چارسو پرس: ژانر فانتزی مدتهاست که یکی از محبوبترین ژانرها در بین طرفداران بوده است؛ چرا که فرصتی برای فرار از روزمرگی و دنیای قابلپیشبینی زندگی به ما میدهد. برای کسانی که میخواهند لحظهای از جهان واقعی فاصله بگیرند و پا به دنیایی بگذارند که جادو در هوای آن جریان دارد، نتفلیکس میتواند همان دروازه جادویی باشد؛ بهویژه که این پلتفرم مجموعهای متنوع از سریالهای فانتزی را در خود جای داده است، سریالهایی که ماجراجو، خیالپرداز و جوینده درون هر بینندهای را بیدار میکنند.
این سریالها ـ چه انیمیشنهای شاعرانه و خیالانگیز باشند یا معماهای گوتیک و تاریک ـ تجربهای خیرهکننده از فرار به جهانهای آشنا و در عین حال عجیب را ارائه میدهند. بنابراین، چه به دنبال داستانی باشکوه و شاعرانه باشید و چه چیزی تیرهتر و پرتنشتر، این سریالهای فانتزی که قابلیت تماشای یکباره دارند، بیتردید شما را مسحور خواهند کرد. با ما همراه باشید تا دروازههای هشت سریال فانتزی برتر نتفلیکس که ارزش تماشا دارند را باز کنیم.

۸. The Sandman» (۲۰۲۲ – ۲۰۲۵)»
هرچند تنها دو فصل دارد، اما The Sandman بیتردید یکی از هیجانانگیزترین و از نظر بصری خیرهکنندهترین سریالهای فانتزی حال حاضر نتفلیکس است. این حماسه فانتزی تاریک که بر اساس مجموعه کمیکهای نیل گیمن ساخته شده، داستان ارباب رویاها را دنبال میکند ـ شخصیتی مرموز با بازی تام استوریج، که تجسم رویاها و کابوسها و فرمانروای سرزمین رویا است. او پس از ۱۰۶ سال اسارت سرانجام آزاد میشود و برای بازگرداندن نظم به قلمرو خود، سفری پرمخاطره را آغاز میکند.
این سریال فراتر از یک فانتزی معمولی است و تجربهای عمیق و فلسفی ارائه میدهد که به سراغ مضامین اگزیستانسیالیستی همچون ایمان، میل، مرگ و هویت میرود. سریال همچنین روابط پیچیده شخصیتها و طراحی صحنه خیرهکنندهای دارد که آن را به اثری منحصربهفرد تبدیل میکند. از قلمروی پرجزئیات و تخیلی «رویابینی» گرفته تا ترکیب استادانه تاریخ و ماوراءالطبیعه، The Sandman یک ضیافت بصری تمامعیار است که تماشاگران هر سنی را حیرتزده خواهد کرد.
در کنار فیلمبرداری نفسگیر، آنچه این سریال را از سایر آثار فانتزی متمایز میکند، روایت شاعرانه و نگاه فلسفی آن است؛ روایتی که مانند یک افسانه مدرن، هم عمیق و اندیشمندانه است و هم سرگرمکننده و پرهیجان.
بیشتر بخوانید: ۸ مینیسریال که در ۵ دقیقه نشان دادند شاهکار هستند
۷. Locke & Key» (۲۰۲۰ – ۲۰۲۲)»
Locke & Key دقیقاً همان چیزی است که از تصور ورود به یک عمارت قدیمی اجدادی با درهایی پر از کلیدهای جادویی به ذهن میآید؛ کلیدهایی که هرکدام قدرتی منحصربهفرد دارند و ناگهان شما را وارد جنگی چند صد ساله میان روشنایی و تاریکی میکنند. این سریال نتفلیکس ترکیبی جذاب از درام خانوادگی، معمایی تاریک و یک جستوجوی هیجانانگیز گنجینه است که از همان ابتدا تماشاگران را میخکوب میکند.
در مرکز داستان، خانواده «لاک» قرار دارد: مادر، نینا (داربی استنچفیلد) و سه فرزندش، تایلر (کانر جساپ)، کینزی (امیلیا جونز) و بُود (جکسون رابرت اسکات). پس از قتل پدر خانواده، رندال، آنها به خانه استعماری قدیمی خود در ماساچوست بازمیگردند؛ جایی که بُود خیلی زود دنیای جادویی پنهانی درون خانه را کشف میکند.
این سریال با بهرهگیری از هیجان و خلاقیت فانتزیهای کلاسیک کودکان، در عین حال به سراغ مضامین عمیقتری مثل درمان، پویایی خانواده و سوگ میرود؛ مسائلی که آن را از یک داستان صرفاً ماورایی به روایتی پرمفهوم و احساسی ارتقا میدهد.
برای کسانی که علاقهمند به سریالهای گوتیک زیبا و پرجزئیات هستند، Locke & Key یک انتخاب عالی است (هرچند به لحاظ ترسناک بودن شاید در اوج این ژانر قرار نگیرد). هرچند برخی منتقدان نسبت به ریتم کند سریال نقدهایی داشتند، اما بدون تردید این مجموعه به خاطر ایده خلاقانه، روایت جذاب و شیمی خوب بین شخصیتها مورد تحسین قرار گرفته و به یک سفر احساسی و دیدنی تبدیل شده است.
۶. Sweet Tooth» (۲۰۲۱ – ۲۰۲۴)»
Sweet Tooth انتخابی عالی برای تماشاگرانی است که به دنبال یک سریال فانتزی با حالوهوای دلنشین هستند؛ اثری که حتی در میان هرجومرج هم مثل یک آغوش گرم احساس میشود. این سریال بر اساس کمیک جف لمایر ساخته شده و بینندگان را به آمریکایی پساآخرالزمانی میبرد؛ جایی که کودکان دورگه، نیمهانسان و نیمهحیوان، برای بقا در جهانی ویرانشده تلاش میکنند.
داستان بهویژه بر پسری شیرین و کنجکاو به نام «گاز» (با بازی نیکسون بینگلی) تمرکز دارد؛ کودکی با شاخهای گوزنی که در پناهگاهی پنهان همراه با پدر محافظ خود زندگی میکند. اما یک تراژدی او را وادار میکند تا وارد دنیای خطرناک بیرون شود.
آنچه Sweet Tooth را متمایز میکند، توانایی آن در ترکیب شگفتی کودکانه با تلخی واقعیت است. رابطهی احساسی و عمیق میان گاز و «تامی» (نانسو آنوزی)، مردی تنها اما مهربان که تبدیل به محافظ و پدر جایگزین او میشود، قلب تپنده این سریال است.
این مجموعه از آن دست آثاری است که در یک قسمت شما را میخنداند، در قسمت دیگر به گریه میاندازد و در همان حال امید را زنده نگه میدارد. در حالی که سریال به سراغ موضوعات سنگینی مانند فروپاشی محیطزیست، ترس از ناشناختهها و معنای واقعی انسان بودن میرود، اما با لحن ظریف و ملایم خود، خوشبینی را منتقل میکند؛ بیآنکه سادهلوحانه به نظر برسد.
۵. Shadow and Bone» (۲۰۲۱ – ۲۰۲۳)»
این اقتباس از رمانهای محبوب Grishaverse نوشته لی باردوگو، هرآنچه از یک فانتزی میخواهید را عرضه میکند: نبردهای حماسی، جادوی ممنوعه و مثلثهای عاشقانه پرشور؛ همه در قالب روایتی که هم گسترده است و هم صمیمی.
در مرکز داستان، «آلینا استارکوف» (با بازی جسی می لی)، یتیم و نقشهکش جوانی قرار دارد که پس از کشف قدرت نادر نور، به دنیای بیرحم «گریشا» ـ جنگجویان جادویی ـ پرتاب میشود. قدرت او ممکن است کلید نجات کشور درگیر جنگ باشد. در کنار او، مجموعهای از شخصیتهای فراموشنشدنی حضور دارند؛ از جمله دارکلینگ مرموز و خطرناک، با بازی بن بارنز.
آنچه Shadow and Bone را فراتر از بسیاری از اقتباسهای فانتزی قرار میدهد، جهان جاهطلبانه و الهامگرفته از روسیه است. علاوه بر این، شیمی شگفتانگیز بین شخصیتها و رویکرد سریال در ادغام خطوط داستانی متعدد (چیزی که در کتاب وجود ندارد) به شکلگیری روایتی منسجم کمک کرده است؛ روایتی که اکشن و درام شخصیتی را به زیبایی متعادل میکند و باعث میشود مخاطب عمیقاً درگیر شخصیتها شود.
با وجود لغو ادامه سریال، بسیاری معتقدند که Shadow and Bone نمونهای از فانتزی درست و کامل است: بزرگ در چشمانداز، غنی در شخصیتها و سرشار از جادو.
بیشتر بخوانید: ۶ مینیسریال فانتزی نتفلیکس که با یک فصل طوفان به پا کردند

۴. «One Piece» (۲۰۲۳ – تاکنون)
احتمالاً نام مانگا و انیمه افسانهای ایچیرو اودا را شنیدهاید؛ اثری که یک نسل کامل را تحت تأثیر قرار داده است. حالا نسخه لایو اکشن نتفلیکس، این داستان را به سطحی حتی بالاتر از شهرت رسانده است. در مرکز ماجرا، مانکی دی. لوفی قرار دارد (با بازی اینیاکی گودوی)، پسری که به لطف میوهی گومو گومو صاحب قدرتهای خارقالعادهای شده است؛ قدرتی که بدنش را لاستیکی و عملاً شکستناپذیر میسازد. رویای لوفی چیست؟ مشخص است: پیدا کردن گنج افسانهای وان پیس و تبدیلشدن به «پادشاه دزدان دریایی»؛ لقبی که آزادی مطلق را وعده میدهد.
در کنار او، گروهی رنگارنگ از دوستان حضور دارند؛ هرکدام با گذشتههای پیچیده و آرزوهای متفاوت. سفر آنها ترکیبی سرگرمکننده از درام، طنز و نبردهای پرشور در اقیانوسی فانتزی است.
در حالی که روح اثر اصلی حفظ شده، سریال در عین حال مسیری تازه برای تازهواردان و طرفداران قدیمی ساخته است. شاهکار لایو اکشن One Piece در این است که موفق میشود دنیای خیالی و احساسی اودا را به تصویر بکشد بدون آنکه در اغراق غرق شود. این سریال از نظر بصری چشمنواز است، با صحنههای بدلکاری عملی فوقالعاده و شیمی بینقص میان بازیگران.
و با وجود دشواری اقتباس دههها محتوای محبوب انیمه، One Piece موفق شد هم منتقدان و هم هواداران را تحت تأثیر قرار دهد؛ به خاطر وفاداری به منبع اصلی، بازیهای قوی و روحیه شاد و پرانرژی. جای تعجب نیست که این مجموعه به یک سریال سرگرمکننده و قابل تماشای یکنفس تبدیل شده است.
۳. «The Witcher» (۲۰۱۹ – تاکنون)
اگر شمشیر، جادو و کاریزما بخش جدانشدنی فانتزی برای شما هستند، به احتمال زیاد با The Witcher آشنایی دارید؛ سریالی اورجینال از نتفلیکس که بر اساس کتابهای محبوب آندری ساپکوفسکی و همچنین بازیهای پرطرفدار آن ساخته شده است. این سریال بینندگان را وارد دنیایی میکند که هم بیرحم و خشن است و هم زیبا؛ جایی که انتخابها سنگین و پیامدها مرگبارند.
در مرکز داستان، گرالت آو ریویا قرار دارد (با بازی هنری کویل ـ نقشی که در فصل آینده به لیام همسورث سپرده خواهد شد). گرالت شکارچی هیولاست که با تغییرات ژنتیکی به موجودی قدرتمند برای کشتن جانوران وحشتناک تبدیل شده است. در مسیرش، او با سرنوشت ینیفر آو ونگربرگ (با بازی آنیا چالوترا)، جادوگری قدرتمند با گذشتهای تراژیک، و همچنین سیری (با بازی فریا آلن)، شاهزادهای با سرنوشتی اسرارآمیز که میتواند سرنوشت جهان را تغییر دهد، گره میخورد.
سریال با فیلمبرداری باشکوه خود مجذوب میکند؛ جنگلهای تاریک، قلعههای قرونوسطایی و میدانهای نبرد خونین، همگی زنده و واقعی به نظر میرسند. اما بیش از هر چیز، این بازی بینقص کویل در نقش گرالت است که به یادماندنی شده: ترکیبی از صلابت، طنز ظریف و شکنندگی پنهان پشت چهرهای سخت.
در کنار این، روایت چندخطی و چندزمانی سریال بهگونهای است که گذشته و حال را در هم میآمیزد و بهتدریج گذشته شخصیتها و انگیزههایشان را آشکار میکند. شیمی فوقالعاده میان سه شخصیت اصلی، یکی دیگر از نقاط قوت سریال است. جای تعجب نیست که The Witcher برای بازیها، صحنههای اکشن و دنیاسازی گستردهاش ستایشهای فراوانی دریافت کرده است. البته جدایی کویل، آینده این سریال را کمی در هالهای از ابهام قرار داده است.
۲. «Wednesday» (۲۰۲۲ – تاکنون)
وقتی صحبت از سریالهای فانتزی جدید و دیدنی باشد، Wednesday بیرقیب است. این سریال گوتیک به کارگردانی تیم برتون، بینندگان را به راهروهای تاریک و پررمز و راز آکادمی Nevermore میبرد؛ مدرسهای برای طردشدگان، هیولاها و آدمهای عجیبوغریب. این مجموعه برداشتی تازه و خیرهکننده از شخصیتی کلاسیک است؛ شخصیتی که دهههاست قلبها را تسخیر کرده است.
در مرکز ماجرا، جنا اورتگا با بازی در نقش وندزدی، اجرایی بینقص ارائه میدهد. این سریال سفری عمیق به دنیای معما، طنز و درام ماورایی دبیرستانی است که با عمق و جذابیت منحصربهفرد شخصیت آدامزها آمیخته شده است. در طول داستان، وندزدی نه تنها تواناییهای روانی خود را تقویت میکند، بلکه با مجموعهای از رازها روبهرو میشود؛ از قتلهای محلی گرفته تا گذشته مرموز خانواده خودش.
آنچه Wednesday را به اثری قابلتماشای یکنفس تبدیل میکند، ترکیب استادانه وحشت، طنز و لحظات صمیمی بلوغ است. سریال همچنین یک ضیافت بصری است: معماری خیرهکننده، جنگلهای تاریک و عناصر ماورایی عجیبوغریب، همگی در قالب تصویربرداری سینمایی و هنری ارائه شدهاند.
تعجبی ندارد که Wednesday با فیلمنامهای هوشمندانه که میان دلهره و کمدی تیز و برنده در نوسان است، به یکی از محبوبترین آثار نزد مخاطبان و منتقدان تبدیل شده است. در سبک خاص تیم برتون، سریال نهتنها روح شخصیت نمادین را بهخوبی به تصویر کشیده، بلکه او را برای نسل جدید جذاب، تازه و فوقالعاده دیدنی ساخته است.
۱. Arcane» (۲۰۲۱ – ۲۰۲۴)»
اگر «Wednesday» برنده تاج پادشاهی در میان سریالهای گوتیک فانتزی جدید باشد، Arcane بیتردید پادشاه انیمیشنهای فانتزی در استریمینگ است. این سریال که بر اساس بازی پرطرفدار League of Legends ساخته شده، فراتر از یک کارتون ساده است: سمفونی بصری حماسی که معنای انیمیشن فانتزی را دوباره تعریف میکند.
بینندگان را به دنیای دوپارهی پیلتاور و زائون میبرد؛ جایی که دو شهر درگیر رقصی خطرناک میان شکوه فناورانه و بقا در ویرانی هستند. در قلب داستان، خواهران وی و جینکس قرار دارند؛ رابطهی پیچیده و پرتنش آنها هستهی احساسی سریال است.
Arcane ترکیبی است از هنر نفسگیر و روایت پیچیده؛ جایی که بافتهای نقاشیگونه و مدلسازی سهبعدی در هم آمیختهاند و تصویری زنده و بدیع خلق کردهاند. اما این سریال فقط چشمنواز نیست؛ از نظر روایت نیز شاهکاری بینظیر است که شخصیتهای ماندگار، ابهام اخلاقی و حتی تنشهای اجتماعی را کاوش میکند.
علاوه بر این، سریال به سراغ موضوعاتی چون سختیها، وفاداری و انقلاب میرود؛ مسائلی که با مخاطبان بزرگسال طنینانداز میشوند، در حالی که برای تازهواردان هم قابلفهم و جذاب باقی میماند. برای کسانی که تلویزیون انیمیشنی را بهعنوان یک هنر جدی میبینند، Arcane یک سفر خیرهکننده و پرهیجان است که استانداردهای جدیدی برای این ژانر تعریف کرده است.
منبع: collider
نویسنده: نسرین پورمند