع نگاه ما به تئاتر و کلیت زندگی منتقل میشود. تجربیات ما نشان میدهد 98 درصد مهاجرتها موفق نبودهاند اما از روز اول که همین نمایش را شروع کردم، اصلا به این چیزها فکر نکردم. فکر کردم آمدهام در یک فضای تازه، تحولی پیدا کنم. اگر خود را دست کم میگرفتم محال بود بتوانم یک هفته تمرین و یک گروه 15 نفره را هدایت کنم . بدون اعتماد به نفس اصلا نمیشد کار کرد. شاید این حرفها خیلی آرمانی باشد اما واقعا چنین بود.
این کارگردان تئاتر درباره احتمال بازگشتش به ایران اضافه کرد: با هدف درس خواندن رفتم. اولین کارم این است که درسم را تمام کنم و بعد تصمیم بگیرم. بسیار خوشحالم با سیستم آموزش جدید آشنا شدم که در ایران اصلا آن را تجربه نکرده بودم اما خیلی دلم میخواهد برگردم و به دغدغههایم بپردازم.
آرش عباسی در پایان این گفتگو از علاقه و دغدغهاش نسبت به تئاتر ایران گفت و تاکید کرد: همیشه در خارج از ایران، به تئاتر خودمان فکر و اخبارش را دنبال میکنم. کارکردن برایم مهم است ولی خیلی عجله ندارم. دلم میخواهد اگر قرار است کار کنم، کاری باشد که از همه نظر راضیام کند. ممکن است شش ماه یا شش سال دیگر پیش بیاید اما واقعا برای کار کردن، عجلهای ندارم. همیشه میگفتند زیاد مینویسی ولی آن دوره را پشت سر گذاشتم. الان ایدههایم را درحد یک صفحه مینویسم ولی کنار میگذارم.
منبع: خبرگزاری ایسنا